شعر و ادب

علیرضا قزوه بهار سفره‌ی سبزی ست از سیادت توشب تولد هستی ست یا ولادت تو ؟ تو سرّ مخفی لولاكی و جهان گم بوداگر نبود گل...

امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم همراه سیِّد الشُّهداء  گریه می کنیم صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم از...

عشق تو مي کشاندم در هوس خيال تو روي تو مي نمايدم آينه جمال تو داده دلم عنان ز کف مي نگرم به هر طرف مي روم...

ظهور يار نزديک است الا ياران بپا خيزيد زمان شور و تبريک است الا ياران بپاخيزيد رسد ايام آزادي زمان خوبي و شادي رسد دوران آبادي گل...

در هواي ديدنت چشم انتظارم روز و شبدر تمنّاي وصالت بيقرارم روز و شبخواهشي ديگر ندارم جز تو از درگاه حقدل از اين چشم...

امام علی علیه السلامافتاده ام به گوشه ای از رهگذارتاناوجم دهید تا که شوم خاکسارتاناصل و اصالت من از اول اصیل بوداصلا خدا سرشته...

به نيايش سوي تو محرم راز آمده امبهر پابوسي ات از راه دراز آمده ام تا حريم حرمت همچو کبوتر بي دلاين من دلشده از...

مرهم گذار زخم کبود کبوترم کوچک ولی ستاره ی شبهای بسترم جای دعای نیمه شبش طعنه می زنند همسایگان به گریه ی بیمار...

مولا! سلام، جز غم دوری ملال نیست دارم هزار سینه سخن ... کو؟ مجال نیست آلوده است آب و هوای جهان عزیز! آبی درون چشمه‌ی دنیا زلال...

لب بگشا که شد جهان تشنه لبي به راه تورخ بنما که عالم است منتظر نگاه تو چهره نماي و جان بده باده به عاشقان...