حسن رحیمپور ازغدی یکی از بزرگترین چهرههای فرهنگی است که در عرصه وحدت اسلامی تلاش میکند و در این راه با مخالفتهای فراوانی روبرو شده است؛ گفتار زیر که توسط مجله الکترونیکی «اخوت» تدوین شده است یکی از سخنرانیهای وی است که در باب جایگاه وحدوی مهدویت ارائه شده است:
***
مستشرقین میگفتند که انتظار موعود، اختراعی شیعی است. بعضی حتی فراتر از این رفته و آن را به ارث گرفته شده از ادیان دیگر مانند مسیحیت و یهودیت دانستهاند ولی اعتقاد به موعود آخرالزمان ایدهای صرفا شیعی نیست و اجماعی اسلامی روی آن وجود دارد؛ این اعتقاد نه تنها صرفا شیعی نیست، بلکه صرفا اسلامی هم نیست. ادیان قبل از اسلام هم به ظهور یک منجی در آخرالزمان اعتقاد دارند.
در منابع درجه اول شیعه و سنی اعتقاد به موعود آخرالزمان وجود دارد. بین قدمای شیعه و سنی در سه، چهار قرن اول هیچ کس مهدویت را انکار نکرده است البته در چند قرن اخیر عدهای گفتهاند مهدویت دروغ است؛ انکار مهدویت بدعتی است که بعدها پیش آمد. خیلی از این انکارها هم تحت تاثیر مستشرقین شکل گرفت.
کتابهای زیادی درباره مهدویت توسط بزرگان اهلسنت نوشته شده است؛ از اصحاب درجه یک پیامبر که مورد احترام اهلسنت هستند، در این باره حدیث نقل شده است. همه زوجات پیامبر(ص) نیز احادیث مربوط به مهدویت را نقل کردهاند به حدی که این احادیث به حد تواتر رسیده است.
در برابر احادیث بسیاری که در تایید مهدویت در منابع اهلسنت آمده، فقط یک روایت در انکار مهدی(عج) وارد شده که میگوید: «لا مهدی الا العیسی»؛ سند این حدیث ضعیف است و اغلب بزرگان اهلسنت این حدیث را رد میکنند از جمله ابن قیم جوزی.
* مهدویت فرقهای و شیعی نیست!
اختلاف بین شیعه و سنی در قضیه مهدویت در مسائلی مانند اینکه ایشان دقیقا چه کسی است یا آیا به دنیا آمده است یا نه، است ولی در اصل موضوع اختلافی نیست.
بالای 80 – 90 درصد اعتقادات شیعه و سنی در باب مهدویت یکی است، ولی در افکار عمومی طوری بحث میشود که انگار این موضوع کاملا فرقهای و شیعی است.
عدهای از شیعیان به دلیل ظلمهایی که به اهلبیت(ع) در طول تاریخ شده است، خواستهاند یک تلقی صرفا شیعی از مهدویت ارائه دهند؛ گویی قرار است وقتی ایشان ظهور میکنند، به شیعیان حقوق خاصی اعطا کنند و ظلمهای تاریخی که در حق یک مذهب خاص یعنی تشیع شده است را جبران کند؛ اینگونه القا میکنند که قبل از ظهور ایشان، شیعیان تحت ستم هستند و ظهور ایشان سبب انتقام شیعه از مذاهب و ادیان میشود! اما این تفسیر از مهدویت، مطابق با تفسیر اهل بیت(ع) از آن نیست.
* مهدی(عج) برای همه بشریت است نه مذهب خاصی
در همه منابع شیعه و سنی و حتی دیگر ادیان به صراحت آمده که مسئله مهدی(عج) مسئله عدالت جهانی است؛ یعنی «همه بشریت» به «همه حقوق مادی و معنوی» خود برسند.
عرفای شیعه و سنی وقتی درباره آیات خلقت و خلافت الهی حضرت آدم(ع) صحبت میکنند، میگویند درست است که شخص حضرت آدم(ع) مسجود فرشتگان قرار گرفت ولی در واقع اولا ایشان یک نشانه بود. فرشتگان در واقع به خدا سجده کردند. همانطور که ما به طرف کعبه به عنوان یک نشانه از خداوند نماز میخوانیم نه به خاطر خود کعبه.
