الوعد الصادق - هدر وب سایت وعده صادق

رابطه تنگاتنگ برخی موسیقی ها با شیطان پرستی

بسياري از ايده ‏‏هاي صهيونيست‏‏هاي مسيحي ـ که اعتقاد به قدرت ها و نیروهای شگرف شیطان، بخش مشترک این ایده ها با شیطان پرستان است ـ در اشعار سران متال به روشني به چشم مي‏‏ خورد و عقيده در مورد قدرت بي‏‏ نظير شيطان در آخرالزمان درآن موج مي‏‏ زند.

 

 

تاکنون موسیقی متال و زیر شاخه های این سبک، خدمت شایانی به جریان شیطانی نموده است.

 

سبک متال به علت ظرفیت بالا و همخوانی و سنخیت بالایی که با سنت ها و آداب شیطانی دارد، توانسته است در انتقال مفاهیم شیطانی و رضایت بخش جلوه دادنِ مرام شیطان، چهره موفقی از خود به نمایش گذارد.

تشکیلات حجتیه

از نقطه نظر محتوا و مضمون، ابتذال و خشونت جزء لاينفك درون مایه های ترانه‌هاي شیطانی است؛ یعنی مضامینی که حول محورهاي بي‌پروايي جنسي، القاء ترس در ذهن و جان دیگران و ضدیت با آموزه های وحیانی و الهی مي‌چرخد.

پاره ای از گروه های موسیقی مشهور، با شيطان‌پرستی ارتباطي ناگسستني دارند؛ به گونه ای که بعضی از سران این گروه ها به دلايلي، نظير جنون جنسي، تجاوز به عنف، كتك كاري و افراط در مشروب‌خواري چند وقتي را پشت ميله‌هاي زندان گذرانده‌اند.

 

مرلین منسون ـ كه نام حقيقي او ، Brian Hugh Warner است ـ يك موسيقي دان و رهبر گروه Marilyn Manson مي باشد.

وی تاکنون در قالب اشعار شیطانی و خشن و ضد دین در رواج شیطان گرایی نقش موثری داشته است. مضامین ضد مسیح و پاره کردن انجیل در هنگام اجرای کنسرت و خطابش به جمعيت که با صداي سنگين و خشكيده فرياد می زد:‌ «اين است خداي شما» در مورد وی مشهور است. اعتقاد به بي‌اعتقادي و اعتقاد به پوچي و دعوت به پوچ گرایی پیام کلیپ های منسون است.

ترانه های گروه منووار ـ که در زمان اصلاحات در ایران ترجمه، چاپ و منتشر شد ـ چنان به مضامین خشن پرداخته که ترویج و نشر آلبوم های این گروه در بسیاری از کشورها ممنوع گردیده است. درون مایه اشعار این گروه، اباحی گری، هنجار شکنی، قانون گریزی، تعرض به سنت ها، وهن مذهب و مقدسات است. سوغات این گروه ممنوعه كه به صراحت داعيه « شيطان پرستي » دارند؛ آثار مخرب روانی و آسیب های متعدد اجتماعی برای جوانان بوده است.

بسياري از ايده ‏‏هاي صهيونيست‏‏هاي مسيحي ـ که اعتقاد به قدرت ها و نیروهای شگرف شیطان، بخش مشترک این ایده ها با شیطان پرستان است ـ در اشعار سران متال به روشني به چشم مي‏‏ خورد و عقيده در مورد قدرت بي‏‏ نظير شيطان در آخرالزمان درآن موج مي‏‏ زند.

در صحيفه حزقيال نبي در مورد آخرالزمان و آرماگدون آمده است: «باران‏‏هاي سيل آسا و تگرگ‏‏هاي سخت آتش تکان ‏‏هاي سختي در زمين پديد خواهد آورد که کوه ها سرنگون خواهند شد و زمين منهدم مي ‏‏‏‏شود.»

