تحولات کنونی مصر و تطابق آن با برخی از روایات مربوط به حوادث آستانه ظهور، ما را به این سو سوق داد که به بررسی دقیق این روایات بپردازیم. چرا که این موضوع، افکار فراوانی را به خود واداشته و پرسش های پر اهمیتی را ایجاد کرده است. به راستی اگر حوادث کنونی مصر همان باشد که روایات ما آن را نشانه ای برای ظهور منجی آخر الزمان دانسته، چه تحول بزرگی در پیش روی خواهد بود و چه حادثه شگرفی در انتظار عالم خواهد بود!
تحلیل و نقد روایات
تحولات کنونی مصر و تطابق آن با برخی از روایات مربوط به حوادث آستانه ظهور، ما را به این سو سوق داد که به بررسی دقیق این روایات بپردازیم. چرا که این موضوع، افکار فراوانی را به خود واداشته و پرسش های پر اهمیتی را ایجاد کرده است. به راستی اگر حوادث کنونی مصر همان باشد که روایات ما آن را نشانه ای برای ظهور منجی آخر الزمان دانسته، چه تحول بزرگی در پیش روی خواهد بود و چه حادثه شگرفی در انتظار عالم خواهد بود!
اما پیش از هر چیز باید نمایی کلی از این تحولات از دریچه روایات و احادیث روشن می شد که به تفصیل در مورد آن سخن به میان آمد. حال نوبت آن رسیده که به تحلیل این روایات بپردازیم و این گروه از احادیث را از نظر سندی و محتوایی مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
نقد سندی
حدیث، از دو بخش سند و متن تشکیل شده که اعتبار سنجی آن وابسته به نقد این دو بخش است. سند حدیث، راه رسیدن ما به محتوای حدیث است که باید پیش از نقد محتوا و متن، مورد کنکاش قرار گیرد.
ما برای دستیابی به «نمایی کلی از حوادث مصر در آستانه ظهور» از 16 فراز روایی استفاده کرده ایم که باید به بررسی اسناد این روایات بپردازیم. این روایات از میان 6 منبع روایی مهم شیعه و یک منبع روایی پراهمیت اهل تسنن، نقل شده است که لازمه تحلیل اسناد این روایات، بررسی اعتبار این کتاب ها است.
اعتبار سنجی منابع روایات و اسناد آنها
به طور کلی برای اعتبار سنجی سندی باید، مسیری متصل تا به معصوم درنوردیده شود و اعتبار آن مورد سنجش قرار گیرد. این مسیر را می توان به سه قسمت تقسیم کرد و هر یک را به طور جداگانه مورد تحلیل قرار داد.
قسمت اول: مسیر ما تا کتاب منبع.
قسمت دوم: اعتبار خود کتاب.
قسمت سوم: اسناد درونی کتاب تا به معصوم.
معمول این منابع هفت گانه روایی که در بحث ما از آن استفاده شده، در قسمت اول و دوم مشکل خاصی ندارند. به همین دلیل ما پس از بررسی اعتبار هر یک از این کتاب ها به نقد اسناد درونی (اسناد داخل کتاب) این روایات خواهیم پرداخت.
این منابع به ترتیب قدمت عبارتند از:
1ـ کتاب الفتن
نعیم بن حماد مروزی (متوفی 228) از محدثان اهل تسنن است که کتاب الفتن او قدیمی ترین منبع در دسترس است که نشانه های ظهور را در خود جا داده است. موضوع این کتاب پیش گویی هایی در مورد آینده است که روایات آستانه ظهور نیز در آن موجود است.
سید بن طاوس از علمای بزرگ شیعه در قرن هفتم به کتاب او اعتماد کرده و حدود یک سوم از کتاب «الملاحم و الفتن» را از کتاب او نگاشته است.
