در دیدگاه اکنکار، رؤیاها دروازههایی به سوی عوالم معنوی هستند. آنها میتوانند حاوی پیامهای آسمانی و الهامات پیشگویانه باشند. رؤیاها میتوانند به راحتی به سفر روح تبدیل شوند. در بین رؤیاها میتوان رؤیاهای تلهپاتیک، رؤیاهای شفابخش، رؤیاهای روشنضمیری، تجربه عشق الاهی، دریافت رهنمود و برخورداری از حمایت را یافت. هیچ مرز مشخصی بین رؤیاها و سفر روح وجود ندارد.
بخش دوم
طبقات و محافظین کتاب مقدس اک
سوگماد پیروان پرشکوه وایراگی را به حفاظت از شریعت کیسوگماد، (کتاب مقدس نظام اک) میگمارد. در هر طبقه، یکی از پیران، مسئولیت آموزش حکمت زرین این کتاب را نیز به عهده میگیرد. سوگماد با تدبیر خود در هر طبقه، یک بخش از این کتاب را جای داده است.
طبقات و محافظین مزبور چنیناند: اقیانوس عشق و رحمت سوگماد
آنامی لوک: پادما سامبا محافظ این بخش از شریعت کیسوگماد است که در معبد حکمت زرینی به نام قصر ساتاویسیک حفظ میشود.
آگام لوک: نام پیر نگهبان این بخش از شریعت، «ماهایا گورو» و نام معبد حکمت زرین این طبقه، «کازی دائوتز» است. حوکیکات لوک: پیر نگهبان در این طبقه «آسنگا کایا» نام دارد و محافظ این بخش از کتاب مقدس در معبد حکمت زرین، «جارتز چونگ» است. آلایا لوک: «توسنگ سیکسا» پیر عظیمالشأنی است که محافظت از کتاب مقدس این طبقه را در معبد حکمت زرین «آناکامودی» بر عهده دارد.
الخ لوک: پیر محافظ در اینجا سوکا گامپو، نگهبان کتاب مقدس شریعت در معبد حکمت زرین «تاماناتاکوپ» است. آتما لوک: پیر نگهبان کتاب مقدس شریعت در معبد حکمت زرین «پارام آکشار»، «جاگات گیری» نام دارد. این مکان منزلگاه دانش زوالناپذیر، بالاترین معبد حکمت زرینی است که روحی که به کالبد فیزیکی وابسته است میتواند در آن به مطالعه شریعت بپردازد.
پایینتر از طبقه روح، به طبقه «ساگونا لوک» برمیخوریم. محافظ شریعت در این طبقه لائیتسی است که معلم کلاس شریعت در معبد حکمت زرین دایاکا واقع در شهر «آرهی ریت» است. پارا براهم لوک یا طبقه ذهنی: صاحب معبد حکمت زرینی به نام «نامایاتان» در شهر مرکیلاش است که استاد و نگهبان شریعت این معبد، «کوجی چاندا» است. برهمندا لوک یا طبقه علّی: پیرمحافظ این بخش از شریعت، «شمس تبریز» استاد معبد حکمت زرین «ساکاپوری» واقع در شهر هونو در این طبقه است.
آندا لوک یا طبقه اثیری: گوپال داس نام استادی است که نگهبان و مدرس کتاب شریعت را در «آسلکه پوسیس»، معبد حکمت زرین این طبقه، بر عهده دارد. این معبد در شهر «ساهاسرادال کانوآل»، پایتخت این طبقه واقع است. پیندا لوک یا طبقه فیزیکی: «رامی نوری» نام پیر محافظ شریعت در معبد حکمت زرینی به نام «خانه موکشا» واقع در شهر رتز، پایتخت سیّاره زهره است. پریت وی لوک یا جهان خاکی: «استاد پائوبل ساکابی» محافظت از شریعت را در معبد «گاره هیرا» واقع در شهر معنوی «آگام دس» بر عهده دارد. این شهر اقامتگاه «اشوآر خانوآل» است و در نقاط بسیار دوردست و مرتفع کوههای هیمالیا قرار دارد. سوراتی لوک یا عالم کوهستان: پیر و نگهبان کتاب مقدس در «دیرکاتسوپاری»، استاد «فوبی کوانتز» است.
آسوراتی لوک یا عالم صحرا: «دیرفاقینی» واقع در صحرای گوبی، نام معبد حکمت زرین این عالم و «بانجانی» نام استاد این معبد است. (برگرفته از کتاب شریعت کیسوگماد، ج 1، در سایت: اکنکار راهی به لایتناهی به آدرس: thend.blogfa.com) چلاها (نوآموزان) غالباً مطالعه آثار مقدس را در رؤیا از این معبد آغاز میکنند.
