رسیدی و پر و بال فرشته ها وا شد
شب از کرانه هستی گذشت و فردا شد
به یمن نام بهارآور تو ای خورشید
گره زکار فرو بسته زمین وا شد
لطیفه ای که خدا پشت پرده پنهان داشت
قیام کردی و در قامتت تماشا شد
تو آمدی و به یمن نگاه تازه تو
خطوط مبهم و مخدوش عشق خوانا شد
تو آمدی و در آیینه چراغانت
فروغ گمشده داغ شیعه پیدا شد
در آسمان و زمین عطر عاشقی پیچید
تمام بادیه مجنون بوی لیلا شد
به پیشواز تو هر ماسه قطره ای باران
به پیشواز تو این خاک تشنه دریا شد
دمید رایت مهدی، وزید آیه مهر
جهان، تجسم آیینههای رویا شد
مصطفی محدثی خراسانی