براساس روایات، از نیروهایی که هنگام ظهور، به حمایت از قیام حضرت به پا میخیزند، سپاهیان خراسانند که از ایران سازماندهی میشوند. سپاه اهالی خراسان که در روایات ناظر به ایران آن زمان است و تا مناطق ماوراءالنهر را شامل میشود، پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام با پرچمهای سیاه، به فرماندهی سید خراسانی برای بیعت و یاری امام مهدی علیه السلام حرکت میکنند.
بخش دوم و پایانی
رزمندگان خراسان
براساس روایات، از نیروهایی که هنگام ظهور، به حمایت از قیام حضرت به پا میخیزند، سپاهیان خراسانند که از ایران سازماندهی میشوند. سپاه اهالی خراسان که در روایات ناظر به ایران آن زمان است و تا مناطق ماوراءالنهر را شامل میشود، پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام با پرچمهای سیاه، به فرماندهی سید خراسانی برای بیعت و یاری امام مهدی علیه السلام حرکت میکنند.
این، هنگامی است که امام عصر علیه السلام از مدینه به سوی کوفه حرکت کرده است. سپاه خراسانی، میان راه به حضرت مهدی علیه السلام میپیوندند و تحت فرمان حضرت، برای جنگ با سفیانی راهی کوفه میشوند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هنگامی که مشاهده کردید پرچمهای سیاه از سوی خراسان میآیند، با هر وسیله ممکن به سوی آنها بشتابید؛ هر چند مجبور باشید برای این کار روی برف و یخ سینه خیز بروید؛ چرا که خلیفة الله مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میان آن پرچمها حضور دارد (مجلسی، همان: ج51، ص82).
ابو خالد کابلی از حضرت باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود: گویا میبینم قومی را که در مشرق خروج کردهاند و حق را مطالبه میکنند؛ پس به ایشان داده نمیشود. باز مطالبه حق میکنند و به ایشان داده نمیشود؛ پس چون چنین ببینند، شمشیرهای خود را بر دوش خود گذارند.
آنگاه آنچه میخواستند به ایشان داده شود و ایشان قبول نکنند، تا اینکه قیام کنند و نخواهند دولت را مگر، به صاحب شما. کشتههای ایشان، شهدایند. آگاه باشید اگر من آن زمان را درک میکردم، خود را برای صاحب این امر، نگاه میداشتم (نعمانی، همان: ص182؛ کورانی، همان: ج3، ص269).
این روایت، بر اصالت و حقانیت نهضت مردمان مشرق زمین و نقش زمینهساز آن دلالت روشنی دارد. ظاهراً کلمة «مشرق» در این روایت نیز ناظر به منطقة خراسان است؛ همان چیزی که در دیگر روایات بدان تصریح شده است. از این روایت استفاده میشود که تشکیل سپاه و سازماندهی رزمندگان خراسان، با مدیریت مستقیم امام مهدی علیه السلام و دستکم با هماهنگی و اشراف آن حضرت است. آنان، در مقابله و شکست دشمنان حضرت در عراق یعنی جنبش سفیانی، نقش مؤثری خواهند داشت.
در رابطه با قیام خراسانی، چند نکته قابل ذکر است: 1. عنوان خراسان ـ همانگونه که اشاره شد ـ تا آن طرف بلخ و بخارا را شامل میشود؛ لذا دربارة محل خروج وی و اینکه خراسانی از کدام قسمت خراسان خروج میکند، در روایات به محل خاصی اشاره نشده است. 2. ماهیت و چگونگی قیام خراسانی نیز در روایات به صورت شفاف بیان نشده است؛ به همین سبب در این خصوص و نیز شخصیتی که رهبری این قیام را بر عهده دارد، اطلاعات دقیقی وجود ندارد.
در برخی روایات سخن از خروج سید خراسانی و در برخی دیگر از روایات از سید حسنی، سخن به میان آمده است. از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: «بیرقهای سیاهی که از خراسان خروج میکند، به کوفه نازل خواهند شد؛ پس چون مهدی علیه السلام به سوی عراق حرکت کند، آنان با او بیعت خواهند نمود» (مجلسی، همان: ج52، ص217)؛ به همین سبب این احتمال که این دو عنوان برای یک نفر باشد یا اینکه بیانگر دو قیام از خراسان با رهبری دو نفر باشد، وجود دارد.
3. نقش قیام خراسانی در زمینه سازی و حمایت از قیام امام مهدی علیه السلام قابل توجه است. در روایتی که ابوخالد کابلی از امام باقر علیه السلام نقل کرده است، حضرت، نقش آنان را چنین توصیف کرده است: گویی اکنون گروهی را با چشم خود میبینم که از مشرق قیام کردهاند و خواستار حقند؛ ولی آن را به آنها نمیدهند.
سپس باز حقشان را میطلبند؛ ولی به آنان داده نمیشود و چون چنان دیدند، اسلحههای خود را برمیگیرند و بر گردن هایشان میگذارند. این وقت، آنچه را که میخواستند به آنها داده میشود؛ ولی آن طایفه دیگر نمیپذیرند، تا اینکه قیام میکنند و کارشان رونق میگیرد، و آنان آن را به کسی نخواهند داد مگر به صاحب شما )= حضرت مهدی علیه السلام( و کشته شدگانشان شهیدند.
آگاه باش که اگر من آن روز را درک میکردم؛ خود را برای صاحب این امر، نگه میداشتم (نعمانی، همان: ص273؛ مجلسی، همان: ج52، ص243). در این روایت، امام باقر علیه السلام ضمن اینکه برحقانیت انقلاب کنندگان و کشتهشدگان آنها تأکید فرموده، از نقش حمایتی آنان برای برپایی حکومت عدل مهدوی خبرداده است.
4. همزمانی قیام خراسانی باخروج سفیانی. در برخی روایات، خروج خراسانی و سفیانی، به دو اسب مسابقه تشبیه شدهاند که خراسانی از مشرق و سفیانی از مغرب به طرف کوفه در حرکتند، میفرماید: خراسانی و سفیانی در حالی خروج میکنند که یکی از طرف شرق و دیگری از طرف غرب به سوی کوفه و عراق در حرکتند و هر کدام سعی میکند که از دیگری پیشی بگیرد (نعمانی، همان: ص264). همچنین حرکت سپاهیان خراسانی، با حرکت نیروهای یمن به فرماندهی شخصی موسوم به یمانی همزمان است. روایات مربوط به این همراهی و همزمانی را در قسمت بعدی بیان خواهیم کرد.
سپاه شعیب بن صالح
از قیامهایی که در آستانه ظهور به وقوع میپیوندد، قیامی است که با فرماندهی چهرة شاخصی به نام شعیب بن صالح برای مقابله با دشمنان امام مهدی علیه السلام و حمایت از حضرت صورت میگیرد. دربارة اینکه قیام شعیب بن صالح از کدام منطقه است و پیروان او ساکن کدام سرزمین هستند، در برخی روایات، قیام وی از منطقة سمرقند ذکر شده است. از امام زین العابدین علیه السلام نقل شده است که فرمود: «بعد از خروج عوف سلمی در تکریت عراق، خروج شعیب بن صالح است از سمرقند» (طوسی، همان: ص444؛ مجلسی، همان: ج52، ص213).
قیام شعیب بن صالح، همانند قیام خراسانی با هدف مقابله با جریان ستمگر سفیانی انجام میگیرد. این قیام، اندکی قبل از ظهور به وقوع میپیوندد و به ظهور امام مهدی علیه السلام میانجامد. با ظهور حضرت مهدی علیه السلام شعیب بن صالح با نیروهای تحت امرش به حمایت از حضرت میپردازند و با امام مهدی علیه السلام بیعت میکنند.
بر اساس روایات، او پس از پیوستن به لشکریان حضرت مهدی علیه السلام، خود از سرداران سپاه حضرت میشود. در روایتی که عمار یاسر نقل کرده، نام شعیب بن صالح برده شده و او را علمدار حضرت صاحب علیه السلام یاد کرده است (کورانی، همان: ج1، ص399). همچنین از حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: سپس شعیب بن صالح رو میآورد. خداوند، بلاد شعیب را به رحمت خود سیراب گرداند! با بیرقهای سیاه میآید، تا اینکه با مهدی بیعت میکند و سپس علمدار او میشود (کورانی، همان: ج1، ص401).
مسلم است که قیام شعیب و نبرد و جهاد وی با جبهة سفیانیان، نقش مهمی در تقویت جبهة حق و فراهم سازی مقدمات ظهور حضرت مهدی علیه السلام، خواهند داشت. امیر المومنین علیه السلام میفرماید: «هرگاه پرچمهای سیاهی که شعیب بن صالح فرماندهی آن را بر عهده دارد، ظاهر شوند و لشکریان سفیانی را شکست دهند، مردم آرزوی مهدی کنند و به جستوجوی او برآیند» (کورانی، همان: ج3، ص76-621). همچنین از حضرت باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: « شعیب بن صالح، با لشکریان سفیانی جنگ خواهند کرد و آنان را شکست خواهند داد» (کورانی، همان: ص270).
سپاه سید حسنی
از دیگر قیامهای آستانة ظهور، قیامی است که با پرچمداری شخصی به نام سید حسنی، به وقوع میپیوندد. در روایات، وی جوانی هاشمی که جمعی از سادات دور او را گرفته و پس از قیام از مشرق با امام مهدی علیه السلام در کوفه بیعت میکند معرفی شده است. از حضرت باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: «جوانی از بنی هاشم از خراسان بیاید و در جلو او شعیب بن صالح باشد» (همان). به همین احتمال اینکه وی همان سید خراسانی باشد نیز وجود دارد؛ به ویژه با توجه به اینکه شعیب بن صالح نیز پیشقراول قیام وی مطرح شده است.
به هرحال آنچه قطعی است، این است که مراد از سید حسنی و خروج او در اخبار، غیر از آن سید حسنی معروف به نفس زکیه است که به عنوان پیک امام مهدی علیه السلام در مکه در هنگام ظهور امام علیه السلام کشته میشود و سر او را به شام میفرستند. نیز مراد، غیر از آن «حسنی»ای است که در شام، با امویان میجنگد و سفیانی بر او غالب میشود؛ بلکه این سید حسنی، کسی است که خروج او از بلاد شرق انجام میگیرد و بعد از ورود به عراق، در کوفه با امام مهدی علیه السلام ملاقات و بیعت میکند. درپارهای از روایات، خروج وی، از علامات ظهور ذکر شده است. امام صادق علیه السلام میفرماید: «… و ظاهر شود سفیانی و یمانی. و حرکت کند حسنی. آنگاه صاحب این امر، خروج کند» (مجلسی، همان: ج52، ص242).
مجاهد مردان یمنی
نهضت یمنیها به فرماندهی شخصی که در روایات از وی با عنوان«یمانی» نام برده شده، یکی از رخدادهای مهم و تأثیرگذار هنگام ظهور است. این نهضت ـ که در روایات، یکی از نشانهها و علائم حتمی ظهور یاد شده، بیش از همه مورد ستایش و تأکید قرار گرفته است. این موضوع، از جهات مختلفی نظیر رهبری نهضت، زمان قیام، مکان قیام، ملیت یمانی، خصوصیات شخصی یمانی، اهداف قیام، ویژگیهای قیام و… قابل بررسی است.
در این نوشتار، نگارنده کوشیده است با نگرش روایی به این بحث، ابعاد مختلف این موضوع را از منظر روایات، مورد توجه قرار دهند. مسألة قیام یمانی در آستانة ظهور حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف از نظر منبع شناسی، فقط در منابع روایی شیعی منعکس شده و در مجامع روایی اهل سنت مطرح نگردیده است. روایات موجود در منابع شیعی، وی را از جهات مختلفی توصیف کرده است. این روایات، اصل قیام یمانی را در هنگامة ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف، یک امر قطعی و مسلم میداند و تعداد این روایات نیز در حد استفاضه نقل شده است.
