الوعد الصادق - هدر وب سایت وعده صادق

رمز گشایی از برنامه دجال (2020) : I, Pet Goat 2.99 (بخش هفدهم و هجدهم)

بسم الله الرحمن الرحیم

در این بخش، که آخرین بخش از تحلیل های مرتبط با انیمیشن I, Pet Goat 2 می باشد، به نتیجه نهایی نقشه های فراماسونری و ایلومیناتی، و نیز برنامه ها و پیشگویی های ادیان الهی، در خصوص سرنوشت جهان، می پردازیم.

 

از ابتدای خلقت آدم ابوالبشر، شیطان از اطاعت امر خداوند سر باز زد و خداوند متعال نیز به دلیل غرور و تکبر شیطان و عدم توبه نمودن وی، قهر و غضب خود را بر ابلیس ملعون، فرود آورد و وی را محکوم به افکنده شدن در دوزخ نمود. لیکن ابلیس از خداوند متعال، مهلت خواست تا فرزندان آدم و اجنه را اغوا نموده و با خود به جهنم ببرد تا نشان دهد که انسان ها، نسبت به  وی، در مرتبه پایین تری هستند. خداوند نیز به شیطان فرصت داد که تا روز « موعود » یعنی روز حکومت منجی الهی بر زمین، مهلت یابد.

 

خداوند متعال، این مهلت را به شیطان داد تا انسان ها و اجنه، تحت آزمایش و امتحان قرار گیرند و آن هایی که پیرو تعالیم پیامبران الهی هستند، به بهشت خداوند وارد شوند و آن هایی که در مقابل وسوسه های شیطان تسلیم شدند و ضمن تخطی از تعالیم انبیاء الهی، با پیروی از شیطان، به ظلم و فساد و تباهی پرداختند، همراه با شیطان، به قعر جهنم وارد گردند.

 

شیطان نیز پس از اخراج از عرش الهی، به فریب آدم و حوا و سپس فرزندان ایشان پرداخت.

 

فریب آدم و حوا، به اخراج آن ها از بهشت منجر شد که با توبه آن ها، خداوند متعال، ایشان را بخشید و مقام نبوت را به حضرت آدم (ع) اعطاء کرد، و آدم (ع) و فرزندان برگزیده و مومن وی را به نبوت برگزید، تا راهنما و هدایت گر انسان ها و اجنه باشند.

 

 به موازات گسترش تعالیم الهی و ادیان آسمانی توسط پیامبران بزرگ الهی همچون نوح (ع)، ابراهیم (ع)، موسی (ع)، عیسی (ع) و پیامبر خاتم، حضرت محمد مصطفی (ص)، که به هدایت انسان ها و رستگار نمودن مومنین می پرداختند،

 

شیطان و پیروانش نیز علاوه بر فریفتن فرد به فرد انسان ها، تعالیم شیطانی و الحادی خود را در جوامع مختلف از هند و چین تا بین النهرین و قاره آفریقا، توسعه می دادند.

 

 اصلی ترین بخش این تعالیم الحادی، از منطقه بین النهرین آغاز شد و همزمان با نبوت نوح (ع) و ابراهیم (ع) و ارشاد مردم توسط آن ها، متأسفانه مومنین اندکی به آن ها پیوسته و بسیاری از مردم بین النهرین به تعالیم شیطانی گرویدند.

 

پس از مدتی، تعالیم شیطانی بین النهرین، به مصر باستان، راه پیدا کرده و برای مدت طولانی در حدود چند هزار سال، در آن جا توسعه و گسترش فراوان یافت.

 

پس از چندین قرن، تعالیم شیطانی و الحادی، مسیر جدیدی یافته و در بین برخی قبایل منحرف شده بنی اسرائیل، لانه گزیده و با اسم تعالیم « کابالا »، به حیات خود ادامه داده است. در زمان سیطره ی رومیان، ایرانیان، مسیحیان و سپس مسلمانان، تعالیم « کابالا » برای سال ها، در زیرزمین های مخفی اورشلیم و معابد پنهان، توسط برخی از کاهنان بنی اسرائیل، مورد حفاظت قرار می گرفت.

 

با آغاز جنگ های صلیبی، حضور شوالیه های معبد یا « Knights Templar » و شوالیه های مهمان نواز موسوم به « Knights Hospitaller »، موجب شد تا تعالیم « کابالا » به اروپا راه پیدا کرده و شوالیه های های معبد، « فراماسونری نوین » و شوالیه های مهمان نواز، گروه ماسونی « Order of Malta » را در اروپا، بنیان نهادند.

 

« فراماسونری نوین » ابتدا در اسکاتلند و بریتانیا، و سپس در فرانسه و سراسر اروپا گسترش یافت. پس از جنگ جهانی دوم، « ایالات متحده آمریکا » به عنوان مرکز فرماندهی « فراماسونری » و « ایلومیناتی »، فعالیت نمود، و سپس با تأسیس « اسرائیل » در 1948 میلادی، زمینه سازی برای برپا نمودن امپراطوری جهانی شیطانی در « اورشلیم »، سرعت بیشتری گرفت.

 

انقلاب اسلامی ایران، خلاف پیش بینی های فراماسونری و ایلومیناتی، در خاورمیانه به پیروزی رسید و سدی بزرگ بر علیه برنامه های آخرالزمانی « ایلومیناتی » و « فراماسونری » ایجاد کرد. به همین دلیل، بیش از 40 سال است که درگیری کشورهای ماسونی و عضو ایلومیناتی در سراسر دنیا، با جمهوری اسلامی ایران و متحدانش، در حال وقوع است، و تلاش های مختلفی اعم از جنگ، تحریم، حملات تروریستی، نفوذ، جاسوسی، خرابکاری و اغتشاشات مختلف، از سوی کشورهای ماسونی، علیه جمهوری اسلامی ایران، صورت گرفته است.

 

در حال حاضر نیز نبردی بزرگ و بین المللی بر سر سرزمین فلسطین در جریان است که روز به روز به مراحل حساس خود نزدیک می شود.

 

اما حقیقتاً آینده دنیا به کدام سمت می رود؟ آیا نقشه های فراماسونری و ایلومیناتی برای آینده جهان، عملی خواهد شد؟ ادیان الهی چه آینده ای را برای جهان به تصویر کشیده اند؟

 

پاسخ به این سوالات، نیاز به بیان مطالب گسترده و متنوعی دارد ،که در این بخش، به آن ها اشاره می نماییم:

گرچه نقشه های بسیار پیچیده پیروان شیطان، قرن ها ادامه یافته و ظاهراً آن ها در آستانه به ثمر رساندن آخرین مرحله از نقشه های شیطانی شان هستند،

 

لیکن توجه به این مسأله ضروری است که شیطان، دشمن قسم خورده و ابدی انسان ها است! همان شیطانی که در جریان خلقت حضرت آدم (ع)، با آدم و فرزندانش دشمنی نمود، و در مقابل خداوند متعال نیز طغیان کرد، به همان اندازه، از تمامی انسان ها تنفر فراوان دارد. در همین خصوص، در آیه 34 سوره بقره قرآن مجید، چنین آمده است: « و هنگامي كه به فرشتگان گفتيم براي آدم، سجده و خضوع كنيد، همگي سجده كردند جز شيطان كه سر باز زد و تكبر ورزيد (و به خاطر نافرماني و تكبر) از كافران شد! ».

 

همچنین در آیه 50 سوره مبارکه کهف، این گونه بیان شده است: « به ياد آريد زماني را كه به فرشتگان گفتيم براي آدم سجده كنيد آنها همگي سجده كردند، جز ابليس، او از جن بود، سپس از فرمان پروردگارش خارج شد، آيا (با اين حال) او و فرزندانش را به جاي من، اولياي خود انتخاب مي‏كنيد، در حالي كه دشمن شما هستند؟ اينها چه جانشين هاي بدي براي ظالمانند ».

 

دشمنی شیطان با انسان به اندازه ای است که خداوند متعال، شیطان را « دشمن آشکار انسان » نامیده است: آیه 60 سوره مبارکه « یس » در قرآن کریم، از قول خداوند متعال، چنین می فرماید: « اى فرزندان آدم! مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را نپرستيد؟! زيرا وى دشمن آشكار شما است. ».

 

همچین در آیه 5 سوره مبارکه « یوسف » از زبان پیامبر خدا حضرت یعقوب (ع)، به پسرش حضرت یوسف (ع)، چنین بیان شده است: « ]یعقوب [گفت: فرزندم! خواب خود را براي برادرانت بازگو مكن، كه براي تو نقشه خطرناك مي‏كشند، چرا كه شيطان دشمن آشكار انسان است!.»

 

 تنفر شیطان، تنها متوجه مومنان و پیروان ادیان الهی نیست؛ بلکه شیطان نسبت به گناهکاران، ظالمان و پیروان خودش، بیش از همه تنفر دارد. کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن کریم در این خصوص مطالب مهمی را بیان نموده است: در آیه 22 سوره مبارکه ابراهیم در قرآن کریم، چنین آمده است: « و شيطان هنگامي كه كار، تمام مي‏شود، مي‏گويد: خداوند به شما وعده حق داد و من هم به شما وعده (باطل) دادم و تخلف كردم، من بر شما تسلطي نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما پذيرفتيد، بنابراين مرا سرزنش نكنيد، خود را سرزنش كنيد، نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من، من نسبت به شرك شما درباره خود كه از قبل داشتيد (و اطاعت مرا همرديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزار و كافرم. مسلماً ستمكاران عذاب دردناكي دارند. ».

 

با توجه به مطالب ذکر شده، مشخص می گردد که تمامی وعده های داده شده از سوی شیطان به پیروانش، وعده هایی پوچ و توخالی بوده، و شیطان حتی مسئولیت دفاع از پیروانش را نیز برعهده نمی گیرد! بلکه در جهنم، از پیروان خودش نیز بیزاری می جوید!

 

به همین دلیل پیروزی ها و گردنکشی های ظاهری قدرت های شیطانی، ظالم و استکباری، نه تنها به مفهوم سعادت و رستگاری پیروان شیطان نیست، بلکه عملاً این پیروان مفلوک شیطان، روز به روز به آتش دوزخ نزدیک تر شده و عذاب دردناک تری را تجربه خواهند نمود.

 

در بسیاری از فیلم ها و رسانه های ماسونی – صهیونیستی، پایان دنیا، به صورتی کاملاً تحریف شده به تصویر کشیده شده است. در این فیلم ها که به وسیله امپراطوری رسانه ای شیطان ساخته شده اند، عموماً پایان دنیا به یکی از وضعیت های زیر به نمایش در آمده اند: در برخی از این فیلم ها، دنیا توسط یک فاجعه بزرگ طبیعی یا تروریستی همچون شیوع یک بیماری مرگبار، برخورد شهاب سنگ، جنگ های هسته ای، و …، به پایان رسیده و نسل بشر، منقرض می گردد، یا در آستانه انقراض قرار می گیرد، و عده کمی از بازماندگان، در دنیایی مملو از ناامیدی، تاریکی، جهل و خشونت، به حیات خود ادامه می دهند.

 

که از جمله این فیلم ها می توان به فیلم « جاده » یا « The Road » و « جهنم » یا « The Hell » اشاره کرد.

 

در برخی دیگر از فیلم های آخرالزمانی هالیوودی، جهان توسط حوادث مرگبار مختلف، در آستانه نابودی و فروپاشی قرار می گیرد، و یک ابرقهرمان که معمولاً یک شخصیت، یک فرد یا یک گروه برآمده از دل کشورها یا نهادهای ماسونی است، مردم دنیا را نجات می دهد،

 

 که از جمله فیلم های این چنینی می توان به فیلم های « آرماگدون » و « شیوع » یا « Contagion » اشاره نمود.

 

در دسته دیگری از این نوع فیلم ها نیز، ظاهراً منجی آخرالزمان، با ادیان آسمانی ارتباط دارد، لیکن دیدگاه هایی تحریف شده در خصوص منجی ارایه می شود. برای مثال در فیلم « رستاخیز 2012 » یا « Doomsday 2012 »، منجی آخرالزمان گرچه ظاهراً با دیدگاه های مسیحی مرتبط است، لیکن از دامن مادری طرد شده، و ولنگار به دنیا آمده، و محل تولد وی نیز هرم مشهور « Chichen Itza » که محل قربانی انسان ها در بین قبایل ملحد مایاهای مکزیک بوده است، می باشد.

 

تعداد دیگری از فیلم های هالیوودی نیز، نگاه دیگری را در خصوص آخرالزمان ترویج می کنند که در این فیلم ها، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، منطقه « صهیون » یا « Zion » به عنوان آرمانشهر یا Utopia معرفی شده است و به صورت مخفیانه، نگاه ماسونی – صهیونیستی را نسبت به سرزمین اورشلیم، ترویج می نمایند که از جمله این فیلم ها می توان به مجموعه فیلم های « ماتریکس » اشاره نمود.

 

در مجموع می توان گفت که آن چه در فیلم های امپراطوری رسانه ای دشمن به نمایش در می آید، کاملاً با مطالب ذکر شده در کتب الهی ادیان آسمانی، تفاوت های بنیادین دارد.

 

البته لازم به ذکر است که یکی از نکات مهمی که در خصوص فیلم های هالیوودی ساخته شده درباره شیوع ویروس های بیوتروریستی در آخرالزمان وجود دارد، این است که در نهایت، با شیطنت و فریبکاری سازندگان این فیلم ها، ساخت و انتشار ویروس های مسبب بیماری های واگیر و خطرناک، به گروه ها و جوامع مذهبی نسبت داده می شود! و عمدتاً فراماسونری و سایر نهادهای شیطانی، به عنوان منجی و حامی مردم جهان به تصویر کشیده می شوند! این نوع عملیات، به « عملیات پرچم دروغین » یا « Operation False Flag » مشهور است که در آن، خرابکاری توسط یک گروه انجام می شود، اما به گروه دیگری منسوب می گردد!

 

در این فیلم ها نیز، به دروغ، مسأله انتشار ویروس های کشنده، در بسیاری از مواقع، به نهادها و گروه های مذهبی نسبت داده می شود. سری فیلم های « رزیدنت اویل »، مصداق بارز این مسأله است!

.

چرا که « دکتر الکساندر رولند آیزاکس »، یکی از کاشفان ویروس و مالک اصلی شرکت آمبرلا، نماد خداوند بوده و وی و دو کلون ساخته شده از روی وی، نماد تثلیث مسیحیت یعنی « پدر، پسر، و روح القدس » هستند و اشارات مکرر وی به کتاب « تکوین » یا « Genesis » در عهد عتیق انجیل، اشاره به طوفان نوح و از بین رفتن گناهکاران و …، همگی در جهت انتساب جنایت های وی به مذهبیون، به تصویر در آماده اند!

.

در سوی مقابل نیز سه شخصیت « آلیس، آلیشیا و ملکه قرمز »، معادل تثلیث شیطانی و پاگانی « Maiden, Mother and Crone » بوده اند. همچنین حضور شخصیت آلیس در Hive زیرزمینی شرکت آمبرلا، یادآور آلیس در سرزمین عجایب لوییس کارول و نمادشناسی ماسونی این داستان است که همگی بر این مساله دلالت دارند، که کارگردان سری فیلم های « رزیدنت اویل »، تلاش نموده است تا مذهبیون را به عنوان مسبب جنایات آخرالزمان معرفی نموده، و نمادها و الگوهای شیطانی را به عنوان منجی به مخاطبان ارایه نماید.!!!

 

البته المان های مخفی و ماسونی سری فیلم های رزیدنت اویل، به مراتب بیش از مطالب ذکر شده است و توضیح در مورد آن ها، مقاله ای جداگانه را می طلبد. لیکن این توضیح و این مثال، از این نظر ضروری می رسد تا مخاطبان محترم تصور ننمایند که امپراطوری رسانه ای هالیوود، در فیلم هایش قصد افشاگری داشته است. بلکه این فیلم های به اصطلاح افشاگرانه در خصوص بیوتروریسم آخرالزمانی نیز در واقع، بخش دیگری از نقشه پیچیده ایلومیناتی برای انتساب جنایت های خود، به مذهبیون بوده، و در تحلیل فیلم های سینمایی مذکور، باید این نکته را همواره در ذهن داشت.

 

اما برخلاف نقشه های فریبنده شیطان، که اعضاء « فراماسونری »، « ایلومیناتی »، « شیطان پرستان » و سایر پیروانش را به « نظم نوین جهانی » شیطانی وعده داده، و آن ها را به عنوان صاحبان حکومت جهانی شیطانی به مرکزیت اورشلیم، معرفی نموده است،

 

 ادیان الهی، پیروان مومن خود را به دنیایی سرشار از خیر، نیکی، رفاه، آسایش، عدالت و رستگاری وعده داده اند. ادیان الهی به پیروان خود وعده داده اند تا آینده زمین در دست مومنین و مستضعفین باشد و یکتاپرستی بر سراسر جهان، حاکم گردد.

 

تمامی ادیان الهی، ضمن بشارت دادن به ظهور منجی الهی در آخرالزمان و حاکم شدن آرمانشهر الهی، نسبت به دسیسه های دشمنان منجی آخرالزمان نیز هشدارهای دقیق داده اند. یقیناً در نبرد بین خیر و شر، دشمنان متعددی وجود دارند که با تحرکات منجی الهی برای ایجاد جهانی پاک و پاکیزه، و توأم با خیر و نیکی، مقابله می نمایند. در دین اسلام، دشمنان متعددی برای منجی آخرالزمان معرفی شده اند. دشمنانی همچون دجال، سفیانی، شِیصَبانی، و … که توضیح پیرامون همگی آن ها در مطالب فعلی امکان پذیر نیست و در سایر مقالات وبسایت های www.alwadossadegh.com وwww.mouood.org ، در مورد مسایل ذکر شده، صحبت شده است.

 

در بین همه دشمنان منجی آخرالزمان، شخصیت « دجال » یا « Antichrist »، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ چرا که تمامی پیامبران الهی، نسبت به ظهور دجال و فتنه های آن در آخرالزمان، هشدار داده اند.

 

اعتقاد به وجود دشمن بزرگی به اسم « دجال » یا « Antichrist »، وجه اشتراک مسیحیت و اسلام است، و مذاهب مختلف اسلامی نیز، در این خصوص، عقاید مشابه دارند. « دجال » که در روایات اسلامی به صورت « المسیح الدجال » یا « مسیح دروغین » ذکر شده و در بین مسیحیان نیز به عنوان« ضد مسیح » یا « Antichrist » معرفی شده است،

 

خصوصیات و ویژگی هایی دارد که به صورت اختصاصی در مقاله « فراماسونری؛ دجال آخرالزمان » در وبسایت www.alwadossadegh.com، به تفصیل ذکر شده است و از تکرار آن ها در این مطلب، خودداری می نماییم. لیکن برخی ویژگی های مهم و کلیدی آن، جهت فهم بهتر ادامه بحث، مورد بررسی دقیق تر قرار می گیرد:

 

همان گونه که ذکر شد، همه پیامبران الهی، به وجود دجال و فتنه های بزرگ او، هشدار داده اند. پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص)، در حدیثی فرمودند: « هيچ پيامبرى پس از نوح نيامد، مگر اينكه امت خود را از دجال بر حذر داشت، و من شما را از او بر حذر می دارم … »

 

در رساله اول یوحنا، فصل 4، آیه 3، نیز چنین آمده است: « و هر روحی که عیسی مسیح مجسّم ‌شده را انکار کند، از خدا نیست. و این است روح دجّال که شنیده‌اید که او می‌آید و اکنون نیز در جهان است … »

 

اما در این میان، در روایات اسلامی، اشارات بسیار دقیقی به ویژگی های دجال شده است که مهم ترین آن ها « یک چشم بودن دجال » است. در این خصوص، از پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) چنین نقل شده است: « … هيچ پيامبرى نيست جز اينكه از او برحذر داشته است. ولى من به شما چيزى مى گويم كه هيچ پيامبرى به قوم خود نگفته است: مى دانيد كه او أَعوَر (یک چشم) است …  ».

 

همان گونه که ملاحظه می گردد، یکی از مهم ترین ویژگی هایی که در خصوص دجال ذکر شده است، « تک چشم » بودن وی می باشد. اما در خصوص چشم دجال، امام علی (ع)، خلیفه مسلمین و امام اول شیعیان جهان،

 

 در حدیثی دقیق و اعجاب آور، و در 14 قرن قبل از عصر حاضر، چنین فرموده اند: « (دجال) … چشمِ راست ندارد؛ چشم دیگرش در پیشانی اوست و مانند ستاره ی صبح می درخشد … ».

 

همان گونه که ملاحظه می فرمایید، در این حدیث، جزییات بیشتری در خصوص « چشم دجال » بیان شده است؛ به نحوی که نه تنها اشاره شده است که دجال « تک چشم » می باشد، بلکه این « تک چشم »، « چشم چپ » بوده و محل آن نیز در وسط پیشانی دجال، واقع شده است.  همچنین ذکر شده است که این چشم، حالت درخشنده ای هم چون ستاره صبح دارد. همان گونه که ملاحظه می گردد، تمام توصیفات ذکر شده، با مشهورترین نماد « فراماسونری » و « ایلومیناتی »، یعنی « تک چشم » یا « چشم جهان بین » ماسونی، شباهت بسیار اعجاب آوری دارد!

 

همچنین نحوه ترسیم کردن آن در نمادهای ماسونی اعم از پلک ها، گوشه های چشم و سایر المان ها، به نحوی است که با « چشم چپ » انطباق دارد!

 

این مسأله در نمادهای مختلفی همچون لوگوها، و پیش بندهای ماسونی، مهر ماسونی  ایالات متحده آمریکا، اسکناس 1 دلاری، و جای جای انیمیشن I, Pet Goat 2 به چشم می خورد.

 

به نحوی که بر پیشانی مرد سوار بر قایق نیز، « چشم جهان بین » یا « All Seeing Eye » ملاحظه می گردد که به لحاظ تصویری، با چشم چپ انطباق دارد.

 

همچنین شخصیت شیطانی « دراکو » در انیمیشن I, Pet Goat 2 که به نوعی تمثال شیطان و حامی « دجال » می باشد، چشم راست ندارد و تنها چشم چپ دارد!

 

علاوه بر موارد فوق، همراستا با مطلب ذکر شده در حدیث فوق در خصوص درخشنده بودن چشم دجال، ملاحظه می گردد که در لوگو ها و نمادهای ماسونی، در اطراف « نماد چشم جهان بین »، هاله ی نورانی و شعاع های نور، ترسیم شده است که این مسأله نیز با روایت ذکر شده از امام علی (ع) نیز انطباق دارد.

 

اما نکته جالب توجه دیگری که در روایت امیرالمومنین امام علی (ع) ملاحظه می گردد، این است که درخشش چشم دجال را به « ستاره صبح » تشبیه کرده اند. این تشبیه، از این جهت بسیار دقیق است که در عقاید منحرف فراماسونری، ایلومیناتی و شیطان پرستی، شیطان یا لوسیفر، با نام های « آورنده نور » یا « Light Bearer » و « پسر صبح » یا « Son of the Morning » شناخته می شود.

 

همچنین در انجیل نیز لوسیفر یا شیطان به طعنه، به نام « پسر صبح » نامیده شده است. در انجیل بخش اشعیاء نبی 14، آیات 12 الی 15، مطالب زیر در خصوص شیطان گفته شده است: « اي‌ لوسيفر!‌ پسر صبح!‌ چگونه‌ از آسمان‌ افتاده‌اي‌؟ اي‌ كه‌ امّت‌ها را ذليل‌ مي‌ساختي،‌ چه‌گونه به‌ زمين‌ افكنده‌ شده‌اي‌؟ و تو در دل‌ خود مي‌گفتي‌: « به‌ آسمان‌ صعود نموده‌، كرسي‌ خود را بالاي‌ ستارگان‌ خدا خواهم‌ افراشت‌، و بر كوه‌ اجتماع‌ در اطراف‌ شمال‌ جلوس‌ خواهم‌ نمود. بالاي‌ بلندي ‌هاي‌ ابرها صعود كرده‌، بالاترین جایگاه را نصیب خود خواهم‌ نمود. » لكن‌ به‌ جهنم،‌ به‌ عمیق ترین حفره،‌ سقوط خواهي‌ کرد … »

 

 بدین ترتیب اطلاق « ستاره صبح » به درخشش چشم دجال، در حدیث امام علی (ع)، کاملاً با مطالب ذکر شده در انجیل و نیز فلسفه نمادهای فراماسونری و ایلومیناتی، انطباق کامل دارد. مطالعه مجدد حدیث دقیق امام علی (ع) در خصوص دجال، پس از بیان توضیحات فوق، بیش از پیش، عظمت و دقت این حدیث گرانبها را به تصویر می کشد: «   … (دجال) چشم راست ندارد و چشم دیگر در پیشانی اوست و مانند ستاره ی صبح می درخشد …  ».

 

این اشارات دقیق پیامبران الهی و ائمه مسلمین (ع) از هزاران سال قبل و هشدار نسبت به خروج دجال و فتنه های وی، به این منظور بوده است تا مردم جهان، بالاخص افرادی که در آخرالزمان زندگی می کنند، دجال را بشناسند و در مقابل فریب ها و دروغ های وی، مراقبت بیشتری به خرج دهند.

 

 از پیامبر گرامی اسلام در خصوص دجال یا Antichrist چنین نقل شده است: «… همراه  او (دجال)،  بهشت و جهنم،   و کوهی از نان،  و  نهری  از  آب می باشد … ».

 

همچنین امام علی (ع) در خصوص دجال چنین فرموده اند: «  (دجال) وارد درياها می شود، و خورشید با او سیر می کند، …… زمين در زير پاهايش درنورديده می شود … ».

 

این احادیث نشان می دهد که پیامبر گرامی اسلام (ص) و حضرت امام علی (ع) با زبانی ساده و قابل فهم برای مردم 14 قرن قبل و نیز با استفاده از اشارات و کنایاتی که توسط مردم همه اعصار و قرون، قابل استفاده باشد، به بیان ویژگی های دجال پرداخته اند.

 

اشاره به این که بهشت و جهنم با دجال است، به این مفهوم است که دجال در مقابل پیروانش، بهشت دنیایی و جهانی پر زرق و برق را به نمایش در می آورد

 

و در مقابل ملت های مظلوم و ستمدیده، که اکثراً مخالف سران ماسونی کشورهای آمریکا، انگلیس، اسرائیل، اتحادیه اروپا و سایر قدرت های ماسونی هستند، آتش مرگ و نیستی، جنگ و قتل را به همراه دارد!

 

به همین علت است که عده ای مقهور زرق و برق آمریکا و متحدانش می شوند و عده ای نیز در زیر آتش جنگ و تحریم این کشورها، جان می دهند!

 

اشاره به آب و نان و غذایی که همراه دجال است، به این مفهوم است که کشورهای ماسونی آخرالزمان در رفاه و آسایش نسبی به سر می برند که این مساله، حسرت مردم سایر نقاط دنیا را به همراه دارد، که البته این اتفاق موقتی بوده، و با نابودی دجال، وضعیت به کلی تغییر می نماید.

 

همچنین اشاره به گردش دجال با خورشید، رفتن داخل آب ها و در نوردیده شدن زمین زیر پای دجال، به ابزارها و ادوات دجال اشاره می کند که با استفاده از فضاپیماها، ماهواره ها، تانک ها، هواپیماها، کشتی ها و زیردریایی ها، سیطره جهانی خود را اعمال می نماید.

 

این توصیفات و سایر توصیف های دقیق از دجال، نشان می دهد که « دجال » به احتمال قریب به یقین، خودِ تشکیلات شیطانی « ایلومیناتی » و « فراماسونری » است! و تاجگذاری دجال نیز، آغاز امپراطوری جهانی ماسونی به مرکزیت اورشلیم می باشد! البته تاجگذاری که هیچ گاه رخ نخواهد داد و قبل از این اتفاق، دجال نابود خواهد شد.

 

اما آیا زمان مشخصی برای تحرکات دجال در آخرالزمان مشخص شده است؟ در پاسخ باید گفت که پاسخ قاطعی به این سوال نمی توان داد. لیکن تعدادی از آیات انجیل، برخی آیات قرآن کریم و تعدادی از روایات اسلامی، ویژگی های کلی را درباره زمان نزدیک به خروج دجال، عنوان کرده اند. در کتاب حدیث مسلمانان، موسوم به کمال الدین صدوق، از نزال بن سبره (شاگرد امام علی (ع)) آمده که گفت:

 

امیر المؤمنین امام علی (ع) برای ما سخنرانی کرد، حمد و ثنای خدای – عزّوجلّ – را بجای آورد و بر پیغمبر و آل او (ع) درود فرستاد. سپس سه مرتبه فرمود: «سَلُونِی أَیُّهَا النَّاسُ قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»؛ ای مردم! بپرسید از من پیش از آن‏که مرا نیابید. صعصعة بن صوحان (یکی دیگر از شاگردان امام علی (ع)) از جای برخاست و عرضه داشت: یا امیر المؤمنین! دجّال کی خروج می‏کند؟ (امام علی (ع)) فرمود: بنشین که خداوند سخن تو را شنید و منظور تو را دانست. به خدا قسم آن‏که پرسیده شده، از سؤال کننده داناتر نیست، و لیکن نشانه‏هایی دارد و آمادگی‏هایی که مانند دو لنگه ی کفش، پی در پی واقع می‏شوند. اگر بخواهی از آن‏ها تو را خبر دهم؟  صعصعه گفت: آری، یا امیر المؤمنین.

 

امام علی (ع) فرمود: این نشانه‏ها را حفظ کن؛ هرگاه مردم نماز را بمیرانند (در وقت خودش نخوانند)، و در امانت خیانت کنند و دروغ را جایز بشمارند، ربا بخورند، رشوه بگیرند، ساختمان‏ها را محکم بسازند (اشاره به آسمان خراش های مقاوم در برابر زلزله های شدید)، دین را به دنیا بفروشند، سفیهان را به کارها بگمارند، با زنان (در امور ناشایست) مشورت کنند،

رفت و آمد با یکدیگر را قطع نمایند، دنبال هوس بروند، و قتل و خونریزی را آسان و سبک شمارند، عدالت ضعیف شود و ظلم افتخار باشد، رهبران گناهکار، وُزرا ستمگر، کدخدایان خائن، و قرآن‏خوانان فاسق گردند؛

 

شهادت دروغ رایج، و زنا و تهمت، گناه و طغیان علنی شود؛ قرآن‏ها به زیور آراسته، مساجد زینت یافته، مناره‏های بلند ساخته، و اشرار و افراد لاابالی مورد احترام قرار گیرند؛

 

صف‏های طولانی شکل گیرد، در دل‏ها اختلاف افتد و عهد و پیمان‏ها شکسته شوند و به آن ها وفا نگردد، موعود نزدیک شود، از روی حرص دنیا، زن‏ها در تجارت با شوهرانشان مشارکت کنند، صدای بی‏دین‏ها بلند گردد و به آن‏ها گوش فرا داده شود، بدترین افراد هر قومی، سرپرست آن‏ها بشود، و از افراد فاجر – از ترس اذیّت آن‏ها – تقیّه کنند؛

 

دروغگو به راستگویی، و خائن به امانت‏داری شناخته شوند، زن‏های رقاص و آوازه‏خوان، و نوازندگان به کار گرفته شوند، و آخرین این امّت، اوّلشان را لعنت نماید، زنان (برای خودنمایی و فساد) بر زین ها سوار شوند (اشاره به اتومبیل)، زنان خود را به مردان، و مردان خویش را به زنان شبیه گردانند، شاهد (بدون اطلاع از جریان)، نادیده گواهی دهد، و شاهد دیگری برای طرفداری گواهی دهد. برای غیر خدا فقه (و علوم دینی) بیاموزند، کار دنیا را بر کار آخرت ترجیح دهند و بر دل‏های گرگ‏صفت، لباس میش پوشانند؛

 

دل‏هایشان از مردار گندیده‏تر، و از صبر (گیاه تلخ)، تلخ‏تر باشد، پس در آن هنگام، زود، زود! و شتاب، شتاب! در آن روز بهترین جاها بیت المقدس باشد، که زمانی بر مردم فرا می‏رسد که هر کدام تمنّا می‏کنند از ساکنان آن باشند … ».

 

همان گونه که ملاحظه می گردد، بسیاری از توصیفات ذکر شده در حدیث اخیر، به وقایع آخرالزمان در قرن های 20 و 21 میلادی اشاره دارد. در دوره های گذشته نیز فساد و قتل و کشتار وجود داشته است، لیکن هیچ گاه همچون قرن 20 و 21 میلادی، این حجم از فساد و گناه و تباهی و اباحه گری وجود نداشته است!

 

فراگیر شدن همجنس بازی و تغییر جنسیت های بی ضابطه و کنترل نشده، همه گیر شدن موسیقی های زشت و زننده، و تهی شدن ادیان، علی رغم حفظ ظواهر، بخشی از توصیفات فوق هستند که در قرن های قبل، چندان به چشم نمی آمدند.

 

همچنین فراگیر شدن ساخت ساختمان های مستحکم و مقاوم در مقابل زلزله و …، نیز در نیمه دوم قرن 20و اوایل قرن 21 میلادی، فراگیر شده است و قبل از آن وجود نداشته است.

 

این اشارات دقیق، نشان می دهند که از نیمه دوم قرن 20 به بعد، جهان وارد عصر جدیدی شده است، و باید هر روز و هر زمان، مراقب فتنه های گسترده دجال بود و ما در بخش های قبلی، به بخشی از این فتنه های بزرگ، اشاره نمودیم.

 

اما بجز هشدار دادن در خصوص فتنه دجال یا Antichrist، در مقابل این فتنه های بزرگ و طاقت فرسا در آخرالزمان، ادیان الهی، چه نسخه ای را پیچیده اند و چه مسایلی را بیان کرده اند؟ در مقابل فتنه ها و دردسرهایی که دجال یا Antichrist برای مردم دنیا، به همراه دارد، ادیان الهی نیز تمهیدات مختلفی را در مقابل نقشه های دجال، به کار برده اند. در درجه اول، هشدار به مومنین و پیروان ادیان الهی در خصوص وجود دجال، و پرهیز از تسلیم شدن در مقابل فریب ها و فتنه های وی، مهم ترین بخش این تمهیدات به شمار می رود که به آن ها اشاره نمودیم و این موضوع، ذهن افراد را نسبت به وقایع مشکوک پیرامونی حساس تر می نماید.

 

از سوی دیگر، دستورات مختلف ذکر شده در متون دینی، همچون کتاب های آسمانی تورات، انجیل و قرآن کریم، و نیز کتب روایی و احادیث، راه درستِ زندگی را به پیروان ادیان آسمانی نشان داده اند.

 

 در این میان، کتاب مقدس قرآن کریم و احادیث موجود در کتب مذهبی مسلمانان، دستورات بی نظیر اخلاقی برای کلیه جوامع، مطرح نموده اند که عمل به آن ها، می تواند آینده درخشان جوامع را تضمین کند. متاسفانه اکثر مردم جهان، توجه چندانی به دستورات ادیان الهی نداشته، و این موضوع موجب استیلا و سیطره دجال بر بخش های زیادی از جهان شده است.

 

اما مهم ترین استراتژی که در ادیان الهی در خصوص مقابله با « دجال » به کار گرفته شده است، اشاره به ظهور منجی، و بشارات و وعده های مربوط به عصر پس از ظهور منجی است.  یقیناً سختی ها و فتنه های مربوط به ظهور و خروج دجال در آخرالزمان، بدون امید به آینده ای روشن، قابل تحمل نیست، و به همین دلیل مسأله بشارت به ظهور منجی، نکته ای کلیدی و اساسی است.

 

در همه ادیان الهی، به ظهور منجی در آخرالزمان اشاره شده است! هم مسیحیان و هم یهودیان، معتقدند که منجی الهی، از نسل حضرت داوود (ع) خواهد بود.

 

مسیحیان معتقدند که حضرت عیسی بن مریم (ع) در آخرالزمان مجدداً ظاهر خواهند شد و یهودیان معتقدند که مسیح واقعی، هنوز نیامده و در آخرالزمان ظاهر خواهد گشت.

 

در دین مبین اسلام نیز به ظهور یک منجی از فرزندان پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص) اشاره شده است، که شیعیان معتقدند، این فرزند، حضرت حجت بن الحسن العسگری (عج)، ملقب به مهدی موعود، و از نسل امام حسین (ع) است، که نام اصلی ایشان نیز، همنام پیامبر گرامی اسلام می باشد.

 

حضرت مهدی موعود (عج)، در سال 260 هجری قمری، از نظرها غایب شدند و مجدداً در آخرالزمان، از مکه مکرمه و از خانه کعبه، ظهور خواهند کرد.

 

نکته بسیار مهمی که در خصوص حضرت مهدی موعود (عج) وجود دارد، این است که ایشان از سمت پدری، از نسل امام حسین (ع)، پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (ص)، و از طریق ایشان، از نسل حضرت اسماعیل (ع) و در نهایت از نسل حضرت ابراهیم (ع) می باشند.

 

اما در خصوص مادر ایشان، حضرت نرجس (س) هم طبق احادیث و روایات، بیان شده است که نام اصلی ایشان، ملیکا بوده، و ایشان نیز از نسل « شمعون صفا » یا « Simon Cephas » یا به عبارت دیگر « سنت پیتر » یا « Saint Peter » بوده اند.

 

 با توجه به این که « شمعون صفا » با حضرت مریم (ع) مادر گرامی حضرت عیسی مسیح (ع)، نسبت خویشاوندی داشته اند، نتیجه گرفته می شود که حضرت مهدی (عج)، از سمت مادر نیز، از نسل « شمعون صفا »، « داوود نبی (ع) »، یعقوب پیامبر (ع)، اسحاق نبی (ع) و در نهایت از طریق ایشان نیز، از نسل حضرت ابراهیم (ع) می باشند.

 

بدین ترتیب حضرت مهدی موعود (عج)، نقطه اتصال بنی اسماعیل و بنی اسرائیل بوده، و نسب ایشان، از هر دو سمت، به پیامبر بزرگ، حضرت ابراهیم خلیل الله (ع) می رسد!

 

این نکته از آن جا حائز اهمیت است که اشاره کتب مذهبی مسیحی و یهودی، به ظهور منجی از نسل « داوود نبی (ع) »، صرفاً اشاره به ظهور حضرت عیسی بن مریم (ع) نیست.

 

 بلکه حضرت مهدی (عج)، از سمت پدری از نسل پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) بوده، و از سمت مادری نیز از نسل « داوود نبی (ع) » می باشند.

 

بنابراین اشاره کتب مذهبی یهودی و مسیحی، به ظهور منجی از نسل حضرت داوود (ع) در آخرالزمان، توأماً به ظهور همزمان حضرت مهدی (عج) و حضرت عیسی مسیح (ع) در آخرالزمان اشاره دارد.

 

به عبارت دیگر، حضرت مهدی موعود (عج)، منجی تمام ادیان الهی محسوب می شوند و به دین اسلام اختصاص ندارند. مأموریت ایشان، مأموریتی جهانی است، و تمام مظلومان و مستضعفان جهان، اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی، و حتی سایر ملل ستمدیده دنیا، از برکات و نعمات ظهور ایشان، بهره مند خواهند شد.

 

در روایات اسلامی ذکر شده است که حضرت مهدی (عج)، وارث تمامی انبیاء الهی هستند. در این خصوص، از امام صادق (ع) روایت شده است که: « همانا شمشیر رسول خدا(ص)، پرچم، جوشن، زره و خَفُود پیامبر(ص)، پرچم ظفربخش پیامبر(ص)، الواح موسی و عصای او، انگشتر سلیمان بن داود (ع)، طشتی که موسی(ع) قربانی را در آن انجام داد، اسمی که نزد پیامبر(ص) بود و چون آن را میان مسلمانان و کفار می گذاشت که از مشرکان به مسلمانان نشانه ای نرسد (و من آن را می دانم) و هر آنچه را که فرشتگان آورده اند نزد من است. داستان سلاح در خاندان ما همان داستان تابوت است در بنی اسراییل، و بر در هر خانه ای که تابوت پیدا می شد، نشانه اعطای نبوت بود، و سلاح به هر کس از خانواده ما رسد امامت به او داده می شود. همانا پدرم، امام باقر(ع)، زره رسول خدا(ص) را پوشید، دامنش اندکی به زمین می کشید و من آن را پوشیدم همچنان بود؛ قائم ما، امام مهدی(ع)، کسی است که چون آن را پوشد به اندازه قامتش باشد. ». بنابراین می توان دریافت که حضرت مهدی موعود (عج)، فراتر از ادیان، قوم، نژاد، زبان و رنگ پوست، منجی و نقطه امید تمامی مردم ستمدیده جهان هستند.

 

نکته بسیار مهمی که در خصوص حضرت مهدی (عج) وجود دارد، این است که ملازمت و همراهی فراوانی، بین حضرت مهدی موعود (عج) و حضرت مسیح (ع) وجود دارد. علاوه بر نسبت خویشاوندی حضرت مهدی (عج) با حضرت مسیح (ع) از طریق اتصال نسب مادر امام مهدی (عج) به « شمعون صفا » یا « سنت پیتر » حواری و خویشاوند حضرت مسیح (ع)، در قضیه شکست و نابودی دجال نیز همکاری دقیق و عمیقی بین این دو منجی الهی ملاحظه می گردد.  در بسیاری از روایات اسلامی، به بازگشت عیسی مسیح (ع) در کنار حضرت مهدی (عج) اشاره شده است و تعدادی از روایات، حضرت مسیح (ع) را یار و یاور، و وزیر حضرت مهدی (عج) دانسته اند.

 

حضور حضرت مسیح (ع) در کنار حضرت مهدی (عج)، نقش بسیار مهمی در قضیه آزادی فلسطین، نبرد با دجال، نابودی دجال و نهایتاً گسترش اسلام در سراسر دنیا دارد.

 

برخی از روایات ذکر کرده اند که « دجال » یا Antichrist به دست حضرت مهدی (عج) و با همکاری حضرت مسیح (ع) نابود خواهد شد. برخی دیگر از روایات نیز ذکر کرده اند که دجال یا Antichrist، مستقیماً به دست حضرت مسیح (ع) و به نیابت از سوی حضرت مهدی (عج) نابود می گردد. این نکته بسیار مهم است که حضور حضرت مسیح (ع) در آخرالزمان به دلایل عقلانی نیز نقش بسیار مهمی در وقایع این ایام حساس و کلیدی، دارد.

 

بالاخص که دجال و پیروانش یا به عبارت بهتر، مجموعه عظیم تشکیلات فراماسونری، ایلومیناتی و صهیونیسم و پیروانشان، مدعی هستند که تحرکاتشان در سرزمین فلسطین اشغالی و ساخت معبد سلیمان، همگی برای تسریع در ظهور منجی یعنی ظهور مسیح (ع) صورت گرفته است و با این فریبکاری بزرگ، بسیاری از مردم مسیحی معتقد در اروپا و آمریکا را با خود همراه کرده اند!

 

به عبارت دیگر « فراماسونری »، « ایلومیناتی » و « صهیونیسم »، گرچه خود بخشی از سیستم بزرگ دجال یا Antichrist هستند، لیکن به دروغ ادعا می نمایند، که برای بازگشت مسیح (ع) تلاش می کنند، و در این راه، مسلمانان را به عنوان دشمنان بزرگ حضرت عیسی مسیح (ع) معرفی می نمایند.

 

بازگشت حضرت مسیح (ع) همزمان با حضرت مهدی (عج) و همراهی با ایشان، موجب خواهد شد تا نقشه های شیطانی دجال نیز نقش بر آب شود و مسیحیان معتقد و مومن، از مقابله و نزاع با سپاه حضرت مهدی (عج) خودداری نمایند و دوشادوش حضرت مهدی (عج) و حضرت مسیح (ع)، علیه « دجال » و پیروانش بایستند. همچنین در فاز بعدی گسترش اسلام در جهان، حضور حضرت مسیح (ع) و حمایت ایشان، نقش مهمی در برپایی دین واحد جهانی، بازی خواهد کرد.

 

در این بخش که بخش پایانی این مجموعه فیلم های تحلیلی می باشد، به وقایع مرتبط با سرزمین فلسطین، اورشلیم یا بیت المقدس و مسجدالاقصی پرداخته و سرنوشت نبرد بزرگ سپاه امام مهدی (عج) و حضرت مسیح (ع)، با لشکر دجال، فراماسونری، ایلومیناتی و صهیونیسم را مورد بررسی دقیق تر قرار خواهیم داد.  اما سرنوشت فلسطین، مسجدالاقصی، اورشلیم یا بیت المقدس، در نبرد بزرگ سپاه امام مهدی (عج) و حضرت مسیح (ع)، با سپاه دجال شامل فراماسونری، ایلومیناتی و صهیونیسم ، به چه ترتیب رقم خواهد خورد؟

 

در قرآن کریم و احادیث اسلامی اعم از روایات سنی و شیعه، پایان کار فتنه فلسطین، به این ترتیب ذکر شده است: در آیات 2 الی 8 سوره مبارکه اسراء یا بنی اسرائیل در قرآن کریم، پیرامون سرنوشت بنی اسرائیل و مسأله فلسطین، چنین آمده است: « ما به موسي كتاب آسماني داديم و آن را وسيله هدايت بني اسرائيل نموديم (و گفتيم) غير ما را تكيه گاه خود قرار ندهيد. اي فرزندان كساني كه با نوح (بر كشتي) سوار كرديم، او بنده شكرگزاري بود.

 

ما به بني اسرائيل در كتاب (تورات) اعلام كرديم كه دوبار در زمين فساد خواهيد كرد، و برتري جوئي بزرگي خواهيد نمود. هنگامي كه نخستين وعده فرا رسد، بندگان با صلابت و نیرومند خود را بر شما مي‏فرستيم (تا سخت شما را در هم كوبند) خانه‏ ها را جستجو مي‏كنند، و اين وعده‏ اي است قطعي.

 

سپس شما را بر آنها چيره مي‏كنيم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهيم كرد و نفرات شما را بيشتر قرار مي‏دهيم. اگر نيكي كنيد بخودتان نيكي مي‏كنيد، و اگر بدي كنيد باز هم به خود مي‏كنيد، و هنگامي كه وعده دوم فرا رسد (آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت كه) آثار غم و اندوه در صورت هايتان ظاهر مي‏شود و داخل مسجد (الاقصي) مي‏شوند، همانگونه كه در دفعه اول وارد شدند، و آنچه را زير سلطه خود مي‏گيرند درهم مي‏كوبند!

 

اميد است پروردگارتان به شما رحم كند، هر گاه برگرديد ما باز مي‏گرديم، و جهنم را زندان سخت كافران قرار داديم. ».

 

همان گونه که ملاحظه مي فرماييد، خداوند متعال در قرآن مجيد، دو فساد بزرگ را براي بني اسراييل پيشگويي کرده است، که بنابر گفته ي قرآن، اين پيشگويي در تورات نيز آمده است. اولين مرتبه ي تنبيه يهوديان، در صدر اسلام و در سال 17 هجري قمري اتفاق افتاده است که در طي آن، مسلمانان توانستند بيت المقدس را فتح نمايند، و کنترل اين شهر را در دست گيرند. از آن زمان تا اواسط قرن بيستم ميلادي، مسلمانان همواره بر اين شهر و يهوديان مستقر در آن تسلط داشته اند.

 

(البته از صدر اسلام تا قرن بيستم، در چندين نوبت در زمان جنگ هاي صليبي، شهر بيت المقدس بين صليبيان و مسلمانان دست به دست مي شد؛

 

اما تسلط صليبيان بر بيت المقدس، در زمان  کوتاهي  رخ  داده  و  به  سرعت،  اين  شهر  توسط  مسلمانان  پس  گرفته مي شده است. به همين دليل مي توان گفت که شهر بيت المقدس از صدر اسلام تا اواسط قرن بيستم، عملاً تحت تسلط مسلمانان بوده است.)

 

اما در قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ميلادي، يهوديان کم کم قدرتمند گشته، و صاحب اموال فراوان و نفوذ بسيار زياد در دستگاه هاي حکومتي کشورهاي اروپايي و آمریکایی شدند. همچنين جمعيت يهوديان در سراسر دنيا رو به افزايش  گذاشت.

 

با تلاش هاي خانواده ي يهودي مکار و ثروتمند راچيلد (Rothschild) در اروپا و حمايت محافل فراماسونري و صهيونيستي در اروپا و آمريکا، پروژه ي تأسيس اسراييل آغاز شد  و تئودور هرتزل به عنوان تئوريسين، به معرفي اين پروژه به عنوان يک ايده ي اعتقادي–سياسي پرداخت.

 

با تحرکات مذکور و حمايت دولت هاي غربي، مهاجران يهودي صهيونيست از نقاط مختلف جهان به اسراييل آمدند و کم کم به وسيله ي ترور و اختناق و وحشي گري، فلسطين را به اشغال خود درآوردند.

 

وقايع ذکر شده، با پيشگويي خداوند در اين مورد که بني اسراييل صاحب اموال و قدرت فراواني شده و بر قومي که قبلاً بر آن ها (بني اسراييل) تسلط داشتند، مسلط  مي گردند، مطابقت دارد؛ زيرا بني اسراييل با اين که قرن ها تحت تسلط مسلمانان بودند، سرانجام بر مسلمانان تسلط يافتند. به همين دليل، عده اي از علما و محققين مسلمان، اعتقاد دارند که ما در دوره اي هستيم  که در طي آن، بني اسراييل بر مسلمانان تسلط يافته اند و در نتيجه بايد در آينده، منتظر تسلط مسلمانان بر بني اسراييل باشيم.

 

البته بعد از پيروزي حزب الله بر اسراييل در جنگ سال 2006 ميلادي، عده اي از محققين معتقدند که ما در حال عبور از مرحله ي سلطه ي بني اسراييل بر مسلمانان هستيم؛ زيرا حزب الله با مقاومت خود توانست چهره هاي اسراييليان را  از ترس سياه  نمايد

 

و اسراييلي ها  نيز  با  جنايات  بي شمارشان  عليه غير نظاميان لبناني، فلسطيني، سوری، یمنی و سایر کشورهای ستمدیده جهان، چهره ي پليد خود را به جهانيان نشان دادند.

 

به همين دليل، به احتمال زياد ما در دوره اي هستيم  که  قرآن  از  آن  به  عنوان « فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ : هنگامى كه وعده دوم فرا رسد، آثار غم و اندوه در صورتهايتان ظاهر مى‏شود. » ياد مي نمايد.

 

 از اين مطالب مي توان نتيجه گرفت که ما ان شا الله در چند قدمي آزادي مسجدالاقصي و وعده ي تنبيه دوم بني اسراييل واقع شده ايم؛ زيرا خداوند در ادامه مي فرمايد: « وَ لِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ : و داخل مسجد (الاقصى) مى‏شوند، همان گونه كه بار اول وارد شدند. »

 

 اما نکته بسیار مهم این که روایات اسلامی که در این خصوص، وجود دارند، مسأله فتح قدس را به سپاه حضرت مهدی (عج) و بالاخص یاران ایرانی امام مهدی (عج) نسبت داده اند؛

 

در تفسير عياشى از امام باقر (ع ) روايت شده كه حضرت بعد از آن كه آيه ي شريفه ي « بعثنا علیکم عِبَاداً لَّنَا أُولى بَأْسٍ شدِيدٍ  » را قرائت نمود، فرمود: « مراد از اين آيه، حضرت قائم (عج) و ياران اوست كه نيرومند و داراى صلابت مى باشند. »

 

همچنین از امام صادق (ع ) روايت شده كه وقتى اين آيه را قرائت فرمود، عرض كرديم: فدايت گرديم آنها چه كسانى هستند؟ امام سه بار فرمود: « آنان  به  خدا  سوگند، اهل  قم  مي باشند؛  آنان  به  خدا  سوگند،  اهل  قم مي باشند؛  آنان  به خدا  سوگند،  اهل  قم مى باشند. »

 

همراستا با این روایات، روایات دیگری نیز موجودند که خبر از حرکت لشکری از ایران می دهند که سرانجام به فتح بیت المقدس می انجامد: پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) فرمودند: « درفش‌های سیاه از خراسان بیرون می آید که چیزی جلودارشان نیست، تا آن که در ایلیاء (بیت المقدس) به اهتزاز درآیند. »

 

اما به نظر می رسد که این نبردهای مومنین و مسلمانان جهان با ظالمین بنی اسرائیل، بی ارتباط با فتنه دجال نمی باشد. زیرا از یک سو تعالیم انحرافی کابالا، که شکل دهنده فراماسونری نوین و ایلومیناتی بوده، از تعالیم منحرف و غیر الهی برخی از کاهنان بنی اسرائیل منشأ گرفته است و از سوی دیگر نیز تعداد زیادی از روایات، محل نابودی دجال به دست حضرت مهدی (عج) و حضرت مسیح (ع) را سرزمین فلسطین دانسته اند.

 

در این راستا، تعدادی از روایات اسلامی محل های مختلفی را به عنوان محل نابودی دجال ذکر کرده اند که در برخی از آن ها، گردنه اَفیق « Afik »، و تعداد دیگری از روایات، منطقه لُد « Lod » که هر در فلسطین اشغالی واقع شده اند را محل نابودی دجال برشمرده اند. در این میان، تعداد روایاتی که به منطقه « Lod » اشاره کرده اند، بسیار بیشتر بوده و شواهد و قراینی نیز، منطقه « Lod » را به عنوان محل نابودی نهایی « دجال » مطرح می نماید.

 

شهر « لُد » در منطقه ای استراتژیک بین شهرهای تل آویو و بیت المقدس قرار دارد.

 

منطقه باستانی « رمله » یا « Ramla » و بزرگ ترین فرودگاه کنونی اسرائیل با نام فرودگاه بین المللی بن گوریون « Ben Gorion » نیز،  به فاصله کوتاهی از یکدیگر واقع شده و با در نظر گرفتن موقعیت این دو منطقه نسبت به « لد »، مشخص می گردد که همگی آن ها، به فاصله کمتر از 5 کیلومتر از یکدیگر قرار دارند.

 

در تعدادی از روایات، شهر « لُد » به صراحت به عنوان محل نابودی دجال، نامیده شده است. از پیامبر (ص) در خصوص وقایع آخرالزمان در هنگام ظهور مهدی موعود (عج) چنین نقل شده است: « … در آن هنگام، حضرت عیسی بن مریم (ع)، دجال را در حال گریز، می یابد و در نزدیکی دروازه شهر لُد، به قتل می رساند. »

 

اما در تعدادی دیگر از روایات، نکات مرتبطی در خصوص منطقه « لُد » در فلسطین اشغالی ملاحظه می گردد. در حدیث دیگری از قول امام محمد باقر (ع) در خصوص حوادث و وقایع سال ظهور امام مهدی (عج) نقل شده است: « … و از دین برگشتگانِ رومی، نزدیک می شوند تا این که در منطقه « رَمله » فرود می آیند. در آن سال اختلافات زیادی در کل جهان و بالاخص از سمت مغرب وجود دارد … ».

 

در این حدیث دقیقأ به این موضوع اشاره شده است که عده ای از مرتدین و از دین برگشتگان کشورهای اروپایی و آمریکایی که وارثان تمدن رومی ها هستند، به منطقه خاورمیانه نزدیک شده و نیروهای خود را در منطقه « رَمله » یا « Ramla » فرود می آورند!

 

همچنین در آن سال ها، جنگ ها و درگیری های زیادی در همه دنیا وجود دارد که مسبب آن ها، سردمداران ظالم کشورهای غربی هستند.

 

با توجه به مطالب گفته شده در خصوص فتح قدس، حضور طیف صهیونیست بنی اسرائیل در فلسطین، و نیز سایر روایاتی که به وقایع خاورمیانه اشاره کرده اند، به نظر می رسد که حضور رومی های از دین برگشته و مرتد شده، برای حمایت و کمک به یهودیان پیرو صهیونیسم، لشکر دجال، و دست نشاندگان منطقه ای فراماسونری و ایلومیناتی، همچون سُفیانی می باشد!

 

 به عبارت دیگر، منطقه « رمله »، منطقه ای است که خدمات لجستیکی و پشتیبانی را برای دجال، پیروان صهیونیست وی، و عمال منطقه ای فراماسونری، فراهم می نماید! با کمال تعجب ملاحظه می گردد که این پیشگویی روایات نیز به حقیقت پیوسته، و بزرگترین فرودگاه بین المللی اسرائیل، موسوم به فرودگاه بین المللی « بِن گُوریون »، که محل ارسال تجهیزات، نفرات و فناوری های مهم نظامی به اسرائیل است، در منطقه « Ramla » و در شهر « لُد » واقع شده است!

 

به عبارت دیگر، از یک سو کلمه « نزول » یا « فرود » در « رَمله » که در روایات ذکر شده، با فرود انواع تجهیزات و نفرات و منابع لجستیک کشورهای غربی در فرودگاه بن گوریون، برای حمایت از اسرائیل و دجال، مطابقت دارد،

 

 و از سوی دیگر، قرار گیری سه منطقه نزدیک به هم، یعنی « شهر لُد »، « منطقه رَمله » و « فرودگاه بن گوریون » در اسرائیل، نشان می دهد که پیشگویی روایات اسلامی، در خصوص سرنوشت دجال و نابودی وی، کاملاً صحیح بوده و در آینده تحقق پیدا خواهد کرد.

 

در واقع دجال نه تنها نابود خواهد شد، بلکه آخرین محل حمایت از وی، که منطقه لجستیکی و استراتژیک رمله می باشد نیز به عنوان آخرین محل حضور وی در فلسطین، از لوث وجود وی، پاک خواهد شد و این وعده ای تخلف ناپذیر است که سرنوشت دومین فساد ظالمین بنی اسرائیل، به دست امام مهدی (عج) و عیسی مسیح (ع)، با نابودی « دجال »، و صهیونیست ها، فراماسون ها و اعضای ایلومیناتی طرفدار وی، رقم خواهد خورد.

 

اما در این نبرد نهایی، اضلاع درگیر در دو جبهه، چه گروه هایی هستند؟ ذکر این نکته حائز اهمیت است که درگیری های بزرگ آخرالزمان، درگیری بین ادیان الهی نیست! یعنی این گونه نیست که جنگی بین دین اسلام با مسیحیت یا یهودیت در گیرد و یا اسلام شیعه با اسلام سنی درگیر گردد. بلکه، جنگ نهایی، جنگی بزرگ بین دین با کفر، و جنگی بین تعالیم الهی با تعالیم شیطانی است!

 

در واقع پیروان دجال، و رهروان شیطان، هیچ اعتقادی به پیامبران الهی، خداوند متعال، و ادیان آسمانی ندارند! بلکه در پوسته دین، و با ادعای ظهور منجی، برنامه خویش را به پیش می برند.

 

فراماسونری، ایلومیناتی، و صهیونیسم، اعتقاد قلبی به ظهور منجی ندارند، بلکه از آن به عنوان ابزاری برای پیشبرد هدف بزرگ خود، یعنی آغاز امپراطوری شیطانی به مرکزیت اورشلیم، استفاده می نمایند.

 

ممکن است این سوال پرسیده شود که تکلیف هزاران و میلیون ها مسلمان، مسیحی و یهودی که فریب دجال، و ایلومیناتی را ممکن است بخورند، چه می شود؟

 

نکته مهم این است که بسیاری از افراد فریب خورده که حقیقتاً قلب های پاک و طالب حقیقت دارند، با شنیدن ادله و سخنان امام مهدی (عج)، حضرت مسیح (ع) و یارانشان، متوجه حقیقت شده، و به این بزرگواران ایمان می آورند.

 

حضور حضرت عیسی مسیح (ع) و مقابله ایشان با « دجال »، موجب می شود که بسیاری از منتظران واقعی و مسیحیان خوش طینت و پاک سرشت، به حضرت مسیح (ع) ایمان آورده و با ملاحظه تبعیت حضرت مسیح (ع) از حضرت مهدی (عج)، بسیاری از مسیحیان نیز از حضرت مهدی (عج) تبعیت خواهند کرد.

 

تبعیت و همراهی حضرت مسیح (ع) از حضرت مهدی (عج) تا آن جا است که ایشان پشت سر حضرت مهدی (عج) نماز می خوانند و این امر نقش مهمی در اتحاد و همبستگی مسیحیان معتقد با مسلمانان داشته، و در گرایش آتی آنان به دین مبین اسلام نیز نقش مهمی ایفا خواهد کرد.

 

از سوی دیگر در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) نیز چنین آمده است: « … (امام مهدی (عج)) صندوق مقدس را از غارى در انطاكيه، و بخش هايى از تورات را از كوهى در شام، بيرون آورده، و به وسيله آن با يهوديان به استدلال می پردازد، و سرانجام بسيارى از آنها اسلام می آورند. »

 

از مجموع این روایات، مشخص می شود که تعداد زیادی از مسیحیان و یهودیان و پیروان سایر ادیان الهی، که طینت و سرشت پاکی دارند، و دست آن ها به قتل و کشتار و تباهی آلوده نشده است، با ملاحظه استدلال ها و سخنان حضرت مهدی (عج) به ایشان ایمان آورده، و به خیل عظیم پیروان ایشان می پیوندند.

 

به عبارت دیگر، صرفاً انتساب به یک دین خاص، منجر به قرارگیری در لشکر خیر و شر نمی شود. بسیاری از مسلمانان جهان اعم از شیعه و سنی، به فعالیت های اجتماعی، دینی و سیاسی خود پرداخته و در صلح و صفا با سایر برادران هم مذهب، و هم دین و حتی برادران و خواهران معتقد به سایر مذاهب می پردازند.

 

در مقابل، گروهک های تروریستی داعش و القاعده، که به ظاهر مسلمان هستند، بزرگ ترین جنایات و خیانت ها را در حق بسیاری از مردم مسلمان، مسیحی، یهودی و ایزدی، در مناطق شام، عراق و لیبی و … انجام دادند

 

 و سردار شهید قاسم سلیمانی، سالیان متمادی به مقابله با جنایات داعش در حق مردم بی دفاع و بی گناه خاورمیانه پرداختند.

 

از سوی دیگر نیز، در حالی که بسیاری از مسیحیان ارمنی، آَشوری، کاتولیک، ارتدوکس، و پروتستان، به زندگی پرثمر و صلح جویانه خود در کنار سایر اقوام و ادیان می پردازند،

 

در بخش های دیگری از جهان، عده ای از سردمداران کفر و استکبار، با ظاهری مسیحی، لیکن باطنی ماسونی و شیطانی، به فتنه و جنایت می پردازند

 

برای مثال، سیاستمداران فراماسون ایالات متحده آمریکا، همچون دونالد ترامپ، جرج بوش پدر و پسر، باراک اوباما، بیل کلینتون، رونالد ریگان، آیزنهاور و …،

 

گرچه شعار « یک ملت زیر فرمان خدا » یا « One Nation under God » را در ظاهر بیان می کردند، لیکن در مجامع مخفی خود، به بزرگداشت شیطان پرداخته و بزرگترین جنایات تاریخ بشر همچون استفاده از بمب های اتمی در هیروشیما و ناکازاکی، و استفاده از عامل شیمیایی ماده نارنجی علیه مردم ویتنام را در کارنامه خود دارند،

 

 و نه تنها از آن ها ابراز پشیمانی جدی و عملی نکرده اند، بلکه تصویر کیک جشن بزرگداشت استفاده از بمب اتمی هیروشیما، سندی تاریخی بر وقاحت و خونخواری این سران جنایتکارِ پیرو شیطان می باشد.

 

همچنین سران کشورهای اروپایی که حتی ساختمان اتحادیه اروپا و پوستر تبلیغاتی آن را، مطابق برج شیطانی نیمه کاره نمرود در بابل طراحی کرده اند، یقیناً ظاهر مسیحی دارند و در باطن، پیرو عقاید باطل شیطانی ایلومیناتی و فراماسونری هستند.

 

در بین یهودیان نیز، بسیاری از آنان در صلح و صفا در نقاط مختلف جهان در کنار ملل دیگر زندگی نموده و از ایران و عراق گرفته تا اروپا و آمریکا، به فعالیت های روزمره و اعمال عبادی خود مشغول هستند،

 

لیکن تعدادی از یهودیان در قالب گروه های صهیونیستی و کابالیستی، به اشغال سرزمین مقدس فلسطین پرداخته و به جرم و جنایت چندین ساله علیه کشورهای مختلف جهان می پردازند.

 

همچنین عده ای از یهودیان صهیونیست، با در دست گرفتن نبض اقتصاد جهان و ایجاد اخلال در نظام های اقتصادی، به فقر و فلاکت در نقاط مختلف جهان، دامن می زنند.

 

نکته بسیار مهمی در این خصوص وجود دارد، و آن اتحاد معتقدین و مومنین مسلمان، مسیحی و سایر ادیان الهی در جهت مقابله با توطئه های روزافزون دجال است.

 

اصولاً دین اسلام، نه تنها با تعالیم الهی سایر ادیان، مشکلی ندارد، بلکه احترامی که اسلام برای پیامبران همه ادیان الهی، قایل است، بسیار بیش از سایر ادیان است.

 

برای مثال در تورات و انجیل تحریف شده، به دلیل تغییرات و تحریف های زیاد، صفات و رفتارهای ناپسندی به پیامبران الهی همچون حضرت داوود (ع)، حضرت سلیمان (ع)، حضرت لوط (ع) و سایر انبیاء الهی نسبت داده شده است. تا جایی که به غلط، ادعا شده که حضرت لوط (ع) با دختران خودش ازدواج کرده است، یا حضرت سلیمان (ع)، به دلیل علاقه به همسرانش، به بت پرستی نیز پرداخته است! این مطالب غلط و تحریف شده، یقیناً فرسنگ ها از اعمال و رفتار انبیاء الهی فاصله دارد.

 

 در کتاب آسمانی مسلمانان یعنی قرآن کریم، ذکر شده است که پیامبران الهی همگی انسان هایی درست کردار بوده، و از تمامی پیامبران الهی همچون حضرات نوح (ع)، ابراهیم (ع)، اسماعیل (ع)، اسحاق (ع)، یعقوب (ع)، یوسف (ع)، موسی (ع)، هارون (ع)، لوط (ع)، داوود (ع)، سلیمان (ع)، ایوب (ع)، یحیی (ع) ،عیسی (ع)، و سایر انبیاء الهی، با عزت و احترام و نیکی یاد شده است. به عبارت دیگر، دین اسلام، همان گونه که پیامبر اعظم (ص) حضرت محمد مصطفی (ع) را عزیز و محترم می شمارد، نسبت به پیامبران سایر ادیان الهی، حتی بیش از پیروان خودِ آن ها، احترام می گذارد.

 

بیانات رهبر بزرگوار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مد ظله العالی)، در خصوص حضرت عیسی (ع) و حضرت مریم (س)، نشان می دهد که حضرت عیسی مسیح (ع) و مادر بزرگوارشان، جایگاهی بسیار بزرگ و عظیم در نزد مسلمانان دارند.

 

در یکی از این بیانات، حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص پیامبران گرامی، حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی مسیح (ع) فرمودند: « مسلمانان، همچون مسیحیان، به حضرت عیسی مسیح (ع) به عنوان پیامبر خدا معتقند. یهودیان نمی‌توانند ادعا نمایند که حضرت موسی (ع) تنها پیامبر ایشان است. تمام مسیحیان همانند مسلمانان به حضرت موسی (ع) معتقدند. این امر در خصوص حضرت عیسی مسیح (ع) نیز صادق است. حضرت عیسی مسیح (ع) تنها پیامبری برای مسیحیان نیست. بلکه وی برای مسلمانان نیز پیامبر است. مسلمانان ایرانی، این پیامبر بزرگ را دوست داشته و به وی ارج می‌نهند.  ».

 

ایشان همچنین مکرراً از حضرت مریم (س)، مادر بزرگوار حضرت مسیح (ع) با احترام و نیکی یاد کرده و  فرمودند: « هنگامی که قرآن کریم نمونه‌هایی از افراد مؤمن را عنوان می‌نماید، معمولا به مردها اشاره نمی‌کند. بلکه نمونه‌هایی از میان زنان عنوان می‌نماید. خداوند متعال دو زن را به عنوان نمونه‌هایی از « انسان‌های » والا و با ایمان ذکر می‌نماید و نه به عنوان « زن‌های » والا و با ایمان. این بدان معناست که هنگامی که خداوند قصد دارد نمونه‌ای از انسان‌های والا و با ایمان را عنوان نماید، معمولا به پیامبران، مردان بزرگ یا اشخاص برجسته علمی و مذهبی، اشاره نمی‌نماید. بلکه وی به دو زن که یکی از آن‌ها (آسیه) همسر فرعون و دیگری مریم مقدس، مادر حضرت عیسی مسیح (ع) و دختر عِمران است، اشاره می‌نماید.

 

مریم مقدس زنی جوان بود که در مقابل اتهامات و بدگمانی‌های مردم شهرستان و منطقه اطراف خود ایستاد و در حالی که پسرش را در آغوش داشت، به سوی آن‌ها بازگشت …

 

در قرآن کریم نکته‌ای در خصوص داستان مریم مقدس وجود دارد که توجه مرا تا حد زیادی به خود جلب نموده است. از نگاه مسلمانان، مریم مقدس مصداق پرهیزگاری و خلوص معنویست. « و مریم، دختر عمران، از پاکدامنی خود محافظت نمود. پس ما الهامات خود را در وی دمیدیم » (سوره‌ی  مبارکه ی تحریم، آیه‌ی 12).

 

این نکته بارها در قرآن کریم تکرار شده است. مسئله حفاظت از پاکدامنی مریم مقدس بارها در خصوص وی تأکید شده است. شرایط حاکم در آن زمان چگونه بوده است؟ این مطلب از نظر اینجانب دارای اهمیت بالایی است. دختری به یک معبد آمده و تا زمان جوانیش در آنجا اقامت نموده است. چه عامل یا انگیزه‌هایی باعث شد که او در مقابل آن وسوسه‌ها با قدرتی ابرانسانی مقاومت نماید؟ اگر قدرت وی ابرانسانی نبود، تا این حد در قرآن کریم مورد تأکید قرار نمی‌گرفت. قرآن کریم می‌گوید « او از پاکدامنیش محفاظت نمود » که بدان معناست که وی پاک و خالص باقی ماند. این مسئله‌ی مهمی است و باید برای هرکس درسی باشد. از طریق محافظت از پاکدامنی و پاک باقی ماندن، مریم مقدس توانست تاریخ را تغییر دهد. ».

 

از سوی دیگر، ایران جزء معدود کشورهایی است که در مجلس قانونگذاری آن، پیروان سایر ادیان الهی همچون مسیحیان ارمنی، مسیحیان آشوری، مسیحیان کلدانی، یهودیان (کلیمی ها)، و زرتشتیان، کرسی اختصاصی و تضمین شده دارند و این نشان دهنده اتحاد حقیقی مسلمانان با پیروان معتقد و مومن سایر ادیان الهی است.

 

علاوه بر موارد ذکر شده، چهره های برجسته جهان اسلام و تشیع نیز، روابط بسیار حسنه ای با مسیحیان و پیروان سایر ادیان الهی دارند. امام موسی صدر، از پیشوایان سابق محبوب و گرانقدر شیعیان لبنان، ارتباطات گسترده و دوستانه ای با مسیحیان لبنان داشته، و حتی به دعوت ایشان، در کلیساها نیز سخنرانی نموده اند.

 

 جناب سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله، و از چهره های برجسته شیعیان لبنان نیز ضمن رابطه ی صمیمانه با مسیحیان این کشور، چهره ای محبوب در بین بسیاری از مسیحیان لبنان و خارج از لبنان می باشند. به نحوی که تمجیدها و تعاریف مسیحیان معتقد از سید حسن نصرالله، همواره زبانزد رسانه ها بوده است.

 

این سید بزرگوار، و رهبر مقاومت اسلامی حزب الله لبنان، در سخنرانی های گوناگون خود، به همراهی و ملازمت حضرت مهدی (عج) و حضرت مسیح (ع) در برخورد با ظلم و استکبار، اشاره نموده و ثمره نهایی این همبستگی را آزادی و رهایی ملت های منطقه خاورمیانه، و اخراج غاصبان اماکن مقدسه اسلامی و مسیحی، دانسته اند.

 

 در بخشی از بیانات ایشان، چنین آمده است: « امید اساس هر حرکتی به سمت آینده است، ناامیدی عنصر از بین برنده هر فرد، گروه و ملتی است، فرهنگ ما، فرهنگ امید است، امید به وعده الهی، و امید به آینده نزدیک و متوسط و دور، امید به آینده ای که ما را از زمانی که نمی دانیم، جدا می سازد، امید به بازگشت حضرت مسیح (ع) به این جهان، تا تمام دزدان را از معابد اخراج کند و ملکوت پروردگار را برپا سازد.

 

امید به ظهور فرزند محمد (ص) از سلاله محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم، تا عدل و صلح و آرامش را در تمام زمین برپا کند، بنابراین، امید جزئی از عقیده و فرهنگ و تربیت و ترکیب روحی ماست، این آن چیزی است که ما می خواهیم در هر مناسبت و حادثه و مبارزه ای، آن را بزرگ بداریم. ».

 

نکته بسیار مهمی که در این میان حائز اهمیت است، سانسور شدید اخبار جهان اسلام و مقاومت اسلامی در رسانه های قدرتمند جهان می باشد و این امر موجب اختلال شدید در شناخت جوانان اروپایی و آمریکایی از اسلام و تشیع شده است.

 

 این سانسور و خبر رسانی جهت دار، به نحوی است که حتی کلیدواژه های موتورهای جستجو نیز به صورت جهت دار سازماندهی شده اند تا اخبار مد نظر رسانه های غربی را به سمع و نظر مخاطبان برسانند.

 

در همین راستا، نامه های سرگشاده از رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران به سوی جوانان غربی با هشتگ Letter for You روانه شد تا آن ها را به تعمق و تحقیق بیشتر در خصوص اسلام و تمدن اسلامی، تشویق نماید و موجب تحکیم همبستگی بین آزادگان و پیروان ادیان الهی، علیه دشمن مشترک ماسونی، در تمام قاره ها گردد. یقیناً بخش هایی از مخاطبانی که این پیام ها را دریافت نموده و به تحقیق و تفحص در خصوص اسلام پرداخته اند، به زودی در زمره یاران منجی و دشمنان دجال قرار خواهند گرفت.

 

بدین ترتیب همان گونه که ذکر گردید، ملاک قرار گرفتن در جناح خیر و شر، صرفاً انتساب اسمی به یک دینِ خاص نیست! تعدادی از افراد به ظاهر مسلمان، یا به ظاهر مسیحی و یهودی، پیرو دجال خواهند بود و سایر مسلمانان، مسیحیان و یهودیان، که در مقابل استدلال ها، و دلایل و شواهد حضرت مهدی (عج) و حضرت مسیح (ع)، خاضع و تسلیم هستند، پیرو منجی بزرگ الهی خواهند بود.

 

گرچه نبرد خیر و شر، نبردی به وسعت تمام پهنه جهان است، لیکن مهم ترین و حیاتی ترین نبرد آخرالزمان، در سرزمین فلسطین و نزدیک بیت المقدس رخ خواهد داد.

 

گرچه زمان دقیق نبرد نهایی مشخص نیست، لیکن به نظر می رسد که این زمان خیلی دور نباشد! در واقع عجله « فراماسونری » و « ایلومیناتی » برای نهایی کردن « معامله قرن »، هر چه سریع تر، دجال را به مسلخ نهایی می کشاند و هر چه دشمن بر اجرای نقشه نهایی خود برای آغاز « نظم نوین جهانی » یا « New World Order » پافشاری کند، در عمل به نقطه پایان خود، نزدیک می شود.

 

به عبارت دیگر، تلاش ها و دست و پا زدن های شیطان و پیروان وی، در گروه های ماسونی و ایلومیناتی برای برپایی « نظم نوین جهانی »، به « نظم نوین جهانی » منجر خواهد شد، اما نه آن نظمی که شیطان و پیروانش مدعی آن هستند، بلکه به زودی با نابودی فراماسونری و ایلومیناتی، « نظم نوین جهانی الهی » با محوریت حکومت منجی الهی، و برتری مستضعفان، مومنان و مظلومان جهان، به وجود آمده، و تمام قواعد و قوانین ظالمانه جهان، محو خواهد شد.

 

امروزه متاسفانه، در بخش اعظم نقاط دنیا، قدرت های سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی، در دست سران عضو ایلومیناتی و فراماسونری قرار گرفته است،  و صرفاً نقاطی امید بخش در ایران، لبنان و یمن، به کانون های مقاومت بر علیه « فراماسونری »، « ایلومیناتی » و « صهیونیسم »، تبدیل شده اند. امروزه ندای مقاومت در برابر « دجال » و نقشه های شوم پیروانش، از ایران، لبنان و یمن شنیده می شود، و علی رغم تحمل سخت ترین فتنه ها و بلایا، این کانون های مقاومت، به امید مظلومان عالم تبدیل شده اند.

 

امید است تا با تلاش و کوشش های شبانه روزی مومنین و مستضعفین جهان، سخت ترین لحظات تاریخ بشر نیز با موفقیت و سربلندی خاتمه یافته و چشم مردم جهان به جمال منجی بشریت، منور گردد.

 

جهانی که در انتظار مردم دنیا است، جهانی توأم با رفاه و آسایش برای همگان است. جهانی که در آن، هیچ ترس، تهدید، گرسنگی، فقر، بی عدالتی و تبعیضی ملاحظه نمی گردد.  جهانی که بالاترین سطح تکنولوژی و فناوری را به خود خواهد دید و عقلانیت، علم و دانش، در بالاترین سطح خود خواهد بود.در خصوص عصر پس از ظهور منجی، در روایات پیامبر اعظم، حضرت محمد مصطفی (ص) و ائمه معصومین (ع) چنین ذکر شده است:

« … او هدايت الهى را بر خواسته هاى خود حاكم می گرداند ، آنگاه كه ديگران هواى نفس خود را بر هدايت الهى ترجيح دهند؛ و قرآن را ملاك و معيار انديشه و عمل قرار دهد، آنجا كه ديگران قرآن را به رأى و نظر خويش تفسير كنند. زمين پاره هاى دل خود (اعم از معادن و ذخائر) را براى او خارج سازد، و كليدهايش را تسليم او نمايد. آنگاه وى شيوه عدالت و راه و رسم پيامبر (ص) را به شما نشان دهد، و كتاب و سنت را كه پيش از او متروك و فراموش گرديده ،زنده نمايد … »

« … گويا من ياران قائم (عج) را مى بينم كه بر شرق و غرب جهان احاطه پيدا كرده اند و همه چيز تحت فرمان آنهاست؛ حتى درندگان زمين و پرندگان شكارى آسمان در پى جلب رضايت آن هايند … »

 

« … چون قائم قيام كند، به هر منطقه اى شخصى را (به عنوان نماينده) اعزام كند و گويد: دستور العمل تو در دست تو است، چنانچه امرى برايت پيش آيد كه آن را نفهمى و حكمش را ندانى، به دست خود بنگر و بر طبق آنچه مى بينى عمل كن … »

 

این ها بخش های اندکی از پیشرفت های خیره کننده ی بشر در تمامی ابعاد مادی و معنوی می باشند که در دوره پس از ظهور رخ خواهند داد. برخی از آن ها، همچون توصیفات آخر، پس از 14 قرن در حال محقق شدن است و ظهور اسمارت فون ها، و سایر تجهیزاتی که دستورالعمل های دایمی را در دسترس قرار می دهند، نشان می دهد که پیشگویی روایات اسلامی در خصوص پیشرفت های عصر ظهور، کاملاً حقیقت داشته است. ان شا الله بشر به زودی ایام سعادت و رفاه خویش را به نظاره خواهد نشست.

 

در این مقطع حساس تاریخی که در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، از آن به عنوان « پیچ تاریخی » نیز یاد شده است، خودسازی و اعتلای اعتقادی و معنوی مومنین و معتقدین الهی، نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. یقیناً آمادگی روحی و اعتقادی برای مقابله با بلایا و سختی های آخرالزمان، به عبور موفق از این بلایا، کمک فراوانی خواهد کرد.

 

همچنین نقش توبه و استغفار را نباید نادیده گرفت. توبه مومنین، و استغاثه و دعا به درگاه خداوند متعال، موجب بازشدن درهای رحمت الهی خواهد شد.

 

 همچنین تعدادی از افراد که تا زمان حاضر، به زندگی مادی و دیدگاه ماتریالیستی خود ادامه داده اند، ممکن است با مطالعه در خصوص ادیان، قلب هایشان به سوی ادیان الهی متمایل شود، لیکن نگاه به گذشته پرگناه و تاریک شان، امکان دارد که موجب یآس و ناامیدی آن ها شده و تصور نمایند که راهی برای بازگشت به مسیر الهی ندارند.

 

اما خداوند متعال در کتب آسمانی و بالاخص کتاب مقدس قرآن کریم، به انسان ها این امید را داده است، که در صورت پشیمانی از گناه ها و خطاهای قبلی، و تلاش برای اصلاح سبک زندگی، می توانند به بخشش و رحمت الهی امید داشته باشند.

 

 نمونه های بسیاری از توبه کنندگان در تاریخ ادیان ذکر شده اند، که حتی در سن میانسالی یا سالمندی، از گناهان خود دست کشیده، و به خداوند بزرگ پناه آورده اند، و خداوند متعال نیز به سبب این توبه، گناهان قبلی ایشان را مورد عفو و مغفرت قرار داده، و جایگاه بسیار عظیم و بزرگی را برای این توبه کنندگان در نظر گرفته، و آن ها را در بهشت جاودان خود جای داده است.

 

ان شا الله امید می رود تا با همکاری مومنان، ستمدیدگان و توابین، هر چه سریع تر، شرایط لازم برای ظهور منجی الهی، فراهم گردد و نبرد بزرگ نهایی که در آن، حتی جنیان نیز در کنار انسان ها، به صف آرایی می پردازند، با پیروزی و سربلندی مومنان و معتقدان به خداوند بزرگ خاتمه یابد، و حکومت جهانی وعده داده شده به صالحین و مستضعفین، به رهبری منجی الهی، در جهان مستقر گردد.

 

در انتها، به تعدادی از بشارت های امیدبخش رهبران مسلمان، به پیروزی مومنین در نبرد نهایی، و آزادی اورشلیم یا بیت المقدس، اشاره می نماییم تا حُسن ختامی به یادماندنی، برای مطالب حاضر باشد:

رهبر گرانقدر جمهوری اسلامی ایران، حضرت آیت الله خامنه ای، سختی ها و شداید آخرالزمان و فشارهای شدید نظامی، اقتصادی، و فرهنگی بر مسلمانان آزاده، و سایر ملت های مظلوم را به وضعیت حضرت موسی (ع) در هنگام تعقیب توسط سپاه فرعون، تشبیه نمودند  و فرمودند: « موسی به قوم خودش گفت که: « اِسْتَعِینُوا بِاللهِ وَاصْبِرُوا »؛

 « فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ » وقتی که [قوم موسی] داشتند می رفتند، از دور، مجموعه‌ی فرعونی هم دیده شدند که دارند می‌آیند [به سمت اینها]، اصحاب موسی (علیه‌السلام) گفتند « إِنَّا لَمُدْرَکُونَ »، ما گیر افتادیم؛

 

« قَالَ كَلَّا » حضرت موسی فرمود: ابدا، « كَلَّا »؛ « كَلَّا إِنَّ مَعِىَ رَبِّى سَیَهْدِینِ » او هدایت میکند، می گوید چه‌کار کنید، کجا بروید.

 

 من به شما عرض بکنم « إِنَّ مَعِىَ رَبِّى »، بدانید خدا با ما است؛ اگر ما خودمان، انگیزه‌مان، ایمان و عزم راسخمان را حفظ کنیم، عقلمان را به کار بیندازیم، تدبیر درست بکنیم، ما بر تمام این ترفندهایی که دشمنان از جبهه‌های مختلف و از جهت‌های مختلف به کار می برند و حملاتی که می کنند -که بعضی خیال می کنند ما محاصره شدیم-، بر همه‌ی اینها فایق خواهیم شد و همه را ان‌شاءالله به خاک خواهیم نشاند. »

 

همچنین ایشان در خصوص سرنوشت اسرائیل، به موضوع بسیار مهمی اشاره نمودند و نابودی این رژیم شیطانی را در آینده ای نزدیک، وعده دادند.

 

ایشان فرمودند: « بعد از اتمام این مذاکراتِ هسته‌ای، شنیدم صهیونیست‌ها گفتند فعلاً با این مذاکراتی که شد، تا ۲۵ سال از دغدغه‌ی ایران آسوده‌ایم؛ بعد از ۲۵ سال، فکرش را می کنیم. بنده در جواب عرض می کنم اوّلاً شما ۲۵ سال آینده را نخواهید دید. ان‌شاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی، چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت؛ ثانیاً در همین مدّت هم روحیّه‌ی اسلامیِ مبارز و حماسی و جهادی، یک لحظه صهیونیست‌ها را راحت نخواهد گذاشت؛ این را بدانند. »

 

 علاوه بر موارد ذکر شده،  رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی)، وعده فروپاشی امپراطوری شیطانی و ماسونی ایالات متحده آمریکا را نیز، به همه ملل رنج کشیده و مستضعف جهان دادند، و فرمودند:

 

« [آمریکایی‌ها] ظاهر را آرایش می دهند، شُکوه و جلال می دهند به ظاهر قضیّه، برای اینکه هم دیگران را فریب بدهند، هم بعضی‌ها را در دنیا بترسانند؛ ظاهر قضیّه آرایش است، شُکوه و جلال است. من این جور یادداشت کرده­‌ام: نوشته­‌ام همچنان که شُکوه و جلال کشتی معروف تایتانیک، مانع از غرق شدن آن نشد، شُکوه و جلال آمریکا هم مانع از غرق شدنش نیست، و آمریکا غرق خواهد شد.

 

آنچه ما با آن مخالفیم عبارت است از حاکمیّت ظلم و طغیان و استکبار؛ «آمریکا» که میگوییم یعنی این؛ مخصوص آمریکا هم نیست. امروز البتّه قلّه‌ی طغیان و استکبار و طاغوت، آمریکا است که درواقع در دست صهیونیست‌ها -نه دولت صهیونیستی؛ در دست ثروتمندان و کمپانی‌دارهای صهیونیست- دارد میچرخد. هر کشور دیگری هم همین رفتار را داشته باشد این [طور] است. ما با هیچ ملّتی به عنوان ملّت مخالفتی نداریم؛ با هیچ نژادی، با هیچ ملّتی؛ ما با استکبار مخالفیم، با ظلم مخالفیم، با طغیان علیه ارزشهای انسانی و الهی مخالفیم. امروز آمریکا مظهر اینها است؛ مظهر ظلم است، مظهر استکبار است، لذاست که در دنیا هم منفور است. » ان شا الله که به زودی، تمامی وعده های فوق، به حقیقت خواهند پیوست.

 

از سوی دیگر، سید حسن نصرالله، رهبر محبوب شیعیان لبنان، در سخنرانی خود با موضوع بازگشت مسیح (ع)، ضمن تذکر به مسیحیان اوانجلیست حامی اسرائیل که خود را منتظر بازگشت مسیح (ع) تصور می کنند، از این افراد خواستند تا در نظرات خود پیرامون حمایت از صهیونیسم و استکبار جهانی، تجدید نظر نمایند. همچنین  سید حسن نصرالله، از تمامی مسیحیان جهان، درخواست کردند، تا برای حمایت از مسیح (ع) در برخورد با صهیونیسم آماده باشند، و برای حمایت از مظلومان و ستمدیدگان عالَم، و نابود کردن ستمگران و ظالمین، به پا خیزند.

 

مشروح این سخنان بدین ترتیب می باشد: « مسیحی که ما در انجیل و قرآن از او می خوانیم، و در سیره و اخلاق و منش او مشاهده می کنیم، مسیحی که به این دنیا باز خواهد گشت، به یاری چه کسی می شتابد؟ این مسیحی که به دنبال آمدنش هستید، یار چه کسی خواهد بود؟

 

 آیا یاور طغیان گران، متجاوزان، ددمنشان و فرعون ها خواهد بود؟ آیا حامی و فریادرس جنایتکاران قاتل و متوحش خواهد بود که خون میلیون ها انسان را برای سیطره بر نفت، پول و سرمایه می ریزند؟ آیا یاور و همراه سنگدلانی خواهد بود که بسیاری از محصولات جهان، همچون گندم را احتکار می کنند تا قیمت آن ها را بالا نگه دارند؛ در حالی که ده ها میلیون انسان در دنیا، از گرسنگی می میرند؟

 

آیا عیسی بن مریم (ع) این گونه است؟ یا مسیحی که ما و مسیحیان می شناسیم، یاور پابرهنگان، مستضعفان، فقرا، دردکشیده ها و مظلومان خواهد بود؟! آیا حضرت عیسی بن مریم (ع) خواهد آمد تا یاور اسرائیل اشغالگر و متجاوز باشد؟!

 

آیا مسیح (ع) خواهد آمد تا همانگونه که توصیه می کرد، عصای خود را بفروشد و با آن شمشیری بخرد و به نبرد با این یهودیان (صهیونیست ها) بپردازد و دزدان دین را از معبد، اخراج کند؟! »

 

رهبر بزرگوار مقاومت اسلامی حزب الله لبنان، همچنین پیروزی نهایی و سرنوشت ساز را نزدیک دانستند، و در یک سخنرانی بسیار مهم فرمودند: « بنابراین ، من به شما برادران و خواهران می گویم ، شما با برکت خون شهدا و به ویژه شهدای بزرگمان در بین علما، مجاهدین و سیاسیون، شما نسلی هستید که شاهد پیروزی نهایی و سرنوشت ساز امت ما خواهید بود، که موجب تغییر چهره منطقه، و برپایی برنامه ای حقیقی خواهد بود که به  مردم ما، کشورهای ما و امت ما ارتباط دارد، ».

 

و در نهایت سید صادق الوعد و راستگو، سید حسن نصرالله، به تمام آزادگان جهان اعم از منتظران مهدی (عج) و مسیح (ع) بشارت داد که آینده ای روشن در انتظار مومنین جهان است: « آنچه به شما می گویم: ما به زمان (وعده داده شده) نزدیک می شویم. به این زمان که فرصتی الهی در تاریخ است.

 

به دگرگونی هایی نزدیک می شویم که در قرن بیستم به وجود آمده اند و نیز تحولاتی که در ابتدای قرن بیست و یکم آغاز شده اند. آنچه تاکید می گردد این است که ما به سرعت در جهت نیل به این استحقاق، طی مسیر می نماییم.

 

 ای برادران و خواهران، همانا مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مسیح (علیه السلام) هر دو قطعاً در آینده ایی که در حال طلوع است، خواهند آمد.

 

ما ملتهای مستضعف و ستم دیده در آخرالزمان هستیم و به یقین می دانیم که سرانجام این عیار (حق و باطل) و پایان این جنگ، دارای نتایج و پایان روشنی است.

 

 امید، صبر، یقین و انتظار، چیزهایی هستند که داشتن آن ها بر ما واجب است. »

 

به امید ظهور منجی موعود، حضرت مهدی صاحب الزمان (عج)

خادم الامام (عج) _ alwadossadegh.com

7 پاسخ

  1. با سلام..در مورد آیه 34 سوره مبارکه بقره..شد از کافران غلطه..بود از کافران درسته که آقای رائفی پور هم مطالبی در این مورد دارند به نام راز کلمات…دیگه اینکه کابالا ،عرفان بهودی نیست بلکه از قابالا یا همون قابیل گرفته شده و از لحاظ تاریخی مقدم است بر کهانت بنی اسرائیل

    1. با سلام خدمت شما دوست عزیز. در قسمت های مختلف این مستند ذکر شد که اساس این تعالیم الحادی که هر دوره به یک اسم نامیده می شود، به خود شیطان در ماجرای خلقت آدم و حوا بر می گردد و در زمین نیز این تعالیم الحادی، به موازات رشد ادیان، در میان پیروانشان رشد کرد که در هر دوره ای اسمی مربوط به خود گرفت. در بین النهرین و در بابل و سومر به یک شکل، و سپس مصر باستان به یک شکل و در یهود به اسم عرفان یهودی یا کابالا معروف گردید و سپس در اروپا به اسم فراماسونری نوین و شوالیه های مالتا، سازماندهی شد. اشاره به شیطان، لیلیث، سیب ممنوعه و … در بخش های مختلف انیمیشن، اشاره به این موضوع بود که این عقاید باطل، ریشه ای عمیق تر از آن چه تصور می شود دارد. با این حال این که کلمه « قبالة » یا « قابالا » یا « کابالا » ارتباطی به اسم « قابیل » داشته باشد، سند و مدرکی ندارد. اسم « قابیل » در خود متون عبری « قایین » می باشد و با تغییر مختصری در زبان انگلیسی « کاین » شده است. این مساله قابل پذیرش است که بالطبع تعالیم شیطان پس از اخراج آدم و حوا از بهشت، در بین ملحدین و متمردین ادامه یافته و اولین متمردین نیز فرزندان قابیل بودند. اما بالاخص بعد از طوفان نوح، این تعالیم اختصاص به فرزندان قابیل نداشته و در بین فرزندان نوح (ع) و به عبارت دیگر، فرزندان « شیث » (ع) ادامه داشته است. پس رواج این تعالیم بین فرزندان قابیل مورد پذیرش است، اما انتساب ریشه عبارت « کابالا » به لحاظ زبان شناسی به کلمه « قابیل »، فاقد مستندات کافی است و با توجه به این که نام عبری فرزند متمرد حضرت آدم (ع)، « قایین » بوده است، پذیرفته نیست. موفق باشید.

      1. با سلام مجدد..من نظر دیگری دارم:قابیل در زبان عبری قیین و هابیل در این زبان هول میباشد.این مورد شما دسیسه کابالا بوده برای پنهان کردن نام قابیل..چرا که نام برادر سوم آنان که قابیل را مجازات کرد قایین بود و الا چرا همیشه در ترجمه های تورات نام اصلی را می آوردند؟مثلا شاول نه طالوت و اورده اند نام هابیل را به جای هول اما به جای قایین،قابیل نیاورده اند؟..و حدیثی داریم از مولا علی که میفرماید:آن پسر آدم که برادرش را کشت قابیل بود.بحارالانوار جلد3 صفحه ی 245
        به راستی اگر بحث تحریف نام نیست این حدیث از مولا چه ضرورتی دارد؟!مگر کسی در نام قاتل برادر فرزند آدم شکی داشت؟!

        1. سلام مجدد خدمت شما. در عرصه پژوهش، اولین اصل، استناد به مستندات و تحلیل بر مبنای آن ها است، نه صرفاً حدس و گمان. مقایسه کلمات عبری و عربی، الزاماً به معنای درست بودن یکی و غلط بودن دیگری نیست. کما این که در خصوص اسامی « حسن » و « حسین » در خصوص حسنین (ع)، این اسامی معادل نام فرزندان هارون یعنی « شبر » و « شبیر » دانسته شده اند. پس این مساله، الزاماً به معنای غلط بودن شبر و شبیر، نیست. کما این که اسم مقدس « علی » در لوح نوح (ع)، ایلیا بوده است و در حدیثی به این موضوع اشاره کرده اند. در منابع و متون مختلف، کلمه کابالا، معادل عبارت عبری « قبالا »، از ریشه « قبل » یا « کبل »، به معانی « کهن »، « قدیمی » و همین طور « پذیرفتن » می باشند که در متون مختلف به این اسم می باشند. با توجه به کلمات « قبل » که در عبری و عربی مشابهت هایی دارند و با کلمات « قبل » و « قبلی » و همین طور کلمات « مقبول » و … هم خانواده هستند، کاملاً منطقی است. کما این که اصطلاح آدام کادمون، یا آدم قادمون، با عبارات عربی مشابه یعنی آدم، و قادم و تقدم و ….، هم ریشه و دارای مشابهت معنایی است. در خصوص اصرار بر این که حتما « کابالا » از اسم « قابیل » آمده و عبرانی ها « قایین » را تغییر داده اند تا « کابالا » و ریشه اش مشخص نشود، اصراری غیر مستند است و معادل این سخن است که جایی که من نشسته ام، مرکز کره زمین است و دیگران باید اثبات کنند که مرکز کره زمین نیست! و می توانم دلیل بیاورم که حتماً دشمن ماسونی، با بنده پژوهشگر ضد ماسون، پدرکشتگی دارد که اعلام مرکزیت زمین را به دلیل مخالفت با بنده، قبول ندارد و برای تاکید بیشتر بر این مساله، بگویم که اصلاً خاورمیانه اولین گهواره تمدن بوده است و آن دانشمند آمریکایی سال ها بعد آبا و اجدادش در آمریکا ساکن شده اند و حق اظهار نظر در این خصوص را ندارد! بالطبع برای پذیرش هر ادعایی، باید به مستندات توجه کرد، نه زنجیره ای از دلایلی که صرفاً بر تحلیل غیر مستند تکیه دارند. همچنین به این نکته باید اشاره کرد که بنده و بسیاری از پژوهشگران دیگر نسبت به این که ریشه تعالیم ماسونی به قبل از کابالا و حتی اولین روزهای خلقت آدم ابوالبشر و خباثات شیطان برمی گردد، شکی نداریم. پس بدون اصرار غیر مستند به بحث ارتباط « کابالا » و « قابیل » نیز، حتی بیش از آن چه که این ادعا می خواهد به مخاطب بگوید، عنوان شده است. مساله لیلیث، سیب آدم، درخت دانش و درخت زندگی و …، همگی حتی قبل از تولد امثال قابیل بوده است. پس اصرار بر انتساب این موضوع به قابیل، چیزی به مساله اضافه نمی کند. ضمناً حدیث امام علی (ع) به این علت ذکر شده است که اصلاً در قرآن نام قابیل ذکر نشده است و این اسامی در برخی روایات آمده اند که روایت مذکور نیز یکی از آنان است. موفق باشید.

  2. سلام مجدد..یه نکته ای بود که خواستم راجبش حرف بزنیم..در قرآن در داستان حضرت سلیمان داریم که ابلیس پا را از حد فراتر نهاد و بر خلاف وعده ای که با خداوند مبنی بر تنها اغوای درونی داشت،عمل کرد و مبارزه را وارد فاز حضوری کرد و با این کار خداوند جنیان رو مسخر سلیمان ع کرد..پس در نظر من کلا امکان حضور شخص ابلیس یا دجال برای حکومت وجود ندارد زیرا خشم خداوند رو متوجه خودش می‌کند و بعد از حضرت سلیمان هم دیگر همچین کاری نکرد مخصوصاً در زمان پیامبر جبرئیل رو در جلوی خودش دید ..اگر این رو بپذیریم پس کلا این قضیه حکمرانی و …همش مرور فانتزی های کابالیست هاست نه بیشتر..

  3. با سلام و تشکر ویژه از شما دانشمند عزیز که به بسیاری از موارد و جریانات پیچیده شیاطین به خوبی ورود کردید و ای کاش در رسانه ای فراگیرتر این مطالب فوق العاده مهم و حیاتی برای بشریت مطرح و منتقل میشد زیرا بحث نجات انسانها و زمین و… مطرح می باشد.
    یک مطلب جالب و مهم که در سیر مطالب به آن اشاره ای نکرده بودید موضوع گردن زدن ابلیس ملعون بر روی قبه الصخره و بیت المقدس توسط امام زمان (عج) می باشد و همچنین طبق برداشت جالب و قابل توجه جناب آقای سید عبدالله حسینی رژم جعلی اسرائیل تا سال 2022 نابود خواهد شد( بر اساس آیات شریفه قرآن کریم )
    ویک نکته مهم دیگر اینکه بر اساس مطالب استاد یونس خداجو ابلیس در شکل مادی در زیر زمین بیت المقدس زندگی میکند و آماده ومهیای ذبح شدن توسط قوای الهی است.
    و مطلب مهم دیگری که از مطالب شبکه های فراماسونری استنباط می شود اینکه در آغاز حکومت ابلیس(به تلافی حکومت حضرت سلیمان بر جنیان) حدود 100 میلیون قربانی انسانی رخ خواهد داد که توسط انفجار اتمی در (ایران یا چین یا ایالات متحده) اتفاق خواهد افتاد.
    و یک مطلب دیگر اینکه در جای جای بررسی انیمیشن جا دارد از آیه شریفه( إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا) جهت آگاهی و تقویت روحیه افراد ضعیف النفس استفاده گردد تا کسی خیال نکند مکرو نیرنگ شیاطین انسی وجنی خیلی کارگر و موثر خواهد بود هرچند که پنهان کاری و ترفند بکار ببرند.
    ان شاالله شر وفتنه شیاطین به خودشان برگردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *