
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: ان القائم اذا خرج، دخل المسجد الحرام فیستقبل الکعبة ویجعل ظهره الی المقام ثم یصلی رکعتین ثم یقوم، فیقول: «یا ایها الناس! انا اولی الناس بآدم . . . یا ایها الناس! انا اولی الناس بمحمد (85) ; چون مهدی ظهور کند، به مسجد الحرام رود . رو به کعبه و شتبه مقام ابراهیم بایستد و دو رکعت نمازگزارد . آن گاه صلا دهد: «ای مردمان! منام یادگار آدم، یادگار ابراهیم، یادگار اسماعیل، یادگار محمد .»
بخش دوم و پایانی
9 – حضور در حج
به سفری رهسپاری که آخرین سفیر الهی (علیهالسلام) نیز در ایام حج آن جا است و تکبیر و تهلیل و تسبیحات، با ذکر او، از این سرزمین، به سوی آسمان بالا میرود! چه پیوند زیبایی! هوایی را استنشاق میکنی که یوسف زهرا (علیهاالسلام) در آن هوا نفس میکشد! . . .
عبیدبن زراره میگوید: صادق آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمایند: یفقد الناس امامهم یشهدالموسم فیراهم ولایرونه; (73) مردم، امام خود را نیابند . او، در موسم حج، شاهد ایشان است و آنان را میبیند، اما آنان، او را نمیبینند .
ابومحمد حسن بن وجنای نصیبی، پنجاه و چهار مرتبه به حجبیت الله الحرام مشرف شد به امید آن که جمال یار را زیارت کند . بعد از رسیدن به آرزویش، امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به او میفرماید: «ای حسن! آیا فکر کردی که امر تو بر من مخفی بود؟ ! به خدا قسم! هر حجی که انجام دادی، من با تو بودم . . .» . (74)
لذا محمد بن عثمان عمروی، نایب دوم، در این خصوص، قسم جلاله یاد کرده و فرموده: «والله! ان صاحب هذا الامر لیحضر الموسم کل سنة یری الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه; (75) آن حضرت، هر سال، در موسم حجحضور مییابد و مردم را میبیند و میشناسد، اما مردم او را میبینند، ولی نمیشناسند .» .
از ایشان سوال کردند: «شما حضرت (عج) را دیدهاید؟» . گفت: «بله . آخرین بار، حضرت را در بیت الله الحرام دیدم در حالی که میفرمود: “اللهم انجزلی ما وعدتنی; پروردگارا! وعدههایی را که به من دادی، تحقق بخش . ” . نیز فرموده است: «آن حضرت را دیدم که پردهی خانهی کعبه را در مستجار گرفته و میفرمود: “اللهم انتقم من اعدائی; پروردگارا! از دشمنانام انتقام بگیر” .» . (76)
مونس او، حضرت خضر نیز همراه او است . امام رضا (علیهالسلام) در این باره میفرماید: «ان الخضر لیحضر الموسم کل سنة فیقضی جمیع المناسک و یقف بعرفة فیؤمن علی دعاء المؤمنین; (77) حضرت خضر، همه ساله، در موسم حجشرکت میکند و مراسم حج را انجام میدهد و در عرفات میایستد و به دعای مؤمنان آمین میگوید .» .
10 – حج، وصال یار
حضور سبز حضرت بقیةالله، حجةبن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در مراسم حج و بویژه در عرفات و منی، سبب شده که برخی از عاشقان حضرتاش، در ایام حج، گل روی او را مشاهده کنند و به آرزوی خود برسند .
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
علی بن مهزیار اهوازی میگوید: «من، بیست مرتبه به زیارت خانه خدا مشرف شدم، در حالی که در تمام این سفرها، قصدم، دیدن امام زمان (علیهالسلام) بود; چون، شنیده بودم، هر سال، در ایام حج، آن حضرت، برای زیارت خانهی خدا به مکه میرود، ولی در این بیستسفر، راه به جایی نبردم و موفق نشدم تا این که . . .» . (78) ادامه را از زبان این قلم بشنوید: تا این که آخرین بار، حجاش، حجشد و به منتهای آرزویش رسید، و جان تشنهاش را سیراب، و رخسار خستهاش را طراوت بخشید .
نصیب من، عرفات و مقام و مشعر کن
به شوق دیدن خود، راهی منایم کن
تمام حج، به لقای جناب حضرت تست
عطا، در این سفر، از نعمت لقایم کن (79)
آیةالله سید محسن امین عاملی (رحمة الله علیه) صاحب کتاب ارزشمند اعیان الشیعة میگوید: «. . . این جانب، به مکه مشرف شدم و در همه جا، از طواف گرفته تا عرفات، منی و مشعر، دل در شور و عشق حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشتم; چرا که با الهام از روایات و استفاده از اخبار، یقین داشتم که آن بزرگوار، همه ساله، در موسم حج، تشریف دارند و مناسک را به جای میآورد . از خدا خواستم که مرا به فیض دیدار نائل آورد، اما ایام حجسپری شد وموفق نشدم . در این اندیشه بودم که “چه کنم؟ آیا به لبنان برگردم و سال بعد برای زیارت و در پی مقصود بازگردم و یا این که همان جا رحل اقامت افکنده و از خدا، حجت او را طلب کنم؟ ” .
پس از محاسبهی بسیار، تصمیم بر ماندن گرفتم تا شاید خداوند مدد کند و توفیق یار گردد و به منظور برسم . تا مراسم سال بعد، ماندم، اما با همهی تلاش و جست و جو، سال بعد هم توفیق دیدار نیافتم . باز هم ماندم و تا سال سوم و چهارم و پنجم و یا هفتم، این توقف ادامه یافت .
در آخرین سال توقفام در مکه که موسم حج فرا رسید، پس از انجام دادن مناسک حج، روزی پردهی خانه کعبه را گرفتم و بسیار اشک ریختم و به بارگاه خداوند گله بردم که “چرا توفیق دیدار حاصل نیامده است؟ “، تا این که پس از راز و نیاز . . .» (80) او هم موفق میشود و جان خستهاش را رونق و رمق میبخشد .
گر بنده بود بنده، کسی جانب او نیست
بی پرده سراپردهی آن شاه، توان یافت
جز پردهی عصیان، نبود حایل دیدار
گر ابر گناهان رود آن ماه توان یافت
ما را چه لیاقتبه شرف یابی دائم
این بس که گهی فرصت کوتاه، توان یافت (81)
ابن قولویه به سند خود از ابی عبدالله بن صالح روایت کرده است که آن حضرت را در برابر حجرالاسود دیده است . زمانی که مردم برای بوسیدن آن کشمکش میکردند، آن حضرت (علیهالسلام) فرمودند: «به این نحو، مامور نشدهاند .» . (82)روزی که آخرین خورشید آسمان تابناک امامت و ولایت، از بام کعبه طلوع کند، برای ما رابطه و پیوند حج و ولایتبیشتر واضح خواهد شد .
11 – ظهور از کعبه
یکی دیگر از جلوههای پیوند کعبه و حجبا ولایت، ظهور آن حضرت (عج) در کنار خانهی خدا است . در برخی از روایات، «یوم الحج الاکبر» در آیهی شریف «واذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر (83) » تاویل به روز ظهور شده است . (84)
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: ان القائم اذا خرج، دخل المسجد الحرام فیستقبل الکعبة ویجعل ظهره الی المقام ثم یصلی رکعتین ثم یقوم، فیقول: «یا ایها الناس! انا اولی الناس بآدم . . . یا ایها الناس! انا اولی الناس بمحمد (85) ; چون مهدی ظهور کند، به مسجد الحرام رود . رو به کعبه و شتبه مقام ابراهیم بایستد و دو رکعت نمازگزارد . آن گاه صلا دهد: «ای مردمان! منام یادگار آدم، یادگار ابراهیم، یادگار اسماعیل، یادگار محمد .»
در روایت دیگری، امام محمد باقر (علیهالسلام) میفرماید: «والقائم یومئذ بمکة عندالکعبه مستجیرا بها یقول: . . . «فمن حاجنی فی آدم فانا اولی الناس بابراهیم، ومن حاجنی فی نوح، فانا اولی الناس بنوح، و من حاجنی فی ابراهیم فانا اولی الناس بابراهیم، و من حاجنی فی محمد فانا اولی الناس بمحمد (86) . . .
قائم، در آن روز، در مکه است و در خانهی کعبه به مردم میگوید: «آن کس که از آدم سخن گوید، من وارث آدم هستم، و آن کس که از نوح سخن گوید، من وارث نوح هستم، و آن کس که از ابراهیم سخن گوید من وارث ابراهیم هستم، و آن کس که از محمد سخن گوید، من وارث محمدم .» سپس یاراناش را فرا میخواند و آنان مانند پروانه، گرد شمع وجودش جمع میشوند .
امام صادق (علیهالسلام) در این خصوص میفرماید: یقف بین الرکن والمقام فیصرخ صرخة فیقول: «یا معاشر نقبائی واهل خاصتی ومن ادخرهم الله لنصرتی قبل ظهوری علی وجه الارض! ائتونی طائعین . . .» (87) ; در میان رکن و مقام میایستد . آن گاه بانگ بر میآورد: «ای فرماندهان من! ای نزدیکان من! ای کسانیکه خداوند پیش از ظهور من، آنان را برای یاری من در روی زمین ذخیره کرده است! به سوی من بشتابید و به فرمان من گردن نهید . . .» .
در این لحظه، آنان، بانگ امام را میشنوند و به سوی او میشتابند . آن گاه نوبتبیعت فرا میرسد (88) و حجر الاسود شاهد این ماجرا است و شهادت میدهد . امام صادق (علیهالسلام) در این رابطه میفرماید: والی ذالک المقام یسند القائم ظهره، و هو الحجة و الدلیل علی القائم، وهو الشاهد لمن وافا فی ذالک المکان والشاهد علی من ادی الیه المیثاق والعهد الذی اخذ الله عز وجل علی العبد (89) ;
حجرالاسود، تکیهگاه و دلیل و حجتبرای حضرت مهدی (عج) است . به هنگام بیعت مردم با حضرت، شاهد بر وفای به عهد و میثاقی است که خداوند از بندگان در عالم ذر گرفته است .از «مکان ظهور» ، «سخنان حضرت به هنگام ظهور» ، «جمعشدن یاران» ، «شهادت حجر الاسود» ، . . . پیوند عمیق حج و ولایت رخ میگشاید، اما سوال مهم این است که «به راستی چرا کعبه؟» .
از این که پیامبر در این سرزمین مبعوث شد و وارثاش امام حسین (علیهالسلام) برای زنده ماندن دین جدش، از مکه شروع کرد و فرزندش، سالار ساجدان، پیامرسان کربلا، در معرفی خود، «انا ابن مکة ومنی; انا ابن زمزم والصفا، . . . (90) » فرمود، نقش و جایگاه استراتژی آن روش میشود . امروز، جهان غیر اسلام، کعبه را به عنوان مرکز اسلامی میشناسد و حتی برای مسلمانان نیز نقش محوری دارد . این نقطه، تنها جایگاهی است که همهی فرقههایو نحلههای اسلامی، گرد آن جمع میشوند . به حقیقتباید گفت، تنها عامل قوام و قیام مردم و زنده ماندن دین و مسلمانان و مقاومت آنان در برابر کفر، «کعبه» است .
خداوند تبارک و تعالی میفرمایند: «جعل الله الکعبة البیت الحرام قیاما للناس» (91) ; خداوند کعبه – بیت الحرام – را وسیلهای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است .
امام صادق (علیهالسلام) در این باره میفرمایند: «ولایزال الدین قائما ماقامت الکعبة (92) ; تا زمانی که کعبه پا بر جا است، دین اسلام نیز پا بر جا است .» . مولود کعبه و شهید محراب، امام علی (علیهالسلام) از این کانون نور، «علم و پرچم اسلام» یاد مینماید (93) که بر فراز ستیغ سراسر عظمت و افتخار تاریخ اسلام تعبیه و نصب گردیده است .
این پرچم سرافراز و همیشه پیروز «بیت الله» ، همواره نشانهی «حاکمیت الله» خواهد ماند که هم قبلهی مقبلان عالم است و هم مقصد سالکان پای در راه و مطاف زائران دل آگاه . از این رو، امام زمان قائم آل محمد (علیهمالسلام) نیز در آغاز قیام جهانی خود، بر محور قیام و قوام جوامع انسانی، تکیه میفرماید و تمام جهان را از عدل و داد پر میکند .
12 – مطاف در دولتیار
منحرف شدن اسلام از مسیر اصلیاش بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، و شدت فتنههایی که در عصر غیبتحاصل میشود، تا جایی است که برخی، حج را برای تجارت و تفریح و نام و نان (94) و برخی از کشورهای اسلامی، از حج منع شده (95) و به سبب نا امنی راهها، برخی حجاج، غارت (96) میشوند، منتها روزی که حضرت بقیة الله (علیهالسلام) ظهور کنند، به جهت رشد تربیتی و اخلاقی (97) تمام این مشکلات حل میشود و همهی زمانها و مکانها و افرادها، طعم شیرین عدالت را میچشند . بهرهی «مطاف» از این عدالتشنیدنی و دیدنی است!
امام صادق (علیهالسلام) در این خصوص میفرمایند: «اول ما یظهر القائم العدل ان ینادی منادیه: ان یسلم صاحب النافلة لصاحب الفریضة الحجر الاسود و الطواف (98) » ; نخستین چیزی که از عدالت قائم ظاهر میشود، این است که منادی، اعلام میکند: آنان که طواف مستحبی میکنند، «مطاف» (محل طواف) و «حجر الاسود» را برای کسانیکه طواف واجب میکنند، خالی کنند .» . یکی دیگر از جلوههای بهرهی این سرزمین مقدس از دولت کریمهی امام زمان (عج) اصلاحاتی است که حضرت در سرتاسر جهان، از جمله، این سرزمین، انجام میدهد .
13 – حرمین و اصلاحات خاتم الاولیاء (عج)
این اصلاحات، مربوط به باز گرداندن مسجدالحرام، مسجدالنبی و مقام ابراهیم به اندازهی اصلی خودشان است . امام صادق (علیهالسلام) در این رابطه میفرماید: «القائم یهدم المسجد الحرام حتی یرده الی اساسه ومسجد الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) الی اساسه ویرد البیت الی موضعه واقامه علی اساسه; (99) حضرت قائم (عج) ساختمان مسجد الحرام را ویران میکند و آن را به ساختمان نخستین و اندازهی اصلیاش باز میگرداند . مسجد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را نیز پس از ویران کردن به اندازهی اصلیاش باز میگرداند و کعبه را در جایگاه اصلیاش میسازد .» .
نیز در روایت دیگری امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «هنگامی که حضرت قائم قیام کند، خانهی خدا را به اندازهی نخستین آن باز میگرداند .» . (100) میدانیم که مسجدالحرام پس از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تا کنون بارها گسترش داده شده و از هر سو، بر آن افزوده شده است، اما با همهی اینها باز هم به وضعیت اصلی خویش و نقطهای که ابراهیم (علیهالسلام) برای آن خط کشی کرد، نرسیده است، چرا که پایهها و حدود اصلی آن از «حزوره» (101) یا نقطهای میباشد که میان «صفا» و «مروه» است .
این مطلب را از امام صادق (علیهالسلام) آوردهاند که: در پاسخ فردی که از حدود مسجدالحرام میپرسید و میگفت: «آیا آنچه را به مسجدالحرام افزودهاند، جزو آن استیا نه؟» فرمود: «آری! همه جزو مسجدالحرام است و با همهی این افزودنها به مساحت آن، هنوز به آن نقشه خطی که ابراهیم و اسماعیل برای مسجد ترسیم کردند، نرسیده است .» (102)
و فرمود: «خط ابراهیم بمکة ما بین الحزورة الی المسعی، فذلک الذی خط ابراهیم .» (103) یعنی: ابراهیم (علیهالسلام) در مکه میان «حزوره» تا نقطهای که محل وسیعی استخط کشی کرد و این خط کشی و نقشه، حدود مسجد است . و نیز «حسین بن نعیم» از امام صادق (علیهالسلام) در مورد نماز خواندن در قسمتهای جدیدی از مسجدالحرام را میان صفا و مروه، تعیین کردند و مردم پیش از این تا صفا طواف میکردند . . . . (104)
مرحوم فیض کاشانی در مورد جملهی امام صادق (علیهالسلام) که میفرماید: «فکان الناس یحجون الی الصفا .» یا بنا بر نسخهی دیگری «یحجون من مسجد الصفاء .» دو احتمال میدهد:
نخست اینکه: ممکن است منظور این باشد که مردم تا صفا طواف میکردند .
دوم اینکه: از مسجد الحرام میبستند . (105)
به هر حال خلاصهی این روایات، بیانگر این نکته است که مسجدالحرام در اصل، بسیار بزرگتر از مسجدالحرامی است که اکنون مینگریم و هنگامی که امام مهدی (علیهالسلام) ظهور نماید، دیوار احاطه کنندهی مسجد را عقب میکشد و دیواری بر جایگاه اصلی آن، همان نقطهای که ابراهیم و اسماعیل آن را برای مسجدالحرام خط کشی کردند بنیاد میکند و این کار، طواف بر گرد خانه دوست را برای عاشقان آسان میسازد بویژه که شمار زائران بیت الله نیز در عصر درخشان آن گرامی، به دهها میلیون نفر میرسد . (106)
در ادامه روایت گذشته آمده که امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «هنگامی که قائم بپا خیزد . . . مقام ابراهیم را به جایگاه اصلی آن باز میگرداند .» میدانیم که مقام ابراهیم، صخرهای است که آن پیامبر بزرگ به هنگام ساختن کعبه روی آن ایستاده است و آن صخره، در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در جوار کعبه بوده است .
از این رو از جمله کارهای امام مهدی (علیهالسلام) پس از ظهور در مکه مکرمه، بازگردانیدن «مقام ابراهیم» به جوار کعبه و جایگاه اصلی آن است و این از کارهایی است که طواف بر گرد خانه خدا را آسان میسازد چرا که در آن صورت دیگر لازم نیست که طواف تنها میان رکن و مقام باشد، بلکه تنها طواف بر گرد کعبه کافی است، گرچه اکنون به فتوای برخی فقها، طواف میان رکن و مقام واجب است که این، با بازگشت دادن مقام به جای اصلی خود برداشته میشود و طواف بر گرد کعبه، کفاید میکند . یکی دیگر از بهرهمندیهای کعبه که در خاتمهی این روایات آمده، تسویه حساب با سارقان کعبه است . در حقیقت، امام زمان (عج) به هنگام ظهور، کعبه را از لوث آنان پاک میفرماید .
14 – تولیت کعبه و اقدامات خاتم الاولیاء (عج)
قیام برای تطهیر کعبه و نجات آن از دست اشرار، آیین ابراهیمی است; زیرا، خداوند میفرماید: «وعهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی (107) » ; و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانهام را پاک و پاکیزه کنید .
گفتنی است، تولیت این بنای توحید تا زمان خلیل خزاعی، به دست قبیلهی خزاعه بود و او پس از خود، آن را به دخترش سپرد و تحت تولیت «قصی بن کلاب» در آمد . او، کلیدداری کعبه را به مردی از قبیلهی خزاعه به نام «ابو غبشان» واگذاشت و «ابوغبشان» این افتخار را در برابر یک شتر و یک مشک شراب به «قصی بن کلاب» فروخت . مثل معروف «اخسر من صفقة ابی غبشان» از این قضیه برگرفته شده است . (108) و این تولیت، درگذر زمان، به دست افراد نالایقی سپرده شد که نمونهی بارز آن را نعمانی در الغیبهی خود چنین نقل میکند:
سدیر صیرفی از مردی از اهل جزیره، نقل میکند که او، کنیزی را به نذر، بر خویشتن واجب کرده بود که به خانهی خدا دهد (یعنی نذر خانهی خدا کرده بود). او را به مکه آورد . آن شخص گوید: من، پردهداران خانه را ملاقات کردم و ایشان را از آن کنیز آگاه ساختم و برای هر کسی از ایشان موضوع را بیان میکردم، میگفت: «او را نزد من بیاور که خدا نذرت را خواهد پذیرفت .» .
پس وحشتشدیدی از این موضوع به من راه یافت . لذا ماجرا را به یکی از یاران که اهل مکه بود گفتم . او به من گفت: «آیا از من میپذیری؟» . گفتم: «آری .» . گفت: «بنگر به مردی که رو به روی حجر الاسود نشسته است و مردانی گرد اویند . او، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (امام باقر) (علیهالسلام) است . نزد او برو و او را از این امر آگاه کن . ببین به توجه میگوید .» .
نزد او رفتم . گفتم: «خدا، تو را رحمت کند! من مردی از اهل جزیرهام و همراه من کنیزی است که در سوگندی که بر عهدهی من بود، او را نذر خانهی خدا کردهام و اکنون او را آوردهام و این جریان را به پردهداران نیز گفتهام و همه میگویند، کنیز را به ما بده، خداوند نذرت را قبول میکند، و من ناراحت هستم .» .
حضرت فرمود: «ای بندهی خدا! همانا، خانه، نه چیزی میخورد و نه میآشامد . کنیز خود را بفروش و جست و جو کن و به همشهریانات که به زیارت این خانه آمدهاند، نگاه کن . هر که از ایشان، خرجیاش تمام شده، آن مبلغ را به او بده .» .
من نیز همان کار را کردم . بعد از آن، هر کدام از پردهداران را ملاقات میکردم، میگفت: «کنیز را چه کردی؟» . آنان را به فرمایش امام (ع) مطلع کردم . آنان به من گفتند: «او، مردی دروغ گو و ناآگاه است که نمیداند چه میگوید . . .» !
من حرف آنان را به امام باقر (علیهالسلام) عرض کردم . آن حضرت (علیهالسلام) فرمود: «تو، سخن آنان را به من گفتی . آیا سخن مرا نیز به ایشان خواهی گفت؟» . عرض کردم: «آری .» . فرمود: «به ایشان بگو: ابوجعفر به شما پیغام داد، چه گونه خواهید بود اگر دستها و پاهایتان بریده شود و در کعبه آویخته گردد، سپس به شما گفته شود: “فریاد کنید که ما دزدان کعبهایم؟ “» .
پس هنگامی که خواستم برخیزم، فرمود: «البته، من، خودم، آن کار را نمیکنم، بلکه آن را مردی از خاندان من انجام خواهد داد .» (109) امام صادق (علیهالسلام) در این خصوص میفرمایند: اما ان قائمنا لوقدقام لقد اخذهم فقطع ایدیهم وطاف بهم وقال: «هولاء سراق الله (110) » ; وقتی قائم ما قیام کند، ایشان را بگیرد و دستانشان را قطع کند و به خواری، در کوی و برزن بگرداند و بگوید: «اینان، دزدانی هستند که از خدا میدزدند .» .
در روایت دیگری میفرمایند: «. . . وقطع ایدی بنی شیبة السراق وعلقها علی الکعبه; (111) دستان طایفه بنی شیبة را که از دزدان کعبه هستند، قطع میکند و بر کعبه میآویزد .» . گفتنی است که در عصر ظهور، سارقان کعبه که در زمان امام صادق (علیهالسلام) میزیستند، زنده نیستند، لذا شاید اینان، از افراد خطاکاری باشند که در زمان رجعت، به دنیا باز گردند .
بنا بر احتمال قویتر کسانی که در عصر ظهور به کردار ناشایست آنان راضی و خشنود باشند، مشمول این حکم قرار گیرند; زیرا، این قضیه در روایت امام رضا (علیهالسلام) بعد از پرسش و پاسخ هروی از امام (علیهالسلام) دربارهی علتبه کیفر رسیدن بازماندگان قاتلان امام حسین (علیهالسلام) مطرح شده است که به فرمودهی امام هشتم، گویای این حقیقت است که هر کس از چیزی خشنود باشد، مانند آن است که آن کار را انجام داده باشد . اگر مردی در مشرق کشته شود و مرد دیگری در مغرب به کشته شدن او خشنود باشد، نزد خداوند شریک گناه قاتل است .» .
هروی در ادامه میپرسد: «بای شیء یبدا القائم منکم اذا قام؟» . قال: «یبدا ببنی شیبة فیقطع ایدیهم لانهم سراق بیت الله عزوجل (112) . » ; قائم شما از چه طایفهای شروع میکند؟ فرمود: «از بنی شیبه شروع میکند . دستهای آنان را قطع میکند; زیرا آنان دزدان خانهی خدا در مکهی معظمه هستند .» . بنابراین، همه جای جهان امن میشود، خصوصا این اماکن مقدس و راههایی که به آن ختم میشود .
15 – امام زمان (عج) و امنیتحرم
یکی دیگر از بهرههای حرم، امنیتی است که در دولت کریمهی امام زمان (عج) بر آن سایه میافکند . امام صادق (علیهالسلام) پس از توبیخ و مؤاخذهی ابوحنیفه به خاطر انحراف علمی و برداشتهای ناقصاش، از او میپرسد: «منظور از «سیروا فیها لیالی وایاما آمنین» چیست؟» . ابوحنیفه گفت: «گویا، مراد، پیمودن فاصلهی میان مکه و مدینه باشد .» .
امام (علیهالسلام) پاسخ نقضی به او داد و فرمود: «پس رهزنیهایی که میان مکه و مدینه صورت میگیرد، چیست؟» . ابوحنیفه، عاجزانه ساکتشد . آن گاه امام (علیهالسلام) فرمود: «مراد خداوند از «ومن دخله کان آمنا» کدام نقطه از زمین است؟» . ابوحنیفه گفت: «مراد، کعبه است» .
امام (علیهالسلام) فرمود: «پس چهگونه برای ابن زبیر که در کعبه متحصن شده بود، آن گاه که حجاج کعبه را به منجنیق بست و ویران کرد و او را گرفت و کشت، امن نبود؟» . او، ساکت مانده بود .
آنگاه ابوبکر حضرمی به امام صادق (علیهالسلام) عرض کرده: «جواب این دو سوال چیست؟» . آن حضرت فرمود: «هنگامی که قائم آل محمد (عج) ظهور کند، همهی این راهها امن خواهد شد و هر کس با او بیعت کند و در جمع سپاهیان او در آید، در امان خواهد بود .» . (113) بنابراین، بر زائران محترم، بایسته است که در این نکات دقت کنند و مهمترین وظیفهای که در این سفر بر عهده دارند، انجام دهند .
حرف آخر
مرحوم آیة الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی، در بیان وظایف انسانها نسبتبه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این خصوص مینویسد: «حج رفتن به نیابت از آن حضرت و فرستادن نائب که از طرف آن جناب حج انجام بدهد و طواف بیت الله الحرام به نیابت از او و نائب ساختن دیگری تا از طرف آن حضرت طواف کند . این کار، میان شیعیان، در روزگار قدیم، متداول و مرسوم بود، و چندین روایت در استحباب این امر وارد شده است . نیز زیارت مشاهد رسول خدا و ائمهی معصوم (علیهمالسلام) به نیابت از مولایمان صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و گرفتن نائب به این جهت، علاوه بر استحباب، از وظایف منتظران است . (114)
پی نوشتها:
73) اصول کافی، ج 1، ص 337 ; کمال الدین، باب 33، ج 2، ص 23 .
74) بحارالانوار، ج 52، ص 32 ; کمال الدین، ج 2، ص 442، باب 43 . مرحوم محقق خویی (رحمةاللهعلیه)، «حسن بن وجنای نصیبی» را در معجم رجال الحدیث، ج 5 ، ص 130، ضمن ذکر این واقعه، وی را توثیق کرده است .
75) کتاب من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 520; کمال الدین، ج 2، ص 440 .
76) کمال الدین، ج 2، ص 440 ; بحارالانوار، ج 52، ص 30 ; وسائل الشیعة، ج 9، ص 360 .
77) بحارالانوار، ج 52 ، ص 152 .
78) دلائل الامامة، ص 296; بحارالانوار، ج 52، ص 9; منتهی الآمال، ج 2، ص 439 .
79) نغمهی انس، علیاصغر یونسیان (ملتجی)، ص 100 .
80) کرامات صالحین، شریف رازی، ص 91 (به نقل از دیدار با امام زمان در مکه و مدینه، ص 98).
