هنگامى كه ميليونر مشهور آقاى (هنرى فورد) كتاب (يهود، يگانه مشكله جهان) را انتشار داد، آنقدر يهود با سلاح (ضدّ سامى) با او جنگ كردند كه بالاخره مجبور شد نامهاى كه خود يهود نوشته بودند بعنوان معذرت خواهى، او امضاء كند و از آنها پوزش بطلبد(12). (حاييم وايزمن) مىگويد: ما هر كجا برويم سلاح (ضدّ سامى) را با خود حمل خواهيم كرد(13). و يهود اين سلاح را در آمريكا، انگلستان و فرانسه بكار برده و نتائج بسيار مفيدى را از آن بدست آورده است.
مقدمه مترجم
اين عقدهها تركيده مىشود
هميشه عقدههاى حقارت واكنشهاى زيانآورى داشته است، ولى تاريخ واكنشى بسان واكنشهاى عقده يهود نديده است، واكنشى كه دهها جنگ را بپا كرده است و صدها ميليون انسان را بكشتن داده است.
يهوديها براى جبران آن همه زجرها، محفلها و حزبهاى گوناگونى تشكيل دادند، تا بوسيله آن بتوانند انتقام آن همه فشار و سختگيريهاى مردم را از ملّتهاى ضعيف و ناتوان بگيرند.
الف: اولين محفل آنها كه در قرن هفدهم تأسيس شد، محفل (ماسونى) بود كه پيروزىهاى زيادى را نصيب يهود كرد(1). بطوريكه در اعلاميههاى خود بيان نمودند، سه هدف اساسى را در محافل خود دنبال مىكنند.
1 ـ محافظت از يهوديسم در كلّ جهان.
2 ـ نابود كردن ساير اديان جهان.
3 ـ دميدن روح كُفر و الحاد، در ملّتها(2).
سرچشمه محفل از بريتانيا بود و در تمام جهان از آنجا شروع شد و به سرپرستى آن:
اولين محفل آنها در پاريس در سال1732 ميلادى تأسيس گرديد.
و اولين محفل ماسونى در جبل الطارق در سال1727م و در آلمان در سال1733م، در پرتغال در سال1735م، در هلند در سال1745م در سويس در سال1740م، در دانمارك در سال1745م، در ايتاليا در سال1763م، در بلژيك در سال1765م، در شوروى در سال1771م آغاز بكار كرده و تا سال1907م پنجاه محفل علنى تشكيل شد(3).
ب: دومين واكنش آنها تأسيس سازمان (بناى برث) در تاريخ 13/10/1842م بود. اين سازمان كه در شعلهور كردن آتش جنگهاى جهانى اوّل و دوّم سهيم بود(4) از طرف مهاجرين يهود بوجود آمد.
در عهد آيزن هاور رئيس جمهور اسبق آمريكا كه خودش رئيس اين سازمان بود، آقاى (فليپ كلولزنيك) را بعنوان رئيس نمايندگان آمريكا در سازمان ملل متحد تعيين كرد.
در حال حاضر اين سازمان در آمريكا و كشورهاى اروپائى بطور علنى مشغول فعاليّت است(5).
ج: سومين واكنش آنها، جنبش (صهيونيسم) بود.
هدف اين جنبش ارتجاعى و نژادى آن بود كه حكومت موهوم و خيالى بنى اسرائيل را باز گرداند و بر خرابههاى مسجدالاقصى (هيكل حضرت سليمان) را بنا كند(6).
ابتداى اين حركت را مىتوان سال1816م دانست، گرچه هرتسل (1860 ـ 1904م) براى اولين بار آن را علنى كرده و خيلىها آن را از ابتكارات هرتسل دانستهاند.
به عقيده صهيونيستها هر يهودى صهيونى است، ولى لازم نيست كه هر صهيونى يهودى باشد، زيرا اسامى اعضاء اين حركت افراد زيادى را نام مىبرد كه هيچ يك آنها يهودى نبوده است، مانند: (چرچيل، ايدن، ترومان، آيزن هاور، كندى و جانسون).
چرچيل در اواخر حيات خود مىگفت: من يك صهيونى واقعى هستم و افتخار مىكنم(7).
(پُرُتُكلهاى(8) حكماى يهود) از آنِ همين حركت است. اين كتاب خطرناكترين برنامههاى صهيونيها را براى سيطره بر جهان فاش مىكند(9).
د: چهارمين واكنش يهود را جمله (ضدّ سامى)(10) تشكيل مىدهد، كه اين دروغ بزرگ سلاح بُرّنده يهود شده است.
يهوديان چگونه از آن استفاده مىكنند؟!
دستهاى خرابكار يهود بر همه جنگها و كشمكشهاى جهان اثر گذاشته، ولى مگر كسى مىتواند آن را فاش كند؟
1 ـ هنگامى كه خاندان سلطنتى (ساسون) در سال 1832( إلى) 1864 تجارت مواد مخدر را بدست گرفتند و مردم در اين عمل اظهار نارضايتى كردند، يهوديان فرياد زدند (ضدّ سامى).
2 ـ هنگامى كه يهود دو جنگ جهانى اوّل و دوّم را برپا كردند، مردم خواستند آنها را مفتضح كنند، فرياد زدند: (ضدّ سامى).
3 ـ هنگامى كه دكترهاى يهودى در آمريكا ميكروب سرطان را براى آزمايش به چند جوان مسيحى تزريق كردند و مردم خواستند از آن جلوگيرى كنند، فرياد زدند: (ضدّ سامى)(11).
4 ـ هنگامى كه ميليونر مشهور آقاى (هنرى فورد) كتاب (يهود، يگانه مشكله جهان) را انتشار داد، آنقدر يهود با سلاح (ضدّ سامى) با او جنگ كردند كه بالاخره مجبور شد نامهاى كه خود يهود نوشته بودند بعنوان معذرت خواهى، او امضاء كند و از آنها پوزش بطلبد(12). (حاييم وايزمن) مىگويد: ما هر كجا برويم سلاح (ضدّ سامى) را با خود حمل خواهيم كرد(13). و يهود اين سلاح را در آمريكا، انگلستان و فرانسه بكار برده و نتائج بسيار مفيدى را از آن بدست آورده است.
آرمانهاى غير انسانى
يگانه آرمان يهود كه صراحتا اعلام مىشود آن است كه يك دولت يهودى جهانى بپا كنند، يعنى همه دنيا را تحت تصرّف خويش در آورند.
اين حكومت بنا به گفته خود آنها از اسرائيل سرچشمه خواهد گرفت و پس از غلبه بر (نيل تا فرات) در راه آن گامهاى بزرگترى خواهند برداشت.
به عقيده آنها، اگر از (نيل تا فرات) را بدست بياورند بقيه مناطق، خواهى نخواهى تسليم خواهند شد، زيرا اين منطقه كه با منابع سرشار خود ثروتمندترين مناطق جهان را تشكيل مىدهد، گلوى دنيا محسوب مىشود و كسى كه بتواند بر آن حكومت كند چنان است كه بر جهان حكومت داشته است.
تورات مىگويد: در آن روز به ابرام (ابراهيم) گفت: اين زمين را به نسل تو خواهم داد، از نهر مصر تا نهر بزرگ فرات(14).
تا آنكه خداوند تو و نسل تو باشم… همه زمينهاى غربت تو را به تو و نسل تو بر مىگردانم… زمينهاى كنعان را به ملك ابدى تو خواهم در آورد(15). يهود پروردگار ما در (حوريب) با ما سخن گفت: بس است آنچه در اين كوه توقف نموديد، برويد بالاى كوه اموريين جنوب و سواحل دريا و زمينهاى كنعان و لبنان تا نهر بزرگ فرات را به تصرّف درآوريد. داخل شويد و زمينهائى را كه خداوند به آنها قسم ياد كرده كه آنها را به ابراهيم و اسحاق و يعقوب و فرزندان آنها بدهد تملّك كنيد(16).
يهود براى تحقّق بخشيدن به اين نويدها و مژدههاى ديگرى كه در (تلمود) وارد شده است در مرحله اوّل يك حكومت مخفيانه مركب از300 يهودى را تشكيل داد و يك نفر را (وارث سليمان و داود) بعنوان پادشاه آن انتخاب نمود.
اين حكومت مخفى در حقيقت صاحب مال، نفوذ و همه كاره اروپا بود(17).
آقاى (ولترراتنو) يهودى در روزنامه خود در تاريخ 25/12/1909 مىنويسد: سرنوشت اروپا فقط بدست300 نفر كه هريكى رفقاى ديگر خود را بخوبى مىشناسد تعيين مىگردد. اين300 نفر كه همه يهودى مىباشند، داراى وسائل كافى براى سرنگون ساختن رژيمهاى مخالف هستند.
يهود اين حكومت جهانى خود را به يك افعى بسيار بزرگى تشبيه مىكنند كه از سال70م، براى نابود كردن جهان در حركت است. دُم اين افعى در فلسطين باقى خواهد ماند و سر آن به حركت خواهد آمد، تا آنكه تمام دنيا خراب شود و در اين وقت سر او از اين جهانگردى ننگين خود باز گشته و در شهر بيتالمقدّس زير پرچم يهود آرام خواهد گرفت.
ولى چون اين آرمان كاملاً غير انسانى، با وجود اديان و اخلاق، امكانپذير نبوده است، آنها سخت مىكوشند تا از اخلاق و دين مفهومى باقى نماند.
خاخام (ريچران) در يكى از سخنرانىهاى خود كه بر سر قبر (سيمون بن يهوذا) در شهر براغ سال1869م، ايراد كرده و در مجله (كانت مپران) كه در تاريخ 1/7/1880م، چاپ شده است، مىگويد: پدران گذشته ما هر ساله كنفرانسى بر سر اين قبر تشكيل مىدادند و اين وظيفه ما است كه اوّل هر قرن اين كنفرانس را تشكيل داده و براى سيطره بر جهان طرح و برنامهريزى بنمائيم.
اكنون هيجده قرن از جنگ يهوذا تا اين زمان مىگذرد، براى اين كه خداوند وعده داده است ابراهام قدرت پيدا مىكند بر جهان و در اين مدّت يهود، اهانتها و جسارتهاى زيادى بخود ديده و چندين بار قتل عام شده، ولى آنها تسليم نشده و اگر در دنيا پراكنده مىباشند علّتش اين است كه دنيا ملك آنها است.
و اضافه مىكند: اينك ملّت ما گامهاى بزرگى را بسوى قله جهان برداشته و هر روز كه مىگذرد بر قوّت و قدرت و نفوذ ما افزوده مىشود. ما خداوند اين زمان را كه عبارت از طلا است مالك هستيم، همان خداوندى كه هارون آن را بصورت گوسالهاى در آورد و ما آن را پرستش كرديم و اينك بصورت خداوند تمام مردم جهان در آمده است. در آن لحظه كه طلاهاى جهان بدست ما در آيد وعدههاى أبراهام (ابراهيم(ع)) را عملى خواهيم كرد و بر جهان سيطره كاملى خواهيم يافت.
يهود و آمريكا
آيا آمريكا در دست يهود است؟(18) اين سؤال پس ازجنگ اخير 1967م مسلمانان و اسرائيل و پس از آنكه آمريكا جانب يهود را گرفت، زياد بر سر زبانها آمده است.
ولى قبل از هر چيز خوب است خلاصهاى از كتاب (يهود يگانه مشكله جهان) را نقل كنيم.
در حدود400 سال است يعنى از همان اوائل ورود (كلمبس) كه يهود وارد آمريكا شدهاند و از همان روز تا بحال زحمات زيادى كشيده تا بالاخره توانستند اين كشورى را كه امروز بزرگترين و ثروتمندترين كشورهاى جهان محسوب مىشود تحت نفوذ خود درآورند. و با آنكه (سويفيسات) حاكم آن روز به نيويورك كه يكى از مستعمرات هلند بود، اعلاميهاى صادر كرد و در آن از يهود درخواست نمود از نيويورك خارج شوند، ولى در اثر سهامهاى زيادى كه يهود در شركتهاى هلندى داشتند، مديران آنها از (ستويفيسات) خواهش كردند كه از اين امر صرف نظر كند.
آنچه را كه اين حاكم توانست انجام دهد اين بود كه به آنها اجازه نداد دكانهاى خود را بر سر چهار راهها و محلهاى عمومى و پرجمعيّت قرار دهند. ولى همان نيويورك، امروز بصورت محلهاى از محلّههاى يهود در آمده است. و بطور كلّى نيويورك بزرگترين مركز يهود بشمار مىرود، زيرا همه تجارتخانهها، كارخانهها، صنايع و زمينها، ملك يهود است، هرگز به كسى اجازه نخواهند داد تجارت كند و يا ثروتى بهم رساند. بنا براين آمريكائيها نبايد تعجب كنند هنگامى كه خاخامهاى يهودى ادعا مىكنند كه آمريكا همان ميعاد گاهى است كه پيامبران آنها وعده دادهاند و نيويـورك، اورشليم آنها و سلـسله جبـال راكى كوههاى (صهيون) است(19).
در ايّام (جورج واشنگتن) تعداد يهود بيش از چهار هزار نفر نبوده آنها در زمان جنگ استقلال، جانب آمريكا را گرفتند و حتّى به اهالى مستعمرات، كمكهاى زيادى كردند.
ولى پنجاه سال از اين تاريخ نمىگذشت، كه تعداد آنها از3300000 نفر بيشتر شده، امّا امروز تعداد آنها براى هيچكس معلوم نيست و اين خود يكى از سياستهاى يهود است زيرا سرشمارى آمريكا بدست آنهاست.
شما اگر تعداد فرانسوىها، آفريقائىهاى ساكن آمريكا را از دولت بپرسيد، فورا به شما اطلاع خواهند داد، تعداد آسيائىها هم همه معلوم است، ولى آنچه معلوم نيست و همچنان در مخفى بودن آن كوشش بسيارى مىشود تعداد يهود است و شايد خود دولت هم آن را نداند زيرا پروندههاى راجع به اين موضوع هميشه مفقود و مجهول است(20).
معمولاً سينماها، تآترها، تجارت شكر، تجارت گندم، تنباكو، فولاد و پنجاه درصد از تجارت گوشت و بيش از 60٪ از تجارت كفش و اغلب صنايع، ادوات موسيقى و جواهرات و تمام مشروبات الكلى و صندوقهاى وام جهانى در دست يهود است(21).
بطور قطع مىتوانيم بگوئيم كه ملّت آمريكا راضى نبوده و نخواهد بود كه يهود بازارهاى تجارتى خود را در اين كشور متمركز سازند، زيرا تاريخ چنين نشان داده كه هركشورى كه يهود در آن تمركز داشته باشد عوامل فساد در آن زياد شده و در نتيجه كشورهاى ديگر نسبت به آن بدبين خواهند شد، چنانچه اين امر نسبت به اسپانيا، آلمان و بريتانيا اتفاق افتاده است.
بسيار مىشنويم كه بريتانيا چنين كرده است و آلمان چنان نموده است، ولى در واقع يهود آن را انجام داده و هيچ ارتباطى به دولت بريتانيا و آلمان ندارد.
امروز آمريكا بهمين درد مبتلاست و هر كارى را كه يهود انجام مىدهند به نام ملّت آمريكا تمام مىشود، در صورتى كه ملّت آمريكا از آن مبرّا مىباشد(22).
امروز ملّت آمريكا فقط با عينكهائى كه يهود بر چشم آنها نهادهاند به دنيا مىنگرد و اين بدبختى ديگرى است كه نصيب ما مىشود.
يهود در هرگوشه و كنارى نفوذ كردهاند و حتّى كليساهاى مسيحى در آمريكا تحت نفوذ آنهاست و در حقيقت منبرهاى كليساها وسيلهاى از وسائل تبليغات يهودى مىباشد.
به عقيده من اگر كشيشها و كاردينالها به حرفهاى خود رسيدگى كنند، خواهند ديد كه 70٪ از حرفهاى آنها از افكار يهودى سرچشمه گرفته است(23).
برنامههاى اقتصادى آمريكا فقط بدست يهود اجرا مىشود.
شايد افكار عمومى مردم و سرمقالههاى روزنامههاى آمريكا، از افكار خود يهود، يهودىتر است.
اگر در دنيا مكانى وجود داشته باشد كه افكار يهودى را به مردم تزريق كند، همان كنيسههاى آمريكا است(24).
اگر يهود در اعماق كليساها دست يافتهاند، آيا ممكن است در دانشگاهها دست نداشته باشند؟
تمام دانشگاههاى آمريكا از نفوذ يهود و افكار و عقائد آنها رنج مىبرند(25).
در آمريكا دو سازمان يهودى وجود دارد يكى به نام (كهيلا نيويورك) و ديگرى به نام (كابينه يهودى آمريكا).
(كهيلا) امروز به صورت يك حكومت مستقلى در آمده است، تمام قراردادهاى او قانون حساب مىشود و شايد اين سازمان قويترين اتّحاديّههاى يهودى را تشكيل مىدهد.
علّت هجرت كردن روزافزون يهود به نيويورك، وجود همين سازمان است. (كهيلا) نسبت به يهود حكم رُم نسبت به نصارى و مكّه نسبت به مسلمانان را دارد(26).
وجود كهيلا دليل بسيار محكمى است بر عليه كسانى كه مىگويند: (يهود يك عنصر منقسم برخود و متنافرى را تشكيل مىدهد)، زيرا در اين سازمان امپرياليستها و تودهئيها و خاخامهاى يهودى چون برادر بر سر يك ميز نشسته و زير پرچم (يهوذا) براى مقاصد خود نقشه ريزى مىكنند(27).
هر فرد يهودى در آمريكا دست كم در يك سازمان مخفى اسم نويسى كرده است(28).
كهيلا نام خود را تغيير داده و نام (كنفرانس يهودى جهانى) را براى خود نهاده است و تقريبا تمام آرمانهاى خود را به تحقّق رسانده است(29).
هزاران سازمان مخفى تابع كهيلا وجود دارد.
خوب است از اين آقايان يهود كه هميشه سعى كردهاند خود را وطن پرست قلم داد كنند، سؤال كنيم: اين سازمانها براى چيست؟ و بر عليه كيست؟ و آنها چرا اينقدر تلاش مىكنند تا نيويورك را از هر عنصر مخالفى جدا سازند؟ و اگر فرض كنيم آنها وطن پرست هستند هيچ احتياجى به سازمان نخواهند داشت(30).
كهيلا درس عبرتى است كه دنيا بايد آن را به خوبى فرا گيرد تا از سرعت نفوذ يهود باخبر بوده و صورت جهانى كه به فرمان يهود حكم مىكند در نظر بياورد(31).
حزب جمهورى آمريكا دامن گرمى براى يهود بوده است و لذا هميشه اين حزب در انتخابات پيروز مىشود و در حقيقت اين حزب را همان سازمان كهيلا مىچرخاند.
تعيين رئيس جمهورى آمريكا جز به دستور يهود، بدستور و فرمان كس ديگرى نيست، ولى بيچاره ملّت آمريكا گمان مىكند كه خود آنها رئيس جمهورى را تعيين مىكنند، چنانچه رئيس جمهور پس از انتخابات با آنها كج رفتارى كند، آنقدر در باره او دزدى كشف خواهد شد! كه بالاخره يا تسليم مىشود و يا از صحنه بيرون مىرود.
هنوز يهود همان سياست قديمى خود را در پيش گرفته است مبنى بر اين كه نبايد يهودى را جلو انداخت، بلكه بايد بيگانگان را صورت قرار داده و يهود در پشت صحنه باشند. فايده اين كار اين است كه آنها با سركاربودن بيگانگان بيش از ظاهر بودن يهود مىتوانند اغراض خود را اعمال كنند، زيرا اگر يهودى رئيس باشد و علنا به اهداف يهود كمك كند، مردم او را متهم كرده و شايد از يهود متنفر شوند، در صورتى كه اگر آنها همچنان زير پرده باشند هيچگاه مورد اتهام قرار نخواهند گرفت و در اين صورت هم از انتقاد، سالم مىمانند و هم خواستههاى خود را جامه عمل مىپوشانند(32).
در آمريكا سازمان ديگرى وجود دارد به نام (سازمان تامانى). گرچه اين سازمان در ظاهر از صحنههاى سياسى خارج شده ولى در واقع اگر قوىتر و با نفوذتر نشده باشد ضعيفتر نشده است. سرمايه اين سازمان را از تجارت جنس ظريف (زنان و دختران) و مواد مخدر تأمين مىكنند!.
چندى پيش دولت آمريكا تحقيقاتى در اين باره بعمل آورده و مردم بدترين نوع جنايت (يعنى تجارت جنس ظريف) را به چشمهاى خود مشاهده كردند و آنقدر رسوائى اين عمل زشت، بالا بود كه بسيارى از اين بازرگانان بشردوست يهودى، مجبور شدند كه نام و فاميلى خود را عوض كنند! و اينك بهترين و معروفترين فاميلهاى يهودى در نيويورك اسمهاى مستعار دارند(33).
تآتر… و سينما
ديرزمانى است كه يهود مىكوشد تا هرچه وسائل تبليغاتى است مانند تآتر و سينما را منحصرا تحت تصرف خود در آورد. و معمولاً چون تآتر تأثير شگرفى در مغز و تفكّر افراد جامعه مىگذارد، يهود كارى كرده است كه برنامه تآتر دست آنها باشد تا هيچ نمايشى بر عليه آنها اجرا نشود(34).
سيطره يهود، منحصر به تآتر نيست بلكه از يك طرف تمام سينماها از مال يهود است و از طرف ديگر صاحب امتياز آنها مىباشند و همچنين است شركتهاى فيلم بردارى كه همه يهودى مىباشند.
مشكل اينجاست كه هرجا يهودى باشد مشكلات و انحرافات فراوان است، هر يهودى به سهم خود مىكوشد تا اخلاق ملّتها را فاسد كند و از اين راه بر مغز و روح مردم پيروز شود.
اين مشكل بصورت رسوائى بزرگى در تآترها و سينماهاى آمريكا به وضوح ديده مىشود(35).
موسيقى… و يهود
مردم از آنكه خانههايشان محل رقص و غنا و موسيقى شده است بستوه آمدهاند ولى آنها نمىدانند كه موسيقى و غنا جزو احتكارات يهود است، اين يهود هستند كه جوانهاى ما را يك مشت افراد نادان و كماطلاع به بار آوردهاند.
و همين موسيقى (جاز) كه امروز درهر محفلى صورت وحشتناك خود را ظاهر مىكند يكى از اختراعات خطرناك يهود است كه آن را براى فساد اخلاق جوانان ساختهاند(36).
معمولاً اگر كسى در فساد هائيكه جامعه امروز را تهديد مىكند تحقيقى بعمل آورد بدون شك خواهد يافت كه دست يهود در تمام آنها دخالت دارد و حتّى جنگهاى خونينى كه تا به حال هزاران انسان را به كشتن داده است بدست مرموز يهود برپا شده است(37).
شراب… و يهود
جون فوستر فريزر در كتاب (يهودى فاتح) كه در سال1916 چاپ شده است مىنويسد: تجارت ويسكى در آمريكا، منحصر به يهود است. و 80٪ از اعضاى كابينه بازرگانان شراب، يـهودى هستند چنانچه تجارت انـواع سيگار هم منحصر به يهود است(38).
يگانه كسيكه از شراب تبليغ مىكند يهود هستند زيرا شما هيچ نمايش، كتاب قصّه، فيلم و غيره را خالى از اسم شراب نخواهيد يافت. مىدانيد چرا؟ براى اين كه اين تجارت آنها است و آن هم تبليغات آنها(39)! آيا پس از همه اين تبليغات نمىتوان گفت كه يهود به قسمتى از آرمانهاى خود رسيدهاند؟
ادامه دارد…
منبع: yahood.net
منابع:
1 ـ براى توضيح بيشتر بهمين كتاب مراجعه شود.
2 ـ (الماسونية منشئة ملك اسرائيل)، تأليف محمّد على زعبى، بيروت1956 م.
3 ـ به دائرةالمعارف بريتانيا ماده (فرماسورى) مراجعه شود.
4 ـ (خطراليهودية العالمية علىالاسلام والمسيحية)، صفحه154.
5 ـ (الخطر المحيط بالاسلام)، صفحه203.
6 ـ (تاريخ الحركة الصهيونية)، تأليف دكتر آلن تايلر.
7 ـ (خطراليهودية العالمية)، صفحه172.
8 ـ قراردادها.
9 ـ (خطراليهودية العالمية)، صفحه150.
10 ـ سام يكى از فرزندان حضرت نوح عليهالسلام است واز اقوامى كه به او منتسب هستند، مانند: اعراب و عبريها را سامى گويند.
11 ـ (خطر اليهودية العالمية)، صفحه 174.
12 ـ مقدمه كتاب (خطر اليهودية العالمية)، صفحه12.
13 ـ (خطر اليهودية العالمية)، صفحه 178.
14 ـ سفر پيدايش اصحاح، صفحه15.
15 ـ همان مدرك، صفحه17.
16 ـ تثنيه اصحاح اوّل.
17 ـ (اليهودية العالمية)، صفحه135.
18 ـ تأليف هنرى فورد ميليونر مشهور، در اين كتاب بحثهائى پيرامون تاريخ يهود در آمريكا، گوشههائى از نفوذ يهود، قربانيان يا جبّاران، آيا يهود امّتى را تشكيل مىدهند؟ برنامههاى سياسى يهود، مقدمهاى بر كتاب پروتكلها، چگونه يهود از سلطه خود استفاده مىكنند، نفوذ يهود در سياست آمريكا، بُلشفيكها و صهيونيستها، سيطره يهود بر تآتر و سينما، شراب، قمار، فساد، مشكله بزرگ جهان، مد و جزر در سلطان مالى يهود، سيطره بر روزنامهها، دولت جامعه (يهوذا) و غيره مىباشد. يكى از كتابهاى سودمندى است كه اخيرا در كشورهاى عربى انتشار يافته است. و اين كتاب در سال1921 از طرف شركت ماشين سازى مشهور (فورد) منتشر گرديد و بلافاصله يهود نسخههاى آن را جمع كرده و آتش زدند. فورد پس از تأليف اين كتاب آنقدر مورد انتقاد محافل آمريكائى قرار گرفت كه بالاخره مجبور شد معذرت نامهاى را كه روزنامهها از طرف او چاپ كرده بودند امضاء كند، هر نسخهاى از اين كتاب در آمريكا800 دلار بفروش رسيد!
19ـ (يهود يگانه مشكله جهان)، صفحه19.
20 ـ (يهود يگانه مشكله جهان)، صفحه58.
21 ـ همان مدرك، صفحه22.
22 ـ همان مدرك، صفحه23.
23 ـ همان مدرك، صفحه31.
24 ـ همان مدرك، صفحه33.
25ـ همان مدرك، صفحه34.
26 ـ (يهود يگانه مشكله جهان)، صفحه109.
27 ـ همان مدرك، صفحه109.
28 ـ همان مدرك صفحه110.
29 ـ همان مدرك، صفحه113.
30 ـ همان مدرك، صفحه116.
31 ـ همان مدرك، صفحه112.
32 ـ همان مدرك، صفحه132.
33 ـ همان مدرك، صفحه136.
34 ـ همان مدرك، صفحه162.
35 ـ همان مدرك، صفحه163.
36 ـ همان مدرك، صفحه184.
37 ـ همان مدرك، صفحه184.
38 ـ همان مدرك، صفحه199.
39 ـ همان مدرك، صفحه203.