مسئله آمار و ارقام در این نهضت با شکوه، حماسی و ماندگار، یکی از مسائلی است که ابهامات و سؤالات فراوانی پیرامون آن مطرح است. گرچه در این موضوع مورّخان اسلامی آراء و دیدگاه های متفاوتی دارند و در بعضی یا بیشتر موارد به درستی نمیتوان نظر قاطعی ابراز کرد! ؛ ولی در این مقاله سعی شده است تا حد توان، اقوال مورّخان جمعآوری، بررسی و گوشههایی از تاریخ پر شکوه و سرنوشتساز کربلا روشن شود
به کوشش: حجت الاسلام عباس جعفری
1. تعداد یاران حضرت امام حسین(ع) هنگام خروج از مدینه
مرحوم شیخ مفید (م 413 هـ) مینویسد: «فخرج الحسین(ع) فی لیله الاحد لیومین بقیا من رجب متوجّهاً نحو مکه و معه بنوه و بنو اخیه و اخوته وجُلّ اهل بیته الاّ محمّد بن الحنفیه…» یعنی؛ حضرت سیّد الشهداء علیه السلام در شب یکشنبه (دو روز مانده از ماه رجب) در حالی که همراه ایشان فرزندان خودش، فرزندان برادرش، برادرانش و تمامی اهل بیتش (غیر از محمد بن حنفیه بودند)، به سوی مکّه حرکت کرد.
خوارزمی (م 568 هـ) می گوید: «و خرج الحسین(ع) فی جوف اللیل یرید مکه فی جمیع اهل بیته…» یعنی؛ امام حسین(ع) در تاریکی شب به همراه تمامی اهل بیتش حرکت کرد…
تاریخ نویسان اسلامی و صاحبان مقاتل، عباراتی روشن تر از آنجه که ذکر شد، ندارند و اکثر با اجمال و ابهام، تعداد یاران و همراهان حضرت را ذکر کرده اند.
علامه سید امین عاملی، همین مضامین را با اندکی اختلاف ذکر فرموده است.
به هر حال آنچه که به طور قطع می توان گفت، این است که امام حسین(ع) را برادران، خواهران، و فرزندان برادرش و تعدادی از اصحاب همراهی کردند، ولی نمی توان یک یک آنها را (غیر از مواردی که اسامی آنها ذکر شده و یا در روز عاشورا به شهادت رسیدند) دقیقاً مشخص کرد.
2 ـ تعداد نامههای نوشته شده توسط کوفیان به امام حسین(ع)
بعد از مرگ معاویه بن ابی سفیان، شیعیان کوفه از بیعت با فرزند او یزید امتناع کردند، و وقتی خبر دار شدند، امام حسین(ع) نیز از مدینه خارج شده اند، شروع به نگاشتن نامه به ایشان کردند و در آن نامه ها از امام (ع) خواستند تا به کوفه سفر کند و اعلام کردند که حاضرند در رکاب امام حسین(ع) علیه یزید و دستگاه جبّار و ستمگر اموی مبارزه کنند!.
شیخ مفید(ره) مینویسد: «… و انفذوا قیس بن مسهّر الصیداوی و عبدالله و عبدالرحمان ابنا شدّاد الارحبی و عماره بن عبدالله السلونی الی الحسین(ع) و معهم نحو مأه و خمسین صحیفه من الرجل و الاثنین والاربعه ثم لبثوا…» یعنی؛ کوفیان قیس، عبدالله و عبدالرحمان را به سوی امام حسین(ع) روانه ساختند، در حالی که با آنها حدود یکصد و پنجاه نامه از طرف یک، دو و چهار نفر بود… .
وی در ادامه میافزاید: «در نوبتهای بعدی نیز هانی بن عروه و… نامه هایی نوشتند تا اینکه تعداد آنها خیلی زیاد شد و امام حسین(ع) وقتی انبوه نامه ها را مشاهده کردند، تصمیم به فرستاندن نماینده خود مسلم بن عقیل(ع) به سوی کوفه برای به دست آوردن واقعیت نگارش نامه ها و وفاداری کوفیان و اتمام حجّت بر آنها گرفتند:.
سید ابن طاووس (م 664 هـ) مینویسد: ««فورد علیه فی یوم واحد ستّمأه کتاب و تواترت الکتب حتی اجتمع عنده فی نوب متفرقه اثنی عشر الف کتاب» . یعنی؛ در یک روز (ششصد) نامه به دست حضرت رسید و آنقدر نامه ها زیاد شد تا اینکه در چند نوبت 12 هزار شد».
ابن سعد می گوید: «مسلم بن عقیل در نامه ای که به امام حسین(ع) نگاشت، خبر از بیعت دوازده هزار نفر داد و فرستادگان اهل کوفه نزد حضرت رسیدند و دیوانی را آوردند که اسامی صد هزار نفر در آن بود».
به هر حال تعداد نامه ها بسیار زیاد بوده است، اگرچه مقدار دقیق آنها را نمی توان معین کرد!
3 ـ تعداد کسانی که با مسلم بن عقیل(ع) بیعت کردند
مورخان در این مورد، اقوال مختلفی دارند که به نمونه هایی از آنها اشاره می شود: ابن عساکر (م 571 هـ) مینویسد: «و کان یسیر الحسین(ع) من مکه الی العراق بعد ان بایع له من اهل الکوفه اثنی عشر الفا علی ید مسلم» . یعنی؛ حضرت امام حسین(ع) بعد از اینکه خیر بیعت کردن دوازده هزار نفر با نماینده خودشان در کوفه را شنیدند، به سوی عراق حرکت کردند.
شیخ مفید(ره) می گوید: «حتی بایعه (مسلم) ثمانیه عشر الفا فکتب الی الحسین(ع) یخبره ببیعه ثمانیه عشر الفا و یأمره بالقدوم…» یعنی؛ هیجده هزار نفر با مسلم(ع) بیعت کردند و ایشان به امام(ع) خبر داد و از حضرت خواست که به عراق سفر کند… .
ابن قتیبه دینوری (م 267هـ) مینویسد: «و بایع له مسلم به عقیل اکثر من ثلاثین الفا من اهل الکوفه» یعنی؛ بالغ بر سی هزار نفر از اهل کوفه با حضرت مسلم بیعت کردند.
اینها نمونه هایی از اقوال تاریخ نویسان اسلامی بود که به نظر می رسد مردم کوفه و شیعیان به خاطر علاقه ای که به خاندان پیامبر(ص) داشتند با نماینده ایشان بیعت کردند. از طرف دیگر مردم احتمال این را نمی دادند که حضرت امام حسین(ع) در قیام خودشان با شکست (ظاهری) مواجه شوند و به شهادت برسند.
4 . تعداد یاران حضرت(ع) هنگام خروج از مکه
مورخان اسلامی در باره این موضوع، عبارات کلی و مبهمی دارند که بعضی از آنها به شرح زیر است:
شیخ مفید(ره) می نویسد: «و کان قد اجتمع الیه(ع) مدّه مقامه بمکه نفر من اهل الحجاز و نفر من اهل البصره انضافوا الی اهل بیته و موالیه … فخرج(ع) مبادرا باهله و ولده و من انضُم الیه من شیعته و لم یکن خبر مسلم قد بلغه…» یعنی؛ امام حسین(ع) در مدت اقامتشان در مکه پذیرای عده ای از اهل حجاز و بصره شدند که آنها به اهل بیت و دوستداران ایشان اضافه شدند… و حضرت با تمامی آنها (قبل از اینکه خبر کشته شدن حضرت مسلم(ع) را دریافت کند) به سوی کربلا حرکت کرد.
ابن سعد (کاتب واقدی) می گوید: « و بعث حسین الی المدینه فقدم علیه من خفّ معه من بنی عبدالمطّلب و هم تسعه عشر رجلا و نساء او صبیان من اخواته وبناته و نسائهم ، فخرج متوجها الی العراق فی اهل بیته و ستین شیخا من اهل الکوفه.» یعنی؛ حضرت امام حسین(ع) را، جماعتی اندک از فرزندان عبدالمطّلب که نوزده مرد و زن و بچه از خواهران و دختران و زنها بودند همراهی کردند و امام حسین(ع) با آنها و شصت تن پیرمرد از کوفیان به طرف عراق (کوفه وکربلا) حرکت نمود.
ابن اعثم کوفی می نویسد: « و خرج الحسین من که یوم الثلاثاء یوم الترویه لثمان مضین من ذی الحجه و معه اثنان و ثمانون رجلا من شیعته و اهل بیته…» یعنی؛ امام (ع) در روز ترویه (هشتم ذی الحجه) به همراه هشتاد و دو تن از شیعیان و اهل بیت خودشان به سوی عراق حرکت فرمود.
علامه مجلسی (م1111هـ) در روایتی که از امام صادق(ع) نقل کرده می نویسد: «سئل الصادق(ع) عن مقتل الحسین(ع) قال: حدثنی ابی عن ابیه علیهما السلام قال: فانتبه الحسین(ع) من نومه عند قبر النبیّ(ص) باکیا فاتی اهل بیته فاخبر هم بالرؤیا و ودّعهم و حمل اخواته علی المحامل و بناته و ابن اخیه القاسم بن الحسن بن علیّ(ع) ثم صار فی أحد و عشرین رجلا من اصحابه و اهل بیته منهم ابو بکر بن علیّ و محمد بن علی و عثمان بن علیّ و العباس بن علیّ و عبدالله بن مسلم بن عقیل و علیّ بن الحسین الاکبر وعلیّ بن الحسین الاصغر…» یعنی؛ امام صادق(ع) [در جواب سؤالی که راجع به امام حسین(ع) از ایشان شد] فرمودند: حضرت سیّد الشهداء (در کنار قبر مطهر جدّشان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله) از خواب بیدار شدند در حالی که گریه می کردند و آنگاه نزد خانواده و اهل بیتشان آمدند و خوابی را که دیده بودند برای آنها تعریف کردند . سپس خواهران، دختران و فرزند برادرشان یعنی قاسم را سوار بر مرکبها کردند و به همراه بیست و یک تن از اصحاب و خویشان خود که از جمله آنها: ابوبکر، محمد، عثمان و عباس از فرزندان [امام] علیّ(ع) و عبدالله فرزند مسلم(ع) و علیّ بن الحسین[علیّ اکبر](ع) و علیّ بن الحسین[امام سجاد](ع) بودند به طرف عراق حرکت کردند.
از اقوال مختلف مورخان نمی توان نظر قطعی و مشخصی در مورد یاران و همراهان امام(ع) هنگام خارج شدن از مکه به سوی عراق ابراز کرد، ولی به طور قطع می توان گفت: تعدادی از اهل بیت امام(ع)[ مانند افرادی که در روایت نام برده
شده اند] و اصحاب نزدیک، ایشان را همراهی می کرده اند.
5 . تعداد اصحاب و یاران سیّد الشهداء(ع) در کربلا
تاریخ نویسان و صاحبان مقاتل در مورد تعداد سپاهیان حضرت در روز عاشورا و مراحل قبل از شروع نبرد حماسی و تاریخ ساز کربلا، اقوال متفاوتی دارند که به نمونه هایی از آنها اشاره می شود:
ابومخنف (از مورخان مشهور حوادث کربلا) مینویسد: «… حتی انتهوا الی زباله … فاخرج للناس کتابا : بسم الله الرحمن الرحیم اما بعد؛ فقد اتانا خبر فضیع! قتل مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر، و قد خذلتنا شیعتنا فمن احب منکم الانصراف فلینصرف، لیس علیه منّا ذمام، فتفرق الناس عنه تفرقا، فاخذوا یمینا و شمالا…» یعنی، امام حسین(ع) بعد از خارج شدن از مکه به هیچ آبادی (منطقه ای) گذر نمی کرد مگر اینکه اهالی آنجا ایشان را همراهی می کردند، تا اینکه به زباله (یکی از منازل بین راه)رسیدند و خبر شهادت (کشته شدن) برادر شیری خود (عبدالله) و سپس خبر شهادت مسلم و هانی… به ایشان رسید، حضرت از مردم و همراهان خواستند که اگر دوست دارند متفرق شوند! در نتیجه عده ای به طرف راست و چپ روانه شدند… .
ابو حنیفه دینوری(م 327 هـ) مینویسد: « و قد کان صحبه قوم من منازل الطریق، فلما سمعوا خبر مسلم، وقد کانوا ظنّوا انه یقدم علی انصار و عضد تفرقوا عنه» یعنی؛ گروهی که همراهان حضرت را تشکیل می دادند و در مسیر به ایشان پیوستند، گمان می کردند که امام حسین(ع) را یاران و سپاهیان زیادی است، اما پس از اطلاع از شهادت مسلم(ع) متفرق شدند.
نکته:
لازم به توضیح است که تعداد همراهان امام(ع) قبل از شروع جنگ، همواره در نوسان (کم و زیاد شدن) بود. گاهی عده زیادی به سپاه حضرت ملحق می شدند و گاهی در بعضی از منازل (توقفگاه ها) و قبل از رسیدن به سرزمین کربلا و یا درشب عاشورا تعدادی از ملحق شدگان به علل گوناگونی از سپاه حضرت جدا می شدند و لذا در این مورد عدد ثابت و مشخصی را برای انصار و یاران امام(ع) نمی توان مشخص کد. اینک به نقل عباراتی از نوشته های مورخانی که در آنها، اعداد و ارقام معینی ذکر شده است می پردازیم . لازم به یادآوری است که این رقمها بیشتر از روی حدس و تخمین بیان شده اند و هرگز بر مبنای شمارش دقیق و محسوس استوار نیست.
مسعودی (م 345 هـ) مینویسد: «… فعدل الی کربلا و هو فی مقدار خمسمأة فارس من اهل بیته و اصحابه و نحو مأه رجل…» یعنی؛ امام حسین (ع) در حالی که ایشان را پانصد سواره از اهل بیتش و اصحاب و حدود صد نفرشان پیاده بودند همراهی می شد به کربلا رسیدند.
مسعودی با اینکه در ثبت وقایع و نقل اعداد و ارقام معروف به دقّت است، ولی این نقل او قابل قبول نیست؛ زیرا اولاّ با اکثر روایات مخالف است و امتیازی هم ندارد و ثانیا احتمال اشتباه در ثبت «خمس مأه» هم بعید نیست.
شیخ مفید (ره) می فرماید: «و کان معه اثنان و ثلاثون فارسا و اربعون راجلا…» یعنی؛ با حضرت سیّد الشهداء(ع) سی و دو سواره و چهل پیاده همراه بودند.
تعدادی را که شیخ مفید ذکرکرده، مشهور دیگر مورخان نیز هست، گو اینکه بعضی عدد بیشتری را هم گفته اند.
در روایتی که سید ابن طاووس از امام باقر(ع) نقل می کند، به تعداد بیشتری شده است: «انهم کانوا خمسه و اربعین فارسا و مأة رجل…» یعنی؛ چهل و پنج سواره و صد پیاده همراه امام(ع) بودند.
چنانکه قبلا اشاره شد ، در بین راه تعدادی از همراهان حضرت از ایشان جدا می شدند. باید توجه کرد که تعداد زیادی نیز به سپاه حضرت امام حسین (ع) ملحق می شدند که بعضی از تاریخ نویسان بر این مسئله تاکید کرده اند:
ابن سعد میگوید: «… وکان مع الحسین (ع) یومئذ خمسون رجلا واتاهم من الجیش عشرون رجلا و کان معه من اهل بیته تسعه عشر رجلا» یعنی؛ با امام حسین علیه السلام در آن روز (عاشورا) پنجاه مرد بود و بیست نفر نیز از سپاه دشمن به ایشان پیوستند و از اهل بیت امام نوزده نفر مرد همراه حضرت بودند.
سید بن طاووس مینویسد: «فصبر الیهم فی تلک اللیله من عسکر عمر بن سعد اثنان و ثلاثون رجلا و کذا کانت سجیه الحسن» یعنی؛ در شب عاشورا سی و دو نفر از سپاه دشمن به سپاه امام(ع) پیوستند… .
یکی دیگر از مورخان حتی اسامی بعضی از کسانی را که به نیروهای امام(ع) پیوستند، مانند حرّ بن یزید ریاحی، ابو الشعشاء و غلام ترک را ذکر کرده است.
مسلّم این است که اضافه و یا کم شدن لشکر امام(ع) بارها تکرار شده است.
علامه سید امین عاملی در مورد تعداد یاران حضرت عبارت جامعی دارد که ذکر می شود: «و اصبح الحسین(ع) فهیّأ اصحابه بعد صلاة الغداة و کان معه اثنان و ثلاثون فارسا و اربعون راجلا وقبل: ثمانیه و اربعون راجلا و (فی روایه) ثمانون راجلا وعن الباقر(ع): انهم کانوا خمسه و اربعین فارسا ومأه راجل وقیل: کانوا سبعین فارسا ومأه راجل…» یعنی؛ امام حسین(ع) بعد از نماز صبح اصحاب خود را که سی و دو نفر سوارکار و چهل پیاده و بنابر قولی جهل و هشت پیاده و یا قولی دیگر هشتاد پیاده بودند آماده کرد. و در روایتی از امام باقر(ع) آمده است که چهل و پنج تن اسب سوار و صد پیاده، و بنابر قولی دیگر هفتاد سوارکار و صد پیاده بودند.
در مورد تعداد واقعی لشکریان حضرت امام حسین(ع) در سرزمین کربلا نظر قاطعی نمی توان ابراز کرد؛ ولی به هر حال تعداد مجموع آنها متشکل از اهل بیت و یاران، بیش از صد نفر بوده است.
6 . آمار سپاهیان دشمن اموی به فرماندهی عمر بن سعد
اگرچه پرداختن به این مسئله اهمیت چندانی ندارد، ولی از جهت اینکه اوج حادثه و عظمت حماسه خونین عاشورا و فداکاری یاران امام حسین(ع) با تعداد اندک، بیشر روشن شود به مواردی در این باره اشاره می شود.
لوط بن یحیی معروف به ابی مخنف می نویسد: «ان عبید الله بعث (عمر بن سعد) علی اربعه آلاف من اهل الکوفه…» یعنی؛ عبید الله بن زیاد چهار هزار نفر از مردمان کوفه را به فرماندهی عمر بن سعد برای جنگ به کربلا فرستاد… .
سپاهیان دشمن در واقع می بایست بیش از این تعداد باشد.
یکی از مورخان و محدثان در گزارش خود می نویسد: «و خرج (عمر بن سعد) لقتال الحسین فی اربعه آلاف فارس و اتبعه ابن زیاد بالعساکر حتی تکملت عنده الی ستّ لیال خلون من المحرم عشرون الف فارس» یعنی؛ عمر بن سعد با چهار هزار جنگجو برای جنگ با حسین(ع) خارج شد و به دنبال او ابن زیاد حرکت کرد و تا شب ششم محرّم تعداد یاران او به بیست هزار نفر رسید.
از ائمه معصومین (علیهم السلام)، روایاتی نقل شده است که در آنها تعداد لشکریان دشمن را بیش از این ذکر کرده اند.
شیخ صدوق (م 381 هـ) از امام صادق(ع) روایت می کند که فرمود:«… انّهم کانوا ثلاثون الفا» یعنی؛ سپاهیان دشمن سی هزار نفر بودند. همین مقدار را سید ابن طاووس و دیگران نیز ذکر کرده اند.
محدثان و مورخانی مانند ابن شهر آشوب تعداد را 35 هزار نفر نوشته اند.
علامه مجلسی(ره) عدد پنجاه هزار نیرو را هم روایت کرده است.
اگر این رقمهای زیاد را برای سپاه دشمن نپذیریم و آنها را مبالغه آمیز بدانیم، ولی باید بدانیم که تعداد لشکریان دشمن بسیار زیاد بوده است، زیرا سعی و تلاش ابن زیاد و عمر بن سعد بر این بوده که با جمع آوری نیروهای فراوان خوف و وحشت در بین سپاهیان امام حسین(ع) به وجود آورند و تصور می کردند اصحاب و یاران حضرت با دیدن تعداد لشکر او قدرت مقابله را از دست خواهند داد. از سوی دیگر با توجه به آنچه رخ داد (شهادت قریب به یکصد تن از اصحاب شجاع و دلاور امام حسین(ع) در کمتر از ده ساعت) پذیریش آمار و ارقام در حد آنچه که ذکر شده معقول و منطقی به نظر می رسد.
7 ـ آمار شهداء
اینک به بررسی تعداد شهدا از اهل بیت و انصار امام(ع) در روز عاشورا می پردازیم:
الف ـ آمار تمامی شهداء از سپاه امام(ع)
در این مورد چند قول بین مورخان و صاحبان مقاتل دیده می شود که به ذکر آنها میپردازیم.
1 ـ قول مشهور که تعداد شهداء را 72 تن می داند (غیر از وجود مقدّس حضرت امام حسین بن علیّ؛ سیّدالشهداء «سلام الله علیه»)
ابن سعد می نویسد: «قُتل الحسین(ع) و قتل معه اثنان و سبعون رجلا» یعنی؛ امام حسین علیه السلام به همراه هفتاد و دو تن از یارانش به شهادت رسیدند.
2 ـ قول غیر مشهورکه تعداد تمامی کشته ها را یکصد و هفت تن می داند.
فضیل بن زبیر بن درهم الکوفی (م 148 هـ) از اصحاب صادقین(علیهما السلام) در کتاب خودش نام یکصد و هفت تن از شهداء را ذکر می کند.
3 ـ علامه سید محسن امین عاملی از متأخرین معتقد است در کربلا یکصد و سی و نه تن از اهل بیت و اصحاب و لشکریان امام حسین(ع) به شهادت رسیدند.
ب ـ آمار شهدای اهل بیت (رضوان الله علیهم)
در این مورد نیز اختلاف زیادی در روایات تاریخی صاحبان مقاتل دیده می شود:
ابی مخنف اسامی شانزده تن و ابن اعثم نام چهارده تن را ذکر کرده اند.
خوارزمی از حسن بصری نقل می کند که هفده تن از اهل بیت امام(ع) در روز عاشورا به شهادت رسیدند و این قول با روایتی که از امام باقر علیه السلام نقل شده است مطابقت دارد.
ابو الفرج اصفهانی می نویسد: «فجمیع من قتل یوم الطف من ولد ابی طالب سوی من یختلف فی امره اثنان و عشرون رجلا» یعنی؛ تمامی کسانی که از اهل بیت امام(ع) به شهادت رسیدند (غیر از افرادی که در مورد آنها اختلاف است) بیست و دو تن بوده اند.
سید محسن امین عاملی می گوید: «… وقتل معه من اهل بیته ثمانیه عشر رجلا فیمکن ان یکون عدّ معهم مسلم بن عقیل الکوفه و اذا عددنان جمیع ما ذکره المورخین و منهم مسلم کانوا ثلاثین او اکثر…» یعنی؛ هجده مرد با امام(ع) به شهادت رسیدند و اگر حضرت مسلم بن عقیل و کسانی را که مورخان نام برده اند به آنها بیفزاییم تعداد شهداء به سی نفر و کمی بیشتر می رسد.
در این مقاله جهت تیمّن و تبرّّک اسامی مقدس آن بزرگواران(شهدای اهل بیت و انصار رضوان الله علیهم) را طبق آنچه که علامه سید محسن امین عاملی (صاحب اعیان الشیعه) ذکر کرده است می آوریم:
1. علیّ بن الحسین الاکبر(ع)، 2 ـ عبدالله الرضیع[علیّ اصغر]، 3 ـ ابراهیم بن الحسین،
4 ـ ابوبکر بن علیّ بن ابی طالب(ع) ، 5 ـ عمر بن علیّ بن ابی طالب(ع) ، 6 ـ محمّد بن علیّ بن ابی طالب(ع)الاصغر، 7 ـ عبدالله بن علیّ بن ابی طالب(ع) ، 8 ـ عبّاس بن علیّ بن ابی طالب(ع)، 9 ـ محمّد بن العبّاس بن علیّ ، 1 ـ عبدالله بن العبّاس بن علیّ، 11 ـ عبدالله الاصغر، 12 ـ جعفر بن علیّ، 13 ـ عثمان بن علیّ، 14 ـ قاسم بن الحسن بن علیّ، 15 ـ ابوبکر بن الحسین، 16 ـ عبدالله بن الحسن، 17 ـ بشر بن الحسن، 18 ـ محمد بن عبدالله بن جعفر، 19 ـ عون بن عبدالله بن جعفر، 20 ـ عبیدالله بن عبداله بن جعفر، 21 ـ مسلم بن عقیل، 22 ـ جعفر بن عقیل، 23 ـ جعفر بن محمد بن عقیل، 24 ـ عبدالرحمان بن عقیل، 25 ـ عبدالله بن عقیل الاکبر، 26 ـ عبدالله بن مسلم، 27 ـ عون بن مسلم، 28 ـ محمد بن مسلم، 29 ـ محمد بن ابی سعید بن مسلم، 30 ـ احمد بن محمد الهاشمی.
ج ـ آمار شهدای اصحاب و انصار (رضوان الله علیهم)
علامه سید محسن امین (ره) اسامی یکصد و شش تن از شهداء را به این صورت ذکر کرده است:
1 ـ ابراهیم بن الحصین الاسدی 2 ـ ابو الحتوف بن الحارث الانصاری
3 ـ ابو عامرالنهشلی 4 ـ الادهم بن امیه العبدی 5 ـ اسلم الترکی مولی حسین(ع)
6 ـ امیه بن سعد الطائی 7 ـ انس بن الحارث الکاهلی 8 ـ انیس بن معقل البیحی
9 ـ بریر بن خضیر الهمدانی 10 ـ بشر بن عبدالله الحضرمی 11 ـ بکربن حیّ التمیمی 12 ـ جابر بن الحجاج التمیمی ـ 13 ـ جبله بن علی الشیائی 14 ـ جناده بن کعب الانصاری 15 ـ جناده بن الحارث السلمانی 16 ـ جندب بن حجیر الخولانی 17 ـ جون مولی ابی ذر 18 ـ جوین بن مالک التمیمی 19 ـ الحارث بن امرئ القیس الکندی 20 ـ الحارث بن بنهان مولی حمزه 21 ـ الحباب بن الحارث 22 ـ الحباب بن عامر الشیعی 23 ـ حبشی بن قاسم النهمی 24 ـ حبیب بن مظاهر الاسدی 25 ـ الحجاج بن بدر السعدی 26 ـ الحجاج بن مسروق الجعفی 27 ـ الحرّ بن یزید الریاحی 28 ـ الحلاس بن عمرو الراسبی 29 ـ حنظله بن اسعد الشبامی 30 ـ حنظله بن عمرو الشیبانی 31 ـ رافع مولی مسلم الازدی
32 ـ زاهر بن عمرو الکندی 33 ـ زهیر بن بشر الخثعمی 34 ـ زهیر بن سلیم الازدی 35 ـ زهیر بن القین الجبلیّ 36 ـ زیاد بن عریب الصائدی 37 ـ سالم مولی بن المدینه الکلبی 38 ـ سالم مولی عامر العبدی 39 ـ سعد بن الحارث الانصاری 40 ـ سعد مولی علیّ بن ابی طالب(ع) 41 ـ سعد مولی عمرو بن خالد الصیداوی 42 ـ سعید بن عبدالله الحنفی 43 ـ سلیمان بن مضارب البجلی 44 ـ سلیمان مولی الحسین(ع) 45 ـ سوار بن منعم النهمی 46 ـ سوید بن عمرو 47 ـ سیف بن الحارث 48 ـ سیف بن مالک العبدی 49 ـ شیب مولی الحارث 50 ـ شوذب مولی بنی شاکر 51 ـ الضرغامه بن مالک 52 ـ عائذ بن مجمع العائذی 53 ـ عابس بن ابی شیب الشاکری 54 ـ عامر بن حسان بن شریح 55 ـ عامر بن مسلم العبدی 56 ـ عباد بن المهاجر الجهنی 57 ـ عبدالاعلی بن یزید الکلبی
58 ـ عبدالرحمن الارحبی 59 ـ عبدالرحمن بن عبد ربه الانصاری 60 ـ عبدالرحمن بن عروه الغفاری 61 ـ عبدالرحمن بن مسعود 62 ـ عبدالله بن ابی بکر 63 ـ عبدالله بن بشر الخثعمی 64 ـ عبدالله بن عروه الغفاری 65 ـ عبدالله بن عمیر بن جناب الکلبی 66 ـ عبدالله بن یزید العبدی 67 ـ عبیدالله بن یزید العبدی 68 ـ عقبه بن سمعان 69 ـ عقبه بن الصلت 70 ـ عماره بن صلخب الازدی 71 ـ عمران بن کعب 72 ـ عمّار بن حسان الطائی 73 ـ عمّار بن سلامه 74 ـ عمرو بن عبدالله 75 ـ عمرو بن خالد الازدی 76 ـ عمرو بن خالد الصیداوی 77 ـ عمرو بن قرطه الانصاری 78 ـ عمرو بن مطاع الجعفی 79 ـ عمرو بن جناده 80 ـ عمرو بن ضبیعه 81 ـ عمرو بن کعب 82 ـ قارب مولی الحسین(ع) 83 ـ قاسط بن زهیر 84 ـ القاسم بن حبیب 85 ـ کردوس التغلبی 86 ـ کتانه بن عتیق 87 ـ مالک بن ذودان 88 ـ مالک بن عبدالله بن سریع 89 ـ مجمع الجهنی 90 ـ مجمع بن عبدالله انعاذی 91 ـ محمد بن بشیر الحضرمی 92 ـ مسعود بن الحجّاج 93 ـ مسلم بن عوسجه الاسدی (صحابی) 94 ـ مسلم بن کثیر 95 ـ مقسط بن زهیر 96 ـ منجح مولی الحسن(ع) 97 ـ الموقّع بن ثمامه الاسدی 98 ـ نافع بن هلال 99 ـ نصر مولی علیّ بن ابی طالب(ع) 100 ـ النعمان بن عمرو الراسی 101 ـ نعیم بن عجلان 102 ـ واضح الرومی مولی الحارث السلمانی 103 ـ وهب بن جناب الکلبی 104 ـ یزید بن لبیط 105 ـ یزید بن زیاد بن مهاصر الکندی 106 ـ یزید بن مفغّل الجعفی.
علامه سید محسن امین عاملی بعد از ذکر اسامی یاران امام حسین علیه السلام که در کربلا شده اند مینویسد: اگر اسامی 30 تن از شهدای اهل بیت(رضوان الله علیهم) را با این تعداد نامبرده شده از اصحاب جمع کنیم، تعداد شهدای حادثه خونین عاشورای حسینی به 136 تن می رسد و با اضافه کردن 3 تن دیگر از شهداء یعنی، قیس بن مسهّر الصیداوی، عبدالله بن بقطر و هانی بن عروه، تعداد آنها، 139 نفر می شوند (رضوان الله تعالی علیهم).
8- تعداد کشتههای سپاه دشمن
درباره کشتههای لشکر عمر بن سعد (لعنت خدا بر او) در جریان نبرد تاریخی و حماسه ساز کربلا که توسط امام حسین(ع) و یاران فداکارش به هلاکت رسیدند، دو نوع روایت به چشم می خورد: در یکی آمار مشخصی از کشته ها دیده می شود و در نوع دیگر، بعضی مورّخان هنگام تشریح جنگ ،تعدادی را که توسط جنگجویان شجاع و سلحشور سپاه امام(ع) به جهنّم فرستاده شدند نام می برند.
ابن سعد می نویسد: «و کان جعفر بن محمد یقول: قتل من اصحاب عمر بن سعد ثمانیه وثمانون رجلا» یعنی؛ جعفر بن محمد(ع) می فرمود: از یاران عمر بن سعد 88 نفر کشته شدند.
خوارزمی می گوید: حرّ بن یزید ریاحی در نبرد خود با دشمن 40 جنگجوی سواره و پیاده را کشت و وهب بن عبدالله نیز طبق روایتی 24 سواره و 12 پیاده را کشت، نافع بن هلال 13 نفر را و… .
مسئله ای که می بایست توضیح داده شود این است که به نظر می رسد، بنا نبوده در جریان حادثه کربلا خون زیادی از دشمنان فریب خورده و جاهل سپاه عمر بن سعد (یزیدیان) ریخته شود، بلکه تمام سعی و تلاش حضرت امام حسین(ع) و یاران شجاع و وفادارش بر هدایت و آگاه نمودن آنان استوار بوده است. چنانکه در صحنه های زیادی از رخداد کربلا این مسئله به چشم می خورد و در غیر این صورت روشن است که امام(ع) که حجت خداست و از قدرت معنوی و جسمانی بی نظیر برخوردار بود در لحظه های کوتاه جنگ می توانست سپاهیان بزدل و ضعیف اموی را به جهنّم واصل کند، ولی حکمت و مصلحت الهی بر این نبوده است. لذا به طور قطع می توان اذعان کرد که در تعداد کشته های دشمن نه آمار مبالغه آمیز غیر قابل قبول است و نه تعداد کم! . به هرحال سنّت الهی و روش و سیره امام حسین(ع) بر اتمام حجت و بیدار نمودن وجدانهای بیمار و خفته مردم نادان قرار گرفته بوده است و از طرف دیگر امام حسین(ع)و یارانش با نهضت تاریخی و جاویدان خود، درسهای رحم و مروّت، شجاعت و مردانگی، عزّت نفس و آزادگی و ایثار و فداکاری را تا قیامت به جهانیان ارائه دادند.چنانکه آن حضرت فرمود:”و لکم فیّ اسوه”یعنیّ؛ در قیام و نهضت من برای شما مردم جهان(مسلمان و غیر مسلمان) الگو و سرمشق است.
9 ـ تعداد سرهای مقدّس و مطهّر شهداء
مورخان و صاحبان مقاتل در این موضوع متّفق القول نیستند.
گروهی می گویند: تعداد سرهای مطهّر شهداء در روز عاشوراء 72 عدد بوده است،
شیخ مفید (ره) می فرماید: «و سرّح عمر بن سعید برأس الحسین علیه السلام و رؤس الباقین من اصحابه و اهل بیته فقطّعت و کانوا اثنین نوسبعین راسا» یعنی؛ عمر بن سعد سر مطهّر امام حسین(ع) و بقیه شهداء را از بدن جدا کرد و جمعا 72 تن می شدند.
ابن شهر آشوب و ابی مخنف می گویند: تعداد آنها 70 تن بوده است و بالاخره گروه سومی از صاحبان مقاتل مانند سید ابن طاووس و سبط بن الجوزی تعداد آنها را 78 و92 عدد دانسته اند.
آنچه که به طور یقین می توان اظهار داشت این است که؛ عمر بن سعد بعد از کشتن امام حسین(ع) دستور داد، سپاهیانش سرهای مطهّر تمامی شهدای اهل بیت و انصار(رضوان الله علیهم) را از بدنهای مطهّرشان جدا سازند و به سوی کوفه حمل کنند و به طور قطع می توان گفت که سرهای شهداء به همراه سر مقدّس و مطهّر سیّد الشهداء (سلام الله علیه) 73 تن بوده است.[طبق نقل مورخین گفته می شود، سر مقدّس علیّ اصغر(عبد الله الرضیع) و حرّ بن یزید ریاحی از بدن جدا نشد].
10 ـ آمار اُسرا و کسانی که از اهل بیت پیامبر(ص) و انصار زنده ماندند
ابومخنف مینویسد: «… و حمل معه بنات الحسین(ع) و اخواته ومن کان من الصبیان وعلی بن الحسین مریض…» یعنی، عمر بن سعد بعد از کشتن امام حسین(ع) و یارانش دستور داد که اهل بیت ایشان وکسانی که زنده مانده بودند را به اسارت درآوردند که در بین آنها دختران حضرت، خواهران و بچه ها نیز بودند و علیّ بن الحسین زین العابدین(ع) بیمار بودند.
ابن قتیبه دینوری می گوید: «حدثنی محمّد بن الحسین بن علیّ علیهما السلام قال: دخلنا علی یزید و نحن اثنی عشر غلاما مغللّین فی الحدید و علینا قمص…» یعنی؛ محمد بن حسین بن علیّ به من فرمودند: ما را در حالی که 12 تن بودیم و غل و زنجیر بر گردنمان گذارده بودند، بر یزید بن معاویه وارد شدیم… .
اینک نام تعدادی از اسرا را که قطعا طبق گزارش مورخان از کربلا به شام و از شام به مدینه برگردانده شدند ذکر می کنیم:
1 ـ امام علیّ بن الحسین زین العابدین(ع) 2 ـ فاطمه بنت الحسین(ع) 3 ـ سکینه بنت الحسین(ع)
4 ـ زینب بنت علیّ (ع) 5 ـ رباب (همسر امام حسین علیه السلام) 6 ـ حسن بن الحسن (معروف بن حسن مثنّی) 7 ـ عمرو بن حسن بن علی 8 ـ قاسم بن عبد الله بن جعفر 9 ـ محمّد بن عقیل الاصغر 10 ـ امام محمّد بن علیّ الباقر(ع) 11 ـ امّ محمد، بنت الحسن(ع) 12 ـ امّ کلثوم 13 ـ عقبه بن سمعان 14 ـ مرقّع بن ثمامه.
لازم به ذکر است که غیر از افراد نامبرده شده، طبق نوشته مورّخان و صاحبان مقاتل، تعدادی موالی (غلامان و کنیزان) نیز زنده ماندند که به همراه اسرا به کوفه برده شدند.
اللّهم اللعن اوّل ظالم ظلم حقّ محمّد وآل محمّد وآخر تابع له علی ذلک… .
منبع : ابنا
————————————————————-
پینوشتها:
1. مجله عربی زبان «رساله الحسین(ع)» در شماره اول و دوم خود، نام 122 کتاب را که پیرامون حادثه کربلا تحریر و تالیف یافته جمع آوری نموده است و همینطور مجله «زن روز» در شماره 1367 نام 72 کتاب فارسی و عربی را که در موضوع کربلا و قیام سیّد الشهدا(ع) است درج کرده است. البته کتابشناسی های فراوانی در این مورد تهیه و چاپ شده که علاقه مندان می توانند به کتاب شناسی تاریخی امام حسین(ع) اثر آقای محمد اسفندیاری مراجعه نمایند. یادآوری می شود دائره المعارفی با مدیریت شیخ محمد صادق کرباسی با عنوان دائره المعارف الحسینیه در دست تهیه است که گفته می شود مجلدات آن بالغ بر 620 جلد خواهد شد. تاکنون 64 جلد آن منتشر شده است.[آدرس اینترنتی موسسه http://fa.hcht.org می باشد] .
2. مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ص 210، ابی مخنف ،تحقیق یوسفی غروی، وقعه الطف، ص85 .
3. خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج1، ص189، و ابن اعثم، الفتوح، ج5، ص16.
4. امین عاملی، اعیان الشیعه «مقتل الحسین(ع)» ، ج1، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ص 588 .
5. مفید، الارشاد، ص203، و بلاذری ، انساب الاشراف ، ج3، ص158 و ابن اعثم، پیشین ، ص49 و خوارزمی، پییشین، ص194 و سبط بن الجوزی، تذکره الخواص، ص215 و ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج3، ص241، و ابن اثیر، الکامل ، ج4، ص20 .
6. سيد ابن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص35 و امین عاملی، اعیان الشیعه، ج1، ص581 .
7. مجله تراثنا ؛شماره 10 ص174 .
8. ابن عساكر، ترجمه الامام الحسین(ع)، ص207 و مسعودی، مروج الذهب، ج3، ص54.
9. مفيد، الارشاد، ج2، ص38 و اللهوف، پیشین، ص37 و ابن اثیر، الکامل، پیشین، ج1، ص589 و مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص335 .
10. ابن قتيبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج2، ص5 .
11. مفید، الارشاد، ص218 .
12. مجله تراثنا، شماره 10، ص170 .
13. ابن اعثم، پیشین، ص120 و خوارزمی ، پیشین، ص320 .
14. مجلسی، پیشین، ج44، ص313 .
15. طبری، تاریخ الامم و الملوک، بخش مقتل الحسین(ع) ، ج5، ص398 و ابن اثیر، پیشین، ج3، ص278 .
16. دینوری ، اخبار الطوال، ص248 .
17. مسعودی، پیشین، ج3، ص61 .
18. مفید الارشاد، ص233 و دینوری، پیشین، ص256 و یعقوبی ، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص243 .
19. خوارزمی ، پیشین، ج2، ص4 و ابن شهر آشوب، پیشین، ج3، ص248 .
20. سید ابن طاووس ، پیشین، ص100 (با ترجمه فهری) و سبط بن الجوزی، پیشین، ص222.
21. مجله تراثنا، ج10، ص177و ابن عساکر، تحقیق محمودی، ص224 .
22. همان، ص92 .
23. امین عاملی، پیشین، ج1، ص601.
24. ابی مخنف، وقعه الطف، تحقیق یوسفی غروی، ص181 الی 183 و تاریخ الیعقوبی، پیشین، ج2، ص243و مفید، الارشاد، ص227
25. سید ابن طاووس، پیشین، ص85.
26. صدوق، الامالی ، ص101.
27. سید ابن طاووس، پیشین، ص25 و ابن شهر آشوب، پیشین، ج3، ص238 .
28. ابن شهر آشوب، پیشین، ص248.
29. مجلسی، پیشین، ص386 .
30. به طور مسلّم می توان روایات منقول از امامان معصوم(ع) را در صورت صحت و نداشتن ضعف سند پذیرفت.
31. ابن عساکر ، تاریخ دمشق، ص228 و مجلسی، پیشین، ج45، ص12 و طبری، پیشین، ج5، ص455 .
32. مجله تراثنا، شماره 10، ص149 تا 157 .
33. امین عاملی، پیشین، ج1 ص610 تا 612 .
34. ابی مخنف، پیشین، ص241 و ابن اعثم، پیشین، ج5، ص202 و مسعودی، پیشین، ج2، ص61
35. خوارزمی، پیشین، ج2، ص47 و مفید، الارشاد، ص248
36. ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص62 .
37. امین عاملی، پیشین، ج1، ص607 .
38. همان و مرحوم طبرسی در اعلام الوری باعلام الهدی، ص250، تعداد شهدای اهل بیت با امام حسین(ع) را 19 نفر می داند.
39. امین عاملی، پیشین، ص610 تا 612.
لازم به ذکر است که در مجله تراثنا (شماره 2) کتابی به نام « تسمیه من قتل مع الحسین(ع) من ولده واخواته واهل بیته وشیعته» تالیف المحدث الفضیل بن الزبیر الکوفی الاسدی ، از اصحاب امام باقر و امام صادق “علیهما السلام” به چاپ رسیده است که در آن نام 107 تن از شهداء را ذکر کرده است .
40. مجله تراثنا، شماره 10، ص181 و مسعودی، پیشین، ج3، ص63 .
41. خوارزمی، پیشین ، ج2، ص11 و ابن شهر آشوب، پیشین، ج3، ص250 .
42. مفید، الارشاد، ص243 و خوارزمی ، پیشین ، ص258 .
43. ابن شهر آشوب، پیشین، ج3، ص259 و ابی مخنف، پیشین، ص258 .
44. سید ابن طاووس، پیشین، ص143 .
45. ابی مخنف، پیشین، ج4، ص8 .
46. ر. ک. به اللهوف ، پیشین، ج2 و مجله تراثنا ، شماره 2 و اعیان الشیعه، ج1.