بسم الله الرحمن الرحیم
تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر – بخش چهل و یکم
همان گونه که در قسمت قبل ذکر کردیم، « امام مهدی (عج) » پس از استقرار در پایتخت خود یعنی « کوفه »، و بعد از سر و سامان دادن به وضعیت آشفته عراق و شبه جزیره عربستان و مناطق اطراف، به سرکوب « ترکیه لاییک » پرداخته و پس از آن، به قصد « بیت المقدس » رهسپار می شوند.
به همین منظور و جهت مدیریت بهتر امور، امام مهدی (عج) از کوفه به 20 کیلومتری « دمشق » که مرتعی به اسم « مرج عذراء » می باشد، نقل مکان می کنند و در این محل، اردو می زنند.
به محض این استقرار و تغییر موقعیت، « سفیانی » که به دامن « یهود » در سرزمین « فلسطین اشغالی » پناه آورده بود، با حمایت معنوی و لجستیکی « اسراییل » و « ابرقدرت های شرق و غرب »، سپاهی فراهم نموده و در آخرین نبرد خود که احتمالاً در مرز فلسطین اشغالی و سوریه و در حوالی « بلندی های جولان » رخ می دهد، شکست خورده و در حوالی دریاچه « طبریه »، به هلاکت می رسد.

اما بعد از « هلاکت سفیانی » و سپاهیان وی که مملو از مسلمانان منحرف است، دوران نبردهای « نیابتی » به پایان رسیده و موعد نبرد مستقیم « سپاه اسلام » با « اسراییل » و « حامیان شرقی و غربی » آن فرا می رسد!
با این حال با توجه به حکمت بی پایان خداوند متعال، حتی در این مرحله نیز مجدداً با « یهودیان » و « مسیحیان »، به طرق مختلف، اتمام حجت صورت می گیرد!
اما در این میان، دو فاکتور بسیار مهم در « اتمام حجت » با « یهودیان » و « مسیحیان » نقش بازی می کنند که هر دوی این موارد، با حضور امام مهدی (عج) در شامات، مرتبط خواهند بود! یکی از فاکتورها، « فرود حضرت عیسی مسیح (ع) » از آسمان و دیگری پیدا شدن « تورات و انجیل اصلی » از غاری در انطاکیه، است که در احتجاج با مسیحیان و یهودیان، مورد استفاده قرار می گیرند.
در روایات، محل های متفاوتی برای « فرود و بازگشت مسیح (ع) » ذکر شده است که مهم ترین آن ها، « کنار مناره ای در شرق دمشق »، « پل سفید دمشق »، « در کنار دروازه لد »، و « بیت المقدس » می باشند.

طبرانی به سند خود از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده که فرمود: « عیسی بن مریم کنار مناره سفید قسمت شرق، در سرزمین دمشق فرود خواهد آمد. »
سنن أبي داود، ج 6، ص 375؛ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1356.
در کل به نظر می رسد که به لحاظ منطقی، و با توجه به اهمیت حضور حضرت مسیح (ع) در نبرد « فتح قدس »، « شکست دجال » و همین طور « احتجاج با مسیحیان »، احتمالاً روایات مربوط به « دمشق » و …، با اتفاقات توصیف شده، مرتبط تر باشند. الله اعلم.
با توجه به مطالب گفته شده، به نظر می رسد که حضرت مسیح (ع) در نزدیکی دروازه شرقی « دمشق » به زمین بازگشته و با توجه به حضور امام مهدی (عج) در « مرج عذراء » که در 20 کیلومتری « شرق دمشق » واقع شده است، احتمالاً بلافاصله نیز دیدار مبارک و فرخنده این دو منجی بزرگوار، در همان حوالی رخ خواهد داد!
یقیناً پس از بازگشت عیسی مسیح (ع) توجه بسیاری از رسانه های جهان به ایشان جلب شده و جهان مسیحیت با شک و تردید و البته با ذوق و شادی به بازگشت ایشان خواهند نگریست!


در این حین، دو سوال اساسی در ذهن مسیحیان و حتی یهودیان جهان می گذرد! اول این که چرا « مسیح (ع) » پیش از همه و به گرمی، با « رهبر مسلمانان » حضرت امام مهدی (عج) دیدار نموده است؟ در حالی که همه رسانه ها، ایشان را دشمن شماره یک مسیح (ع) معرفی کرده بودند؟!!! اما سوال دوم این خواهد بود که این هیاهوها و جنجال هایی که در فلسطین و به اسم « بازگشت منجی » در حال اجرا است، پس چیست؟!!
این سوالات زمانی بیشتر اهمیت پیدا می کنند که در همین زمان، دولت های غربی و شرقی، و بالاخص کشورهایی همچون ایالات متحده آمریکا که تعداد زیادی از افراد آن ها را مسیحیان معتقد به بازگشت مسیح تشکیل می دهند، در حال آماده کردن فرزندان خود برای گسیل به « خاورمیانه » و « فلسطین » برای نبرد بزرگ با « امام مهدی (عج) » خواهند بود! چرا که این مسیحیان تحت تاثیر رسانه های وابسته به صهیونیسم، فراماسونری و ایلومیناتی، تصور می کردند که امام مهدی (عج) دشمن عیسی مسیح (ع) خواهد بود!

اما همزمان با شور و هیجان بازگشت حضرت مسیح (ع) و اقدامات تبیینی ایشان در جهت ایجاد اعتماد اولیه در مسیحیان، عملاً پاکسازی عقاید مسیحیان از تحریفات اولیه رخ داده و طبق مطالب ذکر شده در روایات، ایشان « خوک را می کشد (حرام اعلام می کند) »، « صلیب را می شکند » و … که همگی آن ها در ذهن مسیحیان این نکته را تداعی می کند که تعالیمی که مسیح (ع) به آن اشاره می نماید، با تعالیم اسلام، بسیار مشابهت دارد و این مساله نیز ضمن رفع عناد مسیحیان معتقد با اسلام، زمینه را برای اسلام آوردن تدریجی آن ها در آینده، فراهم خواهد آورد.
همچنین موضوع دیگری که احتمالا مورد توجه قرار خواهد گرفت، رابطه خویشاوندی « امام مهدی (عج) » با « حضرت مسیح (ع) » خواهد بود. چرا که « شمعون صفا » یا « سنت پیتر »، محبوب ترین حواری حضرت مسیح (ع) که خویشاوند حضرت مریم (ع) نیز بوده اند و اولین « پاپ » مسیحیان و نیز اولین « شهید » حواریون به شمار می رفته اند، جد حضرت « نرجس » مادر امام مهدی (ع) بوده اند، و با توجه به این که « سنت پیتر » در عقاید مسیحیان بسیار محترم است، این نکته نیز موجب شگفتی و احترام نسبت به امام مهدی (عج) خواهد شد!

البته شجره نامه « امام مهدی (عج) » از آن جا اهمیت دوچندان می یابد که در عقاید « یهودیان » و « مسیحیان »، منجی آخرالزمان از نسل « داوود نبی (ع) » خواهد بود. فلذا با این شجره نامه، نسب امام مهدی (عج) از یک سو به پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی (ص) رسیده و از سوی دیگر نیز از نسل « حضرت داوود نبی (ع) » می باشند. فلذا ایشان با پیشگویی های ذکر شده در کتب هر سه دین آسمانی یعنی « اسلام »، « مسیحیت » و « یهودیت » انطباق دارند. چرا که هم از نسل پیامبر گرامی اسلام (ص) و هم از نسل « داوود نبی (ع) » می باشند! و با این تدبیر حکیمانه الهی، حجت بر پیروان هر سه دین آسمانی، تمام خواهد شد!
اما علاوه بر « فرود حضرت مسیح (ع) » و تبلیغات موثر ایشان، اتفاق دیگری نیز در انطاکیه رخ می دهد و آن اتفاق نیز چیزی جز کشف « تورات » و « انجیل » اصلی از غاری در « انطاکیه » نمی باشد!

