الوعد الصادق - هدر وب سایت وعده صادق

مهدی «عج‏»؛ روح حج

روح حج، ولایت است و در عصر غیبت‏بین این عمل عبادی سیاسی و امام مهدی (علیه‏السلام) پیوندی عمیق وجود دارد.  در این نوشتار، ضمن بررسی پیوند آغازین و نهایی «حج و ولایت‏» ، و «کعبه و امامت‏» به جلوه‏هایی از پیوند آن سرزمین مقدس با امامت‏خصوصا امام زمان (علیه‏السلام)، اشاراتی بیان شده است.

 

بخش اول

اشاره:

روح حج، ولایت است و در عصر غیبت‏بین این عمل عبادی سیاسی و امام مهدی (علیه‏السلام) پیوندی عمیق وجود دارد.  در این نوشتار، ضمن بررسی پیوند آغازین و نهایی «حج و ولایت‏» ، و «کعبه و امامت‏» به جلوه‏هایی از پیوند آن سرزمین مقدس با امامت‏خصوصا امام زمان (علیه‏السلام)، اشاراتی بیان شده است.

ای حریم کعبه، محرم بر طواف کوی تو

من به گرد کعبه می‏گردم به یاد روی تو

گرچه بر محرم بود بوییدن گل‏ها، حرام

زنده‏ام من ای گل زهرا زفیض بوی تو

اشک‏ها از هجر تو نم نم چو زمزم شد روان

کی رسد این تشنگان را قطره‏ای از جوی تو (1)

حج که از فرایض بزرگ اسلام (2) و اعظم شعائر دین و ارزش‏مندترین اعمال برای قرب به خدا است، (3) رکن وثیق و حبل متینی است که میراث فرشتگان و پیامبران (4) و شجره‏ی طوبای ابراهیم در طور سینای مکه است (5) و فرزند برومندش اسماعیل (علیه‏السلام) نیز عهده‏دار وظیفه‏ای می‏شود (6) تا همگان به این میقات آیند و در جای جای آن حرم و حریم پاک و کانون نور، با پیوند با روح آن، یعنی «ولایت‏» (7) ، ضمن پذیرفته شدن اعمال، و نائل شدن به کمال، جان تشنه را سیراب، و رخسار خسته را طراوت بخشند .

حج، که با وجود یک عبادت بودن، جامع چندین عبادت است (8) و هیچ عمل و عبادتی همپایه‏ی او نیست (9) و بهایی جز رضوان و بهشت جاوید ندارد، (10) با این حال، اگر شخصی، همه‏ی عمرش را در به جا آوردن آن سپری کند، ولی به روح آن، آگاه نباشد، حج او فاقد ارزش و اعتبار است . (11)

اصولا ارکان و احکام دین، دارای شرایطی است . که رعایت آن‏ها، سبب صحت آن‏ها می‏شود . حج نیز چنین است . انسان، برای صحیح بودن حج‏اش باید شرایط آن را رعایت کند، ولی نسبت‏به روح آن، یعنی معرفت امام، همواره باید ملتزم بود . (12)

بنابراین، حج‏بدون «ولایت‏» ، طواف بدون «امامت‏» ، حضور در عرفات بدون «معرفت‏» ، قربانی در منی بدون فداکاری در راه «ولی زمان‏» ، رمی جمره بدون دور کردن صفات رذیله‏ی مخالف با راه «امام زمان‏» ، سعی بین صفا و مروه، بدون سعی در صراط صفا و مروت و بی کوشش در شناخت‏بهتر و اطاعت امام، بی‏حاصل است و سودی ندارد . ساده‏ترین عمل در حرم امن الهی، نظر به کعبه است، که ثواب نیز دارد، (13) لکن بر اساس این که کلمه‏ی توحید، به شرط ولایت، حصن امن و دژ نجات است، (14) نگاه هماهنگ با ولایت و عارفانه به کعبه نیز مایه‏ی بخشش گناه و پایه‏ی نیل به مقامات است . امام صادق (علیه‏السلام) می‏فرماید:

من نظر الی الکعبة بمعرفة فعرف من حقنا و حرمتنا مثل الذی عرف من حقها و حرمتها غفرالله ذنوبه و کفاه هم الدنیا والآخرة (15) ; هر کس با معرفت و شناخت‏به کعبه بنگرد و حق و حرمت ما را مثل همان که از حق و حرمت کعبه می‏شناسد، بشناسد، خداوند، گناهان‏اش را می‏آمرزد و او را از اندوه دنیا و آخرت کفایت می‏کند .

از این رهگذر، معنای حدیثی که درباره‏ی محبوبیت‏سرزمین مکه و همه‏ی آن چه در فضای آن، اعم از خاک و سنگ و درخت و کوه و آب (16) است، روشن خواهد شد; یعنی، منطقه‏ی حرم که ادراک حق و حرمت آن آمیخته به عرفان حق ولایت و امتثال آثار ولا است، محبوب‏ترین چیزها خواهد بود و چیزی همتای محبوبیت آن نیست .

دل، بی تو، تمنا نکند کوی منی را

زیرا که صفایی نبود بی تو، صفا را

باز آی که تا فرش کنم دیده به راهت

حیف است که بر خاک نهی، آن کف پا را

به عبارت دیگر، کعبه و حرمت‏اش، زمزم و شرافت‏اش، صفا و مروه و صفایش، قربان گاه و تقوای قربانی‏اش، رمی جمرات و طرد شیطان‏اش، عرفات و نیایش خالصانه‏اش، سرزمین حرم با همه‏ی برکات‏اش، در پرتو ولایت و امامت رسول خدا و اهل بیت (علیهم‏السلام) است. اگر کعبه به همه‏ی شرافت‏ها مزین است، روح عمل و مناسک آن، ولایت و امامت و شناخت امام و خضوع در برابر او است . (17)

از این رو، آن گاه که فضائل امیرمؤمنان امام علی (علیه‏السلام) مطرح شد و عده‏ای خود را برتر می‏پنداشتند، خداوند، در بیان برتری آن حضرت به عنوان برجسته‏ترین مصداق اهل ایمان و جهاد فرمود: «اجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن آمن بالله والیوم الآخر و جاهد فی سبیل الله لایستوون عندالله‏» ; (18) آیا سیراب کردن حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام را همانند کسی پنداشته‏اید که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و در راه خدا جهاد می‏کند؟ [نه، این دو] نزد خدا یکسان نیستند . (19)

بنابراین، علم و عمل به این مطالب، بسیار مغتنم است; یعنی، کسانی که به حج مشرف می‏شوند، باید بدانند که حج . اسراری دارد و یکی از آن اسرار، هماهنگ بودن افکار و اعمال با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) است تا حج کاملی انجام دهند و روح شان متعالی گردد .چنین نیست که اگر مستطیعی به مکه رود و حج گذارد، بدون آگاهی از اسرار آن، حج واقعی و کاملی را اقامه کرده باشد! امام سجاد (علیه‏السلام) به «شبلی‏» که از اسرار بی خبر بود، فرمود: «. . . بنابراین، تو، نه به میقات رفته‏ای، نه احرام بسته‏ای، . . .» . (20)در این روایت، سخن از نفی «کمال‏» است، نه نفی «صحت‏» . ممکن است‏حج چنین کسی، صحیح باشد و قضا کردن نخواهد و در ظاهر، ذمه‏اش بری شده باشد، لکن به جهت‏بی خبری از اسرار، در همان سیرت متعالی نشده، باقی مانده باشد . (21)

بنابراین، روح آهنگ و قصد خانه‏ای که به سوی آن ره می‏سپاری، «ولایت‏» است و میان آن دو، پیوندی عمیق است، و زائر، در تمام نقاط این حرم، خصوصا کعبه، و تمام لحظه‏های به جای آوردن مناسک آن، خصوصا طواف، شمیم دل نواز و جان فزای عطر امامت و ولایت را با جان احساس می‏کند . در این جا، به نمونه‏هایی از پیوندهای حج و ولایت، کعبه و امامت، اشاره می‏شود .

1 – امامت و بنای کعبه

این بنای توحید را پیامبری تجدید بنا و احیا کرد که بعد از ابتلائات فراوانی که همه در سمت و سوی حج است (22) ، به مقام رفیع امامت رسید . خداوند تبارک و تعالی در این خصوص می‏فرمایند: «و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما» ; هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسائل گوناگونی آزمود، و او، به خوبی، از عهده‏ی این آزمایش‏ها بر آمد، خداوند به او فرمود: «من، تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم .» (23) .

آری، کعبه، به دست ابراهیم خلیل الرحمان که امام است، تجدید بناء شد و سکه‏ی حج‏به نام او ضرب شد و این مراسم را «حج ابراهیمی‏» نامیدند . لذا وارث او، امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، به هنگام ظهور، در کنار کعبه، به تمام عالمیان صلا دهد که «هر کس می‏خواهد با من درباره‏ی ابراهیم گفت و گو کند، بداند که من نزدیک‏ترین مردم به ابراهیم هستم .» . (24)

2 – امام مولود کعبه

تنها کسی که در این عالم خاکی، در میان کعبه، پا به عرصه وجود گذاشته است، امیرمؤمنان حضرت علی‏ابن ابی طالب (علیه‏السلام) است که با تولدش، پرده از راز و رمز شرافت و قداست این خانه بر می‏دارد . (25) این فضیلت‏بزرگ را قاطبه‏ی محدثان و مورخان شیعه و دانشمندان علم انساب، در کتاب‏های خود نقل کرده‏اند . در میان دانشمندان اهل تسنن نیز گروه زیادی به این حقیقت تصریح کرده‏اند و آن را یک فضیلت‏بی نظیر خوانده‏اند . (26)

حاکم نیشابوری می‏گوید: «ولادت علی در داخل کعبه، به طور تواتر به ما رسیده است .» . (27) آلوسی بغدادی، صاحب تفسیر معروف می‏نویسد: «تولد علی در کعبه، در میان ملل جهان، مشهور و معروف است و تا کنون کسی به این فضیلت دست نیافته است .» . (28) زائری که بر گرد این خانه طواف می‏کند و رو به سوی آن نماز می‏گزارد، باید معترف به این فضیلت‏باشد که نمودی از پیوند این دو است . (29)

3 – امام، مطهر کعبه

یکی دیگر از جلوه‏های پیوند حج‏با ولایت، پاک سازی مرکز توحید از بت‏ها، به دست امیرمؤمنان است . بت‏شکنی که آیین ابراهیمی است، یک بار دیگر در سال هشتم هجری، بعد از فتح مکه صورت گرفت .شاعر سخنور حله، «ابن العرندس‏» که از شاعران قرن نهم اسلامی است، در قصیده‏ی خود در باره‏ی این فضیلت چنین می‏گوید:

وصعود غارب احمد فضل له

دون القرابة والصحابة افضلا

صعود علی (علیه‏السلام) بر دوش احمد (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) فضیلتی است‏برای او . این فضیلت، غیر از خویشاوندی و هم‏نشینی است . علامه‏ی امینی، (رحمة‏الله علیه)، نیز این فضیلت را از زبان بیش از چهل تن از محدثان و تاریخ نگاران پیروان مکتب خلفا نقل می‏کند . (30)

4 – امام، مبلغ حج

تبلیغ آیات سوره‏ی برائت از سوی امیرمؤمنان (علیه‏السلام) در سال نهم هجری، جلوه‏ای دیگر از این پیوند است . تقریبا، تمام مفسران و مورخان، اتفاق نظر دارند که هنگامی که آیات نخستین سوره‏ی برائت، قبل از فرا رسیدن مراسم حج، نازل شد، پیامبر اسلام (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) برای ابلاغ این فرمان که در باره‏ی وضع باقی مانده‏ی مشرکان بود، آن را به ابوبکر داد تا درموقع حج، در مکه، برای عموم مردم بخواند، ولی آن را گرفت و به امام علی (علیه‏السلام) داد و او مامور ابلاغ آن گردید . ایشان هم در مراسم حج، آن آیات نورانی را ابلاغ کرد . (31)

از این که امام علی (علیه‏السلام) در مراسم حج آن سال شرکت می‏کند و علاوه بر ابلاغ آیات نورانی قرآن کریم، خطبه می‏خواند (32) و مردم را از حج جاهلی، نهی، و به حج ابراهیمی دعوت می‏کند، در می‏یابیم که میان حج و ولایت، ارتباط مستقیمی وجود دارد .

5 – آخرین حج و ولایت

بارزترین جلوه‏ی این پیوند در «حجة‏الوداع‏» تجلی دارد . از این که پیامبر اکرم (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) ماموریت می‏یابد که مناسک حج و خلافت و ولایت و امامت‏بلافصل خود را در آخرین سفر حج، به سمع و نظر جهانیان برساند، در می‏یابیم که این دو، پیوندی ناگسستنی دارند .

شکافنده‏ی دانش‏ها، امام محمد باقر (علیه‏السلام) در این باره می‏فرمایند: رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) از مدینه، عازم سفر حج‏شد، در حالی که همه‏ی احکام دین، غیر از حج و ولایت را رسانده بود . جبرییل (علیه‏السلام) نزد او آمد و عرضه داشت: «ای محمد! خداوند بلند مرتبه، سلام‏ات می‏رساند و می‏فرماید: من، هیچ پیامبری از پیامبران‏ام و رسولی از فرستادگان‏ام را قبض روح نکردم مگر بعد از کامل کردن دین‏ام و تاکید بر حجت‏ام . از دین تو، دو فریضه باقی مانده که ابلاغ آن بر قوم‏ات، لازم است:

فریضه‏ی حج و فریضه‏ی ولایت و خلافت‏بعد از خودت . من، زمین‏ام را از حجت‏ام خالی نگذاشتم و هرگز خالی نخواهم گذاشت . خداوند به شما امر می‏کند که حج را به قوم‏ات ابلاغ کنی و خود، حج‏به جا آوری و هر که از مردم مدینه و اطراف آن و عرب، استطاعت دارد، با تو حج گزارد و از نشانه‏های حج‏شان به آنان بیاموزی، مانند آن چه که از نمازشان و زکات شان و روزه شان به ایشان آموختی . . .» . (33)

رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) به آخرین حج می‏رود و همان طوری که درباره‏ی نماز فرموده بود: «صلوا کما رایتمونی اصلی‏» (34) در این حج نیز می‏فرماید: «خذوا عنی مناسککم‏» (35) منتها در ابلاغ پیام مهم‏تر، از توطئه‏ی مخالفان و دشمنان و سرپیچی آنان بیم دارد که پیک وحی از سوی خداوند متعال می‏فرماید:

«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس‏» ; ای پیامبر! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان و اگر نرسانی، رسالت او را انجام نداده‏ای و خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم نگاه می‏دارد . (36)

پیامبر نیز در سرزمین «غدیر خم‏» ، مردم را جمع کرد و امیرمؤمنان را به عنوان ولی و خلیفه‏ی بلافصل خود معرفی کرد و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه‏» . (37) امین وحی الهی نازل شد و این آیه را بر پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) خواند: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» (38) ; امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت‏خود را بر شما تکمیل، و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم .

با توجه به این مطالب، بر حاجی فرض است، علاوه بر انجام دادن فریضه‏ی حج، به روح آن، یعنی فریضه‏ی ولایت توجه داشته باشد; چرا که تمام مناسک حج، نشانی به سوی ولایت است و اگر توام با آن نباشد، ارزشی ندارد .

اکنون، سر این که چرا به هنگام طواف، باید بین خانه و مقام بود، و چرا نماز طواف را پشت‏سر مقام ابراهیم (علیه‏السلام) خواند، روشن می‏شود; زیرا، این رموز، به ما می‏آموزد، طوافی با ارزش است که ما بین توحید و امامت‏باشد . نیز نباید جلوتر از مقام ایستاد، چون، سبقت‏بر امام، ما را به وادی حیرت و ضلالت می‏کشاند . همان طوری که به ما دستور داده‏اند، برای نماز، جلوی قبر مطهر امام نمی‏توان ایستاد . (39)

اگر کعبه، مطاف خاکیان است

ویا گر قبله‏ی افلاکیان است

طواف کعبه و دل‏های عشاق

به گرد مهدی صاحب الزمان است (40)

6 – عرفه و عرفان ولایت

روز عرفه، ظرف مناجات و نیایش، (41) و عرفه، سرزمین اشک و دعا (42) برای یافتن معرفتی عمیق‏تر است . ادعیه‏ی شیعه، سرتاسر معارف ناب و درس‏های بسیار جامعی را در بر دارد . در بخشی از دعای عرفه سید الساجدین و زین العابدین (علیه‏السلام) این چنین آمده است: پروردگارا! تو، برای هر عصری، امامی شایسته ذخیره کرده‏ای که به دست او، آن چه را دیگران از بین برده‏اند، احیا کنی . خدایا! او را تایید کن و ما را از کسانی قرار ده که اوامرش را امتثال می‏کنند . . . (43)

عرفان به ولایت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) انسان را از زندگی جاهلی می‏رهاند و سبب می‏شود که حج‏اش نیز جاهلی نباشد . اگر کسی امام زمان‏اش را نشناسد، علاوه بر مرگ جاهلی، زندگی جاهلی دارد . لذا همواره باید دعا کرد که: «. . . اللهم عرفنی حجتک; فانک ان لم تعرفنی حجتک، ضللت عن دینی; (44) خدایا، حجت‏ات را به من بشناسان، که اگر حجت‏خود را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‏شوم .» .

معرفت و ارادت به «ولایت‏» ، بسیار مهم و با ارزش است . امام صادق (علیه‏السلام) می‏فرماید: «ما نبی‏ء نبی قط الا بمعرفة حقنا و بفضلنا علی من سوانا; (45) هیچ پیامبری به نبوت نرسید، مگر از طریق معرفت نسبت‏به حق ما و برتری دادن ما بر غیر ما» .

وقتی نبوت که از عالی‏ترین منصب‏های الهی است، به این سبب حاصل شده باشد، جز این است که عالی‏ترین اسرار حج، توام با ولایت‏باشد؟ در برخی از احادیث، مصداق آیه‏ی شریف «ومن دخله کان آمنا (46) » را افرادی بیان فرموده که داخل حصن حصین اعتقاد و التزام به ولایت و امامت‏شده باشند . این، به نوبه‏ی خود، جلوه‏ای از پیوند حج و ولایت است .

امام صادق (علیه‏السلام) در پاسخ پرسش از معنای آیه‏ی شریف «فیه آیات بینات مقام ابراهیم و من دخله کان آمنا» فرمود: «اطلاق آن، مراد نیست; زیرا، ملحدان و صاحبان عقاید باطل نیز در آن جا داخل می‏شوند و حال آن که در امان نیستند، بلکه مراد، کسانی هستند که هم عارف به حق ما باشند و هم جایگاه والای کعبه را بشناسند . این افراد، اگر داخل کعبه شوند از گناهان خود پاک شده و دنیا و آخرت آنان کفایت‏خواهد شد .» . (47)

7 – حج، میعاد با ولایت

طواف بر گرد سنگ‏های کعبه، مقدمه‏ی آن چیزی است که ائمه (علیهم‏السلام) ما را به آن امر فرموده‏اند . (48)

کعبه‏ی سنگ، نشانی است که ره گم نشود

حاجی! احرام دگر بند، ببین یار کجاست

امام محمدباقر (علیه‏السلام) با مشاهده‏ی طواف کنندگان کعبه می‏فرماید: «در جاهلیت هم، این چنین، هفت دور بر گرد این کعبه می‏گشتند . مردم، مکلف اند اطراف این سنگ‏ها بگردند و پس از آن نزد ما آمده، مودت و نصرت و آمادگی شان را بر ما عرضه کنند .» . (49)

سپس حضرت (علیه‏السلام) به سخن حضرت ابراهیم (علیه‏السلام) که در قرآن آمده، استشهاد کرد و آن را تلاوت فرمود: «فاجعل افئدة من الناس تهوی الیهم‏» (50) ; پروردگارا! تو، دل‏های گروهی از مردم را متوجه آنان ساز .

در روایت دیگری امام باقر (علیه‏السلام) به «قتادة‏بن دعامه‏» معروف به «فقیه اهل بصره‏» ، ضمن استشهاد به این آیه‏ی شریف می‏فرماید: «مراد، تمایل قلب‏ها به سمت کعبه نیست . اگر چنین بود، باید با ضمیر مفرد (الیه) می‏فرمود و نه جمع (الیهم). به خدا سوگند! آن که ابراهیم فرا خواند تا قلب‏ها به سوی او متمایل شود، ماییم . . .» (51)

خدای سبحان، بعد از آن که جای خانه را برای ابراهیم آماده ساخت تا او، آن خانه را بنا کند، به او فرمود: «و اذن فی الناس الحج‏یاتوک رجالا و علی کل ضامر یاتین من کل فج عمیق‏» (52) ; مردم را دعوت عمومی کن تا پیاده و سواره بر مرکب‏های لاغر، از هر راه دوری به سوی تو بیایند .نکته‏ی بسیار دقیق و ظریف، در کلمه‏ی «یاتوک‏» نهفته است . مردم، حج مشرف شوند، اما نه «یاتونا» (به سوی ما)، بلکه «یاتوک‏» (به سوی تو) که ولی زمان هستی .

گویا، حج، مقدمه‏ای برای رفتن و حاضر شدن در محضر ولی زمان (علیه‏السلام) است . پنجمین پیشوای حق بعد از نبی (صلی الله علیه وآله) می‏فرماید: «مردم، فرمان داده شده‏اند تا نزد این سنگ بیایند و برگرد آن‏ها طواف کنند و سپس نزد ما آیند و دوستی و نصرت خود را اعلام کنند .» (53) ; یعنی، زمینه‏ی «حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر» (54) را فراهم کنند .

اگر محتوای حج و روح کعبه، حضور و اعلام آمادگی نزد معصوم (علیه‏السلام) نباشد، مکه، همان بازار عکاظ، و کعبه، جایگاه بت‏ها و تولیت آن، در شب نشینی مستانه با مشک شراب معاوضه می‏شود . (55) این مسئله‏ی پر رمز و راز، «حج ابراهیمی‏» را از «حج جاهلی‏» امتیاز می‏بخشد . امام محمد باقر (علیه‏السلام) درباره‏ی ملاقات امام عصر و اعلام آمادگی بر حمایت و اطاعت، می‏فرماید:

فعال کفعال الجاهلیة! اما – والله! – ما امروا بهذا و ما امروا الا ان یقضوا تفثهم ولیوفوا نذورهم! فیمروا بنا فیخبرونا بولایتهم ویعرضوا علینا نصرتهم; (56) این اعمال، مانند اعمال زمان جاهلیت است! آگاه باشید! به خدا سوگند! مردم، به حج مامور نشدند و مامور نگشتند، مگر این که مناسک حج و حلق و تقصیر به جا آوردند و به عهد و نذرهای خویش وفا کنند و بر ما بگذرند و ولایت و محبت‏شان را به ما اطلاع دهند و نصرت و یاری خود را بر ما عرضه دارند .

حرم و زمزم و صفا باشد

از صفای تو با صفا، مهدی! (57)

8 – تمامیت‏حج

درباره‏ی اتمام حج و عمره که در آیه‏ی شریف «واتموا الحج والعمرة لله‏» (58) بدان امر شده، گذشته از بحث‏های فقهی، در برخی از روایات، زیارت و لقای امام (علیه‏السلام) به عنوان متمم حج‏بیان شده است .شکافنده‏ی علوم، امام محمد باقر (علیه‏السلام) در این خصوص می‏فرمایند: «تمام الحج لقاء الامام (59) ; تمامیت‏حج، دیدار با امام است .» .

ای خوش آن روز که به تو گردد مقبول

در بر خالق یک تا به دو صد تحسینم

ای خوش آن روز که در آخر برنامه‏ی حج

وصل روی تو دهد ای مه تسکینم

امام جعفر صادق (علیه‏السلام) دراین خصوص می‏فرماید: «اذا حج احدکم فلیختم حجه بزیارتنا; لان ذاک من تمام الحج; (60) هنگامی که، یکی از شما، حج انجام داد، حج‏اش را به زیارت ما ختم کند; زیرا، زیارت ما، از (نشانه‏های) تمامیت‏حج است .» .

وقتی یحیی بن یسار، بعد از حج، به محضر ولی زمان‏اش امام جعفر صادق (علیه‏السلام) بار می‏یابد، حضرت (علیه‏السلام) می‏فرمایند: «حاج بیت الله و زوار قبر نبیه و شیعة آل محمد! هنیئالکم; (61) حاجیان خانه‏ی خدا و زائران قبر پیامبر او و شیعه آل محمد! گوارا باد بر شما .» . از این فرمایش، به دست می‏آید که اگر انسان، محضر ولی زمان‏اش را درک کند، شیعه و زائر حقیقی و حاجی واقعی است .

ذریح محاربی که جایگاه ویژه‏ای نزد امام صادق داشته و دارای کتاب بوده است، می‏گوید: به آن حضرت (علیه‏السلام) عرض کردم: «خداوند، در قرآن کریم، مرا مامور به کاری کرده که من دوست دارم آن را انجام دهم .» . امام صادق (علیه‏السلام) پرسیدند: «آن کار چیست؟» .

عرض کرد: «این فرموده‏ی خداوند عزوجل که «ثم لیقضوا تفثهم ولیوفوا نذورهم‏» .» . (62) آن حضرت فرمود: منظور از «لیقضوا تفثهم‏» تشرف به حضور امام است و مراد از «ولیوفوا نذورهم‏» انجام دادن مناسک حج است .

عبدالله بن سنان که این روایت را از ذریح محاربی نقل می‏کند، می‏گوید: به خدمت امام صادق (علیه‏السلام) شرف یاب شدم و عرض کردم: «آیه‏ی «ثم لیقضوا تفثهم ولیوفوا نذورهم‏» را برای‏ام معنا کنید .» . آن حضرت فرمود: «به معنای کوتاه کردن موی شارب و چیدن ناخن و مانند آن است .»

عرض کردم: «ذریح محاربی، از شما روایت کرد که مراد از «لیقضوا تفثهم‏» لقای امام، و مراد از «ولیوفوا نذورهم‏» انجام دادن آن مناسک است .» . امام صادق (علیه‏السلام) فرمود: «هر دو نفر شما، راستگو و صادق‏اید، لکن قرآن کریم، همان گونه که ظاهری دارد، باطنی هم دارد که کسی جز ذریح (و امثال او) تحمل آن را ندارد . (63) » .

چو جان شود محرم، به تن احرام‏گیری

کز وعده‏ی دیدار جانان کام‏گیری

وز زمزم چاه زنخدان جام‏گیری

بوسی حجر خال لب لعل نگاران (64)

آن چه در ایام حج مهم است، هماهنگ بودن با امام عصر (علیه‏السلام) است . اگر امام زمان، محرم به احرام نشد و برای نابود کردن ریشه ظلم و فساد، از مکه به سوی کوفه خارج شد، کسانی که در لباس احرام می‏مانند و حاضر به یاری او نیستند، محرم واقعی و محرم اسرار نیستند، و حتی خداوند از خراب شدن کعبه بر سر آنان ابا ندارد .

