از بررسی مجموع روایاتی که دربارهی مسجد سهله رسیده، به این نتیجه میرسیم که برای مسجد سهله ویژگیهای فراوان و امتیازات بی شمار است که به گوشهای از آنها در این جا اشاره میکنیم. برای رعایت اختصار، فقط به شمارهی حدیث و یا احادیثی که به آن ویژگی دلالت میکند، در داخل کروشه اشاره میکنیم.
بخش سوم
ویژگیهای مسجد سهله
از بررسی مجموع روایاتی که دربارهی مسجد سهله رسیده، به این نتیجه میرسیم که برای مسجد سهله ویژگیهای فراوان و امتیازات بی شمار است که به گوشهای از آنها در این جا اشاره میکنیم. برای رعایت اختصار، فقط به شمارهی حدیث و یا احادیثی که به آن ویژگی دلالت میکند، در داخل کروشه اشاره میکنیم.
1- آن جا، از سرزمین کوفه است. [ح 16].
2- آن جا، اقامتگاه پیامبران و صالحان است. [ح 5]
3- آن جا، اقامتگاه جانشینان حضرت مهدی (علیهالسّلام) است. [ح 5]
4- آن جا، اقامتگاه حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) بود. [ح 3 و 16]
5- آن جا، اقامتگاه حضرت ادریس (علیهالسّلام) بود. [ح 3، 14، 15، 16 و 17]
6- آن جا، اقامتگاه حضرت بقیةاللّه، أرواحنا فداه، است. [ح 1، 3، 5، 6 و 7]
7- آن جا، اقامتگاه دائمی آن حضرت است. [ح 3]
8- آن جا، پایگاه حضرت خضر (علیهالسّلام) است. [ح 3، 15، 16، 17 و 18]
9- آن جا، تربتی هست که همهی پیامبران از آن آفریده شدهاند. [16 و 17]
10- آن جا، رهگذر راهیان بهشت است. [ح 16]
11- آن جا، عبادتگاه حضرت ادریس بود. [ح 14]
12- آن جا، کارگاه خیاطی حضرت ادریس بود. [ح 14 و 17]
13- آن جا، مبارک است. [ح 8 و 9]
14- آن جا، محلّ تقسیم غنایم در عصر ظهور است. [ح 4]
15- آن جا، محلِّ عروج است. [ح 16]
16- آن جا، محلّ نزول فرشتهها است. [ح 3]
17- آن جا، محلّ نیایش حضرت صاحب (علیهالسّلام) است. [ح 19]
18- آن جا، مرکز بیت المال حضرت است. [ح 4]
19- آن جا، مقام صالحان و پیامبران است. [ح 19]
20- امام صادق (علیهالسّلام) برای حوائج مهم به آن جا تشریف میبرد. [ح 20]
21- تمثال همهی پیامبران در سنگ سبز رنگی در آن جا است. [ح 8، 10، 16 و 17]
22- تمثال همهی پیامبران و اوصیای آنان نیز در آن سنگ است. [ح 10]
23- حشر و نشر همگان، به سوی مسجد سهله است. [ح 16]
24- حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) از آن جا به سوی عمالقه رفت. [ح 16 و 17]
25- خانوادهی حضرت مهدی (علیهالسّلام) در هنگام ظهور، در آن جا فرود میآیند. [ح 1 و 3]
26- خدا، دوست دارد که در آن جا نیایش شود. [ح 3]
27- داوود، از آن جا به جنگ جالوت رفت. [ح 17]
28- دل هر زن و مرد مؤمن به آن جا پر میکشد. [ح 3]
29- دو رکعت نماز در آن جا، انسان را در پناه خدا قرار میدهد. [ح 16]
30- دو رکعت نماز میان مغرب و عشا، در آن جا، موجب افزایش عمر است. [ح 13]
31- دو رکعت نماز میان مغرب و عشا، در آن جا، موجب رفع غم میشود. [ح 12]
32- صُور، در آن جا دمیده میشود. [ح 16]
33- عبادت در آن جا، همانند عبادت در خیمهی رسول اکرم (صلّیاللّهُعلیهوآلهوسلّم) است. [ح 3]
34- عدالت الهی، در آن جا ظاهر میشود. [ح 5]
35- فاروق اعظم، آن جا است. [ح 16]
36- فرشتگان، هر شب و روز، در آن جا فرود میآیند. [ح 3]
37- فضایل ناگفتهی آن جا، بیشتر از آن چه بیان شد، است. [ح 3]
38- گِل همهی پیامبران، از آن جا برداشته شده است. [ح 17]
39- مسجد بنی ظفر، همان مسجد سهله است .[ح 9]
40- مسجد سهیل، همان مسجد سهله است. [ح 5 و 16]
41- مسجد شری، ثری، بری نیز همان مسجد سهله است. [ح 10]
42- نیایش در مسجد سهله، موجب قضای حوائج و تقرّب به خدا است. [ح 14]
43- نیایش در آن جا، موجب مصونیّت از ناملایمات است. [ح 14]
44- نیایش در آن جا، موجب مصونیّت از نیرنگ دشمنان است. [ح 14]
45- هفتاد هزار نفر از آن جا، بدون حساب، وارد بهشت میشوند. [ح 16]
46- هیچ اندوهگینی وارد آن مسجد نشود، جز این که غم و اندوهاش زدوده شود. [ح 10 و 11]
47- هیچ پیامبر مبعوث نشد، جز این که در آن جا نماز گزارد. [ح 3 و 5]
48- هیچ کس در آن جا به خدا پناهنده نشود، جز این که خدا او را پناه دهد. [ح 3، 15 و 17]
49- هیچ کس در آن جا نماز نگزارد، جز این که حاجت روا بر میگردد. [ح 3 و 12]
50- هیچ کس در آن جا وارد نشود، جز این که حاجتاش برآورده شود. [ح 10 و 11]
باریافتگان مسجد سهله
در طول یک هزار و نود و چهارسالی که از آغاز غیبت کبرای حضرت بقیةالله، أرواحنا فداه، میگذرد، هزاران نفر از شیعیان شیفته و منتظران دل سوخته، به قصد دیدار یار، از اقطار و اکناف جهان، به سوی مسجد مقدّس سهله میشتابند، شبهایی را در آن جا بیتوته میکنند، با کعبهی مقصود و قبلهی موعود مناجات میکنند. به دیدار جان جانان موفّق میشوند، ولی به دلایلی دم فرو بسته، راز دل را به احدی اظهار نمیکنند.
در این میان، شمار اندکی از این نیک بختان یافت میشوند که علی رغم تحفّظ و خویشتن داری که در کتمان توفیقات خود معمول داشتهاند، راز شان بر ملا شده، به گوش دیگر دل سوختهها نیز رسیده است.
تعداد بسیار نادری از این عزیزان، داستان تشرّفشان، به آثار مکتوب راه یافته، در لابهلای کتب درج شده، به دست ما رسیده است.
با توجّه به مشکلات فراوانی که در نقل این رویدادها هست، فقط اسامی شماری از این افراد سعادتمند که در مسجد سهله به حضور یار بار یافته و یا مورد توجّه محبوب قرار گرفتهاند، ثبت میشود، تا مورد بررسی و مراجعهی علاقهمندان قرار گیرد.
آن عدّه از شیفتگان پژوهنده و خوانندگان ارجمند که تمایل به مطالعهی متن کامل این رخدادها باشند، میتوانند به منابع یاد شده در پایان نوشتار مراجعه فرمایند.
1- محمّد بن ابی روّاد رواسی، با محمّد بن جعفر دهّان، در یکی از ایّام رجب، به قصد دیدار حضرت صاحب الأمر (علیهالسّلام) به مسجد سهله مشرّف شدند. به هنگام بازگشت، در مسجد صعصعه، به محضر آن قطب دایرهی امکان شرف یاب شدند، دعای معروف: ((اللّهمّ یاذا المنن السّابغة)) را از آن حضرت استماع کردند.(38)
2- افتخار قرون و اعصار، آیةاللّه سیّد مهدی بحرالعلوم (متوفای 1212 ه) بنا به تقاضای میرزای قمی (صاحب قوانین (متوفای 1231 ه) تشرّف خود را در مسجد سهله به پیشگاه جان جانان و استماع مناجات گوشنواز آن امام دلنواز را بیان کرد، امّا از اظهار گفتوشنود خود با آن حضرت امتناع کرد.(39)
3- سیّد بحرالعلوم، یک بار دیگر در مسجد سهله، به محضر آن حضرت شرفیاب شد و در نماز جماعتی که به امامت آن بزرگوار برگزار شده بود، شرکت کرد.(40)
4- سیّد جعفر قزوینی، در خدمت پدر بزرگوارش سیّد باقر قزوینی – که صاحب کرامات فراوان بود -(41) در مسجد سهله، به محضر خورشید فروزان امامت شرفیاب شده است.(42)
5- سیّد مهدی عباباف نجفی که هر شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرف میشد، در نیمه شبی، به خدمت خورشید عالَم تاب شرفیاب شد و مشاهده کرد که در آن شب تار، در و دیوار مسجد، چون روز، روشن بود.(43)
6- حاج سیّد احمد اصفهانی (مشهور به خوشنویس) که در زمان میرزای شیرازی به سامرا مهاجرت کرده بود، روز جمعهای، در مسجد سهله، به پیشگاه پیشوای انس و جان شرفیاب شد و فرمان یافت که همه روزه، صبحگاهان، به نیابت از سوی حضرت صاحب الزّمان (علیهالسّلام) زیارت عاشورا بخواند.(44)
7- شیخ محمود عراقی (متوفای 1306 ه) از تبار جناب میثم تمّار و از شاگردان شیخ انصاری، از مولی عبدالحمید قزوینی، بدون واسطه نقل میکند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد. در چهلمین شب، جمال باهرالنّور آن حضرت را مشاهده کرد، و صحن مسجد را بدون شمع و چراغ، از نور آن خورشید جهان افروز، روشن و منور دید.(45)
8- وی، از سیّد باقر اصفهانی – که او را به عنوان سیّدِ ثقهی جلیل و فاضل عادل نبیل ستوده است – بدون واسطه نقل کرده که در شب چهارشنبهای، در مسجد سهله، به محضر مولا شرفیاب شد و از خوان کَرَماش برخوردار گشت.(46)
9- سیّد عبدالله قزوینی در سال 1327 ه . در مسجد سهله، به دیدار آن حضرت توفیق یافت و مقام حضرت مهدی (علیهالسّلام) را روشنتر از روز دید.(47)
10- حاج علی نجفی با یک گروه یازده نفری، هر شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد. در یک شب چهارشنبه که مسئول شام فراموش کرده بود غذا بیاورد، بعد از اَعمال مسجد، به مسجد کوفه رفتند و در حجرهای بیتوته کردند و از شدّت گرسنگی، خواب شان نبرد که ناگهان، خورشید جهان افروز، به داخل حجره تشریف آورده، چای و برنج داغ به آنان مرحمت فرموده است.(48)
11- شیخ محمود عراقی، داستان تشرّف شخص فلاح یزدی سهلاوی را در مسجد سهله، از حاج ملا باقر بهبهانی، و ادای قرضهایش را به فرمان حضرت، به دست سیّد اسدالله رشتی، نقل کرده است.(49)
12- میرزا هادی بجستانی، از دوستاش سیّد حسن – که او را به تقوا و دیانت ستوده است – نقل میکند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد و در شب چهلم، مورد عنایت قرار گرفت.(50)
13- شیخ محمّدتقی حائری مازندرانی، شب چهارشنبهای، در مسجد سهله، به محضر آن حضرت شرفیاب شد و دعای حضرتاش را در مورد شیعیان، به لفظ ((شیعتی)) استماع کرد.(51)
14- محدّث نوری، از شیخ باقر کاظمی – که او را به داشتن ملکهی اجتهاد مطلق ستوده است – نقل میکند که در شب چهارشنبهای، در وسط مقام آن حضرت در مسجد سهله، نور بسیار قوی همانند شعلههای آتش مشاهده کرده است.(52)
15- وی، داستان یک سبزی فروش نجفی را نقل کرده که در شبهای چهارشنبه، به مسجد سهله میرفته و در یک شب ظلمانی، در مقام حضرت، به محضر آن خورشید جهان افروز شرفیاب شده است. وجود حضرت، مقام را بدون شمع و چراغ، چون روز، روشن کرده بود.(53)
16- سیّد جلیل القدری از علمای زاهدان، پس از چهل شب مداومت بر تشرّف به مسجد سهله، شب چهارشنبهای، در مسجد سهله، خدمت مولا رسیده و مورد عنایت قرار گرفته است.(54)
17- محدّث نوری، از یک مرد صالح سلمانی نقل میکند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شده، در شب چهلم، به دیدار محبوب شرفیاب شده، حضرتاش او را به ملازمت پدر پیرش، توصیه فرموده است.(55)
18- حضرت آیةاللّه حاج میرزا مهدی اصفهانی (متوفای 1365 ه) مکرّر در مکرّر، در مسجد سهله، برای ملاقات حضرت بقیةالله، أرواحنافداه، و رهایی از منجلاب افکار یونانی و التقاطی، استغاثه کرد. سرانجام، روزی به هنگام بازگشت از مسجد سهله، در مقام هود و صالح، به محضر آن حضرت شرفیاب شد و این جملهی نورانی را بر سینهی آن حضرت مشاهده کرد:
طلب المعارف من غیر طریقنا أهل البیت مساوق لانکارنا؛(56) طلب کردن معارف دینی، به جز از طریق ما اهلبیت، با انکار ما مساوی است.(57)
19- محدّث نوری، از طرق متعدّد، از حاج عبداللّه واعظ نقل کرده که مکرّر، در مسجد سهله، در مقام حضرت، نور درخشانی چون آتش مشتعل مشاهده کرده است.(58)
20- مرحوم آیةاللّه مرعشی نجفی (متوفّای 7 صفر 1411 ه) داستان تشرّف سیّد جلیل القدری را در مسجد سهله به پیشگاه مقدّس مولا، با دست خط خود نوشته، به مرحوم عمادزاده مرحمت کرده، ایشان نیز آن را عیناً در کتاب خود آورده است.(59)
پس از درگذشت آن مرجع عالیقدر، این داستان، به نام خود آن مرحوم ثبت شده است.(60)
21- علاّمهی طباطبایی صاحب تفسیر المیزان. (متوفای 18 محرم 1402 ه) از استادش مرحوم آقا سیّد علی قاضی نقل میکرده که برخی از افراد زمان ما، مسلّماً، به محضر مبارک آن حضرت رسیدهاند. یکی از آنان، حاج شیخ محمّد تقی آملی بود که در مسجد سهله، در مقام آن حضرت – که به مقام صاحب الزمان معروف است – مشغول دعا و ذکر بود که ناگهان آن حضرت را در میان نوری بسیار قوی میبیند که میخواهد به او نزدیک شود، ابهّت و عظمت آن نور، طوری او را میگیرد که نزدیک بوده قبض روح شود، نفسهایش به شماره میافتد، حضرت را به اسمای جلالیهی خدا قسم میدهد که نزدیکتر نشود.(61)
22- سیّد جلیل القدری به عشق دیدار مولا، از مشهد مقدّس به عتبات عالیات میرود. حدود یک سال، در کربلا اقامت میکند. چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله میرود. در شب چهلم، در حجرهی حاج شیخ محمّد جواد سهلاوی به آرزوی خود میرسد و جان جانان را دیدار میکند.
مرحوم حاج شیخ محمود عتیق (مشهور به حاج ملاّ آقا جان) نیز در آن محفل نورانی، حضور داشته است، ولی به جهت عصبانی شدن و تندی کردن به یک طلبه، که خیال میکرده، حضور او، مانع فیض است، از این سعادت محروم میشود.(62)
23- حاج شیخ محمود کُمْلَهای(63) در ایّام اقامتاش در نجف اشرف، چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد. در این مدّت، تلاش زیاد کرده که معصیّت نکند و ضمناً از غذاهای حیوانی نیز اجتناب کرد. در شب چهارشنبه 34 یا 35 به محضر مقدس مولا میرسد. مولا، سفرهای پهن، و از او نیز برای صرف غذا دعوت میکند. او، عذر میخواهد و میگوید: ((من، در شرایطی هستم که غذای حیوانی نمیخورم.)). مولا میفرماید: ((آن چه شنیدی، معنایش این است که مثل حیوان نخور، نه آن که غذای حیوانی نخور.)).(64)
24- حاج صادق کربلایی، چند شب چهارشنبه، برای حاجتی، با پای پیاده، از کربلا به مسجد سهله مشرّف میشود. در یکی از شبها، در مسیر مسجد سهله، به محضر مولا شرفیاب میشود. در بامداد همان روز، حاجتاش نیز روا گشته است.(65)
25- عالم دلسوختهای، چهل شب چهارشنبه، به قصد دیدار یار، به مسجد سهله مشرّف میشود، ولی به مقصود نمیرسد. سرانجام، او را به مغازهی پیرمرد قفل سازی در بازار آهنگران رهنمون میشوند. رخت سفر بسته به آن شهر سفر میکند. مغازهی پیرمرد را پیدا میکند. رفتار صادقانه و منصفانهای از او مشاهده میکند. از دو لب جان جانان، این جمله را استماع میکند که فرمود: ((این گونه باشید، ما به سراغ شما میآییم.)).(66)
26- از مرحوم آیةالله حاج شیخ محمّد علی اردوبادی (متوفای 15 صفر 1380 ه) نقل شده که یک تاجر تبریزی به نام حاج محمّد جعفر اصفهانی، دچار تنگ دستی میشود. به عتبات میرود و در نجف اشرف رحل اقامت میافکند. چهل شب چهارشنبه، به عشق دیدار مولا به مسجد سهله میرود، پس از چهارشنبهی چهلم، به سوی سامرا حرکت میکند. دچار گرسنگی میشود. در مسیر سامرا، به محضر مقدّس مولا شرفیاب میشود. در وسط بیابان، نان گرم و تازه از دست مولا تناول میکند، آن گاه پیامی دریافت میکند که در سامرا به خدمت میرزای شیرازی برساند و مأمور میشود که به این تعبیر بگوید: ((کسی که در شب نیمهی شعبان، به تو انگشتری داد، این پیام را به شما ابلاغ فرمود.)).
پس از ابلاغ پیام، به شدّت مورد عنایت مرحوم میرزا قرار میگیرد.(67)
27- مرحوم آیةالله حاج سیّد محمّد علی موحّد ابطحی (متوفای 13 رجب 1423 ه) بدون واسطه، از مرحوم آیةالله حاج سید ابوالقاسم خویی، قدس سره، نقل کردند که به مدّت چهل شب چهارشنبه، از نجف اشرف به مسجد سهله مشرّف شده است. در شب چهلم، مورد عنایت قرار گرفته است.
28- آیةالله حاج شیخ محمّد غروی، در ایام اقامتاش در نجف اشرف، در مسجد سهله، در مقام حضرت الیاس، به مدّت دوازده روز، مشغول تهجّد و تضرّع و استغاثه میشود. شبی، مورد عنایت قرار میگیرد. در اطاق در بسته، احساس میکند که آفتاب بالای سرش قرار گرفته است! به شدّت عرق میکند. قطرات اشکاش با عرق سر و صورت، آمیخته، به سوی سینهاش سرازیر میشود. مدّتی در این حال بوده تا به تدریج به حال طبیعی بر میگردد.