مکان وقوع اين جنگ در صحراي «مگيد» و در شمال اسرائيل و کرانه غربي رود اردن است که به پيش بيني صهيونيست‏‏هاي مسيحي اين جنگ ميان نيروهاي خير(يهوديان) و نيروهاي شهر (مسلمانان) رخ مي‏‏ دهد و به همه دنيا کشيده مي-شود.( ديويد هاوري، مسيحيت، ترجمه عبدالرحيم اردستاني، مرکز مطالعات اديان قم، ص 38 تا 55)

 

شاعر مشهور متال، اريک آدامز در البوم سلاطين فلزي آورده است:
« زمين با آتش در آميخته مي‏‏ شود.
در جنگ آرماگدون ابتدا ترو مپت ها به صدا در مي‏‏آيند.
و سپس تگرگ، آتش و خون بر تخت سلطنت شيطان فرو مي‏‏ ريزد.
موي او همانند جامه‏‏ايی که حقيقت را پنهان مي‏‏ کند سفيد است و چشمانش همانند آذرخش مي‏‏ درخشد.»( سلاطين فلزي، منووار، اريک آدامز، انتشارات دژ، ص 113)

در ترانه‌هاي «بلك سبث»، ایده های انتوان لاوی در باب سیطره شیطان بر جهان و انفعال خدا؛ به صورت واضح و صریح انعکاس یافته است؛ چنان که انکار معاد و رستاخیز و سخره گرفتن جهان پس از مرگ ـ که در نوشته های لاوی به صورت برجسته ای مورد تاکید قرار گرفته است ـ در این شعر منعکس گردیده است:

«….چه معبودي است اين كه مي‌ايستد و گريه‌هاي مردمش را گوش مي‌دهد و كاري نمي‌كند؟
كدام دست به اعتراض بلند خواهد شد، در حالي كه مُردن مردم را مي‌بيند؟
اين چه‌گونه زندگي است؟ چه آينده‌اي در انتظارمان است؟
آه، آه، اين نتيجه اشتباهات‌مان است ».
و
«… دنياي فاني كم‌كم ما را نابود مي‌كند؛
فكر نمي‌كنم هيچ خدايي اكنون بتواند رستگارمان سازد؛
رستاخيز همين‌جاست؛
فردايي وجود نخواهد داشت؛
اي عيسي! پرسش‌هاي ما،
گويي هيچ‌گاه شنيده نشده‌اند.
… آيا به راستي بهشت و دوزخي وجود دارد؟
به من بگو كه آيا آن بالا خدايي وجود ندارد؟!… »( شب را ورق بزن ص 266 ـ 268)

 

یا در مجموعه «قوم محزون» چنین آمده است:
« … ايستاده‌ام اينجا و تمام ايمانم را از دست داده‌ام؛
زندگي دوباره ممكن است دروغ باشد!
اما زندگي كنوني‌ام نيز ارزش درد كشيدن ندارد … »( قوم محزون، نشر مس ص 98)

 

عبارات بالا دقیقا مضمون بندهایی از کتاب انجیل شیطانی لاوی است که در قالب موزون ریخته شده است. این در حالی است كه مروجین و مترجمین ترانه‌هاي اين گروه در کشور، سعی می کنند محتوای اشعار اين گروه را «ضدجنگ» معرفي كند که بتوانند آن را با ارزش های دینی و فرهنگ بومی سازگار نشان دهند.

« ديو ماستين »‌ که در اعتراض به انجام حركات وحشيانه متاليكا بر روي سن در هنگام اجراي كنسرت از اعضاي گروه جدا شد و گروه « مگادث » را شكل داد؛ در مصاحبه ای با اظهار تنفر شديد از متاليكا مي‌گويد : « … من در كثافت غوطه مي‌خوردم . وقتي جيمز هتفيلد سر خفاش زنده را با دندان جدا مي كرد و خونش را مي‌مكيد ، مي‌خواستم همان‌جا روي سن بالا بياورم …. »

 

در جای دیگر آمده است: « …. متولد مي‌شود از دوزخ
قدرت برتر شيطان
تا ويران كنند محراب كليسا را
و كشتار كند آنان را كه مسيحي متولد مي‌شوند
كليساها ويران مي‌شوند
صليب‌ها مي‌شكنند
او مي‌خندد در ميان كفر
گويي كه در سرزمين مرگ است
… و آخرين نبرد آغاز مي‌شود
ضدمسيح و اهريمن
فرشتگان و خدا مي‌جنگند
ضدمسيح! ..”( قوم محزون ، نشر مس ص 18 و 20)

 

نتیجه این که نه فقط در متال بلکه در شاخه های دیگر موسیقی، هم از جهت محتوا و مضمون و هم از جهت شکل و قالب، آن چه تبلیغ می شود آیین شیطان پرستی و مرام شیطانی است. اگر هم به شیطان و آیین شیطان پرستی تصریح نگردد، به آموزه های این مرام پرداخته می شود. که البته باید توجه داشت آن چه برای شیطان مهم است نام و رسم و آوازه او نیست، بلکه ایده ها و مرام و منش شیطانی برای شیطان مهم تر است.

 

منبع: شهید آوینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *