حضرت زهرا سلام الله عليها در اين خطبه شريف بعداز حمد بر نعمتهاي الهي مي فرمايند: و له الشكر علي ما الهم؛ خدا را شكر مي كنم بر الهاماتي كه فرموده است. در اين جا دو احتمال مي توان مطرح كرد؛
آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
در مورد الهام تعبير ديگري هم در روايات ما به كار رفته است و آن تعبير «تحديث» است. يكي از القاب حضرت زهرا سلام الله عليها محدثه است. گاهي به غلط محدثه گفته مي شود به گمان اين كه چون حضرت براي ديگران حديث مي گفتند به ايشان محدثه گفته مي شود. درحالي كه محدث به كسي گويند كه ملائكه با او حرف بزنند و برايش حديث گويند. همه انبياء و ائمه معصومين عليهم السلام محدث بودند. خداوند تعالي براي غيرانبياء هم الهام دارد؛ حتي براي غيرائمه عليهم السلام هم الهام وجود دارد؛ به اين معنا كه فرشته اي با انساني سخن بگويد ولي او آن فرشته را نبيند. اين مقامي است كه خدا به بندگان خاصي مي دهد.
دراين جا ممكن است سؤال شود كه: از طرفي ما معصومين را منحصر در عده اي خاص مي دانيم و از طرفي مي دانيم كه برخي از امام زادگان و اولياي الهي هيچ گاه گناه نكردند و به يك معنا معصوم بودند؛ جمع اين دو مطلب چگونه است؟ جمع اين دو مطلب به اين صورت است كه ظاهرا چهارده معصوم يعني چهارده معصومي كه عصمتشان از طرف خدا تضمين شده است و همان طور كه خداي متعال عصمت انبياء را براي ما ضمانت كرده به طوري كه عصيان و خطايي مرتكب نمي شوند، همان را درباره ائمه اطهار و حضرت زهرا سلام الله عليها هم ضمانت كرده است. دليل قطعي داريم براي اين كه اينها بايد معصوم باشند؛ اما اين معنايش اين نيست كه غيراز اين ها ممكن نيست معصوم باشند. مرحوم آيت الله العظمي بهجت رضوان الله عليه مي فرمودند: در نجف شخصي را مي شناختم كه با اينكه كارمند ساده اي بود هنگام احتضار درحالي كه مرحوم آقاي خويي و مرحوم آقاي ميلاني بالاي سرش بودند گفته بود: «خدايا! تو شاهدي از آن روزي كه من به تكليف رسيدم تا به حال عالما عامدا هيچ گناهي نكرده ام!» ظن قوي بنده اين است كه مرحوم آيت الله بهجت حتي قبل از به تكليف رسيدنشان هم گناهي مرتكب نشده بودند و بعد از تكليفشان هم ما حتي چيزي كه بتوان مكروه بودنش را اثبات كرد از ايشان نديديم! خدا مي تواند اين چنين بنده هايي داشته باشد؛ اما اين معنايش اين نيست كه چهارده معصوم، پانزده معصوم شدند!
زمينه چيني براي بيان الهامات الهي
حضرت زهرا سلام الله عليها در اين خطبه شريف بعداز حمد بر نعمتهاي الهي مي فرمايند: و له الشكر علي ما الهم؛ خدا را شكر مي كنم بر الهاماتي كه فرموده است. در اين جا دو احتمال مي توان مطرح كرد؛ يكي اين كه منظور از اين الهام همان الهام عامي باشد كه خدا نسبت به همه انسانها و يا حتي غيرانسانها هم فرموده است و چون حضرت سلام الله عليها يكي از آنها هستند و اين نعمت به ايشان هم داده شده است خدا را شكر مي كنند. مثل اين كه ما خدا را شكر كنيم كه به ما چشم داده است. خداوند به خيلي از انسانها چشم داده است، ولي اين مانع نمي شود از اين كه ما خدا را براين نعمت شكر كنيم. اما شايد احتمال قوي تر اين باشد كه حضرت، خدا را شكر مي كنند به اين جهت كه خدا الهامات خاصي به اين خانواده عنايت فرموده است و اين جا تعبير شكر مناسب تر از حمد است؛ چون در شكر اين جهت لحاظ شده است كه ستايش مي كنم كسي را كه به طور خاص نعمتي به من داده است؛ البته معناي اول هم غلط نيست؛ اما به نظر مي رسد كه اين معناي دوم مناسب تر باشد و اين يك نوع براعت استهلال است؛ يعني چون بناست دراين خطبه به مطالبي اشاره مي كنند كه خداي متعال به ايشان الهام فرموده است اول اشاره مي كنند كه خدا به ما بعضي چيزها را الهام فرموده است و من پيشاپيش به خاطر اين نعمت اختصاصي خدا را شكر مي كنم.
داستان مصحف فاطمه سلام الله عليها
از جمله اين الهامات آن الهاماتي است كه مصحف حضرت فاطمه سلام الله عليها را تشكيل داده است. روايات بسياري نقل شده است كه در آن چند روز بعد از رحلت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله كه آن مصيبت هاي عظيم و غيرقابل وصف بر آن حضرت وارد شد خداي متعال جبرئيل را مي فرستاد كه با حضرت زهرا سلام الله عليها صحبت كند و براي ايشان تسلي باشد تا حضرت زياد به آن غصه ها و مصيبتها فكر نكند. جبرئيل راجع به داستانها و حوادثي كه بعدها اتفاق مي افتد براي حضرت نقل مي كرد. بعد اينها جمع شد و به مصحف فاطمه سلام الله عليها نام گذاري شد. دربعضي روايات آمده كه دراين مصحف چيزي از حلال و حرام نبود و فقط پيشگويي هايي بود كه جبرئيل براي حضرت زهرا سلام الله عليها از حوادث آينده كرده بود. حضرت آنها را ثبت كردند و به صورت كتابي درآوردند.1
مصحف يعني جمع آوري شده. برخي افراد بي اطلاع گمان كرده اند كه اين مصحف چيزي است در مقابل قرآن؛ يعني قرآن مصحفي براي پيغمبر صلي الله عليه و آله است و در مقابل آن حضرت زهرا سلام الله عليها هم مصحفي داشته اند. يكي از تهمت هايي كه به شيعيان مي زنند اين است كه مي گويند: شيعيان معتقدند حضرت زهرا سلام الله عليها هم پيغمبر بوده و غيراز قرآن مصحفي داشته اند و شيعيان براي خود، قرآن ديگري قائل هستند! در صورتي كه آن مصحف همين تحديثهاي جبرئيل بوده است و ايشان آنها را جمع آوري كرده اند و به صورت كتابي در آورده اند. ائمه اطهار عليهم السلام در بسياري از روايات مي فرمايند:«وجدنا في مصحف فاطمه؛ در مصحف حضرت فاطمه اين چنين يافتيم.» به هرحال اين مصحف از مصاديق الهاماتي است كه اختصاص به حضرت زهرا سلام الله عليها داشته است و جمله: وله الشكر علي ما الهم، مي تواند براعت استهلال باشد نسبت به الهاماتي كه در طول خطبه به آنها اشاره خواهند فرمود.
درياي نعم الهي (7)
تفاوت نعم، آلاء و منن
… و الثناء بما قدم من عموم نعم ابتداها و سبوغ آلاء اسداها و تمام منن اولاها؛ جم عن الاحصاء عددها و ناي عن الجزاء امدها و تفاوت عن الادراك ابدها؛2
اين خطبه شريف با حمد و شكر و ثناي الهي شروع شده است كه به فرق بين اينها اشاره شد. حضرت زهرا سلام الله عليها در ادامه مي فرمايند: «والثناء بما قدم؛ خدا را ثنا مي گويم بر آن چه در اختيار بندگانش قرار داد.» انتخاب اين واژه ظاهراً براي رعايت سجع با جمله هاي قبلي است. قدم يعني جعل الشيء قدامك. در عربي وقتي مي خواهند بگويند: چيزي را در اختيار كسي قرار داد، مي گويند: قدمه له. ثناء ستايش مطلق است؛ بنابراين اعم است از نعمتهايي كه خداوند به خود انسان عطا كرده و نعمتهايي كه به ساير خلايق عنايت فرموده است. بعد اين نعمتها را بيان مي فرمايند. مي توانستند براي تفصيل و بيان نعمتها بفرمايند: من نعم عامه و آلاء جمه؛ ولي اين تركيبي كه اين جا انتخاب شده خيلي لطيف تر است. به جاي اين كه خود نعمتها را ذكر كنند و آنها را توصيف كنند به اين كه اين نعمتها همگاني است، ابتدا بر همين عموميت نعمتها تكيه مي كنند و مي فرمايند: «من عموم نعم ابتداها: از نعمتهاي فراگير كه ابتدائاً در اختيار متنعمين قرار داد.» بعضي از نعمتهاي خداوند، نعمتهايي است كه ابتدا متنعم شرايط پذيرش آن را پيدا مي كند بعد خدا آن نعمت را به او عطا مي كند؛ ولي بعضي از نعمتهاست كه خداوند قبل از اين كه متنعم لياقت درك آن را پيدا كند آن نعمت را مي آفريند. جنيني كه در شكم مادر است قبل از اين كه متولد شود خدا در سينه مادر روزي او را خلق مي كند، و بالاتر از اين نعمتهايي است كه قبل از خلقت انسان خداوند براي او مهيا كرده است. قبل از اين كه انسان بخواهد خلق شود، بايد زمين، هوا، نور، حرارت و مواد خوراكي وجود داشته باشد. خداوند اين نعمتها را قبل از خلقت انسان براي او مهيا كرده است. در بعضي از دعاها مي خوانيم «يا مبتدئا بالنعم قبل استحقاقها؛3 اي كسي كه آغازگر نعمتهاست پيش از اين كه استحقاق آن نعمتها پيدا شده باشد.» البته قبل استحقاقها يك معناي ديگر هم مي تواند داشته باشد و آن اين است كه موجودات مختار با انجام اعمال اختياري مستحق پاداش مي شوند؛ ولي خداوند حتي قبل از اين كه كسي با انجام عمل اختياري استحقاق نعمتي پيدا كند، ابتدائاً به بندگانش نعمت مي دهد؛ مانند نعمت هدايت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 26 ص .44
2- بلاغات النساء، ص 27 و بحارالانوار، ج 29 ص .220
3- بحارالانوار، ج 51 ص .305
منبع: کیهان