شیخ صدوق در پاسخ این سؤال که «چرا خداوند، کعبه را از تهاجم سپاه ابرهه مصون داشت، اما مانع ویرانی کعبه به دست‏حجاج (65) نشد؟» ، می‏نویسد: حرمت کعبه، برای آن است که دین محفوظ بماند و حافظ دین، امام معصوم (علیه‏السلام) است . ابن زبیر، امام زمان خویش را نشناخت و او را یاری نکرد، بلکه خود داعیه‏ی رهبری داشت . از این رو، به کعبه هم که پناه برد، خداوند به او پناه نداد، اما ابرهه، برای ویران کردن قبله و از بین بردن مطاف آمده بود، لذا خداوند به او امان نداد . (66)

از این حادثه، قدر امام و حرمت ولایت و عزت خلافت، به خوبی، دانسته می‏شود . حرمت‏حرم و بلد امین، به صاحب ولایت است . در عرفاتی که امام نباشد، معرفتی نیست; در مشعری که امام نباشد، شعوری نیست; در منی اگر امام نباشد، شیطان واقعی رمی نمی‏شود; اگر کنار آب زمزم، امام نباشد، نشانه‏ی حیات واقعی نیست، بلکه سراب است گرچه حیات هر زنده‏ای وابسته به آب است (من الماء کل شی‏ء حی) (67) ولی حیات انسانی و معنوی، معرفت امام است (دعاکم لما یحییکم) (68) و خدا و رسول‏اش، ما را برای این حیات خوانده‏اند و بر ما وظیفه‏ای جز اجابت نیست . (69)

کعبه‏ی حق طلبان، قبله‏ی ارباب نیازی

مشعر اهل وفا، مروه‏ی اصحاب صفایی (70)

خوشابه حال زائری که قبل از سفر و در طول این سفر، به عشق دیدار کعبه‏ی مقصود و قبله‏ی موعود، زمزمه کنند که: «اللهم! ارنی الطلعة الرشیدة والغرة الحمیدة واکحل ناظری بنظرة منی الیه; خدایا! آن چهره‏ی زیبا و ارج‏مند و پیشانی درخشان و نورانی را به من بنما و سرمه‏ی وصال دیدارش را به یک نگاه به دیدگان‏ام بکش .» ; (71) زیرا، روح حج، زیارت کعبه‏ی دل است، نه کعبه‏ی گل، و کعبه‏ی دل ما، همه ساله، در حج‏حضور دارند .

آمدم این جا که یار خویش را پیدا کنم

دیده را از نور روی ماه او بینا کنم

آمدم این جا که رد پای مولا را مگر

در کنار زمزم و رکن و حجر پیدا کنم

آمدم این جا که، تا شاید به هنگام طواف

او طواف کعبه و من طوف آن مولا کنم

آمدم این جا که با دیدار روی ماه او

عقده‏های قلب پر اندوه خود را وا کنم

بعد از این مپسند – یارب – با دو صد اندوه و غم

باز هم از دوری او دیده را دریا کنم (72)

پی نوشتها:

1) نغمه‏های ولایت، سید رضا مؤید، ص 271 .

2) امام صادق (علیه‏السلام) : «لیس شی افضل من الحج الا الصلاة و فی الحج هنا صلاة‏» .(وسائل الشیعة، ج 8، ص 77، ح 2).

3) جواهر الکلام، ج 17، ص 214 .

4) علل الشرایع‏کتاب الحج، ص 399; کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 159 .

5) حج: 27 .

6) بقره: 125 .

7) امام جعفر صادق (علیه‏السلام) «بنی الاسلام علی خمس: علی الصلاة والزکاة والصوم والحج والولایة و لم یناد بشی‏ء کما نودی بالولایة‏» .(اصول کافی، ج 2، ص 21). در روایت دیگری، زراره، از امام صادق (علیه‏السلام) می‏پرسد: «ای شی‏ء من ذالک افضل؟» . فقال: «الولایة افضل; لانها مفتاحهن، والوالی هو الدلیل علیهن . . .» .(وسائل الشیعة، ج 1، ب 1، ح 2). لذا هشتمین حجت‏خدا، امام رضا (علیه‏السلام) در بیان مقامات امامت، اشاره‏ای به این مطلب می‏کند و می‏فرماید «. . . بالامام تمام . . . الحج; تمامیت‏حج‏به وسیله‏ی امام است .» .(کافی، باب نادر جامع فی فضل الامام وصفاته، ج 1، ص 256، ح 1).

8) جواهرالکلام، ج 17، ص 214 .

9) امام صادق (علیه‏السلام) : «. . . ما یعدله شی‏ء . . .» (وسائل الشیعة، ج 8، ص 78، ح 7 و ص 77، ح 3).

10) مستدرک الوسائل، ج 8 ، باب 24، ح 22 .

11) امام صادق (علیه‏السلام) : «. . . اما لو ان رجلا قام لیله و صام نهاره و تصدق بجمیع ماله و حج جمیع دهره و لم یعرف ولایة ولی الله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته الیه . ما کان له علی الله جل و عز فی ثوابه و لا کان من اهل الایمان . . .» .(اصول کافی، ج 2، ص 23) .

فقیه و محدث عالی مقام، شیخ حر عاملی (رحمة‏الله‏علیه) در وسائل الشیعة، بابی را تحت همین عنوان قرار داده است: «باب بطلان العبادة بدون ولایة الائمة (علیهم‏السلام)، و اعتقاد امامتهم‏» ، (ج 1، ص 118، ب 29) و در آخر می‏فرمایند: «والاحادیث فی ذالک کثیرة جدا» .

12) امام باقر (علیه‏السلام) : «بنی الاسلام علی خمس . . . فجعل فی اربع منها رخصة و لم یجعل فی الولایة رخصة . . . و من لم یکن عنده مال فلیس علیه حج و من کان مریضا، صلی قاعدا وافطر شهر رمضان . والولایة صحیحا کان او مریضا، او ذا مال او لامال له فهی لازمة .» .(خصال، باب پنج گانه، ح 21; وسائل الشیعة، ج 1، ب 1، ح 24). در حقیقت، همان طوری که امام صادق (علیه‏السلام) فرمودند، آغاز و انجام حج و سایر عبادات، معرفت‏به ولایت است: «. . . فاتحة ذالک کله معرفتنا و خاتمته معرفتنا .» .(بحارالانوار، ج 27، ص 202).

13) النظر الی الکعبة العبادة; (وسائل الشیعة، ج 9، ص 364).

14) بحارالانوار، ج 3، ص 7; صهبای حج، آیة‏الله جوادی آملی، ص 240 – 241 .

15) وسائل الشیعة، ج 9، ص 364 .

16) وسائل الشیعة، ج 9، ص 349 .

17) صهبای حج، ص 241 .

18) توبه: 19 .

19) برای اطلاع بیش‏تر درباره‏ی این فضیلت و مشخصات مدارک اهل سنت، به کتاب احقاق الحق، ج 3، ص 122 – 127 مراجعه شود .

20) مستدرک الوسائل، ج 10، ص 166 .

21) ر . ک: بحارالانوار، ج 46، ص 261; مناقب، ج 4، ص 234 و 235; صهبای حج، ص 335 – 341 .

22) در این زمینه، روایات گوناگونی وارد شده است که به برخی اشاره می‏شود:

الف) ولادت حضرت اسماعیل (علیه‏السلام) در سن پیری حضرت ابراهیم و بردن او و مادرش به سرزمین مکه، (بحارالانوار، ج 12، ص 113).

ب) ماموریت ذبح اسماعیل (علیه‏السلام). (مجمع البیان، ج 1، ص 200 . البته در روایت دیگری آمده است که حضرت ابراهیم (علیه‏السلام) پس از رسیدن به مقام امامت، ماموریت ذبح را دریافت می‏کند .(بحارالانوار، ج 12، ص 125).

ج) بنای کعبه و انجام دادن مناسک حج .(مجمع البیان، ج 1، ص 200 . ر . ک: مجله‏ی میقات حج، ش 32، ص 197، مقاله‏ی آقای سیدجواد ورعی، پیوند حج‏با امامت و ولایت).

23) بقره: 124 .

24) امام باقر (علیه‏السلام) : . . . والقائم یومئذ بمکة، عند الکعبة مستجیرا بها یقول: «. . . و من حاجنی فی ابراهیم فانا اولی الناس بابراهیم .. . . (بحارالانوار، ج 52، ص 305).

25) جنة‏الماوی، آیة‏الله کاشف الغطاء، ص 305 ; کرامات معصومیه، علی اکبر مهدی پور، ص 5 .

26) ر . ک: مروج الذهب، ج 2، ص 349 ; شرح الشفاء، ج 1، ص 151 .

27) مستدرک حاکم، ج 3، ص 483 .

28) شرح قصیده‏ی عبدالباقی افندی، ص 15، (به نقل از فروغ ولایت، ص 35).

29) کعبه‏ای که ارکان آن به دست آدم صفی الله، و قواعد آن توسط قهرمان توحید، ابراهیم خلیل الله، مستحکم گردید، به خاطر مادر امام، دیوارش شکافته می‏شود و ولی خدا در خانه‏ی خدا متولد می‏شود، چرا که ارزش هر چیزی به پایه‏ها و ارکان آن است . و ائمه (علیهم‏السلام) در زیارت جامعه به «ارکان البلاد» معرفی شده‏اند . لذا رکن کعبه و مکه امام است و رکن عالم موجود در این عصر، حضرت مهدی (علیه‏السلام) است که امام صادق (علیه‏السلام) می‏فرماید: «لوبقیت الارض بغیر امام لساخت، (کافی، کتاب الحجة باب ان الارض لاتخلوا من حجة).

30) مسند، احمد بن حنبل، ج 1، ص 136، ح 645 ; جامع الاحادیث، ج 16، ص 272، ح 7927 ; المصنف، ج 8 ، ص 534 ، ح 9 و .. . (به نقل از الغدیر، ج 7، ص 10 – 13).

31) ر . ک: مسند، احمد بن حنبل، طبع مصر، ج 1، ص 150، 231، و ج 3، ص 212; خصائص نسایی، ص 28; تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 322 ; جامع الاصول، ج 9، ص 475 .

32) امام باقر (علیه‏السلام) می‏فرماید: که امام علی (علیه‏السلام) این چنین خطبه خواند: لایطوفن بالبیت عریان و لایحجن البیت مشرک . . .» .(مجمع البیان، ذیل آیه‏ی 3 سوره‏ی برائت).

33) الاحتجاج، ج 2، ص 133 – 135: «حج رسول الله (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) من المدینة و قد بلغ جمیع الشرایع قومه غیرالحج والولایة، فاتاه جبرئیل (علیه‏السلام) فقال له: یا محمد! ان الله جل اسمه یقرؤک السلام و یقول لک: «. . . “فریضة الحج و فریضة الولایة والخلافة من بعدک; فانی لم اخل ارضی من حجة و لن اخیلها ابدا” . . .» .

34) عوالی اللئالی، ج 1، ص 197 .

35) همان، ص 215 .

36) مائده: 67 .

37) ر . ک: الغدیر، ج 1، ص 9 به بعد .

38) مائده: 3 .

39) حج، محسن قرائتی، ص 74 (با اندکی تغییر و تصرف).

40) گردی از رهگذر دوست، مهندس علی اصغر یونسیان، ص 362 .

41) اگرچه روزه‏ی آن روز مستحب است، لکن اگر روزه گرفتن آن روز موجب ضعف شود، آن گونه که انسان نتواند دعاهای این روز را بخواند، خواندن دعا بر روزه گرفتن مقدم است .(بحارالانوار، ج 94، ص 123 و 124).

42) خداوند به خاطر اشک و دعای زائران بر فرشتگان مباهات می‏کند (کنزالعمال، ج 5، ص 13). امام باقر (علیه‏السلام) از ظهر تا غروب عرفه، دو دست‏خود را به سوی آسمان بالا می‏برد و دعا می‏کرد (مستدرک الوسائل، ج 2، ص 164).

43) صحیفه‏ی سجادیه، دعای 47: «اللهم! انک ایدت دینک فی کل اوان بامام اقمته علما لعبادک . . .» .

44) اصول کافی، کتاب الحجة، باب فی الغیبة، ح 5 .

45) بحارالانوار، ج 26، ص 281 .

46) آل عمران: 97 .

47) تفسیر عیاشی، ج 1، ص 190: «. . . یدخله المرجی والقدری والحروری والزندیق الذی لایؤمن بالله و من دخله و هو عارف بحقنا کما هو عارف له خرج من ذنوبه و کفی هم الدنیا و الآخرة .» .

48) کافی، ج 4، ص 549 .

49) کافی، ج 1، ص 392، ح 1 ; تفسیر عیاشی، ج 2، ص 234، ح 43: «هکذا کانوا یطوفون فی الجاهلیة . انما امروا ان یطوفوا بها ثم ینفروا الینا فیعلمونا ولایتهم و یعرضوا علینا نصرتهم .» .

50) ابراهیم: 37 .

51) بحارالانوار، ج 24، ص 237 . از این که مرحوم کلینی، بابی را به نام «باب ان الواجب علی الناس بعد ما یقضون مناسکهم ان یاتوا الامام فیسالوه عن معالم دینهم و یعلموه ولایتهم و مودتهم له‏» آورده، فهمیده می‏شود، رفتن نزد امام (علیه‏السلام)، واجب است .(کافی، ج 1، ص 455، باب 96).

52) حج: 27 .

53) کافی، ج 4، ص 549، ح 1; من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 558 ، ح 3139 ; وسائل الشیعة، ج 10، ص 252: «انما امرالناس ان یاتوا هذه الاحجار فیطوفوا بها ثم یاتونا فیخبرونا بولایتهم و یعرضوا علینا نصرهم .» . در روایتی دیگر سدیر می‏گوید: در حالی که امام باقر (علیه‏السلام) به خانه‏ی خدا وارد می‏شد و من بیرون می‏آمدم، دست مرا گرفت، سپس رو به کعبه کرد و فرمود: «ای سدیر! همانا مردم مامور شده‏اند که نزد این سنگ‏ها آمده، طواف کنند، سپس نزد ما آیند و همبستگی و ولایت‏شان را به ما اعلام کنند .» .(کافی، ج 1، ص 392، ح 3).

54) نهج البلاغه، خ 3 .

55) تفسیر المیزان، ج 3، ص 363 .

56) تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 491 .

57) سیمای مهدی موعود . . . ، محمد نعیمی، ص 364 .

58) بقره: 196 .

59) وسائل الشیعة، ج 10، ص 254; بحارالانوار، ج 96، ص 374 .

60) بحارالانوار، ج 96، ص 374 .

61) کافی، ج 4، ص 549 .

62) حج: 29 .

63) کافی، ج 4، ص 549: «. . . ان للقرآن ظاهرا و باطنا و من یحتمل ما یحتمل ذریح‏» .

64) کلیات دیوان الهی قمشه‏ای، بخش اسرار حج، ص 956 .

65) در این رابطه ر . ک: بحارالانوار، ج 2، ص 287 .

66) کتاب من لایحضره الفقیه، باب من اراد الکعبه بسوء، ج 2، ص 248 و 249; وافی، ج 12، ص 52 .

67) انبیاء: 30 .

68) انفال: 24 .

69) حج، محسن قرائتی، ص 73 (با اندکی تصرف و تغییر).

70) صبوری اصفهانی، سیمای مهدی موعود (علیه‏السلام) در آیینه‏ی شعر فارسی، ص 363 .

71) مفاتیح‏الجنان، دعای عهد .

72) نوای فراق، ص 262 . اگر عاشقی عازم خانه خدا باشد و بخواهد در شهر و دیار خود این غزل را با مولایش (عج) زمزمه کند، لازم است کلمات «این جا» را به «می‏روم آن جا» و کلمه «این‏» را در بیت آخر به «آن‏» تبدیل کند .

محمد رضا فؤادیان

منبع:  ماهنامه انتظار موعود – شماره 6

ادامه دارد…………..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *