ا این پیامبر با کمک اراذل و اوباش به رسالت مبعوث شد!!

0

IMAGE634727590612767239مطابق عقل و شرع فردی به مقام نبوت و پیامبری می رسد که قابلیت های خاصی داشته و از نظر اخلاقی موجه باشد. شخصیت میرزا حسینعلی همدانی (بهاء الله) خود گواهی بر رد ادعای نبوت او است.

 

 

مطابق عقل و شرع فردی به مقام نبوت و پیامبری می رسد که قابلیت های خاصی داشته و از نظر اخلاقی موجه باشد. شخصیت میرزا حسینعلی همدانی (بهاء الله) خود گواهی بر رد ادعای نبوت او است.” اینها بخشی از سخنان حجت الاسلام حمید فلاحتی کارشناس ارشد کلام و مذاهب و مولف کتاب “دیدار با تاریکی” است که درباره تحریفات و بدعت های بهائیت مطرح کرده است. مشروح این گفتگو از نظرتان می گذرد:

از اساسی ترین شبهاتی که بهاییت در خصوص خاتم النبیین (ص) مطرح می کند، کدام مساله است؟
ببینید اتفاقا بهاییت نسبت به جایگاه پیامبر (ص) اسلام و حتی ائمه معصومین (ع) احترام قائلند و همین طور نسبت به اصل بعثت و رسالت هیچ یک از پیامبران مشکلی ندارد و همه را می پذیرد چرا که از قِبَل این موضوع می خواهند اطمینان و اعتماد دیگر ادیان را جلب کرده و اعتبار خود را افزایش دهند و در واقع این سیاست آنهاست که هیچ گونه توهین، اشکال و تعرضی نسبت به هیچ پیامبری وارد نمی کنند تا موقعیت خود را تثبیت کنند. اما بهاییت نسبت به بحث “اصل خاتمیت” شبهه وارد کرده و آن را رد می کند. در همین راستا آنها مساله خاتمیتی که در قرآن بدان اشاره شده است را به معنای انگشتری و زینت تاویل می کنند نه خاتمیت و تمام شدن حلقه پیامبران و بیان می کنند این موضوع ربطی به خاتمیت به عنوان تمام کننده نبوت نیست. بنابراین بهاء الله با این ادعا خود را پیامبر معرفی می کند که سید محمد علی باب (رهبر بابیان) مژده ظهور او را از پیش داده است.

چطور می توان به چنین دروغ و تحریفی پاسخ داد؟
اصل این شبهه مباحث کلامی مفصل دیگری را پایه ریزی می کند که تنها همین شبهه را می توان به دو صورت حلی و نقضی پاسخ داد. پاسخ حلی این مساله مجالی مفصل را می طلبد که در حوصله این گفتگو نمی گنجد؛ اما در پاسخ نقضی این شبهه باید گفت میان سیره عقلا و پیروان ادیان های گوناگون، یکی از راه های اثبات پیامبری برای شخصی که ادعای نبوت و رسالت می کند، (تا میان مردم پذیرفته شود)، بحث ابراز و نشان دادن معجزه است. بنابراین معجزه اثری است که یک پیامبر برای اثبات خود به عنوان تحدی می آورد و او با این توصیف می تواند با عالم غیب ارتباط داشته باشد که معجزه هم شرایط خاص خودش را دارد.
حال اگر معجزه را به فرقه بهاییت ارجاع دهیم و وضعیت بهاء الله و افراد پس از او همچون عباس افندی و شوقی افندی را بررسی کنیم، متوجه می شویم آنها نه تنها هیچ گونه معجزه ای نداشتند، بلکه برای حفظ آبرو و اثبات خود، اصل معجزه و امکان وقوع آن را نفی می کردند تا اذهان مردم را به انحراف کشند و گاهی که بهاء الله تحت فشار سوال و درخواست اطرافیان و پیروان خود برای ارائه معجزه قرار می گرفت، به صورت غیرمستقیم می گفت بیانات من در کتاب اقدس و ایقان کلمات الهی است که بیان شده؛ از سوی دیگر بهاء الله فردی فارسی زبان بوده و کتاب های او به زبان عربی است که با بررسی این کتاب ها متوجه می شویم از نظر محتوایی و ساختاری و قواعد زبان عرب، و همچنین ادبی، این کتب دچار اشکالات و اشتباهات فاحش و تناقضات و غلط های فراوان است هرگز نمی توان آن را معجزه قلمداد کرد.
اما دلیل دیگر بر پاسخ به این شبهه و رد ادعای نبوت بهاء الله، شخصیت وی است. مطابق عقل و شرع فردی به مقام نبوت و پیامبری می رسد که قابلیت های خاصی داشته و از نظر اخلاقی موجه باشد. شخصیت میرزا حسینعلی همدانی (بهاء الله) خود گواهی بر رد ادعای نبوت اوست. عزی نوری خواهر بهاء الله، کتابی تالیف کرده است با عنوان “تنبیه النائمین” که در واقع او این کتاب را در اثبات خلاف گویی های برادر خودش بهاء الله و در دفاع از یحیی صبح ازل نوشته است (در واقع عزی نوری معتقد به جانشینی یحیی به جای علی محمد بود) و در این کتاب برخی از جنایات برادر خود را مطرح کرده است.
 

به نمونه و مصداقی از این جنایات اشاره کنید.
از جمله این جنایات این بود که بهاء الله با فرستادن نامه به مناطق مختلف و دادن وعده، سعی داشت مردم را دور خود جمع کند، یکی از اقدامات او در این راستا نیز جمع آوری اراذل و اوباش ایران بود و آنها را استخدام می کرد تا با کمک آنها مخالفان خود را از سر راه بردارد، که خود عزی در کتابش می گوید: این افراد به هیچ مذهبی داخل نشده و به هیچ پیغمبری ایمان نیاورده و جز آدم کشی کاری نداشتند.
و در ادامه که نقل می کند این اراذل افراد زیادی را در عراق کشتند و جسد آنها را در دجله انداختند.
حتی عزی شعری را نیز در خصوص پایین آوردن شان برادش با این مضمون نقل می کند:
اگر حسینعلی مظهر حسین علی است     هزار رحمت حق بر روان پاک یزید
از اقدامات دیگر حسینعلی نوری این است که چون ادعایش بر پایه سخنان علی‌محمد شیرازی بنا شده بود و او را به عنوان مبشر ظهور خود معرفی می‌کرد، مسلماً پیدا شدن سفارش‌ها یا مطالب مخالف ادعای او، باعث بدنامی و جدا شدن پیروانش می‌شد. لذا اقدام به جمع‌آوری و از بین بردن الواح و نوشته‌های باب کرد تا صورت مسأله را پاک کند.
مسأله دیگری که اهمیت فراوانی دارد این است که به شهادت تاریخ، اولیای الهی خود را به عنوان شخصی ناچیز در مقابل ذات مقدس الهی و بنده معرفی می‌کردند. چنان که عیسی(ع) می فرماید:”إنی عبدالله” یا قرآن پیامبر اسلام (ص) را به عنوان بنده خدا و فردی مانند سایر افراد بشر معرفی می کند و انبیای الهی حتی از سخنانی که بوی خودپسندی داشته باشد نیز پرهیز می‌کردند.
برخلاف سیره اولیای الهی، میرزای نوری نه تنها مفاهیمی چون تواضع برایش بی‌معنا بود بلکه غرور و خودپسندی در او باعث شد تا خود را خدای قادر معرفی کند و در مقابل مردم را با الفاظی مانند اغنام (گوسفندان)، امه (کنیزان) و بندگان خطاب می‌کرد.
حسینعلی نوری محل سکونت خود را در بغداد به عنوان محل طواف و انجام اعمال حج قرار داده است و محل دفنش را در عَکّا به عنوان قبله بهائیان، معرفی کرده است.
بنابراین نداشتن معجزه و خود ویژگی های شخصیتی بهاء الله مهمترین دلیل بر ادعای نبوت او و باطل کردن سخن این فرد در خصوص خاتمیت نداشتن پیامبری است.

 

شبستان

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!