اعتقادنامه باستانی اکنکار بیانکننده این مطلب است که تمام زندگی در یک سراشیبی از سوگماد ـ خداوند ـ به طرف عوالم پایین و از میان آنها و در میان آنها جریان دارد و هیچچیز بدون وجود این جریان هستی که ما با نام «اک»یا «حق» میشناسیم، وجود نخواهد داشت.
بخش اول
چکیده
پس از رنسانس، حس دینگریزی رو به فزونی گذاشت و چهره دین و معنویت به خاموشی گرایید. این مسأله به بنبستهای شدید روحی و اخلاقی انجامید؛ اما دنیای غرب در بازگشت دوباره به معنویت نیز دچار اشتباه شد. اینبار به معنویتی روی آورد که خالی از ذات باریتعالی بود. آنان بهدنبال معنویتی بودند که با تفکرات سکولاریستی حاکم بر دنیای غرب، قابل جمع باشد.
از این منظر، معنویتِ موجود در ادیان الاهی به کارشان نیامد؛ اما تفکرات عرفان شرقی بهویژه آیین بودیسم و تکنیکهایی نظیر یوگا و مدیتیشن به سرعت در غرب گسترش یافت. جامعه غرب آنچه را نیاز داشت، از این آیینها انتخاب کرد، با شیوههای مختلف درآمیخت و سپس ارائه داد؛ اگرچه در این بین آب از سراب نشناخت. این نوشتار بر آن است تا آیین اکنکار را که از جمله عرفانهای معنویتگرای امروزی است، بررسی کند.
واژگان کلیدی: عرفان سکولار، مبانی اکنکار، تناسخ، نظام خدایان، جهانهای اک، اساتید اک.
طرح مسأله
در جهان امروزی صدها گروه، دسته یا فرقه انحرافی و ساختگی بهوجود آمده که بهعلت امکانات ارتباطی سریع، با فاصله کوتاهی از معرفی و ظهور یک فرقه، شاهد ظهور طرفداران آن فرقه در دیگر نقاط جهان هستیم. از میان این فرقهها که ما اکنون آنان را جنبشهای نوپدید دینی میخوانیم، برخی به ظاهر دینی ـ معنویاند و پیروان خود را به نوعی سلوک عرفانی یا شبهعرفانی دعوت میکنند؛ مانند شاهدان یهوه، اکنکار، مورمونها، اشو، سای بابا و مهر بابا. برخی دیگر، بیشتر به آموزش روشهای تمرکز فکر، کسب آرامش روحی و جسمی و تمرینهای ورزشی مشغولاند؛ مانند تیام، یوگا، مدیتیشن، فالون دافا و رئیکی.
برخی نیز همچون رائیلیان و کلیسای شیطان عموماً عقایدی ضد دینی و ضد انسانی دارند و با انکار دین یا دعوت پیروان خود به استفاده از مواد مخدر، مشروبات الکلی، موسیقیهای مخرب و خوردن خون، به تجربههای ناشناختهای کشیده میشوند که همگی مروّج افکار و اعمال غیرانسانی، مثل خشونت، انتقام، لذتجویی، بیبندوباری و ناسازگاری است.
بنا بر گفته ریمون پینکار امروزه علاوه بر نیاز به خلع سلاح نظامی به خلع سلاح فرهنگی حاجتمندیم.مسألة اصلی این مقاله، بررسی و تحلیل عرفانهای وارداتی با تأکید بر نقد آیین اکنکار به عنوان یکی از عرفانهای کاذب است تا با نقد و مقایسه آن با اندیشههای ناب عرفان اسلامی ـ شیعی، زمینة فهم راه صواب از ناصواب و تعمیق باورهای دینی حقجویان فراهم گردد.
پیشینة تاریخی اکنکار
از جمله جنبشهای نوپدید دینی و عرفانهای سکولار که در برخی کشورها گام نهاده، عرفان «اکنکار» است. این مکتب هم اکنون به کشور ما نیز وارد شده است. اکنکار (آیین نور و صوت خداوند) در سال 1965 از سوی پال توئیچل در مقام طبیعیترین راه بازگشت به سوی خداوند معرفی شد. وی در اوائل قرن حاضر در کنتاکی آمریکا متولد شد و در بین جنگ دوم اروپایی به خدمت نیروی دریایی ایالات متحده در آمد.
از آنجا که مقرّر بود زندگی پال متحول گردد؛ در کسوت جویندهای جوان به گروهی از استادان معنوی معرفی شد و طیف وسیعی از تعالیم معنوی را تحت نظارت استادان نظام وایراگی اک مورد مطالعه قرار داد. پال تمام تعالیم اکنکار را که در چهار گوشه جهان پراکنده بود، گردآورد و برای سپردن به نسل بعدی آماده ساخت. پال به صف استادان وایراگی اک پیوست و با رسیدن به مقام «استاد حق در قید حیات»، رسالت عرضه اکنکار به جهان، به عهده او واگذار شد.
وی مؤسسه غیرانتفاعی اکنکار را در سال 1970 در آمریکا تأسیس کرد و در سال 1971 درگذشت. هماکنون شصت کتاب از وی به چاپ رسیده است که حدود یک سوم آن در بازار کتاب ایران موجود است. اما نکتهای که همواره اذهان منتقدان این مکتب را مغشوش میکند آن است که وقتی وی در یک رستوران، آب پرتقال مینوشد، مسموم شده و چند ماه ناپدید میشود و بعد از رؤیت دوباره او در جامعه آمریکا، درباره مکتبی به نام اکنکار صحبت میکند؛ درحالیکه هیچگاه مشخص نشد وی در این مدت به کجا رفته و چه حوادثی برای او اتفاق افتاده است. وی در معرفی مکتب باستانی خود میگوید: من رهبر معنوی جهان هستم و قبل از من 970 استاد دیگر وجود داشتهاند که در طول تاریخ حیات بشر همواره مردم را به سوی اک راهنمایی میکردند! (کیانی، 1385: 67)
در سال 1981 سری هارولد کلمپ با نام معنوی «ماهانتا» به سمت «استادی حق در قید حیات» رسید و تا این زمان نیز رهبری معنوی اکنکار را عهدهدار است. وی در سال 1967 از سوی پال توئیچل وصل اک را دریافت نمود و شایستگی ورود به عوالم الاهی را کسب کرد. پیروان این آیین معتقدند: اکنکار از روز ازل وجود داشته و مطرح بوده است و دیگر ادیان در دورانهای بعد پایهگذاری میشوند (توئیچل، 1378: 28) لذا اکنکار ریشهای باستانی دارد که در عصر حاضر از خفا به عیان رو کرده است و از طریق دستهای تمرینات معنوی، به انعکاس آگاهی درونی که از میان وضعیتهای تحتانی به وضعیتهای شفاف و نشئهآور الاهی سفر میکند. (www.huist.persianblog.com) پال توئیچل میگوید: اکنکار، دانش باستانی سفر روح نام دارد که عملی دقیق بود و خالصترین تعالیم را در بر میگیرد. اکنکار قائم به ذات است و عقل از سادگی آن مبهوت میگردد. اکنکار از همه تعالیم کهنتر و سرچشمه تمام مکاتب است. (همان)
مبانی دانش اکنکار
در این دیدگاه ریسمان زرین مشترک اک (جریان مسموع الاهی، کلمه الاهی) تمام تعالیم معنوی را به یکدیگر پیوند میدهد. (همان) مبانی دانش اکنکار بر اساس بینش به زندگی و وقایع زندگی روزمره است که بهوجودآورنده تمامیت زندگی ماست. با بهرهگیری از این دانش، راهحل بزرگترین مشکلات و موانع اهدافمان را به دست میآوریم. ما آنیم که خود بهوجودآورنده زندگیمان هستیم.
اساس این دانش، ایجاد تعادل میان وقایع مثبت و منفی زندگی است؛ بهگونهای که تمامی وقایع زندگی تأثیری بر بینش و اهداف حقیقی ما نداشته باشد. این تنها وضعیت مطلوبی از آگاهی است که ما را با تمامی آنچه که به سویمان میآید، هماهنگ میسازد. در این وضعیت ما توانایی پیوند با آگاهی کیهانی را خواهیم داشت و شاهد نظم کیهانی خواهیم بود. اکنکار تنها جریان حیات است و به تنهایی، تمام مفهوم حقیقت را در بر دارد و دیگران همه در سایه آن قرار دارند.
