بعد از بررسي تحليلي برخي از نشانه هاي ظهور، اينک به بررسي يکي ديگر از نشانه هاي ظهور که به احتمال زياد محقق نيز شده است مي پردازيم.
قبل از مطالعه ي اين مقاله، توصيه ميکنيم که حتماً مقدمه اي را که در ابتداي مقاله ي « تحرکات داييان سفياني در آخرالزمان » بيان شده است، مطالعه فرماييد و به نکات بيان شده در آن، توجه ويژه اي مبذول داريد.
توجه: درصورتي که مقاله ي « تحرکات داييان سفياني در آخرالزمان » را تاکنون مطالعه نفرموده ايد، جداً از شما خواهشمنديم حتي الامکان مقدمه ي ابتداي مقاله را مطالعه فرماييد. چرا که اين مقدمه حاوي نکات بسيار مهمي در رابطه با تطبيق هاي ارائه شده از سوي ما است. به اين نکته توجه داشته باشيد که به دليل حساسيت موضوعات مورد بحث، مطالعه ي مقدمه ي مذکور از اهميت بسيار زيادي برخوردار است؛ به نحوي که عدم مطالعه ي اين مقدمه با عدم رضايت مولف مقاله همراه خواهد بود. اين عدم رضايت از سر خودخواهي نيست، بلکه به دليل عواقبي مي باشد که ممکن است در اثر عدم مطالعه ي مقدمه، گريبان گير خوانندگان محترم مقاله شود.
بعد از ذکر اين مقدمه ي مهم، به مقاله ي اصلي مي پردازيم:
در اين باره از امام موسي کاظم (ع) نقل شده است که فرمود:
« مردي از قم (از اهالي قم؟)، مردم را به حق دعوت کند، افرادي پيرامون او گرد آيند که قلب هايشان همچون پاره هاي آهن استوار است. بادهاي تند حوادث آنان را نلغزاند، از جنگ خسته نشده و نترسند، اعتمادشان بر خدا است و سرانجام کار از آن پرهيزکاران است. »(2)
همان گونه که ملاحظه فرموديد، امام موسي کاظم (ع) خبر از قيام مردي از قم مي دهند که مردم را به حق دعوت مي نمايد و افرادي که پيرامون اين شخص جمع مي شوند، قلب هايشان بسيار استوار و محکم همچون پاره هاي آهن است؛ به نحوي که در مقابل ناملايمات و سختي ها از قيام خسته نمي شوند و نمي ترسند و بنا بر فرمايش اين روايت، اعتماد اين انسان هاي شريف به خداوند سبب مي شود تا قيام آنان به سرانجام نيک ختم شود و به پيروزي رسند.
به گواهي تاريخ، اين مرد شريف اهل قم، امام خميني (ره) است و هيچ کسي جز ايشان سزاوار اين توصيف نمي باشد؛ چرا که ايشان که سالها در قم به تحصيل و تدريس مي پرداختند، بعد از ملاحظه ي خيانتهاي بزرگ محمدرضا شاه ملعون، مردم را به حق و حقيقت دعوت کردند و آنان را به مقابله با ظلم يزيد زمان فرا خواندند.
سرآغاز اين قيام بزرگ، سال 1342 بود که در طي آن حضرت امام خميني (ره) حملات شديداللحني را عليه محمدرضا شاه ايراد کردند که اين امر به دستگيري امام خميني (ره) در 15 خرداد ماه سال 1342 انجاميد که اين مسئله خود زمينه ساز قيام خونين 15 خرداد 1342 گشت.(3)
مردم مسلمان ايران که از ظلم وستم شاهان رنج ها کشيده بودند، دعوت امام خميني (ره) را به حق لبيک گفتند و اولين قيام اسلامي و مردمي را در تاريخ ايران برپا نمودند.
قيام 15 خرداد سال 1342 اگرچه به خاک وخون کشيده شد و در ظاهر به نتيجه نرسيد، اما اين قيام 15 سال بعد به ثمر نشست و حکومت جمهوري اسلامي ايران را براي جهانيان به ارمغان آورد؛(4) حکومتي که مطابق روايات، يکي از زمينه سازان مهم حضرت مهدي (عج) خواهد بود. (ان شاء الله)
نکته ي مهمي که در روايت مذکور به چشم مي خورد، اين است که ياران اين مرد شريف، قلب هايشان محکم و استوار است و از حوادث سخت زمانه نمي هراسند و خسته نمي شوند؛ اعتماد اين ياران بر خداست و سرانجام پيروز خواهند شد.
عجيب اينکه اين توضيحات، کاملاً با ويژگي هاي ياران امام خميني (ره) مطابقت دارد. چراکه آنان نيز همانند پاره هاي آهن استوار بودند و حتي از کشته شدن و شهادت نمي ترسيدند به همين دليل با شجاعت تمام 15 سال در مقابل رژيم ستمشاهي ايستادگي کردند.
مطابق روايت ذکر شده، سرانجام قيام ياران مردي از قم، پيروزي در نهضت مي باشد؛ شگفت اينکه ياران امام خميني (ره) نيز تحت رهبري ايشان توانستند نهضت خود را به پيروزي رسانند و حکومت جمهوري اسلامي ايران را پايه گذاري نمايند.
سوال: امام خميني (ره) در خمين متولد شدند.(5) پس با اين حال چگونه مي توان روايت مردي از قم را به ايشان منسوب کرد؟
اين سوالي است که ممکن است به ذهن تعداد زيادي از مخاطبان عزيز خطور کند، اما در پاسخ بايد گفت اهالي يک شهر لزوماً در همان شهر متولد نمي شوند؛ بلکه ممکن است افرادي تولدشان و سالهاي ابتدايي زندگيشان دريک شهر سپري شود، اما قسمت اعظم زندگي خود را در شهر ديگري بگذرانند.
براي مثال بسياري از کساني که اهل تهران هستند و همه آنها را به عنوان اهالي تهران مي شناسند، لزوماً در تهران زاده نشده اند؛ چه بسا بسياري از آنان در شيراز، مشهد، نطنز، بيرجند و … به دنيا آمده باشند، اما در سالهاي ابتدايي عمرشان به تهران مهاجرت کرده و مدتها در آنجا ساکن باشند؛ بديهي است که چنين افرادي نيز به عنوان اهالي تهران ناميده مي شوند.
به همين دليل است که شبکه ي تلويزيوني تهران، مخاطبان خود را به عنوان تهراني ها يا اهالي تهران مي شناسد، چرا که عمده ي اين مخاطبان بخش اعظمي از عمر خود را در تهران ساکن بوده و بالطبع جزء اهالي آن محسوب مي شوند؛ در حالي که اگر منظور از اهالي تهران فقط کساني باشند که در تهران متولد شده اند، چنين امري اتفاق نمي افتاد.
سوال ديگري که ممکن است در ذهن خوانندگان عزيز شکل بگيرد اين است که از کجا معلوم مردي از قم، همان امام خميني (ره) باشد و شخص ديگري به جاي ايشان منظور نبوده باشد؟
در پاسخ به اين سوال بايد گفت که گر چه نمي توان پاسخ اين سوال را به صورت قطعي و صد در صد داد، اما بايد ذکر کرد که تا به حال در تاريخ ديده نشده است که شخص بزرگ و روحاني همچون امام خميني (ره) دست به قيام از اين شهر بزند و ياراني چنان با صلابت و مستحکم تربيت نمايد که در مقابل حوادث سخت زمانه ايستادگي نمايند و سرانجام نيز به لطف پروردگار، قيامشان را به پيروزي رسانند. به راستي در تاريخ به چنين شخصي برنمي خوريم که توانسته باشد از شهر قم چنين قيامي را راه انداخته باشد؛ بعد از اين نيز چنين انتظاري نمي رود. زيرا اکنون که حکومت جمهوري اسلامي ايران به عنوان حکومت زمينه ساز ظهور تشکيل شده است، ديگر زمينه ي چنين قيامي از شهر قم وجود ندارد. چرا که حکومت اسلامي ايران، حکومتي نيست که روحانيون و مراجع عظام با آن مخالف باشند.
اما رواياتي که پيرامون امام خميني (ره) بيان شده اند، محدود به روايت فوق نمي باشند. روايات شگفت انگيزي پيرامون حضرت امام خميني (ره) در بين روايات اسلامي اعم از شيعه و سني به چشم مي خورد که در اين روايات حتي به نام ايشان (روح الله) اشاره شده است. به اولين روايت که از کتاب شيعي بحارالانوار اقتباس شده است توجه فرماييد:(6)
« عن احمد بن سالم، عن محمد بن يحيي بن ضريس، عن محمد بن جعفر، عن نصر بن مزاحم و ابن ابي حماد، عن ابي داود عن عبدالله بن شريک، عن ابي جعفر عليه السلام قال: اقبل ابوبکر و عمر و الزبير و عبدالرحمن بن عوف، جلسوا بفناء رسول الله صلي الله عليه، و آله فخرج اليهم النبي صلي الله عليه و آله: فجلس اليهم، فانقطع شسعه، فرمي بنعله الي علي بن ابي طالب عليه السلام ثم قال: ان عن يمين الله عروجل، او عن يمين العرش، قوماً منا علي منابر من نور، وجوههم من نور، و ثيابهم من نور، تغش وجوههم ابصار الناظرين دونهم، قال ابوبکر: من هم يا رسول الله؟ فسکت، فقال الزبير: من هم يا رسول الله؟ فسکت، فقال عبدالرحمن: من هم يا رسول الله؟ فسکت، فقال علي عليه السلام: من هم يا رسول الله؟ فقال: هم قوم تحابوا بروح الله علي غير انساب و لا اموال، اولئک شيعتک و انت امامهم يا علي. »(7)
ترجمه: « از احمد بن سالم، از محمد بن يحيي بن ضريس، از محمد بن جعفر، از نصر بن مزاحم و ابن ابي حماد، از ابي داود از عبدالله بن شريک از ابي جعفر عليه السلام که فرمود: ابوبکر و عمر و زبير و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله (ص) نزديک شدند و نشستند، پس پيامبر(ص) بر آنها وارد شد، کنارشان نشست، دمپايي اش گسيخته شد و با دمپايي اش اشاره وار به حضرت علي بن ابي طالب (ع) زد، سپس فرمود: همانا از سمت راست خداوند عزوجل – يا از سمت راست عرش – قومي از ما برخاستند که بر منابري از نورند، صورت هايشان نوراني است و لباسهايشان نوراني است، صورت هايشان بر چشم ناظرين ديگر پرده مي اندازد. ابوبکر گفت: اي پيامبر، خدا آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. زبير گفت : اي پيامبر خدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. عبدالرحمن بن عوف گفت: اي پيامبرخدا، آنها کيستند؟ پس ايشان سکوت کردند. سپس حضرت علي (ع) فرمودند: اي پيامبر خدا، آنها چه کساني هستند؟ پس ايشان فرمودند: آنها قومي هستند که به واسطه ي روح الله به يکديگر محبت مي ورزند (دلهايشان به هم نزديک مي شود)، درحالي که هيچ نسب يا اموال مشترکي ندارند؛ آنها شيعه ي تو هستند و تو امامشان هستي اي علي. »
اما منظور از روح الله و منظور از اين قوم چيست؟
با توجه در روايت مذکور و نيز وقايع تاريخي، به سهولت مي توان دريافت که منظور از روح الله حضرت امام خميني (ره) و منظور از قوم مذکور، شيعيان ايران و ساير شيفتگان امام خميني (ره) مي باشند، چرا که نام حضرت امام خميني (ره) روح الله بوده است.
براي آشنائي با اين مسئله به تصوير زير که از شناسنامه ي امام خميني (ره) اقتباس شده است توجه فرماييد:(8)
در پاسخ بايد گفت که سخنان مذکور صحيح نمي باشد؛ زيرا در دل روايت مذکور، شواهدي وجود دارد که نشان مي دهد که منظور از کلمه ي روح الله، حضرت عيسي (ع) يا روح خداوندي نيست.
درباره حضرت عيسي (ع) بايد گفت که ايشان در زمان ظهور حضرت مهدي (عج) به ميان انسانها باز خواهند گشت و هنگامي که ايشان بازگردند نيز حضرت مهدي (عج) به عنوان بزرگترين راهنماي بشريت در دسترس خواهند بود.(9) بنابراين چگونه مي توان پذيرفت که در هنگام ظهور حضرت عيسي (ع) و ظهور حضرت مهدي (عج)، گروهي از شيعيان به جاي تأسي به حضرت مهدي (عج) صرفاً به حضرت عيسي (ع) تأسي نمايند و در ضمن اين شيعيان نسبت به بقيه ي شيعيان و ساير مسلمانان داراي مقامي ممتاز باشند؛ از سوي ديگر اگر قصد روايت مذکور از کلمه ي روح الله، حضرت عيسي (ع) بود، اين مطلب مي توانست به شکل واضح تري بيان شود و مستقيماً عبارت عيسي (ع) بيان شود.
در روايت ذکر شده قطعاً منظور از روح الله، روح خداوندي که حضرت حق در وجود همه ي بندگانش قرار داده نيز نمي باشد، چرا که اين روح الهي مختص شيعيان نيست، بلکه در وجود همه ي انسانها اعم از کافر و مومن وجود دارد.(10) بنابراين نمي توان آنرا مختص شيعيان (آنهم گروهي از شيعيان ) دانست، که صرفاً اين گروه به کمک آن توانسته باشند به اتحادي قوي و ممتاز دست يافته باشند.
شواهد مهمي که در روايت مذکور وجود دارد و نشان مي دهد که منظور از روح الله، امام خميني (ره) است، اين است که روايت مذکور بيان مي دارد که قومي از شيعيان و يا مسلمانان به واسطه ي تمسک به روح الله به مقام ممتازي دسته مي يابند، نه مسلمانان (قوماً منا علي منابر من نور). از اين مسئله مي توان نتيجه گرفت که مسئله ي تمسک به روح الله در گروهي از شيعيان اتفاق مي افتد و آنها را حتي در بين پيروان رسول الله (ص) ممتاز مي نمايد.
از سوي ديگر مي دانيم که کلمه ي قوم به معناي مردم يک سرزمين مي باشد، وگرنه روايت مذکور از کلمه امت استفاده مي نمود. مطابق توضيحات ذکر شده در مي يابيم که روايت ذکر شده قوم يا مردم سرزميني از سرزمينهاي شيعيان را معرفي مي نمايد که به روح الله تمسک مي جويند و به واسطه ي او دلهايشان به يکديگر نزديک مي گردد و از مرتبه اي بلند نزد خداي متعال بهره مند مي گردند.
با توجه به توضيحات ذکر شده، درمي يابيم که شيعياني که به حضرت امام خميني (ره) تمسک جستند و بدون توجه به روابط خويشاوندي و منافع مادي با يکديگر متحد گشتند حکومت اسلامي را در ايران بر پا داشتند، قومي هستند که پيامبر آنها را تحسين مي نمايند و چهره هاي آنان را نوراني معرفي مي کنند.
اين شيعيان و عاشقان روح الله در بين شيعيان و ساير مسلمانان مقامي ارجمند و بلند مرتبه دارند. به نحوي که پيامبر (ص) آنها را از بقيه ي پيروان خود متمايز مي نمايند (قوما منا علي منابرمن نور) . اي کاش ما شيعيان ايران قدر اين موهبت را بدانيم و به سهولت آن را از دست ندهيم.
لازم به ذکر است که روايات ديگري نيز در بين روايات اهل سنت وجود دارند که درهمه ي آنها به کلمه ي روح الله اشاره شده است. البته جزئيات روايت اهل سنت کمي با روايت شيعيان تفاوت دارد، اما مضمون اصلي يکي است. روايات اهل سنت را که درباره ي روح الله بيان شده اند در زير ملاحظه مي فرماييد:(11)
ان شاء الله به ياري خدا و با تلاش تمامي شيعيان جهان و ساير مسلمانان آزاده، اين انقلاب مي رود تا زمينه هاي ظهور حضرت مهدي (عج) را بيش از پيش فراهم نمايد و گام هاي موثري در اين زمينه بردارد.
در پايان اين مقاله باز هم خاطرنشان مي شويم که ما از هيچ اشتباهي مبري نيستيم و ممکن است برخي از تحليل هاي ارايه شد، نقايصي داشته باشند؛ بنابراين اگر انطباق ها و تحليل هاي ذکر شده صحيح نباشند، اين کوتاهي از جانب ما مي باشد نه روايات؛ هرچند ما تلاش کرده ايم تا از منابع و مآخذ معتبر براي تحليل هاي خود استفاده نماييم و بدين ترتيب ميزان اشتباهات را به حداقل برسانيم.
جا دارد که در انتهاي مقاله، تشکر ويژه اي از برادران لبناني نماييم که در سايت « ملتقي الجنوب المقاوم » و در مقاله اي با عنوان « فاتح عصر الممهدين » به معرفي امام خميني (ره) پرداختند و به صورتي کاملاً مستند اين امر را پيگيري کردند. بخشي از روايات مورد استفاده در مقاله ي ما، با راهنمايي مقاله ي مذکور تهيه و فراهم شده است.(12)
در پايان از خداوند متعال خواستاريم تا به مسلمين ايمان، درايت و قلبي پولادين عطا نمايد و چشم ايشان را به جمال منجي عالم بشريت (عج) روشن نمايد.
به اميد ظهور منجي موعود حضرت مهدي صاحب الزمان (عج).
کاري از: خادم الامام (عج)-وعده صادق
با ياري: خادمة الزهراء (س)
منابع و مآخذ
1 – کتاب عصر ظهور، تأليف علي کوراني عاملي، ترجمه ي مهدي حقي، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بين الملل وابسته به انتشارات امير کبير، چاپ چهارم، 1385، صفحه ي 222 و 223.
2 – کتاب عصر ظهور، تأليف علي کوراني عاملي، ترجمه ي مهدي حقي، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بين الملل وابسته به انتشارات امير کبير، چاپ چهارم، 1385، صفحه ي 222.
3 –
http://www.irdc.ir/article.asp?id=1025
و
http://www.irdc.ir/article.asp?id=1003
4 –
http://www.irdc.ir/article.asp?id=466
و
http://www.ido.ir/a.aspx?a=1385030702
5 –
http://www.aviny.com/imamkhomeini/zendeginameh/z_mobarezeh.aspx
و
http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=8212&
6 – بحار الأنوار، ج 65، ص 139؛
و
http://www.al-shia.org/html/ara/books/?mod=hadith&start=70&end=80
و
http://www.bintjbeil.org/forum/showthread.php?t=57356&page=2
7 – بحار الأنوار، ج 65، ص 139؛
و
http://www.al-shia.org/html/ara/books/?mod=hadith&start=70&end=80
و
http://www.bintjbeil.org/forum/showthread.php?t=57356&page=2
8 –
http://www.bintjbeil.org/forum/showthread.php?t=57356&page=2
9 –
http://mouood.org/content/view/2852/3/
و
http://www.articles.ir/article2447.aspx
10 –
http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?id=48216
و
http://www.bfnews.ir/vdchinkjldiljknlnglggfmhjfdgpfhklhlolnekonglicaphfgcabjbobiboofnonebmnhnooedohbhcnlpekolgbjhbibaanigibeim.html
و
http://www.bashgah.net/pages-11081.html
11 –
http://www.bintjbeil.org/forum/showthread.php?t=57356&page=2
12 –
http://www.bintjbeil.org/forum/showthread.php?t=57356&page=2
خادم الامام-وعده صادق
10 پاسخ
سلام.حقیقتا اینجوری دیگه صحیح نیست.کی گفته منظور صد در صد حضرت امام خمینی ره هستش.اصلا اون روایت بروح الله دلالت بر حرف شما نداره.بحار الانوار فرمایش علامه مجلسی رو مطالعه بفرمایید.
با سلام.اینجا که اشاره ای به قم یا حتی ایران نشده.به نظر میرسه منظور از روح الله همان گفته امیر المومنین باشد که در جای دیگری فرمودند :(فنحن روح اللّه و كلماته، و بنا احتجب من خلقه، فما زلنا في ظلّة خضراء حيث لا شمس و لا قمر، و لا ليل و لا نهار، و لا عين تطرف، نعبده و نقدّسه )مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر ؛ ج3 ؛ ص یعنی ولایت امیرالمومنین علیه السلام.لطفا مردم را عوام فرض نکنید.با تشکر
سلام
لطفا حداقل ادرس مقاله حرکات داييان سفياني در آخرالزمان را لطف بفرمایید ممنون.
به نام خدا
با این شواهدی که از حدیث ها بیان شد 1- مردی اهل قم 2- به نام روح الله 3- پیروانی همچون پاره های اهن 4- تاسیس حکومت شیعه 5- دعوت به حق ( انجایی که به مردم میگوید اسلام نابود شد و مردم را دعوت به مبارزه علیه ستمگران می کند) 6- بیم نداشتن ایشان و پیروان ایشان از ستمگران و ایستادن در مقابل ظالمانی همچون امریکای جنایتکار
بسیار با حکومت ایشان سازگاری دارد و از آن گذشته به این توجه کنبم که حکومت ایشان همه ی ویژگی های حدیث های ذکر شده را دارا است و نمی توان ان را منکر شد.
ایت الله بهجت :اسراری از آقای خمینی می دانم که تاکنون به کسی نگفته ام و پس از این هم نخواهم گفت
شاید ایشان چیز هایی از امام می دانسته که ما نمی دانیم.
والسلام
سلام
منبعتون اشتباهه
منبع درست بحار النوار جلد 68 صفحه 139
نه صفحه 65
روح الله به معنی رحمت خداست. در قرآن هم روح الله آمده.
در جواب آقا محمد باید عرض کنم که در حدیث نقل شده از بحارالانوار اگر دقت کنید می بینید که پیامبر اکرم(ص) خطاب به علی(ع) می فرمایند …..اولئک شیعتک . اگر منظورشان از روح الله در این فرمایش ، خود علی علیه السلام بود ، می فرمودند {تحابوا بک} نمی فرمودند { تحابوا بروح الله}
چرا با بی منطقی بخشی از احادیث آخرالزمانی رو به نفع افکار سیاسی خودتون مصادره میکنید این کار گناهه و نوعی حقه بازیه . اگرحدیث رو تا آخر نشون بدید علامه مجلسی مفهوم روح الله رو در ذیل حدیث گفته است . کمی مسلمان باشیم لطفا .
دست مریضاد و خسته نباشید به نویسنده گان محترم این مطالب واقعا خیلی علیه
سلام. به نظر بنده اگر منظور تنها امیر المؤمنین ع می بود، پیامبر قوما منا نمی فرمودند. چون این تعبیر نشان می دهد آنها گروهی از شیعیانند نه همه آنها. چون این تعبیر با السلمان منا اهل البیت نیز سازگار است و می تواند اشاره ای به قوم سلمان داشته باشد. اگر می خواهیم حدیث را تفسیر کنیم باید حد اقل با همه ابعادش آن را بررسی و تحلیل کنیم. و باید تفسیرمان با تعابیری که در حدیث گذشته است تا حد ممکن سازگاری داشته باشد.