امام حسین علیه السلام سالها و قرنها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است; تا امام عصر (عج)، ندایش را پاسخ گوید; پرچم بر زمین ماندهاش را به دوش گیرد; داغهاى کهنهاش را التیام بخشد و آرمانهاى بلندش را لباس تحقق بپوشاند.
مقدمه
از نواى غریبانه استغاثه امام حسین علیه السلام، سالها و قرنها مىگذرد، اما انعکاس آن را مىتوان در لحظه لحظه تاریخ به گوش جان شنید، این فریاد نه تنها رو به خاموشى و افول نگذاشته، بلکه هر روز رساتر و پرصلابتتر، خروش وجوشش آزادگان عالم را افزوده است. گویا امام حسین علیه السلام سالها و قرنها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است; تا امام عصر (عج)، ندایش را پاسخ گوید; پرچم بر زمین ماندهاش را به دوش گیرد; داغهاى کهنهاش را التیام بخشد و آرمانهاى بلندش را لباس تحقق بپوشاند.
روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسین علیه السلام است و حضرت مهدى علیه السلام پاسخ دهنده آن. در این گستره بىانتها و افقهاى دور آن، کسى به خروش و التهاب فرزندش که براى رسیدن آن روز، گذر آرام آرام و جانکاه لحظهها را به تماشا مىنشیند و روزها و سالها را با چشمان منتظرش بدرقه مىکند وجود ندارد.
روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسین علیه السلام است و حضرت مهدى علیه السلام پاسخ دهنده آن. در این گستره بىانتها و افقهاى دور آن، کسى به خروش و التهاب فرزندش که براى رسیدن آن روز، گذر آرام آرام و جانکاه لحظهها را به تماشا مىنشیند و روزها و سالها را با چشمان منتظرش بدرقه مىکند وجود ندارد. |
---|
به راستى چه رمزى مهر سکوت بر لبان بسته و چه سرى در این میان رخ پنهان کرده است؟ چرا یاد امام حسین علیه السلام همیشه و همه جا، همراه و هم پاى یاد حضرت مهدى علیه السلام است؟ چرا هر جا سخن از حسین علیه السلام است، نام حضرت مهدى علیه السلام نیز رخ مىگشاید؟ چرا عاشورا روز «ظهور» است و یاد حسین علیه السلام آغازین کلام مهدى علیه السلام…؟
این گفتار مىکوشد گوشههایى از این ارتباط و پیوست را، از منظرهاى مختلف و در ابعاد گوناگون بررسى کند و فهرست وار آنها را در چهار بخش (همراه با قرآن، همراه با روایات، ادعیه و زیارات، تشرفات) و یک خاتمه برشمارد تا به عنوان دستمایه برخى از محققان و مبلغان و نیز ابزارى براى تحقیق و پژوهش بیشتر و مقدمهاى براى کشف زوایایى دیگر از حقایق نورانى حیات این دو امام همام علیه السلام باشد. گرچه بررسى و تحلیل این پیوستگىها و نیز نتایج و آثار آن، مجالى دیگر و فرصتى فراختر مىطلبد و گشودن گره اسرار این پیوستگىها، دلهایى راز دان و جانهایى آگاه از آن اسرار را مىطلبد.
همراه با قرآن
1. امام حسین علیه السلام از نگاه امام مهدى (عج)
سعد بن عبدالله قمى گوید: به امام عصر – اوراحنا له الفداه – عرض کردم: «اى فرزند رسول خدا! تاویل آیه «کهیعص» چیست؟ فرمود: «هذه الحروف من انباء الغیب، اطلع الله علیها عبده زکریا، ثم قصها على محمد صلى الله علیه و آله و ذلک ان زکریا سال ربه ان یعلمه اسماء الخمسة فاهبط علیه جبرئیل فعلمه ایاها…; (1) این حروف از اخبار غیبى است که خداوند زکریا را از آن مطلع کرده و بعد از آن داستان آن را به حضرت محمد صلى الله علیه و آله باز گفته است…» .
