در آیین بهائیت، نه تنها به توحید، اشاره و تأکید نشده، بلکه با ادعاهای الوهیت رهبران و بنیانگذاران این فرقه، به شرک گرفتار شده است؛ برای نمونه، سیدعلیمحمد در لوح هیکلالدین، صفحة 5 گفته است: «ان علی قبل نبیل ذات الله و کینونته» یعنی علی قبل نبیل (که به حساب ابجد، نبیل 92 است و محمد هم 92) ذات خدا و کنه اوست.32 میرزا حسینعلی بها نیز، به صراحت در کتاب اقدس ادعا میکند: «گوش فرا دهیدای جماعت بهائیان که خدای شما از زندان بزرگ، پیام میدهد که نیست خدایی جز من توانا و متکبر و خودپسند.»
2. ویژگیهای بهائیت به مثابة یک فرقه
با توجه به تعریفها ذکر شده از فرقه و سنجههای حقانیت آن، بهائیت از فرقههای گروه دوم، یعنی باطل، انحرافی و گمراهکننده است؛ چراکه رهبران و پیروان اولیة آنان، نخست مسلمان بودند و در سرزمینهای اسلامی زندگی میکردند و این فرقه، خاستگاه اسلامی دارد. فرقة بهائیت، پس از جدایی از اسلام، اصول و فروع مورد اتفاق مسلمانان را انکار کرده و با ادعاهای کذب خود (امامت، نبوت و خدایی) از زمرۀ مسلمانان خارج شدند و درصدد ایجاد اختلاف، تفرقهافکنی و تحقق مقاصد شوم بیگانگان در سرزمینهای اسلامی برآمدند.
بر این اساس مسلمانان، بهاییها را جزء فرقههای اسلامی نمیشمرند؛ زیرا آیین بهائیت، یک آیین ساختگی است و فقط به دلیل خاستگاه و سابقۀ تاریخی بنیانگذارانش با اسلام ارتباط پیدا میکند؛ ولی به دلیل ماهیتش، چیزی جز یک آیین دستساز بشری، همچون صدها و هزاران مکتب و مسلکی که در طول تاریخ به وجود آمدهاند، نیست و چون طرفداران آن، یکتاپرست نیستند، در ردیف مشرکان قرار میگیرند و از طرف علمای اسلام (تسنن و تشیع) فرقة ضالّه و گمراه شناخته و تکفیر شدهاند. برای آشکارشدن حقانیت نداشتن این فرقه در اسلام، به چند نمونه از این تضادها و تناقضات به اجمال اشاره میشود:
انکار توحید
در آیین بهائیت، نه تنها به توحید، اشاره و تأکید نشده، بلکه با ادعاهای الوهیت رهبران و بنیانگذاران این فرقه، به شرک گرفتار شده است؛ برای نمونه، سیدعلیمحمد در لوح هیکلالدین، صفحة 5 گفته است: «ان علی قبل نبیل ذات الله و کینونته» یعنی علی قبل نبیل (که به حساب ابجد، نبیل 92 است و محمد هم 92) ذات خدا و کنه اوست.32 میرزا حسینعلی بها نیز، به صراحت در کتاب اقدس ادعا میکند: «گوش فرا دهیدای جماعت بهائیان که خدای شما از زندان بزرگ، پیام میدهد که نیست خدایی جز من توانا و متکبر و خودپسند.»33
نبوت جدید
بهاییان در جهت زمینهسازی برای پذیرش نبوت میرزاحسینعلی بهاء میکوشید که علیمحمد باب را از جملة پیامبران خداوند شمرند که به ارادة خداوند متعال، پس از رسول اکرم(ص) مبعوث شد و اهل عالم را به دینی جدید دعوت کرد. بهاییان مدعیاند که باب، دو مقام داشت: اول، پیامبری مستقل و صاحب کتاب؛ دوم، بشارتدهنده به ظهور پیامبری دیگر، به نام میرزاحسینعلی. بدینگونه با ظهور باب و بها، شریعت اسلام الغاء شد، و شریعتی مستقل و آیینی جدید به نام بهائیت پدید آمده است.34
ادعاهای متناقض علیمحمد باب و میرزاحسینعلی بها (بابیت، مهدویت، نبوت، الوهیت و من یظهره اللهی)، تناقضات و تعارضات درونی آموزهها، ناسازگای با منطق و عقلانیت، وجود اشتباهات متعدد در کتابها، الواح و نامهها، نداشتن معجزهای پذیرفتنی برای اثبات پیامبری، ناتوانی در پاسخگویی به علما در مناظرات و سرانجام تکذیب پیدرپی ادعاها و نوشتن توبهنامه به وسیلة باب، همگی دلیلی آشکار بر بطلان چنین ادعایی است؛ چراکه با منطق و سیرۀ پیامبران و اصول ادیان الهی، در ناسازگاری کامل است.35
انکار قیامت
قیامت که یکی از اصول مسلّم ادیان توحیدی است، از نگاه علیمحمد باب و میرزاحسینعلی بهاء، موهوم و دروغ پنداشته شده است.36 بهاییان با تفسیری متفاوت از قیامت، معتقدند با ظهور میرزاحسینعلی بهاء، قیامت بر پا شده است. این ادعا و این تفسیر، آنقدر سست و بیبنیاد و بدون پشتوانۀ دینی و منطقی است که با اندک توجهی، بطلان آن آشکار میشود.37
با توجه به ویژگیهایی که برای یک فرقه ذکر شد و تعریف نسبتاً جامع و مانع مارگارت تالر سینگر از فرقه، در ادامه به ویژگیهای بهائیت در سه زمینۀ داشتن رهبر مستبد و خودکامه، ساختار هرمی قدرت و استفاده از برنامۀ مجابسازی (کنترل ذهن) پرداخته میشود تا مشخص شود که این ویژگیها، بر بهائیت منطبق است یا خیر.
الف. دارا بودن رهبر مستبد و خودکامه
رهبران اولیة بهائیت، افرادی باهوش و زیرک بودند که با سوء استفاده از جهل مردم عامی و اُمّی، ادعاهای کذب خود (بابیت، مهدویت، نبوت، ربوبیت و الوهیت) را کاملاً موجّه و مقدّس جلوه داده و با فاصله گرفتن از پیروان، تقدیس و دستنیافتنی بودن خویش را با گرفتن تصمیمات غیردموکراتیک، توجیهپذیر کردهاند.ویژگی رجال و رهبران آسمانی، ارتباط با جهان غیب و آگاهی از اخبار و اسرار پنهان هستی است و در بینش دینی تا آنجا اهمیت دارد که عملاً یکی از علایم صدق گفتار و نشانههای حقانیت آیین و مرام کسانی تلقّی میشود که ادعا میکنند با خدا از راه وحی ارتباط دارند. رهبران بهائیت نیز که ادعای دریافت وحی از آسمان و تأسیس دیانتی الهی را دارند، مدعیاند از اخبار و اسرار نهان هستی آگاهند و توانایی پیشگویی حوادث آینده تاریخ بشر را دارند.
آنها در جابهجایی آثار و الواح خویش، به دیگران وعدههای زیادی دایر بر گسترش آیین خود در جهان دادهاند که امروزه پس از گذشت مدت زمانی طولانی از طرح آن وعدهها، به خوبی میتوان دربارۀ صحت و سقم آنها داوری کرد. نمونههایی از این وعدهها و پیشگوییها چنین است: سیدعلیمحمد باب مدعی بود: 1. به زودی علمای بزرگ اسلام، به بابیت افتخار میکنند؛ 2. به زودی جمیع اروپاییها به باب ایمان میآورند.