81) خلوتگاه راز، حبیب الله چایچیان (حسان)، ص 278 .
82) ارشاد، شیخ مفید، ص 680 ; بحارالانوار، ج 52، ص 60 .
83) توبه: 3 .
84) تفسیر عیاشی، ج 2، ص 76، ح 15 .
85) بحارالانوار، ج 51، ص 59 .
86) همان، ج 52، ص 305 . در روایت دیگری امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «اذا اذن الله عزوجل للقائم فی الخروج صعد المنبر و دعا الناس الی نفسه وناشد هم بالله ودعاهم الی حقه . . .» .(بحارالانوار، ج 52، ص 337).
87) بحارالانوار، ج 52، ص 333 ; الغیبة، طوسی، ص 284; (به نقل از روزگار رهایی، ج 1، ص 425).
88) امام باقر (علیهالسلام) میفرماید: (کانی بالقائم . . . بین الرکن والمقام بین یدیه جبرئیل (علیهالسلام) ینادی البیعة لله» . بحارالانوار، ج 52، ص 290 .
89) کافی، ج 4، ص 185 .
90) بحارالانوار، ج 45، ص 138 .
91) مائده: 97 .
92) وسائل الشیعه، ج 8، ص 14 .
93) نهج البلاغه، خ 1، ص 45: «. . . جعله سبحانه و تعالی للاسلام علما وللعائذین حرما . . .» .
94) پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) : «یحج اغنیاء امتی للنزهة ویحج اوسطها للتجارة ویحج فقراؤها للریاء و سمعة» .(روزگار رهایی، ج 2، ص 794).
95) امام باقر (علیهالسلام) : «فاذا فعلوا ذالک منعوا من الحج ثلاث سنین . . .» .(روزگار رهایی، ج 2، ص 917). نیز در این زمینه به صفحات 804 ، 810 ، 811 ، 913 ، 918 ، 1128 مراجعه کنید .
96) پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) : «. . . وعلامته ان ینهب الحاج . . .» .(روزگار رهایی، ج 2، ص 865). نیز مراجعه شود به ص 904 و 921 .
97) ر . ک: پیدای پنهان، پورسید آقایی، ص 35 .
98) کافی، ج 4، ص 427; کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 161; بحار الانوار، ج 52 ، ص 374 .
99) ارشاد، ص 705; الغیبة، طوسی ص 297; الغبیة، نعمانی، ص 171; اعلام الوری، ص 431; کشف الغمة، ج 3، ص 255; اثبات الهداة، ج 3، ص 516; بحارالانوار، ج 52، ص 332 .
100) بحارالانوار، ج 52، ص 338 .
101) واژه «حزوره» بر وزن «قسوره» نام مکانی میان صفا و مروه است، کافی، ج 4، ص 539 .
102) کافی، ج 4، ص 210، باب فضل الصلاة فی المسجد الحرام .
103) کافی، ج 4، ص 210، ح 12 .
104) تهذیب، ج 5، ص 453، ح 1584 .
105) وافی، چاپ قدیم، ج 2، جزء 8، ص 28، باب حج ابراهیم .
106) امام مهدی از ولادت تا ظهور، ص 666 .
107) بقره: 125 .
108) تفسیر المیزان، ج 3، ص 363 ; صهبای حج، ص 127 .
109) الغیبة، نعمانی، باب 13، ص 332، ح 25 .
110) وسائل الشیعه، ج 9، ص 355 .
111) ارشاد، ص 705; بحارالانوار، ج 52 ، ص 332 .
112) علل الشرایع، ج 1، ص 219; عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 273; بحارالانوار، ج 52، ص 313; اثبات الهداة، ج 3، ص 455 .
113) بحارالانوار، ج 2، ص 292 – 294: «سیروا فیها لیالی وایاما آمنین» مع قائمنا اهل البیت . واما قوله تعالی «من دخله کان آمنا» فمن بایعه ودخل معه و مسح علی یده ودخل فی عقد اصحابه کان آمنا .» .
114) مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (عج)، ج 2، ص 310 – 318 (با تلخیص).
محمد رضا فؤادیان