من عاشقم ديوانه ام ديوانه جانانه ام
از عشقت اي صاحب زمان ميگردم و پروانه ام
عمرم تويي جانم تويي دينم تو ايمانم تويي
هم درد و هم درمان تويي اي نازنين دُردانه ام
قلبم تويي روحم تويي مفتاح و مفتوحم تويي
کشتي تويي نوحم تويي با غير تو بيگانه ام
هست زندگيم از هست تو دل عاشق و پابست تو
محتاج لطف دست تو دستت بنه بر شانه ام
بي تو غمم افسرده ام هر لحظه غصه خورده ام
بي عشق تو من مرده ام چون خانه اي ويرانه ام
غمدارم و غمخواره ام بيچاره ام آواره ام
آخر بکن خود چاره ام پر کن ز نورت خانه ام
از خويشتن بگذشته ام با شور عشق آغشته ام
از اينکه عاشق گشته ام هر لحظه در شکرانه ام
کامل ترين انسان تويي ناطق تر از قرآن تويي
والاترين عرفان تويي پر کن ز حق پيمانه ام
هستي صراط مستقيم سوي خداوند کريم
تا در دلم هستي مقيم من عاقل و فرزانه ام
