الوعد الصادق - هدر وب سایت وعده صادق

چگونه است که درباره هلوکاست و همجنس‌بازی آزادی بیان محلی از اعراب ندارد اما اهانت به مقدسات اسلام آزاد است؟!

۱۳۹۱/۰۶/۲۷

بیانات در دانشگاه علوم دريايى امام خمينى نوشهر

در مراسم تحليف، دانش‌آموختگى و اعطاى سردوشى دانشجويان دانشگاه‌هاى افسرى ارتش جمهورى اسلامى ايران‌  

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
تبريك عرض ميكنم فارغ‌التّحصيلى شما جوانان عزيز و افسران پرنشاط و باانگيزه‌ى نيروهاى مسلّح در ارتش جمهورى اسلامى ايران را، و همچنين آغاز تحصيل و فراگيرى در دانشگاه‌هاى نظامى را براى جوانانى كه اين راه را امروز آغاز ميكنند. راه شما راهى پرافتخار است؛ راه شما راهى است كه هر انسان آزاده‌اى با نگاه به آن، با آگاهى از آن، آن را در دل ستايش ميكند؛ راه دفاع از آرمانهاى بلند اسلامى كه براى بشر يك نياز حتمى و ضرورى و حياتى است. شما در اين راه وارد شديد، آن هم در بخش حسّاس و پرخطر آن. نيروهاى مسلّح، نوك پيكان نظام اسلامى و الهى و تمدّن الهى و اسلامى در مقابله‌ى با دشمنان، بدخواهان و كينه‌ورزانند. جوانان عزيز ما اين ميدان را با انگيزه، با عشق و علاقه، با آگاهى و بصيرت طى ميكنند و افتخار دنيوى و اجر اخروى و الهى را حائز ميشوند. عزيزان من! راه نورانىِ پربركتى است؛ قدر اين راه را بدانيد؛ در هر بخشى از نيروهاى مسلّح و از ارتش جمهورى اسلامى ايران مشغول فعّاليّت و خدمت هستيد يا خواهيد بود، آن را حسنه‌اى بدانيد كه خداى متعال براى آن به شما اجر خواهد داد و موجب نورانى شدن چهره‌ى شما در دنيا و آخرت خواهد بود.

همچنين لازم است به مسئولان محترم ارتش جمهورى اسلامى و مسئولان اين دانشگاه، به‌خاطر زحماتى كه در راه تربيت شما جوانان به كار برده‌اند و متحمّل شده‌اند تبريك عرض بكنم و خسته‌نباشيد بگويم. امروز هم برنامه‌هاى اين ميدان، برنامه‌هايى همراه با جمال و ابتكار بود. ان‌شاءالله موفّق باشيد و بتوانيد هر گامى كه جلو ميگذاريد، كشور را و ملّت عزيزى را كه پشتيبان شما است يك گام به جلو ببريد. امروز عشق به پيشرفت، ميل به تحرّك و ابتكار و نوآورى، در كشور ما موج ميزند. در بخشهاى مختلف – در بخشهاى علمى، فنّى، ابتكارات، مسائل سياسى، مسائل اجتماعى – همه در فكر ايجاد راه‌هاى ابتكارى و نو هستند، و براى شما هم – عزيزان دانشجو و افسران جوان در ارتش جمهورى اسلامى و در سراسر نيروهاى مسلّح – اين ميدان باز است. هم جوانيد و برخوردار از موهبت نشاط جوانى، هم در محيط علمى مشغول تلاشيد، هم افتخار حضور در نيروهاى مسلّح را داريد – كه به فرموده‌ى امير مؤمنان حصونِ رعيتند،(1) حصارهاى مستحكم كشور و ملّتند – و مشغول انجام وظيفه‌ايد.

هرچه ميگذرد، اهمّيّت و ارزش تلاش در بناى جمهورى اسلامى و استحكام بخشيدن به آن بيشتر آشكار ميشود. دشمنان اسلام و امّت اسلامى، امروز در رويارويى خود با اين حركت بزرگ و جوشان و خروشان، احساس ميكنند دچار عقب‌ماندگى‌اند؛ لذا به كارهاى ديوانه‌وار دست ميزنند. حادثه‌ى اخيرِ اهانت به چهره‌ى منوّر خاتم پيامبران (صلّى الله عليه و اله و سلّم) از جمله‌ى عبرتهاى تاريخ ما است و عبرت باقى خواهد ماند. سردمداران نظامهاى استكبارى در حالى كه اين حركت را محكوم نميكنند و وظيفه‌ى خود را در قبال اين جرم بزرگ انجام نميدهند، سعى ميكنند خود را از اين جريمه‌ى سنگين بركنار بدارند؛ ادّعا ميكنند كه ما دخيل در اين جنايت نيستيم. ما اصرار نداريم اثبات جرم براى كسانى يا مسئولانى و دست‌اندركارانى بكنيم، امّا رفتار و شيوه‌ى سردمداران استكبار، سياستمداران امريكا و برخى كشورهاى اروپايى، موجب شده است كه انگشت اتّهام از سوى ملّتها به سمت آنها دراز بشود. بايد خودشان را تبرئه كنند. بايد ثابت كنند كه در اين جرم بزرگ شركت ندارند. اثبات هم با اين نميشود كه به زبان چيزى بگويند، بايد عملاً اين را اثبات كنند، بايد جلوى اين تجاوزها را بگيرند؛ البتّه نخواهند گرفت. دليل آن هم روشن است؛ انگيزه وجود دارد در دستگاه‌هاى استكبار براى اهانت به اسلام و مقدّسات اسلام. آنچه آنها را وادار ميكند دست به اين عمل جنون‌آميز و اين گونه اعمال بزنند، حركت عظيم بيدارى اسلامى است. آن وقت آنها بهانه مى‌آورند كه ما به‌خاطر احترام به آزادى نميتوانيم جلوى اين گناهان بزرگ را – كه از افراد صادر ميشود – بگيريم! چه كسى باور ميكند در دنيا؟ چه كسى باور ميكند در كشورهايى كه خطوط قرمزِ مشخّصى در آنها وجود دارد براى اينكه اصول استكبارى آنها بر هم نخورد – كه با شدّت و حدّت تمام، اين خطوط قرمز را مراعات ميكنند و با زور و خشونت، جلوى تجاوز به آنها را ميگيرند – در زمينه‌ى اهانت به مقدّسات اسلام، ملتزم به آزادى بيان هستند؟

امروز در بسيارى از كشورهاى غربى كسى جرأت ندارد كه واقعه‌ى مجهول‌الحال هولوكاست را زير سؤال ببرد. آن طورى كه اطّلاع دادند به ما، در آمريكا اگر كسانى با تكيه به مبانى روانشناسى و جامعه‌شناسى بخواهند بر عليه همجنس‌بازى چيزى بنويسند و منتشر كنند، قادر نخواهند بود، جلويشان گرفته ميشود! اينها چطور ملتزم به آزادى بيانند؟ آن جايى كه پاى سياستهاى خبيث صهيونيستى در ميان است كه بايد اخلاق ملّتها و نسلهاى جوان به فساد كشيده بشود، در آنجا آزادى بيان معنا ندارد و كسى جرأت نميكند و حق ندارد در مقابل اين سياست خباثت‌آلود و رذيلانه چيزى منتشر كند – يا در قبال مسئله‌اى مثل هولوكاست – امّا براى اهانت به مقدّسات اسلامى و به خيال خودشان براى سبك كردن اين مقدّسات در چشم جوانان كشورهاى اسلامى چرا! كسى از اينها باور نميكند. كسى باور نميكند كه رژيم آمريكا كه سى سال از كسى مثل حسنى مبارك به جدّ حمايت كرده است، سى و پنج سال از كسى مثل محمّدرضاى پهلوى در ايران با همه‌ى آن جنايات پشتيبانى كرده است، اين رژيم طرفدار دموكراسى باشد؛ كسى باور نميكند كه حمله‌ى آنها به عراق و حمله‌ى به صدّام حسين به‌خاطر مبارزه‌ى با ديكتاتورى باشد. اينها خودشان ديكتاتور پرورند. ديكتاتورهاى منطقه‌ى اسلامى ما در طول زمانهاى مختلف، با تكيه‌ى به آنها توانسته‌اند و همچنان ميتوانند به مردم خودشان زور بگويند و ظلم كنند و تبعيض روا بدارند. چطور اينها ادّعاى دموكراسى‌خواهى ميكنند. كسى از آنها باور نميكند.

امروز در دنيا، افكار عمومى ملّتها بر عليه سياستهاى امريكايى و صهيونيستى است. بله، دولتها به‌خاطر ملاحظات دَم بر نمى‌آورند، امّا ملّتها دلهايشان پر است. وقتى منفذى پيدا ميشود، موردى به وجود مى‌آيد – مثل اين مورد – مى‌بينيد حركت مردم به سمت مراكز وابسته‌ى به آمريكا است؛ به مراكز سياسى، به مراكز اجتماعى امريكايى در كشورهاى مختلف. منفورند.

رويارويى مستكبران زمانه‌ى ما با اسلام و طلوع اين خورشيد تابان، يك رويارويى است كه بدون شك با پيروزى اسلام به پايان خواهد رسيد. نظام جمهورى اسلامى، وظيفه‌ى بزرگى را در اين زمينه بر عهده دارد و شما جوانان عزيزى كه در اين ميدان و در سرتاسر نيروهاى مسلّح اجتماع كرده‌ايد، بخش حسّاسى از اين مسئوليّت را بر عهده داريد. اميدواريم خداى متعال همه‌ى شما را موفّق بدارد؛ و شهيدان عزيزى كه در اين سى و دو سه سال در اين راه جان خود را فدا كرده‌اند، چهره‌شان را همواره نورانى و روحشان را با اوليائش محشور بسازد؛ و امام عزيز ما را كه اين راه را به روى همه‌ى ما گشود، با اوليائش محشور كند.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌

1) برگرفته از نهج البلاغه، نامه‌ى 53

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *