او با ابرهای آسمان میآید تا مردم او را به عنوان یکی از برگزیدگان خداوند بشناسند. بحيرا آن راهب نصراني با استفاده از همین جملۀ کتاب دانیال نبی، توانست پیامبر اسلام را بشناسد. او قافلهای دید که از جنوب به سمت شام میآمد و ابر سفیدی در ارتفاع پایین این کاروان را همراهی میکرد. با توقف آنها، ابر نیز ایستاد. بحیراء آن حضرت را شناخت و تكريم نمود و به حضرت ابوطالب در خصوص صيانت نوادهاش از شر یهود سفارشهاي فراواني كرد.
گرچه تورات و کتب انبیاء یهود تحریف شدهاند ولی همینها نیز برای یک جوینده حقیقت، کافی هستند. خواندنیترین مطالب عهدین بشارتهایی است که انبیاء به پیامبر اسلام(ص) دادهاند. اما یهود با تغییر نام ذبیح از اسماعیل به اسحاق مدعی هستند آن نبی خاتم هنوز نیامده و مسیحیان نیز حضرت عیسی را پیامبر خاتم معرفی میکنند. ذیلاً نگاهی داریم به یکی از این بشارتها که در کتاب دانیال نبی آمده است. بحیراء راهب نصرانی، به واسطه همین بشارت بود که پیامبر اکرم(ص) را در سنین نوجوانی شناخت.
*****
همۀ انبیاء به آمدن حضرت رسول الله بشارت دادند و لذا همۀ امتها منتظر ظهور او بودند. علت رشد سریع اسلام نیز به همین جهت بوده است به طوریکه در بسیاری از شهرها به وقت جهاد ابتدایی اصلاً جنگی در نمیگرفت. اما برخی اقوام مثل یهود با تحریف کردن این بشارتها سعی کردند بگویند پیامبر موعود از قوم یهود مبعوث خواهد شد. اگر درست دقت شود ریشۀ همۀ جنگها و گمراهیهای جهان به همین تحریف مهم برمیگردد و هیچ دروغی بزرگتر و فاجعه بارتر از این در جهان نبوده است.
در کتاب دانیال نبی از مجموعۀ عهد عتیق دربارۀ رئیس پیامبران که همراه با ابرهای آسمان میآید بشارتی داده شده است. حضرت دانيال (ع) در رؤياي خود آن روح خدايي را چون يكي از ابناي بشر ديده است:
در رؤياي شب نگريستم و اينك [مردی] مثلِ پسر انسان، با ابرهاي آسمان آمد و نزد قديم الايام [خداوند ازلي] رسيد و او را به حضور وي آوردند و سلطنت و جلال و ملكوت به او داده شد تا جميع قومها و امتها و زبانها او را خدمت نمايند. سلطنت او سلطنت جاوداني و بيزوال است و ملكوت او زايل نخواهد شد. (دانيال 7 /13 و 14)
علمای یهود این عبارت را دربارۀ ماشیح (منجی جهان) تفسیر کردهاند یعنی همان پیامبر موعود که همۀ انبیاء به آمدن او بشارت دادهاند. به این لحاظ، برخی از خصوصیات آن پیامبر که در این دو بند فوق آمده اینها است:
1. آن نبی، یک انسان است (و نه یک فرشته یا فوق بشر)
2. ابرهای آسمان او را همراهی میکنند و بر سرش سایه میاندازند
3. خداوند از ابتدای خلقت جهان، او را جانشین خود در زمین کرده و به او سلطنت بر تمام زمین، جلال و جبروت، و حکومت بر آسمانها داده است
4. همۀ امتها و اقوام زمین مطیع او خواهند شد
5. او هرگز شکست نخواهد خورد و دین او تا قیامت بر پا است
شرح و تفسیر
شرح بند 1. اینکه دانیال نبی در ابتدای سخنش آن نبی را «پسر انسان» خوانده به این دلیل است که انبیاء یهود آنقدر از فضل و کمالات این پیامبر سخن گفتهاند که یهود میپنداشتند که او یک مافوق انسان است. توضیحاً اینکه طبق میثاقی که خداوند از تمام انبیاء گرفته است آنها مکلّف شدهاند که آن نبی موعود که تصدیق کنندۀ آنها است را یاری کنند (آلعمران/81) و در میان قومشان از او سخن بگویند. همۀ موجودات و خصوصاً انسانها به او نیازمند هستند زیرا او منجی جهان و داور روز جزا است. (داوری او در روز جزا در انجیل متی 25/ 31 تا 46 آمده است که شرحی جداگانه میطلبد).
شرح بند 2. او با ابرهای آسمان میآید تا مردم او را به عنوان یکی از برگزیدگان خداوند بشناسند. بحيرا آن راهب نصراني با استفاده از همین جملۀ کتاب دانیال نبی، توانست پیامبر اسلام را بشناسد. او قافلهای دید که از جنوب به سمت شام میآمد و ابر سفیدی در ارتفاع پایین این کاروان را همراهی میکرد. با توقف آنها، ابر نیز ایستاد. بحیراء آن حضرت را که در سنین نوجوانی عمر شریفش بود شناخت و تكريم نمود و به حضرت ابوطالب در خصوص صيانت نوادهاش از شر یهود سفارشهاي فراواني كرد.
این عبارت کتاب دانیال همچنین در سه انجیل نخست (متّی، مرقس، لوقا) به وقت بشارت به آن نبی خاتم آمده است. مثلاً از قول حضرت عیسی(ع) در فصل 21 انجیل لوقا نقل شده که پس از ذکر خرابی اورشلیم و آوارگی یهود (که در سال 70 میلادی به وقوع پیوست) «پسر انسان» ظهور میکند:و آنگاه پسر انسان را خواهند دید که بر ابری سوار شده با قوت و جلال عظیم میآید. (لوقا 21/27)
واضحاً این نقل مانند خیلی از مطالبی که در اناجیل آمده دقیق نیست چه بسا که خود اناجیل یک ماجرا را به انحاء مختلف نقل کردهاند.
شرح بند 3. اینکه در اینجا از خداوند با نام «قدیم الایام» یاد شده احتمالاً به سبب آن است که «پسر انسان» نخستین مخلوق خداوند است و بر همۀ موجودات هستی قدمت دارد. او اولین مخلوق خدا و رئیس این جهان است. در ابتدای تورات آمده است که خداوند در روز نخست آفرینش نور را آفرید و آن را نیکو یافت (سفر پیدایش 1/3 و 4). در باب هشتم كتاب امثال سليمان، سخناني از قول حكمت (عقل) مذكور است كه او خود را اولين مخلوق خداي تعالي معرفي ميكند. علماي يهود بر اين حقيقت صحه گذاشتهاند که مخلوق اول خدا، در واقع نور یا روحِ بزرگترین پیغمبر خدا است و خداوند بهرۀ عقل را تماماً به او داده و او «عقل کل» است. به این ترتیب هر انسانی نصیب عقل خود را از او گرفته است (امثال 8/ 14 تا 16). به این لحاظ است که در متون آمده است که هر انسانی از او سودی برده است. در تلمود آمده است:
چون خداوند «عقل» را قبل از هر چيز ديگر آفريد، «او تعالي» بايستي اين كار را از روي نيت خاصي انجام داده باشد. [دكتر ا. كهن، گنجينهاي از تلمود، تهران،1350، ص 54]
اما تلمود در جاي ديگر از «انساني كامل» و عظيمالشأن با لقب ماشيح (منجي يا پادشاه جهان) به عنوان مخلوق اول خداي تعالي ياد کرده است:
از آغاز خلقت عالم، پادشاه ماشيح به دنيا آمد. زيرا (لزوم وجود او) حتي پيش از آنكه جهان آفريده شود، به ذهن (خداوند) خطور كرد. (بسيقتا رباتي،152 ب) [گنجينهاي از تلمود، ص 352]
در فصول 14 تا 16 از انجیل یوحنا از قول حضرت عیسی(ع) آمده است که پس از من رئیس این جهان میآید (یوحنا 14/30). در اینجا به آمدن پاراکلیتوس (فارَقلیط) بشارت داده شده است که دربارۀ مصداق آن اختلافاتی وجود دارد. مسلمانان این کلمه را ترجمۀ نام «محمد» میدانند که در اینجا بر خلاف معمول، اسم را نیز به زبان یونانی که این انجیل بدان نگارش شده ترجمه کردهاند. زیرا پارَکلیتوس به معنای ستوده و پسندیده (محمد) است. اما مسیحیان معتقدند که حضرت عیسی(ع) در اینجا به روح القدس اشاره داشته است. از آنجا که در یک تفسیر معقول و مشهور از تثلیث، «روح القدس» و «پسر» یکی هستند و «پسر» نیز همان منجی جهان لهذا تفسیر مورد نظر مسیحیان نیز به همان ماشیح موعود اشاره دارد. زیرا تا قبل از حیات جسمانی مخلوق نخست خدا، به او «روح» یا «روح القدس» اطلاق میشد. همچنین یهودیان به آن نبی یا ماشیح «پسر خدا» میگفتند. زیرا او از سوی خداوند رئیس این جهان بود. (به همین سبب بود که چون پولس در یونان و روم ادعا کرد که عیسی همان پیامبر خاتم است لهذا در آن سرزمینها به حضرت عیسی عنوان «پسر خدا» داده شد. بحث در این مقولۀ ادعایی مسیحیان را به بعد واگذار میکنیم).
تعبیر قرآنی «رئیس جهان» عبارت «خلیفة الله» است که در بقره/30 مذکور است. روح حضرت حضرت رسول الله(ص) تا تولد جسمانیاش ناظر افعال و اعمال بندگان بوده است. او شاهد اعمال است (نساء/41 ـ نحل/89 ـ احزاب/45). پس از رحلت او اوصیاء دوازدهگانهاش شاهد اعمال بندگان خواهند بود. به این ترتیب واضح است که مراد از خلیفة الله در این آیه حضرت آدم(ع) نمیتواند باشد. دلالت دیگر خطابی است که در کلمۀ «ربّک» وجود دارد که حرف «کَ» به حضرت رسول الله برمیگردد که در این زمان روح او وجود داشته و مقرر بود که جسماًٌ از طریق حضرت آدم(ع) به این جهان بیاید:
﴿وَ إذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الأرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون ـ بقره/30﴾
شرح بند 4. رسالت «پسر انسان» جهانی است در حالیکه همۀ انبیاء مبعوث بر قوم خود بودند. این حقیقت در قرآن نیز مکرراً تصریح شده و حتی حضرات نوح و ابراهیم و موسی و عیسی مبعوث بر قوم خویش بودند (این خود موضوع یک مقالۀ مستقل است). مثلاً در خصوص حضرت عیسی(ع) چند آیه از قرآن به اینکه رسالت آن حضرت مخصوص به قوم یهود بوده تصریحات و اشاراتی دارند: آلعمران/ 49 ـ مائده/ 72 و 78 ـ زخرف/ 59 ـ صف/ 6 و 14. اناجیل هم تصریح دارند که حضرت عیسی(ع) از ملک یهود خارج نشد و حتی برای آن رومیان که در اورشلیم سکونت داشتند تبلیغ نمیکرده است. این برای آن است که هر نبی وقتی پذیرفته میشود که با زبان قوم خود باشد و از میان آنها. این سنت خدا است که در قرآن به آن تصریح فرموده است (ابراهیم/ 4 ـ یونس/ 74). و چون هر قومی برای خود پیامبری داشته است (وَ إنْ مِنْ أُمَّةٍ إلاَّ خَلا فِيها نَذِيرٌ ـ فاطر/ 24) دیگر لازم نبوده که انبیاء بزرگوار به چند قوم رفت و آمد داشته باشند. هرچند که بعضی از انبیاء بر سایران برتری دارند و این برگزیدگی در آلعمران/33 و انعام/ 84 تا 87 مذکور است.
همۀ انبیاء به آمدن حضرت رسول الله بشارت دادند و لذا همۀ امتها منتظر ظهور او بودند. علت رشد سریع اسلام نیز به همین جهت بوده است به طوریکه در بسیاری از شهرها به وقت جهاد ابتدایی اصلاً جنگی در نمیگرفت. اما برخی اقوام مثل یهود با تحریف کردن این بشارتها سعی کردند بگویند پیامبر موعود از قوم یهود مبعوث خواهد شد. اگر درست دقت شود ریشۀ همۀ جنگها و گمراهیهای جهان به همین تحریف مهم برمیگردد و هیچ دروغی بزرگتر و فاجعه بارتر از این در جهان نبوده است.
شرح بند 5. خداوند حکومت رسول خود را محکم کرده است و از طریق پیامبرانش اعلام کرده که آن نبی خاتم هرگز شکست نمیخورد. (شکست جنگ احد نیز به سبب قصور اصحاب در جمع کردن غنیمت بود و پیامبر اکرم(ص) پیشتر سفارشات مربوطه به آن تنگۀ حساس را گوشزد کرده بودند).
با آمدن پیامبر خاتم شرایع گذشته نسخ خواهند شد. این دستوری است که همۀ انبیاء به اقوام خود دادهاند اینکه دین نبی خاتم تا به قیامت باقی است نیز به همین سبب است که خداوند خودش آن را حفظ خواهد کرد چنانکه فرمود: ﴿إنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إنَّا لَهُ لَحافِظُون ـ حجر/ 9﴾ در حالیکه مثلاً حفظ تورات که حضرت موسی(ع) از کوه طور آورد به کاهنان یهود سپرده شد (مائده/ 44) و آنها نیز آن را حفظ نکردند و از 2600 سال قبل آن نسخۀ اصلی تورات را همزمان با خرابی معبد اول در اورشلیم از دست دادند.
این عقوبت به سبب آن بر یهود وارد آمد که آنها نه تنها به تحریف تورات دست یازیدند بلکه روزگاری در همین معبد سلیمان بت پرستیدند. لهذا خداوند بخت النصر را بر آن قوم مسلط کرد و شهر و معبد را به دست او تسلیم نمود.
اما تورات اصیل را فرشتگان پنهان کردند و آن تورات نسل به نسل در میان امامان تداول شد و اکنون در نزد امام زمان(عج) است. وقتی که آن حضرت ظهور کند حجت و برهان او بر یهودیان همین نسخۀ اصلی تورات است. حجت امام زمان بر مسیحیان نیز خودِ حضرت عیسی(ع) است که از یاران آن حضرت است.
*امیر اهوارکی
گروه فرهنگی مشرق