الوعد الصادق - هدر وب سایت وعده صادق

تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر – بخش سی و نهم

بسم الله الرحمن الرحیم

تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر – بخش سی و نهم

در بخش قبل، ذکر کردیم که پس از تسلط بر حجاز، لشکر « امام مهدی (عج) » عازم « نجف » کوفه شده و در این شهر مستقر می گردند.

همان گونه که ذکر کردیم، روایات از این منطقه به عنوان « پشت کوفه » نام می برند که بنا به نظر اکثر پژوهشگران، همان « نجف » می باشد. البته در کل « نجف » بخشی از « کوفه » قدیم بوده است و به منطقه مرتفع کوفه، « نجف الکوفة » اطلاق می شده و نام های دیگری همچون « « ظهر الکوفة » یا « پشت کوفه » نیز داشته است.


تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر

در حدیثی از امام صادق (ع)، در خصوص امام مهدی (عج) و یاران ایشان، چنین آمده است:

« كأني أنظر إلى القائم عليه السلام و أصحابه في نجف الكوفة كأن على رؤسهم الطير قد فنيت أزوادهم وخلقت ثيابهم، قد أثر السجود بجباههم ليوث بالنهار، رهبان بالليل كأن قلوبهم زبر الحديد، يعطى الرجل منهم قوة أربعين رجلاً لا يقتل أحداً منهم إلا كافر أو منافق و قد وصفهم الله تعالى بالتوسم في كتابه العزيز بقوله “إن ذلك لآيات للمتوسمين”. »

« گويا قائم (عج) و ياران او را مي بينم که در نجف کوفه اجتماع کرده و پرندگاني بر سر آنها پرواز مي کنند. توشه هاي آنها کاستي گرفته و جامه هاي آنان کهنه شده و نشان سجده بر پيشاني آنها نقش بسته است. آنها شيران روز و زاهدان شب هستند. دل هايشان مانند پاره هاي آهن (محکم و استوار) است؛ و هرکدام توان چهل مرد را دارا هستند. هيچ يک کشته نمي شود مگر به دست کافر يا منافق. خداوند متعال از آنها با عنوان اهل بصيرت و تيزبيني ياد کرده است؛ آنجا که مي فرمايد: “در اين (عذاب) براي اهل بصيرت نشانه هايي نهفته است”. »


تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر

ذکر اين نکته حائز اهميت است که چنين اشاراتي به « نجف الکوفة »، « ظهر الکوفة » در روايات، بسيار حائز اهميت و داراي پيشگويي هاي ظريف و دقيقي است. چرا که در زمان حيات معصومين (ع)، « کوفه » شهر اصلي بوده و شهر مستقل و مهمي همچون « نجف » موجود نبوده است!

حال آن که همگي ما امروز ملاحظه مي کنيم که در حال حاضر، « نجف اشرف » که قبلاً بخشي کوچک از « کوفه » بود، به واسطه بارگاه مطهر اميرالمومنين (ع) به چنان رونق و اهميتي دست يافته است که مرکز استان « النجف » عراق شده است!

در نقشه هاي ماهواره اي نيز فاصله نزديک « نجف » و « کوفه » قابل مشاهده مي باشد.

فلذا کاملاً قابل درک است که آن چه تجمع اوليه ياران امام مهدي (عج) در « نجف کوفه » يا « پشت کوفه » ذکر شده است، احتمالاً تجمع اين بزرگواران در « حرم اميرالمومنين امام علي (ع) » خواهد بود!

در هر حال، هر تاويل و تفسيري براي اين توصيفات در نظر گرفته شود، مشخص مي گردد که حضرت امام مهدي (عج)، پايتخت خود را شهر « نجف کوفه » يا « کوفه » قرار خواهند داد و در واقع اين دو منطقه، عملاً به هم پيوسته و لاينفک مي باشند.

با اين حال جهت ارتباط بيشتر با متن روايات، به صورت قراردادي بيشتر از کلمه « کوفه » در اين سلسله مقالات استفاده خواهيم کرد. گرچه ممکن است منظور از « کوفه » در اين روايات نيز، همان « نجف » امروز به عنوان بخشي از « کوفه باستاني » باشد.

اما چرا « کوفه » در همان ابتداي تحرکات « قيام مهدوي » به عنوان مرکز « فرماندهي » و « پايتختي » حکومت امام مهدي (عج) انتخاب خواهد شد؟

انتخاب « کوفه » به پايتختي « حکومت مهدوي »، دلايل متعددي دارد. برخي از اين دلايل از قرن ها قبل، مورد توجه بوده اند و موجب شدند تا امام علي (ع)، در زمان خلافت خودشان، براي اولين بار، مرکز « حکومت اسلامي » را از « مدينه منوره » به « کوفه » انتقال دهند. برخي از دلايل مذکور به شرح زير مي باشند:

الف) « کوفه » به لحاظ جغرافيايي، داراي اهميت ويژه اي است. اگر به نقشه « خاورميانه » توجه گردد، مشخص مي شود که « کوفه » داراي « مرکزيت » مناسبي است و نسبت به « حجاز »، « ايران » و …، دسترسي مناسبي به کليه « ممالک اسلامي » بالاخص ممالک اسلامي تحت تسلط « ابتداي حکومت مهدوي » دارد و فاصله « کوفه » از اين مناطق، به صورت « متعادلي » واقع شده و به مثابه چهارراهي براي ارتباط توام با مسلمانان « ايران »، ـ « افغانستان »، « پاکستان »، « کشمير »، « هند » و « اسياي مرکزي »، و از سوي ديگر ارتباط با « شبه جزيره عربستان »، مناطق مختلف « شامات »، و نيز « ترکيه » و « قفقاز » مي باشد.

ب) گرچه در ابتداي حرکت « امام مهدي (عج) »از حجاز،حداقل روي نقشه،امکان پيشروي مستقيم ايشان به کمک نيروهاي « يمني » تا شامات و حتي « بيت المقدس »هم در ظاهر امکان پذير مي نمايد،اما چنين اقدامي،بسيار خطرناک و توام با ريسک فراوان خواهد بود.چرا که از يک سو، هنوز انقلاب « مهدوي »در آن مقطع نوپا مي باشد وهنوز بخش بسيار بزرگي از سپاه امام مهدي (عج) که لشکر « ايران » مي باشند، به ايشان نپيوسته اند و از سوي ديگر، حمله مستقيم و اوليه به « بيت المقدس » که مورد محافظت شديد « رومي ها » يا همان « اروپايي ها » و « آمريکايي ها » ميباشد، با نيروي نظامي اندک، بسيار سخت و سنگين خواهد بود.
از سوي ديگر دستيابي به « فلسطين » که با دو واقعه مهم « نابودي دجال » و « فتح قدس » همراهي دارد، بدون مقدمات ديگر، چندان امکان پذير نمي باشد و يکي از مهم ترين مقدمات آن « بازگشت حضرت مسيح (ع) » مي باشد که هم در بي آبرو نمودن جريان « دجال » که مدعي « بازگشت مسيح (ع) » مي باشد، نقش اساسي بازي خواهند کرد و هم در اقناع افکار عمومي « رومي ها » يا « آمريکايي ها » و « اروپايي ها » که خود را مسيحي و طالب بازگشت مسيح (ع) نشان مي دهند، عملکرد موثري خواهند داشت! بنابراين حمله مستقيم به « بيت المقدس » از « حجاز » در اين مقطع، منطقي به نظر نمي رسد و اکثر روايات موجود هم به اين مساله اشاره اي نداشته و استقرار و بيعت « امام مهدي (عج) را با پيروانشان در « کوفه » به تصوير کشيده اند.


تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر

ج) در ماه هاي اوليه حکومت « مهدوي »، سرزمين هاي اسلامي، تحت « تاخت و تاز » سفياني و نيز درگيري هاي داخلي و … قرار داشته و به همين دليل، وضعيت نامناسب و شکننده اي دارند. يقيناً هيچ لشکري قبل از اين که عقبه و « لجستيک » مناسبي داشته باشد و از سوي ديگر نيز نسبت به ثبات « پشت جبهه » خود، اطمينان داشته باشد، دست به اقدام تهاجمي نخواهد زد. بنابراين تسلط بر کوفه، احتمالاً با تعيين جانشينان، فرماندهان و کارگزاران براي ممالک فتح شده، همراهي خواهد داشت و اين کارگزاران، ابتدائاً به رتق و فتق امور و ترميم وضعيت نابسامان شهرهاي آسيب ديده و خانواده هاي از هم فروپاشيده مبادرت خواهند ورزيد و پس از تجديد قوا و تقويت لشکر با حضور نيروهاي جديد و تازه نفس، امکان ادامه « نهضت مهدوي » فراهم خواهد گرديد.


تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر

د) اما به نظر نگارنده، يکي از وجوه مهم و مغفول در خصوص « تسلط امام مهدي (عج) » بر عراق، مساله کنترل » اسب سرکش » عراق است!

عراق در نوع خود کشور عجيبي است! از مدت هاي بسيار دور و از زمان حضرات آدم (ع)، نوح (ع)، ابراهيم (ع) و …، اين کشور کانون شديدترين فتنه ها بوده و دولت هاي سومر و بابل و … در عصر باستان و پس از آن نيز در ادوار مختلف تاريخي، شاهد کشمکش ها و جنگ ها و خونريزي ها، امتحانات سنگين الهي، نفوذ شيطان پرستي، جادوي سياه، و … بوده است. به نحوي که شهر « بابل » کماکان به عنوان يک نقطه ويژه و داراي سوابق عجیب معنوي و ماوراء طبیعی در نظر گرفته شده و حتي طبق روايات، توصيه بر عدم برپايي نماز در بخش هايي از آن شده است و همچنين قرآن کريم نيز به قضاياي هاروت و ماروت براي کنترل جادوي سياه رواج يافته بين مردم، اشاره نموده است. در دوره اسلامي نيز « عراق » هيچگاه آسوده نبوده و چه در زمان امام علي (ع) و چه پس از آن، در قضاياي کربلا، دست به دست شدن دولت هاي اموي، زبيري، عباسي، و … تا عصر امروز ده ها فتنه و بلا و کشمکش و … در اين سرزمين ملاحظه مي شود، و عملاً روز خوشي در عراق تجربه نشده است!


تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر

به نظر مي رسد که اين « اسب سرکش »، تنها نزد « صاحب » خود که « امام مهدي (عج) » مي باشد، آرام خواهد گرفت و به هيچ پادشاه يا صاحب قدرتي، بجز امام مهدي (عج) اجازه تسلط بر خودش را نخواهد داد!

بسيار جالب است که اين بحث ها، صرفاً تحليل مولف اين مقالات نيستند. بلکه شواهدي بر اين امر حتي در بين « فراماسون ها » موجود است! براي درک بهتر اين مساله، به مصاحبه زير که توسط « خبرگزاري « نون » عراق » با يکي از صاحب منصبان اشغالگر عراق که فراماسون نيز بوده است و در زمان « اشغال اين کشور » انجام شده است، توجه فرماييد. در اين عبارات که « عيناً » نقل مي گردند، ملاحظه مي گردد که « فراماسون ها » هم « عراق » را مرکز « ناآرامي » و « مصر » را مرکز ثبات و شکوه تاريخ خود مي دانند!!!:

« ارزش تاریخی و باطنی اصلی عراق برای ما:

ما از رهگذر باورهای درونی موروثی، معتقدیم که جهان را قدرت های بزرگ مخفی و ناشناخته تحت کنترل و سیطره خود دارند. زبان آن، نمادهای معروف هستی و از مهمترین آنها برج های ستارگان است … »

« ادامه: … این قدرت های بزرگ از زمان خلقت زمین برخی مناطق را به عنوان پایگاه های ثابت برای خود انتخاب کرده اند. به نظر می رسد که خاورمیانه را به عنوان سرزمین فعالیت و نوآوری تاریخی و تمدنی خود برگزیده اند. این قدرت ها دو پایتخت را برای آن انتخاب کرده اند، یکی عراق به عنوان مرکز خلاقیت آتشین تاثیرگذار و سلطه طلب و دیگری مصر به عنوان کانون ثبات و آرامش.

به همین خاطر این دو کشور به عنوان مرکز تمدن و تاریخ خاورمیانه و کل جهان قدیم در طول هزاران سال باقی ماند. این مسئله هرگز اتفاقی نیست که این دو کشور پایگاه نخستین و بزرگترین تمدن های بشری باشند چرا که این تمدن ها ساخته و پرداخته قدرت های بزرگ ناشناخته بودند … »


تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر

« ادامه: … حائز اهمیت است که توضیح دهیم، تمدن مصر مایه نگرانی ما نیست؛ چرا که در طول تاریخ به عنوان تمدن مسالمت آمیز بوده است و کشوری سلطه طلب نبوده است و تنها به دلایل دفاعی وارد نبرد خارجی شده است؛ چرا که همیشه معطوف و متکی بر خود و روابطش با همسایگان مبتنی بر حمایت و دفاع بوده است و نه سلطه طلبی و جنگ. مصر یک تمدن معنوی اخروی است که اساس و جوهر آن مقدس شمردن زندگی اخروی است، به همین خاطر بزرگترین نماد آن اهرام است که در اصل قبر پادشاهان می باشد و کتاب مقدس آن «کتاب مرگ» با محتوای چگونگی عبور از روز حساب و رسیدن به آخرت است است!

در حالی که تمدن بین النهرین دقیقا نقطه مقابل و در تناقش با تمدن مصر است، تمدنی مادی و دنیوی که اعتقادی به زندگی اخروی و بهشت موعود ندارد بلکه هدف آن دنیا و کامجویی است، از این رو بزرگترین نمادهای آن برج بابل و باغ های معلق است، این ها از نمادهای دنیوی و هدف اصلی آن سرگرمی و کامجویی است. کتاب مقدس آن داستان گيلگمش است که به صراحت از غیر ممکن بودن نیل به جاودانگی و اینکه هدف غایی انسان برخورداری از دنیا می باشد، سخن می گوید … »

« ادامه: … بله درست است، روح حاکم عراق در تضاد با روح حاکم بر مصر است ( طبق ادعای وی)، چرا که روحی آتشین و سلطه طلب بر آن حاکم است. عراق از زمان بابلی ها و آشوریان پایگاه امپراطوری های بزرگ سلطه طلب و خطرناکترین امپراطوری عباسیان است که طی قرن ها بر نیمی از آسیا و شمال آفریقا حکمرانی کرده اند، بوده است. این کشور همچنین پایگاه و پایتخت امپراطوری های بزرگ مثل امپراطوری اسکندر مقدونی و ساسانیانی که مدائن را به عنوان پایتخت خود انتخاب کردند، بوده است … »

آدرس اين مطلب:

https://www.mashreghnews.ir/news/285017/%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%AA%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B1%DA%AF%D8%B4-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%B1%D9%85%D8%B2-%D9%86%D8%B2%D8%A7%D8%B9

بدين ترتيب ملاحظه مي گردد که تسلط اوليه بر « عراق »، نقش بسيار مهمي در تداوم و تقويت « قيام مهدوي » خواهد داشت.

يقيناً بعد از تقويت اوليه سپاه امام مهدي (عج) به کمک نيروهاي طرفدار ايشان، مهم ترين هدف بعدي، « نابودي دجال » و « فتح قدس » مي باشد. هدفي که آزادگان جهان، مدت ها است که انتظار آن را مي کشند!

ان شا الله در بخش هاي آتي، به مسايل مرتبط با « نابودي دجال » و « فتح قدس » خواهيم پرداخت.

پايان بخش سي و نهم

تحليل و بررسي: خادم الامام (عج)

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *