(امام مهدى(ع))، در سال دو بار به مردم مال ببخشد و در ماه دو بار امور معیشت بدانان دهد… تا نیازمندى به زکات باقى نماند و صاحبان زکات، زکاتشان را نزد محتاجان آورند و ایشان نپذیرند. پس آنان زکات خویش در کیسههایى نهند و در اطراف خانهها بگردند (براى دستیابى به محتاجى) و مردم بیرون آیند و گویند: ما را نیازى به پول شما نیست… پس دست به بخشایش گشاید، چنانکه تا آن روز کسى آنچنان بخشش اموال نکرده باشد.
شاخصهای عدالت اقتصادی مهدوی
همانطور که در تعریف عدالت اقتصادی گفته شد، عدالت اقتصادی به معنای فرایند تصمیمگیری مبتنی بر اسلام ( که امور را به سه امر الهی، امور عمومی، و امور خصوصی تقسیم میکند) است که در زمینه تولید، به ((عدالت در حفظ و گسترش ثروت))، یعنی رشد اقتصادی پایدار؛ در زمینه توزیع، به ((عدالت در توزیع ثروت))؛ و در زمینه مصرف یا رفاه اقتصادی یا تقلیل کمبود کالاها و خدمات، که هدف نهایی خرده نظام اقتصادی اسلام است، به ((آموزه کفایت)) میرسد. بنابراین تعریف، گسترة شاخصهای عدالت اقتصادی مهدوی را می توان در سه محور تولید، توزیع [ کاهش فقر و نابرابری] و مصرف از روایات عصر ظهور استخراج کرد.
1. رشد اقتصادی پایدار
رشد اقتصادی پایدار، افزایش بلندمدت ظرفیت تولید به منظور افزایش عرضه کل است تا بتوان نیازهاى جمعیت را تأمین کرد. صفت پایداری بر رشدی تأکید دارد که در آن، تأمین مستمر نیازها و رضایتمندی افراد همراه با افزایش کیفیت زندگی انسان مد نظر است. البته افزایش ظرفیت بلندمدت تولید به ترقیات نوین فنى و تطبیق آن با شرایط نهادى و ایدئولوژیک مورد تقاضاى آن بستگی دارد. معیارها و اصول پیشگفته عدالت اقتصادی، یعنی اصل مشارکت، اصل توزیع، اصل بازتوزیع و اصل هماهنگی، رشد اقتصادی پایدار را تضمین میکنند.
بهکارگیرى روشهاى تولیدى مبتنى بر دانش، علت نزدیک این افزایش ظرفیت بلندمدت تولید است. در واقع، تفاوت اساسى جوامع صنعتى با جوامع پیشاصنعتی در همین نکته اخیر است. نگاهى به تاریخ گذشته بشر نشان مىدهد که علم و فن همواره وجود داشته است، اما آنچه که تازه است روش کسب علم و فن و روش انتقال آن در میان افراد یک نسل و یا از نسلى به نسل دیگر است. به دیگر سخن، وجه ممیزه دورانهاى تاریخى بشر در وجود یا فقدان ذخایر علمى فنى نیست؛ بلکه آنچه در زمینه علم و فن، یک دوران تاریخى را از دوران پیشین جدا مىسازد دو روش یا ساز و کار اصلى زیر است:
الف) ساز و کار اول: روش کسب علم و فن؛
ب) ساز و کار دوم: روش انتقال علم و فن.
شرح جامعه پیشا صنعتی(سنتی) جامعه صنعتی (مدرن)
روش کسب علم و فن تجربه و خطا در صحنه تولید مطالعات کتابخانه ای و آزمون های آزمایشگاهی
روش انتقال علم و فن شاگردی و ممارست در صحنه تولید دوره های آموزش از پیش تدوین شده
دو تحول اساسى یاد شده باعث شده است که بشر در دوران جدید تاریخ خود، موفق به صرفهجوییهاى عظیم در نادرترین منبع خود، یعنى زمان، گردد و این صرفهجویى است که امکانات بازدهى و تولید را براى انسانهاى عصر جدید فراهم آورده است. اما در نظام جهانی مهدوی، رشد اقتصادی پایدار به بالاترین حد خود در طول تاریخ بشریت خواهد رسید. پیامبر اکرم(ص) در این باره مى فرماید:
((یتنعّم امّتى فى زمن المهدى(ع) نعمةً لم یتنعّموا قبلها قطّ… )). امت من در زمان مهدى(ع) به رفاه و نعمتهایى دست مییابند که پیش از آن در هیچ دورهاى دست نیافته بودند.احادیث درباره رفاه اقتصادى و رشد فوقالعادة دوران ظهور بسیار است و این شاید اهمیت موضوع و نقش آن را در ساختن جامعه آرمانى اسلام مىرساند. پیامبر اکرم(ص) مى فرماید:یکون فى امتى المهدى … یتنعم امتى فى زمانه نعیماً لم یتنعموا مثله قطُّ البَر والفاجر، یُرسل السماء علیهم مدراراً و لاتدّخر الارض شیئاً من نباتها.
در امت من، مهدى(ع) قیام کند … و در زمان او، مردم به رفاه و نعمتهایى دست می یابند که در هیچ زمانى دست نیافته باشند، همه چه نیکوکار و چه بدکار. آسمان باران رحمتش را بر آنان ببارد و زمین چیزى از روییدنیهاى خود را پنهان ندارد.بدین ترتیب، عمران و آبادى زمین و بهرهبردارى از امکانات آن، تا حدى که عمران مکانى موجب تخریب محیط زیست نشود و از همه تکنیکهای دقیق علمى و فنى و متناسب با محیط زیست استفاده شود و از سودجوییها و تکاثرطلبى گروه معدودى مسرف جلوگیرى گردد، از اقدامات امام زمان(ع) خواهد بود؛ بهگونهای که هیچ نقطهاى تخریب شده باقى نمی ماند، مگر اینکه آباد می شود.
