زمان به سرعت می گذرد. هیچ وقت گمان نمی کردم که با ظهور امام زمان هم عصر باشم. ما الان هر روز بر یقینم افزوده می شود که ایشان در چند سال آینده ظهور خواهند کرد.
جنگی که در سوریه در جریان است خون صدها هزار نفر را ريخته و عامل گسترش نگرانی و هرج و مرج در کل خاورمیانه شده است. نیروهای ایرانی وارد صحنه نبرد بر علیه مخالفان تشیع در دمشق می شوند و منطقه خود را برای رویارویی آخر الزمان آماده می کند.
به نظر می رسد این اتفاقات برای دنیایی که احساس نگرانی می کند و پیگیر جنگ داخلی ویرانگر در سوریه است عادی شده… پس آن القا کننده پژواک بزرگتری بین مبارزان سنی و شیعه که در خطوط جبهه هستند می باشد یعنی کسانی که به این مسئله ایمان دارند که همه این چیزها در پیام های پیامبران وارد شده است.
و از همان حوادث ناگهانی اولیه یعنی انفجار بحران در شهر درعا در جنوب سوریه همه انتظار غرق شدن خاورمیانه در دریای خون را داشتند و بسیاری از مبارزان دو طرف درگیری معتقدند که این راهی است که از 1400 سال قبل و در احادیث پیامبر که صحابه و پیروان آنها نقل کرده اند مشخص شده است.
و از میان هزاران حدیث نبوی که از طریق نسل ها منتقل شده برخی راویان از رویارویی بین دو سپاه اسلامی بزرگ در شام و میدان نبرد بزرگی در نزدیکی دمشق و دخالت کشورهای شمال و غرب آن صحبت می کنند.
بسیاری از مبارزان دو طرف درگیری، به این پیام ها که دلیل ظاهری برای این مبارزه سه ساله هستند، معتقدند در حالی که این درگیری ریشه های عمیق تری دارد و حل آن سخت تر از وجود خود درگیری بر سر قدرت بین رئیس جمهور “بشار اسد” و مخالفانش است.
“ابو عمر” یکی از مبارزان سنی که در گروهی از گروه های مختلف اسلامی مخالف “بشار اسد” در حلب مبارزه می کند در گزارشی به رویترز گفت: اگر گمان می کنید که همه این مبارزان از نقاط مختلف دنیا برای مقابله با “بشار اسد” آمده اند، در اشتباه هستید. همه اینها همان طور که پیامبر روایت کرد و به ما وعده داد همین جا هستند. این همان جنگی است که به آن وعده داده شده… این همان حماسه بزرگ است.
از طرف دیگر این جنگ بسیاری از شیعیان را از لبنان و عراق و ایران به خود جذب کرد. آنها معتقدند که این جنگ زمینه ساز ظهور امام مهدی (عج) است که از نسل پیامبر بوده و هزار سال پیش از نظرها پنهان شدند و در زمان جنگ برای گسترش عدالت و ایجاد حکومت واقعی در آخرالزمان ظهور خواهند کرد.
جنگ سوریه جان بیش از 140 هزار نفر را گرفته و میلیون ها نفر را از سرزمینشان آواره کرد و بسیاری را ناگزیر به فراهم آوردن کمک ها کرد. تلاش های دیپلماتیک بر بخش سیاسی درگیری تمرکز یافت نه بر قسمت دینی آن و هیچ پیشرفتی به دست نیاورد و دو طرف به تعدادی از احادیث به عنوان دلیلی بر درستی پیام های دینی تکیه می کنند.
به عقیده بسیاری از شیعیان اولین نشانه های ظهور امام زمان (عج) با انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 که منجر به برپایی حکومت اسلامی شد، آمد و این منبعی برای مبارزین است تا با سپاهی که امام زمان (عج) آن را هدایت می کنند به تصرف منطقه و نبرد شام بپردازند.
بسیاری از شیعیان و مراجع دینی شیعه معتقدند که حضرت مهدی (عج) در مکه ظهور خواهد کرد و بعد از ایجاد سپاهش به سمت یمن و عراق حرکت کرده و ایرانی ها به آن می پیوندند و با سپاهی بزرگ برای سرنگونی حاکم شام به سمت آن می روند. در آن زمان فردی به نام “سفیانی” 9 ماه بر شام حکومت می کند.
یکی از نمایندگان مجلس ایران به نام “روح الله حسینیان” سال گذشته گفت: انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر احادیثی که از پیامبر و ائمه رسیده زمینه ساز ظهور حضرت مهدی(عج ) است.
به استناد گفته های یکی از پیشوایان شیعه که در قرن هشتم می زیست نشانه دیگر برای ظهور حضرت مهدی (عج) وقوع نبردی است که در آن جنگجویانی با پرچم زرد رنگ مبارزه می کنند و این رنگ مربوط به گروه حزب الله لبنان است که از طرفداران اسد می باشد.
رسانه هاي ايراني به نقل از حسینیان گفت: به فرموده امام صادق (ع).. هنگامی که صاحبان پرچم های زرد با دشمنان شیعه در دمشق به مبارزه می پردازند نیروهای ایرانی به آنها ملحق می شوند واین بستر و نشان های برای ظهور خواهد بود.
مبارزانی از سرزمین های مختلف
“سامی” از مبارزان سنی در شمال سوریه است که معتقد است مبارزانی که به سوریه می آیند کمترین شکی ندارند که بحران سوریه همان چیزی است که پیامبر زمانی که مردم را تشویق به جهاد برای برپایی حکومت اسلامی بعد از وفاتشان کردند از آن صحبت کردند.
سامی می گوید: اینجا در سوریه مبارزینی از کشورهای روسیه، آمریکا، فیلیپین، چین، آلمان، بلژیک، سودان، هند ، یمن و غیره وجود دارند. آنها اینجا هستند زیرا این همان چیزی است که پیامبر گفته و به آن وعده داده نبردهای حماسه بزرگ آغاز شده است.
باید گفت که هر دو طرف این منازعه یک هدف مطلوب و نهایی دارند و آن برپایی حکومت اسلامی قبل از فراگیر شدن آشوبی بزرگ است تا بر جهان حکومت کند.
البته بعضی از روحانیون سنی و شیعه در احادیثی که مجوز دینی برای جنگ است شک کرده اند اما آنها اقلیت کمی هستند که این اقدامات را آشکارا تفسیر اشتباه محسوب می کنند و آنها شکاکان در احادیث دینی هستند.
یکی از روحانیون سنی در لبنان که خواست نامش منتشر نشود گفت: البته نشانه هایی وجود دارد که تکرار می شود اما این نشانه ها توانایی انطباق خود را با هر زمانی دارد. باید تاکید کرد که ما در این زمان زندگی می کنیم و باید تا روشن شدن مسائل با تامل رفتار کنیم.
بعضی معتقدند که پیامبر (ص) در برخی احادیثشان از روند درگیری در سوریه خبر دادند. درگیری که در مارس 2011 یعنی زمانی که اعتراضات به خاطر بازداشت عده ای از دانشجویانی که روی دیوار مدرسه ای در درعا عبارت هایی برعلیه اسد نوشتند، شدت گرفت.
در این رابطه حدیثی وجود دارد که می گوید: آغاز فتنه در شام با کودکان است سپس امور مردم بر هیچ چیز استوار نمی شود.
همچنین احادیثی وجود دارد که در آنها از شام به عنوان میدان اصلی مبارزه یاد شده و شهرها و کشورهایی که در آنها جنگ و خونریزی می شود، معین می شود.
در روایتی منسوب به پیامبر آمده: بعد از من چهار فتنه رخ می دهد: فتنه اول خون ها ریخته می شود. فتنه دوم جان ها و مال ها حلال پنداشته می شود. فتنه سوم جان ها و مال ها و ناموس ها حلال می شود. و فتنه چهارم کر و کور مطلق موج دریا تا اینکه هیچ کس پناهگاهی نمی یابد، شام را در بر می گیرد و عراق را فرو پوشیده و شبه جزیره را با دست و پایش لگدمال می کند. مردم به گرفتاری دچار می شوند و هیچ کس نمی تواند چيزي بگوید از یک طرف آن را پرداخت نمی کنند مگر آن که از طرف دیگر هزینه شده باشد.
و از میان احادیث منسوب به پیامبر که بسیار گفته می شود: بر شما باد سرزمین شام، پس آن بهترین زمین خداوند است که آن را برای بهترین بندگانش برگزید. پس سرباز زدند و بر شما باد رفتن به يمن و از نهرهایش آبیاری کردند. همانا خداوند شام و اهل آن را برای من تضمین کرد.
ايشان در حدیث دیگري مي فرمايند: مسلمانان روز حماسه در منطقه اي به نام “غوطه” درگير مي شوند که نزدیک شهری است که به آن دمشق می گویند و از بهترین شهرها شام است. غوطه در شرق دمشق واقع شده و دو سال است که پناهگاهی برای مبارزان مخالف دولت است.
در حدیث صحیحی آمده: شما با روم صلح امنیتی برقرار خواهید کرد و حمله خواهید کرد و آنها از پشتشان هجوم بردند پس تسلیم می شوید و به غنیمت می دهید سپس در مرج ذی تلول اقامت می کنید. مردی از روم قیام کرده و صلیب بلند کرده و می گوید: صلیب غالب شد. مردی از مسلمانان به سوی او رفته و او را می کشد آنگاه روم فریب داده و زیر هشتاد پرچم که هر کدام دوازده هزار را شامل می شود به سوی شما می آیند.
بعضی معتقدند که مرج ذی تلول همان چمن زار دابق در شمال سوریه و نزدیک مرزهای ترکیه است.
بهار عربی در بر روی درگیری های قومی می گشاید
“راي اسد” از مبارزان مدافع حکومت سوريه، نمی جنگد بلکه برای ظهور امام مهدی (عج) مبارزه می کند. او در لبنان به رویترز گفت: حتی اگر الان شهید شوم هنگام ظهور حضرت مهدی و در سپاه ایشان برای مبارزه برخواهم گشت. من یکی از سربازان ایشان خواهم بود. خاورمیانه و شمال آفریقا بود، خارج شد و آن بعد از حمله بی رحمانه نیروهای اسد برای سرکوبی اعتراض های صلح آمیز بود.
به دلیل این که اسد از طایفه علوی که از فرقه های تشیع است، می باشد و بیشتر مخالفانش سنی هستند این اختلافات به سرعت سرشت طایفه ای و قومی به خود گرفت و مسائل سیاسی را تحت شعاع خود قرار داد.
یکی از مبارزان گروه سنی و متعصب النصره که با سازمان القاعده در ارتباط است به نام مصعب گفت: این احادیث همان چیزی هستند که مجاهدین را برای آمدن به سوریه ترغیب می کنند و ما برای همین مبارزه می کنیم.. ما روز به روز درک می کنیم که در زمانی زندگی می کنیم که پیامبر از آن صحبت کرده است.
اما در سمت شیعیان، “مرتضی” شیعه لبنانی 27 ساله که برای مبارزه با مخالفان به طور منظم به سوریه در رفت و آمد است معتقد است که او برای اسد نمی جنگد بلکه به خاطر ظهور امام مهدی (عج) مبارزه می کند.
او در لبنان به رویترز گفت: حتی اگر الان شهید شوم هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) و در سپاه ایشان برای مبارزه برخواهم گشت. من یکی از سربازان ایشان خواهم بود.
مرتضی که در دمشق مبارزه می کند و در نبرد شدیدی که در سال گذشته برای تسلط بر شهر مرزی القصیر در جریان بود حضور داشت همسر و دو فرزندش را به خاطر جنگ در سوریه ترک می کند. او می گوید: هیچ چیز ارزشمندتر از امام نیست حتی خانواده ام. این وظیفه ماست.
درگیری های سوریه آتش اختلافات قومیتی در جاهای دیگر خصوصا عراق و لبنان را برافروخت و این منجر به ایجاد این احساس رو به رشد در منطقه شد که همه اختلافات بر سر قدرت در کشورهای مختلف چیزی جز بخشی از کارزار بزرگ آینده نیست.
یک مبارز شیعه عراقی به نام عباس که 24 سال سن دارد معتقد است که هنگامی که ایالات متحده و بریتانیا در سال 2003 به عراق هجوم آوردند او فهمید که در زمان ظهور حضرت مهدی زندگی می کند.
وی همچنین از بغداد جایی که قبل از اینکه برای بار چهارم به سوریه برود تا حدودی در آن در آسایش زندگی می کرد به رویترز گفت: این نشانه اول بود سپس بقیه به دنبال آن آمد.
وي افزود: من منتظر روزی بودم که بتوانم در سوریه مبارزه کنم و خدا را شکر که من را انتخاب کرد تا یکی از سربازان امام باشم.
اما “ابو حسن” که در جنوب لبنان زندگی می کند و 65 سال سن دارد گفت که او گمان می کرد احادیث پیامبر در مورد آخرالزمان تا قرن ها محقق نخواهد شد.
وي اضافه کرد: زمان به سرعت می گذرد. هیچ وقت گمان نمی کردم که با ظهور امام زمان هم عصر باشم. ما الان هر روز بر یقینم افزوده می شود که ایشان در چند سال آینده ظهور خواهند کرد.
18 پاسخ
سلام علیکم
برادر سوء تفاهم شده شما این مطالب را مطالعه بفرمائید متوجه خواهید شد که حقیقت چیست
امام باقر علیه السلام : (من سید خراسانی از چین را یاری نمی کنم )
http://ashab313mahdi.blogfa.com/post-94.aspx
به خصوص حدیث صحیح و سند
وَ إِيَّاكَ وَ شُذَّاذاً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَإِنَّ لِآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ رَايَةً وَ لِغَيْرِهِمْ رَايَاتٍ فَالْزَمِ الْأَرْضَ وَ لَا تَتَبَّعْ مِنْهُمْ رَجُلًا أَبَداً حَتَّى تَرَى …
و همچنین این پست ها را ببینید زود قضاوت کردید برادر هر حرفی که زده میشود و مخالف نظر دیگران است که گوینده آن دشمن نیست … ببینید :
و دوباره تاکید میکنیم به این موضوع که زمینه سازان ظهور ما ایرانیان هستیم / 3
http://ashab313mahdi.blogfa.com/post-98.aspx
و دوباره تاکید میکنیم به این موضوع که زمینه سازان ظهور ما ایرانیان هستیم / 2
http://ashab313mahdi.blogfa.com/post-97.aspx
—————————-
دوست عزیز
با سلام
چرا شما حق و باطل را به هم می پیچید؟
حدیث صحیح السند علی بن مهزیار، کجا ذکر کرده است که « چینی » همان « سید خراسانی » است؟!!!
چرا یک موضوع حق را به موضوع باطل پیوند می زنید؟!
حدیث علی بن مهزیار، به صراحت سخن از « چینی » می گوید و قرینه ای که شما با آسمان و ریسمان بستن به آن اتکا نموده اید تا این عبارت « چینی » را به « سید خراسانی » پیوند بزنید، در این حدیث گرانقدر وجود ندارد!
تمامی احادیث دیگر مورد استفاده ی شما، فوق العاده ضعیف می باشند. آن هم نه ضعیف به دلیل مجهول الهویه بودن راویان، بلکه به دلیل جاعل بودن بسیاری از آن ها است!
دوست گرامی! تنها 2 حدیث صحیح السند درباره ی اهالی خراسان وجود دارند که در فصل « اصهب، ابقع و خراسانی » کتاب « سفیانی و نشانه های ظهور » تالیف « محمد فقیه » موارد مربوط به سند آن ها به تفصیل و با جزییات نقل شده است:
حداقل یک حدیث معتبر و موثق وجود دارد که نشان می دهد جزییات قیام خراسانی، حکایت از خیر بودن و هدایت گر بودن وی و سپاهش دارد.(3) این حدیث که به « موثقه ی جابر » معروف است، درباره ی قیام اهالی خراسان چنین می گوید:(4)
« و يبعث السفياني جيشا إلى الكوفة ، وعدتهم سبعون ألفاً فيصيبون من أهل الكوفة قتلاً وصلباً وسبياً فبينما هم كذلك ، إذ أقبلت رايات من قبل خراسان ، وتطوى المنازل طياً حثيثاً ، و معهم نفر من أصحاب القائم ، ثم يخرج رجل من موالي أهل الكوفة في ضعفاء ،فيقتله أمير جيش السفياني بين الحيرة والكوفة »
« سفیانی سپاهی به کوفه می فرستد که شمار آن ها هفتاد هزار نفر است. آن ها اهالی این شهر را به قتل می رسانند و به صلیب می کشند و برخی را به اسارت می گیرند، در حالی که آنان بر این حالند، پرچم هایی از جانب خراسان نزدیک می شوند. آن ها منازل و منزلگاه راه ها را شتابان در می نوردند، و تعدادی از یاران قائم با آن ها هستند، سپس مردی از موالی اهل کوفه در « ضعفاء » شورش می کند. فرمانده سپاه سفیانی در منطقه ای میان حیره و کوفه او را به قتل می رساند. »
روایت دیگر:
« گويا مى بينم گروهى را كه از مشرق زمين خروج كرده و طالب حق مى باشند اما آنها را اجابت نمى كنند مجددا برخواسته هايشان تاكيد دارند، اما مخالفان نمى پذيرند. وقتى چنين وضعى را مشاهده مى كنند شمشيرها را بدوش كشيده و در مقابل دشمن مى ايستند، اينجاست كه پاسخ مثبت مى گيرند اما اين بار خودشان نمى پذيرند تا اينكه همگى قيام مى كنند … و درفش هدايت را جز به دست تواناى صاحب شما (حضرت مهدى عليه السلام) به كسى ديگر نمى سپارند كشته هاى آنان شهيد محسوب مى شوند اما من اگر آن زمان را درك مى كردم ، خويشتن را براى يارى صاحب اين امر نگاه مى داشتم. »(105)
سند حدیث فوق، طبق نظر شیخ طوسی (رحمه الله) حسن بوده و روایت فوق، روایتی قابل اعتماد است.(106)
توضیحات « شیخ علی کورانی » در چاپ قدیم کتاب « عصر ظهور » پیرامون این روایت، شنیدنی است:(107)
« اين روايت، تا زمانيكه بر نهضت فعلى ايرانيان تطبيق مى كند. چگونه آن را توجيه كنيم به اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان از نهضتى آينده نسبت به ايرانيان خبر داده اند و از انطباق بر نهضت موجود و آنچه پيش مى آيد چشم پوشى كنيم ! و آيا اين را بر همين نهضت و بر نهضت ديگر آنان كه مثلا داراى همين ويژگيها و شرائط سياسى ، بعد از قرنهاست تطبيق كنيم ! و آيا چنين تفسيرى را عقل سليم مى پذيرد؟!