بر اساس تتبع نگارنده، در مجامع حدیثی شیعه بیش از 45 روایت در این رابطه نقل شده که از این مجموع، تعداد روایاتی که بدون تکرار در مصادر اولیه نقل شده، حدود شانزده روایت است؛ از این رو، در یک تقسیمبندی کلی، موضوعات مطرح شده در این روایات را در چند محور، میتوان مورد توجه قرارداد:
1. مشخصات فردی: در روایات، هویت فردی و خصوصیات اسمی و نسبی این شخصیت، چندان شفاف بیان نشده است. در اینباره، فقط دو روایت وجود دارد که وی را با نام حسن یا حسین از منطقة صنعا در یمن، معرفی کرده است: نخست، روایتی است که در کتاب بشارة الاسلام نقل شده است. در این روایت، از یمانی، با نام «حسین» یا «حسن» یاد شده است. در این روایت، آمده است: فرمانروایی از صنعای یمن به نام حسین یا حسن قیام خواهد کرد. در پرتو قیام او که خجسته و طاهر است، فتنهها از میان میرود و حق پس از پنهان شدن، آشکار میشود (کاظمی، بیتا: ص187). روایت دوم نیز در کتاب بشارة الاسلام، از امام صادق علیه السلام نقل شده است. در این روایت که به نسب یمانی اشاره دارد، آمده است: «…خروج مردی از فرزندان عمویم زید در یمن». (همان)
آنچه که در کتابهای متأخران دربارة مشخصات اسمی یا نسبی یمانی ذکر شده نیز مبتنی بر همین دو روایت است. نویسنده کتاب عصر ظهور، با اشاره به روایت اول میگوید: «در بخشی از روایات، وارد شده است که او از یمن و از یک آبادی به نام «کرعه» خروج میکند». وی گفته است که بعید نیست این شخص همان یمانی باشد که قبل از قیام حضرت خروج میکند (کورانی، همان: ص159). آیت الله صافی گلپایگانی نیز در منتخب الاثر معتقد است وی از یمن خروج میکند: «یمانی مردی است که مردم را به سوی مهدی علیه السلام فرا میخواند و از یمن خروج میکند» (صافی گلپایگانی، 1421: ج2، ص563).
به نظر میرسد دلالت این دو روایت بر اثبات مطلب، قابل تأمل است؛ زیرا ظاهر این دو روایت دلالت روشنی ندارد که یمانی در اینجا همان یمانی مورد نظر در باب علایم ظهورباشد؛ چون در هیچ یک از این دو روایت، صحبت از خروج هنگام ظهور یا نزدیک به ظهور، مطرح نیست؛ لذا این احتمال وجود دارد که مراد از یمانی در این دو روایت، یمانی معهود در عصر راوی باشد. بنابراین دربارة شناسنامة اسمی و نسبی «یمانی»، به سبب عدم شفافیت مسأله در روایات، نمیتوان قضاوت قطعی کرد.
2. ملیت یمانی: اما درباره ملیت یمانی و اینکه اهل کجا است و از چه منطقهای قیام خواهد کرد، آنچه در روایات آمده، این است که وی از منطقة «یمن» خروج خواهد کرد. اما اینکه آیا مراد از «یمن»، کشور یمن فعلی است که مرکز آن «صنعا» است یا اینکه منطقة گسترده و وسیعتری را شامل میشود، باید گفت که روایات در اینباره نیز صراحت ندارد؛ ولی باتوجه به اینکه در روایات، از اهل یمن به دلیل نقش با اهمیت آنان در زمینه سازی ظهور و یاری حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف، تجلیل و ستایش شده است، این احتمال، بیشتر تقویت میشود که وی از اهل یمن فعلی باشد. افزون بر اینکه هیچ قرینهای وجود ندارد که اصطلاح «یمنی» در گذشته دارای قلمرو بیشتر از یمن فعلی بوده باشد.
3. خروج یمانی، از علائم ظهور: در بعضی از روایات، تصریح شده است، خروج یمانی، یکی از علایم ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ مانند روایتی که عمر بن حنظله از امام صادق علیه السلام چنین نقل میکند: «پیش از قیام حضرت مهدی علیه السلام، پنج چیز به عنوان علامت و نشانه رخ خواهد داد: «ندای آسمانی، سفیانی، واقعه خسف بیدا و خروج یمانی و کشته شدن نفس زکیه» (صدوق، بیتا: ص649؛ همو، بیتا: ص304). در حدیث دیگر محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل میکند که فرمود: از نشانههای خروج وی، خروج سفیانی از شام و یمانی از یمن و شنیده شدن صدا از آسمان در ماه رمضان است که ایشان را با نام خود و نام پدرش از آسمان فریاد میزند (کاظمی، همان: ص100).
