اين گزارش با اشاره به اين مطلب كه “رام امانوئل “، يكي از ياران اصلي “باراك اوباما “، رئيسجمهور آمريكا، اخيرا بطور كنايي گفته بود كه “هيچگاه اجازه ندهيد تا يك بحران جدي، به هدر رود “، مينويسد: پديدآورندگان و حاميان اصلي نظم نوين جهاني، قطعا اين لحظات را غنيمت ميشمارند. زيرا بحران براي آنها به معناي عمل كردن و پيكار است؛ حال چه اين بحران يك حادثه طبيعي باشد و يا اينكه يك فروپاشي طراحي شده اقتصادي، جنگ، ترور و يا بيثباتي ناشي از يك كودتا موجب بوجود آمدن بحران شود.
امريكنفريپرس بررسي كرد:
در پشتصحنه حوادث جهاني چه ميگذرد؟
يك هفتهنامه آمريكايي، با تاكيد بر اينكه بسياري از حوادث به ظاهر طبيعي، نتيجه تاثيرگزاري صاحبان قدرت است، به بررسي پشت صحنه برخي از حوادث و رويدادهاي جهان پرداخت.
“ويكتور تورن “، خبرنگار صاحبنام آمريكايي و نويسنده كتاب “نقش اسرائيل در 11 سپتامبر “، طي مقالهاي در هفتهنامه “امريكنفريپرس ” با بيان اين حقيقت كه “بدهيهاي نجومي آمريكا غيرقابل تحمل است “، نوشت: آيا بدهيهاي آمريكا منجر به فروپاشي دلار اين كشور خواهد شد؟ و يا اينكه آيا اپيدمي آنفلونزاي خوكي موجب زمينگير شدن سيستم بهداشت آمريكا خواهد شد؟
اين نويسنده آمريكايي با اشاره به برخي حملات تروريستي رخ داده در آمريكا و با تاكيد بر تاثيرات حملات موسوم به پرچم دروغين كه توسط عوامل دروني اين كشور انجام ميشود، افزود: نخبگان جهاني در طول تاريخ، همواره از بحرانها براي مضطرب كردن و ترساندن مردم استفاده ميكردند تا از اين طريق بتوانند قوانين مورد نظر خود را به تصويب برسانند.
اين گزارش با اشاره به اين مطلب كه “رام امانوئل “، يكي از ياران اصلي “باراك اوباما “، رئيسجمهور آمريكا، اخيرا بطور كنايي گفته بود كه “هيچگاه اجازه ندهيد تا يك بحران جدي، به هدر رود “، مينويسد: پديدآورندگان و حاميان اصلي نظم نوين جهاني، قطعا اين لحظات را غنيمت ميشمارند. زيرا بحران براي آنها به معناي عمل كردن و پيكار است؛ حال چه اين بحران يك حادثه طبيعي باشد و يا اينكه يك فروپاشي طراحي شده اقتصادي، جنگ، ترور و يا بيثباتي ناشي از يك كودتا موجب بوجود آمدن بحران شود.
اين نويسنده آمريكايي يادآور ميشود: زماني كه چنين “هرج و مرجهاي كنترل شدهاي ” اتفاق ميافتند، وقايع و رويدادها به شكلي سحرآميز و به گونهاي نادرست از طريق رسانهها به اطلاع مردم ميرسند. همچنين وضعيت اضطراري كه به وجود ميآيد موجب توقف سرزندگي و تحرك مردم شده و آنها خيلي راحتتر از اوقات ديگر حاضر به موافقت با تصميمات دولت هستند.
اين چنين است كه وقتي توجهات ما جلب يك فاجعه و اتفاق شده و تمام تمركز ما بر روي آن است، منافع شخصي ما حتي قبل از آنكه متوجه شويم چه اتفاقي افتاده، مورد سوءاستفاده قرار ميگيرد.
تورن ميافزايد: اما براي آنها (صاحبان قدرت)، اين اتفاقات، فرصتي است كه لزوما ملايم و بدون خونريزي هم نيست.
اين نويسنده آمريكايي با بيان مثالي از بهرهگيري دولت آمريكا از بحرانهاي بوجود آمده در اين كشور مينويسد: 11 سپتامبر سال 2001 را با آن شوك و غافلگيري عظيمش به خاطر بياوريد؛ سران دولت در آن زمان سياستهاي جديدي را به شكل يك بازمهندسي اجتماعي اجرا كردند.
تورن با تشريح صحنهسازيهاي صورت گرفته براي بهرهگيري هرچه بهتر از حوادث 11 سپتامبر مينويسد: ناگهان بعد از آنكه ما مورد “حمله ” قرار گرفتيم، متوجه شديم كه در دنيايي كه تا پيش از آن فكر ميكرديم، زندگي نميكنيم و كل داستان تغيير كرد. در اين مرحله كساني كه سعي در جابجايي و دستكاري حقايق داشتند، با توجه به سبك و سياق ماكياولي، ما را همچون تخته سنگيهاي خالي ديدند كه ميتوانند افكار و ايدههاي جديد خود را روي آن حك كنند.
اين گزارش ميافزايد: بعد از حملات 11 سپتامبر (چه واقعي و چه برنامهريزي شده)، چارچوبي كامل و بدون نقص براي تصويب قوانين جديد بوجود آمد. در حقيقت مصيبت و بلا، براي صاحبان قدرت كه نياز به يك دشمن جديد دارند نوعي سود و منفعت محسوب ميشود. به همين خاطر آنها به منظور تقويت حمايت از برنامههايشان از تبليغات سنگين و شديدي بهره ميگيرند كه از طريق رسانهها در ميان اجتماع پخش ميشود. تبليغاتي كه به مردم ميگويد: “اگر وطنپرست هستيد و آزادي را هم دوست داريد، بايد از وطن و جنگ ما عليه حكومتهاي استبدادي دفاع كنيد. “
اين خبرنگار آمريكايي توضيح ميدهد كه البته مخالفين نيز ميبايست خنثي و سركوب شوند. بنابراين اگر شما همانند ديگران بياختيار و گوش به فرمان نباشيد، آنگاه مخالفت و اختلاف عقيده شما را ضدوطنپرستي توصيف ميكنند. ( يعني مشابه همان كاري كه با “حقيقتجويان ” 11 سپتامبر كردند.)
تورن در ادامه گزارش خود با اشاره به سياستهايي كه همواره دشمني براي آمريكا بوجود آورده مينويسد: طي قرن گذشته ما همواره يا در حال جنگ بوده و دشمن داشتهايم؛ بطوريكه ابتدا از نازيها متنفر بوديم و بعد از آنها نوبت به كمونيستها، كرهايها و ويتناميها رسيد و امروز هم از “اسلام افراطي ” تنفر داريم.
اين گزارش ميافزايد: همانطور كه “جنگ عليه ترور ” (عبارتي كه توسط “بنيامين نتانياهو “، نخستوزير اسرائيل ابداع شد.)، آشكار كرد، تمامي سودجوييهاي اقتصادي از جنگ، بر پايه ترسي به وقوع پيوسته كه به واسطه يورش ما به افغانستان و عراق ايجاد شد.
اين كارشناس مسايل سياسي با تاكيد بر اينكه چنين وقايعي نبايد كسي را متعجب كند، مينويسد: حمايت مالي خانوده “رچيلد ” از شمال و جنوب، طي جنگ داخلي آمريكا، نزديك بود تا موجب تجزيه آمريكا و تبديل آن به دو كشور مجزا شود.
تورن ادامه ميدهد: در سال 1913، مجلس قانونگزاري آمريكا “فدرال رزرو ” را ايجاد كرد و در نتيجه درآمد مالياتي فدرال به “وودرو ويلسون “، بدترين رئيسجمهور تاريخ آمريكا، اجازه داد تا آمريكا را وارد جنگ جهاني اول كند كه بدهي هميشگي آمريكا به بانكها، از جمله نتايج آن بود.
سال 1929 هم سرنگوني بازار سهام به خانوادههاي قدرتمندي همچون “راكفلر “ها (Rockefellers)، “مورگان “ها (Morgans)و “واندربيلت “ها (Vanderbilts)، اجازه داد تا ميليونها دلار به جيب بزنند. اين در حالي بود كه باقي مردم تا يك دهه غرق در ركود عظيم اقتصادي بودند.
اين نويسنده با يادآوري همراهي آمريكا با “وينستون چرچيل ” كه موجب شد ژاپنيها به پايگاه دريايي “پيرل هاربر ” حمله كنند، به مداخله آمريكا در جنگجهاني دوم اشاره كرده و مينويسد: در اوج اين تخريب و ويرانيها، بمبهاي اتم بروي “هيروشيما ” و “ناكازاكي ” ريخته شدند و در نتيجه مليگرايان ژاپني نابود شده و جاي خود را به كارخانهداران و صنعتكاران جهاني دادند.
در سالهاي بعدي و همراه با ترقي و پيشرفت سريع اقتصاد آمريكا، پايگاهها و مامورين سازمان سيا نيز در همه جاي دنيا پخش شده و با آزمايشات غيرقانوني خود موجب آسيب رساندن به ديگران ميشدند.
اين گزارش ادامه ميدهد: رئيسجمهور “آيزنهاور ” در حالي كه سال 1961 دوران رياستجمهوري خود را به پايان رسانده بود نسبت به وجود يك “مجتمع صنعتي-نظامي ” هشدار داد؛ كمتر از سه سال بعد از هشدار آيزنهاور بود كه “جانافكندي ” ترور شد و به قتل رسيد.
رئيسجمهور “جانسون ” نيز كمكهاي آمريكا به اسرائيل را بطور شديدي افزايش داد و با اقداماتش در جنگ با ويتنام موجب افزايش مشكلات آمريكا شد.
نويسنده كتاب “نقش اسرائيل در 11 سپتامبر ” در ادامه بازخواني سياستهاي منفعتطلبانه صاحبان قدرت در آمريكا مينويسد: رسوايي واترگيت در دوران “ريچارد نيكسون ” نيز راه را براي به قدرت رسيدن “جيمي كارتر “، نامزد كميسيون سهجانبه ديويد راكفلر باز كرد؛ مهمتر از آن “برژينسكي ” مشاور امنيت ملي كارتر (كه او هم به كميسيون سهجانبه وابسته بود) با فريفتن روسها آنها را وارد جنگ با افغانستان كرد كه در نتيجه آن اتحاد شوروي دچار فروپاشي شد.
در ادامه گزارش امريكنفريپرس ميخوانيم: وقايع سال 1984 را به ياد آوريد، هماكنون همان “مبارزان راه آزادي ” كه با حمايت مالي آمريكا در جنگ سرد عليه دشمن ما جنگيدند، از سوي روسها براي مبارزه عليه ما حمايت ميشوند.
اين گزارش در ادامه اشاره به بهرهگيري صاحبان قدرت از آشوبها و تحولات جهاني در طول تاريخ، مينويسد: سقوط ديوار برلين در سال 1989 راه را براي شكلگيري اتحاديه اروپا در سال 1993، باز كرد؛ رسوايي آمريكا در ماجراي ايران-كنترا، موجب شد تا شبكه قاچاق مواد مخدر ايالات متحده، پنهان شود؛ حمله اسرائيل به ناو آمريكايي “يواساس ليبرتي “، نزديك بود تا منجر به شروع جنگ جهاني سوم شود.
از ديگر تحولات اقتصادي ميتوان به وقايع رخ داده در بازارهاي سهام اشاره كرد كه بر اثر تحريم نفتي دهه 73، “دوشنبه سياه ” سال 1987، بحران داتكام (dot.com) و تركيدن حبابهاي مسكن و بانكداري بوجود آمد و موجب شد تا سرمايهگزاران ميلياردها دلار از سرمايههاي خود را از دست بدهند؛ اين در حالي بود كه در پشت صحنه تاثيرگزاران و گردانندگان اصلي والاستريت، سودهاي هنگفتي را به جيب زدند.
اما از اين دست وقايع كه اخيرا رخ دادهاند نيز ميتوان نمونههاي زيادي را مثال زد، مثلا طوفان “كاترينا ” اگرچه موجب شد تا فقرا مجبور به ترك محل زندگي خود شوند، اما توليدكنندگان تجهيزات ساختماني همچون “كيبيآر ” سود زيادي بدست آوردند؛ اتفاق مشابهي هم طي سونامي سريلانكا رخ داد كه سواحل ماهيگيري آن توسط شركتهاي تفريحي غصب شده بود.
ويكتور تورن در بخش پاياني گزارش خود با اشاره به گردانندگان اصلي بسياري از وقايع دنيا مينويسد: با توجه به اينكه نخبگان و صاحبنفوذان سازمان بهداشت جهاني، صندوق بينالمللي پول، بانك جهاني، شوراي روابط خارجي و گروه بيلدربرگ با دستان پنهان خود چنين مصيبتهايي را هدايت ميكنند، نقل يكي از گفتههاي “منكن ” (H.L. Mencken)، (خبرنگار و طنزپرداز جنجالي كه انتقادات شديدي از نحوه زندگي آمريكايي مطرح كرد)، مناسب خواهد بود: “تمام هدف ديپلماسي كاربردي، هراسان نگه داشتن مردم به وسيله تهديدات هميشگي است كه تماما خيالي و دروغ هستند. “
نويسنده آمريكايي تصريح ميكند: متاسفانه چنين پليديهايي، همانطور كه در 11 سپتامبر 2001 شاهد آن بوديم، به شدت در حال افزايش هستند.
تورن در انتها ميپرسد: و اما اتفاق بعدي كه جامعه جهاني را دچار آشفتگي و پريشاني كرده و همزمان ابزاري براي ايجاد تغيير در دنيا را فراهم ميكند، چه خواهد بود؟
خبرگزاری فارس