پال توئیچل مینویسد: نوشتة محمد[(ص)] قرآن، هفت بهشت را به همانگونه که او شاهد بود، تشریح میکند. این بدان معناست که او از تمام طبقات اطلاع داشته؛ اما به هر حال طبقاتی که او سیاحت کرده با طبقاتی که دیگران در تجربیات مشابهشان تشریح میکنند، متفاوت است. او از بهشت ششم و رشته عظیمی صحبت میکند که بر بهشت و تمام زمین سکنا دارد. بیشتر اینطور به نظر میآید که سایر جهانهای بهشتی که او ماورای آنجا تجربه کرده، قابل انطباق است؛ زیرا او راجع به نواحی نور ذخیرهکننده و تاریکی توضیح میدهد. سفر در اقالیمی که از ابر پوشیده و محمد[(ص)] صورت خدا را آنجا مشاهده میکند. (توئیچل، 1378: 231)
اساتید اکنکار در طول تاریخ
از آنجا که مؤسس اکنکار این دانش را یک سیستم باستانی میداند، برای بیان این قدمت شگردی در پیش میگیرد و طی آن نام بسیاری از دانشمندان، عرفا، شاعران، ادیبان و فیلسوفان را اعضای مکتب اکنکار معرفی کرده و همه آنان را استادان و معلمان طریق اک قلمداد میکند.
پال توئیچل میگوید: استادان یونانی چون: اپولونیوس، فیثاغورث، سقراط، ارسطو و افلاطون، از سوی اساتید باستانی، هنر اک را فرا گرفته بودند. در این دیدگاه عملاً هر انسانی که به تمدن بشری خدمتی کرده، یک «چلا» یا شاگرد تعالیم اکنکار بوده است. این امر در زمینههای مختلف علوم مانند ادبیات، هنر، فلسفه، اقتصاد، مذهب، طب و روانشناسی مصداق دارد. (همو، 1380 ب: 10) حافظ، عمرخیام، (همان: 179) فردوسی، (همان: 91) شمس تبریزی، (همان: 220) مولانا (همان: 122) و حتی زرتشت نیز به زعم پال توئیچل در لیست بلند استادان اک قرار دارند. (www.metamorphosis.persianblog.com)
اساتید و رهبران معنوی اکنکار در آسمانها، از طرف حضرت حق (سوگماد) و 970 استاد قبلی که در عالم برزخ هستند، انتخاب میشوند. نماینده خدا به همراه 970 استاد اک و نه فرشته فرود میآیند و عصای قدرت اک را به رهبر جدید تفویض میکنند. (کیانی، 1385: 3 و 4 / 68)
معرفی برخی اساتید اک
ماهانتا: رهبری معنوی حال حاضر این دانش را سری هارولد کلمپ بهعهده دارد. او محافظ معبد فیزیکی چنهاسن و نهصد و هفتاد و سومین رهبر اکنکار است که به آگاهی ماهانتا نائل شده است. ماهانتا وضعیتی از آگاهی است که به آگاهی کیهانی معروف است؛ بدینمعنا که این استاد در وضعیت آگاهی خود از لحاظ درونی میتواند تمامی دانشپژوهان خود را بدون ملاقات مورد تعلیم قرار دهد و به تمامی زندگی آنان آگاه است. (کمال الماسی، 1381: 13) ماهانتا بالاترین مقام معنوی در جهانهای مخلوق است (توئیچل، بیتا: 378) که از جانب سوگماد مأمور پرورش شاگردان شده است.
