غیبت، علل و اسرار دیگری نیز دارد که پس از ظهور آن وجود مبارک آشکار میگردد. امام صادق(ع)در پاسخ کسی که از راز غیبت سؤال کرد، فرمود:مصلحتی هست که مجاز به گفتنش نیستیم>؛ سپس در پی اصرار پرسشگر فرمود:<همان حکمتی که در غیبت حجج الهی در زمانهای گذشته بود، در غیبت آن جناب نیز هست و این راز سر به مُهر قبل از ظهورش کشف نخواهد شد، چنانکه راز شکستن کشتی، کشتن جوان و تعمیر دیوار به دست خضر(ع) قبل از جدایی برای موسی(ع) روشن نگردید.
چیستی و چرایی انتظار – بخش اول
حکمت و چرایی غیبت
اشاره
بیتردید جهان هستی در انتظار سبزترین فصل خود است تا بشریتِ مانده در انتظار، در آخرالزمانِ زندگی، نیکوترین فرجام را برای زمینیان، همراه با عطر دلانگیز بهشت تجربه نماید.بلندای این اندیشه آنسان سر بر آسمان میساید که سایه بر سر هر آیین و مکتبی انداخته، همگان را از خنکای خود بهرهمند کرده است.در میان مکاتب و مذاهب، این تنها فرهنگ پویا و سترگ تشیع است که عالیترین و کاملترین تصویر را از آن ارائه نموده، جزئیات آن انقلابگر بزرگ و انتظار راستین را ارائه داده است؛ تصویری که خود به تنهایی فرهنگی است که هر فرد به فراخور ظریفیت علم و شناخت خود از آن بهره میبرد.
مطلق یا نسبی بودن غیبت ولی عصر (عج)
نام مقدس ولیّ عصر (عج) هماره با مفاهیمی چون غیبت و انتظار ملازم است. هرگاه از این مفاهیم مطالب صحیح برداشت شود، منشأ پویایی و حرکت جامعه اسلامی میگردد وگرنه به توقف، جمود ﴿و حتی در برخی اندیشهها﴾ تعطیلی دستورهای اکید قرآن و عترت میانجامد. همین امر موجب میشود تا آنان که در طریق وصول به معرفت حیاتبخش امام عصر (عج) عزمی راسخ و همتی بلند دارند، با گسترش افق اندیشه به فهمی دقیقتر از مفاهیم ارزندهای چون انتظار دست یابند و آنگاه نه تنها خویشتن؛ بلکه جامعه را نیز به جادة صلاح و فلاح که مشارالیه سرانگشت مبارک امام هدایت (عج) است، رهنمون گردند.
<غیبت> نیز از جمله مفاهیمی است که با ادراک صحیح آن میتوان اندیشه انتظار را بارور ساخت و زیر سایه چنین باوری به حیات معقول رسید.غیبت دو قسم است؛ مطلق و نسبی، غیبت مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده است؛ همچون ذات اقدس خداوندی که معرفت کنه ذاتش مقدور هیچ کس نیست و نسبت به همگان غیب است.
غیب نسبی، آن است که در برخی مقاطع وجودی یا برای بعضی غیب است؛ همچون قیامت و فرشتگان که برای بسیاری غیب هستند؛ اما عدهای از انسانهای پاک قیامت را در دنیا شهود میکنند و برخی اولیای الهی با تمثّل فرشتگان رو به رو میشوند: )فَتَمَثّلَ لَها بَشَرًا سَوِیّا(. اخبار گذشتگان نیز نسبت به انسانهای امروز از مصادیق غیب است: )ذلِکَ مِنْ أنْباءِ الْغَیْبِ نُوحیهِ إِلَیْکَ(.
