نهج البلاغه ۱۰ | نظمى در زندگى فردى و اجتماعى مطلوب است كه از تقوا سرچشمه گيرد

0

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ایام ماه مبارك رمضان، به صورت روزانه توصیه‌های كاربردی رهبر انقلاب درباره نماز، نهج‌البلاغه و قرآن كه در بیاناتشان به آن پرداخته‌اند را به ترتیب در سه دهه ایام ماه مبارك رمضان منتشر می‌نماید.
* * *
جمله‌اى را از اميرالمؤمنين عليه‌الصّلاةوالسّلام مطرح مى‌كنم كه به وصيّت آن بزرگوار به اولاد و بازماندگانشان مربوط است و آن گونه كه خود ايشان – بنا به نقل نهج‌البلاغه – در آن نوشته مرقوم كرده‌اند، مخاطب اين وصيّت، همه‌ى كسانى هستند كه اين نامه و اين وصيّت به آنها مى‌رسد؛ يعنى ما هم مخاطب كلمات اميرالمؤمنين عليه‌الصّلاةوالسّلام هستيم. اين همان وصيّت معروف است كه بعد از يكى دو سطر مى‌فرمايند: «اوصيكما و جميع ولدى و اهلى و من بلغه كتابى بتقوى اللَّه و نظم امركم و صلاح ذات بينكم».(۱) تقريباً بيست مطلب در اين وصيّت ذكر شده است. بديهى است وصيّت يك انسان بزرگ، آن هم وقتى كه در آخرين ساعات عمر او اين وصيت نوشته مى‌شود، شامل حسّاسترين مطالب به نظر اوست. اميرالمؤمنين عليه‌الصّلاةوالسّلام اين وصيت را بعد از ضربت ابن‌ملجم نوشته‌اند؛ «لمّا ضربه ابن ملجم». تقريباً بيست مطلبى كه در اين وصيت آمده، مهم است. مطالب، درباره‌ى دنياطلبى، قرآن، حج، جهاد، يتيمان،همسايگان و… است. دو مطلب از تقريباً بيست مطلب را انتخاب كرده‌ام تا امروز عرض كنم: يكى «نظم امركم» و دوم «صلاح ذات بينكم»؛ يعنى ايجاد الفت ميان برادران. از اين‌جا مى‌شود فهميد كه اين دو مطلب جزو مطالب بسيار مهم در نظر اميرالمؤمنين عليه‌الصّلاةوالسّلام است.

نظم از جمله موضوعاتى است كه وقتى انسان در معنا و مفهوم و كاركرد آن در زندگى خود غور مى‌كند، اهميت آن را بيشتر درك مى‌كند. نظم يعنى هر چيزى در جاى خود قرار گيرد. جهان كه در پيرامون ما انسانها و در زمين و آسمان گسترده شده است، يك مجموعه‌ى قانونمند است. قانون و نظم، بر جميع جريانات و حوادث عالم و حركات دنياى مورد احساس و ديد و جهان پيرامون ما حاكم است. انسان هم يكى از اجزاى همين عالمِ برخوردار از نظم است. زندگى طبيعى انسان هم داراى نظم است. گردش خون، ضربان قلب، دميدن ريه‌ها و بقيه‌ى تحرّكات و فعل و انفعالاتى كه در بدن انسان و جسم آدمى وجود دارد، همه تابع نظم است. اگر عمل و رفتار انسان از نظم برخوردار باشد، هماهنگى ميان او و دنياى پيرامونش تأمين خواهد شد. نظم به انسان اين فرصت را مى‌دهد تا بتواند از هر چيزى به نحو شايسته‌ى آن استفاده كند و چيزى معطّل نماند. اگر در جسم انسان بى‌نظمى پديد آيد، با بيمارى همراه است، يا نامش بيمارى است. عيناً همين مطلب در رفتارهاى انسان – چه در زندگى فردى و چه در رفتارهاى اجتماعى – وجود دارد؛ بنابراين نظم داراى اهميت است.

البته قلمرو نظم، وسيع است. از زندگى خصوصى انسان و درون اتاقى كه در آن زندگى يا كار مى‌كند، نظم مطرح مى‌شود – اتاق منظّم، اتاق نامنظّم – تا رفتارهاى فردى او در محيط كار و درس و تحصيل و تا محيط اجتماعى و ساخت جامعه و بناى نظام اجتماعى؛ يعنى همان ساختى كه از نظم ويژه‌اى كه تابع فلسفه‌ى خاصّى است، سرچشمه گرفته است. همه‌ى اينها مشمول «و نظم امركم» است كه اميرالمؤمنين عليه‌الصّلاةوالسّلام در اين قطعه از وصيّتشان آن را بيان فرمودند.