ماهانتا از نظر معنوی بسیار پیشرفتهتر از تمام پیامبران اصولگراست؛ چون تمام این پیامبران و مبلغان از جانب خدای طبقه دوازدهم (سوگماد) برانگیخته شدهاند و مربوط به قطب مثبت هستند و چون سوگماد از کل نیرانجان بسیار بالاتر و والاتر است، ماهانتا ـ و هم اکنون هارولد کلمپ در آمریکا ـ بر تمام پیامبران این دنیا برتری دارد. (کیانی، 1385: 3 و 4 / 75)
پال توئیچل که خود را ماهانتا (استاد حق در قید حیات) میدانسته، در بیان مقام والای ماهانتا مینویسد: در رأس اک، ماهانتا قرار دارد که به معنای رهبر معنوی یا خدامرد است. او قانونی است بر خود و هر آنچه بخواهد انجام میدهد. هیچکس نمیتواند مانع اراده او شود. تمام چیزها تحت امر و حکم اوست. او بنده هیچکس نیست. او تمام جهانهای الاهی است. او همهجا هست و… . (توئیچل، 1378: 122 و 123)
پال توئیچل و هارولد کلمپ معتقدند تمام پیروان اگر بخواهند به خدا برسند، باید سر تعظیم فرود آورند و در مقابل ماهانتا مانند کودکان خردسال تمنّا کنند تا بتوانند هم به حکمت و هم به قدرت برسند. (همو، 1377: 101)
لائیتسی: او یک استاد چینی است که محافظ کتاب شریعت ـ کی ـ سوگماد در ساگونا لوک واقع در طبقه اتری در معبد خرد زرین واقع در شهر آرهیریت است. (www.eck_iran.org) فوبی کوآنتز: او ماهانتا، استاد اک در قید حیات در زمان بودا بود. او استاد اک قرن دهم در ایران و معلم فردوسی بزرگترین شاعر پارسیگو و نیز راهنمای معنوی کریستف کلمپ بود و او را در سفرش به آمریکا حمایت کرد تا منابع غذایی به اتمام رسیده اروپاییان را دوباره تأمین کند. (www.eck_iran.org)
ربازار تارز: او معلم عنوی بسیاری از استادان اک از جمله پال توئیچل بوده که در سال 1965 عصای قدرت اک را به دست او داد. (توئیچل، 1378: 24) شمس تبریزی: او پیر و نگهبان کتاب شریعت ـ کی ـ سوگماد در معبد ساکاپوری در منطقه عِلّی و استاد مولوی، شاعر ایرانی قرن سیزدهم [میلادی] و از پیروان و اساتید اک میباشد. (همو، 1381: 195) عمرخیام: او از شعرای قرن دوازدهم [میلادی] ایران و استاد اک، مسئول شفادهی در جهان اثیری است. حافظ: او نیز شاعر معروف ایرانی در قرن چهاردهم [میلادی]، پیرو و استاد اکنکار بوده است. (همو، 1380 الف: 103)
رؤیاها منشأ حقیقت درون
در دیدگاه اکنکار، رؤیاها دروازههایی به سوی عوالم معنوی هستند. آنها میتوانند حاوی پیامهای آسمانی و الهامات پیشگویانه باشند. رؤیاها میتوانند به راحتی به سفر روح تبدیل شوند. در بین رؤیاها میتوان رؤیاهای تلهپاتیک، رؤیاهای شفابخش، رؤیاهای روشنضمیری، تجربه عشق الاهی، دریافت رهنمود و برخورداری از حمایت را یافت. هیچ مرز مشخصی بین رؤیاها و سفر روح وجود ندارد. (www.eck_iran.com) هارولد کلمپ در اینباره میگوید: رؤیاها تمام سطوح زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهند. آنها فرصتی فراهم میآورند تا نگاهی اجمالی به آینده بیندازیم یا برای شفا پیشنهادهایی میدهند. مهمتر از همه اینکه میتوانند ما را مستقیمتر به سوی خدا هدایت کنند. (همان)
اکنکار رؤیاها را در دستهبندیهای زیر قرار میدهد: 1. جبرانی؛ 2. واکنشی؛ 3. پیشگویی؛ 4. جسمانی؛ 5. تله پاتیک (ارتباط ذهنی)؛ 6. سفر روح؛ 7. آگاهی ژرف یا آگاهی فلکی (شعور کیهانی) بر روی هر یک از طبقات درون. (برای اطلاعات بیشتر ر.ک: توئیچل، 1379 ب) در زمان رؤیا، رؤیابین فرصتی مییابد تا به تقاضای خود و به همراهی استاد به تناسخات گذشتهاش نظر افکند، کارمایی را که بر دوش میکشد تشخیص داده و خطاهایی را که در زندگیهای پیشین مرتکب شده ببیند. (همان: 55) جالب اینکه پال توئیچل در مورد پیامبر اکرم(ص) مینویسد: محمد[(ص)] رؤیاهایی داشت که در آن قرآن و محتوایش را بر وی آشکار نمودند. (همان: 64)
سفر روح
از میان تمام صفات کتب مقدس، یک نخ طلایی پنهان کشیدهشده که همان هنر سفر روح است. (توئیچل، 1378: 25) سفر روح به معنای خروج روح از کالبد و سیر در جهانهای درون است. سفر روح با استفاده از روشهای مختلفی انجام میشود؛ مانند رقص چرخان درویشها، خلسه بیواسطه، روش خواب و رؤیا، انعکاس بیواسطه و مستقیم و تکنیکهای عبادی و تفکری؛ اما دو روش عمده در این طریق، روش تخیّلی (تصوّری) و روش صوتی است:
روش تخیلی (تصوری): در این روش کافی است خود را در مکانی معیّن و زمانی مشخص تصورکنیم، کالبد معنوی به آن موضع منعکس میشود. هر کجا فکرمان را قرار دهیم، کالبد چارهای جز تبعیت نخواهد داشت. (توئیچل، 1378: 55)
روش صوتی: این روش از طریق ذکر یا مانترا صورت میگیرد. (همان: 83) با بهکار بردن این روشها، راز اعصار را در مییابیم و آن اینکه ما خود حقیقت هستیم؛ حقیقت زنده و تجسم خود خدا. (همان: 91) به عقیده پال توئیچل: «سفر محمد[(ص)] به جهانهای بهشتی با اسب سفیدش چیزی بیشتر از یک تجربه سفر روح نیست». (همان: 101)
تناسخ، زندگیهای متوالی
یکی از عقاید اساسی اکنکار، اعتقاد به تناسخ ـ از جمله مبانی اعتقادی بودیزم ـ است. تناسخ ریشه در آیین هندو دارد. هندوان معتقدند که آدمی در گردونه تناسخ و تولدهای مکرر در جهان پررنج گرفتار است و تنها راه رهایی از گردونه تناسخ، پیوستن به نیروانا است. نیروانا به معنای خاموشی و آرامش است. بر اساس قانون کارما، انسان پس از مرگ در همین دنیا وارد زندگی دیگری میشود. (توفیقی، 1380: 40) اگر اعمالش در زندگی قبل پسندیده و نیک بوده باشد، در زندگی جدید خود، خوش و مرفه خواهد بود و اگر دارای اعمال زشت و ناپسند بوده، زندگی جدیدی سرشار از سختی و بلا خواهد داشت.
حتی ممکن است در زندگی جدید به صورت یک انسان ظاهر نشود؛ یعنی روحش در جسم یک انسان حلول نکرده باشد؛ بلکه در جسم یک حیوان برود و یک دوره زندگی حیوانی را بگذراند. (کیانی، 1385: 3 و 4 / 83) به نظر اکنکار 999 چرخه تجسم و حلول تناسخ در کره زمین وجود دارد که مجموعه آنها چرخه بزرگ تکامل به سوی مطلق کمال را تشکیل میدهند. (توئیچل، 1380 الف: 139) انسان نباید همواره در این چرخهها باقی بماند. اگر فرد به درجه معنوی روح رسیده باشد از قید و بندهای این دنیا خلاصی مییابد و از آن پس در جهانهای معنوی بالا سیر میکند.
آنان برای اثبات معقولبودن تناسخ میگویند: اگر برای هرکس تنها یک عمر قائل باشیم، این سخن غیرمنطقی خواهد بود. در یک زندگی منفرد چنین به نظر میرسد که ما بدون دلیل رنج میبریم، یا از لذایذ زندگی متنعم میشویم. قانون مسئولیتپذیری معنوی هنگامی بیشتر معنا مییابد که ما قانون کارما و تناسخ را بپذیریم. تناسخ به ما میآموزد که تا زمانی که درسهای معنوی خود را فرانگرفتهایم، بارها و بارها متولد میشویم. (کرامر و داگلاس منسون، 1380: 39)
معتقدان به تناسخ، مبحث معاد و قیامت را انکار میکنند و معتقدند که هر شخص در هر دوره حاصل زندگی قبلی خود را میبیند؛ اما یکی از عوامل اساسی در جهت ترویج عقیده تناسخ در هندوستان، بسط این عقیده از جانب استعمارگران و حاکمان ظالم آن کشور بود که برای توجیه زندگی فقیرانه مردم هند و چپاولگریهای خودشان به مردم چنین القا میکردند: در این زندگی، ما در لباس حاکمان و سیاستمداران ظاهر شدیم و در ناز و نعمت زندگی میکنیم و شما در فقر و بیپولی بهسر برده و به زندگی ادامه میدهید. هرگز ناراحت نباشید؛ زیرا در دوره [تناسخ] بعدی عدالت برقرار میشود و جای ما با شما تغییر کرده و شما دارای یک زندگی ثروتمندانه و ما دچار فقر و تنگدستی میشویم. (کیانی، 1385: 3 و 4/ 85)
از دیدگاه اکنکار، تناسخ روندی است که روح برای رسیدن به آگاهی بالاتر و یکیشدن با روح الاهی انتخاب کرده و بهطور طبیعی روزی هم پایان خواهد یافت؛ اما این روند بسیار طولانی و مستلزم هشت میلیون و چهار صد هزار زندگی در تمامی طبقات است. این چرخه را میتوان با انجام منظم و با عشق تمرینات معنوی، کوتاهتر کرد و برای پیروان اک میتواند این آخرین تناسخ باشد. (توئیچل، ش 9: 54)
نقد و بررسی
در دوره ما، معنویتگرایی افراطی در تقابل با مادهگرایی افراطی در سراسر جهان رواجیافته است و با الفاظی چون یوگا، ذن، عرفانِ سرخپوستی، زردپوستی، هندی و چینی و با مایههایی از اشعار مولوی، حافظ و عطار به جامعه ما سرایت کرده است. این پاسخی است به بحران معنویت و هویت، و نوعی قدعلم کردن در برابر دین ناب و عرفان ناب. این صفتی شیطانی است که سکه تقلبی را به جای اصل به جوامع بشری عرضه میکنند تا عرفان دروغین را که درحقیقت ضدعرفان و معنویت حقیقی است، به جای اسلام و شریعت محمدی و عرفان برخاسته از آن بنشانند. اما آیا از طریق عرفانهای غیر دینی و غیر اسلامی مانند عرفانهای هندی و… میتوان به خدا رسید؟
در پاسخ به این سؤال باید دید در چه صورت یک مکتب عرفانی، انسان را به خدا میرساند؟ و به سخن دیگر، یک مکتب یا گرایش عرفانی باید از چه ویژگیهایی برخوردار باشد تا رساننده انسان به سوی خدا و موجب تقرّب آدمی به حضرت احدیت شود؟ به نظر میرسد سه نکته اساسی تأثیرگذار وجود دارد که بر اساس آنها میتوان میزان هدایت انسان به سوی خدا را در آن مکاتب سنجید. این سه نکته عبارتاند از: جهتگیری اساسی، معارف و مبانی نظری، و برنامه و روش عملی.
1. جهتگیری اساسی
منظور از جهتگیری اساسی آن است که آیا مکتب عرفانی مورد نظر، اساساً جهت حرکت و کانون توجه خود را «خدا» قرار داده یا نه؟ آیا درصدد است انسان را به مقام قرب الیالله برساند، یا آنکه از اساس هدف آن رسیدن به خدا نیست؟ بدیهی است اگر یک مکتب عرفانی، هدف نهایی خود را رسیدن به خدا قرار ندهد، نمیتوان از آن انتظار داشت که آدمی را به خدا برساند. اگر از این زاویه بنگریم، غالب عرفانهای غیردینی و حتی برخی عرفانهای دینی، جهتدهنده و رساننده انسان به این مقصد عالی نیستند.
مثلاً در اندیشه غالب بودایی، اساساً مسأله خدا و باورداشت او مطرح نیست. متعالیترین هدف در عرفان بودایی، رسیدن به نیروانا است. نیروانا را خاموشی، خلأ و مرگ پیش از مرگ خواندهاند. نقطه عالی تکامل در این آیین، رهیدن از سمساره یا گردونه حیات و تناسخ و به سخن دیگر، نیامدن به این جهان گذران و رنجآلود است؛ نه به معنای تقرب به خدای جهان و جان آفرین. (ر.ک: نصری، 1382: 95 ـ 86)
2. معارف و مبانی نظری
عمدهترین مبانی نظری و مشرب عرفانی یک مکتب، مبانی خداشناختی، جهانشناختی و انسانشناختی است. هر اندازه یک آیین در عرصههای یاد شده از معارفِ جامعتر، ژرفتر، صحیحتر و استوارتری برخوردار باشد و معارف بیشتر و بهتری از توحید و اوصاف جمال و جلال و اسمای حسنای الاهی ارائه کند، یا شناخت بیشتر و کاملتری از عوالم هستی، مراتب آنها و چگونگی ربط و پیوندشان با خالق کل را عرضه نموده و معرفت بهتری نسبت به انسان و اینکه از کجا آمده، اکنون کجاست، به کجا میرود، چه استعدادها و مسئولیتهایی دارد، به چه مراتب کمالی میتواند دست یازد و چگونه میتواند با خدای خویش ارتباط برقرار کند، از توانایی بیشتری در رساندن انسان به خدا برخوردار است.
