مؤید این توجیه، سخن سیوطی است که مدت سرخی همچون «ملاحف معصفره» را هفت روز ذکر میکند، سپس میگوید که آفاق آسمان به مدت شش ماه پس از شهادت حسینعلیهالسلام سرخرنگ بود، و در نهایت اظهار میدارد که این سرخی همچنان در آسمان رؤیت میشود. بنابراین، باید میان سرخی هفت روز اول و شش ماه اول و سرخی پس از آن تفاوتی بوده باشد.
4.گریة اجزای نظام هستی
در روایات متعددی چنین آمده که پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام، زمین، آسمان و دیگر اجزای نظام هستی بر کشته شدنش گریستند. فراوانی این روایات به گونهای است که جای تردیدی دربارة اصل این رخداد باقی نمیگذارد، و مهم، مفهوم و معنای این گونه روایات است. این روایات، به جز اهلبیتعلیهمالسلام و اصحاب آنان، از طریق اهل سنت نیز نقل شدهاند.در روایاتِ رسیده از اهل بیتعلیهالسلام، معمولاً به آیة 29 از سورة دخان اشاره شده است که مربوط به هلاکت فرعون و قوم است: «پس آسمان و زمین بر آنان نگریستند و آنان از مهلتیافتگان نبودند».
سپس در ادامة این دسته روایات آمده است که در طول تاریخ، آسمان و زمین، تنها بر دو تن گریستند که عبارتند از: یحییبنزکریاعلیهالسلام و حسینبنعلی؛ جعفربنمحمدبنقولویه قمی(محدث بزرگِ شیعه در قرن چهارم) در باب بیست و هشتم کتاب کامل الزیارات، با عنوان «بکاء السماء والارض علی قتل الحسین علیه السلام و یحییبنزکریاعلیه السلام » بیست و هفت روایت در این باره آورده است. 1
و بابهای دیگری نیز با عنوانهای «بکاء جمیع ما خلق الله علی الحسینعلیهالسلام » با نه روایت، و«بکاءالملائکة علی الحسینعلیهالسلام » با بیست روایت و «نوح الجن علی الحسینعلیهالسلام » با ده روایت به چشم میخورد. 2در دومین روایت باب بیست و هشتم که به طور مسند از ابراهیم نخعی نقل شده، آمده که روزی امیر مؤمنان علیعلیهالسلام وارد مسجد شد و در گوشهای نشست و اصحابش نیز گرد او حلقه زدند. در این هنگام، فرزندش حسینعلیهالسلام وارد مسجد شد و نزد پدر رفت.
امیر مؤمنانعلیهالسلام در حالی که دست مبارکش را بر سر فرزندش نهاده بود فرمود: «فرزندم! خداوند اقوامی را در قرآن کریم مورد سرزنش قرار داده و فرموده: فما بکت علیهم السماء والارض وماکانوا منظرین؛ آنگاه حضرت افزود: به خداوند سوگند، تو را خواهند کشت، سپس آسمان و زمین بر تو خواهند گریست». 3
از این روایت برمیآید که تمامی آنچه در آسمان و زمین است بر قتل امام حسینعلیهالسلام گریسته است. این معنا، طبق روایت مفصلی از امام صادقعلیهالسلام خطاب به زراره به صورت واضحتری بیان شده است. در این روایت میخوانیم:«ای زراره! آسمان، چهل روز بر حسینعلیهالسلام با خون گریست، و زمین چهل روز با سیاهی برحسینعلیهالسلام گریست. و خورشید چهل روز، با کسوف و سرخی بر حسینعلیهالسلام گریست. و همانا کوهها از هم پاشیدند، و دریاها متلاطم شدند. و فرشتگان چهل روز بر حسینعلیهالسلام گریستند…».4
در روایت دیگری از امام صادقعلیهالسلام میخوانیم که: «پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه و آنچه در آنها و بین آنهاست، و آنچه از مخلوقات الهی در بهشت و دوزخ قرار دارند، و آنچه دیده میشود و آنچه دیده نمیشود همگی بر ابیعبداللهعلیهالسلام گریستند، به جز سه چیز که بر آن حضرت نگریستند…».5آن حضرت سپس در پاسخِ راوی، آن سه چیز را بصره و دمشق و آل عثمانبنعفان معرفی فرمود. در روایت ابوبصیر از امام باقرعلیهالسلام نیز آمده که انس و جن و پرندگان و وحوش بر امام حسینعلیهالسلام به گونهای گریستند که اشکشان جاری شد.6
آن حضرت در روایتی دیگر، پس از اشاره به آیة لَم نَجْعَل لَهُ من قبل سمیاً و اینکه حضرت یحییعلیهالسلام و امام حسینعلیهالسلام پیش از خود، هم نامی نداشتهاند، فرمود: «و آسمان و خورشید، چهل روز بر آن دو گریستند، و گریة آنها به این صورت بود که خورشید هنگام طلوع و غروب، سرخرنگ میشد».7در روایت فاطمه بنت علیعلیهالسلام نیز میخوانیم: «… نور خورشید بر روی دیوارها به رنگ سرخ ـ همچون ملحفههای رنگینـ مشاهده میشد. و اینچنین بود تا زمانی که علیبنالحسینعلیهالسلام به همراه زنان از شام خارج شد و سر امام حسینعلیهالسلام به کربلا بازگردانده شد.»8
دربارة گریة وحوش نیز روایتی توسط حارث اعور از امیر مؤمنان علیعلیهالسلام نقل شده که حضرت پیشگویی کرده، فرمود: «پدر و مادرم فدای حسین که در پشت کوفه کشته خواهد شد. به خدا سوگند، گویا انواع وحوش را مینگرم که گردنهایشان را به سوی قبر او کشیده و بر او میگریند و شب تا به صبح در رثای او میگریند. پس هرگاه وحوش چنیناند، مبادا شما در حق او جفا کنید».9گریة آسمانها و زمینهای هفتگانه، بر شهادت امام حسینعلیهالسلام، در روایت معروف ابنشبیب از امام رضاعلیهالسلام نیز به چشم میخورد. 10
چنان که گذشت، پیش از رخداد کربلا، امیر مؤمنان علیعلیهالسلام پیش گوییهایی دربارة اصل حادثه و حوادث شگفتِ پس از آن داشت؛ از این رو، بعضی از خواص اصحاب آن حضرت نیز شنیدههای خود در این باره را، پیش از رخداد کربلا، برای دیگران بازگو میکردند. به عنوان نمونه، هنگام تبعید ابوذر به ربذه، توسط عثمان، برخی از مردم به ابوذر گفتند: «دل خوشدار، که این سختیها در راه خدا اندک است». و ابوذر، در پاسخ، ضمن تصدیق این سخن، اظهار داشت:
ولکن شما نسبت به قتل حسینعلیهالسلام چه خواهید کرد؟ به خداوند سوگند، در اسلام پس از قتل خلیفه (یعنی امیر مؤمنان علیعلیهالسلام) کشتهای بزرگتر از او نخواهد بود. و خداوند شمشیر انتقام خود را به وسیلة فردی از ذریة حسینعلیهالسلام بیرون خواهد کشید. و اگر میدانستید که بر ساکنان دریاها و کوهها و بیشهها، جنگلها و صخرهها، و اهل آسمان، در نتیجة قتل او چه میگذرد، آنچنان میگریستید که جان از کالبدتان خارج شود.11
میثم تمار نیز در بیانی مشابه، از گریة همه چیز بر شهادت امام حسینعلیهالسلام، حتی وحوش بیابانها، ماهیان دریاها، پرندگان آسمانها، خورشید، ماه، ستارگان، آسمان، زمین، مؤمنان از انس و جن، تمامی ملائکة آسمانها و زمینها، رضوان(نگاهبان بهشت)، مالک (نگاهبان دوزخ) و حاملان عرش خبر داد.12در منابع اهل سنت نیز روایات زیادی دربارة گریة اجزای نظام هستی بر شهادت امام حسینعلیهالسلام با مضامینی مشابه آنچه گذشت، به چشم میخورد که به عنوان نمونه، سخن سیوطی در این باره را نقل میکنیم.
وی صرفاً اشارهای گذرا به شهادت امام حسینعلیهالسلام کرده و میگوید: قلب، تحمل ذکر تفصیل این داستان را ندارد و سپس به حوادث پس از شهادت پرداخته و میگوید:آنگاه که حسینعلیهالسلام به قتل رسید، نور خورشید به مدت هفت روز بر روی دیوارها، همچون ملحفههای رنگین بود، و ستارگان به یکدیگر بر میخوردند.
قتل حسینعلیهالسلام در روز عاشورا رخ داد و در این روز خورشید کسوف کرد و آفاق آسمان تا شش ماه پس از قتل او سرخرنگ بود. و این سرخی، پس از آن روز نیز همچنان در آسمان دیده میشود، در حالی که پیش از قتل حسینعلیهالسلام چنین چیزی در آسمان دیده نمیشد. 13گریستن هستی بر شهادت ابیعبداللهعلیهالسلام، در اشعار شعرای اسلامی نیز انعکاس یافته است. به عنوان نمونه، سیدحمیری در این باره چنین سروده:
بَکتْ الارضُ فقدَه و بَکتْه
بَکتا فقدَه اربعین صباحا
باحمرارٍ له نواحی السماء
کلَّ یوم عند الضحی والمساء
«زمین بر فقدان حسینعلیهالسلام گریست و نواحی آسمان نیز با سرخی بر او گریست. این دو(زمین و آسمان ) تا چهل روز، هر صبح و شام در فقدان حسینعلیهالسلام گریستند».14مضامین مشابهی، در اشعار دیگر شعرای شیعی و غیرشیعی به چشم میخورد. به عنوان نمونه، ابوالعلاء مَعری چنین سروده است:
وعلی الدهر من دماء الشهیدین
وهما فی اواخر اللیل فجران
علی ونجله شاهدان
وفی اولیاته شفقان
«خونهای آن دو شهید، یعنی علی و پسرش، دو حجت و گواه بر روزگارند. که در اواخر شب، همچون دو فجر، و در اوایل شب، همچون دو شفق هستند».و سلیمان بن قتّه عدوی نیز چنین سروده:
مررت علی ابیات آل محمد(ص)
ألم تَرَ أن الشمس اضحَتْ مریضة
فلم أرهَا امثالها یوم حلّت
لفقد حسین والبلاد اقشعرّتْ
«بر خانههای آل محمد گذر کردم اما آنها را بسان روزهای آغازین ندیدم. آیا نمی بینی که خورشید از شهادت حسینعلیهالسلام بیمارگون شده و شهرها به لرزه در آمده اند؟»15
بررسی روایات
فراوانی روایاتِ مربوط به گریة اجزای نظام هستی بر شهادت امام حسینعلیهالسلام اصلِ وقوع این رخداد را تردیدناپذیر کرده است؛ ضمن اینکه بعضی از این روایات، اسناد قابل قبولی نیز دارند. اما در مقام بررسی و تحلیل محتوایی این گروه از روایات چند موضوع شایان توجه است:نخست آنکه مدت زمانِ گریة اجزای هستی بر شهادت امام حسینعلیهالسلام در این روایات، متفاوت آمده است. در روایات نقل شده از معصومانعلیهمالسلام سه گونه تعبیر دیده میشود: مقید نبودن به زمانی خاص، قید یک سال و قید چهل روز، که روایات دستة سوم از تعداد بیشتری برخوردار است.
اما در روایات نقل شده از اصحاب ائمهعلیهمالسلام، روایت ابوذر و میثم تمار، عاری از هرگونه تقیید زمانی است و روایت فاطمه بنت علیعلیهالسلام به زمان بازگشت اهل بیتعلیهمالسلام به مدینه مقید است. در روایات موجود در منابع اهل سنت نیز چند گونه تعبیر به چشم میخورد: مقید نبودن به زمانی خاص، مدت چند روز، یک ماه، چهل روز، دو یا سه ماه و بالاخره یک سال و نه ماه.
در توجیه اختلاف مربوط به مدت گریة اجزای عالم هستی، میتوان گفت که هرچه به زمان رخداد حادثه نزدیکتر میشویم نشانههای تأثر عالم هستی آشکارتر است؛ ازاینرو، حوادثی همچون کسوف، بادهای سرخ و سیاه، بارش خون و خاکستر، بلافاصله پس از حادثه رخ داده است. مثلاً در برخی روایات، سرخی خورشید در روزهای پس از شهادت امامعلیهالسلام به «علقم» (خون بسته)، یا به «وردة کالدهان» (چرم دباغیشده به رنگ سرخ)، یا به «ملاحف معصفره» (ملحفههای رنگشده با شیرة گل سرخ رنگی به نام مُعَصْفَر) تشبیه شده است؛ و این وضعیت در روزهای بعد ادامه نیافته است.
مؤید این توجیه، سخن سیوطی است که مدت سرخی همچون «ملاحف معصفره» را هفت روز ذکر میکند، سپس میگوید که آفاق آسمان به مدت شش ماه پس از شهادت حسینعلیهالسلام سرخرنگ بود، و در نهایت اظهار میدارد که این سرخی همچنان در آسمان رؤیت میشود. بنابراین، باید میان سرخی هفت روز اول و شش ماه اول و سرخی پس از آن تفاوتی بوده باشد.
نکته دیگر در روایات یاد شده، تبیین محدودة گریان از نظام هستی بر شهادت ابیعبداللهعلیهالسلام است. دقت در تعابیر به کار رفته در این روایات نشان میدهد که این حادثه چگونه بر پهنة عظیم هستی تأثیرگذار بوده است. تعابیر به کار رفته چنین است: آسمانها و زمینهای هفتگانه و آنچه در آنها و بین آنهاست، خورشید، ستارگان، آنچه دیده میشود و آنچه دیده نمیشود، بهشت، دوزخ، ارکان آسمان، پهنة زمین، دریاها و ساکنان آنها، ماهیان اعماق دریاها، کوهها و بیشهها و کوهپایهها، جنگلها و صخرهها، درختان با شاخههایشان، تمامی فرشتگان آسمان و زمین، وحوش بیابان، مؤمنان انس و جن، رضوان، مالک، حاملان عرش، کعبه، مقام ابراهیم و مشعر الحرام بر امام حسینعلیهالسلام گریستند.
اما گریة موجودات بیجان و جمادات چگونه توجیهپذیر است؟ آیا این گونه روایات را باید بر معنای کنایی و تخیلی و تمثیلی حمل کنیم؟یا آنکه میتوان مفهومی حقیقی از آنها استنباط کرد؟با توجه به دشواری درک گریة موجودات بیشعور، روایات یاد شده را برخی با تقدیر گرفتن یک مضاف توجیه کردهاند مثلاً: بکت السماوات والارضون را به بکی اهل السماوات والارضون تفسیر کردهاند. برخی نیز آن را تعبیری کنایی دانستهاند. برخی دیگر، آن را رسمی باقی مانده از عصر جاهلی دانستهاند که برای تعظیم فقدان برخی شخصیتها، این تعابیر را به کار میبردهاند.16
به نظر میرسد اگر آیاتی همچون: انْ مِنْ شیء إلّا یسبِّح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم(اسراء: 44) و یسبّح لله ما فی السماوات والارض(جمعه: 1) را بدون هرگونه توجیه و تأویلی معنا کنیم، چنان که اجزای هستی، تسبیحگوی حق میتواند باشد، وهمین، حکایت از گونهای شعور درآنها دارد، همینها میتوانند بر شهادت شخصیتی چون ابیعبداللهعلیهالسلام گریان باشند. اما گریة هرچیز متناسب با هموست:
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامُشیم17
اما این که گریة اجزای نظام هستی ـ بر اساس روایات یاد شدهـ اختصاص به امام حسینعلیهالسلام و حضرت یحییعلیه السلام داشته، نیز نشانهای دیگر از عظمت شهادت امام حسینعلیهالسلام است. چرا که حتی شهادت حضرت یحییعلیهالسلام نیز تأثیری همچون شهادت ابیعبداللهعلیهالسلام بر اجزای نظام هستی نداشته است. شایان ذکر است که بر اساس برخی روایات، بخشهای محدودی از اجزای هستی بر مرگ مؤمن گریه میکنند. بنا به نقل انسبنمالک از رسول خداصلیاللهعلیهوآله نقل شده است: «هر مؤمنی را در آسمان دری است که محل صعود اعمال و نزول رزق اوست، و به هنگام مرگ مؤمن، این بخش از آسمان و نیز محل نماز مؤمن در زمین، بر مرگش میگریند!»18
5. گریه و عزای پیامبران و فرشتگان
اگر شهادت ابیعبداللهعلیهالسلام اجزای مختلف عالم هستی را به گریستن واداشت، امر غریبی نیست که انبیای الاهی، فرشتگان و جنیانِ باایمان نیز بر این مصیبت بزرگ بگریند و عزادار شوند. این حقیقت را میتوان از روایات متعددی که در منابع شیعی و سنی نقل شده، به دست آورد. در ادامة مباحث، چند نمونه از این روایات را نقل میکنیم.
ابنقولویه قمی، روایت مسندی را از ابوبصیر بدین مضمون نقل کرده است: نزد امام صادقعلیهالسلام بودم و با آن جناب سخن میگفتم که فرزند حضرت وارد شد. آن حضرت او را بوسید و به خود چسبانید و فرمود: خداوند کوچک بدارد آنکه شما را کوچک کند و انتقام کشد از آنکه شما را تنها گذارد و خوار سازد. و لعنت کند آنکه شما را به قتل رساند، و خداوند ولی و حافظ و یاریکنندة شما باشد. همانا گریة زنان و انبیا و صدیقین و شهدا و فرشتگان آسمان برای شما بسیار بوده است. سپس حضرت گریست و فرمود:ای ابابصیر، هرگاه به اولاد حسینعلیهالسلام مینگرم، به علت آنچه بر پدرشان (حسینعلیهالسلام ) و بر ایشان گذشته، خودداری نتوانم کرد….19
ابنقولویه روایت دیگری را از امام صادقعلیهالسلام نقل کرده که طی آن، به گریة صدیقة کبریسلاماللهعلیها به همراه هزار پیامبر و هزار صدیق و هزار شهید و هزاران هزار تن از کرّوبیان بر شهادت امام حسینعلیهالسلام اشاره شده است.20اما درباره گریه فرشتگان ـ به جز آنچه گذشت ـ روایات زیادی در منابع به چشم میخورد.21 این معنا، در خطبة امام سجادعلیهالسلام در مجلس یزید در قالب این جملات آمده که: «من فرزند کسی هستم که فرشتگان آسمان بر او گریستند».22همچنین در خطبة آن حضرت به هنگام ورود کاروان اسرای اهلبیتعلیهمالسلام به مدینه چنین آمده:
ای مردم! کدام یک از مردانتان پس از قتل حسینعلیهالسلام دلشاد خواهد بود؟ و کدامین قلب غیرمحزون؟ و کدامین چشم، بیاشک؟ در حالی که هفت آسمان بر او گریستند و دریاها با امواجشان، و آسمانها با ارکانشان، و زمین به وسعتش، و درختان به شاخههایشان، و ماهیان در عمق دریاها و ملائکه مقرب الهی و همة اهل آسمانها….23
در روایت ابوحمزه ثمالی از امام باقرعلیهالسلام نیز میخوانیم که پس از شهادت ابیعبداللهعلیهالسلام، فرشتگان با گریه و ناله و ضجّه از خداوند، انتقام خون آن حضرت را خواستار شدند، و خداوند نیز در پاسخ فرشتگان، از انتقامگیری توسط قائم آلمحمدعجلالله تعالی فرجهالشریف خبر داد.24ابنقولویه روایات متعددی از امام باقرعلیهالسلام و امام صادقعلیهالسلام نقل کرده که از حضور تعداد زیادی فرشته با هیئت غبارآلود و عزادار بر سر قبر امام حسینعلیهالسلام در تمامی ساعات شبانهروز خبر دادهاند و آنان به گریه برای مظلومیت آن حضرت و نیز دعا برای زوّار او مشغولند. 25 روایت صفوان جمال از امام صادقعلیهالسلام در این باره را مرور میکنیم؛ وی چنین نقل کرده:
در مسیر مدینه به مکه در محضر امام صادقعلیهالسلام بودم و آن حضرت را محزون و شکسته و غمناک دیدم. علت را جویا شدم، فرمود: اگر آنچه من میشنوم را میشنیدی چنین پرسشی نمیکردی! عرض کردم: چه میشنوید؟ فرمود: نالة فرشتگان و نفرین آنان بر قاتلان امیر مؤمنان علیعلیهالسلام و قاتلان حسینعلیهالسلام، و نالة جنیان و گریة فرشتگانی که دور قبر حسینعلیهالسلام هستند و به شدت در جزع و فزعاند. با این وجود، چه کسی میتواند غذا و نوشیدنی و خواب گوارایش باشد؟!26
6. گریه و عزای جنیان مؤمن
جنیان مومن نیز ـ بر اساس روایات متعددـ در کنار دیگر موجودات نظام هستی عزادار امام حسینعلیهالسلام بوده و هستند. اینکه امام صادقعلیهالسلام «جمیع ما خلق الله» را گریان بر امام حسینعلیهالسلام معرفی کرد27 شامل جنیان نیز میشود. در روایت ابوبصیر از امام باقرعلیهالسلام نیز خواندیم که: «انس و جن و پرندگان و وحوش، آنچنان بر حسینعلیهالسلام گریستند که اشکشان سرازیر گشت».28به جز این گونه روایات، در برخی از روایات دیگر، کسانی شنیدههای خود از نوحهسرایی و گریه و عزای جنیان را گزارش کردهاند، که امسلمه ـ همسر گرامی رسول خداصلیاللهعلیهوآله ـ از این جمله است. وی روزی به خادمش گفت:
گویا فرزندم (حسینعلیهالسلام ) کشته شده است، زیرا پس از رحلت رسول خداصلیاللهعلیهوآله صدای گریه و نوحة جنیان را نشنیده بودم جز دیشب که شنیدم میگفتند:ای دیدة من با جدیت گریه کن، و پس از من چه کسی بر شهدا خواهد گریست؟ و چه کسی خواهد گریست بر گروهی که مرگ آنان را در حال حکومت یک برده29به سوی خداوند قاهری حرکت میدهد.30
ابنقولویه در کتاب کامل الزیارات بابی تحت عنوان «نوح الجنّ علی الحسین» مشتمل بر ده روایت گشوده که روایت پیشین از امسلمه از آن جمله است. در منابع روایی و تاریخی اهل سنت نیز نمونههای متعددی در این باره به چشم میخورد؛ از جمله، روایت ابوجناب کلبی است که چنین نقل کرده:به کربلا رفتم و به یکی از اشراف آنجا گفتم: شنیدهام شما صدای نوحة جن را میشنوید! گفت: در اینجا کسی نیست که صدای آنان را نشنیده باشد. پرسیدم: چه شنیدهای؟ گفت: شنیدم که میگفتند:
مسح الرسول جبینه
ابواه من عُلیا قریش
فله بریق فی الخدود
وجدّه خیر الجدود31
در برخی گزارشها نیز آمده که مردم پس از شهادت ابیعبداللهعلیهالسلام در بعضی مناطق ندای هاتفی غیبی را شنیدهاند که اشعاری در رثای آن حضرت میخوانده، اما صاحب صدا را نمیدیدهاند. بعید نیست اینگونه نداها نیز از جنیان بوده، و امکان آن نیز هست که فرشتگان و مأموران غیبی خداوند چنین نداهایی را سر داده باشند. بنا به نقل ابنقولویه یکی از اهالی بیتالمقدس، شبانگاه پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام، ندای هاتفی غیبی را میشنیدند که میگفت:
اترجو امة قتلت حسیناً
معاذ الله لانلتم یقیناً
قتلتم خیر من رکب المطایا
شفاعة جدّه یوم الحساب
شفاعة احمد و ابیتراب
وخیر الشیب طرّا والشباب32
7. گریه و عزای حیوانات
پیشتر، روایت حارث اعور از امیر مؤمنانعلیهالسلام دربارة گریة وحوش و حیوانات بر شهادت ابیعبداللهعلیهالسلام را نقل کردیم.33 به جز این، روایات دیگری نیز در دست است که از عزای بعضی حیوانات برای آن حضرت به صورت مستمر و همیشگی حکایت دارند. به عنوان نمونه، روایت سکونی از امام صادقعلیهالسلام را که در برخی منابع معتبر شیعه آمده، نقل میکنیم. آن حضرت دربارة نوعی کبوتر ـ معروف به کبوتران راعبی (منسوب به سرزمین راعب، یا کبوترانی با صدای قوی و دارای رعب) ـ فرمود: «کبوتران راعبی را در خانههایتان نگهداری کنید، چراکه قاتلان حسینعلیهالسلام را لعن میکنند. وخدا قاتلش را لعن کند».34
در روایتی مشابه، از داوودبنفرقد چنین نقل شده:در خانة امام صادقعلیهالسلام نشسته بودم که ناگاه صدای کبوتر راعبی بلند شد. حضرت نگاهی به من کرد و فرمود:ای داوود! آیا میدانی این پرنده چه میگوید؟ عرض کردم: نه، فدایت گردم. فرمود: بر قاتلان حسینعلیهالسلام نفرین میکند. این پرندهها را در خانههایتان نگهداری کنید.35عجیبتر، روایات مربوط به «جُغد» است.
ابنقولویه، طی حدیثی مسند از حسینبنابیغُندُر چنین نقل کرده است:روزی امام صادقعلیهالسلام از اصحابش پرسید: آیا کسی از شما، جغد را به هنگام روز مشاهده کرده؟ گفتند: خیر، جز در هنگام شب دیده نمیشود. حضرت فرمود: این حیوان همواره در نقاط آباد میزیست، ولی از زمان قتل حسینعلیهالسلام با خود عهد کرد که در نقاط آباد زندگی نکند و جز در خرابهها به سر نبرد. این حیوان تمام روز را روزهدار و حزین است تا اینکه شب در رسد و در دل شب تا صبح برای حسینعلیهالسلام ناله سر میدهد.36
روایت مسند ابنقولویه از علیبنصاعد بربری (متولی قبر امام رضاعلیهالسلام) و او از پدرش، و او از امام رضاعلیهالسلام گویاتر از روایت پیشین است. ترجمة این روایت چنین است:روزی به حضور امام رضاعلیهالسلام رسیدم. آن حضرت پرسید: مردم دربارة جغدها چه نظری دارند؟ عرض کردم: آمدهایم از شما بپرسیم. فرمود: این حیوانات در زمان رسول خداصلیاللهعلیهوآله در خانهها و قصرها میزیستند و هنگام غذا در برابر مردم نشسته و از غذاهایی که مقابلشان میانداختند خورده و از آب سیراب میشدند، سپس به لانة خود باز میگشتند. اما پس از قتل حسینعلیهالسلام از آبادیها خارج و به خرابهها و کوهها و بیابانها رفتند و گفتند: چه بد امتی هستید شما، که فرزند دختر پیامبرتان را کشتید و ما از شما بر خودمان ایمن نیستیم.37
8. تبدل اشیای به غارت رفته از حرم حسینیعلیهالسلام
در بخش دیگری از روایات حاکی از حوادث شگفتِ پس از شهادت ابیعبداللهعلیهالسلام میخوانیم که اشیای به غارت رفته از حرم حسینیعلیهالسلام تبدیل به چیزهایی شدند که برای غارتگران دیگر فایدهای به دنبال نداشت و بلکه هشداری نسبت به بزرگی گناهی بود که مرتکب شده بودند. این گونه روایات هر چند در منابع شیعی نیز به چشم میخورند اما بیشتر، در منابع سنی همچون تاریخ دمشق و غیر آن یافت میشوند.
ممکن است ـ چنان که در مباحث آغازین این نوشتار گذشتـ برخی، فراوانی نقل اینگونه روایات توسط کسانی چون ابنعساکر را تلاشی برای انحراف اذهان از فلسفة اصلی و ماهیت قیام حسینیعلیهالسلام توسط نویسندگان غیرشیعی حمل کرده و در اصل ماجرا تردید کنند.اما همان گونه که پیشتر اشاره شد، چنین نظریهای پذیرفتنی نیست، و نظر درست آن است که بگوییم عظمت این رویداد و فراوانی خوارق عادات و پیامدهای شگفت آن، جای کتمان و انکار را حتی برای مخالفان باقی نگذاشت.
ضمن اینکه چون اینگونه حوادث به منزلة هشدار و انذاری نسبت به عقوبت مترتب بر این جنایت بود، طبعاً بایستی در مناطق سکونت مخالفان، بیشتر از دیگر نقاط رخ داده باشد؛ بنابراین، طبیعی است روایاتی، همچون روایات تبدل اشیای غارت شده، توسط امثال ابنعساکر جمع و نقل شوند. در هر حال در ادامه، گزارشی کوتاه از این دسته روایات را ارائه کرده و سپس تحلیلی نسبت به این رخدادها خواهیم داشت.
الف. غنایم آتشین
در بعضی از این دسته روایات میخوانیم که از اشیای غارت شده از حرم حسینیعلیهالسلام، هنگام استفاده، آتش زبانه میکشید. به عنوان نمونه، یزیدبنهارون از جدهاش نقل کرده که:قطعهای گوشت قربانی از شتر متعلق به حسین بنعلیعلیهالسلام را برای ما آوردند. آن را زیر تخت خوابم نهادم، و چون به آن نگریستم دیدم آتش از آن گوشت در حال فوران است!38
در روایت طبرانی از ابوحمید طحان نیز چنین میخوانیم: در میان قبیلة خزاعه بودم که شتری به غارت رفته از امام حسینعلیهالسلام را آوردند و در این باره که آن را نحر کنند یا بفروشند و سپس تقسیم کنند، مشورت کرده و تصمیم به نحر شتر گرفتند. وقتی نحر و طبخ شد و برای خوردن در ظرف نهاده شد آتش از آن گوشت زبانه میکشید. روایات دیگری با مضامین مشابه در منابع متعددی از شیعه و اهل سنت به چشم میخورد.39
ب. تلخی و خون در گوشت شتر غارتی
در روایات نقل شده در منابع شیعه و اهل سنت، چنین آمده که شتر به غارت رفته از اردوگاه حسینیعلیهالسلام توسط غارتگران، نحر، طبخ و آمادة خوردن شد اما گوشت آن در تلخی بهسانِ «عَلْقَم» (هندوانة ابوجهل) شد به گونهای که حتی ذرهای از آن قابل خوردن نبود.40 در روایتی دیگر، همین جریان را نسبت به شتر حامل سر مطهر امام حسینعلیهالسلام میخوانیم، به گونهای که پس از نحر شتر، از شدت تلخی گوشتش کسی نتوانست از آن بخورد.41 روایتی نیز گویای آن است که گوشت شتر به غارت رفته از حرم حسینی را چون طبخ کردند آن را جز خون نیافتند!42
ج. تبدل درهم و دینار و طلا به سنگ و مس
ابنشهرآشوب از ابنعباس نقل کرده که هنگام حمل سرهای شهدا به همراه اسرا، امکلثوم هزار درهم به مأمور ابنزیاد داد تا سر مطهر ابیعبداللهعلیهالسلام را جلوتر برده و اسرا را پشت سر مردم قرار دهد تا مردم با اشتغال به رؤیت سر مطهر، از تماشای اسرا غافل گردند، و مأمور نیز چنین کرد.فردای آن روز، هنگامی که درهمها را خارج کرد مشاهده کرد که تمامی آنها به سنگهای سیاه تبدیل گشته و بر یک طرف آنها چنین نوشته شده: ولا تحسبنّ الله غافلاً عمّا یعمل الظالمون، و بر طرف دیگر آنها نوشته شده بود: وسیعلم الذین ظلمواای منقلب ینقلبون.43وبنا به نقل ابننما، شمربنذیالجوشن در میان بار ابی عبدالله علیه السلام مقداری طلا یافت. وی بخشی از این طلا را به دخترش داد، و او نیز به یک زرگر سپرد تا برایش زیوری بسازد. اما هنگامی که زرگر آن را داخل آتش نهاد تبدیل به مس شد!44
د. سرانجام وَرْس و زعفران غارتی
روایات متعددی حکایت از آن دارد که زعفران، ورْس یا وسایل زینتی و خوشبوکنندة به غارت رفته از حرم حسینیعلیه السلام تبدیل به خاکستر و خون شد و کسانی که آنها را مورد استفاده قرار دادند یا مبتلا به برص(پیسی) شدند یا گرفتار سوزش ناشی از حرارت آن گشتند! بنا به نقل فردی موسوم به ابنحاشر، یکی از حاضران در نبرد با ابیعبداللهعلیهالسلام، یک شتر و مقداری زعفران به غنیمت برد. اما هر چه زعفران را میکوبید آتش از آن فوران میکرد! و چون، همسرش آن زعفران را بر دستانش مالید گرفتار برص شد!45گیاه ورس به غارت رفته از حرم حسینیعلیهالسلام نیز بنابر روایات، به خاکستر تبدیل گشت.46
پی نوشت:
1. جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، باب28، ص179ـ188.
2. همان، ص165، 171 و 189، بابهای 26، 27 و 29.
3. همان، ص180، باب28، ح 2.
4. همان، ص167، باب26، ح 8.
5. همان، ص167، باب26، ح7.
6. همان، ص165، باب26، ح1.
7. قطبالدین راوندی، قصص الانبیاء، ص222، ح292.
8. محمدبنعلیبنبابویه صدوق قمی، الامالی، ص231ـ232.
9. جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، ص165، باب26، ح3.
10. محمدبنعلیبنبابویه صدوق قمی، عیون اخبار الرضاعلیهالسلام، ج2، ص268.
11. جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، ص153، باب23، ح15.
12. محمدبنعلیبنبابویه صدوق قمی، علل الشرایع، ج1، ص228، ح3.
13. جلالالدین سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص207.
14. محمدبنعلی سروی مازندرانی ابنشهرآشوب، مناقب آلابیطالب، ج3 ص213.
203. همان.
203. ابن نما, مثیر الاحزان، ص88..
15. محمدی ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، ج10، ص229.
1. بنگرید به: محمدبنحسن طوسی، التبیان، ج9، ص233 / طبرسی، مجمع البیان، ج9، ص108 / علامه طباطبایی، المیزان، ج18، ص141
16. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص387.
17. محمد بن نعمان مفید، اوائل المقالات، ص223 / سید مرتضی، الامالی، ج1، ص39 / محمدبنعیسی ترمذی، سنن، ج5، ص57 / امینالاسلام فضلبنحسن طبرسی، مجمع البیان، ج9، ص109 / محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج79، ص181 و ج100، ص25.
18. جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، ص169، باب26، ح9.
19. همان، ص178، باب27، ح19.
20. جعفربنمحمد ابنقولویه، باب27 کامل الزیارات را با عنوان «بکاء الملائکة علی الحسینبنعلیعلیهالسلام » و با نقل بیست روایت به این موضوع اختصاص داده است.
21. انا ابن من بکت علیه ملائکة السماء (محمدبنعلی سروی مازندرانی ابنشهرآشوب، مناقب آلابیطالب، ج3، ص305).
22. ابننما، مثیر الاحزان، ص91 / علیبنموسی ابنطاووس، اللهوف، ص117 / مجلسی، بحار الانوار، ج45، ص148.
23. محمدبنعلیبنبابویه صدوق قمی، علل الشرایع، ج1، ص160 / مضمونی مشابه این روایت را در روایتی از امام صادقعلیهالسلام خطاب به کرام بنعبدالکریم نیز مشاهده میکنیم (کلینی، الکافی، ج1، ص534، ح19).
24. جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، باب27.
25. همان، باب28، ح23.
26. همان، ص166، باب 26، ح6.
27. همان، ص165، باب26، ح1.
28 اشاره به جریان فتح مکه و آزادی سران شرک از جمله ابوسفیان و فرزندانش، به علت عطوفت و رحمت پیامبرصلیاللهعلیهوآله.
29. همان، ص189، باب29، ح1 / قاضی نعمان تمیمی مغربی تمیمی مغربی، شرح الاخبار، ج3، ص167، ح1107 / ابنابیالدنیا، کتاب الهواتف، ص87.
الا یا عین جودی لی بجهد ومن یبکی علی الشهداء بعدی
علی رهط تقودهم المنایا الی متجبّر فی ملک عبد
30. رسول خداصلیاللهعلیهوآله بر پیشانی او (حسینعلیهالسلام ) دست کشید وگونه هایش گل انداخت. پدر و مادرش ازبزرگان قریشند و نیایش بهترین نیاکان است. (ذهبی، تاریخ الاسلام، ج5، ص17ـ18).
31. آیا امتی که حسین را به قتل رساند به شفاعت جدش در روز حساب امیدوار است؟ هرگز، به یقین مشمول شفاعت احمدعلیهالسلام و ابوترابعلیهالسلام نخواهد شد. شما دسته جمع، بهترین مردم و بهترین از پیران و جوانان را کشتید / جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، ص160، باب24، ح 2.
32. جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، ص165، باب26، ح3.
33. کلینی، الکافی، ج6، ص548، ح13 / جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، ص198، باب30، ح1 / مجلسی، بحار الانوار، ج45، ص213، ح32.
34. همو، الکافی، ج6، ص547، ح10 / همو، کامل الزیارات، ص198، باب30، ح2.
35. جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، ص199، باب31، ح1.
36. همان، ح2.
37. قاضی نعمان تمیمی مغربی، شرح الاخبار، ج3، ص165، ح1096.
38. سلیمانبناحمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج3، ص121 / ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ترجمة الامام الحسینعلیهالسلام، ص366، ح308.
39. ر. ک: ابنمعین، تاریخ ابنمعین، ج1، ص361، ح2435 / قاضی نعمان تمیمی مغربی، شرح الاخبار، ج3، ص541، ح1095 و 1096 / زرندی حنفی، نظم درر المسمطین، ص220 / مجلسی، بحار الانوار، ج45، ص302، ح3 و ص310، ح12.
40. طبرسی، اعلام الوری، ج1، ص430 / ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ترجمة الامام الحسینعلیهالسلام، ص367 / ابنحمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ص337 / ذهبی، تاریخ الاسلام، ج5، ص16.
41. محمدبنعلی سروی مازندرانی ابنشهرآشوب، مناقب آلابیطالب، ج3، ص218 / ابننما، مثیر الاحزان، ص63.
42. هیثمی، مجمع الزوائد، ج9، ص196.
43. محمدبنعلی سروی مازندرانی ابنشهرآشوب، مناقب آلابیطالب، ج3، ص217.
44. ابننما، مثیر الاحزان، ص63.
45. محمدبنحسن طوسی، الامالی، ص727، ح1528 / محمدبنعلی سروی مازندرانی ابنشهرآشوب، مناقب آلابیطالب، ج3، ص215 / مجلسی، بحار الانوار، ج45، ص302.
46. قاضی نعمان تمیمی مغربی، شرح الاخبار، ج3، ص 166، ح1097 / محمدبنسلیمان کوفی، مناقب امیرالمؤمنینعلیهالسلام، ج2، ص 263، ح 728.
محمدرضا جباری/دانشیار گروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قدسسره).
منبع: فصلنامه تاریخ در آئینه پژوهش شماره 23
ادامه دارد………………..