غفلت تمدّن غرب از دامنه وسیع کسب معرفت

0
با کنترل و هدف‌دار نمودن فن‌آوری‌های پیشرفته، می‌توان از آنها در تولید نرم‌افزارهای اسلامی استفاده نمود و با چنین تولیداتی مسیر علوم و تحقیقات سایر شاخه‌های علم و دانش بشری را در مسیر اصلاح و هدایت جوامع بشری تغییر داد.

 

دکترین ظهور منجی در دوران معاصر با روکرد عرفان – بخش سوم و پایانی

غفلت تمدّن غرب از دامنه وسیع کسب معرفت

 

فصل سوم : تبیین هدف سوم در عرصه نرم‌افزاری

تهیه و تولید نرم‌افزارهای حکومت جهانی اسلام 
مراد از نرم افزارهای حکومتی، نظام‌ها و سیستم‌های مدرن اجرایی و عملیاتی مبتنی بر اندیشه‌ها و ارزش‌های دینی و الهی در عرصه‌های مختلف است. تدوین نظام سیاسی، نظام اقتصادی، نظام تربیتی، نظام آموزشی، نظام اداری، نظام حقوقی، نظام تقنینی، نظام قضایی، نظام اطلاعاتی و امنیتی و نظایر آن مقدمة ضروری تشکیل هر حکومتی است. سیستم‌هایی که ضمن انسجام درونی، قابلیت تطبیق با پیشرفت ابزار و فن‌آوری‌های مدرن را داشته باشند و بتوانند با نظام بین‌الملل و سیستم‌های جهانی بدون امحاء ارزش‌ها و هنجارهای دینی هم‌آهنگ عمل کنند.

پردازش این سیستم‌ها باید به نحوی باشد که قابلیت و لیاقت صدور به سایر تمدّن‌ها و حکومت‌ها را داشته باشد و بدین ترتیب میزان آمادگی نرم‌افزاری پذیرش حکومت جهانی حضرت را افزایش دهد و نخبگان آزاده و ملت‌ها را به توان‌مندی دین و دین‌داران در اداره جهان متقاعد و مشتاق نماید. قابلیت دیگر این نظام‌ها، باید ساماندهی امتزاج طبیعی و منطقی معنویت با مادیت انسان‌ها باشد. عدم فقر و تبعیض در جامعه، اجرای همه جانبه و نظام‌مند احکام اسلامی، زمینه‌های تحقق معنویت و طهارت روحی و باطنی را فراهم می‌آورد. 
فلذا طراحی سیستم‌ها باید قابلیت‌های ذیل را دربرداشته باشد:
1. مبتنی بر وحی و معارف اهل بیت عصمت و طهارت‌( و هم‌آهنگ با فطرت سلیم انسانی باشد؛ 
2. قابلیت استفاده از آخرین فن‌آوری‌های روز را همواره داشته باشد؛ 
3. مجموعه سیستم‌ و خرده‌سیستم‌های درونی آن در نهایت انسجام و اتقان باشد؛ 
4. قابلیت انطباق معقول و مشروع با نظام بین‌الملل و سیستم‌های جهانی را دارا باشد؛
5. امتزاج مادیت با معنویت و معاش با معاد مردم را تحقق بخشد؛
6. قابلیت صدور و تحقق در فرامرزهای ملی را داشته باشد. 
گفتار اول: مبانی نظری تولید نرم‌افزاری
بدون تردید در تحقق جنبش نرم‌افزاری ایجاد تمدن اسلامی و حکومت جهانی حضرت، نمی‌توان به طی مسیری که تمدن غرب بالاخص از رنسانس به این سو پیموده است، خوش‌بین و متکی بود. تفاوت‌های جوهری و عمیقی میان حقیقتِ عناصرِ نرم‌افزاری مأمور تهیه و تدوین چهار امر است:
1. تدوین مبانی فکری و نظری در عرصه شناخت هستی، انسان، خالق انسان و هستی، ارتباط اشیاء و موجودات با یک‌دیگر و با خالق، در یک نظام مهندسی و معماری هم‌آهنگ، منسجم و در عین حال منطقی و مستدل؛
2. طراحی و تدوین روش‌ها و شیوه‌های کسب معرفت و نیل به حقیقت در عرصه‌های مختلف به صورت نظام‌های کاربردی و عملیاتی؛ 
3. تعیین قوانین و مقررات حاکم بر روابط اجتماعی و مناسب‌های مدنی انسان‌ها؛
4. طراحی و تولید ابزار و تجهیزات لازم برای تحقق آسان، روان و سریع نظام‌های فکری و کاربردی که از آن به تکنولوژی و فن‌آوری تعبیر می‌شود؛
5. اینک به توضیحاتی مختصر در موارد چهار گانه فوق که ناظر به تفاوت‌های میان دو تمدّن است، می‌پردازیم.
تفاوت‌های دو‌ تمدّن در مبانی فکری و نظری 
تفاوت‌های عمده و بسیاری میان جهان‌بینی الهی که تمدن و حکومت جهانی اسلام می‌بایست بر اساس آن طراحی گردد، با جهان‌بینی مادی که تمدن غرب هم‌اکنون بر اساس آن استوار گردیده است، وجود دارد که حداقل به سه مورد آن می‌بایست اشاره نمود، مواردی که از نقاط ضعف تمدّن غرب خبر می‌دهد: 
1. غفلت تمدّن غرب از عالم غیب 
در بینش ماتریالیستی، هستی مساوی است با عالم ماده که محسوس، مشهود و ملموس به حواس ظاهری مسلح و غیرمسلح بشر است. در حالی که در بینش ادیان الهی، عالم هستی بسیار گسترده‌تر از عالم ماده است که بخش بسیار کوچکی از آن مشهود و محسوس حواس ظاهری بشر است و بخش عمده آن به عنوان عالم غیب، غایب و پنهان از نظر محسوس و مادی بشر است.
2. غفلت تمدّن غرب از وجود و تأثیر عالم “غیب” بر عالم “شهود”
عالم “غیب” و “شهود” هستی با سنن لایتبدّل و لایتخلّف الهی، تحت تدبیر اراده و حکمت بالغه حق‌تعالی اداره و هدایت می‌شوند. سنن عالم شهود تنها بخش کوچکی از نظام سنن الهی است.

 فلذا شناخت هستی، حتی شناخت بخش محسوس و مادی آن، منوط به شناخت بخش غیرمادی هستی است و به هر میزان که علم و معرفت به علل غیرمادی و نظامِ غیبِ عالم بیشتر حاصل گردد، توان‌مندی‌های بشر در عالم ملک و ماده نیز فزونی می‌یابد، چنان‌که در داستان آوردنِ تخت بلقیس، از انسان غیرمعصوم و غیرنبی و غیرولیّ که نزد او فقط یک اسم از اسماء الهی بود، وقال الذی عنده علم من الکتاب، چنان قدرت و تصرفی در عالم طبیعت و ماده صادر می‌شود که محل استبعاد و انکار دانش‌مندان علوم تجربی غرب است، در حالی که تمدّن اسلامی بر اساس پذیرش و ایمان به غیب و معرفت به اسماء الله و تسخیر علل عالم غیب بنا خواهد گردید. 
3. عدم شناخت کامل و جامع ابعاد وجودی انسان
در انسان‌شناسی اسلامی، انسان دارای نشئه‌ای ملکی، مشهود و محسوس است و نشئه‌ای ملکوتی و اخروی. هم‌چنان که حیات دنیوی نیز ظاهری دارد و باطنی دیگر که یعلمون ظاهراً من الحیوة الدنیا و هم عن الآخرة هم غافلون، “انسان مادی از جنبه باطنی و ملکوتی انسان غافل است”. 
دو ویژگی مختص و متمایز انسان از حیوان یعنی ویژگی‌های عرصه گرایش‌ها که از کانون دل نشأت می‌گیرد و ویژگی‌های عرصه بینش‌ها که از کانون عقل صادر می‌گردد، مربوط به عالم ملکوت انسان، تجلیات و صادرات ملکوتی انسان است. تمدّن غربی از حقیقت گرایش‌های ملکوتی و توان معارف ملکوتی هنوز هم بی‌خبر است. 
الف) غفلت تمدّن غرب از حقیقت گرایش‌های ملکوتی
گرایش‌های مُلکی انسان همان فصل مشترک انسان با حیوان یعنی غرایز انسان است و گرایش‌های مَلَکوتی و مختص انسان، همان فطرت سلیم الهی انسان است “فطرة الله التی فطر الناس علیها” که طالب عدالت، زیبایی، کمال و حقیقت است. فرهنگ، تمدن و نظام غرب با اندیشه نفی عالم غیب و ملکوت عالم و انسان، تنها بر ارضاء بدون قید و شرط گرایش‌ها و تمایلات مادی، ملکی و حیوانی بشر بنا شده است.

