علیرضا قزوه
بهار سفرهی سبزی ست از سیادت تو
شب تولد هستی ست یا ولادت تو ؟
تو سرّ مخفی لولاكی و جهان گم بود
اگر نبود گل افشانی ولادت تو
شهود، شمهای از ربنای شعله ورت
حضور، گوشهای از خلوت عبادت تو
تو نور نور علی نوری ای تمامت نور
كدام ذره ندارد سر ارادت تو
به پاس رویت رویت ركوع كرده هلال
و یا شكسته قدش در شب شهادت تو؟
پناه گریهی تنهایی علی (ع) بودی
قسم به خطبه ی مولایی رشادت تو
پر از جمال و جلال جمادی و رجبم
شب ولادت مولاست یا ولادت تو ؟!