چشم هایش همه را یاد خدا می انداخت / لرزه بر جان و دل تک تک ما می انداخت

0

به مناسبت شهادت امام موسی کاظم علیه السلام

چشم هایش همه را یاد خدا می انداخت

لرزه بر جان و دل تک تک ما می انداخت

 

پا برهنه همه بر بُشر شدن محتاجیم

نظری کاش که بر ما، گذرا می انداخت

 

دست بسته فقط او بود که شد دست به خیر

سکّه نه، ماه به کشکول گدا می انداخت

 

آن همه زخم به روی بدنش بود ولی

زَهر هم بر جگرش چنگ، جدا می انداخت

 

چشم خود بست ولی دختر او چشم به راه

روی شانه پسرش شال عزا می انداخت

 

او پر از درد شد امّا به خداوند او را

روضه ی کوچه و گودال ز پا می انداخت

 

پیکرش زخم شد امّا سر او دست نخورد

شد خراشیده ولی حنجر او دست نخورد

 

محسن حنیفی

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!