 موسیقی، سینما، ادبیات، فرهنگ، اقتصاد، معماری، روابط و مناسبات انسانی، حکومت و حتی ارزش‌های متعالی انسان نظیر آزادی و عدالت تنها در حیطه حیوانی و ملکی بشر تعریف و تحدید گردیده است. همه اینها در تعریف و ایجاد تمدّن اسلامی می‌بایست بر اساس بینش توحیدی و درک شیعی بازسازی شوند. 
ب) غفلت تمدّن غرب از دامنه وسیع کسب معرفت 
در جنبه بینش‌ها نیز، انسان مادی هم در تعیین و تعدید ابزار شناخت و هم در متدولوژی معرفت و هم در منابع شناخت محدود و محروم باقی مانده است، گویی در این عرصه‌ها عطشی برای یادگیری و کسب معرفت ندارد. سرآغاز مورد دوم که همانا متدلوژی علم و معرفت در بحث نرم‌افزاری است، از همین بحث مبنایی است. 
تفاوت‌های دو تمدّن در روش‌ها و شیوه‌های معرفتی 
1. ابزار شناخت 
ابزار شناخت انسان مادی، معدود به حس و عقل “آن‌هم عقل معاش و عقل حساب‌گر در محدوده حیات مادی مشهود” می‌گردد. انسان مادی خود را از دل و قلب، که قرآن تعقل، تفکر، تفقه و تدبر را به او نسبت می‌دهد، و هم‌چنین از عقل معاد، که حجت و نبی درونی انسان است، به کلی محروم گردانیده است. در اندیشه دینی علاوه بر حس و تجربه، از عقل و دل با تعابیر مختلف ذکر شده است و آنها را از ابزار کسب علم و معرفت و درک حقایق و رموز عالم می‌شناسد. 
در بینش اسلامی، قلب مهم‌ ترین ابزار شناخت است که با کسب تقوا و تهذیب و تزکیه آن، آمادگی و قابلیت کسب فیض و نور معرفت می‌یابد، چنان‌که نبی اکرم( می‌فرمایند: 
لیس العلم بکثرة التعلیم و التعلم بل العلم نورٌ یقذفه الله فی قلب
من یشاء.
هم‌چنان‌که قرآن می‌فرماید: 
یوتی الحکمه من یشاء ومن یوت الحکمه فقد اوتی خیراً کثیراً وما یذکر الا اولوالالباب؛
علم و حکمت، لطف و عطای الهی است که محصول اخلاص عمل انسان متقی و مخلص است.
چنان‌که در حدیث نبوی می‌فرماید: 
من اخلص عمله اربعین صباحاً فجّر الله ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه.
2. روش و متدولوژی 
روش و متدولوژی علم انسان مادی نیز محدود و منحصر به روش استقرایی (جزء به کل) و روش قیاسی (کل به جزء) می‌گردد و لکن به دلیل دیدگاه مادی، اومانیستی و سکولار انسان غربی به جهان، تنها معرفت تجربی و استقرایی دست‌مایه تکنولوژی و تمدن غرب گردید. جامعه شیعی با اتکاء به تقوا و اخلاص، در عین استفاده و انتقال علوم و معارف تکنولوژی و تمدّن غرب، می‌تواند از روش‌های اشراقی و الهام و معرفت قلبی، که خداوند معلم او شود و‌اتقوا‌الله و یعلمکم الله، بهره ‌برده و قوی‌تر از رنسانس غربی، شاهد تمدّنی اسلامی باشد. 
3. منابع شناخت 
مهم‌ ترین و شفاف‌ ترین و نورانی‌ ترین منابع شناخت یعنی “وحی و الهامات الهی” در تمدن غرب مورد غفلت و انکار قرار گرفته و به طور کلی از صحنه علم و معرفت بشری خارج گردید. به نحوی که انسان غربی رمز موفقیت خود در آغاز رنسانس و نهضت فکری اروپا را، خارج نمودن دین و وحی از صحنه علم معرفی می‌نماید.

گرچه وحی تحریف شده در عهدین “تورات و انجیل”، شایسته استنباط و استناد علمی هم نبود، ولی قرآن کریم، آخرین معجزه الهی بر خاتم سفرای الهی که مصون از هرگونه تحریفی در اختیار بشر و به ویژه مسلمانان قرار داشته و دارد، در کمال شایستگی و بایستگی مورد بی‌مهری و بی‌توجهی قرار گرفت و حتی از سوی اندیش‌ مندان مسلمان خودباخته که در مقابل تفکر و تمدن غربی مبهوت شده بودند، مورد استبعاد و انکار قرار گرفت و به بهانه‌های متعدد و متنوعی نظیر “نمادین بودن زبان دین و یا بشری بودن معرفت دینی”، از حوزه علم و معرفت ناب خارج و یا عملاً بلااستفاده و غیرالهی تلقی گردید.

در حالی که قرآن تبیاناً لکل شیء، هدی للناس؛ یهدی للتی هی أقوم؛ لتخرج الناس من الظلمات الی النور؛ هدی للمتقین؛ شفاء و رحمة للمؤمنین بوده و هست. و لکن قرآن به حکم “انا له لحافظون” محل تصرف و مس پاکان “لایمسه الا المطهرون” است و برای انسان مادی قابل تأمل و ادراک نیست، “ولایزید الظالمین الا خساراً”. قرآن دریایی از معرفت الله و معرفت به اسماء و افعال حق‌تعالی است که متدلوژی خاص خود را برای اولوا الالباب و صاحبان قلوب دارد. 
أفلا یتدبرون القرآن أم علی قلوب أقفالها
فلذا چنان‌چه متقین و صالحین با بینش توحیدی، از براق عقل و دل در طی جمیع روش‌های معرفتی به ویژه از روش اشراق و شهود باطنی استفاده و به تمام عوالم و منابع ادراکی و معرفتی بالاخص “ثقل اکبر” و “ثقل اصغر” رجوع نماید می‌تواند به پی‌ریزی و ایجاد بنای جدید معرفت، فرهنگ، تکنولوژی و تمدن اسلامی امیدوار باشد و بدین طریق خویشتن را از عالم ظلمات به سوی نور ارتقاء داده و ضمن تمهید مقدمات ظهور، آماده دریافت معرفت و حکومت مهدوی(عج) گردد.

مهم آن‌ است که در عصر غیبت جهت طراحی نرم‌افزارهای لازم، می‌بایست از جهان‌بینی، انسان‌شناسی، معرفت‌شناسی و متدلوژی غربی منصرف و هزیمت نمود و باور داشت که جهان‌بینی اسلامی، انسان‌شناسی اسلامی، معرفت‌شناسی اسلامی و متدلوژی دینی برای انسان دینی متقی و صالح، تکیه‌گاه و ابزار بسیار توان‌مندی است که بهانه‌ای برای عدم استماع و تبعیت از موعظه الهی باقی نمی‌گذارد که قل انما أعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی. 
و صد البته که این روی‌کرد به معنی عدم استفاده از دست‌آوردهای تکنولوژی و تمدن غرب نیست، بلکه به معنی توسعه میدان اندیشه و عمل انسان صالح، متقی و موحد است به نحوی که بیان شد. 
با این دیدگاه و روی‌کرد، تکلیف موارد سه و چهار نیز روشن می‌گردد. هم در نظام تقنین و هم در عرصه فن‌آوری‌ها، عرض وسیعی فراروی ماست که تنها با بینش الهی و معرفت شهودی و قلبی و رجوع به ثقلین، آن هم از سوی صالحان و پارسایان اهل علم و ولایت‌مدار، می‌توان به طراحی، ساخت و تولید نرم‌افزاری چشم امید داشت و مقدمات حکومتی جهانی بر اساس عدل و حقیقت را فراهم و زمینه‌های ظهور حضرتش را مهیا نمود و چنین اقدام فعالانه و شجاعانه‌ای را قیام لله دانست و با توکل بر خدا در عطش انتظار سوخت. آن‌گاه می‌توان گفت: 
المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل الله.
گفتار دوم: ترسیم مراحل کلی تولید نرم‌افزاری 
در ترسیم مراحل کلی تولید معرفتی و نرم‌افزاری حکومت جهانی اسلام، سه مرحله عمده فراروی ماست: 
1. پرورش مجتهدان عالم به علوم و فنون روز دانشگاهی؛ 
2. نهضت ترجمه تحلیلی و انتقادی آثار تمدّن غرب توسط مجتهدان متخصّص؛ 
3. آغاز تولید نرم‌افزاری از حوزه علوم انسانی؛ 
4. و اینک توضیح اجمالی مراحل سه گانه فوق.
1. پرورش مجتهدین عالم به علوم و فنون روز دانشگاهی 
در ترسیم مراحل کلی تولید نرم‌افزاری، نکته حائز اهمیت آن است که تولید چنین نرم‌افزارهایی که مبتنی بر معارف ثقلین و مطلع از آخرین دست‌آوردهای علمی و تحقیقاتی بشر است، توسط چه انسان‌هایی قابل طراحی و تولید می‌باشند؟ آیا می‌توان به خروجی‌های دانشگاه‌های موجود جهان اسلام، عمیقاً معتقد و مطمئن بود؟ آیا می‌توان به ترجمه مترجمان علم و دانش و انتقال ناقلان تمدّن غرب اعتماد ورزید؟

عمق، وسعت و کثرت نرم‌افزارهای مورد نیاز تمدّن و حکومتی جهانی با خصوصیات فوق‌ الذکر مستلزم حرکتی اجتهادی با قصد قربت و نهایت وفاداری به اسلام از سوی محققین است. از این رو، تعلیم و تربیت حافظان قرآن تا کسب درجه اجتهاد و استنباط احکام شرعی با اندیشه و تمدّن غرب است. تا از چنین مواجهه‌ای نهضت ترجمه تحلیلی و انتقادی و انتقال اجتهادی تمدّن معاصر شکل گرفته و در گذر عبور ترجمه و انتقال معرفت، فرهنگ و تمدّن غرب از دالان قلوب حافظان وحی و عقول صاحبان اجتهاد، نرم‌افزارهای حکومت جهانی تولید گردد.

سپس به تربیت و تکمیل عقل عملی مجتهدان حوزوی و دانشگاهی پرداخت و بدین طریق ضمن ایجاد تمهیدات فرهنگ‌افزاری و انسان‌افزاری در سطح جهان، تدریجاً و مستمراً به ارتقاء کمی و کیفی تولیدات نرم‌افزاری اقدام نمود. 
2. نهضت ترجمة تحلیلی و انتقادی آثار تمدّن غرب توسط مجتهدان متخصّص
تاریخ ‌علم و تمدّن، دو تغییر و انتقال مهم زبان علمی دنیا را در حافظه خویش ثبت کرده است: یکی تغییر زبان علمی دنیا از “لاتین به عربی” و دیگری تغییر زبان علمی از زبان “عربی به زبان انگلیسی”، و هر دوی اینها سرآغاز ایجاد تمدّن جدید و انتقال تمدّن از یک منطقه جغرافیایی به منطقه دیگر گردیده است. گویی تغییر زبان علمی آثار و محافل علمی دنیا و نهضت ترجمه، مقدمه و پیش نیاز ضروری انتقال معارف و ایجاد تمدن‌هاست.

و لکن تفاوت بسیار مهمی میان این دو نهضت ترجمه و تولد دو تمدّن اسلامی و تمدّن غربی وجود دارد. تفاوتی که عدم درک آن، غفلتی بزرگ و نابخشودنی را به همراه خواهد داشت، و آن تفاوت مهم آن است که “ترجمه آثار تمدّن اسلامی از عربی به انگلیسی با دو رخداد مهم هم‌زمان گردید و این دو روی‌داد سبب ایجاد تمدّن غرب گردید”. یکی اختراع دیگ بخار که سرآغاز انقلاب صنعتی شد، و دیگری جداکردن حوزه علم از حوزه تفکر کلیسایی که بعداً تحت عنوان جدایی علم از دین، رمز موفقیت و آغاز رنسانس تلقی گردید.

 و لکن نهضت ترجمه آثار لاتینی یونان به زبان عربی و ایجاد تمدّن اسلامی به یُمن و برکت اسلام‌آوردنِ بت‌پرستان شبه جزیره حجاز و سایر مناطق آن عصر است. فلذا آغاز تمدّن درخشان اسلامی، دین‌گرایی و “اسلام و قرآن و وحی” مصون از هر تحریف است و آغاز تمدّن غرب از رنسانس با دین‌گریزی و “ترک دین و وحی” تحریف شده مسیحی و یهودی ارباب کلیسا و کنیسه‌هاست. 
غفلت از این تفاوت مهم سبب شده است که ترجمه آثار غربی از زبان انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به زبان عربی و فارسی، نه تنها اثری در ایجاد تمدّن جدید اسلامی نداشته باشد، بلکه سبب غربی شدن و از خودباختگی جهان اسلام گردید و روشن‌ فکران و مترجمان جهان اسلام عمدتاً حلقه واسطه و پل عبور و ورود تمدّن غرب به کشورهای اسلامی بوده‌اند و گمان کرده‌اند راه نجات مسلمانان و کشورهای اسلامی همانا دین‌گریزی و خارج کردن اسلام از مدیریت علمی و صحنه سیاسی کشور است و شعار لائیزم و سکولاریزم سر داده‌اند.

در حالی که راه نجات فقط بازگشت به دامان اسلام عزیز در پرتوی اجتهاد، فقاهت، عدالت، حکمت فقهاء و مجتهدین است. “نهضت ترجمه تحلیلی و انتقادی در دامان فقاهت و طهارت، مولّد تمدّن جدید اسلامی و حکومت جهانی اسلام است”. 
3. سرآغاز تولیدات نرم‌افزاری از حوزة علوم انسانی‌
به نظر می‌رسد چنین نهضت عظیمی را می‌بایست از حوزه علوم انسانی آغاز نمود و سپس به حوزه‌های علوم تجربی، فنی و مهندسی و هنر و معماری سرایت بخشید. چرا که “اولاً” مبانی این علوم و فنون در شناخت و بینش انسان از هستی، انسان، طبیعت و معرفت است. هرگونه تغییر و تحولی در حوزه علوم انسانی، آثار مستقیم و انکارناپذیری در سایر حوزه‌های معرفت بشری می‌گذارند. “ثانیاً” ماحصل علوم تجربی و فنی و هنر غرب که همانا خلق ابزارها، تکنیک‌ها و فن‌آوری‌هاست، غالباً با پالایش، فرهنگ‌زایی و تطبیق با اندیشه‌ها و ارزش‌های اسلامی، قابل استفاده می‌گردند.

فلذا با کنترل و هدف‌دار نمودن فن‌آوری‌های پیشرفته، می‌توان از آنها در تولید نرم‌افزارهای اسلامی استفاده نمود و با چنین تولیداتی در عرصه علوم انسانی، مسیر علوم و تحقیقات سایر شاخه‌های علم و دانش بشری را در مسیر اصلاح و هدایت جوامع بشری تغییر داد و آن‌گاه با تربیت و تزکیه انسان و جامعه و تجهیز انسان صالح و متقی به تمام ابزار، منابع و متُد کسب معرفت، شاهد تحولی چشم‌گیر و نهضتی فراگیر در عرصه تولید علم باشیم.
تصور ما بر این است که اگر حوزه‌های علمیه به دنبال معرفت جدیدی نباشند و بحث و فحص را در کشف حقایق نظری متوقف سازند و تلاش کنند که مفاهیم نظری موجود را کاربردی نموده و جامعه خود را بر مبنای معارف نظری خویش تربیت کنند، چنین عزمی هزاران فقیه و مجتهد و کارشناس اسلامی را نیاز دارد تا در کاربردی ساختن و ایجاد نرم‌افزارهای اداره جامعه بر مبنای دین دست به کار شوند.

مشکل این است که ظاهراً هنوز حوزه‌های علمیه نپذیرفته‌اند که جامعه شیعی خود را در اختیار اداره روحانیت قرار داده و از او انتظار رهنمود و اجرا دارد. حوزه در تفکر نظری به سر می‌برد و اداره جامعه را به دست نرم‌افزارهای غیرالهی قرار داده است و این مشکلی است که باید حل شود. 
قدم اول در حل آن، باور حوزویان و علمای دینی به این حقیقت غیر قابل انکار است که ماحصل تلاش جامعه شیعی و علماء و روحانیون بزرگوار شیعی، استقرار نظام اسلامی در ایران است. تبدیل نظام اسلامی به حاکمیت اسلام و احکام اسلامی، به عهده علماء و مجتهدان امروز جهان تشیع است.

گام دوم تغییر ساختار حوزه‌های علمیه و ایجاد حوزه های علمیه جدید “در راستای حاکمیت نرم‌افزاری و انسان‌افزاری حوزه تشیع در کنار حاکمیت نظام جمهوری اسلامی” است. و اگر چنان‌چه تحول ساختاری حوزه به تأخیر افتد، شکاف و دوگانگی نظام اسلامی با نرم‌افزارهای عمدتاً غیرالهی، تا حدی پیش خواهد رفت که بزرگ‌ ترین مخالفان نظام اسلامی، مجتهدان و علمای حوزوی خواهند بود که باطن غیر اسلامی و غیر الهی نظام را تحمل نخواهند کرد و در صورت روی‌گردانی از نظام اسلامی، تشیع هم از برکات نظام ارزش‌‌مند اسلامی و هم از خدمات علماء و روحانیون ارجمند محروم خواهد شد.

 

حمیدرضا مظاهری سیف

ماهنامه انتظار موعود – شماره 17

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!