در روایات، چنین آمده است:
از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمود:
« تورات و انجیل را از سرزمینی که انطاکیه نامیده میشود بیرون آورد. »
بحارالانوار، ج 51، ص 25.
و نیز از آن بزرگوار نقل شده که فرمودند:
« صندوق مقدس را از غاری در انطاکیه و بخش هایی از تورات را از کوهی در شام بیرون آورده و به وسیله آن با یهودیان به استدلال پردازد و سرانجام بسیاری از آنها اسلام آورند. »
منتخب الأثر، ص 309.
نکته بسیار جالب و مهم این که میراث تمام انبیاء (ع) به امام مهدی (عج) به ارث رسیده و در نزد ایشان موجود می باشد. لیکن یقیناً ایشان در مقابل انسان های دیرباور آخرالزمان، نمی توانند به آن چه در دست خودشان است، استناد کنند! چرا که مردم آخرالزمان این سندها را به راحتی نمی پذیرند.
به همین دلیل، در زمان حضور امام مهدی (عج) در شامات، « تورات » و « انجیل » اصلی را از غاری در « انطاکیه » در مرز بین ترکیه و سوریه، خارج می نمایند و با مندرجات موجود در آن ها، با « مسیحیان » < « یهودیان » به بحث و استدلال می پردازند. طبق برخی روایات، ثمره این امر، اسلام آوردن بسیاری از « یهودیان » می باشد.

اما این اقدامات توام، یعنی احتجاج با « یهودیان و مسیحیان » با تورات و انجیل اصلی و نیز حضور حضرت عیسی مسیح (ع) و اقدامات تبلیغی ایشان، از یک سو موجب اسلام آوردن جمع کثیری از« یهودیان » و « مسیحیان » شده و از سوی دیگر، موجب کاهش تلفات در « سپاه اسلام » و « سپاه اروپایی ها و آمریکایی ها » می شود.
باید به این موضوع توجه داشت که یقیناً در اولین مراحل تبلیغ، و در سال های اول حضور عیسی مسیح (ع)، ممکن است تعداد زیادی از انسان های دیرباور، به صورت یقینی به ایشان و امام مهدی (عج) ایمان نمی آورند! لیکن بسیاری از همین مسیحیان، دچار تردید شده و در مرحله تردید نیز، از ارسال فرزندان و همسران شان به « فلسطین اشغالی » جهت مقابله با « سپاه امام مهدی (عج) » خودداری خواهند نمود! چرا که با توجه به حضور حضرت مسیح (ع) در کنار امام مهدی (عج)، حتی افراد دیرباور نیز ترجیح می دهند که فعلاً احتیاط نمایند و در موضع شک و تردید نیز به مقابله با حضرت مسیح (ع) احتمالی (از دید آنان) نپردازند.
با این تمهیدات، احتمالاً با توجه به ایمان آوردن تعداد زیادی از یهودیان، و خودداری بسیاری از مسیحیان از حضور در نبرد « فلسطین »، جمعیت یهودیان اشغالگر اسراییلی و حامیان آن ها به شدت کاهش یافته و صرفاً عده ای از شقی ترین یهودیان و همپیمانان باقی مانده آنان، در برابر امام مهدی (عج) و عیسی مسیح (ع) صف آرایی می نمایند.
در این بین، به نظر می رسد که سرنوشت « فتنه دجال » نیز با « سرانجام یهود » باقی مانده در فلسطین مرتبط باشند.
ان شا الله در قسمت های آتی، در خصوص نبردهای منجر به نابودی « دجال » و « فتح قدس »، بیشتر سخن خواهیم گفت.
پایان بخش چهل و یکم
تحلیل و بررسی: خادم الامام (عج)
ادامه دارد …