پر از اميد و عشقم لبريز شور و غوغا
در اوج اين زمستان من بي خيال سرما
بسيار اميدوارم از دِي غمي ندارم
هردم در انتظارم آيد خبر ز يکجا
گويند که شب سر آيد صاحب زمان بيايد
چون اينچنين نمايد دوران شده مهيّا
آرد ز لطف يزدان بر ما خبر ز جانان
با مرگ عبد شيطان آيد گشايش ما