قائم (علیهالسلام)، در پیکار خود با چنان چیزی مواجه خواهد شد که رسول خدا (صلیاللهوعلیهوالهوسلم) با آن مواجه نگردید. همانا، رسول خدا، در حالی به سوی آنان آمد که بتهای سنگی وجوبهای تراشیده را پرستش میکردند، ولی قائم(عج) چنان است که علیه او خروج میکنند و کتاب خدا را علیه او تأویل میکنند. و به استناد همان تأویل، با او به جنگ برمیخیزند.
بخش سوم و پایانی
2- اهل عراق (اهل السواد)
حدیث 1- …عن رَفیدِ بنِ أبی هُبَیْرَةَ، قالَ: قُلْتُ لِأَبی عَبدِاللَّه (علیهالسّلام): ((جعلت فداکَ یابنَ رسولِ اللَّهِ! یسیر القائمُ بسیرَةِ عَلیِّ ابنِ أبی طالِبٍ فی أهلِ السَّوادِ)). فَقالَ: ” لا؛ یا رَفیدُ! إنَّ عَلیَّ ابْنَ أبی طالِبٍ سارَ فی أهلِ السَّوادِ بِما فِی الجَفْرِ الأَبیَضِ، وَإنَّ القائم یَسیرُ فی العَرَبِ بما فی الجَفْرِ الأحمَرِ.)). قال: قُلتُ لَهُ: ((جُعِلتُ فِداکَ! وَمَا الجَفْرُ الْأَحْمَرُ؟)). قال: ((فَأمَرَّ إصبَعَهُ إلی حَلْقِهِ، فقالَ: ((هکَذا یعنی الذِّبْحَ. ثُمَّ قال: ((یا رَفیدُ! إنَّ لِکُلِّ أهلِ بَیتٍ نجیباً شاهِداً عَلَیْهِمْ شافِعاً لِأمثالِهِم.(55)))؛
رفید، غلام ابن هبیره گوید: به امام صادق (علیهالسّلام)، عرض کردم: ((یابن رسول الله! فدایت بشوم! آیا قائم(عج) در میان اهل سواد (اهل عراق) به سیرت و طریقهی علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، رفتار میکند؟)). فرمود: ((نه، یا رفید! همانا، علی بن ابی طالب، (علیهالسّلام) در میان اهل عراق، به طریقی رفتار کرد که در جفرا بیض است؛ یعنی، به طریق ملایمت با ایشان رفتار کرد، ولی قائم (علیهالسّلام) به روشی با عرب رفتار میکند که در جفراحمر است.)). عرض کردم: ((فدای تو بشوم! جفراحمر چیست؟)).
آن حضرت، انگشت خود را به حلقاش کشید و فرمود: ))این گونه رفتار میکند.))؛ یعنی سرهای دشمنان را میبرد.بعد از آن فرمود: ((یا رفید! البته، با هر اهل بیتی نجیب و جواب دهندهای است که به کردههای اهل خود شاهد است. و به امثال آنان شفاعت کننده است.)). در مورد ((رفید))، مرحوم خوئی، ساکت است، ولی مامقانی گوید، از این روایت، حسن عقیدهی او ظاهر است(56).
در این روایت نیز حدود محورها، کاملاً، مشخص شده است و آن، این که تمامی عراق و تمای عرب مورد نظر نیست. خود حضرت علی با تمامی عراق و عرب، سر جنگ نداشت، اینکه خصوص ناکثین و عهد شکنان بودند. امام عصر(ع) نیز با خصوص ناکثین و مخالفان مقابله میکند.
حدیث 2- … عن عبد الرحمان بنِ الحجاج، عنِالصّادق (علیهالسّلام) قالَ: ((إذا قام القائم و أتی رَحبةَ الکوفةِ))، فقالَ برِجلِهِ هکذا أوْ أوْمأَ بیدهِ الی موضعٍ ثمَّ قالَ: ((احفِروُا ها هنا.)). فَیَحفِروُنَ، فَیَستخرجون اثنَیْ عَشَرَ ألف دِرْعٍ (وَاِثْنَیْ عَشَرَ دِرْعٍ) وَاثْنَیْ عَشَرَ ألف سَیفٍ، وَاثْنَی عَشَرَ ألف بَیضَةٍ لِکُلِّ بَیْضَةٍ وَجْهانِ، ثُمَّ یَدْعوُ اثنَی عَشَرَ ألف رَجُلٍ مِن المَوالِی من العَرَب والعَجَمِ فَیُلْبِسُهُم ذالک، ثُمَّ یَقولُ: ((مَنْ لَمْ یَکُنْ عَلَیهِ مِثْلُ ما عَلَیْکُمْ فَاقْتُلُوهُ.))(57)؛
از عبدالرحمان بن حجّاج نقل شده که امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: ((چون قائم (علیهالسّلام) قیام، کند، در رحبهی کوفه (محله یا میدانی در کوفه است) میآید و به جایی اشاره کند و فرماید: ((این جا را حفر کنید)). چون حفر کنند، دوازده هزار زره، دوازده هزار شمشیر و دوازده هزار کلاه خود، بیرون آرند. سپس دوازده هزار مرد از غلامان عرب و عجم را بخواند که اسلحه بر اندامشان بپوشاند و گوید: ((هر که را چنین سلاحی در برندارد، بکشید.)).
این روایت، از نظر سند، مرفوعه و ضعیف است، شاید این اقدام، در ارتباط با نقطهی خاصّی از کوفه – رحبه – باشد، نه این که تمامی افرادی را که این فرم خاص از لباس را ندارند؛ زیرا، معنای آن، چنین میشود که تمامی ساکنان کرهی زمینی را باید نابود کنند!
حدیث 3 (قِتال با سفیانی در کوفه) – چون حدیث. طولانی است، به ترجمهی آن اکتفا میشود. سیّدعلی بن عبد الحمید، در کتاب الغیبة، حدیث مرفوعهای را از امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند که آن حضرت فرمود: ((قائم (علیهالسّلام) میآید تا این که به نجف میرسد. در آن حال، لشکر سفیانی، از کوفه به سوی آن حضرت و اصحاب او بیرون میآیند، در حالی که جمعیّت خلایق با آن حضرت است. این قضیه، در روز چهارشنبه واقع میشود.
آن حضرت. مردم را دعوت میکند و به حق خود سوگند میدهد و به ایشان خبر میدهد که من مظلوم و مقهور شدهام. و میفرماید: ((هر که در خصوص خدا با من مصاحبه و گفت و گو کند، همانا، من، نزدیکترین مردم به خدا هستم…)). در جواباش گویند: ((از هر جا که آمدهای بازگرد به همان جا، ما را به تو نیازی نیست، زیرا، ما، شما را شناخته و امتحان کردهایم.)).
پس بدون جنگ و خونریزی متفرق میشوند. چون روز جمعه میرسد، باز آن حضرت، ایشان را دعوت میکند و اتمام حجت میکند. در آن حال، تیری از کمال بیرون میآید و بر یکی از مسلمانان اصابت میکند و او را میکشد. پس در آن حال گفته میشود: ((فلانی کشته شد.)). در این هنگام، آن حضرت پرچم رسول خدا را میگشاید. وقتی که آن را گشود، ملائکهی بدر به خدمتاش فرود میآیند.
پس همین که وقت ظهور میرسد، نسیم فتح برای آن حضرت میوزد. آن حضرت، خود و اصحاباش، بر ایشان حمله میکنند. خدای تعالی. او را بر ایشان غالب میگرداند. و از پیشاش میگریزند جمعی را نیز به قتل میرساند تا این که به خانههای کوفه داخل میشوند. منادی آن حضرت ندا میکند که “آگاه شوید که هیچ کس از شما فراریان را تعقیب نمیکند و زخمیها را نکشد”. با ایشان به طریقهای رفتار میکند که علی (علیهالسّلام) در جنگ جمل با اهل بصره کرد.)).(58)
در این روایت نیز با قطع نظر از صحّت سند، محور خاصّی را مورد تهاجم و قتل قرار داده و آن، لشکریان سفیانی است که اصولاً. خودشان، به عراق و بلاد اسلامی تهاجم وسیعی میکنند و به قتل و غارت و تجاوز دست میزنند پس از شکست دادن آنان و فرار از صحنه و پناه بردن به خانههای کوفه، حضرت مهدی(عج) از تعقیب آنان نهی و جلوگیری میکند.این روایت با آنچه که به حضرت نسبت میدهند، منافات دارد.
3- اهل کتاب
ابوبصیر میگوید: به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کردم: ((حضرت قائم(عج) تا پایان زندگانی، در مسجد سهله (کوفه) خواهد ماند؟)). فرمود: ((آری)). پرسیدم: ((اهل ذمّه در نظرش چه گونه خواهد بود؟)) فرمود: ((با آنان، از راه مسالمت آمیز وارد میشود، همان طور که پیامبر اکرم (علیهالسّلام) رفتار میکرد. آنان در حال خواری، جزیه میپردازند.))(59).
مرحوم مجلسی میگوید: ((شاید این حکم، مربوط به آغاز قیام باشد؛ زیرا، ظاهر روایات، این است که از آنان جز ایمان پذیرفته نیست و اگر نپذیرند، کشته میشوند.))(60).طبق این روایت و طبق بیان مرحوم مجلسی. نسبت به اهل کتاب (یهود و نصاری نیز سیاست نرمش را پیش میگیرد. و از آنان مطالبهی جزیه میکند، نه این که در همان ابتدا، به جنگ آنان برود و قتلعام کند.
آری، در مرحلهی بعد، فقط اسلام آورده و پذیرش دین حق را از آنان میخواهد؟ و در غیر این صورت محکوم به قتل و غنا هستند. البته، در هر مرحلهای، عدّهای زیاد از آنان به اسلام میگروند و یا دفع جزیه را، پذیرند، و در آخر، درصدد کمی خواهد ماند که قطعاً، جزء افراد عنود و لجوج هستند که چارهای جز ریختن خون آنان، نخواهد بود.
4- فرقه های انحرافی
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: ((… وَإنَّ القائمَ(عج) یَخْرُجُونَ عَلَیهِ فَیَتأَوَّلُونَ عَلَیْهِ کتابَ اللَّهِ وَیُقاتِلُونَهُ عَلَیْهِ.))(61).؛همانا قائم (علیهالسّلام) در شرایطی ظهور خواهد کرد که علیه او کتاب خدارا تأویل و بر مبنای آن با آن حضرت به جنگ بر میخیزند.
الف) زیدیّه
در ضمن حدیث مفصّلی از امام صادق (علیهالسّلام) چنین بیان شده: ((سیّد حسن آن جوانمرد خوشروی دیلمی(62) خروج میکند… و دست بیعت به حضرت مهدی(عج) میدهد و خود و اصحاباش با آن حضرت بیعت میکنند، امّا چهل هزار نفر صاحبان مصاحف که به زیدیّه معروف هستند، بیعت نمیکنند و میگویند: “این کار سحر بزرگی است.”)).در ابتدای حدیث، آمده که حضرت مهدی. معجزاتی را نشان میدهد.
با این کلام، دو لشکر، با هم درگیر میشوند. حضرت مهدی(عج) به طرف طائفهی منحرف آمده و آنان را نصیحت و به پیروی خویش دعوت میکند، ولی ایشان بر لجاجت و طغیان خود میافزایند و آن حضرت، فرمان به کشتن آنان میدهد. پس همه را از بین میبرند…(63)
ب) بَتْرِیّة(64)
…عن أبی الجارود، عَن أبی جعفر (علیهالسّلام): ((… یَسیرُ إلَی الکُوفةِ فَیَخْرُجُ منها ستَّه عَشَر ألفاً مِنَ البَتْرِیَّةِ، شاکّینَ فِیالسّلاحِ، قُرَّاء القُرآن، فُقَهاءٌ فِی الدین…))(65)؛ابوجارود، نقل میکند که امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: ((… هنگامی که حضرت قائم قیام کند، به سوی کوفه رهپسار میشود. در آن جا… شانزده هزار نفر از فرقهی بتریّه، مسلّح در برابر امام میایستند.
آنان، قاریان قرآن و فقیهان دینی هستند و پیشانی آنان از عبادت زیاد پنیه بسته، چهرههایشان در اثر شب زندهداری زرد شده است و نفاق سراپایشان را پوشانده است یک صدا فریاد بر میآورند و به حضرت میگویند: ((ای پسر فاطمه! از همان جا که آمدهای باز گردد؛ زیرا. به شما نیازی نداریم.)). پس آن حضرت، شمشیر میکشد و همه را از میان بر میدارد…این روایت نیز با قطع نظر از سند، محور خاصّی را که همان خوارج از طائفه بتریه است، مورد بحث قرار میدهد، نه این که جهانیان را به قبل برساند و نفوذ بالله. کشتار راه بیندازد.
ج) خوارج
مروج الذهب. حدیث مرسله را از امیر المؤمنین (علیهالسّلام) نقل میکند که آن حضرت فرمود: امیرمؤمنان (علیهالسّلام) پس از شکست خوارج، هنگام گذشتن از گشستگان آنان فرمود: “آن کس شما را به کشتن داد که شما را فریفت.)). پرسید شد: ((او کیست؟)). فرمود: ((شیطان و نفسهای پلید)). اصحاب گفتند: ((خداوند، ریشهی آنان را تا پایان دنیا قطع کرد.)).
حضرت پاسخ داد: ((نه؛ سوگند به آن که جانام در دست او است! آنان در صلبهای مردان و رحم زنان خواهند بود و پی در پی خروج خواهند کرد تا آن که بر سرکردگی شخصی به نام ((اشحط))(66) میان رود دجله و فرات خروج کنند. در آن روزگار، مردی از اهل بیت ما، به جنگ او میرود و او را به هلاکت میرساند و از آن پس هیچ قیامی از خوارج تا روز قیامت نخواهد بود.))(67)
باز در این روایت مرسله، سخن از کشتار نیست. بلکه محور، بحث قتل رئیس و فرمانده خوارج به دست حضرت است. و پس از آن، هیچ گونه تحریکی از آنان صورت نمیگیرد.
د) مرجئه(68)
بشیر ابن اراکه نبّال. روایت کرده که امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: ((ویحَ هذه المرجئةِ إلی مَنْ یلجؤونَ غداً إذا قامَ قائمنا؟)). قلت: ((إنّهمْ یقولونَ: “لوْ قدْ کان ذالک کُنَّا و أنتمْ فی العدلِ سواءً”.)). فقال: ((منْ تابَ تابَ اللهُ علیهِ، ومَنْ أسَرَّ نفاقاً فَلا یَبْعُدَ اللَّهُ غیرهُ ومنْ أظهَرَ شَیئاً أهْرَقَ اللهُ دَمَهُ.)). ثُمَّ قال: ((یَذْبَحُهُمْ – وَالَّذی نفسی بِیَدِهِ! کَما یَذبَحٌ القَصَّابُ شاتَهُ.)) و أوْ مَأَبِیَدِهِ إلی حَلْقِهِ -…))(69)
حضرت فرمود: ((وای به حال مرجئه، هنگامی که قائم ما قیام کند، به چه کسی پناه خواهند برد؟)). راوی گفت: ((میگویند: در آن هنگام که ما و شما در برابر عدالت یکسان خواهیم بود.)). فرمود: ((هر یک از آنان توبه کنند، خدا، از او میگذرد و اگر در درون خود نفاق و دورویی داشته باشد، خداوند، جز او کسی را تبعید و آواره نمیکند و اگر چیزی از آن نفاق را آشکار سازد، خداوند خونش را خواهد ریخت.)). سپس فرمود: ((سوگند به ان که جانام در دست او است! همچنان که قصاب، گوسفندش را سر میبرد، آنان را خواهد کشت.)) و یا دست به پیشانی اشاره کرد.
ه) مقدّس نماها
محمد بن ابی حمزه، به واسطهی یکی از اصحاب خود، از امام صادق (علیهالسّلام) روایت میکند آن حضرت فرمود: ((القائمْ یلقی فی حَربِهِ مالَمْ یَلْقَ رَسُولُاللَّهِ إنَّ رَسولَ اللّهِ أتاهُم وَهُمْ یَعْبدُنَ حِجارَةً مَنقُورَةً وَخُشُباً مَنْحوُتةً، وَإنَّ القائمَ یَخْرُجوُنَ عَلَیهِ فَیَتَأَوَّلوُنَ عَلَیْهِ کتابَ اللَّهِ، وَیُقاتِلُونَهُ عَلَیْهِ.))(70)؛
قائم (علیهالسلام)، در پیکار خود با چنان چیزی مواجه خواهد شد که رسول خدا (صلیاللهوعلیهوالهوسلم) با آن مواجه نگردید. همانا، رسول خدا، در حالی به سوی آنان آمد که بتهای سنگی وجوبهای تراشیده را پرستش میکردند، ولی قائم(عج) چنان است که علیه او خروج میکنند و کتاب خدا را علیه او تأویل میکنند. و به استناد همان تأویل، با او به جنگ برمیخیزند.
از این روایت چنین به دست میآید که حضرت، مورد فجا و ظلم و بی مهری مردم قرار میگیرید. بنابراین، هر واکنشی را که دشمنان دیدند، نتیجهی طبیعی عمل خودشان است. لذا جا دارد به جای بررسی روایات قتل، به بررسی روایات مظلومیت حضرت مهدی و بیمهری مردم به ایشان بپردازیم.
5- ناصبیها
ابوبصیر میگوید: به امام صادق (علیهالسلام) غرض کردم: ((رفتار امام مهدی(عج) با ناصبیها و کسانی که با شما دشمنی دارند چه گونه خواهد بود؟)) فرمود: ((یا أبا مُحَمَّد! ما لِمَنْ خالَفَنا فی دَوْلَتِنا مِنْ نَصیبٍ. إِنَّ اللَّهَ قَدْ أحَلَّ لَنادِ ماءَهم عِنْدَ قیامِ قائمِنا. مُحَرَّمٌ عَلَیْنا وَعَلَیْکُمُ ذالِکَ، فَلا یَغُرَنَّکَ أحَدٌ! إذا قامَ قائِمُنا اِنْتَقَمَ لِلَّهِ وَلِرسوُلِهِ وَلَنا أجْمَعینَ))؛(71)
ای ابا محمد! در دولت و حکومت ما، مخافان، بهرهای نخواهند داشت. خداوند، برای ما، خونشان را در آن هنگام حلال خواهد کرد، ولی امروز، خونشان بر ما و شما حرام است، پس کسی تو را فریب ندهد. بدان که روزگاری که قائم ما قیام کرد، حضرت، برای خدا و رسولاش و برای ما، انتقام خواهد گرفت.
البته امام با توجه به این که نواصب، دشمن ائمهی طاهر هستند و دشمنی با آنان را دین خود میدانند، از از این باب، محدور الدم هستند، ولی آن بدین معنا نیست که حضرت، هر محدور الدم را به قتل برساند. چنان که دستهی دیگر، بویژه کسانیکه از قدرت ظاهر نیز برخوردار بودند، دست به این کار نزدند.
6- منافقان
ابو حمزهی ثمالی از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند که آن حضرت فرمود: ((… ولوْ قد قامَ القائِم (علیهالسلام) مَا احْتاجَ إلی مسائِلَتِکُمْ عَنْ ذالک وَلأَقامَ فی کثیرٍ مِنکُمْ مِن أهلِ النقاقِ حَدَّ اللَّهِ))؛هنگامی که حضرت قائم قیام (علیهالسلام) قیام کند. نیازی ندارد که از شما درخواست یاری کند و نسبت به بسیار از شما منافقان، حدّ خدا را جاری میکند.(72)در این روایت نیز محور ما منافقان هستند. ایشان، حدّ خداوند را اجرا میکند. این از اوّلیات و لوازم حکومت الهی است.
نیز امام حسین (علیهالسلام) به فرزندش امام سجاد (علیهالسلام) میفرماید: ((سوگند به خدا! خون من از جوشش باز نمیایستد تا این که خداوند، مهدی(عج) را برانگیزد. آن حضرت، به انتقام خون من از منافقان فاسق و کافر. هفتاد هزار نفر را میکشد.)).(73)
اولاً، این روایت؛ مرسل است.
ثانیاً، محور، منافق و فاسق و کافر است.
ثالثاً، به قرینهی روایات دیگر. این روایت را حمل بر موردی میکنیم که بر نفاق و کارشکنی و لحاجت خود اصرار میورزند.
نیز امام باقر، (علیهالسلام) میفرماید: ((هنگامی که حضرت قائم(عج) قیام کند، به کوفه میآید. چندین هزار مسلّح فریاد بر آورند که از هر جا که آمدی، به آن جا بازگرد که ما را نیازی به فرزندان بنی فاطمه نیست. امام، آنان را تا آخرین نفرشان میکشد. سپس وارد کوفه میشود و هر منافق شکگرایی را میکشد و کاخهای شهر را ویران میکند و هر مسلّح مخالف را از بین میبرد تا این خدای عزوجل راضی شود.))(74)این، همان روایت بثریّه است که بحث آن قبلاً گذشت. از نظر سند، مرسل است.
قاطعیّت امام در برخورد با خودیها
سعدان بن مسلم، ار بعض رجالاش. از امام صادق (علیهالسلام)، روایت میکند که آن حضرت فرمود: ((…بَینا الرَّجُلُ عَلی رأسِ القائِمِ یَأمُرُه وینهاهُ(75) (یَأمُرُ وَیَنْهی) إِذْ قالَ: ((أدیرُوهُ)). فَیُدیرونَهُ إلی قُدّامِهِ، فَیَأمُرُ بِضَرْبِ عُنُقِهِ، فَلا یَبقی فی الخافِقَیْنِ شَیءٌ إلاَّ خافَهُ))؛(76)
در آن میان که مردی پشت سر قائم ایستاده و امر و نهی میکند، ناگاه آن حضرت امر میکند و دستور میدهد که او را برگردانید. پس او را به پیش روی آن حضرت بر میگردانند و حضرت فرمان میدهد که گردن او زده شود. پس در شرق و غرب، چیزی باقی نمیماند جز این که از او (قاطعیت او در اجرای احکام الهی) میهرساد.
از نظر مسند، این روایت، مرسل است و این روایت، دلالت بر این دارد که حضرت، به علم خود، در مقام قضا و اجرای حدود عمل میکند.بالاخره، پس از برسی روایات، چنین به دست میآید که دربارهی حجم و عدد قتل و انتقام، جانب افراط و تفریط گرفته شده و واقع، چیز دیگر است.
سیاست امام، همان سیاست پیامبر اکرم است. گاهی مقتضای رأفت و عدالت و گستردن عدالت بر جامعه این است که دشمنان لجوج و اعداد لدود که هرگز و به هیچ وجه با حکومت حضرت مهدی کنار نمیآیند. که البته عدد آنان هم زیاد نیست، ولی متأسفانه مبالغه بسیاری شده – از سر راه بردارد.از طرفی، برای پا کردن حکومت الهی، آن هم به گستردگی جهان، این حجم عدد از تلفات، طبیعی به نظر میرسد مخصوصاً با توجّه به جمعیّت جهان آنروز که این مقدار، درصد بسیار ناچیزی شمرده شود.
پی نوشت ها:
55) بسائر الدرجات، ص 152. ب 14، ح 4؛ معجم الأحادیث. ج 4، ص 47.
56) تنفیع المقال، ج 1، ص 434. معجم رجال الحدیث، ج 7، ص 200.
57) اختصاص، ص 334؛ بحارالانوار، ج 52، ص 377؛ معجم الاحادیث، ج 4، ص 47.
58) بحارالانوار، ج 52، ص 387؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 585؛ معجم أحادیث الامام المهدی، ج 4، ص 44.
59) بحارالأنوار، ج 52، ص 376.
60) مرآة العقول، ج 26، ص 160.
61) الغیبة نعمانی، ص 297.
62) دیلم، محلی در منطقهی در میان شمال قزوین و گیلان است.
63) بحارالانوار، ج 53، ص 15.
64) تَتریة، یک از قرقههای زیدیّه، از پیروان کثیر النوی هستند. آنان، عقاید مشابهی با سلیمانیّه، یکی دیگر از فرقههای زیدیّه دارند. در اسلام و کفر عثمان توقف و تردید دارند. در مسائل اعتقادی، مشرب اعتزال و در فروع فقهی، بیشتر پیرو ابوحنیفه هستند. گروهی از آنان نیز پیرو شافعی یا مذهب شیعه هستند. بهجة الامال، ج 1. ص 95، ملل و نحل، ج 1، ص 161.
65) دلائل الأمامه، ص 241؛ معجم الأحادیث، ج 3، ص 306 – 307.
66) الأشحط: الکثره والاشاع فی الشییء.
67) مروج الذهب، ج 2، ص 418.
68) مرجئه، گروهی از فرقههای اسلامی هستند که معتقدند. معصیت کردن، ضرری به ایمان انسان نمیزند، و با کفر، طاعت خداوند سودی ندارد. به این گروه مرجئه میگویند، چون بر این باور هستند که خداوند عذاب دادن آنان را تأخیر انداخته است. مجمع البحری، ج 1، ص 177.
69) الغیبة نعمانی، ص 283؛ بحار الانوار، ج 52، ص 357؛ معجم الاحادیث، ج 3، ص 305.
70) الغیبة نعمانی، ص 297.
71) بحارالانوار، ج 52، ص 376.
72) تهذیب، ج 6، ص 172؛ وسائل الشیعه، ج 11، ص 483؛ ماراذ الاخیار، ج 9، ص 455.
73) مناقب، این شهر آشوب، ج 4، ص 85؛ بحار الانوار، ج 45، ص 299.
74) بحارالانوار، ج 52، ص 338؛ ارشاد، ص 364؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 309.
75) کذا والظاهر زایدة الضمیرُ فیهما والا ((یأمرْ وینهیویُویّدُ ذالک الخبرُ الآتی.
76) الغیبة نعمانی، ص 239، ب 13، ح 32.
منبع: ماهنامه انتظار موعود – شماره 6