براین اساس، وصف شیء به غائب، وصف به حال متعلق موصوف است؛ یعنی به اعتبار نسبت آن شیء با غیر خودش به غائب وصف میشود وگرنه هر شیئی برای خویش حاضر و مشهود است و هرگز چیزی در گستره هستیاش، از خویش غائب نخواهد بود؛ آنچه میتواند حقیقت این مشهود همگانی و علم عمومی را روشن نماید، آیات متعدد قرآن حکیم است که هر موجودی را مُسبّح، حامد، خاضع، منقاد و ساجد نسبت به خداوند سبحان میداند؛ زیرا همه این اوصاف در پرتو معرفت حاصل میشود. دلیلی بر حمل آیات اشاره شده بر مجاز نیست.با این بیان روشن میشود که اتصاف وجود مبارک امام عصر (عج) به وصف غائب، به لحاظ محرومیت جامعه از ادراک وجود مبارک اوست؛ پس باید گفت مردم از محضر ایشان غائباند، نه آن حضرت؛ زیرا آن حضرت ولیّ حق و شاهد بر خلق است و هرگز از خود و غیر خود غائب نبوده و نیست.
حکمت و چرایی غیبت
حکومت صالحان بر زمین، وعده تخلفناپذیر الهی است: )وَعَدَ اللّهُ الّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنّهُمْ فِی اْلأرْضِ( و وجود مبارک حضرت ولیّ عصر (عج) هنگام تولد با قرائت آیه )وَ نُریدُ أنْ نَمُنّ عَلَی الّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أئِمّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ( بر تحقق این وعده الهی تأکید ورزیدند؛ اما تحقق چنین وعده مبارکی شروطی دارد که بیتحقق آنها، ظهور دشوار بلکه ناشدنی خواهد بود.
آری، خدای قادر متعالی با امر تکوینی «کن» آنچه را اراده سازد، محقق میگرداند: )إِنّما أمْرُهُ إِذا أرادَ شَیْئًا أنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ( و فیاضیّت او در گرو هیچ شرطی نیست، به گونهای که میتواند تمام فیوضات خویش را یکباره نازل سازد و هر زمان اراده کند، حکومت صالحان را ایجاد فرماید؛ اما نقص وجودی موجودات مستفیض، سبب ناتوانی آنان در جذب دفعی فیض حق سبحانه میشود؛ غرض آنکه محدودیت از ناحیه قابل است نه فاعل.
در باور راسخ امامیه شکی نیست که این وعدة الهی به دست آخرین ذخیرة خداوند و پس از غیبتی طولانی جامة تحقق خواهد پوشید و غیبت، خود از شرایط تحقق این وعده تخلف ناپذیر است و بنابر همین باور، حکمتی والا و تدبیری حکیمانه برای غیبت است که همانا زمینهسازی ظهور حکومت صالحان بر زمین میباشد.بحث و بررسی در حوزة حکمتهای نهفته در مسئله غیبت پسندیده است، ولی نباید رهزن مقصود نهایی گردد؛ زیرا هدف از گفتوگو درباره غیبت امام عصر (عج) اولاً و بالذات، کشف چرایی غیبت آن وجود مبارک نیست؛ بلکه آن است که مؤمن منتظر، وظیفه خویش را در زمان این غیبت حکیمانه باز شناسد و آنگاه دریابد که آیا به وظیفه خویش عمل میکند یا نه.
اسرار غیبت
1. ترس از قتل
بر پایه برخی روایات، خوف از کشته شدن، از اسباب غیبت وجود مبارک ولیّ عصر (عج) است، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: قال رسولالله(ص): <لابدّ للغلام من غیبة. فقیل له: ولم یا رسولالله؟ قال: یَخاف القتل>.ترس یاد شده، هرگز خوف مذموم نیست که از ضعف نفس بر میخیزد؛ بلکه هراسی عقلی است که امری بس پسندیده و در برخی موارد لازم و ضروری است.
بدین ترتیب مراد آن حضرت از ترس در اینگونه روایات، ترس عاقلانه است که عین شجاعت است، نه ترس برخاسته از ضعف نفس؛ پس باید گفت که حضرت ولیّ عصر (عج) از آن ترساناند که با ظاهر شدن در میان مردم، پیش از آنکه موعد الهی آن فرا رسد، حضرتش را به قتل رسانند و بدینسان با شهادت آخرین ذخیره الهی، دین حقیقی و غیر محرّف خدا رخت بربندد و واسطة فیض میان خالق و مخلوق قطع شود و امدادهای الهی به شایستگانش نرسد و وعده حاکمیت صالحان محقق نشود و… .