حسینعلی بهاء نیز، میگفت: 1. به زودی همة ملتهای جهان، زیر پرچم بهائیت جمع میشوند؛ 2. به زودی علمای شیعه از بهائیت استقبال میکنند؛ 3. به زودی بابیت بر جهان مسلط میشود. عباس افندی (عبدالبها) همچنین میگفت:1. به زودی بهائیت جهان را تسخیر میکند؛2. ایران به زودی مهد نفوذ بهائیت خواهد شد؛ 3. زادگاه بهاء (نور مازندران) به زودی قبلۀ آفاق میشود؛ 4. صلح عمومی در قرن بیستم استقرار خواهد یافت؛ 5. امریکا در جنگ جهانی اول شرکت نمیکند؛ 6. امریکا در امور معنوی، گوی سبقت از جهانیان خواهد ربود؛ 7. امپراتوری تزاری، شکستناپذیر است.38
مردم ایران در دورۀ قاجار که دو شکست خفتبار از روسیه، آنها را منزوی و سرخورده کرده بود و با توجه به اندیشههای ظهور امام عدلگستر، در آرزوی برقراری قسط و عدل بودند، ظهور یک مدعی مانند سیدعلیمحمد، موضوع خاص بودن و قداست را در اذهان مردم ایران تداعی میکرد.39 بیان این ادعا در چنین برهۀ حساسی، علاوه بر ویژگی زیرکی سیدعلیمحمد، گویای تقدّس وی نزد مردم آن روزگار است.
قداست بخشیدن به رهبران بابیه و بهائیت، از شگردهای دیگر آنها برای پذیرفتهشدن نزد مردم بود. بابیان و بهائیان، شب جمعه، پنجم جمادی الاولی سال 1260 قمری را که باب، ادعای خویش را آشکار کرد، شب مبعث نقطۀ اولی40 و آن را مبدأ تاریخ خود (تاریخ بدیع) قرار دادهاند. شرافت و قداست دیگر آن شب، این است که میرزا عباس (عبدالبهاء) نیز در آن شب متولد شده است.41
لقبتراشیها و عناوین مقدّس مآبانه که رهبران اولیة این فرقه برای خود یا رهبر پیشین ابداع کردهاند ـ تا خویش را منحصربه فرد جلوه دهند ـ در همین راستا تبیین میشود. در کتاب مطالع الانوار (تاریخ رسمی بهائیت) سیدعلیمحمد باب با این القاب یادشده و مورد ستایش قرار گرفته است: باب الله، نقطۀ اولی، نقطۀ بیان، طلعت اعلی، حضرت اعلی، ذکر الله الاعظم، حضرت ذکر، حضرت موعود مهدی، حضرت قائم، محبوب عالمیان و حضرت ربّ اعلی.42 در همان کتاب، از حسینعلی بهاء نیز با القاب زیر یاد شده است: حضرت بهاء الله، حسین موعود، جمال حسینی، حضرت محبوب، جمال مبارکه، حضرت مقصود، من یظهرهالله و جمال اقدس الهی.43
عباس افندی (عبدالبهاء) ضمن تأیید لقبهای «رب الجنود و مسیح موعود» برای باب و بهاء، به عنوان پیامبران پیشین، خود نیز در کتب بهائیان به چنین القابی مشهور شده است: «غصن الله الاعظم، مولی الوَری، مرکز میثاق، سرّالله الاعظم و ابن الله.»44 شوقی افندی نیز در نوشتههای خود از زبان بهاء و عبدالبهاء، سیدعلیمحمد را القابباران میکند و خود نیز با همین ادبیات از آنها سخن گفته و مثلاً بهاء را «جمال قِدَم جل اسمه الاعظم» و عباس افندی را «حضرت عبدالبهاء روح الوجود لِعنایاته الفداء» میخواند.
منحصر به فرد جلوه دادن و برخوردار کردن رهبران از علم لدّنی، شیوة دیگر آنها در ارتقای رهبریت فرقه است. هم علیمحمدباب و هم میرزاحسینعلی بهاء، خود را اُمّی و درسنخوانده و صاحب معجزه و کرامت در خوشنویسی و تندنویسی میدانستند.45 هوش و ذکاوت آنها نیز، از این ماجرا نمایان میشود که میرزاحسینعلی بهاء برای زمینهسازی ادعای جدید خویش، کوشید تا آنچه از آثار و مکتوبات باب در دسترس بابیان بود را جمعآوری کند46 و با این شیوه توانست کلّیة اسنادی را که روزی ممکن بود علیه وی به کار رود، به چنگ آورد.
آنگاه با مراجعه به آثار باب، کوشید تا به سبک او، آیهنویسی کند.اختلافات و درگیریهای طولانی میان رهبران فرقه، جهت دستیابی به قدرت مطلق، ریاکاری و تظاهر، دغلکاری و فریبکاری از ویژگیهای رهبران اولیة بهائیت است. نمونههای آن در کتابهای مبلغان بزرگ بهائیت که آگاه شده و مسلمان شدند، گویای این مطلب است.
گفتنی است که سران اولیة بهائیت، خودانتصابی بودهاند؛ اما در حال حاضر با انتخابات، برگزیده میشوند. این شیوه به دو علت صورت میگیرد: اول آنکه سومین رهبر بهائیت (شوقی افندی) فرزندی نداشت که جانشین وی شود و به نوعی بهائیت با بحران مشروعیت روبهرو شده بود؛ دوم آنکه این انتخابات برای رهایی از اتهام انتصابی بودن و غیردموکراتیک بودن بهائیت، با قصد انحراف و فریب افکار عمومی ـ به ویژه اعضای اغفالشده آن ـ صورت میگیرد.47
ب. ساختار هرمی قدرت
از ابتدای ظهور بهائیت، اعمال قدرت رهبران بر اعضا به شکلهای گوناگون وجود داشت؛ اما از دورة شوقی افندی (سومین رهبر بهائیت)، نظام و تشکیلاتی منسجم باعث دوام و گسترش بهائیت شد. شوقی با بهرهگیری از تعالیم میرزاحسینعلی بهاء مبنی بر تشکیل بیتالعدل الاعظم، برای وضع قوانین و امور جاری بهائیان48 به تقلید از اروپاییها به بهائیت صورت تشکیلات حزبی داد و محافل منتخب محلّی و ملّی را در شهر حیفای اسرائیل پدید آورد و در برخی کشورها، آنها را به عنوان محافل مذهبی یا حتی شرکتهای تجارتی ثبت کرد تا به صورت قانونی به تبلیغ بهائیت اقدام کند.49
بیتالعدل، مسئول امور روحانی و اداری جامعۀ بینالمللی بهایی است و تشریع در امور غیر عبادی را انجام میدهد. هر پنج سال یکبار، نُه نفر به وسیلة همة اعضای محافل ملّی بهائیان جهان انتخاب میشوند و بالاترین مرجع تصمیمگیری بیتالعدل، دارالتبلیغ بینالمللی است و واحدهای دیگر، زیر نظر دارالتبلیغ انجام وظیفه میکنند. هر کشور، یک محفل ملی و هر استان، یک محفل استانی و در ادامه، محفل شهرستان، محفل بخش و محفل ده قرار میگیرد و هریک از این محفلها، چهل لُجنه (گروه) دارند.50
وجود چنین تشکیلات منسجمِ سلسلهمراتبی و منظم، تمام اطلاعات را از پایین به رأس رسانده و تصمیمات رهبران را سریع و صریح به دورترین نقاط عالم ـ حتی در یک روستا ـ منتقل خواهد کرد. پیروی از دستورات محفل ملّی، بر بهائیان آن کشور واجب است و تخلّف از آن، محرومیتهای گستردهای را در پی دارد و متخلّفان به اشدّ وجه، مجازات میشوند.51
ساختار قدرت به طور جدی و در کلیة لایههای تشکیلات بهائیت به خوبی ملاحظه میشود؛ به طوریکه هیچیک از اعضا، حق ندارد از آنچه درون تشکیلات میگذرد، بپرسد. به گفتة عباس افندی (عبدالبها)، لِم و بِم،52 هیچ جایی در بهائیت ندارد. بدین منظور تمام اعضا درگیر کارهای تشکیلاتی میشوند و تمام وقت آنها در کلاسهای آموزشی، مأموریتها، ضیافتهای نوزده روزه و غیره پر میشود53 در این صورت قدرت اندیشیدن دربارة اعمال و اهداف تشکیلات و مسائل بهائیت، از آنها گرفته میشود.در صورتیکه عضوی، شهامت پرسشکردن داشته باشد، با اقداماتی گشتاپوگونه به وسیلة مؤسسة معارف و لُجنة صیانت (مانند حفاظت اطلاعات) روبهرو میشود. این سیستم اطلاعاتی، روابط و اعضای جدید و قدیم را به طور دقیق کنترل میکند.54