داستان از این قرار است که: زکریا از پروردگارش درخواست کرد که «اسماء خمسه طیبه» را به وى بیاموزد. خداوند، جبرئیل را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او تعلیم داد. زکریا چون نامهاى محمد، على، فاطمه، و حسن ( علیهم السلام) را یاد مىکرد، اندوهش بر طرف مىشد و گرفتاریش از بین مىرفت. و چون حسین علیه السلام را یاد مىکرد، بغض و غصه، گلویش را مىگرفت و مىگریست و مبهوت مىشد.
بارالها! چرا وقتى نامهاى محمد، على، فاطمه، و حسن ( علیهم السلام) را یاد مىکنم، آرامش مىیابم و اندوهم بر طرف مىشود; اما وقتى حسین را یاد مىکنم، اشکم جارى مىشود و نالهام بلند مىشود؟ خداى تعالى او را از این داستان آگاه کرد و فرمود: «کهیعص» ! «کاف» اسم کربلا و «هاء» رمز هلاک عترت طاهره است، و «یاء» نام یزید ظالم بر حسین علیه السلام و «عین» اشاره به عطش و «صاد» نشان صبر او است. زکریا چون این مطلب را شنید، نالان و غمین شد و تا سه روز از عبادتگاهش بیرون نیامد، و به کسى اجازه نداد که نزد او بیاید. |
روزى گفت: بارالها! چرا وقتى آن چهار نفر را یاد مىکنم، آرامش مىیابم و اندوهم بر طرف مىشود; اما وقتى حسین را یاد مىکنم، اشکم جارى مىشود و نالهام بلند مىشود؟ خداى تعالى او را از این داستان آگاه کرد و فرمود: «کهیعص» ! «کاف» اسم کربلا و «هاء» رمز هلاک عترت طاهره است، و «یاء» نام یزید ظالم بر حسین علیه السلام و «عین» اشاره به عطش و «صاد» نشان صبر او است. زکریا چون این مطلب را شنید، نالان و غمین شد و تا سه روز از عبادتگاهش بیرون نیامد، و به کسى اجازه نداد که نزد او بیاید. و گریه و ناله سر داد و چنین نوحه گفت:
بارالها! از مصیبتى که براى فرزند بهترین خلایق خود، تقدیر کردهاى دردمندم.
خدایا! آیا این مصیبت را بر آستانه او نازل مىکنى؟ آیا جامه این مصیبت را بر تن على و فاطمه مىپوشانى!؟ آیا این فاجعه را بر ساحت آنان فرود مىآورى؟
بعد از آن گفت: بارالها! فرزندى به من عطا کن تا در پیرى چشمم به او روشن شود و او را وارث و وصى من قرار ده; آنگاه مرا دردمند او گردان; همچنان که حبیبت محمد را دردمند فرزندش گرداندى. خداوند، یحیى را به او بخشید و او را دردمند وى ساخت. و دوره حمل یحیى شش ماه بود و مدت حمل امام حسین علیه السلام نیز شش ماه بود و براى آن نیز قضیهاى طولانى است.
2. امام مهدى (عج)، از نگاه امام حسین علیه السلام
امام باقر علیه السلام مىفرماید: حارث اعور به امام حسین علیه السلام عرض کرد: «یابن رسول الله! جعلت فداک: اخبرنى عن قول الله فى کتابه «والشمس و ضحیها» قال: و یحک یا حارث، ذلک محمد رسول الله صلى الله علیه و آله، قلت: جعلت فداک: قوله: «والقمر اذا تلیها» ، قال: ذلک امیرالمؤمنین على بن ابى طالب یتلو محمدا، قال: قلت: «و النهار اذا جلیها» ،
قال: ذلک القائم من آل محمد، یملا الارض قسطا و عدلا; (2) اى زاده رسول خدا! فدایتشوم. مرا از معناى آیه شریفه والشمس و ضحیها [سوگند به خورشید و گسترش نور آن] مطلع ساز. حضرت فرمود: مراد از خورشید، رسول الله صلى الله علیه و آله مىباشد.
امام محمد باقر علیه السلام درباره آیه «و من قتل مظلوما» فرمود: «او حسین بن على علیه السلام است که مظلوم کشته شد و ما اولیاى او هستیم. و قائم ما چون قیام کند، در طلب انتقام خون امام حسین علیه السلام بر آید; پس مىکشد تا جایى که گفته مىشود اسراف در قتل کرده است. مقتول، حسین علیه السلام و ولى او قائم (عج) است. و اسراف در قتل این است که غیر قاتل او کشته شود. او منصور است; زیرا از دنیا نمىگذرد تا این که یارى شود به مردى از خاندان پیامبر خدا که زمین را پر از قسط و عدل کند، همچنانکه پس از جور و ظلم شده باشد» |
پرسید: فدایتشوم! منظور از آیه شریفه «والقمر اذا تلیها» [سوگند به ماه چون پس از آن آید. ] چیست؟
فرمود: منظور از ماه، امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام است که بعد از پیامبر صلى الله علیه و آله مىباشد.
گفت: مقصود از آیه شریفه «والنهار اذا جلیها» [و سوگند به روز و چون آن را روشن سازد ] چیست؟
فرمود: مقصود از روز، قائم آل محمد (عج) است که زمین را پر از قسط و عدل کند» .
3. امام مهدى (عج) و امام حسین علیه السلام
خداوند متعال مىفرماید: «و لا تقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا، فلا یسرف فى القتل انه کان منصورا (3) ; کسى را که خداوند خونش را حرام شمرده، به قتل نرسانید، مگر به حق و آن کسى که مظلوم کشته شده، براى ولیش سلطه (حق قصاص) قرار دادیم; اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است» .
سلام بن مستنیر مىگوید: امام محمد باقر علیه السلام درباره آیه «و من قتل مظلوما» فرمود: «او حسین بن على علیه السلام است که مظلوم کشته شد و ما اولیاى او هستیم. و قائم ما چون قیام کند، در طلب انتقام خون امام حسین علیه السلام بر آید; پس مىکشد تا جایى که گفته مىشود اسراف در قتل کرده است. مقتول، حسین علیه السلام و ولى او قائم (عج) است. و اسراف در قتل این است که غیر قاتل او کشته شود. او منصور است; زیرا از دنیا نمىگذرد تا این که یارى شود به مردى از خاندان پیامبر خدا که زمین را پر از قسط و عدل کند، همچنانکه پس از جور و ظلم شده باشد» . (4)
قندوزى حنفى نیز مىگوید: «از امام على الرضا فرزند موسى الکاظم (رضى الله عنهما) رسیده که آن حضرت فرمود: آیه «و من قتل مظلوما» (5) درباره حسین و مهدى علیهم السلام نازل شده است» .
پینوشت:
1) کمال الدین، ج 2، ص 420.
2) تفسیر فرات کوفی، ص 212.
3) سوره اسراء، آیه 33.
4) تفسیر عیاشی ج 2، ص 290: ((عن سلام بن المستنیر عن ابی جعفر علیه السلام فی قوله: ((و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیّه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا)) قال: هو الحسین بن علی علیه السلام قتل مظلوما و نحن اولیاؤه، و القائم منّا اذا قام طلب بثار الحسین، فیقتل حتی یقال قد اسرف فی القتل، و قال: المقتول الحسین علیه السلام و ولیه القائم، و الاسراف فی القتل ان یقتل غیر قاتله انه کان منصورا، فانه لا یذهب من الدنیا حتی ینتصر برجل من آل رسول الله صلی الله علیه و آله یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما)). (البرهان، ج 2، ص 419؛ البحار، ج 10، ص 150؛ اثبات الهداة، ج7 ، ص 102)
5) ینابیع المودة، ص 590.
منبع:فصلنامه انتظار .شماره 2.
ادامه دارد……………