4. حتمی بودن خروج یمانی: مسألة دیگر دربارة یمانی حتمی بودن قیام وی در آستانة ظهور است. در روایات، بر محتوم بودن خروج وی، تصریح کرده است: الف. امیر المؤمنین علیه السلام میفرماید: «از اموری که حتما اتفاق میافتد قبل از قیام قائم علیه السلام، خروج سفیانی، خسف بیدا، کشته شدن نفس زکیه، شنیده شدن صدای آسمانی و خروج یمانی است» (نعمانی، همان: ص252). ب. عبد الله بن سنان از امام صادق علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمود: «شنیده شدن صدای آسمانی و خروج سفیانی و یمانی و… امری حتمی است» (مفید، همان: ص336).
5. زمان قیام یمانی: در روایات، قیام یمانی همزمان قیام خراسانی و خروج سفیانی در آستانه ظهور، بیان شده است. خروج این دو (خراسانی و یمانی) در جهت دعوت به حق و به سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سفیانی در جهت مقابله با قیام حضرت، در یک سال و یکماه و یک روز عنوان شده است که اکنون به چند نمونه از این روایات اشاره میکنیم:
الف. ابو بصیر از امام باقر علیه السلام در حدیثی مفصل نقل میکند که حضرت فرمود: «خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز اتفاق میافتد؛ به صورت پی در پی یکی به دنبال دیگری رخ میدهد».(نعمانی، همان: ص253)
ب. امام صادق علیه السلام نیز درباره همزمانی و رقابت یمانی با سفیانی میفرماید: «قیام این دو شخص یکی در جبهه حق و دیگری در جبهه باطل در تقابل و رقابت با هم قرار دارد؛ همانند رقابت دو اسب تیزرو» (نعمانی، همان: ص253).
ج. در روایت عمر بن حنظله از امام صادق علیه السلام، حضرت میفرماید: «پنج علامت و نشانه قبل از خروج حضرت مهدی علیه السلام رخ خواهند داد: صدای آسمانی، خروج سفیانی، بلعیده شدن گروهی در سرزمین بیداء، خروج یمانی و کشته شدن نفس زکیه» (طوسی، همان: ص436).
د. امام صادق علیه السلام در روایت دیگر با اندک تفاوتی میفرماید: «پنج چیز نشانه قیام قائم علیه السلام است: خروج یمانی و سفیانی و صدای آسمانی و واقعة خسف بیدا و قتل نفس زکیه» (صدوق، بیتا: ص244).
باید توجه داشت که در این روایات، ضمن تأکید بر اینکه خروج یمانی از علائم قیام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود، محل خروج یمانی را نیز «یمن» بیان کرده است که موید احتمال «یمنی» بودن وی میباشد، همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد؛ زیرا ظاهر کلام حضرت (الیمانی من الیمن) در روایت اخیر و تعبیر (خروج الیمانی من الیمن) در روایت نخست به قرینه جملة (خروج السفیانی من الشام) که قبل از آن مطرح شده، این است که حضرت محل خروج وی را «یمن» معرفی کرده است. ه. در جای دیگر نیز امام صادق علیه السلام میفرماید: «سه شخص: خراسانی، سفیانی و یمانی در یکسال و یکماه و یک روز خروج میکنند» (مفید، همان: ج2، ص446).
و. در روایت یعقوب سراج از امام صادق علیه السلام نیز آمده است: خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: چه وقت فرج و گشایش شیعیان شما فرا میرسد؟ فرمود: زمانی که بین فرزندان عباس اختلاف و نزاع رخ دهد و حکومتش سست شود و کسانی که گمان نمیرود بر آنان هجوم آورد و حکام عرب از جایگاه خود به زیر آورده شود و هر صاحب ادعایی تلاش خود را بنماید و سفیانی خارج شود و یمانی قیام کند و حسنی به پا خیزد. آنگاه صاحب الامر علیه السلام از مدینه به سمت مکه حرکت کند در حالی که میراث پیامبر صلی الله علیه و آله را با خود دارد (نعمانی، همان: ص27).
در این روایت نیز خروج یمانی، همانند خروج سفیانی و حرکت سید حسنی که شاید مراد همان سید خراسانی مذکور در روایات باشد، اندکی قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام یا متصل به آن، ذکر شده است. خود تعبیر «واقبل الیمانی» در این روایت، بیانگر اقدامات تمهیدی و زمینه ساز جناب یمانی در جهت استقبال از حضور حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، میباشد.
6. اهداف و ویژگیهای قیام یمانی: میان شخصیتهای مؤثر در زمینه سازی و قیام برای دفاع و حمایت از حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف، هیچ شخصیتی همانند یمانی و قیام او در روایات، مورد تجلیل و عنایت قرار نگرفته است.
قیام یمانی از جهت قداست هدف و خلوص انگیزه و دعوت به سوی حق از سوی ائمه علیه السلام بیش از دیگران، مورد تأیید و تکریم خاص قرار گرفته است: الف. امام صادق علیه السلام در توصیف قیام یمانی میفرماید: «هیچ پرچمی و حرکتی در هنگامه ظهور، رشد یافتهتر از حرکت یمانی نیست. او مردم را به سوی حق هدایت و راهنمایی میکند» (طوسی، همان: ص446).
ب. در روایت ابی بصیر از امام صادق علیه السلام نیز آمده است: در میان پرچمهای برافراشته شده هیچ پرچمی مثل پرچم یمانی هدایت بخش نیست. پرچم وی هدایت است، چون وی مردم را به سوی صاحب شما دعوت میکند، پس هنگامی که یمانی قیام کرد، فروش سلاح بر مردم حرام خواهد بود. در آن هنگام باید به سوی وی شتافته شود چون او پرچمدار هدایت است. بر هیچ مسلمانی روا نیست که از وی روی بگرداند وگرنه اهل آتش خواهد بود چون او به سوی حق و راه مستقیم فرا میخواند (نعمانی، همان: ص253).
تعابیر و فرازهای به کار رفته در این حدیث شریف، گویای درخشش شخصیت ممتاز یمانی هنگام ظهور و صحت قیام و انقلاب وی است. جالب این است که این توصیفات درباره یمانی که وی را شخصی مورد تأیید و لازم الاتباع معرفی کرده، بعد از قراردادن آن در کنار سید خراسانی در صدر روایت بوده است؛ یعنی بعد از اینکه قیام یمانی را با قیام خراسانی همزمان ذکر نموده، فرازهای ذیل روایت در مقام تجلیل از شخصیت منحصر به فرد وی و تأیید کامل قیام او، با تأکید مکرر بیان شده است که قیام یمانی را از نظر خلوص انگیزه و صداقت در اهداف، از دیگران متمایز میکند.
در این رابطه توجه به دو نکتة مهم، ضروری است: نکتة اول، تأیید محکم روایات، بر حقانیت قیام یمانی و امضای کامل جنبش یمانی است؛ نظیر آنچه در فقرات «لیس فی الرایات أهدی من رایة الیمانی»، «هی رایة هدی»، «فإن رایته رایة الحق»، «یهدی إلی الحق و إلی طریق مستقیم»، «لأنه یدعوا إلی صاحبکم» و… مشاهده میشود. در این فقرات، کلمه «هدی» که مطلق ذکر شده و نیز تعبیر «أهدی»، گویای مشروعیت کامل این قیام است. نیز تعابیری که در جهت تعلیل انگیزههای قیام یمانی به کار رفته، وجه حقانیت وی را در دعوت به سوی حق و امام زمان علیه السلام بیان کرده است.
نکتة دوم، وجوب حمایت از قیام یمانی است؛ چنانکه در روایت قبل، امام صادق علیه السلام مردم را به پیوستن و همراهی وی مکلف کرده است و مخالفت و پشت کردن با او را نه تنها حرام، بلکه مستلزم کفر و شقاوت دانسته و اهل آتش شدن اعلام کرده است؛ چنانکه پیشتر اشاره شد.
علاوه بر حرمت مخالفت فکری با وی، مخالفت عملی و عدم اطاعت از وی را در ممنوع بودن فروش اسلحه نیز یاد آور شده است که همه اینها بیانگر اهمیت و نقش برجسته حرکت انقلابی یمانی در مقایسه با دیگران در آستانة ظهور حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف و هجوم فتنهها در آن عصر و زمان است.
اما اینکه چرا در روایات نهضت یمانی، هدایت بخشتر از دیگران توصیف شده و وجه برجستگی و استقامت پرچم وی میان دیگر پرچمها و قیامها چیست، پرسشی است که با تأمل در روایات قبل، میتوان پاسخ آن را به دست آورد.
در اینباره، نویسندة کتاب عصرظهور، چند وجه را یاد آور شده است که توجه به آن، حائز اهمیت است: وجه اول اینکه سیستم رهبری سیاسی در یمن، از جهت سادگی و قاطعیت، نزدیکتر به اسلام و دستورات مربوط به توسعه و گسترش اسلام و الزامات آن است. وجه دوم اینکه ممکن است این امتیاز، به سبب وجود نیروهای مطیع، مخلص و تسخیرناپذیر در سپاه یمانی باشد.
وجه سوم اینکه ممکن است عدم پایبندی و عدم تعهد به عناوین ثانوی و معاهدات بین المللی حرکت یمانی، موجب برتری نهضت وی در آن شرایط باشد؛ برخلاف نهضت خراسانی از ایران که با توجه به سابقة سیاسی و تعهدات متقابل با نظامهای بین المللی، در چنین وضعیتی قرار ندارد. وجه چهارم اینکه قیام یمانی به دلیل اینکه به دیدار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نائل شده و مستقیماً از رهنمودهای امام علیه السلام بر خوردار است، خالصتر و مطمئنتر از قیامهای دیگر است (کورانی، همان: ص159).
نویسنده عصر ظهور در نهایت، وجه اخیر را ترجیح میدهد؛ ولی دلیلی وجود ندارد که جناب یمانی در خروجش مستقیما از حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف دستور بگیرد یا اینکه شخصاً با حضرت دیدار داشته باشد؛ بنابراین در توجیه و تحلیل برتری و هدایت بخشی قیام یمانی، وجه اول و وجه سوم مناسبتر به نظر میرسد. غیر از آنچه اشاره شد،
گروههای دیگری نیز هستند که هنگام ظهور، برای یاری امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از مناطق مختلف قیام میکنند و به لشکریان پیروز حضرت میپیوندند. این نیروها، از مناطق مختلفی مثل کوفه، شام، مصر و… به سوی حضرت به پا میخیزند.
در برخی روایات از این نیروها و مجموعه ها، با عناوینی همچون: «ابدال»، «نجبا» و «عصائب» یاد شده است (مجلسی، همان: ج51، ص88). در برخی روایات، از اهالی طالقان به عنوان یاران و اصحاب حضرت مهدی علیه السلام، تجلیل شده است. از امام صادق علیه السلام درباره اهالی طالقان، نقل شده است که فرمود:
«برای قائم علیه السلام، گنجی است در طالقان که نه طلا است و نه نقره» (همان: ج52، ص308). همچنین از امیر المؤمنین علیه السلام نقل شده است که فرمود: خوشا به حال طالقان، که از برای خداوند عز و جل در آن گنجهایی است نه از جنس طلا و نه از نقره و لکن درآن مردانی است اهل ایمان که خدا را از روی معرفت شناختهاند، آنان انصار و یاوران مهدی در آخر الزمان خواهند بود (همان: ج51، ص87؛ کورانی، همان: ج3، ص82).
و روایات مشابه دیگری نیز در این زمینه نقل شده است. از میان مجموعه نیروهایی که از مناطق مختلف برای حمایت و یاری رسانی امام مهدی علیه السلام به پا میخیزند، در این شرایط حساس و تاریخی، تنها رزمندگان خراسانی و یمانی به صورت یک نیروی منظم و دارای آرایش نظامی، در صحنه ظاهر شده و به ایفای نقش میپردازند.
ظاهراً میان حرکت نیروهای تحت امر شعیب بن صالح و نیروهای خراسانی نیز ارتباط و هماهنگی کامل وجود دارد. این نیروها بعد از طغیانگری سفیانی در آستانة ظهور، از مناطق مختلف به صورت ضربتی وارد عراق شده و با سپاه سفیانی به نبرد میپردازند. به همین سبب، آنان در حمایت از امام مهدی علیه السلام و مقابله با دشمنان آن حضرت، نقش مؤثر و برجسته تری نسبت به دیگران خواهند داشت.
آنچه اشاره شد، صرفاً نمونههایی از قیام عدالت خواهانهای بود که بر اساس روایات در هنگامه ظهور برای حمایت از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رخ میدهند. البته این به معنای انحصار یاوران مهدی علیه السلام در هنگام ظهور در موارد ذکر شده نمیباشد.
منابع
1. ابن بابویه قمی، ابوجعفر محمد بن علی، الخصال، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
2. ابن بابویه قمی، ابوجعفر محمد بن علی، کمال الدین وتمام النعمه، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین.
3. ابن حماد مروزی، ابوعبدالله نعیم، الفتن، انگلستان، کتابخانه المتحف، خطی.
4. ابن طاووس، رضی الدین علی بن موسی، الملاحم والفتن فی ظهورالغائب المنتظر، بیروت، موسسة الاعلمی.
5. ابن منظور، محمد، لسان العرب، قم، نشرادب الحوزه.
6. اربلی، ابوالحسن علی بن عیسی بن ابی الفتح، کشف الغمه فی معرفة الأئمه، بیروت، دارالکتب الاسلامیه.
7. بحرانی، هاشم، المحجة فیما نزل فی الحجة بیروت، مؤسسة الوفأ، 1403ق.
8. بحرانی، هاشم، حلیة الابرارفی فضائل محمد وآله الاطهار، قم، دارالکتب العلمیه.
9. بحرانی، هاشم، غایة المرام فی حجة الخصام عن طریق الخاص والعام، بیروت،مؤسسة الاعلمی.
10. حرعاملی، محمد بن الحسن، اثبات الهداة، قم، چاپخانه علمیه.
11. حرعاملی، محمد بن الحسن، الایقاظ من الهجعه،قم، دارالکتب العلمیه.
12. حسینی واسطی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، کویت، دارالهدایه، 1385ش.
13. حلی، رضی الدین علی بن یوسف بن المطهر، العدد القویه لدفع المخاوف الیومیه، قم، کتابخانه مرعشی نجفی.
14. حلی، یوسف حسن بن مطهر، المستجاد من کتاب الارشاد، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی.
15. دیلمی، ابو محمد، ارشاد القلوب، بیروت، موسسه الاعلمی.
16. شیخ طوسی، ابوجعفرمحمد بن حسن، الغیبه، تهران، کتابفروشی نینوی.
17. صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر، چاپ دوم، قم، انتشارات حضرت معصومه علیها السلام، 1421ق.
18. صفار قمی، محمد بن الحسن بن فروخ، بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیه و آله، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی.
19. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، قم، دارالکتب الاسلامیه.
20. طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامه، قم، کتابفروشی رضی.
21. طبسی نجفی، محمد رضا، الشیعة والرجعة، چاپخانه الآداب، نجف اشرف، 1385ش.
22. عاملی، محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف.
23. عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قاهره، الطبع الثانی1408ق.
24. عروسی حویزی، عبدعـلی بن جمعه، نورالثقلین، قم، چاپخانه علمیه.
25. عیاشی سمرقندی، محمد بن مسعود، تفسیرالعیاشی، تهران، کتابفروشی اسلامیه.
26. فتال نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، انتشارات الرضی، قم.
27. کورانی، علی، عصرظهور، ترجمة عباس جلالی، 1378، قم، سازمان تبلیغات اسلامی.
28. کورانی، علی، معجم احادیث المهدی، مؤسسه معارف اسلامی، قم، 1411ق.
29. کاظمی، مصطفی، بشارة الاسلام، تهران، کتابخانه نینوالحدیثه.
30. کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
31. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، بیروت،مؤسسة الرساله.
32. متقی هندی، علاءالدین علی، البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، چاپخانه خیام، قم.
33. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.
34. معروف (الدین راوندی)، ابوالحسین سعیدبن هبة الله، الخرائج والجرائح، قم،مؤسسة الامام مهدی.
35. مقدس شافعی، یوسف بن یحیی، عقدالدرر فی اخبارالمنتظر، عالم الفکر، قاهره.
36. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تهران، کتابفروشی صدوق.
37. نوری طبری، میرزا حسین، مسدرک الوسائل، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث.
قنبرعلی صمدی
منبع: ماهنامه انتظار موعود – شماره 29