دوست دارم من ببينم روي زيباي تو را

0

دوست دارم من ببينم روي زيباي تو را
هم بيفتم پاي تو بوسم قدمهاي تو را
وه چه زيبا دلبري اي يوسف کنعان من
من بنازم قامت رعنا و بالاي تو را
دوست دارم هر طرف من بنگرم بينم رخت
هر کجا باشم فقط بينم سراپاي تو را
جان فداي نام زيبايت که زيبا طلعتي
از خدا خواهم شبي يک لحظه روياي تو را
حس کنم از هر طرف همچون نسيمي بر مشام
اي گل نرگس همه عطر دل آراي تو را
دوست دارم فيض آن پابوسي درگاه تو
خاک راهت گشته بوسم خاک پاهاي تو را
دوست دارم زندگي را من فقط با ياد تو
هر نفس گويم به لب نام مسماي تو را
من در اين ظلمت سرا و شام تاريک جهان
دوست دارم تابش نور دل افزاي تو رإ
دوست دارم من جهان در آن کريمه دولتت
زندگي در آن زمين و دشت و صحراي تو را
دوست دارم منتظر بودن به راهت تا ابد
دوست دارم دولت ديدار فرداي تو را
جان فدايت اي اباصالح که جان عالمي
کي نصيب ما بگرداني تماشاي تو را
صاحبي بر اين زمان و سروري بر شيعيان
هر مسلماني به دل دارد تمناي تو را
در دل عاشق بجز شوق رخ جانانه نيست
کس نگيرد در دلم يک لحظه هم جاي تو را
عاشقانت بين به هجران يوسف کنعان ما
خود ببين تاب و تب و سوز زليخاي تو را
جان فداي غربت و دوري تو اي نازنين
من بنازم صبر ايوب تو و روح شکيباي تو را

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!