کاشکي که من بگردم از ياوران حضرت

0

کاشکي که من بگردم از ياوران حضرت
ديدار او ببينم باشم زمان حضرت
کاشکي که من نميرم تا کام خود بگيرم
زان يار دلپذيرم از آن بيان حضرت
کاش روي او ببينم در پيش او نشينم
کاشکي گلي بچينم از بوستان حضرت
کاش مثل يک کبوتر پر ميزدم تا دلبر
ميشد شوم برابر بر آستان حضرت
کاشکي رسد ندايي آيد به دلربايي
کاش بشنوم صدايي من از دهان حضرت
کاشکي رسد به دادم بيند که من فتادم
کاشکي دهد مرادم روي جنان حضرت
کاشکي رود سياهي بر او کنم نگاهي
کاشکي رسم به راهي بينم نشان حضرت
کاش ميشد اين نباشم بي او غمين نباشم
زار و حزين نباشم بي دلستان حضرت
کاشکي ببيند آهم ني قلب پر گناهم
کاشکي دهد پناهم لطف و امان حضرت
کاشکي که لب نبندم مهرش فزون دهندم
بينم که سربلندم در امتحان حضرت
کاشکي شوم فدايش بر جان من بلايش
گردم چو خاک پايش من جانفشان حضرت
کاشکي شوم ز ياران از جمله جان نثاران
در خيل جان سپاران ياري رسان حضرت

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!