طبق فرمایش امام(ع)، انتظار قائم اهلبیت((ع)) از ارکان آئینی است که عمل در آن پذیرفته است. در احادیث متعددی از معصومین((ع)) به وجوب انتظار اشاره شده است؛ چنانکه در حدیثی از امام جواد(ع) آمده است: «إنّ القائم منا هو المهدی الذی یَجِبُ أن یُنْتَظَرَ فی غیبتِه؛ همانا قیام کننده از ما (اهل بیت) همان مهدی(عج) است که انتظار او در زمان غیبتش واجب است».
از جمله چیزهایی که میتواند یک خطر بزرگ باشد، کارهای عامیانه و جاهلانه و دور از معرفت و غیر متکی به سند و مدرک در مسئله مربوط به امام زمان(عج) است، که همین زمینه را برای مدعیان دروغین فراهم میکند. کارهای غیرعالمانه، غیرمستند، غیر متکی به منابع و مدارک معتبر، صرف تخیلات و توهمات؛ اینجور کاری مردم را از حالت انتظار حقیقی دور میکند، زمینه را برای مدعیان دروغگو و دجال فراهم میکند؛ از این بایستی به شدت پرهیز کرد.
اشاره
بشر به لحاظ ساختار شخصیتی خود، همواره نیازمند این است که حتی در جزئیترین مسائل زندگی از درستی راه و روشی که پیش میگیرد، اطمینان یابد. از سوی دیگر خداوند در قالب دین اسلام، مکتب کامل و جامعی را به انسان ارائه میدهد که برای جزئیترین نیازهایش هم راهکار و پاسخ داشته، کاستی درونش را جبران نموده و پریشانی او را به آرامش میرساند. بیسبب نیست که از روز نخست تا قیامت، اسلام به محتوای خود تحدی کرده است.
این از افتخارات اسلام است که پیروان خود را حتی برای لحظهای به حال خود رها نکرده، تربیت آنها را به غیر وانگذارده است و برای رسیدن به کمال و سعادت، تنها راه نجات را انجام فرامین دینی میداند. اکنون نیز در این مقطع خاص از زمان و در شرایطی که عظیمترین و مهمترین دغدغه فکری جامعه اسلامی، غیبت امام زمان(عج) است و برترین تکلیف و وظیفه، انتظار فرج تعیین شده، باید راه و رسم صحیح انتظار را شناخت، از درستی شیوه و عملکرد خود اطمینان یافت و دلگرم و آسوده خاطر ادامه مسیر داد.
در چنین موقعیتی چه مرجعی باید پاسخگوی این نیاز بوده و جوابگوی انسان منتظر عصر کنونی باشد؟با نگاهی اجمالی به محتوای اسلام در مییابیم که این مکتب انسانساز و آسمانی، نه از پاسخگویی به چنین مطلب مهمی درمانده و ناتوان است و نه آنکه آن را مسکوت و بیپاسخ رها کرده است؛ بلکه در نهایت صلاحیت به این نیاز پیروان خود پاسخ گفته و تکلیف آنان را به طور کامل روشن نموده است.در این راستا، محتوای معارفی و علوم اعتقادی اسلام با اشکال و قالبهای مختلف و متنوعی مانند خطابهها و سخنرانیها، احادیث، نامهها و بخشنامهها و ادعیه مطرح شده است. این مقاله به بررسی ویژگیهای جامعة منتظر که در قالب دعا بیان شده است، میپردازد.
دعا و فرهنگزایی
دعا، یکی از عمدهترین منابع غنی و سرشار دریافت معارف دین است؛ چنانکه پس از قرآن، ادعیه مأثور ابواب فراوانی از حکمت دینی را به روی انسان میگشاید و او را با این مرکب راهوار به بلندای معرفت دینی میرساند. انسان در فرهنگ دعا بیش از پیش با فرهنگ دین آشنا میشود و در دل نیایش، اصول مکتب و پایههای فرهنگ دین را در حالتی روحانی که در آن آمادگی پذیرش و دریافت از هر جهت فراهم آمده است، فرا میگیرد.
به این طریق این اصول در دل او ریشه میگیرد، به گونهای که برای او تکیهگاه اعتقادی استواری میسازد و این رسوخ عقیدتی، نتیجه طبیعی فرهنگزایی دعاست.ائمه اطهار((ع)) ـ به عنوان کانون علم و معرفت الهی و معدن فهم و کمال ـ هرگاه در جایگاه مناجات با خداوند قرار میگرفتند، در کلام خود دریایی از معارف و علوم الهی را به تلاطم درآورده و امواج گسترده دانش را متموج میساختند.
از اینرو گنجینههای وسیعی در قالب دعا و مناجات و زیارات به دست ما رسیده است که با مراجعه به آنها میتوانیم بر حسب ظرفیت روحی و معنوی خود، پیمانه برگرفته و به فیض برسیم.به عنوان نمونه در این فرهنگزایی میتوان ادعیهای که در ارتباط با امام عصر(عج) وارد گردیده، مورد دقت قرار داد.بررسی و تحقیق درباره هر یک از این زیارتنامهها و ادعیه، از جمله دعای ندبه، دعای عهد، زیارت آل یس، دعای عصر غیبت، زیارتنامههای مربوط به سامراء و… بسیار لازم و ضروری است؛ زیرا هر یک وظایفی را به ما گوشزد میکند که در واقع شرح وظیفه و دستورالعمل یک منتظر واقعی است و او را در اتخاذ شیوه صحیح و دست یافتن به رضایت امام زمان(عج) یاری میکند.
جامعه منتظر ظهور
هر عمل دینی برای آنکه عبادتی مقبول در پیشگاه خدای متعال تلقی شود، باید شرایطی داشته باشد که این امر با مراجعه به احادیث به طور کامل روشن میگردد. فردی خدمت امام محمد باقر(ع) رسید، در حالی که نوشتهای همراه خود داشت که درباره آئینی که عمل در آن پذیرفته است، سؤال شده بود، حضرت در پاسخش فرمود:«شهادة ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و انّ محمدا عبده و رسوله و تقرّ بما جاء من عندالله و الولایة لنا اهل البیت و البراءة من عدونا و التسلیم لامرنا و الورع و التواضع و انتظار قائمنا، فأن لنا دولة اذا شاءالله جاء بها؛
گواهی به توحید پروردگار و اینکه حضرت محمد(ص) بنده و فرستاده اوست و اقرار به آنچه از جانب خداوند آمده و پذیرفتن ولایت ما اهل بیت((ع)) و بیزاری جستن از دشمن ما و تسلیم شدن نسبت به امر ما، ورع، فروتنی و انتظار قیام کننده ما؛ چون برای ما دولتی است که هرگاه خداوند بخواهد، آن را محقق میسازد».
طبق فرمایش امام(ع)، انتظار قائم اهلبیت((ع)) از ارکان آئینی است که عمل در آن پذیرفته است. در احادیث متعددی از معصومین((ع)) به وجوب انتظار اشاره شده است؛ چنانکه در حدیثی از امام جواد(ع) آمده است: «إنّ القائم منا هو المهدی الذی یَجِبُ أن یُنْتَظَرَ فی غیبتِه؛ همانا قیام کننده از ما (اهل بیت) همان مهدی(عج) است که انتظار او در زمان غیبتش واجب است».
بنابراین دینداری و بندگی خدا جز به شرط تحقق این رکن مهم ـ انتظار قائم(عج) ـ امکان ندارد و کسی که به دنبال عبادت پروردگار است، نباید از این امر واجب غفلت بورزد، اما برای آنکه حال انتظار ایشان در جامعه اسلامی ایجاد شود، چه باید کرد؟ برای تحقق این امر، بهترین راه این است که آن را از سرچشمه حقیقی طلب کرد.