29- در همان ایّام، مکاشفهای در مسجد سهله برای ایشان رخ میدهد. شخصی، در کسوت قندهاری برای او مجسّم میشود. به سویش میآید. با ایشان معانقه میکند. در آن حال میبیند که روی سینهی آن شخص با خط بسیار زیبایی از نور نوشته شده: ((مأمور صاحب الزمان)).(68)
30- حجةالاسلام شریفی، مقیم کویتهی پاکستان را در محفلی دیدم. از مسجد سهله سخن رفت. فرمودند، در ایام اقامتام در نجف اشراف، به مسجد سهله مشرّف میشدم. در آن جا، سیّدی را از اهل بحرین دیدم که به محضر مولا شرفیاب شده بود. از داستاناش جویا شدم. فرمود:
یک سال تمام، در بحرین، به قصد دیدار مولا، هر شب، دعای توسّل خواندم. سپس به زیارت عتبات عالیات مشرّف شدم. به هنگام ورود به مسجد سهله، در قسمت شمالی آن، به آرزوی خود رسیدم.
31- یکی از مراجع بزرگواری که در تاریخ دوم شوال 1422 ه وفات کرد، چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد. در شب چهلم، به دیدار حجّت خدا نایل شد و از زبان دُرَربارش این فرمان را استماع کرد که فرمود: ((اکتُبْ؛ بنویس.)).
متوجّه میشود که الآن، وظیفهاش، نوشتن است. درس و بحث را تعطیل میکند، به تألیف و تحقیق روی میآورد و آثار ارزشمند فراوانی را از خود به یادگار مینهد.(69)
32- آیةاللّه حاج سیّد محمّد مفتی الشیعه فرمود، در ایّام اقامت ما در نجف اشرف، یکی از وعّاظ تهران به نام حاج سیّد عبدالله کرّوبی، با پسرش سیّد احمد، به عتبات مشرّف شدند. چون با پسر عموی ما، آقای مرتضوی همسفر بود، در نجف، به منزل ما وارد شدند. تصادفاً، در آن جا به شدّت مریض شدند. شب چهارشنبهای، در معیّت ایشان، به مسجد سهله رفتیم. اظهار کردند که محل خلوتی میخواهند. به مقام امام زینالعابدین (علیهالسّلام) رهنمون شدند. مدّتی در آن جا به تضرع و استغاثه پرداختند. مورد عنایت قرار گرفتند و کاملاً خوب شدند.
پس از مراجعت به ایران، به من نامه نوشتند که ما، در آن شب، الحمدللّه، به حاجت خود رسیدیم.
33- ایشان، اضافه کردند که ما، در ایّام اقامت خود در نجف اشرف، هر وقت با مشکلی مواجه میشدیم،
به مسجد سهله پناه میبردیم و هرگز دست خالی بر نمیگشتیم.
34- آیةالله حاج شیخ رضا توحیدی، از فقهای برجسته و علمای شایستهی مقیم تبریز(70) فرمودند، در مدرسهی ما، شخص فاضلی به نام شیخ محمّد یا شیخ محمدرضا بود. او، اهل خوراسکان بود. همواره، مشغول بود و تا از مطالعه فارغ میشد، به نماز میپرداخت. او، هر شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف میشد. هنگامی که بر میگشت، حال بسیار خوشی داشت. روزی از او پرسیدم: ((چه شده؟)). گفت: ((یدرک ولایوصف.)).
35- ایشان، از یکی از سادات معروف تبریز نام بردند که به هنگام تشرّف به عتبات، به من گفت: ((مرا همراه خود به مسجد سهله ببر و مقداری از فضائل و اعمال آن را برایام بازگو کن.)).
در معیّت ایشان، به مسجد سهله رفتیم. من، به جهت درس و بحث، ناگزیر بودم به نجف برگردم. او، شب را در مسجد بیتوته کرد. وقتی به نجف آمد. مشخّص بود که مورد عنایت واقع شده است. استقرار نداشت. میخواست پرواز کند. به پشت بام میرفت و با مولایش راز دل میگفت.
36- آیةالله غروی، از مرحوم حاج شیخ محمّدجواد سهلاوی که در مجاورت مسجد سهله اقامت داشت، نقل کردند که گفت:
روزی، چیزی برای خوردن نداشتیم. به حضرت عرض کردم که ((من، هیچ ولی برای بچهها چه کنم؟)).
به دلام گذشت که به مقام ابراهیم (علیهالسّلام) بروم. چون به آن جا رسیدم، دیدم ظرف بزرگی پر از غذا آن جا است و هنوز بخار از آن متصاعد است. متوجّه شدم که از عنایت مولا است.
آیةالله غروی فرمود، در ایّام اقامت دوازده روزهام در مسجد سهله، روزی، مرحوم سهلاوی، در مقام امام زین العابدین (علیهالسّلام) به من گفت:
یک وقت، این جا را حفر کردند، به تخته سنگ سبز رنگ بسیار بزرگی رسیدند. روی آن سنگ، تصویرهایی نقش بسته بود. جنازههایی مشاهده شد که قامتی بسیار رسا داشتند و مشخّص بود که به تاریخ قبل از اسلام مربوط بودند.(71)
37- شیخ محمّد کوفی شوشتری، مقیم شریعهی کوفه، از خوشبختترین انسانهای عصر در رابطه با حضرت بقیّةالله، أرواحنا فداه، بود. او، مکرّر، به محضر جان جانان شرفیاب شد. تشرّفاتاش مورد قبول بزرگان نجف اشرف بود.
یکی از تشرفاتاش به این صورت بود که روزی، بعد از نماز، مشغول تسبیح بوده. صدایی میشنود که
((ای شیخ محمّد! اگر میخواهی حضرت حجّت را ببینی، به سوی مسجد سهله بشتاب.)).(72)
به سرعت، به سوی مسجد سهله حرکت میکند. درِ مسجد را بسته میبیند و مولا را مشاهده میکند که از طرف مسجد زید، به سوی سهله در حرکت است.
در گوشهای میایستد و تماشا میکند که آیا مولا در میزند یا در مسجد خود به خود باز میشود.
هنگامی که مولا به در مسجد میرسد، در، به روی او باز میشود.(73)
38- آیةالله توحیدی – که از نزدیکترین خواصّ شیخ محمّد کوفی بود – فرمود، روزی دیدم که مرحوم کوفی، خیلی متأثّر است. از سبباش جویا شدم. گفت: ((یک فرد افغانی، آقا را دید، ولی من ندیدم.)).
39- شیخ محمّد کوفی، داستان لطیفی دارد که در مسجد کوفه برایاش اتّفاق افتاده است. در آن داستان، یکی از خادمان حضرت، برای آن حضرت، آب میآورد. حضرت مقداری میل میفرماید و بقیّه را به ایشان تعارف میکند. ایشان میگوید: ((من تشنه نیستم.)). بعد از لحظاتی، از دیدگاناش غایب میشود.(74)
هنگامی که آن خادم، آب را میبرد، آقای کوفی مشاهده میکند که از انگشتاناش شهد جاری است.
آیةالله توحیدی فرمود، روزی، در خدمت مرحوم کوفی، در مسجد سهله بودیم. کوزه و کاسهای از آب پر کردیم، در کنار خود گذاشتیم.
مرحوم کوفی، داستان تشرّفاش را برای من شرح میداد. چون قسمت اخیر را میگفت، کاسه را برداشت و به من نشان داد و گفت: ((همین طور که کاسه را آن خادم میبرد، از دستاش شهد جاری بود.)).
آیةاللّه توحیدی فرمود، هنگامی که مرحوم کوفی، آن صحنه را ترسیم میکرد، من دیدم که از انگشتان مرحوم کوفی نیز شهد سرازیر است!
40- مرحوم حاج شیخ محمّد کوفی، روزی، از مسجد کوفه به سوی مسجد سهله در حرکت بود. یک مرتبه متوجّه میشود که خورشید جهان تاب نیز در کنار او در حرکت است.(75)
حضرت بقیةاللّه، أرواحنافداه، به او امر میفرماید که به خدمت مرحوم آیة الله اصفهانی برود و از سوی حضرت به او، این پیغام را دهد:
ارخص نفسک، واجعل مجلسک فی الدّهلیز، واقض حوائج النّاس! نحن ننصرک؛(76)
خودت را برای مردم ارزان کن، محلّ نشستن خود را در دهلیز خانه قرار بده، نیازهای مردم را برآور! ما، یاریات میکنیم.
بی گمان، این پیغام، به صورت شفاهی بوده، ولی آیةالله اصفهانی، از مرحوم کوفی خواسته بودند که آن را بنویسد و به صورت کتبی به او تقدیم کند. پس آن چه در برخی از منابع، به عنوان ((توقیع)) نقل شده، سهوالقلم است.
مرحوم آیةالله حاج شیخ مرتضی حائری (متوفای 24 جمادی الثانیه 1406 ه) از یکی از مراجع بزرگ تقلید نقل میکند که از مرحوم آیةالله اصفهانی پرسیده بود: ((آیا شما مطمئن هستید که وجود مقدّس حضرت بقیّةالله، أرواحنافداه، در مورد این دست و دلبازی شما در صرف سهم مقدّس امام (علیهالسّلام) رضایت دارند؟)). مرحوم آیةالله اصفهانی، به این پیغام استناد کرده بود.(77)
روی این بیان، همهی مراجع تقلید، صدور این پیام را به افتخار مرحوم آیةالله اصفهانی، تلقّی به قبول کرده بودند.(78)
آیةالله توحیدی فرمودند، برای یکی دیگر از مراجع بزرگوار پیغام آورده بود که:
((به منبرت بپرداز! عنایات ما به تو میرسد.)).
و به یکی از فقهای برجسته، چنین پیغام آورده بود: ((نماز حضرت ولی عصر (علیهالسّلام) را ادامه بده!)).(79)
در مورد یکی از علما که ناماش را فاش نکرده بود، از محضر حضرت شنیده بود که: ((فلانی، بسیار خوب است، جز این که گاهی به ذهناش میرسد که من نیز کسی هستم. [یعنی حالت عُجب بر او عارض میشود].)).
آیةاللّه توحیدی فرمود، مرحوم کوفی، به هنگام تشرّف به مسجد سهله، به اذن دخول و دیگر دعاهای رائج خیلی پا بند نبود، بلکه در هر مقامی هر دعایی بر زباناش جاری میشد، همان را میخواند و میگفت: ((همهی اینها درست است، ولی خلوص چیز دیگری است.)).
نگارنده گوید، روزی از محضر مرحوم آیةالله آقای میرزا کاظم تبریزی (متوفای 18 رجب 1416 ه) در مورد مرحوم کوفی پرسیدم، فرمود: ((ما، روزی، از نجف اشرف عازم مسجد سهله بودیم. ماشین ایستاده بود. منتظر بودیم که پر شود. مرحوم کوفی را با یکی دیگر از علما دیدم که با پای پیاده عازم مسجد سهله بود. یکی از رفقا، به ایشان پیشنهاد کرد که سوار ماشین شود. فرمود: ((ما قدم زنان میرویم.)). وقتی به مسجد سهله رسیدیم، دیدیم آنان پیش از ما رسیدهاند و قسمت اعظم اَعمال مسجد را نیز انجام دادهاند!
مرحوم آیةالله تبریزی، با آن سخت باوری، مطمئن بود که ایشان با طیّالأرض رفته بودند.(80)
چند نکته دربارهی مسجد سهله
1- امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: ((هنگامی که حضرت قائم (علیهالسّلام) وارد کوفه شود، فرمان میدهد که چهار مسجد آن را خراب کنند تا به پایههای نخستین برسد.)).(81)
منظور از مساجد چهارگانه، مسجد کوفه، مسجد سهله، مسجد زید و مسجد صعصعه است.(82)
2- امام صادق (علیهالسّلام) در مورد پایههای اوّلیّهی مسجد سهله میفرماید: حدّ مسجدالسّهلة الرّوحا(83)؛ حدّ مسجد سهله، ((روحا)) است.
مرحوم کلینی، این حدیث را به این تعبیر نقل کرده: ((روی أنَّ مسجدالسهلة حدّه إلی الروحا؛(84) روایت شده که حدّ مسجد سهله تا روحا است.)).
علاّمهی مجلسی فرموده: ((اکنون ((رَوْحا)) جای شناخته شدهای نیست، ولی مفهوم حدیث آن است که حدود مسجد سهله بیش از محدودهی فعلی است.)).(85)
یاقوت مینویسد: ((رَوْحا، یکی از روستاهای رحبه است.)).(86)
و در جای دیگر مینویسد: ((رَحْبَه، یکی از محلاّت کوفه است.)).(87)
روی این بیان، مسجد سهله، در عصر ظهور، بسیار وسیعتر از وضع فعلی آن خواهد بود.
3- اعمال مسجد سهله، بسیار فراوان است. مقداری از آنها از امام صادق (علیهالسّلام) و مقداری دیگر از حضرت خضر (علیهالسّلام) روایت شده است.(88)
4- مهمترین عمل مسجد سهله، دو رکعت نماز تحیّت مسجد است که امر شده میان نماز مغرب و عشاء خوانده شود.(89) شیخ طوسی، به استحباب آن فتوا داده است.(90)
5- در مورد شب چهارشنبه، سندی از معصوم (علیهالسّلام) به دست ما نرسیده است(91)، جز این که سیّد ابن طاووس فرموده:
اگر خواستی به مسجد سهله بروی، آن را در میان مغرب و عشاء قرار بده، در شب چهارشنبه، و آن، افضل از دیگر وقتها است.(92)
سیّد ابن طاووس، برای فرمایش خود، سندی نقل نکرده، ولی هرگز احتمال این معنا نمیرود که بدون سند آن را گفته باشد. لذا احتمال این معنا هست که سندی در دست او بوده که به دست ما نرسیده است.(93)
6- محدّث نوری فرموده: ((امّا مستند چهل شب، همان عمومات است.)).(94)
منظور از عمومات، روایاتی هستند که حکایت از قداست عدد چهل میکنند.(95)
پی نوشت ها:
38) اقبال الأعمال، ص 645؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 447؛ کلمةالإمام المهدی، ص 301؛ صحیفةالمهدی، ص 50.
39) نجم ثاقب، ص 612؛ جنّةالمأوی، ص 48؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 234؛ فوائد رضویّه، ص 678؛ المختار من کلمات الامام المهدی، ج 1، ص 357.
40) دارالسلام، ج 4، ص 426؛ نجم ثاقب، ص 618؛ جنةالمأوی، ص 55؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 240.
41) برخی از کراماتاش را محدّث نوری در دارالسلام، ج 2، ص 196، آورده است.
42) جنةالمأوی، ص 61؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 245؛ دارالسلام، ج 4، ص 421؛ المصطفی والعترة، ج 17، ص 218.
43) العبقری الحسان، ج 1، ص 103.
44) همان، ج 1، ص 113.
45) دارالسلام، عراقی، ص 304.
46) همان، ص 331.
47) العقبری الحسان، ج 1، ص 104.
48) همان، ج 1، ص 107.
49) دارالسلام، عراقی، ص 313.
50) العبقری الحسان، ج 1، ص 98.
51) همان، ج 1، ص 122.
52) دارالسلام، ج 4، ص 421.
53) نجم ثاقب، ص 499؛ جنةالمأوی، ص 135؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 309.
54) العبقری الحسان، ج 2، ص 200.
55) جنةالمأوی، ص 61؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 245؛ دارالسلام، ج 4، ص 421؛ المصطفی والعترة، ج 17، ص 222؛ المختار من کلمات الإمام المهدی، ج 1، ص 414.
56) أبواب الهدی، مقدمه، ص 46.
57) آثار شگفت این تشرّف و دریافت این پیام و انقلاب روحی و تغییر خط مشی آن عالم فرزانه را در کتاب ارزشمند مکتب تفکیک از استاد محمدرضا حکیمی ملاحظه فرمایید.
58) نجم ثاقب، ص 624؛ دارالسلام، ج 4، ص 421؛ جنةالمأوی، ص 59؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 243.
59) منتقم حقیقی، ص 428.
60) شهاب شریعت، ص 292؛ قبسات، ص 110.
61) مهرتابان، ص 147؛ دیدار یار، ج 3، ص 342؛ شیفتگان حضرت مهدی، ج 1، ص 220.
62) پرواز روح، ص 62؛ ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 150.
63) کُمله، نام محلّی در نواحی لنگرود، در استان گیلان است.
64) سیمای آفتاب، ص 327؛ ره توشهی مهدی یاوران، ص 160.
65) شیفتگان حضرت مهدی، ج 1، ص 269.
66) سرمایهی سخن، ج 1، ص 611؛ ره توشهی مهدی یاوران، ص 164.
67) شیفتگان حضرت مهدی، ج 2، ص 177، توجّهات ولی عصر به علما و مراجع، ص 51.
68) آیةالله غروی، از حسنات دهر و شخصیّتهای برجستهی عصر است. او، در نقل مطالب، بسیار احتیاط میکند. نظر به این که این دو مورد، متضمّن رؤیت نبود، در اثر تقاضای نگارنده نقل فرمودند.
69) در امتداد فقاهت، ص 116.
70) شرح حال ایشان، به طور فشرده، در کتاب نامداران تاریخ، ج 2، ص 307، آمده است.
71) ما، شرح این ماجرا را در اجساد جاویدان، ص 42، به نقل از یکی از فضلای نجف اشرف آوردهایم.
72) آیةالله توحیدی فرمودند: ((متن ندا به این تعبیر بود: ((إذا ترید تشوف الحجّة، تعال بالسّهلة.)).
73) العبقری الحسان، ج 1، ص 126.
74) همان، ج 1، ص 120.
75) شیفتگان حضرت مهدی، ج 2، ص 170.
76) کلمة الإمام المهدی، ج 1، ص 564؛ آثار الحجّة، ج 1، ص 134؛ گنجینهی دانشمندان، ج 1، ص 222؛ عنایات حضرت مهدی موعود به علما و مراجع تقلید، ص 110.
77) سرّ دلبران، ص 273.
78) با توجّه به این که این پیغام، چند روزی پس از شهادت سیّد محمّد حسن، فرزند دلبند آیةاللّه اصفهانی، صادر شده، تاریخ صدور آن 1349 ه خواهد بود.
79) کیفیّت نماز امام عصر (علیهالسّلام) در مفاتیح آمده است؛ نیز ر.ک: فصلنامهی انتظار، ش 5، ص 337.
80) سینای معرفت، ص 129.
81) غیبت شیخ طوسی، ص 475؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 333.
82) روزگار رهایی، ج 2، ص 656.
83) کامل الزیارات، ص 25؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 440؛ مستدرکالوسائل، ج 3، ص 416.
84) کافی، ج 3، ص 495؛ وسائلالشّیعة، ج 5، ص 267.
85) مرآت العقول، ج 15، ص 491.
86) معجم البلدان، ج 3، ص 76.
87) همان، ص 33.
88) المزار الکبیر، ص 138-140.
89) روایت دوازدهم.
90) مصباح المتهجد، ص 747.
91) بحارالأنوار، ج 53، ص 325.
92) مصباح الزّائر، ص 105؛ بحارالأنوار، ج 100،ص 445.
93) در این جا میتوانیم از روایت مسجد مقدّس جمکران بهره بجوییم، طالبین به فصلنامهی انتظار، ش 5، ص 353 مراجعه فرمایند.
94) نجم ثاقب، ص 845.
95) چهل نمونه از این احادیث را در مقدّمهی کتاب ((چهل حدیث پیرامون یوسف زهرا)) آوردیم و چهل منبع برای حدیث ((مَنْ حَفِظَ علی أُمّتی أربعین حدیثاً…)) ذکر کردیم. [ص 5 – 16].
منبع: ماهنامه انتظار موعود – شماره 6