مؤمن، مؤمن واقعى نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد: سنتى از پروردگارش و سنتى از پیامبرش و سنتى از امامش. اما سنت پروردگارش، پوشاندن راز خود است…
1_ مؤمن، مؤمن واقعى نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد: سنتى از پروردگارش و سنتى از پیامبرش و سنتى از امامش. اما سنت پروردگارش، پوشاندن راز خود است، اما سنت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است، اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است.
(اصول کافى، ج 3، ص 339)
2٫ پنهان کننده کار نیک (پاداشش) برابر هفتاد حسنه است و آشکار کنندهکار بد سرافکنده است، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است.
(اصول کافى، ج 4، ص 160)
3٫ از اخلاق پیامبران، نظافت و پاکیزگى است.
(تحف العقول، ص 466)
4٫ امین به تو خیانت نکرده (و نمىکند) و لیکن (تو) خائن را امین تصور نمودى.
(تحف العقول، ص 466)
5٫ برادر بزرگتر به منزله پدر است.
(تحف العقول، ص 466)
6٫ دوست هرکس عقل او، و دشمنش جهل اوست.
(تحف العقول، ص 467)
7٫ دوستى با مردم، نیمى از عقل است.
(تحف العقول، ص 467)
8٫ به درستى که خداوند، سر و صدا و تلف کردن مال و پر خواهشى را دوستندارد.
(تحف العقول، ص 467)
9٫ عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد: از او امید خیر باشد، از بدى او در امان باشند، خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد، خیر بسیار خود را اندک شمارد، هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود، در عمر خود از دانشطلبى خسته نشود، فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد، خوارى در راه خدایش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد، گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى! به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است.
(تحف العقول، ص 467)
10٫ از امام رضا ( ع ) سؤال شد: سفله کیست؟ فرمود: آن که چیزى دارد که از (یاد) خدا بازش دارد.
(تحف العقول، ص 466)
11٫ ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایماناست، و به فرزند آدم چیزى بالاتر از یقین داده نشده است.
(تحف العقول، ص 469)
12٫ اطعام و میهمانى کردن براى ازدواج از سنت است.
(تحف العقول، ص 469)
13٫ پیوند خویشاوندى را برقرار کنید گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترین پیوند خویشاوندى، خوددارى از آزار خویشاوندان است.
(تحف العقول، ص 469)
14٫ حضرت رضا (ع) همیشه به اصحاب خود مىفرمود: بر شما باد به اسلحهپیامبران، گفته شد: اسلحه پیامبران چیست؟ فرمود: دعا
(اصول کافى، ج 4، ص 214)
15٫ از نشانههاى دین فهمى، حلم و علم است، و خاموشى درى از درهاى حکمتاست. خاموشى و سکوت، دوستى آور و راهنماى هر کار خیرى است.
(تحف العقول، ص 469)
16٫ زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت ده جزء است، که نه جزء آن درکنارهگیرى از مردم، و یک جزء آن در خاموشى است.
(تحف العقول، ص 470)
17٫ از امام رضا (ع) از حقیقت توکل سؤال شد. فرمود: این که جز خدا از کسى نترسى.
(تحف العقول، ص 469)
18٫ به راستى که بدترین مردم کسى است که یارىاش را (از مردم) باز دارد و تنها بخورد و زیر دستش را بزند.
(تحف العقول، ص 472)
19٫ بخیل را آسایشى نیست، و حسود را خوشى و لذتى نیست، و زمامدار را وفایى نیست، و دروغگو را مروت و مردانگى نیست.
(تحف العقول، ص 473)
20٫ کسى دست کسى را نمىبوسد، زیرا بوسیدن دست او مانند نماز خواندن براىاوست.
(تحف العقول، ص 473)
21٫ به خداوند خوشبین باش، زیرا هر که به خدا خوشبین باشد، خدا با گمانخوش او همراه است، و هرکه به رزق و روزى اندک خشنود باشد، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد، و هرکه به اندک از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبک و خانوادهاش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دار السلام بهشت رساند.
