تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر – بخش بیستم

0

بسم الله الرحمن الرحیم

تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر – بخش بیستم

در بخش قبل، به بررسی سطور مربوط به « ابقع » و « اصهب » پرداختیم. در این بخش به ادامه روایت « موثقه جابر » خواهیم پرداخت. در ادامه روایت، چنین آمده است:

« … َيَلْتَقِي السُّفْيَانِيُّ بِالْأَبْقَعِ فَيَقْتَتِلُونَ فَيَقْتُلُهُ السُّفْيَانِيُّ وَ مَنْ تَبِعَهُ ثُمَّ يَقْتُلُ الْأَصْهَبَ … »

« … پس سفيانى با ابقع برخورد می كند و به جنگ می پردازند، و سفيانى او و هر كس را كه از او پيروى می ‏كند خواهد كشت، سپس أصهب را می ‏كشد … »

الغيبة للنعماني، ص 279 باب 14.

از این بخش روایت تا زمان ظهور حضرت مهدی (عج)، تمرکز روایت » موثقه جابر »، عمدتاً بر تحرکات سفیانی خواهد بود.

همان گونه که ملاحظه می گردد، طبق مطالب ذکر شده در روایت، « سفیانی » ابتدا به جنگ با « ابقع » پرداخته و لشکر « ابقع » را منکوب خواهد کرد. پس از شکست « ابقع »، سفیانی به سمت « اصهب » حمله خواهد کرد و « اصهب » را نابود می نماید.

از این عبارات می توان دریافت که احتمالاً « ابقع » نیروی نظامی ضعیف تری دارد و حمله به « ابقع » نیز با تبعات بین المللی کمتری همراه خواهد بود و به همین دلیل، سفیانی ابتدا نبرد با « ابقع » را انتخاب خواهد کرد.

به نظر نگارنده، « ابقع » احتمالاً نیروی شبه نظامی و فاقد وجاهت بین المللی لازم می باشد.بالاخص روایات آخرالزمانی را باید بر وضعیت ژئوپلتیک روز ارزیابی نمود.در دنیایی که حتی یک متر جا به جایی مرزهای قابل دفاع نیست، باید دلایل کافی برای حمله به یک سرزمین یا یک گروه وجود داشته باشد.
به همین دلیل نگارنده معتقد است که منطقه سوریه، فاقد یکپارچگی لازم در زمان « حمله سفیانی » است و ثانیاً « ابقع » نماینده یک سازمان شبه نظامی احتمالاً تروریستی است که بهانه لازم برای حمله به وی، می تواند وجود داشته باشد و مطابق بحث های قسمت قبل، به نظر مولف،« ابقع » ممکن است باقیمانده « داعش » باشد و بالطبع شکست جریان نیمه جانی همچون « داعش » نیز چندان سخت نخواهد بود
در ادامه، « سفیانی » به نبرد با« اصهب » می پردازد و او را شکست می دهد.
به نظر می رسد که در سرزمین « سوریه »، هدف اصلی سفیانی، شکست «اصهب» می باشد!این مساله از ادامه روایت « موثقه جابر » نیز قابل استنباط خواهد بود:

« ثُمَّ لَا يَكُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاقِ … »

« و بعد ديگر همّتى به كار نخواهد بست مگر روى آوردن به سوى عراق

این سطر، بلافاصله بعد از سطور ذکر شده در ابتدای همین بخش از مقاله ذکر شده است و به صورت مفصل تر در بخش های آتی مقاله، در کنار مبحث « قرقیسیا » بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. اما نکته جالب در این عبارات، این است که بعد از شکست « اصهب »، کار « سفیانی » با « سوریه »، تمام شده تلقی می گردد و وی هدف و همتی بجز حمله به « عراق »، نخواهد داشت

از این عبارات، می توان چنین دریافت که احتمالاً قوی ترین جریان مسلط بر سوریه نیمه جان آخرالزمان، جریان « اصهب » می باشد و احتمالاً « اصهب » و لشکریانش، دولت مرکزی سوریه را تشکیل خواهند داد و احتمالاً بر « دمشق » نیز مسلط خواهند بود!!!

با این اوصاف، تسلط « سفیانی » بر « اصهب » و متصرف نمودن مناطق تحت سیطره اصهب، عملاً بخش اعظم « سوریه » و احتمالاً پایتخت « سوریه » یعنی « دمشق » را نیز به متصرفات سفیانی، ضمیمه خواهد کرد! فلذا « سفیانی » در این مرحله، هم و غمی بجز « حمله به عراق » را دیگر در سر ندارد!

با توجه به مطالب فوق و نیز مطالب گفته شده در بخش قبل، به نظر می رسد که ممکن است « اصهب »، یکی از اعضاء خاندان « اسد » باشند. چرا که مدت های مدیدی است که قدرت را در بخش اعظم سوریه به دست داشته و از سوی دیگر، کلمه « اصهب » در زبان عربی، معادل « الاسد » می باشد. از سوی دیگر رنگ موی سرخ و بور و … نیز در یکی از معانی « اصهب » با ویژگی های ظاهری این خاندان ارتباط داشته و منش سکولار « اصهب » در برخی روایات ضعیف تر نیز با رویه « سکولار » این خاندان، بی ارتباط نیست. بنابراین در صورت بقای خاندان « اسد » تا زمان خروج سفیانی، اعضای این خاندان، یکی از کاندیداهای شخصیت « اصهب » خواهند بود.

ذکر یک نکته بسیار مهم: نگارنده به خوبی می داند که بیان شباهت های « اصهب » با خاندان « الاسد » در سوریه، منجر به واکنش های متعصبانه برخی مخاطبان محترم خواهد شد. اما حقیقت ماجرا این است که خاندان اسد، گرچه روابط خوب و همکاری مناسبی در زمان جنگ ایران و عراق با کشورمان داشتند و گرچه سوریه در تسهیل تردد ملزومات جبهه مقاومت حزب الله لبنان، مسیر ارزشمندی بوده است، لیکن باید این مطلب را نیز در نظر داشت که اولاً بسیاری از حمایت های سوریه در زمان جنگ تحمیلی، به دلیل رقابت حزب « بعث سوریه » با حزب « بعث عراق » بوده است و ثانیاً متحدین استراتژیک، با متحدین عقیدتی متفاوتند. سوریه و نظام « سکولار » آن، به هیچ عنوان نمی توانند همچون حزب الله و انصارالله، متحدین عقیدتی، و حقیقی ایران قلمداد شوند. فلذا باید انتظارات متقابل نسبت به سوریه، همواره تعدیل گردد. (در خصوص عقیده خاندان اسد به سکولاریسم، این نکته حائز اهمیت است که حتی در گرماگرم نبرد سوریه و ایران با داعش، بشار اسد، در مصاحبه های گوناگون، تمام قد از سکولاریسم نظام حاکم سوریه، دفاع نمود! و این نشان دهنده عقیده راسخ این خاندان بر سکولاریسم می باشد.)

ذکر نکته بسیار مهم: در مقاطع مختلف تاریخی، بنا به ضرورت های سیاسی، نظامی و ژئوپلتیک، ممکن است نیاز به همکاری یا حمایت از برخی جریان ها باشد که چندان مطلوب نیستند، اما در اهداف نهایی، ممکن است به نفع امت اسلامی، به خدمت درآیند. حمایت از بسیاری از جریان ها، همچون جریان صدر عراق، حمایت های مقطعی از یاسر عرفات و … را نیز در همن راستا می توان در نظر گرفت و در مورد وضعیت سوریه نیز همین موضوع، صدق می نماید.

ذکر یک نکته بسیار مهم: مطالب ذکر شده در خصوص سکولاریسم خاندان اسد، حقیقی و مستند می باشند، اما مساله ارتباط « اصهب » با این خاندان، مساله ای تحلیلی می باشد و همچون سایر تحلیل ها ممکن است به مرور زمان، عدم صحت آن مشخص گردد. فلذا توصیه می شود که فعلاً این موضوع در حد یک احتمال در نظر گرفته شود و نه بیشتر!

به هر حال با توجه به مطالب گفته شده، به نظر می رسد که پس از شکست « ابقع » و « اصهب » توسط سفیانی، سیطره وی بر بخش اعظم « سوریه » تثبیت شده و او هدفی جز « عراق » در سر ندارد. گرچه با مکر خدا، سفیانی وارد « ذبح الله الاعظم » یعنی « قرقیسیا » خواهد شد که در بخش های آتی، به آن ها اشاره خواهد شد.

ذکر یک نکته بسیار مهم: سیاست « وعده صادق » و « موعود » در خصوص تالیف مقاله فعلی و مطالب مشابه آتی، تمرکز بر روایات معتبر و « صحیح السند » می باشد. متاسفانه به دلیل استفاده از انبوهی از روایات ضعیف، مطالب متناقض، پراکنده و غیر قابل اتکایی در سراسر فضای وب، قابل رویت می باشد. به همین دلیل، روایت « موثقه جابر » به عنوان « قلب » سلسله مقالات حاضر برگزیده شده است و در موارد ضروری، به صورت جانبی از سایر روایات صحیحه نیز جهت توضیح بیشتر برخی مطالب استفاده خواهد شد و اگر روایت مرسل و ضعیف نیز مورد استفاده قرار گیرد، تنها در مواردی خواهد بود که قراینی از آن روایات، در روایات صحیحه قابل ردیابی باشند. در این قسمت، مطالب مربوط به « سفیانی » تا قبل از ورود به « قرقیسیا » طبق روایت « موثقه جابر » مورد بررسی قرار گرفتند. برای توضیحات بیشتر در خصوص روایات مربوط به سفیانی، مخاطبان محترم می توانند به مقاله « شاه اردن از زاویه ای دیگر » که به صورت مطالعه موردی به موضوع « سفیانی » پرداخته است، مراجعه نمایند:

شاه اردن از زاويه ای دیگر-بخش اول

طبق مطالب ذکر شده در روایات، سفیانی از ناحیه ای در « شام » خروج کرده و بر مناطق « پنجگانه شام »، تسلط می یابد.

این که دقیقاً کدام منطقه شام، محل « خروج سفیانی » است، در روایات صحیحه، به صورت قطعی قابل ردیابی نیست، اما در تعداد قابل توجهی از روایات، از این مکان به عنوان » وادی یابس » نام برده شده است:

حضرت اميرالمومنين علي (ع) فرمودند:

« … و سپس پسر هند جگرخوار از وادی یابس (دره ی بی آب و علف) شورش می کند تا اینکه بر منبر دمشق قرار بگیرد؛ وقتی چنین شد منتظر قیام مهدی (عج) باشید … »

الغیبة، نعمانی، 206; الغیبة، شیخ طوسی، ص 277; بحارالانوار ج 502، ص 253 .

همان گونه که در مقالات قبلی ذکر کرده بودیم، « وادی یابس » منطقه ای در بین مرز « سوریه » و « اردن » می باشد که امروزه « حوران » نام دارد و منطقه ای خشک و بی آب و علف است.

شاه اردن از زاويه ای دیگر-بخش دوم

اما بعد از خروج از « شام » و احتمالاً « وادی یابس » شامات، سفیانی بر « مناطق پنجگانه شام »، تسلط خواهد یافت.

در شب های آینده، « مناطق پنجگانه شام »، و وضعیت ژئوپلتیک سرزمین های تحت تصرف « سفیانی » را با جزییات بیشتری مورد بحث قرار خواهیم داد.

همین طور در خصوص متحدین وی، یعنی « بنی کلب »، مطالبی ارایه خواهند شد که در مقالات قبلی « وعده صادق » و « موعود »، همچون « تحرکات داییان سفیانی در آخرالزمان (به قلم مولف فعلی) » و …، تاکنون ذکر نشده اند و ممکن است در نگاه استراتژیک به مقوله سفیانی و تحرکات وی، تغییرات مهمی ایجاد نمایند.

ان شا الله در بخش های آتی، به این موضوعات خواهیم پرداخت.

پایان بخش بیستم

تحلیل و بررسی: خادم الامام (عج)

ادامه دارد …

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!