اکنکار اولین آموزشی است که میآموزد رستگاری، در مرگ کالبد فیزیکی و رهاشدن روح نهفته است. اکنکار یک راه فردی است. همه میتوانند این راه را طی کنند؛ ولی نه به صورت گروههای مجتمع. هر کس باید به راه خود رود و چیزی را تجربه کند که به خودش انحصار دارد؛ لذا ارزش و اعتبار تجربیات معنوی فردی در اکنکار یک اصل است. (همان) پال توئیچل مینویسد: بشر مختار است ادیان و فلسفههایش را به شکل بازیچه در جهانهای پایین در دست داشته باشد تا با آنها سرگرم باشد. خدا میگوید: هر دینی که بشر دارد، باید راهی باشد جهت کسب تجربه؛ نه بیشتر از آن! (همو، 1381: 144)
وی در جای دیگر مینویسد: کتب آسمانی حاوی تجربیات درونی انبیا، اولیا و بنیانگذاران ادیان میباشد. (پال توئیچل، 1378: 26) بدون تجربه، اعتقاد، آگاهی را در اک به دست نخواهیم آورد. در این هستی ما با تجربه آموزش میبینیم؛ نه با کتابها، سخنرانیها و تعلیمات. (همو، 1996: نامه شماره 3)او ضمن عباراتی متناقض، ارزش تجربه را از نقطه اوج به حضیض کشانده، مینویسد: به عقیده اکنکار معجزهها نیز تنها بازیکردن با نیروی طبیعت است. تمام معجزهها چیزی جز بازیهای ذهنی نیست و برخلاف آنچه اکثریت بشر تصور میکنند، به هیچ عنوان عملیات قدرت الاهی و مقدس محسوب نمیشوند. (همو، 1379: 132)
آنچه تمام پیامبران الاهی در نصایح بیان فرمودهاند، همه برگرفته از نظرات شخصی آنان بوده است و ماجرای وحی کردن جبرئیل به پیامبر و اینکه خداوند آنان را به سوی حق و حقیقت هدایت میکند، همه برگرفته از تخیلات یا تجربیات شخصی ایشان بوده است و آنچه را دستور و فرامین از جانب خداوند برای انسانها میدانستند، کذب محض میباشد. (کیانی، 1385: 3 و 4 / 78)
اکنکار آیین نور و صوت خداوند
اعتقادنامه باستانی اکنکار بیانکننده این مطلب است که تمام زندگی در یک سراشیبی از سوگماد ـ خداوند ـ به طرف عوالم پایین و از میان آنها و در میان آنها جریان دارد و هیچچیز بدون وجود این جریان هستی که ما با نام «اک»یا «حق» میشناسیم، وجود نخواهد داشت. (توئیچل، 1378: 28) این جریان، یک جریان صوتی است که از منشأ الوهیت نشئت میگیرد و دربرگیرنده مجموعه تعلیمات و دانستنیهایی است که از خدا ناشی میشود. این جریان صوتی در واقع خود خداست در حال بیان، و در عین حال روشی است که با آن خداوند خود را به تمام جهانیان میشناساند. (همو، 1381: 121)
جریان اک ممکن است بهصورت صدا شنیده شود و بهصورت نور دیده شود. ما به کمک صدا در جهان بیرونی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم و بدین تربیت صدا، نقش واسطهای را بین ما (جهان درونی ما) و جهان بیرونی ایفا میکند. در آیین اکنکار صوت نسبت به نور اهمیت بیشتری دارد. روح بدون نور میتواند عمل کند؛ اما بدون صوت نه. (www.eck_iran.com) سری هارولد کلمپ ـ استاد حق در قید حیات ـ میگوید: «نور و صوت خداوند با هم صدای خدایند که در کتب مقدس آن را با نام کلمه یا کلام خدا میشناسیم». (همان)
موضوع اصلی راه مقدس اک، بهجز کلمه یا آنچه صوت نامیدیم، نماینده خداست که آن را «سات گورو» یا استاد مینامیم. (همو، نامه شماره 14) آنانکه راه اک را برگزیدهاند تا به هشیاری مطلق الاهی برسند ابتدا با هدایت سات گورو به مرحله خودشناسی رسیده و به شکوفایی معنوی نائل میشوند؛ سپس برای خداشناسی به پادشاهی آسمانها قدم مینهند؛ در این میان بهتدریج به روح آزاد و رهایی تبدیل میشوند که آزاد است تا در شرایط مطلق ابدی زیست کند. (همان: نامه شماره 15)
برای گشودن و ارتقای وضعیت آگاهی و دیدن نور و شنیدن صوت خداوند باید به ذکر اسامی مقدسی بپردازیم. اوووم، هیو ـ سوگماد از جمله این اسامی هستند. (همان: نامه شماره 2) هیو اصلیترین ذکر در اکنکار ـ شبیه به هو یاهو در میان عارفان (کمال الماسی، 1481: 18) ـ و نام باستانی برای خداوند است. (www.Todaylink.ir) کتاب اصلی اکنکار نیز شریعت ـ کی ـ سوگماد (طریق مقام جاودان) نام دارد که تاکنون تنها دو جلد از این کتاب عظیم را پال توئیچل به زبان زمینی ترجمه کرده است! (سایت فارسی اکنکارد، حکمت باستانی برای عصر حاضر)
اعتقادات اصلی اکنکار
اکنکار معتقد است که: ـ روح، ابدی و هویت حقیقی فرد است؛ ـ به دلیل عشق خداوند به روح است که روح وجود دارد؛ ـ روح در سفری برای شناخت خود و خداست؛ ـ شکوفایی معنوی میتواند با تماس آگاهانه با اک، روح مقدس تسریع شود؛ ـ این تماس میتواند در طی تمرینات معنوی اک و با راهنمایی استاد در قید حیات اک حاصل شود؛ ـ ماهانتا، استاد در قید حیات اک، رهبر معنوی اکنکار است؛ ـ تجربه و آزادی معنوی در این زندگی برای همه میسر است؛ ـ میتوان بهطور فعالانه جهانهای معنوی را از طریق سفر روح، رؤیاها و روشهای دیگر مورد بررسی قرار داد. (www.eck_iran.com)
مفهوم خدا در اکنکار
مفهوم خدا در اکنکار به معمّای پیچیدهای تبدیل شده است. پال توئیچل گاه از خدایی مخوف سخن میگوید و گاه از تجربه عشقی بیهمتا حکایت میکند. خدا گاه برترین قدرت است؛ اما در جایی دیگر حتی در خلقت نیز نیازمند یاری است. به گوشههایی از اوصاف خداوند در آیین اکنکار اشاره میکنیم: خدا از روی نیاز جهانها را بنا کرد. (توئیچل، 1381: 137) و در مورد آنچه در جهان میگذرد بیاعتنا است؛ زیرا این دنیا چون ماشینی است که پس از روشنشدن، خودبهخود به کارش ادامه خواهد داد. (همو، 1378: 68) خدا جدا و فارغ از بشر است. (همان: 70)
استاد حق، همکاری برای خداوند است که در امور جهان او را یاری میدهد. (همان: 23) خدا مستقیماً در خلقت دخالت ندارد. اگر این خلقت آگاهانه باشد، از طریق اکنکار صورت میپذیرد و اگر ناآگاهانه باشد مانند بقیّه خلقت است. (همان: 39)پال مینویسد: تنها چیزی که به آن یقین دارم این است که خدا عشق است و عشق خدا؛ لیکن همه شیرینی و زیبایی که در تعالیم مکاتب اسرار فلسفهها و ادیان وجود دارد، هیچ کدام درست نیست؛ چون از طرف دیگر، خدا مخوف، زننده، ترسناک، انزجارآور، پرمدعا، پر زرق و برق، بیتعصب، کریه، خشن و نازیباست. (همو، 1381: 150)
سوگماد
اکنکار جهانهای هستی را به دوازده طبقه تقسیم میکند و در پی آن، برای هر طبقه خدایی قائل میشود که حاکم و فرمانروای طبقه خویش است. یعنی دوازده جهان و دوازده خدا. این طبقات بهدست سوگماد خلق شدهاند که کاملترین خداست و در طبقه دوازدهم است و پستترین طبقه، همین جهانی است که ما در آن زندگی میکنیم و خدای آن نیز ضعیفترین خداست که «کل نیرانجان» نام دارد و صاحب قطب منفی عالم و مظهر تجلّی منفی خداست. (کیانی، 1385: 3 و 4/ 69)
پال در مورد کل نیرانجان مینویسد: او پروردگار انجیل، یهوه عبریها، مسیحیان و الله محمّدیهاست. او براهم و دانتیست و عملاً خداوند همه ادیان و مذاهب است. (توئیچل، 1379 الف: 207) هرچند اکنکار در تعریف سوگماد به تناقضگوییهای فراوانی کشیده شده؛ اما بهطور خلاصه میتوان از دیدگاه اکنکار، سوگماد را چنین تعریف کرد: او بیشکل، همهجا حاضر و ناظر، اقیانوس عشق و رحمت است که تمام زندگی از او جریان مییابد. تمام راستیها، حقایق، اندیشهها، عشق، قدرت و تمام خدایان نواحی عالَم، مظهر او هستند.