ثانیا سجده در واقع بر آدمیت بود نه شخص حضرت آدم(ع)؛ سجده بر شخصیت حقوقی انسان است نه شخصیت حقیقی حضرت آدم(ع)؛ آن کسی که نماد کامل کمالات انسانی است پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت(ع) هستند؛ امروز نیز این ویژگی در امام زمان(عج) متجلی شده است؛ مفسرین و عرفان سنی و شیعه در این موضوع متفقالقول هستند.
* ابن عربی: مهدی خلیفة الله است
ابن عربی که از عرفای بزرگ اهلسنت است، درباره امام زمان(عج) میگوید که او خلیفة الله است و همان مقامی که حضرت آدم(ع) داشت، امروز حضرت مهدی(عج) دارد و تمام عالم تکیه به ولایت او دارد.
او میگوید: «سجده فرشتگان بر آدم مخصوص همان زمان نبوده و همیشگی است. خلیفه الله همیشه مسجود فرشتگان است و قرنهاست که مسجود فرشتگان امام زمان(عج) است … سجده تکریم و تعظیم را به امام زمان(عج) تقدیم میکنم و این سجده کم اهمیتتر از سجده بر آدم(ع) نیست، بلکه ممکن است با اهمیتتر هم باشد چراکه سجده فرشتگان بر آدم(ع) هم به حرمت نور پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) بوده است.»
جناب صنعانی، ابن ابیشیبه، احمد بن حنبل، ابن ماجه، ابی داود، ترمذی، طبرانی، حاکم نیشابوری، ابن اثیر، سبط بن جوزی، ابن کثیر دمشقی، هیثمی، سیوطی، ابنحجر، متّقی هندی و … حتی ابنتیمیه کاملا از مسئله مهدویت دفاع میکنند.
* «باب المهدی» در کتب اهل سنت
همچنین در سنن ابنماجه، جامع حدیث ترمذی، مصنف ابن ابی شیبه، مستدرک حاکم نیشابوری، سنن ابیداود، المصنف صنعانی و کتابهای مهم دیگر اهلسنت بابهایی وجود دارد به نام «باب المهدی» که روایات مربوط به حضرت حجت(عج) در آنها آمده است.
در بعضی دیگر از کتاب های اهلسنت بابی برای حضرت مهدی (عج) باز نشده ولی درباره نشانههای قیامت باب خاصی دارند که در ذیل علائم آخرالزمان روایاتی راجع به حضرت مهدی(عج) آورده اند.
مثلا در مسند جناب احمد بن حنبل نزدیک به 140 حدیث با سند راجع به حضرت حجت (عج) آمده است. حدود 30 ـ 40 حدیث راجع به خلفای اثنی عشر میآورد که پیامبر فرمود دوازده خلیفه بعد از من خواهند آمد البته در مورد اینکه مراد از این 12 نفر چه کسانی هستند بحثهای متفاوتی شده است.
جناب احمد بن حنبل خلفای اثنی عشر را به حضرت مهدی(عج) ختم میکند؛ 34 حدیث درباره علائم ظهور در مسند ابن حنبل آمده است؛ 17 حدیث تحت عنوان خاص «ظهور المهدی»، 6 حدیث با عنوان «المهدی من عترت رسولالله» و اثبات اینکه مهدی از فرزندان علی(ع) و فاطمه(س) است، 4 حدیث با این عنوان که مهدی هم نام رسول الله(ص) است، 14 حدیث با عنوان «نزول العیسی والامام هو المهدی» یعنی حضرت عیسی(ع) هم با امام زمان(عج) ظهور میکنند ولی امام مهدی(عج) است، 26 حدیث هم با این مضمون که درگیری ادامه دارد تا اینکه امر خدا اتفاق افتاده و ظهور شکل بگیرد.
*حاکمیت مهدی(عج) حاکمیت اهلبیت(ع) است
در سنن ابن ماجه بابی به عنوان «خروج المهدی» وجود دارد. در سنن ابی داود که از صحاح ستة اهلسنت است، بابی با عنوان «کتاب المهدی» وجود دارد.
در این باب حتمی بودن ظهور مهدی(عج)، ویژگیهای ایشان، اینکه ایشان از اهلبیت پیامبر(ص) است، شرایط پیش از ظهور، مخالفان ایشان و … در این کتاب آمده است. در صحیح ترمذی نیز همین طور.
بابی در کتاب «فتن» وجود دارد به نام «ما جاء فی المهدی»؛ روایاتی از پیامبر در این باره ذکر میکند البته نامی از مهدی(عج) در آنجا نمیآورد، اما از اینکه ایشان منجی بشریت بوده و حاکمیت او حاکمیت اهل بیت(ع) و هم نام رسول الله(ص) است، سخن میگوید.
ترمذی این حدیث را صحیح میداند؛ در مستدرک حاکم نیشابوری 17 حدیث راجع به حضرت حجت «عج» ذکر شده است که میگوید اسناد این روایات را طبق سندشناسی جناب بخاری و جناب مسلم ذکر میکنم.
در کتابهای علمای شافعی مانند «مصابیح السنة» محمد بن حسین بن مسعود شافعی نیز این احادیث در ذیل باب نشانههای قیامت احادیثی درباره حضرت مهدی(عج) ذکر میکند.
ابن اثیر نیز همین طور؛ «مطالب الصدور فی مناقب آلرسول» از محمد بن طلحه شافعی نیز احادیث خلفای اثنی عشر و نام حضرت مهدی(عج) را ذکر میکند؛ ابن کثیر دمشقی که از بزرگان اهلسنت است و حتی وهابیون خیلی به ایشان ارجاع میدهند در کتاب «النهایة فی الفتن والملاهم»، فصلی دارد به نام «فصل فی ذکر المهدی».
* هیچ روایتی از شیعه درباره مهدی(عج) نیاوردم!
ابن قیم جوزی نیز که از افراد مورد استناد وهابیون است، کتابی دارد به نام «المنار المنیف» که در آن میگوید اکثر روایات مربوط به مهدی(عج) صحیح است.
ابن حجر کسی است که علیه شیعه کتاب نوشته است؛ وی آیاتی که در شأن اهلبیت(ع) نازل شده است را تفسیر کرده و تایید میکند که این آیات در شأن اهلبیت(ع) است؛ همچنین دهها حدیث از بزرگان اهلسنت در شان اهل بیت(ع) نقل میکند.
ایشان حتی آیاتی را نقل میکند که منحصرا در شان حضرت حجت (عج) است؛ در مسند ابویعلی و ملاحم ابن منادی، معجم طبرانی، نیز احادیثی راجع به حضرت مهدی(عج) آمده است.
فقط یک نمونه از کتابهایی که اهل سنت مشخصا درباره امام زمان (عج) نوشتهاند، کتاب «البیان فی اخبار صاحبالزمان» است؛ نویسنده در بیست و پنج باب احادیث راجع به حضرت حجت(عج) را نقل کرده و میگوید من هیچ روایتی از روایات شیعه را – حتی اگر سندش درست بوده – نیاوردم و تمام احادیث از منابع اهلسنت است.
نویسنده از جمله اهلسنتی است که معتقد است حضرت مهدی(عج) به دنیا آمده و در باب آخر کتابش اثبات میکند که چطور میشود مهدی(عج) چنین عمر طولانیئی داشته باشد.
* آلودگی مردم سبب انکار مهدی(عج) شده است
کتاب دیگری هست از یوسف بن یحیی شافعی به نام «فی اخبار المنتظر» که در آن می گوید گسترش فساد و آلودگیها سبب شده که مردم به بودن یا نبودن مهدی(عج) شک کنند! برای مسلمانان صدر اسلام وجود مهدی(عج) کاملا مسلم بود و به همین دلیل است که هرکس که روی کار میآمد ادعای مهدی بودن میکرد! ایشان هم به اثبات امکان عمر طولانی حضرت حجت(عج) میپردازد.
جناب سیوطی با نقل احادیث بسیاری درباره امام عصر(عج) میگوید فقط چهل حدیث از جناب حافظ ابونعیم نقل کردم و آنچه او نیاورده را اضافه کردم.
سیوطی مجموعا دویست حدیث از منابع اهلسنت در این باره ذکر میکند و میگوید با وجود این همه روایت، اگر بشود مهدویت را انکار کرد پس میتوان در تمام اعتقادات اسلامی تردید کرد.
سیوطی میگوید مهدی(عج) از خلفای اثنیعشر است. همچنین او از فرزندان علی(ع) و فاطمه(س) است؛ حتی بعضی از بزرگان اهلسنت عقیده شیعه را راجع به حضرت حجت(عج) قبول دارند که ایشان فرزند امام حسن عسکری(ع) است البته اینها بین اهلسنت در اقلیت هستند.