در مورد شخصیت او در میان عالمان اهل تسنن اختلاف نظر وجود دارد. برخی همچون احمد بن حنبل او را توثیق و برخی همچون نسایی او را تضعیف کرده اند. (سیر اعلام النبلاء، ج 10، ص 597) برخی نیز در مورد او گفته اند که برای تقویت سنت حدیث جعل می کرده اما ابن حجر عسقلانی که دانشمندان به نام اهل تسنن است در ضمن آنکه او را راستگو معرفی کرده، وی را دارای اشتباهات فراوان برشمرده است. (تقریب التهذیب، ج 2، ص 250)
اما مشکل اساسی روایات این کتاب این است که اکثر اسناد این کتاب به معصوم ختم نمی شود. چرا که دانشمندان اهل تسنن گفته صحابه و تابعان را نیز قابل پذیرش می دانند.
سه روایتی را هم که ما از آن بهره برده ایم، دچار این اشکال اساسی است. اسناد یکی از آنها به «ابوذر»، (کتاب الفتن، ص 174) یکی به «تبیع» (کتاب الفتن, ص 433) و دیگری به «کعب» (کتاب الفتن، ص 159) منتهی شده است.
البته اگر از مشکل مشکوک بودن نویسنده سنی کتاب بگذریم، شاید بتوان روایت ابوذر را چنین توجیه کرد که او جز از معصوم حدیث نقل نمی کرده است. اما دو روایت دیگر جای هیچ توجیهی ندارد.
نکته دیگر اینکه با بررسی سندی این روایات بنابر کتب رجال اهل تسنن، سند هر سه حدیث از دیدگاه اهل تسنن صحیح خواهد بود. اما ملاک اصلی شیعه، نقل روایات از معصوم است که هیچ یک از این سه روایت دارای آن نیست.
2ـ «الغیبة» نعمانی
محمد بن ابراهیم كاتب نعمانى از راویان بزرگ شیعه در اوایل قرن چهارم هجرى است که از مقام و منزلتى بزرگی برخوردار است. وی از شاگردان ثقة الاسلام کلینی و از کاتبان او می باشد. (رجال نجاشی, ص 383)
موضوع كتاب او همچنان که از نامش پیدا است، روایاتی از ائمه معصومین علیهم السلام درباره غیبت امام زمان علیه السلام و خصوصیات آن حضرت و عصر ظهور او است.
تنها روایتی که ما از این کتاب نقل کرده ایم، (الغیبه للنعمانی، ص 305) دارای ضعف سندی است. زیرا این روایت به «مغیره بن سعید» ختم می شود که امام صادق علیه السلام او را نفرین کرد و در مورد او فرمود: «او بر پدرم دروغ می بست و از قول او حدیث جعل می کرد.» (معجم رجال الحدیث، ج 18، ص 275)
گذشته از این، دیگر راویان این سند نیز اکثرا ناشناخته و مجهول اند. البته این حدیث با سند دیگری در «الغیبة» شیخ طوسی هم آمده که اکثر راویان آن هم ناشناخته و مجهول اند.
3ـ تفسیر عیاشی
محمد بن مسعود، مشهور به عیاشی (متوفی 320) از علمای برجسته شیعه و دارای دانشی گسترده در زمینه حدیث است که کتب فراوانی از خود به جای گذاشته است. او بیش از دویست تالیف روایی داشته است. (الفهرست طوسی، ص 163)
کتاب تفسیر او از کهن ترین و مهم ترین تفاسیر روایی شیعه است. مولف این کتاب تمام روایات را با سند کامل و متصل ذکر کرده است اما پس از او یکی از راویان کتاب، اسناد آن را حذف کرده و متاسفانه امروز همان نسخه محذوف السند به دست ما رسیده است. بنابراین تمامی روایات این کتاب و از آن جمله روایتی که ما از آن بهره برده ایم، (تفسیر عیاشی، ج 1، ص 64) فاقد سند روایی است.
نتیجه
تا به اینجا همه این روایات دارای ضعف سندی هستند. در قسمت بعد روایات 4 منبع دیگر را بررسی خواهیم کرد و در نهایت نتیجه کلی از بررسی سندی این روایات را ارائه خواهیم داد. ان شاء الله.
ادامه دارد …
سید مصطفی بهشتی
موعود