3. سومين ادعا به استناد گزارش تهيه شده از سوي اداره امنيت ارتش روسيه ارائه شده است كه معقولانه و قابل اعتمادتر است. بنا بر اين ادعا، در روزهاي اخير، يك كارشناس سلاحهاي بيولوژيكي و شيميايي در امريكا به قتل رسيد. البته علت اين جنايت، تصادف رانندگي اعلام شد. گويا مقتول، ارتش امريكا را تهديد كرده بود كه عامل حادثه فلاكتبار زيستمحيطي شده و گازهاي زهرآلود عامل فلاكت زيستمحيطي مرگ جمعي ماهيها در آركانزانس بوده است.
ابراهيم كاراگول1
چكيده
مرگ دستهجمعي پرندگان و ديگر حيوانات در سالهاي اخير موجب نگراني كارشناسان محيط زيست شده است. هرچند برخي معتقدند اين امر طبيعي است و در طبيعت سابقه داشته است، متخصصان نظر ديگري دارند و عواملي را براي اين اتفاق برمي شمارند.
آيا مرگهاي دستهجمعي پرندگان و ماهيها در كشورهاي سوئيس، زلاندنو، انگلستان، ايتاليا و كانادا و از نشانههاي قيامت هستند؟ آيا ميتواند با انتظار فلاكت رابطه داشته باشد؟
تنها در شمال غربي كانزانس، صدها هزار ماهي مرده، در سواحل انباشته شدهاند. در اين اواخر، حيوانات مرده در منطقه بورسا ـ كاراجابي، هر قدر هم با اين موارد رابطهاي نداشته باشند، توجه افكار عمومي تركيه را به خود جلب كرده است، بهگونهاي كه به نظر برخي صاحبنظران، اشاراتي بر سناريوي قيامت در سال 2012 ميلادي است. به راستي، معني و مفهوم اين حوادث چيست؟
نخست اينكه افزايش حوادث فلاكتبار طبيعي، يك واقعيت است. در سالهاي اخير بر اثر تغييرات جوّي و ديگر دلايل اقليمي، آمار خسارتهاي طبيعي افزايش يافته است. البته به نظر برخي كارشناسان، مرگ جمعي پرندگان، امري طبيعي است. آنان معتقدند با وجود بزرگنمايي اين حوادث از سوي رسانههاي گروهي، اين اولين بار نيست كه جهان، شاهد چنين حوادثي شده است. براي مثال، در سال 2010 ميلادي، در 24 حادثه مرتبط با مرگ جمعي پرندگان در امريكا، دستكم 520/34 پرنده مردند؛ يعني وضعيت غيرطبيعي وجود ندارد؛ زيرا تيرهاي هوايي، هواپيماها و شرايط هوايي بسيار سرد هم سبب كشته شدن پرندگان ميشود. البته نميخواهم بگويم اين كارشناسان دروغ ميگويند، ولي برايم قانعكننده نيست و باور ندارم.
اينك به اظهارنظرهاي غيرطبيعي و دور از انتظار بپردازم. اين اظهارنظرها به سه گروه تقسيم ميشوند، ولي معلوم نيست تا چه اندازه، حقيقي باشند. چون حوادث غيرمترقبه و دور از انتظار فراواني در جهان اتفاق افتاده است، باور اين اظهارنظرها، زياد هم غيرعقلاني نيست.
1. نخستين اظهار نظر كه ضعيفترين احتمال است، به اجراي طرح مشهور جنگي H.A.A.R.P امريكا ارتباط دارد. مراكز دفاعي امريكا با همكاري نيروي هوايي، نيروي دريايي و دانشگاه آركانزانس، اين طرح را با تحقيق در جوّ و اقليمهاي مختلف با بهرهمندي از فنآوري نظامي، پيگيري ميكند كه در مرحله تكميل و اجراست. البته در زمينه امكان تخريب آن بر ايونوسفر Iyonosfer سالهاست مطالعات، تحقيقات و كتابهاي متعددي عرضه شده است. به همين دليل، اينك ادعا ميشود كه تخريب ايونوسفري به دست امريكا موجب كشته شدن جمعي حيوانات شده است.
ابرهاي فضايي سمّي در اتمسفر
2. دومين ادعا، يعني حمله ابرهاي فضايي سمّي به زمين را وزير «امور اضطراري» روسيه مطرح كرد. وي بيان داشت: «در ساختار مغناطيسي سياره زمين تغييراتي به وجود آمده است و چنين وضعيتي موجب مرگهاي جمعي حيوانات شده است».
تغييرات رخ داده در قطبها، وضعيت خطرناك را شديدتر كرده است. دانشمندان در سالهاي اخير، تغييرات مغناطيسي سياره كه سبب نزول گازهاي سمّي ميشود، رصد ميكنند. اين گازها «هيدروژن سيانور» دارد كه بينهايت كشنده است. به دليل تغييرات رخ داده در قطبها، اين گازهاي مرگآور، به طبقات پايين اتمسفر منتقل گشته و سبب مرگ جمعي حيوانات شده است.
3. سومين ادعا به استناد گزارش تهيه شده از سوي اداره امنيت ارتش روسيه ارائه شده است كه معقولانه و قابل اعتمادتر است. بنا بر اين ادعا، در روزهاي اخير، يك كارشناس سلاحهاي بيولوژيكي و شيميايي در امريكا به قتل رسيد. البته علت اين جنايت، تصادف رانندگي اعلام شد. گويا مقتول، ارتش امريكا را تهديد كرده بود كه عامل حادثه فلاكتبار زيستمحيطي شده و گازهاي زهرآلود عامل فلاكت زيستمحيطي مرگ جمعي ماهيها در آركانزانس بوده است.
ادعاي وحشتناك
مقامهاي رسمي امريكا اذعان داشتند كه نتوانستند در عراق به سلاحهاي كشتار جمعي دست يابند. اگرچه سلاحهاي هستهاي (اتمي) در عراق يافت نشد، سلاحهاي شيميايي بهويژه گازهاي زهردار به ميزان فراواني وجود داشت كه كشف و سپس پنهان شد.
گازهاي زهرداري كه در عراق كشف شد، به پايگاه هوايي آركانزانس انتقال يافت. چند ماه قبل، اين گازها با هدف بهرهبرداري در افغانستان، آزمايش شد و پس از آن، تخريب زيستمحيطي مرتبط با مرگ جمعي حيوانات پديدار گرديد. بنا بر ادعاي منابع روسي، در سالهاي 2003 تا 2008 ميلادي، نظاميان امريكايي، 63 هزار متر مكعب از اين گازهاي كشنده را به امريكا انتقال دادند. گاز خفهكننده فوشون كه مونواكسيدكربن و كلر دارد، در آركانزانس دفن شد، ولي صدها زلزله در سطح كوچك پديد آورد. به همين دليل، امريكاييها به عنوان آخرين راه چاره استفاده از اين گازها، قسمتي از آنها را به افغانستان منتقل كردند.
اين گاز را كه در هيچ كشور غربي توليد نميشود، هواپيماهاي تانكردار، نخست به امريكا و سپس به افغانستان بردند. ادعا ميشود در زمان حمل، اين گاز از طريق منفذها نشت كرده است. البته اين ادعاها، نامنتظره و بس وحشتناك است. براي اطلاع از اين قبيل حوادث به پايگاه اطلاعرساني www.eutimes.net مراجعه كنيد. شايد حوادث يادشده بهطور طبيعي اتفاق افتاده باشد و شايد هم مثل بيشتر موارد، معلول حرص و زيادهخواهي بنيآدم است! به نظر شما، كدام يك ميتواند باشد؟
منبع: yenisafak.com.tr/Yazarlar/?t=12.01.2011&y=IbrahimKaragul
1. Ibrahim Karagul، روزنامهنگار.
سیاحت غرب شماره 91