تک تک شمارم لحظه ها تک تک سپارم جمعه ها
چون ميرسندم يک به يک در انتظارم جمعه ها
چون ميرسندم يک به يک در انتظارم جمعه ها
طاقت ندارم بيش از اين کي ميرسد آن نازنين
تا کي رسد آن دلنشين من بيقرارم جمعه ها
هر لحظه هر دم هر نفس دل مي تپد اندر هوس
چون ميرسد بانگ جرس مدهوش يارم جمعه ها
هر جمعه هست اين حال من اين عادت و منوال من
شايد رسد اقبال من طاقت ندارم جمعه ها
از دوري آن دلستان رفت از برم تاب و توان
از صبر و از آرام جان من بر کنارم جمعه ها
هر دم نشينم کنج در شايد رسد يار از سفر
شايد بيايد در نظر در رهگذارم جمعه ها
چون يک خبر زان نازنين آيد نه بر روي زمين
من سوز و آهي آتشين از دل برآرم جمعه ها