امام باقر(ع) می فرماید:زمین براى قائم ما در هم پیچیده می شود (و همهچیز در کنترل و نظارت دقیق ایشان است) و در زمین، جاى خرابى باقى نمی ماند، مگر اینکه آباد و عمران گردد. عمران و آبادانی زمین و رشد اقتصادی پایدار فرمان خداوندی در هنگامة بعد از ظهور است که به علت تقواى عمومى مردم و هدایت آنان توسط انسان کامل، یعنى امام زمان(ع)، بهطور کامل به اجرا در میآید. از این رو خداوند نیز وعده خود را درباره جامعه تقوا پیشگان آشکار می کند:
فقلتُ استغفروا ربَّکم انّه کان غفّاراً. یُرسل السماء علیکم مدراراً و یُمددکم باموال و بنین و یجعل لکم جنات و یجعل لکم انهاراً. سپس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او آمرزنده است، تا از آسمان برایتان پى در پى باران فرستد و شما را به اموال و فرزندان مدد کند و برایتان بستانها و نهرها بیافریند. امام على(ع) دربارة این نعمت در عصر ظهور مى فرماید:
چون قائم(ع) قیام کند، آسمان ـ چنانکه باید ـ باران بارد و زمین گیاه رویاند … به گونهاى که یک زن [درکمال امنیت و آرامش] از عراق درآید و تا شام برود و جز بر زمینهاى سرسبز گام ننهد. در دوران ظهور، که دورانی سراسر آگاهى و عصر شناختهاى کامل و اصیل و مفید است، همه زوایاى زندگى انسان روشن می گردد. أبان از امام صادق(ع) نقل می کند:العلم سبعة و عشرون حرفاً فجمیع ما جائت به الرسل حرفان …فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة و العشرین حرفاً فبثّها فى الناس و ضمّ الیها الحرفین حتى یبثّها سبعة و عشرین حرفاً.
دانش 27 حرف یا شعبه و شاخه است. تمام آنچه پیامبران براى بشریت آوردهاند، دو حرف بیش نبود و مردم نیز بیش از آن دو حرف را نشناختند؛ اما هنگامیکه قائم قیام کند، 25 حرف دیگر را آشکار ساخته و در پرتو خورشید وجودش، در میان مردم منتشر می سازد و آن دو حرف را نیز بدان ضمیمه ساخته تا همة علوم کامل و منتشر گردد.
در آن عصر، طبیعت کاملاً مسخّر انسان می گردد و بدین ترتیب، سرمایههاى عظیمى در اختیار بشر قرار میگیرد تا با هدایت و رهبرى امام عادل جهانى، یعنى امام منتظر(ع)، به کمال و سعادت برسد. امیرالمؤمنین على(ع) درباره بهرهبردارى از معادن و منابع زیرزمینى در آن عصر پرشکوه می فرماید: ((وتُخرج له الارضُ أفالیذَ کبدها، و تلقى الیه سِلماً مقالیدها…)). زمین آنچه را که در اعماق خویش دارد، براى وى بیرون دهد و همه امکانات و برکات خویش را در اختیار او گذارد.
2. حذف فقر
اسلام با پذیرش کامل ((معیار نیاز)) که مبتنی بر حق زندگی و حق معاش برای همگان است، تداوم فقر را تحمل نمیکند و با آن به شدت مبارزه میکند. یکی از دغدغههای بزرگ و اساسی اولیای الهی، پیامبر گرامی اسلام و امیرمؤمنان علی(ع)، در تمامی دوران زندگیشان، این بوده که فقر، نیازمندی و نابرابری را از چهره جامعه و افراد آن زدوده شود و از طریق اشتغال آبرومندانه و سیاستهای صحیح اقتصادی، درآمدی معقول برای مردم فراهم شود. امیرمؤمنان علی(ع) است می فرماید:
((لو تمثّل لی الفقر رجلاً لقتلته؛ اگر فقر در برابر من، به صورت انسانی مجسم گردد، البته او را میکشم.)) علی(ع) به خوبی میدانست که فقر ناشی از کمبود اشتغال و امکانات بر هرگونه ارزش و فضیلتی غلبه میکند تا در آینده سبب کفر و الحاد و ناسپاسی گردد. بدین دلیل است که حضرت همیشه و در هر میدانی با این پدیده شوم مبارزه میکرد و راه را بر آن میبست.
از منظر علی(ع) بر هر دولت و ملّتی و به عبارت دیگر، بر هر نظام اقتصادی لازم و ضروری است که در میان افراد خود، فقیری باقی نگذارد؛ زیرا ((فقیر در وطن خود غریب است)). اگر برای اکثر مردم، مرگ دردناکترین حادثه زندگی است، در نظر امام، مرگی بزرگتر از مرگ معمولی است؛ لذا میفرماید: ((فقر، مرگ بزرگتر است)). حکومت حق، شرایطی را فراهم میآورد که در آن، مردم حداقل امکانات اساسی زندگی را داشته باشند و برای همه کسانی که میخواهند کار کنند، امکان کار فراهم باشد و افرادی هم که از کارشان درآمد کافی کسب نمیکنند یا اساساً نمیتوانند کار کنند، درآمدی به اندازة کفاف را داشته باشند.
امام علی(ع) در دوران حکومت کوتاه خود، دست کم در کوفه، حداقل امکانات اساسی را برای عموم مردم تأمین کرد؛ چنانکه خود فرمود:ما أصبح بالکوفة احد الّا ناعماً، انّ ادناهم منزلة لیأکل من البّر و یجلس فی الظلّ و یشرب من ماء الفرات.کسی در کوفه نیست که در رفاه به سر نبرد، حتی پایینترین افراد نان گندم میخورد، سرپناه دارد و از آب گوارا مینوشد.