این ترس نه از سر ضعف نفس بلکه عین تدبیر و نهایت شجاعت است و عمل به آن واجب؛ به ویژه آن ذات مبارک، آخرین ذخیرة الهی است و همین سبب امتیاز ایشان از دیگر معصومان: میباشد؛ زیرا سایر ائمه: چون شهید میشدند، حجّت و معصوم دیگری در زمین قیام میکرد؛ اما وجود مقدس امام عصر (عج) آخرین حجّت و امام معصوم الهی است.
2. رهایی از بیعت طاغوتها
اسحاقبن یعقوب در نامهاش که به دست دومین نائب خاص حضرت ولی عصر (عج) محمدبن عثمان عمری به آن حضرت رساند، در ضمن سؤالات خویش، از حکمت غیبت پرسید و آن حضرت پاسخ فرمود: اما در خصوص علت غیبت، پس بدان که خدای سبحان میفرماید: ای مؤمنان! از اموری نپرسید که چون هویدا گردند، اندوهگین میشوید. همه پدرانم ناگزیر از بیعت طاغوت زمانشان بودند؛ اما من در حالی ظهور خواهم کرد که بیعت هیچ طاغوتی را بر گردن ندارم؛ «و اما علة ما وقع من الغیبة؛ فإنالله﴿عزّوجلّ﴾ یقول: )یا أیّهَا الّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ( إنه لم یکن أحدٌ من آبائی: إلاّ وقد اوقعت فی عُنقه بیعة لطاغیة زمانه و إنّی أخرج حین أخرج ولابیعة لأحد من الطواغیت فی عنقی>.
این روایت افزون بر آنکه بیان یکی از اسرار غیبت آن وجود مبارک است، نشان میدهد که حضرتش در زمان ظهور، تمام طاغوتهای عصرش را به اسلام ناب فرا میخواند و اگر استنکار یا استکبار ورزند، با آنان مبارزه میکند و بر سر احکام الهی با کسی مداهنه، مواهنه و سازش روا نمیدارد و این رهایی، خود از برکات غیبت آن حضرت است وگرنه هیچ امام معصومی از بیعت با خلفای ستم اموی، مروانی و عباسی خشنود نبوده است.
3. افاضه تدریجی
بیشک، امام معصوم(ع) واسطه فیض خدا بر خلق و حضور مشهودانة ایشان خود فیضی مضاعف است؛ اما این فیضرسانی با شرایط و مقدمات خاصی ملازم است که بدون آنها، موجود مستفیض یا از فیض محروم میشود یا از آن بهرة تامّی نمیبرد.بر این اساس، سخن از برخورداری از فیض حکومت صالحان، اگرچه از سوی مبدأ فیاض بیگذراندن مقدمات مانع ندارد، قابلها فاقد استعداد لازم برای دریافت جمعی فیض و تابع شرایط، مقدمات و زمینههای لازماند؛ به گونهای که تا آن شرایط و مقدمات در بستر زمان فراهم نیایند، نمیتوانند به این فیض الهی برسند و از شرایط اساسی استقرار حکومت صالحان، پرورش انسانهای صالح و ایجاد آمادگی در مردم برای پذیرش حکومت عادلانه جهانی است که غیبت امام معصوم عصر (عج) برای تحقق این شرایط است.
سر نهانی غیبت
بر پایه برخی روایاتِ معصومان:، غیبت، علل و اسرار دیگری نیز دارد که پس از ظهور آن وجود مبارک آشکار میگردد. امام صادق(ع)در پاسخ کسی که از راز غیبت سؤال کرد، فرمود:<مصلحتی هست که مجاز به گفتنش نیستیم>؛ سپس در پی اصرار پرسشگر فرمود:<همان حکمتی که در غیبت حجج الهی در زمانهای گذشته بود، در غیبت آن جناب نیز هست و این راز سر به مُهر قبل از ظهورش کشف نخواهد شد، چنانکه راز شکستن کشتی، کشتن جوان و تعمیر دیوار به دست خضر(ع) قبل از جدایی برای موسی(ع) روشن نگردید>.
این غیبت، امری از امور الهی، سری از اسرار و غیبی از غیوب اوست. وقتی میدانیم خدای سبحان حکیم است، تصدیق خواهیم کرد که افعال او همه حکیمانه است؛ هرچند که رازش بر ما پوشیده باشد: وجه الحکمة فی غیبته وجه الحکمة فی غیبات من تقدّمه من حجج الله تعالی ذکروه. إنّ وجه الحکمة فی ذلک لاینکشف إلاّ بعد ظهوره، کما لاینکشف وجه الحکمة لما أتاه الخضر(ع) من خرق السفینة و قتل الغلام و إقامة الجدار لموسی(ع) إلاّ وقت افتراقهما. یا ابن الفضل! إنّ هذا الأمر، أمرٌ من أمرالله تعالی و سرّ من سرّ الله و غیب من غیب الله و متی علمنا إنّه (عزّوجلّ) حکیم صدقنا بأنّ أفعاله کلّها حکمة و إن کان وجهها غیر منکشف لنا.
چگونگی بهره بردن از امام زمان در عصر غیبت
برخی چنین میاندیشند که چون امام چراغ هدایت است، برخورداری از نور وجودش در گرو دسترسی به اوست و از سوی دیگر، مراجعه به امام برای پاسخ به مسائل شرعی و مشکلات علمی و اجرای حدود و قوانین که ثمرة وجود مبارک حضرت است در عصر غیبت میسور نیست؛ زیرا غیبت مانع افاضه آن مشعل هدایت و استفاضه مؤمنان میگردد. حال که چنین است، چرا امام(ع) باید در غیبت به سر بردند و مؤمنان از فیض وجود مبارکشان بیبهره بمانند؟
آنچه در چنین اندیشهای از فوائد وجود امام و مشروط به حضور ایشان بیان گردیده است، تنها بخش کوچکی از آثار وجود آن حضرت است؛ زیرا تأثیر امام معصوم(ع) در نظام آفرینش، والاتر از آن است که به امور خاص و به حضور مشهودانه محصور مشروط شود.هرچند در برخی روایات، امام معصوم(ع) به چراغ هدایت تشبیه گردیدهاند، این تعبیری متوسط دربارة یک جنبه از منافع آن وجود مبارک است.
همانطور که برخی روایات با تعبیری کاملتر و رساتر، امام (ع) را به آفتابی عالمتاب تشبیه کردهاند که به جهان روشنایی میبخشد؛ عن جابر الأنصاری إنّه سأل النبی(ص): یا رسول الله! فهل یقع لشیعته الانتفاع به فی غیبته؟ فقال(ص): أی والذی بعثنی بالنبوة إنّهم یستضیئون بنوره و ینتفعون بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و إن تجلّلها سحاب. در این روایت طبق بیان رسول اکرم(ص)، وجود امام(ع) به خورشید و غیبت آن حضرت ـ مهدی موجود موعود (عج) ـ به وقوع شمس در پس ابر تشبیه شده است و چگونگی انتفاع مردم از آن حضرت، همچون بهرهمندی آنان از آفتاب پنهان است:
1. چونان که خورشید در منظومه شمسی، محور حرکت کرات و سیارات است، وجود مبارک حجت خدا(ع) محور نظام هستی است؛ ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوراء و بوجوده ثبتت الأرض والسماء.
«مفتقر» در خمِ چوگان تو گویی، گوئیست!
چرخ با آن عظمت نیز به جز گوی تو نیست
2. بهرهمندی موجودات منظومه شمسی از خورشید به تابش مستقیم آن منحصر نیست تا پوشیده شدنش به ابر، مانع انتفاع کلّی از آن باشد؛ بلکه نیروی جاذبه که مایة ثبات و بقای نظام کیهانی است، وزش باد، ریزش باران، رویش گیاهان و… همه از برکات وجود خورشید و اشراق اوست؛ همچنین برکات وجود امام عصر (عج) بسیار فراتر از آن است که غیبت ظاهری آن انسان کامل، موجودات را از فیض او بیبهره سازد. قوام آسمان و زمین، تدبیر امور عالم، رزق دادن به روزی خورندگان، هدایت یافتن مستعدان و … همه گوشهای از فیوضات وجود مبارک آن حضرت است که پرده غیبت مانع افاضه آنها نیست.
3. هنگامی که ابر چونان پردهای میان دیدگان و قرص خورشید حائل میشود، خورشید را پنهان نمیسازد؛ بلکه بیننده را میپوشاند و او را از دریافت نور و مشاهدة اشراق خورشید محروم میسازد؛ زیرا هم خورشید بزرگتر از آن است که به ابر پوشیده شود و هم منافعش بیش از آن است که با ندیدنش قطع گردد.وجود مبارک انسان کامل نیز که مایة استمرار حیات عالم و آدم است، بسی بزرگتر از آن است که چیزی او را از افاضه، محجوب دارد و رابطة میان وی و عالم هستی را متزلزل سازد. چگونه موجودی که خلیفه خداست و عنان نظام هستی را به اذن خداوند در کف دارد و از نهان و آشکار آن با خبر است، دچار غیبت میشود؟
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
4. ابر دیدگانی را که از زمین به خورشید مینگرند محجوب میسازد، نه چشمهایی را که از فراز ابرها نظارهگر اویند. وجود مبارک ولیّ عصر (عج) نیز در چشم دنیاطلبان که سر از عالم طبیعت بیرون نمیکنند و از پس ابر تعلقات دنیوی او را به نظاره مینشینند، غائب است؛ اما آنان که بر سر شهوتها و غبار هواهای نفسانی پا نهاده و به آسمان معنا سر کشیدهاند، هر لحظه در حضور آن وجود شریفاند.
تو کز سرای طبیعت نمیروی بیرون
کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد؟
5. نورافشانی و افاضه خورشید قطع ناشدنی است و مرز و تبعیضی ندارد و هر قابلی به قدر استعداد و پیوندش با خورشید از فیض او بهرهمند میشود. حال، موجودی که تمام موانع را بر میدارد و خویش را بلاواسطه به اشراق شمس عرضه میکند، بهرة کاملتری خواهد داشت.وجود مبارک مهدی موجود موعود (عج) که واسطة فیض الهی است، چونان خورشیدی به تمام هستی فیض میرساند و در این جهت، میان بندگان خدا تفاوتی نمیگذارد؛ لیکن هر کس به میزان استعداد و قوت ارتباط خود، مستفیض میگردد.
6. همچنان که نتابیدن خورشید، هرچند از پس ابر، به فراگیری ظلمت و شدّت برودت میانجامد و حیات زمین و زمینی را ناممکن میسازد، اگر عنایت و افاضة ولیّ خدا و انسان کامل عصر (عج) ـ هرچند از پس پردة غیبت نبود ـ سختیها و تنگنای معیشت و کینه توزی دشمنان، به دوستان خاندان عصمت امان نمیداد؛ همچنان امام عصر (عج) در توقیع مبارک به شیخ مفید چنین فرمود: ما در مراعات حال شما سهلانگار نیستیم و هرگز شما را فراموش نمیکنیم، وگرنه سختیها و تنگناهای فراوانی به شما میرسید و دشمنان، شما را نابود میکردند؛ إنّا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم؛ ولولا ذلک، لنزل بکم اللأواء و اصطلمکم الأعداء.
با که توان گفت این سخن که نگارم
شاهد هر جایی است و پردهنشین است
نیز میتوان امام(ع) را چونان مغناطیسی دانست که شاخص قبلهنمای قلوب انسانها و قطبنمای تمام هستی به سوی آن وجود مبارک جهت میگیرد، تا گمشدگان صحرای جهالت را به خورشید وجودش رهنمون شود.
منبع:نامه جامعه – شماره هفتادو هشت
ادامه دارد………….