جرعه اي از جام وصل تو مرا آقا بس است
يک نفس بر تو نگاهم از همه دنيا بس است
يک نفس بر تو نگاهم از همه دنيا بس است
يک دم از عمرم اگر من با تو باشم آرزوست
بودنم در پيش تو يک لحظه هم تنها بس است
از براي روشني بر چشم نابيناي من
يک فروغ روي تو در غيبت کبرا بس است
گوشه چشمي اگر بر من کني بينا شوم
يک عنايت از تو بر اين عاشق شيدا بس است
بر در کويت گدايي مهتري و سروري است
خاک پاي تو شدن از بهر استغنا بس است
روشن است از تو جهان حتي چو باشي پشت ابر
يک شعاع از نور تو بر اين شب يلدا بس است