(تحف العقول، ص 472)
22٫ ایمان چهار رکن است: توکل بر خدا، رضا به قضاى خدا، تسلیم به امر خدا، واگذاشتن کار به خدا.
(تحف العقول، ص 469)
23٫ از امام رضا درباره بهترین بندگان سؤال شد. فرمود: آنان هرگاه نیکىکنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى کنند آمرزش خواهند، و هرگاه عطا شوند شکر گزارند، و هرگاه بلا بینند صبر کنند و هرگاه خشم کنند، درگذرند.
(تحف العقول، ص 469)
24٫ کسى که فقیر مسلمانى را ملاقات نماید و بر خلاف سلام کردنش بر اغنیا براو سلام کند، در روز قیامت در حالى خدا را ملاقات نماید که بر او خشمگین باشد.
(عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 52)
25٫ از حضرت امام رضا (ع) درباره خوشى دنیا سؤال شد. فرمود: وسعت منزل و زیادى دوستان.
(بحار الانوار، ج 76، ص 152)
26٫ زمانى که حاکمان دروغ بگویند، باران نبارد و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خوار گردد، و اگر زکات اموال داده نشود چهار پاپان از بین روند.
(بحار الانوار، ج 73، ص 373)
27٫ هر کس اندوه و مشکلى را از مؤمنى برطرف نماید، خداوند در روز قیامتاندوه را از قلبش برطرف سازد.
(اصول کافى، ج 3، ص 268)
28٫ بعد از انجام واجبات، کارى بهتر از ایجاد خوشحالى براى مؤمن، نزد خداوند بزرگ نیست.
(بحار الانوار، ج 78، ص 347)
29٫ بر شما باد به میانهروى در فقر و ثروت، و نیکى کردن چه کم و چه زیاد، زیرا خداوند متعال در روز قیامت یک نصفه خرما را چنان بزرگ نماید که مانند کوه احد باشد.
(بحار الانوار، ج 78، ص 346)
30٫ به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.
(بحار الانوار، ج 78، ص 347)
31٫ بر شما باد راز پوشى در کارهاتان در امور دین و دنیا. روایت شده که ” افشاگرى کفر است” و روایت شده “کسى که افشاى اسرار مىکند با قاتل شریک است” و روایت شده که “هرچه از دشمن پنهان مىدارى، دوست تو هم بر آن آگاهى نیابد”
(بحار الانوار، ج 78، ص 347)
32٫ آدمى نمىتواند از گردابهاى گرفتارى با پیمانشکنى رهایى یابد، و از چنگال عقوبت رهایى ندارد کسى که با حیله به ستمگرى مىپردازد.
(بحار الانوار، ج 78، ص 349)
33٫ با سلطان و زمامدار با ترس و احتیاط همراهى کن، و با دوست با تواضع و با دشمن با احتیاط و با مردم با روى خوش
(بحار الانوار، ج 78، ص 356)
34٫ هر کس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضىباشد.
(بحار الانوار، ج 78، ص 356)
35٫ عقل، عطیه و بخششى است از جانب خدا، و ادب داشتن، تحمل یک مشقتاست، و هر کس با زحمت ادب را نگهدارد، قادر بر آن مىشود، اما هر که به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بر جهل او افزوده نمىشود.
(بحار الانوار، ج 78، ص 342)
36٫ به راستى کسى که در پى افزایش رزق و روزى است تا با آن خانواده خود را اداره کند، پاداشش از مجاهد در راه خدا بیشتر است.
(بحار الانوار، ج 78، ص 339)
37٫ پنج چیز است که در هر کس نباشد امید چیزى از دنیا و آخرت به او نداشته باش: کسى که در نهادش اعتماد نبینى، و کسى که در سرشتش کرم نیابى، و کسى که در خلق و خوىاش استوارى نبینى، و کسى که در نفسش نجابت نیابى، و کسى که از خدایش ترسناک نباشد.
(تحف العقول، ص 470)
38٫ هرگز دو گروه با هم روبهرو نمىشوند، مگر اینکه نصرت و پیروزى با گروهىاست که عفو و بخشش بیشترى داشته باشد.
(تحف العقول، ص 470)
39٫ مبادا اعمال نیک و تلاش در عبادت را به اتکاى دوستى آل محمد (ع) رهاکنید، و مبادا دوستى آل محمد (ع) و تسلیم براى آنان را به اتکاى عبادت از دست بدهید، زیرا هیچ کدام از ایندو به تنهایى پذیرفته نمىشود.
(بحار الانوار، ج 78، ص 347)
40٫ عبادت پر روزه داشتن و نماز خواندن نیست، و همانا عبادت پر اندیشهکردن در امر خداست.
(تحف العقول، ص 466)
41٫ کسى که نعمت دارد باید که بر عیالش در هزینه وسعت بخشد.
(تحف العقول، ص 466)
42٫ هرچه زیادى است نیاز به سخن زیادى هم دارد.
(تحف العقول، ص 466)
43٫ کمک تو به ناتوان بهتر از صدقه دادن است.
(تحف العقول، ص 470)
44٫ به آن حضرت گفته شد: چگونه صبح کردى؟ فرمود: با عمر کاسته و کردار ثبت شده، و مرگ بر گردن ما و دوزخ دنبال ما است، و ندانیم با ما چه شود.
(تحف العقول، ص 470)
45٫ سخاوتمند از طعام مردم بخورد تا از طعامش بخورند، و بخیل از طعام مردم نخورد تا از طعامش نخورند.
(تحف العقول، ص 470)
46٫ ما خاندانى باشیم که وعده خود را وام دانیم چنانچه رسول خدا (ص) کرد.
(تحف العقول، ص 470)
47٫ هیچ بنده به حقیقت کمال ایمان نرسد تا سه خصلتش باشد: بینایى در دین، و اندازهدارى در معیشت، و صبر بر بلاها.
(تحف العقول، ص 471)
48٫ به ابى هاشم داود بن قاسم جعفرى فرمود: اى داود ما را بر شما به خاطر رسول خدا (ص) حقى است، و شما را هم بر ما حقى است، هر که حق ما را شناخت رعایت او باید، و هر که حق ما را نشناخت حقى ندارد.
(تحف العقول، ص 471)
49٫ با نعمتها خوش همسایه باشید، که گریز پایند، و از مردمى دور نشوند که باز آیند.
(تحف العقول، ص 472)
50٫ ابن سکیت به آن حضرت گفت: امروزه حجت بر مردم چیست؟ در پاسخفرمود: همان عقل است که به وسیله آن شناخته مىشود آن که راستگو است از طرف خدا و از او باور مىکند، و آن که دروغگو است و او را دروغ مىشمارد، ابن سکیت گفت: به خدا این است پاسخ.
(تحف العقول، ص 473)
51٫ هرکس آفریدگار را به آفریدههایش تشبیه کند، مشرک است و هر کس بهخداوند چیزى نسبت دهد که خدا خود از آن نهى کرده است کافر است.
(وسائل الشیعة، ج 18، ص 557)
52٫ ایمان انجام واجبات و دورى از محرمات است، ایمان عقیده به دل و اقرار به زبان و کردار با اعضاء تن است.
(تحف العقول، ص 444)
53٫ ریان از امام رضا علیه السلام پرسید: نظرتان راجع به قرآن چیست؟ امامفرمود: قرآن سخن خداست، فقط از قرآن هدایت بجویید و سراغ چیز دیگر نروید که گمراه مىشوید.
(بحار الانوار، ج 92، ص 117)
54٫ امام رضا (ع) در ضمن تجلیل از قرآن و اعجاز آن فرمودند: قرآن ریسمانمحکم و بهترین راه به بهشت است، قرآن انسان را از دوزخ نجات مىدهد، قرآن به مرور زمان کهنه نمىشود، سخنى همیشه تازه است زیرا براى زمان خاصى تنظیم نشده است، قرآن راهنماى همه انسانها و حجت بر آنهاست، هیچ اشکال و ایرادى به قرآن راه پیدا نمىکند، قرآن از جانب خداوند حکیم فرود آمده است.
(بحار الانوار، ج 92، ص 14)
55٫ سلیمان جعفرى از امام رضا (ع) پرسید: نظرتان درباره کار کردن براىدولت چیست؟ امام فرمود: اى سلیمان هرگونه همکارى با حکومت (ظالم و غاصب) به منزله کفر به خداست. نگاه کردن به چنین دولتمردانى گناه کبیره است و آدمى را مستحق دوزخ مىنماید.
(بحار الانوار، ج 75، ص 374)
56٫ عبدالسلام هروى مىگوید: از امام رضا (ع) شنیدم مىفرمود: خدا رحمتکند کسى را که آرمان ما را زنده کند. گفتم: چگونه این کار را بکند؟ فرمود: آموزشهاى ما را یاد بگیرد و به مردم بیاموزد.
(وسائل الشیعة، ج 18، ص 102)
57٫ هرکس از خود حساب بکشد سود مىبرد و هر کس از خود غافل شود زیانمىبیند، و هرکس (از آیندهاش) بیم داشته باشد به ایمنى دست مىیابد، و هرکس از حوادث دنیا عبرت بگیرد بینش پیدا مىکند، و هرکس بینش پیدا کند مسائل را مىفهمد و هرکس مسائل را بفهمد عالم است.
(بحار الانوار، ج 78، ص 352)
58٫ عجب درجاتى دارد: یکى این که کردار بد بنده در نظرش خوش جلوه کند و آن را خوب بداند و پندارد کار خوبى کرده. یکى این که بندهاى به خدا ایمان آورد و منت بر خدا نهد با این که خدا را به او منت است در این باره.
(تحف العقول، ص 468)
59٫ اگر بهشت و جهنمى هم در کار نبود باز لازم بود به خاطر لطف و احسان خداوند مردم مطیع او باشند و نافرمانى نکنند.
(بحار الانوار، ج 71، ص 174)
60٫ خداوند سه چیز را به سه چیز دیگر مربوط کرده است و به طور جداگانهنمىپذیرد. نماز را با زکات ذکر کرده است، هرکس نماز بخواند و زکات ندهد نمازش پذیرفته نیست. نیز شکر خود و شکر از والدین را با هم ذکر کرده است.
از این رو هرکس از والدین خود قدردانى نکند از خدا قدردانى نکرده است. نیز در قرآن سفارش به تقوا و سفارش به ارحام در کنار هم آمده است. بنابراین اگر کسى به خویشاوندانش رسیدگى و احسان ننماید، با تقوا محسوب نمىشود.
(عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 258)
61٫ از حرص و حسادت بپرهیز که این دو، امتهاى گذشته را نابود کرد، و بخیل نباش که هیچ مؤمن و آزادهاى به آفت بخل مبتلا نمىشود. بخل مغایر با ایمان است.
(بحار الانوار، ج 78، ص 346)
62٫ احسان و اطعام به مردم، و دادرسى از ستمدیده، و رسیدگى به حاجتمندان از بالاترین صفات پسندیده است.
(بحار الانوار، ج 78، ص 357)
63٫ با مشروب خوار همنشینى و سلام و علیک نکن.
(بحار الانوار، ج 66، ص 491)
64٫ صدقه بده هرچند کم باشد، زیرا هر کار کوچکى که صادقانه براى خدا انجام شود، بزرگ است.
(وسائل الشیعة، ج 1، ص 87)
65٫ توبه کار به منزله کسى است که گناهى نکرده است.
(بحار الانوار، ج 6، ص 21)
66٫ بهترین مال آن است که صرف حفظ آبرو شود.
(بحار الانوار، ج 78، ص 352)
67٫ بهترین تعقل خودشناسى است.
(بحار الانوار، ج 78، ص 352)
68٫ راستى امامت زمام دین و نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است، امام بنیاد اسلام نامى (افزون شو) و فرع برازنده آن است، بوسیله امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد درست مىشوند و خراج و صدقات فراوان مىگردند و حدود و احکام اجراء مىشوند و مرز و نواحى محفوظ مىماند.
(تحف العقول، ص 462)
69٫ به خدا خوش گمان باشید، زیرا خداى عزوجل مىفرماید : من نزد گمان بنده مؤمن خویشم، اگر گمان او خوب است، رفتار من خوب و اگر بد است، رفتار من هم بد باشد.
(اصول کافى، ج 3، ص 116)
70٫ مرد عابد نباشد، جز آن که خویشتن دار باشد، و چون مردى که در بنىاسرائیل خود را به عبادت وامىداشت، تا پیش از آن ده سال خاموشى نمىگزید، عابد محسوب نمىشد.
(اصول کافى، ج 3، ص 172)
71٫ تواضع این است که به مردم دهى آنچه را مىخواهى به تو دهند.
(اصول کافى، ج 3، ص 189)
72٫ عیسى بن مریم صلوات الله علیه به حواریین گفت: اى بنى اسرائیل! برآنچه از دنیا از دست شما رفت افسوس مخورید، چنانکه اهل دنیا چون به دنیاى خود رسند، بر دین از دست داده خود افسوس نخورند.
(اصول کافى، ج 3، ص 205)
73٫ کسى که جز به روزى زیاد قناعت نکند، جز عمل بسیار بسش نباشد، و هر که روزى اندک کفایتش کند، عمل کند هم کافیش باشد.
(اصول کافى، ج 3، ص 207)
74٫ گاهى، مردى که سه سال از عمرش باقى مانده صله رحم مىکند و خدا عمرش را 30 سال قرار مىدهد و خدا هرچه خواهد مىکند.
(اصول کافى، ج 3، ص 221)
75٫ معمر بن خلاد گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: هرگاه پدر و مادرم مذهب حق را نشناسند دعایشان کنم؟ فرمود: براى آنها دعا کن و از جانب آنها صدقه بده، و اگر زنده باشند و مذهب حق را نشناسند با آنها مدارا کن، زیرا رسول خدا (ص) فرمود: خدا مرا به رحمت فرستاده نه به بىمهرى و نافرمانى.
(اصول کافى، ج 3، ص 232)
76٫ هرکس به مؤمنى گشایشى دهد، خدا روز قیامت دلش را گشایش دهد.
(اصول کافى، ج 3، ص 286)
77٫ خداى عزوجل به یکى از پیغمبران وحى فرمود که: هرگاه اطاعت شوم راضىگردم و چون راضى شوم برکت دهم و برکت من بىپایان است، هرگاه نافرمانى شوم خشم گیرم و چون خشم گیرم لعنت کنم و لعنت من تا هفت پشت برسد.
(اصول کافى، ج 3، ص 377)
78٫ هرگاه مردم به گناهان بىسابقه روى آورند به بلاهاى بىسابقه گرفتارمىشوند.
(اصول کافى، ج 3، ص 377)
79٫ مردم از کسى که با صراحت و صادقانه با آنها رفتار کند خوششان نمىآید.
(بحار الانوار، ج 78، ص 357)
80٫ عدهاى به دنبال ثروت هستند ولى به آن نمىرسند و عدهاى به آن رسیدهاند ولى قرار نمىگیرند و بیشتر مىطلبند.
(بحار الانوار، ج 78، ص 349)
81٫ وقتى آشکارا حرف حق مىشنوید خشمگین نشوید.
(بحار الانوار، ج 78، ص 347)
82٫ حریصانه به دنبال قضاى حاجت حاجتمندان باشید، هیچ عملى بعد از واجبات بالاتر از شاد کردن مسلمان نیست.
(بحار الانوار، ج 78، ص 347)
83٫ نادان، دوستانش را به زحمت مىاندازد.
(بحار الانوار، ج 78، ص 352)
84٫ مسلمان اگر شاد یا خشمگین شود از مسیر حق منحرف نمىشود، و اگر بر دشمن مسلط شود بیشتر از حقش مطالبه نمىکند.
(بحار الانوار، ج 78، ص 352)
85٫ فقط دو گروه راه قناعت پیش مىگیرند: عبادت کنندگانى که در پى پاداش آخرتند یا بزرگ منشانى که تحمل درخواست از مردمان پست را ندارند.
(بحار الانوار، ج 78، ص 357)
86٫ مرگ، آفت آمال و آرزوهاست، و لطف و احسان به مردم تا ابد براىانسان باقى مىماند.
(بحار الانوار، ج 78، ص 357)
87٫ عاقل، احسان به مردم را غنیمت مىشمارد، و شخص توانا باید فرصت را غنیمت شمارد و الا موقعیت از دست مىرود.
(بحار الانوار، ج 78، ص 357)
88٫ خسیس بودن آبروى انسان را از بین مىبرد.
(بحار الانوار، ج 78، ص 357)
89٫ قلب انسان حالت خستگى و نشاط دارد، وقتى در حال نشاط است مسائل را خوب مىفهمد و وقتى خسته است کند ذهن مىشود، بنابراین وقتى نشاط دارد آنرا به کار بگیرید و وقتى خسته است آن را به حال خود بگذارید.
(بحار الانوار، ج 78، ص 357)
90٫ هر هدفى را از راه آن تعقیب کنید. هرکس اهدافش را از راه طبیعىتعقیب کند به لغزش دچار نمىشود و بر فرض که بلغزد چارهجویى برایش ممکن است.
(بحار الانوار، ج 78، ص 356)
91٫ بهترین مال آن است که خرج آبرو و حیثیت انسان شود.
(بحار الانوار، ج 78، ص 355)
92٫ خود را با کار مداوم خسته نکنید و براى خود تفریح و تنوع قرار دهید ولى از کارى که در آن اسراف باشد یا شما را در اجتماع سبک کند پرهیز کنید.
(بحار الانوار، ج 78، ص 346)
93٫ تواضع و فروتنى مراتبى دارد، مرتبهاى از آن این است که انسان موقعیتخود را بشناسد و بیش از آنچه شایستگى آن را دارد از کسى متوقع نباشد و با مردم به گونهاى معاشرت و رفتار نماید که دوست دارد با او آنگونه رفتار شود و اگر کسى به او بدى نمود در مقابل خوبى کند، خشم خود را فرو خورد و گذشت پیشه کند و اهل احسان و نیکى باشد.
(بحار الانوار، ج 78، ص 355)
94٫ باید لطف و احسان قابل اعتنا باشد. نباید چیز کم ارزشى را صدقه دهیم. (در زمانى که عموم مردم تمکن نسبى دارند نباید به خرما دادن بسنده کرد).
(بحار الانوار، ج 78، ص 354)
95٫ کسى که محاسن و امتیازات زیادى داشته باشد مردم از او تعریف مىکنند و به تعریف خود نیاز پیدا نمىکند.
(بحار الانوار، ج 78، ص 353)
96٫ هرکس به راهنمایى تو اعتنایى نکرد نگران مباش حوادث روزگار او را ادب خواهد کرد.
(بحار الانوار، ج 78، ص 353)
97٫ کسى که در پوشش نصیحت به تو از دیگرى بدگویى مىکند، به عاقبت بدىگرفتار خواهد شد.
(بحار الانوار، ج 78، ص 353)
98٫ هیچ چیزى زیانبارتر از خودپسندى نیست.
(بحار الانوار، ج 78، ص 348)
99٫ برنامه آموزش دین داشته باشید در غیر این صورت بادیه نشین و نادان محسوب مىشوید.
(بحار الانوار، ج 78، ص 346)
100٫ از فقر اندیشه مکن که خسیس خواهى شد، و در فکر عمر دراز مباش که باعث حرص به مادیات است.
خبرگزاری شبستان