و رواياتى را كه درباره قم و موقعيت جهانى آن شهر، از زبان پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليه السلام نقل شده است ، چگونه به تاءويل ببريم رواياتى كه دلالت دارد اين موقعيت ، نزديك ظهور حضرت مهدى عليه السلام و متصل به ظهور آن بزرگوار خواهد بود… همچنين بيانگر ظاهر شدن مردى موعود از آن شهر. و ياران با وفايش است كه نه از جنگ مى هراسند و نه خسته مى شوند.. و ما امروز وضع موجود اين شهر را مى بينيم كه تا ديروز با وجود حوزه علميه در آن شهرى ضعيف بود و تاءثير معنوى اين شهر محدود در حيطه جهان تشيع و متدينين شيعه بوده است .
و اينك نام آن شهر و قيامش و روش و اسلوب آن و معرفى نمودن اسلام ، گوش جهانيان را پر مى كند! برنامه ريزى ها و خط و مشى آن در قلوب مسلمانها و جوامع اسلامى سرايت كرده و رسوخ مى نمايد و علم و دانش از اين شهر به ساير مسلمانان جهان مى رسد.
بنابراين تا زمانيكه روايات وارده در موقعيت و عظمت قم و انقلاب و نهضت آن و مرد وعده داده شده و برخاسته از اين شهر، بر انقلابى كه از قم آغاز شد و بر رهبرى آن ، امام خمينى و طرفداران وى انطباق داشته باشد آيا معقول است كه آن را به موقعيتى جهانى كه پس از ده ها سال و قرن براى قم بوجود آيد و مردى از آنجا ظهور مى كند كه طرفداران و ياران وى و يا حكومت و انقلابش داراى اين صفات هستند.. تفسير كنيم و از آنچه كه موجود است صرف نظر كنيم ؟!
اگر چنين مطلبى درباره مرد وعده داده شده از قم صحيح باشد، چگونه در روايات مربوط به موقعيت جهانى وعده داده شده شهر قم مى تواند صحيح باشد؟ و چه مى توان كرد با دو روايتى كه دال بر وجود اين موقعيت ، نزديك ظهور حضرت و ادامه آن تا ظهور ايشان است آنجا كه آمده : ((و آن (موقعيت ) نزديك ظهور قائم ماست ، خداوند قم و اهل آن را قائم مقام حضرت حجت عليه السلام قرار مى دهد)) ((و آن در زمان غيبت قائم ما تا ظهورش خواهد بود)) كه قبلا از بحار ج 60 ص 213 نقل شد.
حقيقت مطلب اين است كه بحث و مناقشه پيرامون دلالت برخى از روايات بر آنچه كه در قم و ايران اتفاق افتاده است و سعى در برگرداندن الفاظ واضح و روشن از ظاهر خودش و به طور كلى شك دلالت اين روايات و انطباق آنها بر حوادث گذشته و حال ، چيزى جز پيشداورى و حالت ضعف عقيده در تصديق پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت طاهرين عليه السلام نمى باشد. بلكه اگر منصفانه حكم كنيم بايد بگوئيم كه اگر از كلمات معصومين عليه السلام كه به طور تواتر اجمالى در روايات آمده اطمينان و يقين به معنا حاصل نشود مسلما خالى از حالت شك و ترديد و جدل نخواهد بود. از خداوند متعال مى خواهيم كه ما و همه مسلمانان را از چنين حالتى حفظ فرمايد. »(108)
البته « محمد فقیه » نویسنده ی سخت گیر کتاب « سفیانی و نشانه های ظهور »، با استناد به عبارت « كشته هاى آنان شهيد محسوب مى شوند اما من اگر آن زمان را درك مى كردم، خويشتن را براى يارى صاحب اين امر نگاه مى داشتم »، نسبت به صحت نیت صاحبان این قیام ابراز تردید کرده است،(109) حال آن که مولف مقاله ی حاضر، به این نظر آقای « محمد فقیه » پاسخی درخور دارد:
برخي از محققان گفتهاند كه اگر مطابق متن روايت مذكور، كشتههاي ايرانيان شهيد هستند، پس چرا امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اگر من آن زمان را درك ميكردم، خودم را براي صاحب اين امر (امام زمان(علیه السلام)) نگه ميداشتم؟ آيا اگر بپذيريم كه ايرانيان آخرالزمان حق طلب هستند، بهتر نيست كه امام معصوم ميفرمودند: « من نيز به آنان ميپيوستم، نه اينكه خود را نگاه ميداشتم؟ آيا از اين مطالب تناقضي يافت نميشود؟
پاسخ اين است كه امام معصوم (علیه السلام) اين حديث را براي تمام شيعيان و اهل سنت جهان بيان كردهاند. با توجه به اين موضوع، تعداد زيادي از اين افراد، توانايي پيوستن به قيام ايرانيان و جنگ در صفوف ايرانيان عليه دشمن را نداشته و ندارند. بنابراين اين حديث رو به شيعياني كه به دليل شرايط خاص نميتوانند مستقيماً ايرانيان را در جنگ ياري كنند، ميفرمايد كه در صورت مشاهده ی جنگ ايرانيان با دشمنان، بدانند كه زمان اين جنگ نزديك ظهور قائم (علیه السلام) ميباشد. پس آنان كه به واسطه ی مسائلي همچون دوري مكان جغرافيايي، عدم توانايي حضور در جنگ و … نميتوانند در كنار ايرانيان بجنگند و به فيض شهادت نائل شوند، حداقل خود را از شر نفسانيات، شياطين و بلاياي طبيعي حفظ كنند و وجود خود را براي قيام قائم (علیه السلام) كه فاصلهاي زياد با نبرد ايرانيان ندارد، حفظ نمايند.
پس نتيجه ميشود كه شيعيان و اهل سنت آزاده، در قبال نبرد ايرانيان در آخرالزمان دو وظيفه ی عمده دارند: 1- شيعيان و اهل سنت ايران و هر كسي كه توانايي حضور در جنگ ايران با دشمنانش را دارد، بايد به كمك ايرانيان بشتابد و بداند كه اگر در اين جنگ كشته شود، شهيد خواهد بود. 2- شيعيان و اهل سنت ديگر نقاط جهان (براي مثال شيعيان لبنان، تاجيكستان و …) كه نميتوانند مستيقماً به ايران كمك كنند و در جنگ ايران عليه دشمنان شركت نمايند، حداقل خود را محافظت نمايند تا براي قيام بزرگ قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه نزديك جنگ ايرانيان به وقوع ميپيوندد، آماده نمايند.
با توجه به مطالب شده، باید گفت که اصولاً اطلاق لفظ « سید خراسانی » به رهبر ایرانیان عصر ظهور، به این معنا نیست که نام وی لزوماً « خراسانی » باشد و یا …
عبارت « سید خراسانی » که در توصیف رهبر ایرانیان بیان شده است، می تواند بر افراد زیر صادق باشد:
1 – فردی که نام خانوادگی وی « خراسانی » باشد. برای مثال: سید حمید خراسانی.
2 – فردی که در استان خراسان متولد شده باشد.
3 – فردی که اصالتاً اهل خراسان باشد، حتی اگر در منطقه ی دیگری زندگی کند.
4 – اگر خراسان را مجازاً به عنوان کشور « ایران » در نظر بگیریم، حتی می توان هر فرد « ایرانی » را به عنوان « خراسانی » در نظر گرفت.
http://alvadossadegh.com/fa/article/51-apocalypse/9968-1390-03-15-20-39-14.html
http://alvadossadegh.com/fa/article/51-apocalypse/10179-1390-03-24-20-21-45.html
آن چه که مسلم است، نفس بروز قیام حق طلبانه ی ایرانیان آخرالزمان می باشد که از سال ها قبل نیز حکومتی اسلامی تشکیل داده اند (بر خلاف یمانی)، اما اعلام قیام و نهضت بزرگ جهانی و بین المللی ایرانیان در ماه های پایانی منتهی به ظهور رخ می دهد که روایات از آن به « خروج » تعبیر کرده اند. (در مورد ماه های پایانی قبل از ظهور، مسئله ی خروج خراسانی، سفیانی و یمانی مطرح است، نه ظهور این سه نفر!)
دوست گرامی، شما رهبر ایران در آخرالزمان را می توانید « سید خراسانی »، « سید حسینی »، « حسینی خراسانی »، « زعیم ایران »، و …. بنامید! زیرا نام های مربوطه نام های اصلی نیستند! بلکه القاب روایات در مورد این شخصیت عظیم الشان می باشند!
به هر حال، و به دلایل متعدد، از جمله حدیث « موثقه ی جابر » که تنها حدیث صحیح، صریح و بی خدشه در مورد قیام « اهالی خراسان » یا « ایرانیان » می باشد، اکثر محققان برجسته، از جمله « علامه کورانی »، « استاد مجتبی السادة »، « محمد فقیه » و … از رهبر ایرانیان با عنوان « سید خراسانی » (سید زعیم خراسانیان (ایرانیان)) نام برده اند و از هر کدام از این بزرگان نیز بپرسید، آن ها هم خواهند گفت که این نام، تنها یک لقب مشهور برای رهبر ایرانیان (آخرالزمان) می باشد!
ضمناً مصاحبه ی زیر با جناب آقای « کورانی » در رابطه با « خراسانی » نیز بسیار جالب است:
http://alvadossadegh.com/fa/vijhe-13/1993-1388-12-26-22-43-46.html
بنابراین تقلا و دست و پا زدن برخی از دوستان جهت ارایه ی ورژن جدیدی از « سید خراسانی »، مردود، بی فایده و هدر دادن وقت مخاطبان محترم است!
شما می توانید رهبر ایرانیان آخرالزمان را هر چه که دوست دارید، بنامید! تفاوتی در اصل ماجرا نمی کند!
مسیری که شما در حال پیمودن آن هستید، نه تنها کاملاً غلط و مردود است، بلکه بی فایده نیز می باشد! چرا که تفاوتی در نتیجه ی بحث که همانا پذیرفتن وجود قیام حق طلبانه ی ایرانیان آخرالزمان است نمی کند!
جمع بندی:
1 – تمامی احادیث قایل شونده به این که « سید خراسانی » از چین می آید، فوق العاده ضعیف و بی بنیه هستند!
2 – در هیچ کدام از احادیث قوی، ذکر نشده است که « سید خراسانی » همان « مرد چینی » آخرالزمان است!
3 – در تنها 2 حدیث قابل اطمینان و قوی در مورد قیام آخرالزمان، به صراحت، از اهالی خراسان سخن به میان آمده است! بنابراین زعیم آن ها را می توان « سید خراسانی » نامید.
4 – اجماع محققین در مورد اطلاق عبارت « سید خراسانی » به زعیم ایرانیان می باشد.
5 – اصولاً اگر اعتقاد به خیر بودن قیام ایرانیان در آخرالزمان دارید، تقلای شما در مورد اسم و رسم و نام رهبر این قیام، بی فایده است و سودی نیز به حال منتظران مهدی موعود (عج) ندارد.
6 – ضمناً مبادا به سمت این مسئله بروید که: « ای بابا! حدیث ضعیف و قوی کجا بود! حدیث منتسب به معصوم (ع) که قوی و ضعیف نمی شناسد! » در جریان باشید که منحرفانی همچون « احمد الحسن الیمانی » نیز انحراف خود را از همین موضوع به ظاهر ساده شروع کرده اند!
در انتها باید بگوییم که ادامه ی چنین بحث هایی اصولاً بی فایده می باشد. چرا که تنها صرف زمان گرانبها را بدون هیچ گونه حاصلی به همراه دارد!
موفق باشید
در ضمن برادر کمی اندیشه کنید و قبول کنید که نظر این محققین اصحاب 313 مهدی نظر شما و دیگر محققین هم نظرتان را رد کرده با دلایل علمی و روائی
ایران و زمینه سازی در ایران و برنامه های ایران و … برای ظهور خیلی عظیم تر و طولانی تر و سخت تر از سید حسنی و خراسانی و یمانی است که تازه در ماه رجب سال ظهور قیام میکنند و
ببینید در روایت صحیح و سند زیر حضرت میفرمایند مرد چینی (سید خراسانی قیام کننده از چین)
خب ما اثبات کردیم این فقد الصینی سید خراسانی است
حال اگر شما نظر دیگری دارید اثبات کنید این مرد چینی که در سال ظهور در این روایت در کنار سفیانی که از علائم رجب سال ظهور است و … کیست ؟ این مرد چینی !!!؟؟؟
—————————-
دوست عزیز
با سلام
چرا شما حق و باطل را به هم می پیچید؟
حدیث صحیح السند علی بن مهزیار، کجا ذکر کرده است که « چینی » همان « سید خراسانی » است؟!!!
چرا یک موضوع حق را به موضوع باطل پیوند می زنید؟!
حدیث علی بن مهزیار، به صراحت سخن از « چینی » می گوید و قرینه ای که شما با آسمان و ریسمان بستن به آن اتکا نموده اید تا این عبارت « چینی » را به « سید خراسانی » پیوند بزنید، در این حدیث گرانقدر وجود ندارد!
تمامی احادیث دیگر مورد استفاده ی شما، فوق العاده ضعیف می باشند. آن هم نه ضعیف به دلیل مجهول الهویه بودن راویان، بلکه به دلیل جاعل بودن بسیاری از آن ها است!
دوست گرامی! تنها 2 حدیث صحیح السند درباره ی اهالی خراسان وجود دارند که در فصل « اصهب، ابقع و خراسانی » کتاب « سفیانی و نشانه های ظهور » تالیف « محمد فقیه » موارد مربوط به سند آن ها به تفصیل و با جزییات نقل شده است:
حداقل یک حدیث معتبر و موثق وجود دارد که نشان می دهد جزییات قیام خراسانی، حکایت از خیر بودن و هدایت گر بودن وی و سپاهش دارد.(3) این حدیث که به « موثقه ی جابر » معروف است، درباره ی قیام اهالی خراسان چنین می گوید:(4)
« و يبعث السفياني جيشا إلى الكوفة ، وعدتهم سبعون ألفاً فيصيبون من أهل الكوفة قتلاً وصلباً وسبياً فبينما هم كذلك ، إذ أقبلت رايات من قبل خراسان ، وتطوى المنازل طياً حثيثاً ، و معهم نفر من أصحاب القائم ، ثم يخرج رجل من موالي أهل الكوفة في ضعفاء ،فيقتله أمير جيش السفياني بين الحيرة والكوفة »
« سفیانی سپاهی به کوفه می فرستد که شمار آن ها هفتاد هزار نفر است. آن ها اهالی این شهر را به قتل می رسانند و به صلیب می کشند و برخی را به اسارت می گیرند، در حالی که آنان بر این حالند، پرچم هایی از جانب خراسان نزدیک می شوند. آن ها منازل و منزلگاه راه ها را شتابان در می نوردند، و تعدادی از یاران قائم با آن ها هستند، سپس مردی از موالی اهل کوفه در « ضعفاء » شورش می کند. فرمانده سپاه سفیانی در منطقه ای میان حیره و کوفه او را به قتل می رساند. »
روایت دیگر:
« گويا مى بينم گروهى را كه از مشرق زمين خروج كرده و طالب حق مى باشند اما آنها را اجابت نمى كنند مجددا برخواسته هايشان تاكيد دارند، اما مخالفان نمى پذيرند. وقتى چنين وضعى را مشاهده مى كنند شمشيرها را بدوش كشيده و در مقابل دشمن مى ايستند، اينجاست كه پاسخ مثبت مى گيرند اما اين بار خودشان نمى پذيرند تا اينكه همگى قيام مى كنند … و درفش هدايت را جز به دست تواناى صاحب شما (حضرت مهدى عليه السلام) به كسى ديگر نمى سپارند كشته هاى آنان شهيد محسوب مى شوند اما من اگر آن زمان را درك مى كردم ، خويشتن را براى يارى صاحب اين امر نگاه مى داشتم. »(105)
سند حدیث فوق، طبق نظر شیخ طوسی (رحمه الله) حسن بوده و روایت فوق، روایتی قابل اعتماد است.(106)
توضیحات « شیخ علی کورانی » در چاپ قدیم کتاب « عصر ظهور » پیرامون این روایت، شنیدنی است:(107)
« اين روايت، تا زمانيكه بر نهضت فعلى ايرانيان تطبيق مى كند. چگونه آن را توجيه كنيم به اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان از نهضتى آينده نسبت به ايرانيان خبر داده اند و از انطباق بر نهضت موجود و آنچه پيش مى آيد چشم پوشى كنيم ! و آيا اين را بر همين نهضت و بر نهضت ديگر آنان كه مثلا داراى همين ويژگيها و شرائط سياسى ، بعد از قرنهاست تطبيق كنيم ! و آيا چنين تفسيرى را عقل سليم مى پذيرد؟!
و رواياتى را كه درباره قم و موقعيت جهانى آن شهر، از زبان پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليه السلام نقل شده است ، چگونه به تاءويل ببريم رواياتى كه دلالت دارد اين موقعيت ، نزديك ظهور حضرت مهدى عليه السلام و متصل به ظهور آن بزرگوار خواهد بود… همچنين بيانگر ظاهر شدن مردى موعود از آن شهر. و ياران با وفايش است كه نه از جنگ مى هراسند و نه خسته مى شوند.. و ما امروز وضع موجود اين شهر را مى بينيم كه تا ديروز با وجود حوزه علميه در آن شهرى ضعيف بود و تاءثير معنوى اين شهر محدود در حيطه جهان تشيع و متدينين شيعه بوده است .
و اينك نام آن شهر و قيامش و روش و اسلوب آن و معرفى نمودن اسلام ، گوش جهانيان را پر مى كند! برنامه ريزى ها و خط و مشى آن در قلوب مسلمانها و جوامع اسلامى سرايت كرده و رسوخ مى نمايد و علم و دانش از اين شهر به ساير مسلمانان جهان مى رسد.
بنابراين تا زمانيكه روايات وارده در موقعيت و عظمت قم و انقلاب و نهضت آن و مرد وعده داده شده و برخاسته از اين شهر، بر انقلابى كه از قم آغاز شد و بر رهبرى آن ، امام خمينى و طرفداران وى انطباق داشته باشد آيا معقول است كه آن را به موقعيتى جهانى كه پس از ده ها سال و قرن براى قم بوجود آيد و مردى از آنجا ظهور مى كند كه طرفداران و ياران وى و يا حكومت و انقلابش داراى اين صفات هستند.. تفسير كنيم و از آنچه كه موجود است صرف نظر كنيم ؟!
اگر چنين مطلبى درباره مرد وعده داده شده از قم صحيح باشد، چگونه در روايات مربوط به موقعيت جهانى وعده داده شده شهر قم مى تواند صحيح باشد؟ و چه مى توان كرد با دو روايتى كه دال بر وجود اين موقعيت ، نزديك ظهور حضرت و ادامه آن تا ظهور ايشان است آنجا كه آمده : ((و آن (موقعيت ) نزديك ظهور قائم ماست ، خداوند قم و اهل آن را قائم مقام حضرت حجت عليه السلام قرار مى دهد)) ((و آن در زمان غيبت قائم ما تا ظهورش خواهد بود)) كه قبلا از بحار ج 60 ص 213 نقل شد.
حقيقت مطلب اين است كه بحث و مناقشه پيرامون دلالت برخى از روايات بر آنچه كه در قم و ايران اتفاق افتاده است و سعى در برگرداندن الفاظ واضح و روشن از ظاهر خودش و به طور كلى شك دلالت اين روايات و انطباق آنها بر حوادث گذشته و حال ، چيزى جز پيشداورى و حالت ضعف عقيده در تصديق پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت طاهرين عليه السلام نمى باشد. بلكه اگر منصفانه حكم كنيم بايد بگوئيم كه اگر از كلمات معصومين عليه السلام كه به طور تواتر اجمالى در روايات آمده اطمينان و يقين به معنا حاصل نشود مسلما خالى از حالت شك و ترديد و جدل نخواهد بود. از خداوند متعال مى خواهيم كه ما و همه مسلمانان را از چنين حالتى حفظ فرمايد. »(108)
البته « محمد فقیه » نویسنده ی سخت گیر کتاب « سفیانی و نشانه های ظهور »، با استناد به عبارت « كشته هاى آنان شهيد محسوب مى شوند اما من اگر آن زمان را درك مى كردم، خويشتن را براى يارى صاحب اين امر نگاه مى داشتم »، نسبت به صحت نیت صاحبان این قیام ابراز تردید کرده است،(109) حال آن که مولف مقاله ی حاضر، به این نظر آقای « محمد فقیه » پاسخی درخور دارد:
برخي از محققان گفتهاند كه اگر مطابق متن روايت مذكور، كشتههاي ايرانيان شهيد هستند، پس چرا امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اگر من آن زمان را درك ميكردم، خودم را براي صاحب اين امر (امام زمان(علیه السلام)) نگه ميداشتم؟ آيا اگر بپذيريم كه ايرانيان آخرالزمان حق طلب هستند، بهتر نيست كه امام معصوم ميفرمودند: « من نيز به آنان ميپيوستم، نه اينكه خود را نگاه ميداشتم؟ آيا از اين مطالب تناقضي يافت نميشود؟
پاسخ اين است كه امام معصوم (علیه السلام) اين حديث را براي تمام شيعيان و اهل سنت جهان بيان كردهاند. با توجه به اين موضوع، تعداد زيادي از اين افراد، توانايي پيوستن به قيام ايرانيان و جنگ در صفوف ايرانيان عليه دشمن را نداشته و ندارند. بنابراين اين حديث رو به شيعياني كه به دليل شرايط خاص نميتوانند مستقيماً ايرانيان را در جنگ ياري كنند، ميفرمايد كه در صورت مشاهده ی جنگ ايرانيان با دشمنان، بدانند كه زمان اين جنگ نزديك ظهور قائم (علیه السلام) ميباشد. پس آنان كه به واسطه ی مسائلي همچون دوري مكان جغرافيايي، عدم توانايي حضور در جنگ و … نميتوانند در كنار ايرانيان بجنگند و به فيض شهادت نائل شوند، حداقل خود را از شر نفسانيات، شياطين و بلاياي طبيعي حفظ كنند و وجود خود را براي قيام قائم (علیه السلام) كه فاصلهاي زياد با نبرد ايرانيان ندارد، حفظ نمايند.
پس نتيجه ميشود كه شيعيان و اهل سنت آزاده، در قبال نبرد ايرانيان در آخرالزمان دو وظيفه ی عمده دارند: 1- شيعيان و اهل سنت ايران و هر كسي كه توانايي حضور در جنگ ايران با دشمنانش را دارد، بايد به كمك ايرانيان بشتابد و بداند كه اگر در اين جنگ كشته شود، شهيد خواهد بود. 2- شيعيان و اهل سنت ديگر نقاط جهان (براي مثال شيعيان لبنان، تاجيكستان و …) كه نميتوانند مستيقماً به ايران كمك كنند و در جنگ ايران عليه دشمنان شركت نمايند، حداقل خود را محافظت نمايند تا براي قيام بزرگ قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه نزديك جنگ ايرانيان به وقوع ميپيوندد، آماده نمايند.
با توجه به مطالب شده، باید گفت که اصولاً اطلاق لفظ « سید خراسانی » به رهبر ایرانیان عصر ظهور، به این معنا نیست که نام وی لزوماً « خراسانی » باشد و یا …
عبارت « سید خراسانی » که در توصیف رهبر ایرانیان بیان شده است، می تواند بر افراد زیر صادق باشد:
1 – فردی که نام خانوادگی وی « خراسانی » باشد. برای مثال: سید حمید خراسانی.
2 – فردی که در استان خراسان متولد شده باشد.
3 – فردی که اصالتاً اهل خراسان باشد، حتی اگر در منطقه ی دیگری زندگی کند.
4 – اگر خراسان را مجازاً به عنوان کشور « ایران » در نظر بگیریم، حتی می توان هر فرد « ایرانی » را به عنوان « خراسانی » در نظر گرفت.
http://alvadossadegh.com/fa/article/51-apocalypse/9968-1390-03-15-20-39-14.html
http://alvadossadegh.com/fa/article/51-apocalypse/10179-1390-03-24-20-21-45.html
آن چه که مسلم است، نفس بروز قیام حق طلبانه ی ایرانیان آخرالزمان می باشد که از سال ها قبل نیز حکومتی اسلامی تشکیل داده اند (بر خلاف یمانی)، اما اعلام قیام و نهضت بزرگ جهانی و بین المللی ایرانیان در ماه های پایانی منتهی به ظهور رخ می دهد که روایات از آن به « خروج » تعبیر کرده اند. (در مورد ماه های پایانی قبل از ظهور، مسئله ی خروج خراسانی، سفیانی و یمانی مطرح است، نه ظهور این سه نفر!)
دوست گرامی، شما رهبر ایران در آخرالزمان را می توانید « سید خراسانی »، « سید حسینی »، « حسینی خراسانی »، « زعیم ایران »، و …. بنامید! زیرا نام های مربوطه نام های اصلی نیستند! بلکه القاب روایات در مورد این شخصیت عظیم الشان می باشند!
به هر حال، و به دلایل متعدد، از جمله حدیث « موثقه ی جابر » که تنها حدیث صحیح، صریح و بی خدشه در مورد قیام « اهالی خراسان » یا « ایرانیان » می باشد، اکثر محققان برجسته، از جمله « علامه کورانی »، « استاد مجتبی السادة »، « محمد فقیه » و … از رهبر ایرانیان با عنوان « سید خراسانی » (سید زعیم خراسانیان (ایرانیان)) نام برده اند و از هر کدام از این بزرگان نیز بپرسید، آن ها هم خواهند گفت که این نام، تنها یک لقب مشهور برای رهبر ایرانیان (آخرالزمان) می باشد!
ضمناً مصاحبه ی زیر با جناب آقای « کورانی » در رابطه با « خراسانی » نیز بسیار جالب است:
http://alvadossadegh.com/fa/vijhe-13/1993-1388-12-26-22-43-46.html
بنابراین تقلا و دست و پا زدن برخی از دوستان جهت ارایه ی ورژن جدیدی از « سید خراسانی »، مردود، بی فایده و هدر دادن وقت مخاطبان محترم است!
شما می توانید رهبر ایرانیان آخرالزمان را هر چه که دوست دارید، بنامید! تفاوتی در اصل ماجرا نمی کند!
مسیری که شما در حال پیمودن آن هستید، نه تنها کاملاً غلط و مردود است، بلکه بی فایده نیز می باشد! چرا که تفاوتی در نتیجه ی بحث که همانا پذیرفتن وجود قیام حق طلبانه ی ایرانیان آخرالزمان است نمی کند!
