همة حكايت هزار سال گذشته بر تاريخ ايران، از صدر اسلام تا واقعة سال 1357، به استناد مدارك تاريخي و تفاسير قرآني و روايات معصومين(ع)، شاهد بر اين مدعاست كه، ورود ايران به اسلام، به مثابة ورود به گردونة تقدير الهي بوده به عنوان «قومي نشان شده» براي اجراي نقشآفريني در سه مقطع مهم.
طفل نامشروع پيوند شده بر ايران اسلامي
همة حكايت هزار سال گذشته بر تاريخ ايران، از صدر اسلام تا واقعة سال 1357، به استناد مدارك تاريخي و تفاسير قرآني و روايات معصومين(ع)، شاهد بر اين مدعاست كه، ورود ايران به اسلام، به مثابة ورود به گردونة تقدير الهي بوده به عنوان «قومي نشان شده» براي اجراي نقشآفريني در سه مقطع مهم.
اين روزها التهاب ويژهاي بر كشور تحميل شده است. جوّ هيجاني عجيب و غريبي كه فضاي گستردهاي را براي گمانهزنيهاي بيمبنا ايجاد كرده است. رسانههاي مأمور ائتلاف صليب و صهيون از بيرون، نمايندگان داخلي اين ائتلاف و بلواهاي پراكندة ايذايي و لكهاي تعداد انگشتشماري مأمور حرفهاي در سطح شهر دست در دست هم التهاب را هر دم تازه نگه داشتهاند. در اين ميان جوانان مبتلاي نگراني و دلواپسي شدهاند. علت اين نگراني هم در دست نداشتن تحليل درست و قابل دفاع عقلي و نقلي است.
قبل از هر چيز بايد عرض كنم كه به رغم آنكه سعي ميشود، اين بلوا فرزند طبيعي كنشها و واكنشهاي داخل نظام جمهوري اسلامي معرفي شود، اين طفل نامشروع از بيرون متولد شده و تنها جماعتي مأموريت پيوند آن به اندام ايران اسلامي را دارند. به واقع ميخواهم عرض كنم، آتش بحران را برافروختهاند تا به نام مردم و در فرصت مقتضي، اشخاصي در نقش آتشنشان مسير حركت عمومي انقلاب اسلامي است، مسلمانان را به سويي كه منافع ائتلاف صليب و صهيون را تأمين ميكند، ببرند.
وظيفة بنده ارائة تحليل سياسي از اوضاع و حوادث جاري نيست، بلكه در حدّ توان ميخواهم با توجّه به اخبار آخرالزّماني حضرات معصومين(ع) و در حدّ ظرفيت زماني محدود نكاتي را متذكر شوم.
همة حكايت هزار سال گذشته بر تاريخ ايران، از صدر اسلام تا واقعة سال 1357، به استناد مدارك تاريخي و تفاسير قرآني و روايات معصومين(ع)، شاهد بر اين مدعاست كه، ورود ايران به اسلام، به مثابة ورود به گردونة تقدير الهي بوده به عنوان «قومي نشان شده» براي اجراي نقشآفريني در سه مقطع مهم.
اوّل، پرورش طفل اسلام و بر كشيدن آن در هيئت فرهنگ و تمدني فاخر. همة تاريخ و فرهنگ هزارسالة اين ديار و آثار فرهنگي و تمدنياش و همچنين مردان مردش كه در مهمترين شرايط تاريخي حافظ و ناصر اين فرهنگ و تمدن بودند، اين نقشآفريني را تأييد ميكند.
دوم، تأسيس پايگاه بزرگي در مركز سرزمينهاي اسلامي، با همة ويژگيهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگياش به عنوان شيعهخانة اهل بيت(ع)، مهد پرورش تفكر و بينش ناب اهل بيت(ع)، تربيت كنندة مرداني فرهيخته و تنومند در حوزههاي فرهنگي، علمي و ميدانداري و سياستورزي تا در وقت معلوم زمينهساز شرايطي شوند كه مسير را براي تحقق بزرگترين واقعة تاريخي از بدو خلقت آدم(ع) تا آخرالزّمان هموار ميسازد. در يك كلام عنوان دوم در عبارت «زمينهسازان امر ظهور مقدس».
و بالاخره سوم، همراهي و مساعدت با امام منتظَر و حضور در ركاب ايشان تا تحقق دولت كريمة مهدي موعود(ع). براي بيان اين نقشآفريني و اجراي مأموريت در اين سه مرحله دلايل و سخنان بسياري دارم كه در اين مجال نميگنجد. در هنگامة جنگ جهاني دوم، در اوج ابتلائات مردم، وقتي مرحوم ميرزاي نائيني به درگاه حضرت صاحبالزّمان استغاثه ميكند در جواب ايشان، حضرت ميفرمايند:
«اينجا شيعه خانة ماست، ميشكند، خم ميشود، خطر هست، ولي ما نميگذاريم سقوط كند. ما نگهش ميداريم».
با كسب توفيق الهي، به زودي مطلب مفصّل خودم را با عنوان «قوم نشانشده» يا «نقش ايران و ايرانيان در واقعة شريف ظهور» تقديم عزيزان خواهم نمود.
روايات آخرالزّماني حضرات معصومين از نقطة آغاز انقلاب اسلامي كه به قول حضرت امام كاظم(ع) با قيام مردي از قم آغاز ميشود تا سپرده شدن پرچم نهضت به دست حضرت، چهار مرحله را فراروي ما قرار ميدهند:
اوّل ـ آغاز نهضت تا ورود به جنگ؛
دوم ـ درگيري طولاني تا تحقّق خواستهها؛
سوم ـ مقاومت تا قيام همه جانبة زمينهسازان ظهور؛
چهارم ـ سپردن پرچم نهضت به دست حضرت.
دربارة مرحلة اوّل:
امام كاظم(ع) ميفرمايند: مردي از قم مردم را به حق دعوت ميكند. افرادي پيرامون او گردانيد كه قلبهايشان همچون پارههاي آهن استوار است. بادهاي تند حوادث، آنان را نلغزاند، از جنگ خسته نشده و نترسند، اعتمادشان برخواست و سرانجام كار از آن پرهيزكاران است. (عصر ظهور / ص 214، چاپ جديد)
در روايات گاهي در وقت گفتوگو از ايران، به جاي ايران به فارس، قم، طالقان، خراسان و ري اشاره كردهاند كه جملگي كنايه از منطقة بزرگ مردم پارس و ايران اسلامي دارد.
امام صادق(ع) ميفرمايند: به زودي شهر كوفه از مؤمنان خالي ميگردد. همانگونه كه مار در لانة خود فرو ميرود، علم از كوفه رخت برميبندد و سپس در شهري به نام قم آشكار ميشود و آن سامان معون فضل و دانش ميگردد به شكلي كه در زمين كسي در استضعاف فكري به سر نبرد حتّي نوعروسان در حجلهگاه خويش و اين امور نزديك ظهور قائم ما به وقوع ميپيوندد.
خداوند قم و اهلش را براي رساندن پيام اسلام، جانشين حضرت حجت گرداند. اگر چنين نشود زمين اهل خودش را فرو ميبرد و در زمين حجتي باقي نماند. دانش از اين شهر به شرق و غرب جهان منتشر ميگردد… آنگاه قائم ظهور ميكند. (همان / ص 219)
پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: درفشهاي سياه از خراسان بيرون آيند كه چيزي جلودارشان نيست تا در ايليا (يعني قدس) به اهتزاز درآيد. (همان / ص 227)
و در روايت ديگري آمده است، درفشهاي سياهي كه از خراسان خروج كنند، در كوفه فرود آيند و چون حضرت ظهور كند، نمايندهاي جهت بيعت با حضرت نزد او بفرستند. (همان / ص 234)
اميرمؤمنان علي(ع)، آغاز نهضت را از مشرق اعلام ميفرمايند.
جلالالدين سيوطي در الحاوي للفتاوي، از رسول خدا(ص) نقل ميكند كه حضرت فرمودند:
«پرچمهاي سياهي از خراسان براي نبرد بيرون ميآيد كه هيچ چيز نميتواند جلوي آنها را بگيرد تا اينكه در بيتالمقدس نصب ميشود». (ص 60)
تاكنون دو مرحله از چهار مرحلة مذكور در نقشة راه ترسيم شده توسط حضرات معصومين(ع) دربارة امت اسلامي و اين شيعهخانه با همة سختيها امّا با پيروزي تمام سپري شده است. اينك در مرحلة سوم هستيم، مرحلة مقاومت تا قيام همه جانبة زمينهسازان.
چه جاي نگراني و دلهره؟
چه جايي براي هراس از اظهارنظرهاي رسانههاي ائتلاف صليب و صهيون؟
صفها در اين مرحله بايد جدا شود. مردم صاف و صميمي با صرافت طبع ميفهمند. ممكن در مراحل بعدي صفوف از اين مرحله هم دقيقتر و افراد در جايگاه خودشان قرارگيرند. باكي نيست. به قول امام معصوم(ع)، به خدا قسم كه بايد غربال بشويد. مرحلة غربال شدن تكان و جنبش هم دارد. فتنهگر بيآنكه بداند، باعث تحقق مشيت الهي ميشود. صفوف را دقيق و اشخاص را سرند ميكند. مهم نتيجة غايي است.
به استناد روايت، غالب 313 نفر ياران خاص يا ايرانياند يا ايراني تبار. سهم بزرگي از مشاوران و وزيران امام ايراناند.
فرماندة كل قواي امام علي(ع)، جناب شعيب بن صالح ايراني خواهد بود و…
در مجالهاي بعد از قوم نشان شده كه به اذن خداوند، جايگزين همة اقوام پيشين شد تا امر محق را در عرصة زمين محقق كند، بيشتر صحبت ميكنم.
ساير اقوام، با خروج از قبيلة اهل ايمان، اهليت خود را از دست دادند. ما بايد تلاش كنيم از اهليت خارج نشويم.
حزبالله، به استناد روايات، شيعيان امت محمد(ص)اند كه غالباند. إنشاءالله سخن آخر اينكه، در عجبم كه چرا مثل كساني عمل ميكنيم كه در بيكسي به سر ميبرند، اگر صميمانه دست توسل به درگاه و آستان صاحبمان حضرت صاحبالزّمان(ع) دراز كرده بوديم و اگر دراز كنيم مثل يكهزار سال گذشته بحرانها را پشت سر ميگذاشتيم. وقايع حقير و كوچك امروزي در مقايسه با هشت سال دفاع مقدس خندهآور به نظر ميرسد.
اسماعيل شفيعي سروستاني
راديو معارف ـ 11/10/88