آن حضرت قبل از آن‌كه نظم را مطرح كنند، تقوا را مطرح كرده‌اند. اوّلِ وصيت هم تقوا آمده است – «اوصيكما بتقوى‌اللَّه و ان لا تبغيا الدّنيا و إن بغتكما» – ولى بعد از دو سطر، باز مى‌فرمايند: «اوصيكما و جميع ولدى و اهلى و من بلغه كتابى بتقوى‌اللَّه و نظم امركم»؛ اين‌جا تقوا را مجدداً تكرار مى‌كنند. اين شايد اشاره به اين نكته باشد كه نظمى در زندگى فردى و نظام زندگى عمومى و اجتماعى انسان مطلوب است كه از تقوا سرچشمه گيرد و با تقوا همراه و هماهنگ باشد. پس، اين يك وصيّت كلّى است براى همه‌ى ما كه در زندگى شخصى و خانوادگى و در كارهاى تحصيلى و ادارى و در مشاغلى كه در جامعه داريم، نظم و برنامه‌ريزى را مراعات كنيم. اينها نظمهاى عمدتاً فردى است؛ اما در سطح جامعه هم بايد نظم را مراعات كنيم. هر كس در هر جايى قرار دارد، خود را موظّف بداند كه نظم اجتماعى را رعايت كند. اين يك ادب عمومى براى ما در سطح جامعه است؛ همه هم در اين جهت شريك هستند.

رعايت قوانين و رعايت برادرى و مروّت و زياده‌خواهى نكردن و تجاوز به حقوق ديگران نكردن و رعايت وقت را كردن – چه وقت خود، چه وقت ديگران – رعايت مقرّرات در عبور و مرور و رفت و آمد و مسائل مالى و تجارى و امثال اينها، همه مصاديق نظم است. يك مصداق مهمِ‌ّ نظم هم اين است كه ميان كاركرد ما در جامعه و افكار و عقايد و شعارهاى ما هماهنگى برقرار باشد. از بى‌نظميهاى بسيار خطرناك يكى همين است كه در جامعه‌اى مبانى فكرى و عقيدتى و باورهايى كه جامعه به آن ايمان و اعتقاد دارد، يك چيز باشد؛ اما رفتارهايى كه براساس همين قواعد و باورها بايد شكل بگيرد و هنجار عمومى اجتماعى را تشكيل دهد، با آن باورها و فكرها و مبانى منطبق نباشد. اين نوعى دورنگى و دورويى و نفاق عمومى را به وجود مى‌آورد و بسيار خطرناك است.

اسم اسلام را آوردن و تكرار كردن، اما در عمل هيچ به مبانى اسلامى باور نداشتن؛ اسم حقوق بشر را به عنوان مبنا و قاعده‌ى فكرى مطرح كردن، اما در عمل هيچ رعايت حقوق بشر را نكردن – كه امروز در سطح بين‌المللى متأسّفانه يكى از بلاهاى بزرگ جامعه‌ى بشرى اين است – اسم آزاديخواهى را آوردن، اما در عمل رعايت آزادى ديگران را نكردن؛ اسم قانون و قانون‌طلبى را آوردن، اما در عمل پايبند به قانون نبودن، از جمله خصوصيّات بسيار بد و يكى از مصداقهاى بارز و خطرناك بى‌نظمى است. البته مسؤولان كه مى‌خواهند مقرّرات و قوانين را به وجود آورند يا اجرا نمايند، بايد بيشتر رعايت كنند؛ آحاد مردم هم در رعايتهاى عمومى خودشان بايد به اين موضوع توجّه كنند. ۱۳۸۱/۰۹/۰۱

۱) نهج البلاغه، نامه ۴۷ :
از وصيت‌هاى آن حضرت است به حسن و حسين عليهما السّلام وقتى كه ابن ملجم لعنة اللّه عليه به او ضربت زد:
«أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ …»
شما و همه فرزندان و خاندانم و هر كه اين وصيتم به او مى‌‌رسد را به تقواى الهى، و نظم در زندگى، و اصلاح بين مردم سفارش مى‌‌كنم.

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!