در صورتیکه عضوی مخالفت ورزد، مجازات میشود؛ به طوریکه ادامة زندگی برایش ممکن نیست. این مجازات، دو مرحله دارد: یکی طرد اداری و دیگری، طرد روحانی. در طرد اداری، فرد خاطی از تشکیلات بهائیت و فعالیتهای آن کنار گذاشته میشود و در صورت نوع و شدّت خطا، طرد روحانی میشود. در این حالت، فرد طردشده از جامعة بهائیت کنار گذاشته میشود و حتی نزدیکترین افراد (مثل پدر، مادر و فرزند و همسرِ) وی، حق گفتوگو و ارتباط با او را ندارند.55 نمونة آن، طرد روحانی یکی از بهائیان به نام صادق آشچی، به دستور شوقی افندی، به جرم سفر به اسرائیل، بدون اجازه و برنامهریزی تشکیلات است.56
یکی از بهائیان مسلمانشده در مصاحبهای که انجام داده، آورده است که عدهای از بهائیان، در دل مسلماناند و هیچ اعتقادی به بهائیت ندارند؛ ولی جرئت ابراز آن را ندارند؛ زیرا از تشکیلات بهائیت و مجازات سنگین طرد روحانی وحشت دارند و میترسند که از طرف افراد خانواده و فامیل خویش طرد شده و ادامۀ زندگی برایشان ناممکن شود.57
ج. استفاده از تکنیک کنترل ذهن
در تعریف فرقه، بیان شد که سینگر ویژگیِ دارا بودن تکنیک کنترل ذهن را شاخصترین و مهمترین ویژگی هر فرقه میداند. بهائیت از ابتدای تأسیس، به امر تبلیغات، اهمیت زیادی میداده است. از زمان شوقی افندی، این تبلیغات بر اساس اصول روانشناختی و با برنامهریزیهای دقیق تشکیلاتی (همچون نقشة دهساله) همراه بوده58 و امروزه نیز، با طراحی تبلیغاتی به اسم طرح روحی، انجام میشود.
طرح روحی یکی از بهائیان مهاجر ایرانی به نام روحی ارباب، چند سال پیش طراحی و پس از بررسی و اجرای آزمایشی در کلمبیا به تصویب بیتالعدل رسید و برای اجرا در کل جهان، یک راهنمای عمل شد و به تمام محافل بهایی ابلاغ گردید. مهمترین هدف آن، ایجاد بسترهای لازم برای افزایش آمار تعداد بهاییان است.59 حدود یکصد مؤسسة آموزشی، احداث شده و زمانبندیهایی تحت عنوان نقشههای پنجساله و نقشههای چهارساله، طراحی شده است. شعار اصلی نقشة پنجساله، «دخول افواج مقبلین» نام دارد و برای کشورهای اسلامی ـ به ویژه خاورمیانه ـ استراتژی ویژهای به نام استراتژی خاموش و پنهان، با زمانبندی بیشتری در نظر گرفته است.60
طرح روحی در ایران از شانزده سالگی آغاز میشود و جذب افراد به بهائیت با امور ظاهرالصلاحی همچون کارهای خیریه و عامالمنفعه، نظیر عیادت از بیماران در بیمارستانها، نظافت پارکهای محل و معابر کوهستانی، مراجعه به آسایشگاه سالمندان و کمک به سالخوردگان و… انجام میشود. بهرهبرداری از دوستان دوران مدرسه، مهاجران فقیر افغانی، کمک مالی به خانوادههای مستمند و ایجاد کلاسهای آشپزی و هنری، رفت و آمد به کتابخانهها و سمینارهایی که در فرهنگسراها برگزار میشود، وسیلهای برای ایجاد ارتباط مخفی و سپس تبلیغ بهائیت است.61
به گفتة یک بهایی مسلمانشده، «هدف اصلی تبلیغات بهائیت، جذب افرادی است که از اسلام آگاهی ندارند یا مورد تبلیغ سوء قرار گرفتهاند؛ یا اینکه تدین نداشته و به مسائل مذهبی مقیّد نباشند. در کل، علاقهای که هر کس به دین خود دارد را نداشته باشند. یک عده هم کسانی هستند که فکر میکنند اگر وارد این تشکیلات شوند، پولدار میشوند، یا خانمهایی که دلشان میخواهد حجاب نداشته باشند. آنها میگویند برای اینکه حرفهای ما را بشنوی، باید تعصب را کنار بزنی.»62 به این ترتیب، فرد ذهن خود را از مطالب پیشین پاک میکند و حرفها، اصول و اعتقادات بهائیت، به تدریج جایگزین آنها میشود.
بهائیت از دورة کودکی، در مهدکودکها تا پایان عمر، برای هر فرد بهایی برنامه دارد. با تشکیل کلاسهای عقیدتی، موسیقی، تفریحی، ضیافتهای نوزده روزه، انجام دادن مأموریتهای تبلیغی، مراسم دعا و بسیاری برنامههای دیگر، کنترل زمان صورت میگیرد و این مشغولیتها موجب عدم تفکر فرد به مسائل شخصی خود، عقاید القاءشده به او و حتی اندیشیدن به دوستان و خانوادة خویش میشود.63
فردی بهایی که پس از آگاه و تبری جستن از بهائیت و گرایش به اسلام، خاطرات خویش را بیان کرده، میگوید: «[زمانی که] معلم مهد کودک بهائیان شدم، برنامههایی که به من میدادند تا به بچهها بیاموزم، کاملاً در راستای شستوشوی مغزی آنها بود و من میدیدم که چگونه از سه سالگی، کودکان را به اسلام و مسلمانان بدبین میکردند و مغز کوچک آنها را با خرافات و اوهامی که ارمغان بهاء و عبدالبهاء بود، پر میکردند و چگونه با آوردن مثالها و بیان داستانهایی، آنان را از خارج شدن از بهائیت میترساندند و با [وجود] این ترس و وحشی که در دل کودکان از انتخاب راهی به جز راه بهاء میانداختند و با وحشتی که آنان از طرد شدن و اخراج شدن از خانه و خانواده داشتند، شعار بیاساس تحری حقیقت را سر میدادند.»64
تشکیلات بهائیت برای عضو تازهوارد، دوستان جدید موردنظر خود را انتخاب میکند و میکوشد تمام روابط موازی فرد با دیگران قطع شود و یا به کمترین حد برسد. فرد جذبشده از آنچه در تشکیلات در جریان است، ناآگاه نگه داشته میشود. انسان ذاتاً خداجوست؛ از اینرو، برای اعضا، بسیار دشوار است که مورد غضب واقع شوند؛ زیرا به آنها القا شده که ترک تشکیلات، مساوی با ترک خداست. سیستم تنبیه و مجازات (طرد اداری و روحانی)، حربة مناسبی برای کنترل اعضا، درون تشکیلات است و پنهان ماندن حقایق ـ به ویژه برای جوانان و نوجوانان ـ امری ضروری است؛ به طوریکه با انتشار مجلة ایام در 6 شهریور 1386، تحت عنوان بهائیت آنگونه که هست، تشکیلات بهائیت اطلاعیهای را برای عدم مطالعه آن صادر کرد که در ضیافتهای همان ماه مطرح شد.65
تشکیلات بهائیت در پوشش فعالیتهای اقتصادی و امور عامالمنفعه، به تبلیغ و جذب افراد جدید اقدام میکند. یکی از کارمندان شرکت آبمیوۀ رانی، پس از پی بردن به ماهیت اصلی این شرکت، پس از استعفا کردن، دست به افشاگری زده است. مدیران بهایی این شرکت، با اموری چون دعوت به مراسم، بذل و بخششهای بیحساب، تأمین وسایل رفاهی و تجملّی، حقوق بالای نامتعارف، پاداشهای چندماهه، هدیههای گرانبها به مناسبتهای گوناگون، ترتیب دادن مسافرتهای تفریحی و امثال آنها، کارمندان شرکت را جذب اخلاق و رفتار خود کرده و به تدریج اندیشهها و اعتقادات بهائیت را تبلیغ میکردند.
پس از جذب افرادی که قید و بند چندانی در دین نداشتتند، از آنها برای توزیع جزوههای تبلیغی در نقاط گوناگون کشور استفاده میکردند.66 تبلیغ، جذب و نگهداری اعضا به وسیلة تشکیلات بهائیت، در اولویت قرار دارد و برای گسترش امور تبلیغی، از هر نوع تکنیک و اصل روانشناسی استفاده میکند.
نتیجهگیری
بهائیت، آسمانی و الهی نبوده و بر اثر خواست نفسانی و شیطانی عدهای شکل گرفته است؛ از اینرو، عقاید و باورهای آنها نیز با اصول مشترک ادیان الهی (توحید، نبوت و معاد) در تضاد و تناقض است. این تناقضات به حدی در متون بهایی و مسائل عقیدتی زیاد است که رهبران این فرقه برای فرار از این تناقضات و اغلاط فراوان، مجبور شدهاند در صدسالة اخیر، چند بار منابع مذهبی فرقۀ خود را تغییر داده، تصحیح کرده یا آنها را دور از دسترس پیروان خویش قرار دهند؛ تا آنجا که دسترسی و مطالعۀ برخی از منابع اصلی بهائیت ـ حتی برای پیروان آن ـ ممنوع است.
با توجه به مفهوم و تعریف فرقه و ویژگیهای آن ـ به ویژه سه ویژگی ذکر شده به وسیلة سینگر ـ رهبران اولیة بهائیت؛ با هوش، زیرک، مغلطهگر، مقدسمآب، ریاکار و مستبد بودند و با این ویژگیها و نیز به رغم حمایت بیگانگان، موفق شدند افراد سادهلوح را فریب داده و اهداف خود را پیش برند. پس از رهبران خودانتصابیِ اولیة بهائیت، رهبران بعدی به قصد فریب افکار عمومی، با انتخابات برگزیده میشوند؛ ولی همچنان عملکرد آنان با شیوهای مدرن، همسو با رهبران اولیه است.
وجود تشکیلات منسجم بیتالعدل الاعظم، سلطة رهبران بهائیت را بر اعضای خود، تا دورافتادهترین روستاهای جهان ممکن ساخته است. وجود ساختار هرمی قدرت، انتقال سریع اطلاعات را از قاعدة هرم به رأس آن و در نتیجه، تصمیمگیری رهبران و اعمال قدرت مطلقة آنان را آسان کرده است و هیچیک از اعضا، حق پرسش و چونوچرا ندارند و در صورت پرسش، با لُجنة اطلاعاتی صیانت روبهرو میشود و اگر امتناع ورزد، با سیستم تنبیهی طرد اداری و طرد روحانی، مجازات خواهد شد.
بهرهگیری تشکیلات بهائیت از تکنیک روانی کنترل ذهن، عضوگیری اعضای جدید را با فریب و کنترل آنها را به صورت غیرمحسوس، ممکن ساخته است. اهمیت تبلیغات برای بهائیان، باعث طراحی و اجرای برنامههایی چون طرح روحی، جهت افزایش تعداد آنها در جهان شده است. در این شیوة تبلیغی، ضمن پنهان نگهداشتن اهداف و افکار اصلی تشکیلات، با توسل به امور ظاهرالصلاح، به جذب افراد ـ به ویژه جوانان ـ پرداخته و با پاک کردن افکار پیشین، اعتقادات بهائیت را جایگزین آن میکنند و در انجام این مراحل، با بمباران محبّت، نیتهای خویش را عملی میسازند.