امام زمان(ع) نیز مانند جد بزرگوارش در زدودن فقر میکوشد. اما این بار نهتنها فقر را کاهش میدهد، بلکه به حذف کامل فقر موفق میشود؛ زیرا از یکسو سرمایه هاى مادى بسیار زیاد مى گردد و رشد اقتصادی پایدار پدید میآید. از سوی دیگر، این امکانات عادلانه توزیع می گردد و جلوى فشار و ستم و سودجویان زیادهخواه گرفته می شود و در نهایت، مردم نیز از نظر غناى روحى و سطح اخلاق و معرفت و تقوا چنان اوج می گیرند که دامنه حرص و آز که سرچشمه تکاثر و بخل و احتکار و تنازع است برچیده می شود. در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)چنین می فرماید:
هنگامى که قائم ما قیام کند … زمین (با تدبیر امام و تلاش صادقانه مردم) گنجها و ذخایر گرانبهاى خود را آشکار می سازد؛ آنچنان که مردم آنرا با چشم خود می بینند و (آنچنان غناى ظاهرى و معنوى مردم را فرا می گیرد) که نمی توانید کسى را پیدا کنید که هدیه شما را بپذیرد و یا زکات مال را قبول کند. همه مردم به آنچه خدا از فضلش به آنها روزى داده برخوردار و بینیاز می شوند.
امام باقر (ع) میفرماید:و یعطىالناس عطایا مرتین فىالسنة و یرزقهم فىالشهر رزقین… حتى لاترى محتاجا الى الزکاة و یجیىء اصحابالزکاة بزکاتهم الىالمحاویج من شیعته فلا یقبلونها، فیصرونها و یدورون فى دورهم، فیخرجون الیهم، فیقولون: لا حاجة لنا فى دراهمکم … فیعطى عطاء لم یعطه احد قبله .
(امام مهدى(ع))، در سال دو بار به مردم مال ببخشد و در ماه دو بار امور معیشت بدانان دهد… تا نیازمندى به زکات باقى نماند و صاحبان زکات، زکاتشان را نزد محتاجان آورند و ایشان نپذیرند. پس آنان زکات خویش در کیسههایى نهند و در اطراف خانهها بگردند (براى دستیابى به محتاجى) و مردم بیرون آیند و گویند: ما را نیازى به پول شما نیست… پس دست به بخشایش گشاید، چنانکه تا آن روز کسى آنچنان بخشش اموال نکرده باشد.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید:یکون فى امتىالمهدى … والمال یومئذ کدوس، یقومالرجل فیقول: یا مهدى اعطنى، فیقول: خذ .در زمان مهدى(ع)… مال خرمنی شود. هر کس نزد مهدى آید و گوید: ((به من مالى ده! مهدى بیدرنگ بگوید: ((بگیر)). سیاستهای اقتصادی مهدوی از یکسو، فقر را زار و نحیف میکند و از سوی دیگر، محبت و برادری و برابری بین مردم، آنچنان ((نظام توزیع عاطفه ها)) را در جامعه جهانی مهدوی پررنگ میسازد که خود مردم نیز نیازهای یکدیگر را با جان و دل برآورده میکنند.
امام باقر(علیه السلام) درباره برادرى در عصر ظهور می فرماید: ((اذا قام القائم جائت المزاملة و یأتى الرجل الى کیس اخیه فیأخذ حاجته لایمنعه)). هنگامى که قائم(ع) قیام کند، رفاقت و دوستى خالصانه (در میان مردم) رایج می گردد و اگر مردى دست در جیب برادرش فرو برد و به اندازه نیازش بردارد، برادرش او را منع نمی کند.))
این رفع نیازهای واقعی نشاندهندة رشد عقلانی بشر در آن دوران است؛ زیرا مال و ثروت برای رفع نیازهای بشر است و در اموال اغنیا، علاوه بر تکالیف مالی روشنی همچون خمس و زکات، حق معلومی برای نیازمندان درنظر گرفته شده است که بشر در جامعه جهانی مهدوی به این درک کامل میرسد که میبایست نیازمندان واقعی را در اموالش به اندازه رفع نیاز آنان شریک گرداند. امام باقر(ع) نیز برابری و برادرى کامل را در هنگامه رشد عقول و تکامل اخلاق (عصر ظهور) می داند و می فرماید:
آیا شما در نزد برادرتان می روید و دست در جیب او مى برید و به اندازه نیازتان برمى دارید و او مانع شما نمی گردد؟ راوى مىگوید: گفتم این رسم در میان ما نیست. امام فرمود: پس قابل توجه نیست. گفتم: آیا هلاکت در پیش است؟ فرمود: این مردم هنوز به رشد عقلانى نرسیدهاند. امام کاظم(ع) نیز آرزوى خود را در ارتباطات اجتماعى مسلمانان چنین بیان می دارد:
اى عاصم! چگونه پیوندهاى اجتماعى را محکم می دارید و دیگران را در مال خود شریک می سازید؟ … آیا در تنگدستیها کسى از شما به دکان یا منزل برادرش می رود و آنچه را نیاز دارد برمی دارد و (صاحب آن) مانع او نمی گردد؟ گفت: نه چنین نیستیم. امام فرمود: شما (در روابط اجتماعى) آنطور که من دوست دارم نیستید.
3. کاهش مداوم نابرابریها
مطابق اصل مشارکت و اصل توزیع، صاحبان کار و سرمایه بهتر و بیشتر، حقشان است که بهتر و بیشتر داشته باشند و این نابرابریها عین عدالت اقتصادی است. اما نابرابریهای ظالمانه ناشی از بازار کار، مالکیت، انواع دوگانگیها مانند دوگانگیهای منطقهای، شهری و روستایی و جنوب و شمال جهان، منشأی غیر از اصول یادشده دارند و باید با آنها مبارزه شود. بنابراین اصول عدالت اقتصادی، بهویژه اصل باز توزیع و اصل هماهنگی، اقتضا دارند تا توازن و همسنگی در رفاه اقتصادی میان همة اعضای جامعه بشری برقرار شود.
بههمین دلیل، میبایست سیاستهای ایجابی و سلبی اقتصادی بهطور همزمان در نهادهای گوناگون اقتصادی تغییراتی را بهوجود آورند. اسلام عزیز با توزیع برابر امکانات عمومی، تصحیح نهادهای اقتصادی مالکیت و اشتغال، نهی ربا و عرضه نظام مشارکت در کار و سرمایه و سیاستهای ضد فساد، تبعیض و نابرابریهای نامشروع و غیر قانونی را در جامعه کاهش می دهد و زمینه را برای فرصتهای برابر اقتصادی برای همه فراهم میسازد. البته نتیجه نهایی برابری نخواهد بود؛ ولی همسنگی و توازن نسبی در رفاه اقتصادی در نظام اقتصادی اسلام تحقق مییابد.
در توزیع برابر امکانات عمومی که نقشی کلیدی در توازن اقتصادی دارد، متأسفانه بشر در طول تاریخ خود، همواره با این مشکل روبهرو بوده که ثروتهای عمومی را افراد خاص و طبقاتی ویژه دست به دست کرده، مردم عادی از دستیابی به آنها محروم بودهاند. امام رضا(ع) یکی از سنتهای پیامبر گرامی اسلام(ص) را توزیع عادلانه ثروتهای عمومی دانسته و در معرفی کسانی که سنت پیغمبر(ص) را تغییر داده بودند میفرماید:از جمله کارهای خلاف شرعی که کردند، اموال را در اختیار مشتی ثروتمند قرار دادند تا میان آنان دست به دست بگردد.
امام باقر(ع) از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل میکند که فرمود:پنج کس را من و هر پیغمبر مستجابالدعوهای نفرین کردهایم: آن کس که چیزی بر کتاب خدا بیفزاید، آن کسی که سنت مرا فرو گذارد… و کسی که فیء (اموال عمومی) را به خود اختصاص دهد و آن را برای خویش حلال شمارد. یعنی کسانی که تصرف در اموال عمومی را برای خود حلال میشمارند در ردیف تحریفکنندگان کتاب خدا هستند.
این آموزه محمدی(ص)، پس از پیامبر خدا (ص) تغییر داده شد؛ به گونهای که امیرمؤمنان(ع) هنگام خلافتش برای توزیع برابر فیء (اموال عمومی) سرزنش میشد. با این وجود، حضرت(ع) درآمدهای عمومی را که بیشتر آن از زمینهای خراجی بهدست میآمد، به طور مساوی میان همه مسلمانان تقسیم میکرد و عرب، عجم، مهاجر، انصار، سیاه، سفید و حتی بردگان آزادشده با اربابان و موالی خود، همگی به طور یکسان از درآمدهای عمومی برخوردار بودند.
پیامبر گرامی اسلام(ص) درباره فرزند عزیزش، مهدی(ع)، میفرماید:به مهدى بشارتتان می دهم. او از میان امت من برانگیخته مى شود … ساکنان آسمان و زمین از او خشنود خواهند بود. او مال را بهنحو صحیح تقسیم می کند. مردى پرسید به نحو صحیح به چه معناست؟ فرمود: میان همه مساوى.
امام باقر(ع) نیز می فرماید: امام قائم(ع) (اموال را) مساوى تقسیم مىنماید و میان همه مردم ـ چه نیکوکار و چه بدکارـ به عدالت رفتار می نماید. یکی از سرچشمههای مهم نابرابری در جوامع امروزی، مالکیتهای بزرگ و مولدی است که بهطور موروثی یا از طریق اعمال قدرت و ثروت، قدرتمندان و ثروتمندان بهدست میآورند و بر درآمد خود بیش از پیش میافزایند. امام زمان(ع) در حکومت جهانی خود، مانع چنین ثروتهایی خواهد شد و قطایع که همان مالکیتهای بزرگ مانند روستاها، اراضی بسیار و قلعههاست و حاکمان و ثروتمندان و قدرتمندان آنها را به نام خود ثبت میکنند، همگی در اختیار امام (عج) قرار میگیرند.
امام صادق(ع) میفرماید: ((آنگاه که قائم ما قیام کند، قطایع از بین میرود، به گونهای که دیگر قطایعی در میان نخواهد بود)). البته این بدان معنا نیست که مردم عادی از دستیابی به زمین و داراییها محروم خواهند بود؛ بلکه حتی در آن زمان، امام(عج) بدانها بیشتر واگذار خواهد کرد تا سطح نابرابریها بیشتر کاهش یابد.عبدالله بن سنان میگوید: پدرم به امام صادق(ع) گفت: من مقداری از زمینهای خراجی را در اختیار دارم و در آنها کشت و زرع کردهام. حضرت قدری ساکت مانده، آنگاه فرمود: ((اگر قائم ما قیام کند، سهم تو از زمین بیش از این است)).
در آن عصر، دوگانگیهای منطقهای، بینالمللی و دیگر دوگانگیهای مخرب عدالت اقتصادی از میان میروند؛ زیرا امام عدل، با اشراف و نظارت و دلسوزی خود و تعهدی که در میان کارگزارانش بهوجود میآورد و مشارکتی که از مردم متعهد و مسؤل میطلبد، با توجه به تکامل علوم و صنایع و نابودی نهادهای شیطانی و ستمگر، جایی برای دوگانگی باقی نمیگذارد.
امام باقر(ع) میفرماید: ((القائم منا… تطوى لهالارض… فلا یبقى فىالارض خراب الا عمر)). زمین براى قائم ما در هم پیچیده می شود (و همه چیز در کنترل و نظارت دقیق ایشان است) … و در زمین، جاى خرابى باقى نمی ماند مگر اینکه آباد و عمران گردد.پیامبر اکرم(ص) نیز فرمودهاند: ((و یظهرالله له کنوزالارض و معادنها)) ((خداوند براى قائم(ع) گنجها و معادن زمین را آشکار مىسازد)).
روایاتی نیز وجود دارند که دلالت کاملی بر رفع دوگانگی منطقهای و آبادانی و سرسبزی کشورهایی دارند که از لحاظ جغرافیایی بسیار دور از ذهن است که تمام نقاط سرزمینشان باطراوت و سرسبز باشد. اما در آن عصر، همهجای آن کشورها به برکت جهانیسازی مهدوی و بارانهای مفیدی که میبارد آباد میشود.
امام على(ع) می فرماید: … چون قائم(ع) قیام کند، آسمان ـ چنانکه باید ـ باران بارد و زمین گیاه رویاند … به گونهاى که یک زن [درکمال امنیت و آرامش] از عراق در آید و تا شام برود و جز بر زمینهاى سرسبز گام ننهد. هرچند روایات معدودی درباره توصیف جهانیسازی مهدوی و شاخصهای عدالت اقتصادی آن عصر وجود دارد، اطلاق برخی روایات نشاندهنده این نکته است که انواع تبعیضها و تجاوزها بر طرف شده و عدل در هر جا که جامعهای انسانی وجود داشته باشد، گسترش مییابد.از امام باقر(ع) نقل شده است: ((اذا قام قائم اهل البیت قسّم بالسّویّة و عدل فى الرّعیّة)). در حکومت قیامکنندة اهل بیت پیامبر، قسط و عدل (به معناى عدم تبعیض در تقسیم بیت المال و رعایت حقوق مردم) به طور کامل اجرا خواهد شد.
4. آموزه کفایت در مصرف
تأمین نیازهای واقعی بشر و دستیابی به رفاه واقعی اقتصادی، بالاترین هدف عدالت اقتصادی است. اما متأسفانه قرن بیستم شاهد پدیدة جدیدی در تاریخ اقتصادی بشر بوده که ((مصرف گرایی)) را بالاترین هدف در زندگی قرار داد و این روند در قرن بیستویکم نیز همچنان با شدت بیشتر ادامه دارد. بنیاد جهانیسازی سرمایهسالارانه بر اساس ثروت و لذات جسمی و خوشیهای حسی قرار گرفته است و این موارد تنها یا مهمترین ارزشهاى ممکنى هستند که انسان غربی در راه تحققش تلاش مىکند.
مصرف هدف نهایى زندگى اقتصادى و اصل متعالى ((سعادت)) بنتامى مهمترین توجیهکننده هر تلاش و کار بشرى شد. همچنان که برترین فضیلتها، دستیابى به بیشترین درآمد و اشباع تمایلات شد. هر کارى که فرد براى دستیابى به این هدف انجام دهد مباح است؛ زیرا سود مخصوص به خود و در نتیجه در پایان کار، سود عموم را تحقق مىبخشد.
این فلسفه، سهم اساسى در انحطاط اینچنین اخلاقى در غرب داشت؛ انحطاطى که ممکن بود تا حد زیادى کاهش یابد، اگر اعتقادات دینى و ارزشهاى اخلاقى باقى مىماند و نقش پالایش اخلاقى اجتماع را ایفا مىکرد. زادگاه این شیوه، زندگى آمریکایی است و لفظ ((آمریکایى)) روح آن را به بهترین شکل مجسم مىنماید.
ویکتور لِبو تحلیلگر خردهفروشى در دوره وفور آمریکا پس از جنگ دوم جهانى، چنین اعلام مىکند: اقتصاد فوقالعاده بارآور ما چنان مىطلبد که ما مصرف را به شیوة زندگى خویش بدل کنیم، که خرید و فروش کالاها را به صورت آیین در آوریم. مىطلبد که اقناع خود، اقناع روح خود را در مصرف بجوییم. ما نیازمند آنیم که چیزها مصرف شوند، بسوزند، فرسوده و تعویض شوند و با سرعتى رو به تزاید اسقاط گردند.
مطابق آمارهاى سال 1992، در یک تقسیمبندی بومشناختی، مردم دنیا در سه طبقه کلى جاى مىگیرند: ((جامعه مصرفى))، ((جوامع با درآمد متوسط و فقیران)). فقیران دنیا که رقم آنها 1/1 میلیارد نفر است، شامل همه خانوارهایى مىشوند که متوسط درآمد براى هر عضو خانواده کمتر از 700 دلار باشد. اینان اغلب روستاییان افریقایى، هندى و سایر مناطق جنوب آسیا هستند.
اینان تقریباً به طور انحصارى از غلّه، محصولات ریشهاى و بقولات تغذیه مىکنند و بیشترشان آب ناسالم مىنوشند. این گروه بیشتر در کلبهها و حلبىآبادها زندگى مىکنند، پیاده مسافرت مىنمایند و بیشتر دارایى آنها از سنگ، چوب و دیگر مواد موجود در محیط محلى ساخته شده است. این یک پنجم جمیعت دنیا فقط 2 درصد از درآمد جهان را به خود اختصاص مىدهد.
3/3 میلیارد نفر از مردم طبقه متوسط دنیا بین 700 تا 7500 دلار در ازای هر عضو خانواده درآمد دارند. اینان بیشتر در آمریکاى لاتین، خاورمیانه، چین و شرق آسیا زندگى مىکنند. این طبقه همچنین خانوادههاى کم درآمد در بلوک شوروى سابق و کشورهاى صنعتى را نیز در بر مىگیرد. بهجز یک عده قابل توجه این قشر، دیگران اغلب رژیم غذایى مبتنى بر غله و آب دارند و در خانههاى متوسط مجهز به برق، روشنایى، رادیو و بهطور روز افزون یخچال و ماشین لباسشویى زندگى مىکنند. اینان با اتوبوس، قطار و دوچرخه مسافرت مىکنند و دارایى آنها شامل ذخیره متوسطى از کالاهاى بادوام است. این طبقه مجموعاً 33 درصد درآمد جهانى را به خود اختصاص مىدهد.
حدود 1/1 میلیارد نفر، از اعضاى ((جامعه مصرفى جهانى)) هستند که شامل همه خانوارهایى مىشود که درآمد سرانة اعضای خانواده در سال از 7500 دلار بالاتر است. اعضاى این ((جامعه مصرف جهانى)) از گوشت و غذاهاى بستهبندىشده تغذیه مىکنند و نوشابه و دیگر نوشیدنیها را از بستهبندىهاى یکبار مصرف مىآشامند.
بخش عمدة اوقات خود را در ساختمانهایى بهسر مىبرند که هواى آن کنترل شده است و به یخچال و ماشین لباسشویى، خشککن و آب گرم فراوان، ماشین ظرفشویى، اجاق مایکروویو و بسیاری از دیگر وسایل برقى نو ظهور مجهز مىباشند. اینان با اتومبیل و هواپیما مسافرت مىکنند و گردشان را کالاهاى کمعمر یکبارمصرف گرفته است. این جامعه مصرفى 64 درصد درآمد جهانى را کسب مىکند (32 بار بیش از طبقات فقیر).
قسمت عمده آمریکاى شمالى، اروپاى غربى، ژاپن، استرالیا و شهروندان سنگاپور، هنگ کنگ و شیخنشینهاى نفتى خلیج فارس به این جامعه تعلق دارند. شاید نیمى از مردم اروپاى شرقى و کشورهاى مستقل مشترکالمنافع روسیه نیز جزو این جامعه باشند. همانطور که حدود یک پنجم مردم آمریکاى لاتین، آفریقاى جنوبى و کشورهاى تازه صنعتى شدة آسیا، مانند کره جنوبى، نیز در این گروه جاى مىگیرند.
البته تذکر این نکته لازم است که در این جامعه مصرفى 1/1 میلیارد نفرى، سهم بیشتر اسراف و تبذیر از آن طبقات ثروتمند این جامعه است. ثروتمندان در مقایسه با مصرف کنندگان دیگر، پول بیشترى کسب مىکنند. منابع طبیعى را بیشتر مصرف مىکنند و نظامهاى بومشناختى را بیشتر آشفته مىسازند.بههرحال، ظهور جامعه مصرفى را مىتوان از روى مصرف سربهفلککشیدهاى معلوم کرد که بهصورت نماد عصر جدید درآمده است.
از نیمة قرن بیستم، مصرف سرانه مس، انرژى، گوشت، فولاد و چوب در سراسر جهان تقریباً دو برابر، سرانة مالکیت اتومبیل و مصرف سیمان چهار برابر، سرانة مصرف پلاستیک پنج برابر، سرانة مصرف آلومینیم هفت برابر رشد یافته و سرانة مسافرت هوایى 33 برابر گردیده است. بهره کشى جامعه مصرفى از منابع طبیعى به صورت مصرف مسرفانة آب و غذا، استفاده تجملى از اتومبیل و هواپیما و بهرهبردارى سرسامآور از مواد آلودهساز و داراى پیامدهاى زیست محیطى مانند سیمان، فولاد و کاغذ، به خوبى در کتاب ((جامعه مصرفى و آینده زمین)) تبیین گردیده است.
اما آنچه مهم است، این نکته مىباشد که اقتصادهاى جوامع مصرفى، بهویژه جوامع سرمایهدارى صنعتى، تدارکاتى مصرف خود را نه فقط از منابع طبیعى خود، بلکه بهطور عمده از منابع طبیعى جوامع غیر مصرفى (جوامع با درآمد متوسط و جوامع فقیر) تأمین کرده و این خطوط تدارکاتى جهانى داغ پاک نشدنی خود را بر اکوسیستمهاى خشکى مىگذارند.
بههر تقدیر، جهان سرمایهدارى با رفتارهاى نابخردانة خود و مصرف بیرویة منابع سبب شده است که خاک تخریب شود، تنوع بیولوژیکى کاهش یابد، آب آلوده شود و هدر رود و خلاصه، کلّ اکوسیستم صدمه ببیند. این تمدن، طالب مصرف است و مشوّق آن. با ایجاد نیازهاى کاذب، دل انسانها را براى مصرف بیشتر به تپش مىاندازد و بر شوق مصرف مىافزاید.
اما بشریت باید تصویر روشن واقعیات را فراروى خود قرار دهد و بهدنبال راه حلهاى مؤثرى باشد که مىتوانند رفتارهاى مصرفى و مخلّ به حال امروز و فرداى کرة زمین را تغییر دهند. در این میان، آنچه اهمیت بیشترى دارد، تغییر در ارزشها و نوع نگاه به انسان، طبیعت و کلّ هستى است. باید با این ایده فراگیر که ((بیشتر یعنی بهتر)) مبارزه کرد.
مردم جوامع مصرفى مىباید شیوه زندگى خاصى را در پیش بگیرند که نوعى برگردان ـ از نظر فنى پیچیده ـ الگوى زندگى کسانى باشد که هماکنون در پلههاى پایینتر نردبان اقتصاد جاى گرفتهاند. پیشرفتهاى علمى، قوانین بهتر، تجدید ساختار صنایع، پیمانهاى جدید، مالیاتهاى زیست محیطى و مبارزات گروههاى مردمى، همه مىتوانند جامعه مصرفی را در رسیدن به این هدف یارى دهند.
اما براى تأمین محیط زیستى که بتواند زندگى بشریت را تأمین کند، باید ارزشهاى خود را دگرگون کرد. اى.اف. شوماخر، نقاد اجتماعى در سخنرانیهاى سال 1977 خود در سراسر ایالات متحده، اظهار داشته است که:فورىترین نیاز زمان ما لزوم بازساخت ما بعد الطبیعه هست و خواهد بود و باید عالىترین تلاشمان در راه روشن ساختن ایمان عمیقمان درباره مسئله آدمى باشد؛ اینکه انسان از کجا آمده است؟ هدف زندگى چیست؟
اسلام عزیز هدف زندگی را قرب به خدا تعیین کرده است و برای تشخیص صحیح نیازهای واقعی از نیازهای کاذب، آموزههای دینی به ما میگویند که تقوا کلید و جداکنندة حق و باطل است:یِا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً .اى کسانى که ایمان آوردهاید، ] اگر از مخالفت فرمان[ خدا بپرهیزید، براى شما وسیلهاى جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمىدهد ]روشنبینى خاصّى که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت[.
برخلاف عصر جهانیسازی سرمایهسالارانه که نیازهای واقعی از نیازهای کاذب، توسط بیشتر مردم دنیا تشخیص داده نمیشود و مصرفگرایی از طریق ((جامعه مصرفی جهانی)) به دو جامعه دیگر متوسط و فقیر با تبلیغات و چشم و همچشمی سرایت میکند، در عصر جهانیسازی مهدوی، حکمت و عقل عملی بشر در اثر تقوا به تکامل میرسد و مردم به آن روشنبینی خاص قرآنی میرسند.
امام باقر(علیه السلام)در روایت ابوخالد کابلى می فرماید: ((اذا قام قائمنا وضع یده على رؤس العباد، فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم)).هنگامی که قائم(علیه السلام) ظهور کند، شعاع نورانیت و هدایتش همة بندگان خدا را فرا می گیرد و عقول مردم متمرکز و اخلاقشان به واسطه آن امام بزرگوار کامل می شود.
رفتار امام(عج) به عنوان انسانی کامل، بههمراه یاران خالص و کامل خود در عرصه فردی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، بهتدریج، نهادهای قدیمی ضعیف یا شیطانی را اصلاح یا تغییر داده و نهادهای جدیدی ابداع کرده و ساختارهای نوینی بهوجود میآورد. آن ساختارها به تدریج، تعداد انسانهای کامل و نخبه و نوآور را تکثیر نموده و این فرایند تأثیر متقابل نوآوران بر نهادهای قدیم و نهادهای جدید و بر افراد جامعه جهانی، اهداف جهانیسازی مهدوی را در زمینه تشخیص نیازهای واقعی از نیازهای کاذب، قوام بودن ((مال)) و مصرف به حد کفایت برای همگان، محقق خواهد ساخت.
در آن عصر است که بشر قوام بودن مال را بهطور کامل درک کرده و ارزشها و نهادهای جدید قدرت، ترک اسراف و تبذیر را برای انسانها امکانپذیر میکنند. هنگامی که قوام بودن مال به گونهای صحیح درک شود، عقلانیت اقتصادی با ارزشهای واقعی هستی هماهنگ شده و کارایی مطلق اقتصادی (کارایی بدون هزینه اجتماعی) تحقق مییابد.
رسول خدا (ص) درباره درک عمیق آدمیان، حتی مجرمان و گنهکاران آن عصر نسبت به اموال میفرماید:زمین بهترین چیزهایی که در دل دارد، بیرون میریزد؛ مانند پارههای طلا و نقره. آنگاه قاتل میآید و چنین میگوید: برای اینها دست به قتل زدم و کسی که قطع رحم کرده است میگوید: این باعث قطع رحم شده بود. دزد میگوید: برای این دستم بریده شد. پس همگی طلا را رها می کنند و چیزی از آن بر نمیدارند. معنی اسراف و قوام مال: در آیه «وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسرِفُوا وَ لَمْ یَقْترُوا وَ کانَ بَینَ ذَلِک قَوَاماً» واژههای انفاق، اسراف و قوام را بررسی میکنیم.
((انفاق)) به معنی هزینه کردن و بذل و بخشش مال برای نیازهای خود یا دیگران است و میتوان گفت این واژه اعم از انفاق اصطلاحی بوده و با مصرف در اصطلاح اقتصادی آن مترادف میباشد. در تفسیر اسراف و اقتار که نقطه مقابل یکدیگرند، مفسران سخنان گوناگونی دارند که روح همه به یک امر باز میگردد و آن این است که اسراف مصرف بیش از حد و در غیر حق و بیجا مصرف گردد و اقتار آن است که کمتر از حق و مقدار لازم بوده باشد.
کلمه قوام – به فتح قاف – نیز به معنای حد وسط و معتدل است و همین کلمه به کسر قاف به معنای مایه قوام هر چیز است. جملة بین ذلک متعلق است به قوام. بنابراین معنای آیه این است که بندگان رحمان انفاق میکنند و انفاقشان همواره در حد وسط و میان اسراف و اقتار است. امام صادق(ع) در یک تمثیل، میان سه حالت ((اسراف))، ((اقتار)) و ((قوام)) مقایسه مناسبی مینمایند. ایشان مشتی سنگریزه را گرفته و آن را در دست مبارک فشردند، به گونهای که هیچ دانهای از آن فرو نیفتاد. سپس فرمود:
((این رفتاری است که خداوند در کتاب خود، از آن به بخل یاد کرده است)). آنگاه دست خود را به طور کامل باز کرد، به گونهای که هیچ ریگی در آن باقی نماند. بعد فرمود: ((این نیز اسراف است)). مشتی دیگر از ریگ برداشته و دست را به گونهای گشود که مقداری از ریگ ریخت و مقداری در آن باقی ماند و فرمود: ((این است قوام و حدّ وسط)).
دربارة ملاک تشخیص قوام و حد وسط، برخی، از جمله مرحوم نراقی، در این باره قائلاند که:ملاک تشخیص اعتدال و وسط، عرف است؛ زیرا مرجع در شناخت حقایق معانى لغوى مصادیق عرفى است و از نظر عرف، حد وسط عبارت است از هزینه کردن مال به اندازه نیاز و یا به مقدارى که با موقعیت شخص تناسب دارد. بنابراین هرگونه هزینه و انفاق مال خارج از این دو ملاک ـ رعایت نیاز و تناسب با موقعیت ـ اسراف است؛ چه این که اتلاف و تضییع مال باشد، خارج از موقعیت فرد باشد و یا مورد نیاز نباشد.
به هر حال، محاسبه مقدار مصرف تجملى و مسرفانة اجتماعات بشرى روشن مىسازد که اگر ارزشهای الهی حاکم شوند و این اسرافها و شادخواریها به صورتى درست و اصولى مهار گردد و با انضباط و قانونى سازشناپذیر، جلوی عیاشى و ریختوپاشهاى بیش از اندازه گروه اشراف رفاهطلب و شادخوار گرفته شود، نیازهاى کل بشریت برآورده مىشود و زندگى همگان در روى زمین تامین می گردد.
مطالعه آمار و ارقام منتشرشده از طرف سازمانهاى خواروبار و تولید و مصرف جهانى، همچنین آمارهاى اقتصادى کشورها این موضوع را ثابت مىکند که تنها از اضافه غذایى که در برخى کشورهاى سرمایهدارى در ظرفهاى زباله مىریزند یا مصرفى بیش از اندازه دارند و مواهب طبیعى را اسراف مىکنند، مىتوان برخى کشورهاى پرجمعیت جهان را به خوبى تغذیه کرد. در سالهاى اخیر، دنیا سالانه حدود 250 میلیون تن غله و دانههاى غذایى تولید کرده و کشورهاى توسعهیافته با داشتن تنها ربع جمعیت جهان، بیش از نیمى از این تولیدات را مصرف مىکنند.
حیوانات آنها یک چهارم تمامى غله دنیا را مىخورند که معادل است با غذاى مصرفى3/1 میلیارد از مردم چین و هند. در آمریکا براى سرسبز نگاهداشتن زمینهاى گلف، چمنها و قبرستانها سالانه بیش از 2 میلیون تن کود شیمیایى از میان مىرود و این مقدار برابر است با کمبود کود مصرفى در کشورهاى عقبنگه داشته شده. اگر این مقدار کود در کشورهاى جهان سوم مصرف مىشد، مىتوانست اضافه تولیدى برابر با 15 تا 20 میلیون تن غله داشته باشند.
نمونه دیگر مصرفهاى اضافى و اسرافى هزینههاى سرسامآور نظامى است. اکنون همة کارشناسان سرشناس و حتى کارشناسان محافظهکار، به این نتیجه رسیدهاند که تنها راه چیرگى بر بحران مالى جهان، جابهجا کردن اعتباراتى است که به هزینههاى نظامى اختصاص یافته است. بر باد دادن بىحساب اعتبارات دولتى در راه سیاستهاى تسلیحاتى از عوامل مهم برانگیزنده مشکلات کنونى اقتصاد جهان است.
این حرف را حتى مىتوان به شکل صریحترى بیان کرد: مسابقه تسلیحاتى راه را بر بهبود و رشد اقتصادى جهان مىبندد. با هزینه تولید یک هواپیماى جنگى مىتوان حدود 000/40 داروخانه روستایى برپا کرد. هزینة تولید زیردریایى هستهاى مساوى است با مجموعه بودجههاى آموزشى23 کشور رو به رشد با 160 میلیون کودک که در سنین مدرسه رفتن هستند .
3 ــ تخیل عدالت اقتصادی در عصر جهانیسازی سرمایهسالارانه
آیا نظام جهانی کنونی سرمایهداری، نهادها و سازوکارهای مناسبی برای تحقق عدالت اقتصادی جهانی دارد؟ آیا بشریت در نظم کنونی سرمایهداری جهانی به رفاه اقتصادی و بینیازی دست مییابد و فاصله عمیق میان کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه کاهش مییابد؟آیا هدف نهایی عدالت اقتصادی، که آزاد شدن انسانها از رنج طلب و کسب بیش از حد است، تا بتوانند بهطور خلاقانه در کارهای بیشمار غیر اقتصادی ـ مربوط به روح و ذهن ـ درگیر شوند، در عصر جهانیسازی تحققپذیر است؟ برای پاسخ به این پرسشها، نخست میبایست به نهادها و سازوکارهای نظام اقتصادی سرمایهداری مراجعه نمود و با تحلیل آنها، روند شاخصهای عدالت اقتصادی را در زمینة رشد اقتصادی پایدار، کاهش فقر، کاهش نابرابری و مصرف، در حد کفایت پیش بینی کرد.
ناصر جهانیان
منبع: ماهنامه انتظار موعود – شماره 14
ادامه دارد……………