ویژگیهای منتظر در دعای عصر غیبت
دعای عصر غیبت به بررسی ویژگیهای منتظر پرداخته و توسط نائب اول امام عصر(عج) برای خاص زمان غیبت تعلیم داده شده است.
1. معرفت امام
«اللهم عرفنی نفسک فإنک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک، اللهم عرفنی رسولک، فإنّک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنی حجتک فإنک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی؛پروردگارا! خودت را به من بشناسان و معرفتت را به من ارزانیدار، که اگر خودت را به من معرفی نکنی، پیامبرت را نمیشناسم. پروردگارا! معرفت رسول خود را به من ببخش، که اگر رسولت را به من معرفی نکنی، حجتت را نمیشناسم. پروردگارا! معرفت حجت خود را به من عطا فرما، که اگر حجتت را به من معرفی نکنی، از دین خود گمراه میشوم».
یکی از ویژگی منتظران آن حضرت که در این قسمت از فراز دعا به آن اشاره شده، درخواست معرفت به ایشان است که اساسیترین راه، همان دعا و تضرع در برابر خداوند است و باید از او طلب دستگیری و نجات کرد. این مطلب بسیار مهمی است؛ زیرا اگر کسی ذرهای به خود یا دیگرانی که مثل او هستند، متکی باشد؛ این اعتماد و اتکال بر غیر خدا باعث لغزش و سقوط او در وادی هلاکت و بیدینی میشود.
چنان که امام صادق(ع) در حدیثی خطاب به معاویهبن وهب درباره امام زمان(عج) فرموده است: «إن افضل الفرائض و أوجبها علی الانسان معرفة الربّ و الاقرار له بالعبودیة… و بعده معرفة الامام الذی به یأتم، بنعته و صفته و اسمه فی حال العسر و الیسر؛ به درستی که با فضیلتترین و ضروریترین واجبات بر انسان، معرفت پروردگار و اقرار به بندگی اوست… و بعد از آن (یعنی پس از معرفت رسول)، معرفت آن امامی است که به او اقتدا میکند ـ هم شناخت ویژگیها و اوصاف و هم شناخت نامش ـ چه در سختی و چه در آسایش».
برای شناخت صحیح نسبت به مقام با عظمت رسول اکرم(ص) و سایر حضرات معصومین((ع))، باید از نور «کتاب» و «سنت» استفاده کرد؛ یعنی تنها باید به کلام خدا و سخنان اهلبیت عصمت و طهارت((ع)) مراجعه نمود؛ زیرا آنچه نور و هدایت است، فقط در این دو منبع گرانقدر میباشد.مفاد دعا، گویای این است که شناخت پیامبر(ص) از طریق شناخت و معرفی خدا صورت میگیرد و شناخت حجت الهی نیز از طریق شناخت پیامبران است.
در ابتدای روایت نیز تذکر به وجوب معرفت خدای متعال، پیامبر اکرم(ص) و امام(ع) آمده و از معرفت به عنوان یک «وظیفه» یاد شده است. استفاده از تعبیر «وجوب»، نشانگر عملی است که هر فرد، مکلف به آن میباشد.امام صادق(ع) در ادامه حدیث چنین فرموده است: «و ادنی معرفة الامام انّه عدل النبی(ص) ـ الا درجة النبوة ـ و وارثه و انّ طاعته طاعة الله و طاعة رسولالله و تسلیم له فی کل امر و الردّ الیه و الاخذ بقوله؛
و پایینترین حد معرفت امام این است که او همتای پیامبر(ص) ـ مگر در نبوت ـ و وارث آن حضرت میباشد و اینکه اطاعت از امام، در حقیقت اطاعت از خدا و از رسول خداست و (دیگر آنکه باید) در هر چیزی تسلیم محض نسبت به امام بود، همه امور را به ایشان ارجاع داد و نظر ایشان را برگرفت».طبق این فرمایش، حداقل معرفت ما نسبت به امام(ع) ـ که واجب است ـ اعتقاد به فضایل و اوصاف امام(ع) و وظایفی است که در قابل ایشان داریم و شامل امور زیر میشود:
1. جز مقام نبوت، سایر خصوصیات پیامبر(ص) در امام هم یافت میشود. پس امام به جز شأن نبوت، بقیه کمالات پیامبر(ص) اعم از علم، عصمت، ولایت و… را داراست و وارث همه صفات رسول خدا(ص) غیر از نبوت میباشد.
2. اطاعت از امام، اطاعت از خدا و رسول او میباشد.
3. در هر چیزی باید تسلیم امر امام بود.
4. باید همه چیز را به ایشان ارجاع داد؛ یعنی در هر مسئلهای ـ خصوصیات در امر دین ـ اولین قدم مراجعه به امام است.
5 . پس از رجوع به امام باید نظر ایشان را برگرفت.
2. مرگ جاهلیت در اثر عدم معرفت نسبت به امام زمان(عج)
در فراز دیگری از دعا چنین آمده است: «اللهم لاتمتنی میتة جاهلیة ولا تزغ قلبی بعد اذ هدیتنی؛ پروردگارا! مرا به مرگ جاهلیت نمیران و قلبم را منحرف مگردان، پس از آنکه آن را هدایت بخشیدی».آنچه انسان را از بیدینی و اعتقاد جاهلی به نور ایمان و هدایت الهی میرساند، فقط معرفت امام زمان وی میباشد؛ همچنان که در حدیث معروف و متواتر رسول خدا(ص) آمده است: «مَن ماتَ و لم یَعْرِف إمام زمانِه ماتَ مِیتةً جاهلیَّةً؛ هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است».
مرگ جاهلی، یعنی مردن بدون شناخت خدا و رسول خدا(ص) و کسی که به معرفت امام زمان خود نایل نشده، در واقع از گمراهی زمان جاهلیت که خدا و پیغمبر را نمیشناختند، خارج نشده است. بنابراین اگر معرفت خدا و رسول(ص) به معرفت امام زمان(عج) منتهی نشود، به حال انسان فایدهای نخواهد داشت و او را دیندار نمیکند.
شخصی در این خصوص از امام صادق(ع) پرسید: «جاهلیّةً جَهلاءَ أو جاهلیَّةً لا یَعْرِفُ إمامَه؟؛ منظور از جاهلیت، جهل مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختن امام است؟ حضرت در پاسخ فرمود: جاهلیَّةَ کُفرٍ و نفاقٍ و ضَلالٍ»؛ منظور جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی است؛ یعنی نتیجه عدم معرفت نسبت به امام زمان(عج)، کفر و نفاق و گمراهی است.
در فرهنگ شیعی، امامت و ولایت بابی است که خداوند برای بندگی خود باز کرده و عبادت را فقط از این طریق ممکن دانسته است. از اینرو معرفت امام(ع) تنها راه حصول معرفة الله است؛ یعنی اگر کسی میخواهد به طور کامل و صحیح خدا را بندگی کند، باید امام را بشناسد و از قول و عمل آنها پیروی نماید؛ در غیر این صورت باید در خداشناسی او تردید کرد، همان طور که امام باقر(ع) فرمود: «بنا عبد الله و بنا عرف الله و بنا وحد الله؛ به وسیل ما خدا بندگی میشود و به وسیله ما خدا شناخته میشود و به وسیله ما توحید خداوند تحقق مییابد».در حقیقت انسان با شناختن امام عصر(عج) و تسلیم نشدن در برابر او همه چیز را از دست میدهد، در حالی که همه نعمتها و اعمال نیک در صورت وجود معرفت امام(ع) سعادتآور میشود.
مهناز فرحمند
منبع: ماهنامه نامه جامعه شماره 92
ادامه دارد……