بهنظر میرسد بسیاری از مکاتب عرفانی در این عرصه سخت لغزان و لرزاناند؛ برای مثال، در آیین بودا سخن از خدا نیست و از اساسیترین مایههای معرفتی یک مکتب عرفانی (همان خداشناسی) تهی است؛ بدینرو هرگز نمیتوان راهبری انسان به سوی خدا را از این مکتب انتظار داشت.از طرف دیگر، بنیاد جهانشناختی و جهانبینی بودیسم را نگرش منفی و رنجآلود به جهان تشکیل میدهد و در انسانشناسی نیز گرفتار آموزههای باطلی چون تناسخ میباشد؛ (دیوانی، 1376: 172 ـ 155) از اینرو غایت مطلوب این مکتب چیزی جز رستن از گردونه تناسخ نیست. این باور کجا و به خدا رسیدن کجا؟
آیین مسیحیت نیز بر اثر تحریفاتی که در آن رخ نمود، بهرغم بنیاد توحیدی نخستین، گرفتار نوعی شرک و تناقض در بنیادیترین ارکان اعتقادی خود (خداشناسی) شد. تثلیثباوری و اعتقاد به یک خدا در عین سه تا بودن، به جدّ این آیین را دستخوش تزلزل و خردگریزی ساخت. پروفسور لگنهاوزن میگوید: وقتی از کشیشها میپرسیدم که من نمیفهمم چطور خدا یکی است و سه شخص است؟ در اکثر موارد جواب میدادند که ما نمیتوانیم به درک این آموزه برسیم.
تنها خدا میداند که حقیقت این امر چیست. این رمزی است که فقط خدا آن را میداند و عقل در اینجا به بنبست میرسد. از جمله چیزهایی که برای بنده خیلی جالب بود، این بود که در اسلام نگفتهاند اصول دین را چشم و گوش بسته بپذیر؛ بلکه دعوت کردهاند که بپرس. مخصوصاً این خصلت در میان شیعیان خیلی بیشتر است. (لگنهاوزن، 1380: 6) مارگریت مارکوس که یهودیزاده آمریکایی بود، پس از تحقیقات فراوان درباره اسلام به این آیین مقدس گرایید و مقالات بسیاری در دفاع از اسلام به یادگار گذاشت.
او مینویسد: پس از آنکه عقاید همه کیشهای بزرگ را مورد بررسی قرار دادم، به این نتیجه رسیدم که بهطور کلی مذهبهای بزرگ یکی بودند؛ ولی به مرور زمان فاسد شدهاند. بتپرستی، فکر تناسخ و اصول طبقهبندی در کیش هندویی سرایت کرد. صلحجویی مطلق و انزوا از مشخصات کیش بودایی شد. پرستش آبا و اجداد جزء عقاید کنفسیوسی، عقیده اصالت گناه و تثلیث و در نتیجه آن مفهوم خدایی مسیح و شفاعت به استناد مرگ ادعایی عیسی بر روی دار در مسیحیت، انحصارطلبی ملت برگزیده یهود و… نتیجه این انحرافات است.
هیچیک از این اندیشههایی که مرا منزجر ساخته بود، در اسلام پیدا نمیشد؛ بلکه به صورت روزافزونی احساس میکردم که تنها اسلام آن مذهب اصیلی است که طهارت خودش را حفظ کرده است. سایر مذاهب فقط و فقط بعضی اجزای آن، مقرون با حقیقت است؛ ولی فقط اسلام است که تمام حقیقت را حفظ کرده است. (مارکوس، 1348: 9)
3. برنامه و روش عملی
بسیاری از مذاهب عرفانی و صوفیانه از جهت برنامه و سلوک عملی دچار افراط و تفریطها و اشکالات قابل توجهی هستند. برخی اشکالات آنها بدین قرار است:
1. درونگرایی افراطی: مغفول نهادن حوزههای ارتباط خارجی انسان موجب شده است که برخی مکاتب عرفانی مسئولیتهای اجتماعی انسان را به فراموشی سپرده و از نگرش مثبت به مناسبات انسانی، اجتماعی، سیاست، آزادی و عدالت تهی شوند و نتوانند بین این امور و حیات معقول و حرکت انسان به سوی غایات متعالی رابطه برقرار سازند؛ اما در دین مبین اسلام، عرفان منهای مسئولیت، مساوی با عرفان منهای دین و خداست.
علّامه جعفری در اینباره مینویسد: ادعای عرفان با بیاعتنایی به انسانها، مساوی عرفان با بیاعتنایی به خداوند ذوالجلال است؛ زیرا عرفان و عشق به خدا با بیاعتنایی به نهالهای باغ او و بیتوجهی به تجلیگاه او ـ که همین انسانها هستند ـ مساوی با اعراض از خود خداست. (جعفری، 1378: 84)
2. شریعتگریزی: برخی مذاهب و مکاتب عرفانی عملاً راه خود را از مسیر اصلی دین و شریعت الاهی جداساخته و بر آن پشتپا زدهاند؛ در حالیکه روح عرفان، قراردادن همه ابعاد و ارکان وجودی خویش در صراط مستقیم الاهی و عبودیت مطلق و خالص پروردگار همراه با عشق و معرفت است و این مسأله تبعیت کامل و مستمر از شریعت الاهی را طلب میکند.
برخی از محققان برآنند که علت این امر، شکلگیری مذاهب عرفانی در ادیان پس از رحلت پیامبران و در غیاب آنان بوده و عرفان اسلامی این امتیاز را دارد که در زمان پیامبر(ص) و در حضور ایشان شکل گرفته و چهرههای بارزی از آن، در همان زمان درخشش یافتند. (شایگان، 1367: 167 ـ 120) ولی در فرقههایی چون اکنکار که افرادی چون پال توئیچل و هارولد کلمپ مبلّغ آن هستند، احکام عبادی اهمیت خود را از دست داده و اهمیت چندانی به آنها داده نمیشود.
در مقابل، دین مبین اسلام، ایمان بدون عمل را مساوی با نفی ایمان میانگارد؛ چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الایمان معرفة بالقلب، و قول باللسان، و عمل بالارکان؛ ایمان شناخت با قلب، گفتن با زبان و عمل با اعضا و جوارح است» (مجلسی، 1404: 61 / 72؛ ریشهری، بیتا: 1 / 360، ح 1262) و در جای دیگر فرمود: «الایمان والعمل اخوان شریکان فی قرن، لایقبل الله احدهما الّا بصاحبه؛ ایمان و عمل دو برادر همبسته به یک رشتهاند. خداوند هیچیک را بدون دیگری نمیپذیرد». (همان: 1 / 364)
ابنعربی مینویسد: مانال من جعل الشریعة جانباً شیئاً و لو بلغ السماء مناره؛ هر که از شریعت فاصله گیرد، اگر تا آسمان هم برسد، به چیزی از حقیقت نائل نمیشود. (ابنعربی، بیتا: 16) ثمره آن نگرش، اباحیگری است و ثمره نگرش اسلامی، تنظیم همه کنشها و رفتارها در جهت صحیح و رساننده به سوی خدا و تصفیه ظاهر و باطن از هر آنچه رهزن راه خدا و بازدارنده از تعالی و تکامل انسان است.
منابع و مآخذ
* قرآن کریم.
7. ابنبابویه، محمد بن علی، 1385، عیون اخبارالرضا. ج 1، قم، نشر ذویالقربی.
8. ابنعربی، محمد بن علی، بیتا، الفتوحات المکیة، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.
9. الماسی، کمال، 1381، اکنکار کلید ادراک معنوی، اصفهان، بهار علم.
10. اینترو ویگنه، ماسیمو، پاییز 1384، «آینده دین و ادیان جدید»، ترجمه باقر طالبیدارابی، فصلنامه هفت آسمان، ش 27.
11. بخشایشی، احمد، «پیدایش سکولاریزم»، برگرفته از سایت درگاه پاسخگویی به مسائل دینی به آدرس: www.Porsojoo.com
12. توئیچل، پال، 1378، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، سیگل.
13. 1377، ندای الهی؛ مرزهای بهشت، ترجمه رضا جعفری، تهران، دنیای کتاب.
14. 1379 الف، سرزمینهای دور، ترجمه هوشنگ اهرپور. تهران، زرین.
15. 1379 ب، اک ایناری: علم الاسرار رؤیاها، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، زرین.
16. 1380 الف، واژهنامه اکنکار، ترجمه یحیی فقیه، تهران، سیگل.
17. 1380 ب، دفترچه معنوی، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، زرین.
18. 1381، دندان ببر، مترجم هوشنگ اهرپور، تهران، زرین.
19. توفیقی، حسین، 1380، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، سمت.
20. جعفری، محمدتقی، 1378، عرفان اسلامی، تهران، مؤسسه نشر و تدوین آثار علامه جعفری.
21. حمیدیه، بهزاد، 1384، «ایران و رشد دیننماهای جدید»، فصلنامه کتاب نقد، ش 35.
22. دیوانی، امیر، 1376، حیات جاودانه، قم، دفتر نشر معارف.
23. شاهد خطیبی، حسین، «نقد دیدگاه سکولاریزم در ایران»، ش 4، برگرفته از سایت: www.lailatolghadr.ir.
24. شایگان، داریوش، 1367، ادیان و مکتبهای فلسفی هند، تهران، امیرکبیر.
25. شجاعی زند، علیرضا، «نقش دینداران در فرآیند عرفیسازی دین»، برگرفته از سایت پژوهه دین، متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی به آدرس: www.Pajohe.ir.
26. شریفزاده، بهمن، 1384، «اما این کجا و آن کجا»، فصلنامه کتاب نقد، ش 35.
27. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، 1382، اسفار الاربعة، ج 9، تصحیح دکتر رضا اکبریان و با اشراف سید محمد خامنهای، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
28. طالبیدارابی، باقر، 1383، «دین عصر جدید»، دوماهنامه اخبار دین، ش 8.
29. قائمینیا، علیرضا، «معنویتهای نوظهور»، متن سخنرانی ایشان با سردبیر محترم فصلنامه ذهن در محل کانون اندیشه جوان، برگرفته از سایت درگاه پاسخگویی به مسائل دینی.
30. قدردان قراملکی، محمدحسن، 1377، «کندوکاوی در مبانی نظری سکولاریزم»، فصلنامه معرفت، ش 27.
31. قدردانقراملکی، محمدحسن، 1384، قرآن و سکولاریزم، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
32. کرامر، تاد و داگلاس منسون، 1380، اکنکار حکمت باستانی برای عصر حاضر، ترجمه مهیار جلالیانی، تهران، ترسیم.
33. کلمپ، هارولد، 1380، تمرینات معنوی اک، ترجمه مرجان داوری، تهران، سیگل.
34. کیانی، محمدحسین، 1385، «نقد و نگاهی به مبانی نظری اکنکار»، فصلنامه آیین سلوک، ش 3 و 4.
35. گروه مؤلفان، 1385، «جنبشهای نوپدید باطنی در ایران»، فصلنامه آیین سلوک، سال دوم، ش 5 و 6.
36. لگنهاوزن، محمد، 1380، «با پرسش زندهام»، ماهنامه پرسمان، پیششماره اول.
37. لواسانی، سید سعید، 1384، «عرفانهای حقیقی، عرفانهای دروغین»، ماهنامه پرسمان، ش 34.
38. لینگز، مارتین، 1378، عرفان اسلامی چیست؟، ترجمه فروزان راسخی، تهران، سهروردی.
39. مارکوس، ماگریت، 1348، نقش اسلام در برابر غرب، ترجمه غلامرضا سعیدی، تهران، شرکت سهامی انتشار.
40. مجلسی، محمدباقر، 1404 ق، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.
41. محدثی، حسن، 1384، «زمینههای ظهور جنبشهای جدید دینی»، ماهنامه بازتاب اندیشه، ش 61.
42. مطهری، مرتضی، 1383، یادداشتها، ج 2، تهران، صدرا.
43. مظاهریسیف، حمیدرضا، 1384، «استقرار سلطه در فاصله عرفان با شریعت»، دو ماه نامه رواق اندیشه، ش 47.
44. منسکی، ورنر و دیگران، 1378، اخلاق در شش دین جهان، ترجمه محمدحسین وقار، تهران، اطلاعات.
45. نصری، عبدالله، 1382، فلسفه آفرینش، قم، دفتر نشر معارف.
46. نوری، حسین بن محمدتقی، 1408 ق، مستدرک الوسائل، ج 17، قم، مؤسسة آلالبیت.
47. همتی، همایون، «اندیشه دینی و سکولاریزم در جهان معاصر»، تحریری از سخنرانی مورخه 6/12/1374 ایشان در تالار شهید آوینی، برگرفته از سایت درگاه پاسخگویی به مسائل دینی.
48. www.Aftab.ir
49. www.eck_iran.com
50. www.eck_iran.org
51. www.eckankar.mihanblog.com
52. www.Lailatolgadr.ir
53. www.metamorphasis.persianblog.com
54. www.pajohe.ir
55. www.persianblog.com
56. www.Porsojoo.com
57. www.realvlove.persianblog.com
58. www.thend.blogfa.com
59. www.Todaylink.ir
60. www.wikipedia.org
پروین کاظمزاده/ پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تهران
منبع: فصلنامه پژوهشی در اخلاق شماره5
ادمه دارد…………..