خانه های دم کرده ، کوچه های بغض الود
خانه های دم کرده ، کوچه های بغض الود
طرح شهرِ خاکستر ، در زمینه ای از دود
چرک آب و سرد آتش ، خفته باد و نازا خاک
آفتاب بی چهره ، آسمان غبار اندود
در کجای این دلتنگ می دهید پروازم ؟
پرسه های عصرانه ! ای مدارتان مسدود !
یاد روزگارانی کاسمان و آفاقش
همت پَر مارا عرصه ی حقیری بود
در سکون این مرداب بو گرفته گندیدیم
مثل ماهی تنبل ، تا جدا شدیم از رود
* * *
فصل ضجه و زنجیر باز هم رقم خورده ست
خیره چشم ما تا دور باز در پی موعود
در کجای این دفتر تا نشانشان ثبت است
بردگان جان داده پای باروی نمرود؟
* * *
پای هر ستونش را دشنه ای موشح کرد
پاره و پریشان باد این کتاب خون آلود
حسین منزوی