جمع بندی:
1 – تمامی احادیث قایل شونده به این که « سید خراسانی » از چین می آید، فوق العاده ضعیف و بی بنیه هستند!
2 – در هیچ کدام از احادیث قوی، ذکر نشده است که « سید خراسانی » همان « مرد چینی » آخرالزمان است!
3 – در تنها 2 حدیث قابل اطمینان و قوی در مورد قیام آخرالزمان، به صراحت، از اهالی خراسان سخن به میان آمده است! بنابراین زعیم آن ها را می توان « سید خراسانی » نامید.
4 – اجماع محققین در مورد اطلاق عبارت « سید خراسانی » به زعیم ایرانیان می باشد.
5 – اصولاً اگر اعتقاد به خیر بودن قیام ایرانیان در آخرالزمان دارید، تقلای شما در مورد اسم و رسم و نام رهبر این قیام، بی فایده است و سودی نیز به حال منتظران مهدی موعود (عج) ندارد.
6 – ضمناً مبادا به سمت این مسئله بروید که: « ای بابا! حدیث ضعیف و قوی کجا بود! حدیث منتسب به معصوم (ع) که قوی و ضعیف نمی شناسد! » در جریان باشید که منحرفانی همچون « احمد الحسن الیمانی » نیز انحراف خود را از همین موضوع به ظاهر ساده شروع کرده اند!
در انتها باید بگوییم که ادامه ی چنین بحث هایی اصولاً بی فایده می باشد. چرا که تنها صرف زمان گرانبها را بدون هیچ گونه حاصلی به همراه دارد!
موفق باشید
این هم روایت صحیح سند :
و اما قیام سید خراسانی از چین :
خص، [منتخب البصائر] مِنْ كِتَابِ السُّلْطَانِ الْمُفَرِّجِ عَنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ تَصْنِيفِ السَّيِّدِ الْجَلِيلِ بَهَاءِ الدِّينِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْكَرِيمِ الْحَسَنِيِّ يَرْفَعُهُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَال كُنْتُ نَائِماً فِي مَرْقَدِي إِذْ رَأَيْتُ فِيمَا يَرَى النَّائِمُ قَائِلًا يَقُولُ حُجَّ السَّنَةَ فَإِنَّكَ تَلْقَى صَاحِبَ الزَّمَانِ وَ ذَكَرَ الْحَدِيثَ بِطُولِهِ ثُمَّ قَالَ : :
مولا صاحب الزمان عج :
يَا ابْنَ مَهْزِيَارَ إِنَّهُ إِذَا فُقِدَ الصِّينِيُّ وَ تَحَرَّكَ الْمَغْرِبِيُّ وَ سَارَ الْعَبَّاسِيُّ وَ بُويِعَ السُّفْيَانِيُّ يُؤْذَنُ لِوَلِيِّ اللَّهِ فَأَخْرُجُ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمُرْوَةِ فِي ثَلَاثِمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ…
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج53، ص: 105
اصلا شما باید با روایت صحیح و سند ایاک شذاذا همه چیز را بفهمید
—————————-
دوست عزیز
با سلام
چرا شما حق و باطل را به هم می پیچید؟
حدیث صحیح السند علی بن مهزیار، کجا ذکر کرده است که « چینی » همان « سید خراسانی » است؟!!!
چرا یک موضوع حق را به موضوع باطل پیوند می زنید؟!
حدیث علی بن مهزیار، به صراحت سخن از « چینی » می گوید و قرینه ای که شما با آسمان و ریسمان بستن به آن اتکا نموده اید تا این عبارت « چینی » را به « سید خراسانی » پیوند بزنید، در این حدیث گرانقدر وجود ندارد!
تمامی احادیث دیگر مورد استفاده ی شما، فوق العاده ضعیف می باشند. آن هم نه ضعیف به دلیل مجهول الهویه بودن راویان، بلکه به دلیل جاعل بودن بسیاری از آن ها است!
دوست گرامی! تنها 2 حدیث صحیح السند درباره ی اهالی خراسان وجود دارند که در فصل « اصهب، ابقع و خراسانی » کتاب « سفیانی و نشانه های ظهور » تالیف « محمد فقیه » موارد مربوط به سند آن ها به تفصیل و با جزییات نقل شده است:
حداقل یک حدیث معتبر و موثق وجود دارد که نشان می دهد جزییات قیام خراسانی، حکایت از خیر بودن و هدایت گر بودن وی و سپاهش دارد.(3) این حدیث که به « موثقه ی جابر » معروف است، درباره ی قیام اهالی خراسان چنین می گوید:(4)
« و يبعث السفياني جيشا إلى الكوفة ، وعدتهم سبعون ألفاً فيصيبون من أهل الكوفة قتلاً وصلباً وسبياً فبينما هم كذلك ، إذ أقبلت رايات من قبل خراسان ، وتطوى المنازل طياً حثيثاً ، و معهم نفر من أصحاب القائم ، ثم يخرج رجل من موالي أهل الكوفة في ضعفاء ،فيقتله أمير جيش السفياني بين الحيرة والكوفة »
« سفیانی سپاهی به کوفه می فرستد که شمار آن ها هفتاد هزار نفر است. آن ها اهالی این شهر را به قتل می رسانند و به صلیب می کشند و برخی را به اسارت می گیرند، در حالی که آنان بر این حالند، پرچم هایی از جانب خراسان نزدیک می شوند. آن ها منازل و منزلگاه راه ها را شتابان در می نوردند، و تعدادی از یاران قائم با آن ها هستند، سپس مردی از موالی اهل کوفه در « ضعفاء » شورش می کند. فرمانده سپاه سفیانی در منطقه ای میان حیره و کوفه او را به قتل می رساند. »
روایت دیگر:
« گويا مى بينم گروهى را كه از مشرق زمين خروج كرده و طالب حق مى باشند اما آنها را اجابت نمى كنند مجددا برخواسته هايشان تاكيد دارند، اما مخالفان نمى پذيرند. وقتى چنين وضعى را مشاهده مى كنند شمشيرها را بدوش كشيده و در مقابل دشمن مى ايستند، اينجاست كه پاسخ مثبت مى گيرند اما اين بار خودشان نمى پذيرند تا اينكه همگى قيام مى كنند … و درفش هدايت را جز به دست تواناى صاحب شما (حضرت مهدى عليه السلام) به كسى ديگر نمى سپارند كشته هاى آنان شهيد محسوب مى شوند اما من اگر آن زمان را درك مى كردم ، خويشتن را براى يارى صاحب اين امر نگاه مى داشتم. »(105)
سند حدیث فوق، طبق نظر شیخ طوسی (رحمه الله) حسن بوده و روایت فوق، روایتی قابل اعتماد است.(106)
توضیحات « شیخ علی کورانی » در چاپ قدیم کتاب « عصر ظهور » پیرامون این روایت، شنیدنی است:(107)
« اين روايت، تا زمانيكه بر نهضت فعلى ايرانيان تطبيق مى كند. چگونه آن را توجيه كنيم به اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان از نهضتى آينده نسبت به ايرانيان خبر داده اند و از انطباق بر نهضت موجود و آنچه پيش مى آيد چشم پوشى كنيم ! و آيا اين را بر همين نهضت و بر نهضت ديگر آنان كه مثلا داراى همين ويژگيها و شرائط سياسى ، بعد از قرنهاست تطبيق كنيم ! و آيا چنين تفسيرى را عقل سليم مى پذيرد؟!
و رواياتى را كه درباره قم و موقعيت جهانى آن شهر، از زبان پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليه السلام نقل شده است ، چگونه به تاءويل ببريم رواياتى كه دلالت دارد اين موقعيت ، نزديك ظهور حضرت مهدى عليه السلام و متصل به ظهور آن بزرگوار خواهد بود… همچنين بيانگر ظاهر شدن مردى موعود از آن شهر. و ياران با وفايش است كه نه از جنگ مى هراسند و نه خسته مى شوند.. و ما امروز وضع موجود اين شهر را مى بينيم كه تا ديروز با وجود حوزه علميه در آن شهرى ضعيف بود و تاءثير معنوى اين شهر محدود در حيطه جهان تشيع و متدينين شيعه بوده است .
و اينك نام آن شهر و قيامش و روش و اسلوب آن و معرفى نمودن اسلام ، گوش جهانيان را پر مى كند! برنامه ريزى ها و خط و مشى آن در قلوب مسلمانها و جوامع اسلامى سرايت كرده و رسوخ مى نمايد و علم و دانش از اين شهر به ساير مسلمانان جهان مى رسد.
بنابراين تا زمانيكه روايات وارده در موقعيت و عظمت قم و انقلاب و نهضت آن و مرد وعده داده شده و برخاسته از اين شهر، بر انقلابى كه از قم آغاز شد و بر رهبرى آن ، امام خمينى و طرفداران وى انطباق داشته باشد آيا معقول است كه آن را به موقعيتى جهانى كه پس از ده ها سال و قرن براى قم بوجود آيد و مردى از آنجا ظهور مى كند كه طرفداران و ياران وى و يا حكومت و انقلابش داراى اين صفات هستند.. تفسير كنيم و از آنچه كه موجود است صرف نظر كنيم ؟!
اگر چنين مطلبى درباره مرد وعده داده شده از قم صحيح باشد، چگونه در روايات مربوط به موقعيت جهانى وعده داده شده شهر قم مى تواند صحيح باشد؟ و چه مى توان كرد با دو روايتى كه دال بر وجود اين موقعيت ، نزديك ظهور حضرت و ادامه آن تا ظهور ايشان است آنجا كه آمده : ((و آن (موقعيت ) نزديك ظهور قائم ماست ، خداوند قم و اهل آن را قائم مقام حضرت حجت عليه السلام قرار مى دهد)) ((و آن در زمان غيبت قائم ما تا ظهورش خواهد بود)) كه قبلا از بحار ج 60 ص 213 نقل شد.
حقيقت مطلب اين است كه بحث و مناقشه پيرامون دلالت برخى از روايات بر آنچه كه در قم و ايران اتفاق افتاده است و سعى در برگرداندن الفاظ واضح و روشن از ظاهر خودش و به طور كلى شك دلالت اين روايات و انطباق آنها بر حوادث گذشته و حال ، چيزى جز پيشداورى و حالت ضعف عقيده در تصديق پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت طاهرين عليه السلام نمى باشد. بلكه اگر منصفانه حكم كنيم بايد بگوئيم كه اگر از كلمات معصومين عليه السلام كه به طور تواتر اجمالى در روايات آمده اطمينان و يقين به معنا حاصل نشود مسلما خالى از حالت شك و ترديد و جدل نخواهد بود. از خداوند متعال مى خواهيم كه ما و همه مسلمانان را از چنين حالتى حفظ فرمايد. »(108)
البته « محمد فقیه » نویسنده ی سخت گیر کتاب « سفیانی و نشانه های ظهور »، با استناد به عبارت « كشته هاى آنان شهيد محسوب مى شوند اما من اگر آن زمان را درك مى كردم، خويشتن را براى يارى صاحب اين امر نگاه مى داشتم »، نسبت به صحت نیت صاحبان این قیام ابراز تردید کرده است،(109) حال آن که مولف مقاله ی حاضر، به این نظر آقای « محمد فقیه » پاسخی درخور دارد:
برخي از محققان گفتهاند كه اگر مطابق متن روايت مذكور، كشتههاي ايرانيان شهيد هستند، پس چرا امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اگر من آن زمان را درك ميكردم، خودم را براي صاحب اين امر (امام زمان(علیه السلام)) نگه ميداشتم؟ آيا اگر بپذيريم كه ايرانيان آخرالزمان حق طلب هستند، بهتر نيست كه امام معصوم ميفرمودند: « من نيز به آنان ميپيوستم، نه اينكه خود را نگاه ميداشتم؟ آيا از اين مطالب تناقضي يافت نميشود؟
پاسخ اين است كه امام معصوم (علیه السلام) اين حديث را براي تمام شيعيان و اهل سنت جهان بيان كردهاند. با توجه به اين موضوع، تعداد زيادي از اين افراد، توانايي پيوستن به قيام ايرانيان و جنگ در صفوف ايرانيان عليه دشمن را نداشته و ندارند. بنابراين اين حديث رو به شيعياني كه به دليل شرايط خاص نميتوانند مستقيماً ايرانيان را در جنگ ياري كنند، ميفرمايد كه در صورت مشاهده ی جنگ ايرانيان با دشمنان، بدانند كه زمان اين جنگ نزديك ظهور قائم (علیه السلام) ميباشد. پس آنان كه به واسطه ی مسائلي همچون دوري مكان جغرافيايي، عدم توانايي حضور در جنگ و … نميتوانند در كنار ايرانيان بجنگند و به فيض شهادت نائل شوند، حداقل خود را از شر نفسانيات، شياطين و بلاياي طبيعي حفظ كنند و وجود خود را براي قيام قائم (علیه السلام) كه فاصلهاي زياد با نبرد ايرانيان ندارد، حفظ نمايند.
پس نتيجه ميشود كه شيعيان و اهل سنت آزاده، در قبال نبرد ايرانيان در آخرالزمان دو وظيفه ی عمده دارند: 1- شيعيان و اهل سنت ايران و هر كسي كه توانايي حضور در جنگ ايران با دشمنانش را دارد، بايد به كمك ايرانيان بشتابد و بداند كه اگر در اين جنگ كشته شود، شهيد خواهد بود. 2- شيعيان و اهل سنت ديگر نقاط جهان (براي مثال شيعيان لبنان، تاجيكستان و …) كه نميتوانند مستيقماً به ايران كمك كنند و در جنگ ايران عليه دشمنان شركت نمايند، حداقل خود را محافظت نمايند تا براي قيام بزرگ قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه نزديك جنگ ايرانيان به وقوع ميپيوندد، آماده نمايند.
با توجه به مطالب شده، باید گفت که اصولاً اطلاق لفظ « سید خراسانی » به رهبر ایرانیان عصر ظهور، به این معنا نیست که نام وی لزوماً « خراسانی » باشد و یا …
عبارت « سید خراسانی » که در توصیف رهبر ایرانیان بیان شده است، می تواند بر افراد زیر صادق باشد:
1 – فردی که نام خانوادگی وی « خراسانی » باشد. برای مثال: سید حمید خراسانی.
2 – فردی که در استان خراسان متولد شده باشد.
3 – فردی که اصالتاً اهل خراسان باشد، حتی اگر در منطقه ی دیگری زندگی کند.
4 – اگر خراسان را مجازاً به عنوان کشور « ایران » در نظر بگیریم، حتی می توان هر فرد « ایرانی » را به عنوان « خراسانی » در نظر گرفت.
http://alvadossadegh.com/fa/article/51-apocalypse/9968-1390-03-15-20-39-14.html
http://alvadossadegh.com/fa/article/51-apocalypse/10179-1390-03-24-20-21-45.html
آن چه که مسلم است، نفس بروز قیام حق طلبانه ی ایرانیان آخرالزمان می باشد که از سال ها قبل نیز حکومتی اسلامی تشکیل داده اند (بر خلاف یمانی)، اما اعلام قیام و نهضت بزرگ جهانی و بین المللی ایرانیان در ماه های پایانی منتهی به ظهور رخ می دهد که روایات از آن به « خروج » تعبیر کرده اند. (در مورد ماه های پایانی قبل از ظهور، مسئله ی خروج خراسانی، سفیانی و یمانی مطرح است، نه ظهور این سه نفر!)
دوست گرامی، شما رهبر ایران در آخرالزمان را می توانید « سید خراسانی »، « سید حسینی »، « حسینی خراسانی »، « زعیم ایران »، و …. بنامید! زیرا نام های مربوطه نام های اصلی نیستند! بلکه القاب روایات در مورد این شخصیت عظیم الشان می باشند!
به هر حال، و به دلایل متعدد، از جمله حدیث « موثقه ی جابر » که تنها حدیث صحیح، صریح و بی خدشه در مورد قیام « اهالی خراسان » یا « ایرانیان » می باشد، اکثر محققان برجسته، از جمله « علامه کورانی »، « استاد مجتبی السادة »، « محمد فقیه » و … از رهبر ایرانیان با عنوان « سید خراسانی » (سید زعیم خراسانیان (ایرانیان)) نام برده اند و از هر کدام از این بزرگان نیز بپرسید، آن ها هم خواهند گفت که این نام، تنها یک لقب مشهور برای رهبر ایرانیان (آخرالزمان) می باشد!
ضمناً مصاحبه ی زیر با جناب آقای « کورانی » در رابطه با « خراسانی » نیز بسیار جالب است:
http://alvadossadegh.com/fa/vijhe-13/1993-1388-12-26-22-43-46.html
بنابراین تقلا و دست و پا زدن برخی از دوستان جهت ارایه ی ورژن جدیدی از « سید خراسانی »، مردود، بی فایده و هدر دادن وقت مخاطبان محترم است!
شما می توانید رهبر ایرانیان آخرالزمان را هر چه که دوست دارید، بنامید! تفاوتی در اصل ماجرا نمی کند!
مسیری که شما در حال پیمودن آن هستید، نه تنها کاملاً غلط و مردود است، بلکه بی فایده نیز می باشد! چرا که تفاوتی در نتیجه ی بحث که همانا پذیرفتن وجود قیام حق طلبانه ی ایرانیان آخرالزمان است نمی کند!
جمع بندی:
1 – تمامی احادیث قایل شونده به این که « سید خراسانی » از چین می آید، فوق العاده ضعیف و بی بنیه هستند!
2 – در هیچ کدام از احادیث قوی، ذکر نشده است که « سید خراسانی » همان « مرد چینی » آخرالزمان است!
3 – در تنها 2 حدیث قابل اطمینان و قوی در مورد قیام آخرالزمان، به صراحت، از اهالی خراسان سخن به میان آمده است! بنابراین زعیم آن ها را می توان « سید خراسانی » نامید.
4 – اجماع محققین در مورد اطلاق عبارت « سید خراسانی » به زعیم ایرانیان می باشد.
5 – اصولاً اگر اعتقاد به خیر بودن قیام ایرانیان در آخرالزمان دارید، تقلای شما در مورد اسم و رسم و نام رهبر این قیام، بی فایده است و سودی نیز به حال منتظران مهدی موعود (عج) ندارد.
6 – ضمناً مبادا به سمت این مسئله بروید که: « ای بابا! حدیث ضعیف و قوی کجا بود! حدیث منتسب به معصوم (ع) که قوی و ضعیف نمی شناسد! » در جریان باشید که منحرفانی همچون « احمد الحسن الیمانی » نیز انحراف خود را از همین موضوع به ظاهر ساده شروع کرده اند!
در انتها باید بگوییم که ادامه ی چنین بحث هایی اصولاً بی فایده می باشد. چرا که تنها صرف زمان گرانبها را بدون هیچ گونه حاصلی به همراه دارد!
موفق باشید
انشالله. اللهم عجل لولیک الفرج بحق مولاتنا زینب س.
سلام
خدا لعنت کنه این وهابیا رو بازم دم ایران گرم خدایی نگه داشته سوریه رو به قول سردار سلیمانی قرار باشه تو سوریه نجنگیم فردا تو ایران باید بجنگیم
راستی دوست عزیز مشتاق تبادل لینک یا لوگو و یا هر دو با شما هستیم در صورت تمایل با ما لطفا پیغام بگذارید تا سریعا لوگو و لینک شما درج شده و اطلاع رسانی شود …
(کربلا میگن دعوتیه مگه به همین راحـتیه
پاتو بذاری رو خاکی که هر وجبش قیمتیه)
http://www.shahidkharrazi.com
حرکت های منتظران ایران ، زمینه سازان ظهور حضرت
http://ashab313mahdi.blogfa.com/post-99.aspx
راستی نگفتید اون مرد چینی در روایت صحیح سند از مولا صاحب الزمان عج کیست ؟ که در سال ظهور است و در کنار سفیانی (رجب سال ظهور) و حضرت مهدی نام برده شده !؟
چیزی که همه محققین از اون موضوع مهم غافل موندن ؟
ببین بزرگوار شما که چه عرض کنم حتی کامل سلیمان محقق لبنانی نیز در برخی از تطابیقش که در کتابش ذکر کرده اشتباه کرده و اشتبهش امروز مشخص شده همچنین شیخ کورانی و اصلا علامه مجلسی ره هم همینطور که با توجه به شرایط و علائم و روایات و … در کتابش نوشته و تطبیقاتی کرده که در زمان ایشان اتفاق میافتد ظهور و فلان حادثه و … اما امروز مشخص شده که ایشان هم اشتباهاتی داشته و …
هیچ کدام از ما معصوم یعنی خالی از اشتباه نیستیم پناه بر خدا
التماس دعای فرج
————————-
دوست بزرگوار
در پست های قبلی، پاسخ جنابعالی مفصلاً داده شد.
باز هم حق و باطل و ضعیف و قوی را به هم می آمیزید!
در حدیث نقل شده از ابن مهزیار، هیچ کجا اشاره ای به این که « خراسانی » همان « چینی » است، نشده است!
این که ما بگوییم چینی که با سفیانی قیام می کند، چیست؟ پاسخ چنین است:
در عصر آخرالزمان به جز سفیانی، خراسانی، و یمانی، شخصیت ها و قومیت های دیگری نیز نقش ایفا می کنند که در روایات مختلق قوی و ضعیف السند، از آن ها نام برده شده است: شروسی، عوف سلمی، شعیب بن صالح، سید حسنی، بنی قنطوره، یأجوج و مأجوج و یارانشان، بنی اصفر، اعقاب بنی عباس، ابقع، اصهب، شیصبانی، مردی از موالی اهل عراق، عبدالله حاکم حجاز، عبدالله دیگری در همسایگی شام، قیام ترک ها، اهل مغرب، اهل روم و ..!
بالطبع مختصات دقیق بسیاری از افرادی که مورد اشاره قرار گرفته است، قابل پیش بینی نیست! مرد چینی هم در این زمره قرار می گیرد!
ضمن این که قرینه ی کافی برای انتساب چینی به خراسانی در روایات قوی وجود ندارد! با نحوه ی تحلیل شما، باید مغربی و یا عباسی را نیز بدون قرینه، به یمانی و شاید هم حسنی پیوند بزنیم! حال آن که یمانی منشأ خیر و برکات فراوان بوده، اما مغربی و عباسی چنین نیستند!
بالطبع همه ی ما انسانیم و اشتباه جزئی از ذات ما انسان ها است. اما مسیری که شما در حال طی آن هستید، مسیری غلط و بیهوده است.
چرا که علی رغم هیاهوی ایجاد شده، به فرض صحت ادعایتان نیز تغییری در دانسته ها و باورهای عمیق منتظران پدید نخواهد آمد. به خصوص که خودتان نیز قایل به این هستید که ایرانیان زمینه ساز ظهور هستند.
با عنایت به این مسئله، تلاش برای اثبات این که نام زعیم ایرانیان در آخرالزمان چیست، تفاوت جدی در مسیر پیموده شده ندارد.
همچنین به خاطر داشته باشید که طبق اذعان محققین بزرگ، فقط 1 و یا شاید با اغماض 2 حدیث صحیح السند درباره ی قیام ایرانیان آخرالزمان داریم و بقیه ی احادیث، علی رغم تعدد و فراوانیشان، همگی ضعیف هستند! پس خیر بودن قیام ایرانیان مسلم می باشد، اما در مورد جزییات، دستمان بسته است.
موفق باشید
الهی به گیسوان پریشان حضرت زینب سلام الله علیها قسمت میدهیم ، همان طور که برای قوم بنی اسرائیل از باقی مانده غیبت حضرت موسی صرف نظرفرمودی بر ما قوم شیعه نیز به خاطر حضرت زینب منت بگذار و از باقی مانده غیبت مولای ما هم به لطف و کرَمت صرف نظر بفرما .
حدیث داریم امام زمان عج زمانی ظهور می کنه که کسی انتظار نداره اما الان می بینیم که همه فکر می کنند زمان ظهوره! پس زمان ظهور نیست فقط تشابه وقایع هست. این قدر این تشابهات اتفاق می افتد تا مردم دل سرد شوند به این طریق خدا هم مومنین رو امتحان می کنه….
15سال پیش یه معلم فیزیک داشتم که میگفت امام زمان تا عید ظهور میکنه وسردار صفوی بنا بر نشانه ها یکی از فرماندهان خواهد بود. هیچی از فیزیک یاد نگرفتم
لابد مرد چینی بروسلی بود یا جکی جان
1400 ساله که اینا اصلا بر جهان اسلام حکومت نکردند همه ی جهان اسلام قهرمانانشان سنی هستند نمی دانم چرا شیعیان خودشون را به اسلام نسبت می دهند شک نکنید که شما اسلام نیستید لاقل مرد باشید و خودتون را مسلمان جا نزنید قطعا شما شکست حورده اید انشاءالله به زودی
[quote name=”ک ش”]1400 ساله که اینا اصلا بر جهان اسلام حکومت نکردند همه ی جهان اسلام قهرمانانشان سنی هستند نمی دانم چرا شیعیان خودشون را به اسلام نسبت می دهند شک نکنید که شما اسلام نیستید لاقل مرد باشید و خودتون را مسلمان جا نزنید قطعا شما شکست حورده اید انشاءالله به زودی[/quote]
شما مشکلتان با ایرانی ها و شیعیان نیست.
شما کینه رسول الله و امیرالمومنین و حضرت فاطمه را بدل دارید.
انشاالله که با همین کینه به درک واصل شوید و با کسانی که سنگشان را به سینه میزنید محشور شوید.
انشاالله به زودی
آنچه خاورمیانه را به میدان آتش وخون تبدیل کرده فقط اختلافات بین فرق اسلامی درگیر نیست بلکه تمام آنها در یک نقطه اشتراک دارند درفرهنگ جهاد وشهادت آنها همه میراث دار یک عقیده مشترک هستند که هر که مثل من فکر نمی کند کافر است واینکه کافر نجس است وباید کشته شود اعتقاد مشترکی اینچنینی درکنار احادیثی متفاوت که هر یک از این گروه ها حقانیت خود را به آن استناد می دهد درگیری هایی ایجاد کرده که بیش از هر غیر مسلمانی سبب کشته شدن مسلمانان شده است احادیثی که خود مراجع دینی می دانند قابل انتساب به زمانهای بسیاری از قیام ابومسلم خراسانی گرفته تاحمله مغول و بسیاری از جنگهای دیگر است ، مسلمانانی که همه دوست دارند شهید شوند وبه بهشت بروند وراه آن را در بریدن گلوی مخالفان می بینند ،واقعا حقیقت اسلام چیست؟ ما باید به چند کتاب وحدیث وروایت مراجعه کنیم تا دریابیم منظور واقعی پیامبر چه بوده ؟ یا شاید حقیقت نه در کتابهاست ونه آنچه علمای فرق مختلف اسلامی در منابر فریاد می زنند حقیقت در خیابانهای آغشته به خون سوریه وعراق،ایران،افغانستان،لیبی و… است حقیقت اینجاست در چنگالهای خون چکان اسلام