روی تو را ز چشمه نور آفریدهاند / لعل تو از شراب طهور آفریدهاند
روی تو را ز چشمه نور آفریدهاند لعل تو از شراب طهور آفریدهاند خورشید هم به روشنی طلعت تو نیست آیینه تو را ز بلور
روی تو را ز چشمه نور آفریدهاند لعل تو از شراب طهور آفریدهاند خورشید هم به روشنی طلعت تو نیست آیینه تو را ز بلور
.یا رب سببی ساز که یارم به سلامت. .بازآید و برهاندم از بند ملامت. / / .خاک ره آن یار سفرکرده بیارید. .تا چشم جهان
..بر پرچم سبز عربستان سعودی // یا حیدر کرار زند نقش به زودی.. ..شمشیر عجم منتظر رخصت جنگ است // مکه بشود مرکز ایران چه
هركجاسفره شودپهن،كنارش نمك است نمك سفره ي افطار”دعــا ي فــــرج “است.
یوسف من خبرت هست که در چشم فلک // اولین جمعه ی ماه رمضان بی تو گذشت؟
دل من مال خودم نیست;کفیلی دارد…/عشق در مکتب ما شرح طویلی دارد// کوچ کرده,خبری داده که برمیگرده…/او که در گوشه این دهکده ایلی دارد// آه