وقتش رسیده است، زمین زنده می‏شود

0
وقتش رسیده است، زمین زنده می‏شود

این اژدهای مست، زمین زنده می‏شود



آن روز، زندگی همه جا پخش می‏شود

در گوش‏ها صدای خدا پخش می‏شود



مرگ است، مرگ، قسمت هر چه که خوب نیست

در امتداد صبح پس از این غروب نیست



باور کنید، خاطره این نبرد را

باور کنید مرد غزل‏های درد را



شخص بهار بود که از راه می‏رسید

این ذوالفقار بود که از راه می‏رسید



با یک کلید وارد هر سینه می‏شود

دنیا برای دیدنش آیینه می‏شود



موعود من، به آینه سوگند زنده است

فریاد می‏زنم که خداوند زنده است



راه گریز از دل این اتفاق نیست

وقتی یقین رسید، مجال نفاق نیست



خود را میان جهل کسی گم نمی‏کنم

من اقتدا به قامت مردم نمی‏کنم



در ازدحام این همه کفتار و خوک و گرگ

من مؤمنم به حادثه ی جمعه بزرگ



درگیر حرف‏های خیالی نمی‏شوم

هرگز شریک یاس اهالی نمی‏شوم



من شاعرانه پشت کسی ایستاده‏ام

در امتداد هر نفسی ایستاده‏ام



این جان ماست‏با نفسی که نیامده

دنیا در انتظار کسی که نیامده


علی حاجی عبدالعلی

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!