او به هر شکلی که در مراحل مختلف خلقت ایجاب کند، در میآید؛ ولی هیچیک از این اشکال، تمامیت او را نشان نمیدهند؛ زیرا او همچنان بیشکل میماند. او به صورت غیرمشخص در همه عالَم گسترده است؛ یعنی جوهر هستی حیات کل (خدای محمّد، عیسی و موسی)، آنچه که اوست و کلّیتی که در اوست. بنابراین هیچ نامی نمیتوان بر او نهاد؛ مگر نام شاعرانه و عارفانه خدا. پال مینویسد: او فاقد چندوچون است. نامعیّن و نامحدود است و دربارهاش نمیتوان چیزی گفت و تجلّی بیرونی دارد به نام «ساگونا» که نمیتوان حقیقت جاویدان را بر او نهاد. (همو، 1380 الف: 232)
در مقابل این اظهارات و توضیحات صراحتاً مینویسد: سوگماد (رب الارباب اکنکار) یک موجود برتر نیست. چیزی هم نیست که باری از دوش تو بردارد. هرگز حتی آنی نیست که به تو برکت دهد. (همو، 1379 الف: 62) سوگماد تمام آفرینش را برپا کرده و قدرت خلاقه خویش را با یکایک مخلوقاتش تقسیم کرد و با این عمل، بخش قابل ملاحظهای از قدرتهای خدایی خویش را از دست داد؛ اما هرگاه اراده کند میتواند آن را از وجود هر توزایی (روح) بیرون کشد و به خود بازگرداند. سوگماد بدون مخلوق خود، یعنی توزا (روح) نمیتواند باشد و به همین ترتیب توزا بدون سوگماد از هستی برخوردار نیست. (همان:68 و 69)
ارادة سوگماد، یعنی ارادهای که کلی است و انسان میتواند با آن به هماهنگی و آرامش درون دست یابد. البته در جای دیگر سوگماد را بهطور کلی فاقد اراده میداند و در مقام علت بیان میکند که این کیفیتی متعلق به محصولات سوگماد است. سوگماد نمیتواند مستقیماً به آفریدن مبادرت کند؛ زیرا به علت نامحدود بودن و لایتناهی بودن، نه صاحب اراده است و نه میتواند مقصد فکر خواهش یا فعالیتی داشته باشد؛ چون همگی این کیفیات متعلق به موجوداتی است که مخلوق وی بوده و صاحب محدودیت میباشند. (همان: 214) آنچه بیان شد گوشههایی از اوصاف خداوند بزرگ اکنکار بود که تمام زندگی از او جریان مییابد و جوهر هستی از آن اوست.
نظام خدایان و جهانهای اک
سلسله مراتب بیانتهایی از ارواح که کیهان سوگماد را اداره میکنند، خود یک کهکشان متشکل از پروردگاران، فرمانروایان، خالقین و حکمرانانی را تشکیل میدهند که گردانندگان عالماند و هریک از قدرتهایی مانند معجزه و قدرت آفرینش برخوردارند. (توئیچل، 1378: 390) نخست سوگماد، در سکوت مأوای خویش در اقیانوس عشق و رحمت آسوده بود. بیرون از او نه طبقاتی، نه کائناتی، نه جهانی، نه روح و نه هیچ وجود یا مخلوقی وجود داشت. فقط سوگماد در اقلیم جاویدان خود و در رؤیا آرمیده بود. با رؤیای او شکل گرفتن جهانها در درونش آغاز شد: ابتدا «آنامی لوک» را آفرید که مأوای اقالیم بیپایانی از خالیا است. چون سوگماد از خلق این طبقه کمال خشنودی نیافت، به رؤیا رفت.
دوم نوبت «آگام لوک» بود که جایگاه اقالیم منیع و دسترسیناپذیر شد و در آن نه حیاتی دیده میشد و نه مخلوقی. سوگماد به خلق این اقلیم نیز خشنود نشد. آنگاه سومین جهان، «حوکیکات لوک» (حقیقت لوک) شکل گرفت که نخستین اقلیم قابل دسترسی وجودها و هوشیاریهاست. سوگماد از این آفرینش هم خشنود نبود. چهارمین درگاه در «آلایا لوک» را صورت بخشید. آنجا که گستره بیپایانی از جهانهای لاشیئی مقیم است.
این چهار طبقه را «ساچ خند» نامید و از آنجا که از این آفرینش خشنود نشد، بازهم به خواب رفت. در رؤیای پنجم «الخ لوک» را دید که سلسلهای بیانتها از جهانهای نادیدنی است و هیچ وجود، روح یا شیئی هرگز در آنها دیده نمیشود. پس آن را طبقه نادیدنی نام گذارد. هنوز سوگماد با آفرینش خود خشنود نبود. در خواب ششم، «آتما لوک» را صورت بخشید؛ جایی که اینک روح هر چیزی در آن آرمیده است.
در اینجا بود که سوگماد در تدبیر سلسله جهانهای بعدی حکمت یافت. باز در رؤیا شد تا آنچه را در این طبقات آفریده بود درک کند. صدای خروشان خود را به درون این جهانهای درون جهانها روانه کرد. صدایش نغمه بهشتی شد و «کلمه» را ادا کرد و کلمه، در بستر طبقات هستی درغلتید. کلمه سوگماد، اک شد، روحِ «بودن» شد. اینجا بود که خدایان، فرمانروایان، روحها و همه وجودهایی که سوگماد در خواب دیده بود، به هستی کشیده شدند.
در بستر همین کلمه بود که فرزند او، ماهانتا هم به ظهور رسید. اینچنین سوگماد، اک و ماهانتا یک واقعیت واحد شدند. خدا با ماهانتا گفت: «من جهانهای سعادت و شادی را آفریدم؛ اما هنوز در مخلوقاتم بلوغ معنوی دیده نمیشود. بنابراین، باید نظامی از جهانهای زیرین بیافرینم که طبقات ماده، مکان، انرژی و زماناند. عوالم تاریکی، نور و کالبد».
سوگماد بازویش را بر فراز گنبد هستی گشود و جهانهای تیرکولی را آفرید که شامل چهار ناحیه بین قطب منفی خلقت و آتما لوک است. درون این نواحی، عناصر ماده، انرژی، مکان و زمان را تعبیه کرد. اما سوگماد از آنچه آفریده بود خشنود نبود و بار دیگر در رؤیا شد. این بار سلسله مراتب معنوی کائنات را شکل بخشید. این سلسله از سوگماد آغاز میشد و در پی آن اک و ماهانتا آمدند. سپس نوبت به «استاد حق در قید حیات»، پیران نظام وایراگی، پروردگاران یکایک عوالم بالا، محافظین شریعت کی سوگماد رسید.
آنگاه عوالم زیرین برای تجربه وجودهایی به نام آتما یا روح شکل گرفت. در رأس این عوالم، که عوالم سهگانه نام گرفتند، کل نیرانجان، آفریدگار عوالم منفی را برگماشت. سوگماد از آنچه در عوالم زیرینش انجام یافته بود، خشنود نشد و به رؤیای دیگری رفت. حاصل این رؤیا، انتساب پروردگاران عوالم زیرین بود. سپس اربابان کارما، دواها (فرشتگان)، ارواح سیارهای، جانوران، نیروهای عنصری و همه مخلوقات مادون وی شکل گرفتند.
سوگماد در خواب دید که همه این تجلیاتش نیاز به حیات داشت. پس اک به درون کیهانها و عوالم آنها دمیده شد، تا فعالیت بیافریند. با این عمل سوگماد، برترین آفرینش خود را که آتما باشد، به همه عوالم نثار کرد. آتما یا روح، باید کمال مییافت. پس آن را به جهانهای زیرین فرستاد تا پس از نیل به کمال، به خانهاش نزد وی باز گردد. سوگماد بر هر طبقهای پروردگاری گماشت تا در جایگاه مجرایی به منظور جاری شدن انرژیهای قدرتمند خدمت کند، که از اقیانوس عشق و رحمت نازل میشد.
در ابتدا، هنگامی که خدای متعال تصمیم بر این گرفت که عالم را به هستی درآورد، قدم اول، آفریدن نخستین تمرکز فعالیت بود. میتوان گفت به این ترتیب، نخستین قدم به سوی جهانهای زیرین برداشته شد. این محور فعالیت، فرمانروای طبقه آنامی و نامش «آنامی پوروشا» تعیین شد. این تجلّی، پروردگار نخستین عالم است. آفرینش تمامی سازمانهای حیات اکنون از مجرای همین نخستین تجلّی منفرد امکانپذیر شد.
انرژی متعال و آفریننده اک به کمک آنامی پوروشا، وجود مهیبی به نام «آگام پوروشا» را در طبقه آگام لوک به عرصه کشید. به تبع او «حوکیکات لوک» و فرمانروایش «حوکیکات پوروشا» ظهور یافت. باز هم از مجرای این وجود عظیم، سوگماد، «آلایا لوک» و فرمانروایش «آلایا پوروشا» را شکل داد. بعد نوبت به «الخ پوروشا» رسید که فرمانروای طبقه «الخ لوک» شد. تجلّی منفرد بعدی سوگماد، از مجرای «الخ پوروشا» جاری و در قالب «سات پوروشا» یا «ستنام» پدید آمد و به خود فردیت گرفت.
ست نام ـ پروردگار نواحی آتما لوک ـ مأموریت یافت تمامی فعالیتهای آفرینش مادون آن بخش از عوالم را که طبقات تحتانی نام داشتند، به مرحله اجرا بگذارد. این طبقات شامل طبقه اتری (ساگونا براهم)، ذهنی (پارا براهم)، علّی (برهمندا)، اثیری (توریاپاد) و فیزیکی (آندا یا پیندا) میشوند.او یکایک نواحی را آفرید و همزمان با خلق هر عالمی، حکمران هر طبقهای را نیز آفرید و مسئولیت طبقه مربوط خود را بر عهده او قرار داد.
نخست «ساگونالوک»، بخش بالایی عالم ذهنی شکل گرفت. در حاکمیت این طبقه، «ساگونا براهم» جای گرفت و این طبقه«ساگونا براهم» جای گرفت و این طبقه قلمرو قدرت او بر تمامی وجودها و عناصر زندهای است که در این عوالم بهسر میبرند. دوم نوبت به «ماهاکل لوک» رسید که همان عالم ذهن است. جایگاه فرمانروایی این عالم را به «پارا براهم» سپرد که وظیفهاش متقاعدکردن جویندگان خداست به اینکه طبقه ذهنی، رأس کائنات و جایگاه آرامش ابدی است.
سوم، «برهمندا لوک» صورت یافت که جهان طبقه عِلّی است. در اینجا سوگماد و تمامی کار ما و خاطراتی را جای داد که روحهای تناسخیافته در طبقه فیزیکی پشتسر گذاشتهاند. فرمانروایی این طبقه را به «براهم» تفویض کرد. چهارم نوبت تأسیس «توریاپاد لوک»، عالم اثیری است. در صدر این ناحیه، کل نیرانجان در مقام سلطانِ تمامی موجودات هوشمند گماشته شد. اینجا عالمی است که در آن، روح درسهای تکامل را میآموزد تا بتواند به وضعیت بهشتی بازگشت کند.
کل نیرانجان در این طبقه، کل نیرانجان حقیقی نیست، بلکه زاده اوست. اینک نظام وایراگی که سپاه پنهان اک را میسازد، توانست سازمان خدمت خود را روی یکایک طبقات بیشمار کیهان بنا سازد.در صدر نظام، ماهانتا کالبد زنده سوگماد قرار دارد. تمامی عصاره معنوی خدا، کالبد جسمانی او را برای تجلّی و خدمت در عالم ماده برمیگزیند. (چکیدهای از کتاب شریعت کیسوگماد، ج 1 که از سایت فارسی اکنکارد؛ راهی به لایتناهی به آدرس: www.thend.blogfa.com گرفته شده است)
منابع و مآخذ
* قرآن کریم.
7. ابنبابویه، محمد بن علی، 1385، عیون اخبارالرضا. ج 1، قم، نشر ذویالقربی.
8. ابنعربی، محمد بن علی، بیتا، الفتوحات المکیة، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.
9. الماسی، کمال، 1381، اکنکار کلید ادراک معنوی، اصفهان، بهار علم.
10. اینترو ویگنه، ماسیمو، پاییز 1384، «آینده دین و ادیان جدید»، ترجمه باقر طالبیدارابی، فصلنامه هفت آسمان، ش 27.
11. بخشایشی، احمد، «پیدایش سکولاریزم»، برگرفته از سایت درگاه پاسخگویی به مسائل دینی به آدرس: www.Porsojoo.com
12. توئیچل، پال، 1378، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، سیگل.
13. 1377، ندای الهی؛ مرزهای بهشت، ترجمه رضا جعفری، تهران، دنیای کتاب.
14. 1379 الف، سرزمینهای دور، ترجمه هوشنگ اهرپور. تهران، زرین.
15. 1379 ب، اک ایناری: علم الاسرار رؤیاها، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، زرین.
16. 1380 الف، واژهنامه اکنکار، ترجمه یحیی فقیه، تهران، سیگل.
17. 1380 ب، دفترچه معنوی، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، زرین.
18. 1381، دندان ببر، مترجم هوشنگ اهرپور، تهران، زرین.
19. توفیقی، حسین، 1380، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، سمت.
20. جعفری، محمدتقی، 1378، عرفان اسلامی، تهران، مؤسسه نشر و تدوین آثار علامه جعفری.
21. حمیدیه، بهزاد، 1384، «ایران و رشد دیننماهای جدید»، فصلنامه کتاب نقد، ش 35.
22. دیوانی، امیر، 1376، حیات جاودانه، قم، دفتر نشر معارف.
23. شاهد خطیبی، حسین، «نقد دیدگاه سکولاریزم در ایران»، ش 4، برگرفته از سایت: www.lailatolghadr.ir.
24. شایگان، داریوش، 1367، ادیان و مکتبهای فلسفی هند، تهران، امیرکبیر.
25. شجاعی زند، علیرضا، «نقش دینداران در فرآیند عرفیسازی دین»، برگرفته از سایت پژوهه دین، متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی به آدرس: www.Pajohe.ir.
26. شریفزاده، بهمن، 1384، «اما این کجا و آن کجا»، فصلنامه کتاب نقد، ش 35.
27. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، 1382، اسفار الاربعة، ج 9، تصحیح دکتر رضا اکبریان و با اشراف سید محمد خامنهای، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
28. طالبیدارابی، باقر، 1383، «دین عصر جدید»، دوماهنامه اخبار دین، ش 8.
29. قائمینیا، علیرضا، «معنویتهای نوظهور»، متن سخنرانی ایشان با سردبیر محترم فصلنامه ذهن در محل کانون اندیشه جوان، برگرفته از سایت درگاه پاسخگویی به مسائل دینی.
30. قدردان قراملکی، محمدحسن، 1377، «کندوکاوی در مبانی نظری سکولاریزم»، فصلنامه معرفت، ش 27.
31. قدردانقراملکی، محمدحسن، 1384، قرآن و سکولاریزم، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
32. کرامر، تاد و داگلاس منسون، 1380، اکنکار حکمت باستانی برای عصر حاضر، ترجمه مهیار جلالیانی، تهران، ترسیم.
33. کلمپ، هارولد، 1380، تمرینات معنوی اک، ترجمه مرجان داوری، تهران، سیگل.
34. کیانی، محمدحسین، 1385، «نقد و نگاهی به مبانی نظری اکنکار»، فصلنامه آیین سلوک، ش 3 و 4.
35. گروه مؤلفان، 1385، «جنبشهای نوپدید باطنی در ایران»، فصلنامه آیین سلوک، سال دوم، ش 5 و 6.
36. لگنهاوزن، محمد، 1380، «با پرسش زندهام»، ماهنامه پرسمان، پیششماره اول.
37. لواسانی، سید سعید، 1384، «عرفانهای حقیقی، عرفانهای دروغین»، ماهنامه پرسمان، ش 34.
38. لینگز، مارتین، 1378، عرفان اسلامی چیست؟، ترجمه فروزان راسخی، تهران، سهروردی.
39. مارکوس، ماگریت، 1348، نقش اسلام در برابر غرب، ترجمه غلامرضا سعیدی، تهران، شرکت سهامی انتشار.
40. مجلسی، محمدباقر، 1404 ق، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.
41. محدثی، حسن، 1384، «زمینههای ظهور جنبشهای جدید دینی»، ماهنامه بازتاب اندیشه، ش 61.
42. مطهری، مرتضی، 1383، یادداشتها، ج 2، تهران، صدرا.
43. مظاهریسیف، حمیدرضا، 1384، «استقرار سلطه در فاصله عرفان با شریعت»، دو ماه نامه رواق اندیشه، ش 47.
44. منسکی، ورنر و دیگران، 1378، اخلاق در شش دین جهان، ترجمه محمدحسین وقار، تهران، اطلاعات.
45. نصری، عبدالله، 1382، فلسفه آفرینش، قم، دفتر نشر معارف.
46. نوری، حسین بن محمدتقی، 1408 ق، مستدرک الوسائل، ج 17، قم، مؤسسة آلالبیت.
47. همتی، همایون، «اندیشه دینی و سکولاریزم در جهان معاصر»، تحریری از سخنرانی مورخه 6/12/1374 ایشان در تالار شهید آوینی، برگرفته از سایت درگاه پاسخگویی به مسائل دینی.
48. www.Aftab.ir
49. www.eck_iran.com
50. www.eck_iran.org
51. www.eckankar.mihanblog.com
52. www.Lailatolgadr.ir
53. www.metamorphasis.persianblog.com
54. www.pajohe.ir
55. www.persianblog.com
56. www.Porsojoo.com
57. www.realvlove.persianblog.com
58. www.thend.blogfa.com
59. www.Todaylink.ir
60. www.wikipedia.org
پروین کاظمزاده/ پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تهران
منبع: فصلنامه پژوهشی در اخلاق شماره5
ادامه دارد……………..