نتیجة نهایی اینکه علمای اسلام و مراجع عظام تقلید، به سبب انحراف بهائیت از اصول و فروع مسلّم اسلام، آن را یک فرقة ضالّه میدانند و ویژگیهای یک فرقه، از جمله داشتن رهبران مستبد و خودکامه، ساختار هرمی قدرت و استفاده از تکنیک کنترل ذهن، بر بهائیت قابل انطباق است.
منابع
32. علیرضا محمدی، جریان شناسی بهائیت، ص 193.
33. حسینعلی نوری، اقدس، ص 77.
34. علیرضا محمدی، همان، ص 196.
35. محمدباقر نجفی، بهائیان، صفحات مختلف.
36. خندق آبادی، جامعة جعفریه، ص 36.
37. www.andisheqom.com
38. مجتبی نیکوصفت، «وعدههای بیبنیاد، پیشگوییهای معکوس»، تاریخ معاصر ایران، ش48ـ47، ص 548ـ531.
39. سعید زاهد زاهدانی، همان، ص 53.
40. از القاب باب است.
41. جی.ای اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ص 58.
42. عبدالحمید اشراق خاوری، مطالع الانوار (تلخیص تاریخ نبیل زرندی)، ص 8 و12و20
43. همان 10 و 20.
44. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینۀ حدود واحکام، ص 421.
45. سعید زاهد زاهدانی، همان، ص 302-295.
46. شوقی افندی، قرن بدیع «نوروز 101 بدیع»، ص 146.
47. http://www.gozashtehalayande.blogfa.com/post-99.aspx
48. حسینعلی نوری، همان، ص 42.
49. شوقی افندی، ص 42-41.
50. اسماعیل رائین، همان، ص 176.
51. زاهد غفاریهشجین و اکّار، «بهائیت و سیاست و مناسبات آن با دول خارجی». رهیافت انقلاب اسلامی، ش 14، ص 57-54.
52. چون و چرا.
53. مهناز رئوفی، سایة شوم، ج 32، ص 79 – 25.
54. علیرضا محمدی، همان، ص 177.
55. علیرضا روزبهانی بروجردی، در جستجوی حقیقت (کاوشی در فرقه بهائیت)، ص 87-86.
56. افندی شوقی، توقیعات مبارکه ( لوح قرن)، ص 41.
57. ویژه نامۀ ایام، 1386: 59
58. لیلا چمنخواه، «سیاستهای دولت پهلوی در قبال اقلیت بهائی 1357-1332»، پایان نامه دکترای دانشگاه تربیت مدرس، ص 124.
59. بهائیان بنا بر دستور بیت العدل موظف به افزایش آمار خود در جهان هستند. به عنوان مثال تا سال 2021 که یکصدمین سالگرد در گذشت عباس افندی (عبد البهاء) است، ده درصد از جمعیت ایران، باید بهائی شوند.
60. «ماهیت و اهداف طرح روحی»، روزنامه کیهان، 22/6/1385. ص 8.
61. همان
62 علیرضا محمدی، همان، ص 154-153.
63. http://www.gozashtehalayande.blogfa.com/post-99.aspx
64. «بهائیت؛ آنگونه که هست»، ویژه نامه ایام، ضمیمه جام جم، شهریور 1386، ص 59.
65. همان.
66. http://www.gozashtehalayande.blogfa.com/post-99.aspx
زاهد غفاری هشجین/ استادیار علوم سیاسی دانشگاه شاهد
عباس کشاورز شکری/ استادیار علوم سیاسی دانشگاه شاهد
حمید اکار/کارشناس ارشد جامعه شناسی انقلاب اسلامی
منبع: فصلنامه معرفت ادیان شماره 6