وضيحات :
ناشر: انتشارات سوره مهر
خاطره سیده زهرا حسینی
به اهتمام سیده اعظم حسینی
کتاب “دا” روایتی از روزهای مقاومت خرمشهر است. کتابی که از جنگ دفاعی می گوید و در جنگهای دفاعی دیگر نه جنسیت اهمیت دارد و نه سن و سال. حضور مردم در جنگ در ساده ترین شکلش برای دشمن شکننده بود.
زهرا حسینی با نوشتن این کتاب جنگ خود را کامل کرده است چرا که سربازی که خاطراتش را منتشر نمی کند جنگش را نیز ناتمام گذاشته است.
زهرا حسینی راوی کتاب “دا” نیز در این باره گفت: جوانان و خانواده های ما هشت سال در جنگ زحمت کشیدند اما در دوره ای از زمان این مقاومت زیر سوال رفت و ما جنگ طلب نامیده شدیم .من برای آنکه این تفکر را از بین ببرم تصمیم گرفتم خاطرات خود را منتشر کنم هر چند که پیش از آن شهید مرتضی آوینی بسیار به من توصیه می کرد اما هربار من پرهیز کردم.
وی ادامه داد: من نیازی به انتشار این خاطرات نمی دیدم چرا که اگر حرکتی صورت گرفت تنها برای رضای خدا بود و نمی خواستم با بیان این خاطرات اجر آن را ضایع کنم اما نوشتم برای اینکه ثابت کنم ما جنگ طلب نبودیم.
زهرا حسینی درباره نقش زنان در جنگ گفت: متاسفانه بعضی از آقایان نقش زنان را در جنگ کمرنگ گرفتند اما این زنان بودند که به پدر، برادر و فرزاندنشان اجازه حضور در جبهه های جنگ را دادند.
وی با بیان این مطلب تصریح کرد: زمانی که دشمن گوشه گوشه شهر را محاصره کرده بود، زمانی که ارتش را وارد جنگ نمی کردند و سربازان بی فرمانده در شهر پراکنده بودند این زنان بودند که با حضور و با مبارزه خود انگیزه مبارزه را به آنها می دادند. بسیاری از کارهای امدادی را که زنان در پشت جبهه های جنگ انجام می دادند ازعهده مردان بر نمی آمد. زنان و دختران ما برای مبارزه ( ژ-3) را به دست می گرفتند که اندازه قد خودشان بود.
راوی کتاب “دا” درباره عنوان کتاب نیز گفت: “دا” به لهجه کردی و لری یعنی مادر و مادر من نیز نقش بسیار مهمی در زندگی من داشت و من برای قدردانی از او و همه مادران این کتاب را “دا” نام نهادم.
وی درباره اینکه چگونه پذیرفت تا خاطرات خود را در اختیار سوره مهر بگذارد گفت: اولین بار نپذیرفتم اما بعدها با استدلال پذیرفتم تا خاطرات خود را در اختیار افرادی امین قرار دهم. از این رو آثاری که پیش از این در این زمینه در این انتشارت منتشر شده بود را مطالعه کردم و این امانتداری برای من ثابت شد.
زهرا حسینی درباره روند جمع آوری کار گفت: این کار 7 سال به طول انجامید. خاطراتی که من بیان می کردم تلخ بود و مرا دچار فشارهای عصبی می کرد و از طرفی این استرس به اعظم حسینی نیز منتقل می شد.