پاسخ و مواضع پدران کلیسا پیرامون طبیعت مسیح، آموزه تثلیث، محدوده اقتدار و مرجعیت کلیسا و موضوع فیض حاکم خدا در مقابل اراده آزاد انسان، مرجعی برای نسلهای بعدی شده و نمیتوان تأثیر مهم آن را در روند مسیحیت کنونی انکار کرد.
پدران یونانیزبان
اسکندر، که در سال 336 ق.م زمام امور مقدونیه یونان را دست گرفت، در طول زندگی کوتاه خود، امپراتوری بزرگ بالکان تا سند را تشکیل داد و درصدد بود فرهنگ و تمدن مورد علاقه خود را میان اقوام ساکن آن مناطق گسترش دهد. بدین منظور، شهر اسکندریه را در سال 323 ق.م در مصر تأسیس کرد. با تلاش اسکندر و جانشینانش فرهنگ یونانی، مر زها را درهم نوردید و تمدن یونان با زندگی مردم شرق درآمیخت. رواج زبان یونانی یکی از آثار آن بود. به عقیده ویل دورانت، تسلط تمدن یونانی بر خاور نزدیک، یکی از نمونههای عجیب تاریخ باستان است. از دیدگاه وی، هیچ تغییری به این سرعت و وسعت در آسیا دیده نشده است.62
فلسطین به عنوان زادگاه مسیحیت، تابع حاکمیت سیاسی امپراتوری روم بود. اما زبان و ادبیات یونانی در آن رواج داشت. از اینرو، مؤلفان عهد جدید، پدران رسولی و پدران کلیسا آثار خود را به زبان یونانی نوشتند. این نوشتهها از نوع ادبیات کویینه بود که حد فاصل ادبیات کلاسیک و عامیانه است. این نوع ادبیات، از قرن سوم قبل از میلاد تا آغاز قرن ششم میلادی به کار میرفت.63
پدران کلیسایی که در دو قرن اول زندگی میکردند، آثار خود را به زبان یونانی نوشتند. برخی از پدرانی که به زبان یونانی آثاری به جا گذاشتند، عبارتند از: 1. کلِمِنت (30ـ100 م.)؛ وی احتمالاً یک رومی غیر بنیاسرائیلی بود که اسقف کلیسای رم شد که نقش مهمی در هدایت کلیسای رم داشت. در آثار پدران کلیسا دو رساله به کلمنت نسبت داده میشود: 1. رساله اول کلمنت؛ 2. رساله دوم کلمنت.
نامه کلیسای رم به کلیسای قُرِنتُس که عموماً آن را به عنوان «رساله اول کلمنت» میشناسند، شاید قدیمیترین سند و نوشته مسیحی بیرون از عهد جدید باشد. در هیچ جای این اثر، از کلمنت به عنوان مؤلف آن یاد نشده است. تاریخ سنتی آنکه به سال 96 باز میگردد، هم بر اساس شواهد درونی و هم از سوی بیشتر دانشمندان تأیید شده است. کلمنت در این رساله، به عنوان اسقف کلیسای رم با نوعی اقتدار و تحکم به کلیسای قرنتس خطاب میکند و مسیحیان را به اطاعت و فرمانبرداری فرا میخواند؛ زیرا آنان علیه رهبران خود طغیان کرده بودند. در آن زمان، کلیسای قرنتس همه رهبران خود را از مقاماتشان برکنار کرده بود.
کلمنت، با اشاره به داستان هابیل و هابیل (قائن) و نیز عیسو و یعقوب در عهد عتیق، فرجام زشت حسادت را نشان میدهد. در این رساله، حدود 150 بار از عهد عتیق نقل قول شده است. برخی بر این باورند،64 کلمنت همان فردی است که پولس او را شریک و همکار خود میداند: «و از تو نیز ای همقطار خالص خواهش میکنم که ایشان را امداد کنی؛ زیرا در جهاد انجیل با من شریک میبودند…».65
کلمنت در این رساله میرساند که با رساله پولس به رومیان، اول قرنتیان، غلاطیان، اول تیموتاؤس و رساله یعقوب و شاید هم دوم پطرس آشنا بوده است و بر رساله به عبرانیان کاملأ اطلاع دارد. نوشته معروف به «رساله دوم کلمنت» در واقع، نه یک رساله، بلکه موعظه و خطابهای از یک نویسنده ناشناس است که به کلمنت نسبت داده میشود و در حدود سال 150 نگاشته شده است. این رساله، بهترین نمونه از محتوای موعظههای قرن دوم است. کلمنت از پدرانی است که خط فکری پولس را ادامه داد.
2. ایگناتیوس (م.ح. 110)
یکی از پدرانی که گفته میشود رسولان را درک کرده بود، ایگناتیوس66 است. وی در اوایل قرن دوم اسقف انطاکیه در سوریه قدیم بود. هشت رساله از پانزده رساله منسوب به ایگناتیوس ساختگی و جعلی است.67 هفت رساله دیگرِ منسوب به وی، نامههایی است که در سفر به رم به کلیساهای سر راه خود نوشته است.68 این رسالهها، که حدود سال 110 نوشته شده است، نسخههای کوتاه و بلند دارد. در رسالهای به کلیسای رم، از مسیحیان رم میخواهد که درخواست آزادی وی را نکنند تا مانع به شهادت رسیدنش نشوند «بگذارید که خوراک حیوانات وحشی شوم؛ زیرا اینگونه به خدا خواهم رسید».
ایگناتیوس مقام اسقف را از کشیشان و مشایخ برتر میدانست، توجه بسیاری به وحدت کلیسا داشت، کلیسای بدون رعایت سلسله مراتب و مقامات روحانی را قبول نداشت و آموزههایش در مقابل ناستیکها و دوسیتیستها69 بود.ایگناتیوس به دلیل بشارت به مسیحیت، توسط مقامات حکومتی بازداشت و به رم فرستاده و در آنجا شهید شد.
3. متتیس
اطلاعات اندکی از این شخص وجود دارد. شاید متتیس70 نخستین دفاعیهنویس مسیحی باشد. «رساله به دیوجنتوس» که به او منسوب است، تا مدتها پس از چاپ آن در سال 1592 م. به ژوستین شهید نسبت داده میشد. در فصل یازده این رساله، نویسنده خود را «شاگردِ رسولان» میداند.
4. بَرنابا
برنابا از سبط لاوی و از اهالی قبرس بود که در زمان رسولان به مسیحیت گروید. وی یوسف نام داشت. رسولان به سبب تلاشهای وی در تبلیغ آیین مسیح، او را برنابا یعنی «ابن الوعظ» نامیدند.71 مؤلف کتاب اعمال رسولان، وی را مردی صالح و پر از روحالقدس و ایمان معرفی میکند.72در مجموعه آثار پدران کلیسا، رسالهای منسوب به برنابا وجود دارد. برخی از پدران کلیسا، این رساله را به برنابا، که در عهد جدید از او یاد شدهاست، نسبت میدهند. اما برخی دیگر، نویسنده این رساله را کسی غیر از برنابای رسول مذکور در عهد جدید میدانند که حدود سال 120 م. توسط یکی از مسیحیان اسکندریه نوشته شده است. از اینرو، این رساله اغلب به رسالة «کاذب برنابا» مشهور است.
این رساله تفسیر یهودی از تورات را مردود میداند و معتقد به تفسیر رمزی و تمثیلی از آن است. باید از ظاهر کتاب و شریعت گشت و تفسیری باطنی و روحانی از وقایع این کتاب و قوانین یهودی کرد. تعیین تاریخ دقیق این اثر دشوار است. دیدگاه عمومی بر این است که نگارش رساله بَرنابا، از نیمه اول قرن دوم دیرتر نبوده و آن رساله در حدود سالهای 120ـ130 م. تألیف شده است.73 در این رساله، عیسی(ع) پسر ازلی خدا و«خداوندگار همه جهان» است که مجسم شد و به دست مردم مصلوب گردید و برای نجات انسانها از مردگان برخاست. این رساله، مطابق سنت پولسی نگارش یافتهاست. باید توجه داشت که رساله بَرنابا غیر از انجیل برناباست.
5. پاپیاس (ح. 60ـ130)
پاپیاس74 دوست پولیکارپ و در نیمه اول قرن دوم میلادی، اسقف هیراپولیس75 در ایالت فریجیه (در آسیای صغیر) بوده است. برخی احتمال دادهاند که او از شاگردان یوحنّا بوده است. وی اثر خود را پیرامون زندگی و تعالیم مسیح، با عنوان تفسیرسخنان خداوند76 نگاشت. اصل این اثر از بین رفته است، اما ده گزیده کوتاه و بلند آن که در نوشتهها و آثار یوسبیوس و ایرنه و دیگران آمده، باقی است. بر اساس بخشهای باقیمانده سه نظریه پاپیاس آشکار میشود:
1. مرقس، انجیل خود را بر پایه نظرات پطرس نگاشته است؛
2. یوسبیوس در قرن چهارم، از پاپیاس نقل میکند که متی انجیل خود را به زبان عبری نوشته است77 و بعدها دیگران آن را به زبان یونانی ترجمه کردهاند. پاپیاس نخستین کسی بوده که حدود سال120ـ130، یعنی پنجاه سال بعد از اینکه انجیل متی در گردش بوده، این کتاب را نوشته متی دانسته است. برخی معتقدند: وی انجیل کنونی متی را نگفته است؛ زیرا این انجیل به زبان یونانی نوشته شده بود.
3. پاپیاس نظریه هزارهگرایی را قبول داشته است. بر اساس این نظریه، عیسی(ع) پس از رستاخیز مردگان هزار سال در اورشلیم زندگی میکند و سلطنت هزارساله خواهد داشت. برخی گفتهاند که پاپیاس حدود سال 163 م. در رم یا پرغامه78 شهید شده است.
6. پولیکارپ (69ـ155)
پولیکارپ سالها منصب اسقفی شهر اسمیرنا (ازمیر کنونی در ترکیه) را به عهده داشت. وی در جوانی شاگرد یوحنای رسول بود و با ایرنه مهمترین شخصیت مسیحی قرن دوم ملاقات داشت. در جوانی نامهای از ایگناتیوس دریافت کرد و بعدها خود در سال 110 م. نویسنده رسالهای به کلیسای فیلپی شد. وی در این رساله، 60 بار از عهد جدید نقل قول کرده که 34 مورد آن از نوشتههای پولس است و این نشان میدهد که در اوایل قرن دوم، آموزههای پولس جای خود را نزد برخی از پدران کلیسا باز کرده بود. رساله پولیکارپ اثر وی است.
هنگامی که پولیکارپ را در حضور مقامات رومی محاکمه میکردند، از وی خواستند تا به مسیح ناسزا گوید و او را انکار کند، تا وی را آزاد کنند. پولیکارپ گفت: «نمیتوانم به کسی که 86 سال خدمتگزار او بودهام و چیزی جز خیر و خوبی از وی ندیدهام، کفر بگویم.» سرانجام او را در سال 155، یا احتمالاً بین 166 تا 177، در سالخوردگی زنده در آتش سوزاندند. آخرین سخن پولیکارپ این بود: «ای خدای فرشتگان … تو را شکر میگویم که مرا لایق این روز و این ساعت شمردی که از شهدای تو محسوب شوم.»
7. ژوستین شهید (ح. 100ـ ح. 165)
ژوستین شهید در قرن دوم در خانوادهای یونانی و بتپرست، در شکیمِ فلسطین چشم به جهان گشود. رفتار بیباکانه مسیحیان در رویارویی با شهادت، او را تحت تأثیر قرار داد و مسیحی شد. او یکی از بزرگترین پدران مدافع ایمان لقب گرفت.79 سه اثر، شامل یک رساله و دو دفاعیه از ژوستین باقی مانده است:
1. گفتوگو با تریفوی یهودی. وی در این رساله میکوشد یهودیان را قانع سازد که عیسی(ع) همان مسیحا است.
2. دفاعیهایی از ایمان مسیحی (خطاب به امپراتور). بیشتر این اثر بحث درباره عقاید و اخلاق بنیانگذار مسیحیت است.
3. دفاعیهایی از ایمان مسیحی (خطاب به سنای رم). در این کتاب، مسیح با سقراط مقایسه میشود؛ زیرا هر دو پرستش خدایان را ردّ کرده و حاضر شده بودند برای اعتقاد خود رنج بکشند.ژوستین ابتدا فلسفه را موهبتی میدانست که خدا به بشر عطا کرده تا از این طریق او را به خود برساند. اما بعد از ورود به مسیحیت و به مرور زمان معتقد شد که تنها وحی میتواند فلسفه را تکمیل کند. مواضع ژوستین، سرآغاز سنت کلامی خاصی است که طی قرون متمادی در میان مسیحیان رایج بوده و از طریق آثار آگوستین، آنسلم و … تا روزگار ما ادامه یافته است.
8 . ایرنه (ح. 125ـ202)80
ایرنه در شهر اسمیرنا در یک خانواده مسیحی چشم به جهان گشود و تحت تأثیر موعظههای پولیکارپ، اسقف آن شهر قرار گرفت. وی حدود بیست سال مقام اسقفی لیون در سرزمین گل (فرانسه) را به عهده داشت. وی بر خلاف بسیاری از متفکران مسیحی هم عصرش که به مسیحیت تغییر دین داده بودند، تربیتی مسیحی داشت و خود را شاگرد باواسطه پدران رسولی میخواند.
او مدعی بود که سنت حقیقی مسیحی را از آنان دریافت کرده است. ایرنه بر خصوصیات وحیانی مسیحیت تأکید بیشتری کرد و آن را در چارچوب سنت حواریون قرار داد. به عبارت دیگر، او از بنیانگذاران اصلی اعتقادات رسمی مسیحیت است. ایرنه تواناترین مخالف بدعت بود. وی بدعت را انحراف از کتابهای مقدس و قانون ایمان معرفی میکرد و اصرار داشت اسقفهای دیگر نیز بدعت را مشخص و با آن مبارزه کنند. وی در این زمینه، ردّ بدعتها را در پنج جلد نوشت.
9. هِرماس
هرماس81 برادر پاپ پیوس اول (140ـ155) است. کتاب مکاشفهای شبانِ هرماس82 منسوب به اوست. این اثر، که در آن از مکاشفه، تمثیل و استعاره استفاده شده است، بر ضرورت توبه تأکید میکند و گناهکاران را به بازگشت و کار برای خشنودی خدا فرا میخواند. به گفته مؤلف کتاب قانون موراتوری، این اثر در حدود سالهای 140ـ155 به دست یکی از برادران پاپ پیوس اول و به منظور تلقین ریاضت و ایستادگی در برابر آزار نوشته شده است. این اثر، درباره تصلیب و رستاخیز عیسی چیزی نمیگوید، هرگز به کتابهای عهد عتیق یا عهد جدید اشاره نمیکند، نام عیسی(ع) یا مسیح را مطلقا نمیآورد، و عنوان «پسر خدا» را به شیوهای نسبتا گیجکننده به کار میبرد.
10. طاطیان (110ـ172)
طاطیان83 از مسیحیان آشوری شمال عراق بود. مدتی در رم شاگرد ژوستین بود. وی در اثر خود به نام خطاب به یونانیان،84 ادعای آنان را در مورد رهبری فرهنگی ردّ کرد. وی مسیحیت را برتر و قدیمیتر از آیین و اندیشه یونان میدانست. اثر دیگر طاطیان، کتابی است که همه مطالب انجیلها را در بر دارد. این انجیل دیاتِسَّرون،85 یعنی «برگزیده از چهار» نامیده میشود. گردآوری این اثر، بین سالهای 150ـ160 صورت گرفته است.
دیاتِسَّرون میان مسیحیان سُریانی رواج کاملی داشت و در طول چندین قرن، تنها متنی بود که در سوریه بزرگ از انجیل ارائه میشد. طاطیان کتاب خود را نخست به یونانی و سپس، به سُریانی نوشته است. قدیمیترین ترجمه این کتاب به عربی است و به شخصی به نام ابوالفرج عبداللّهبنالطیّب، که در قرن یازدهم میلادی میزیسته است، نسبت داده میشود.
11. تئوفیلوس انطاکی
تئوفیلوس انطاکی86 در خانوادهای مشرک در انطاکیه به دنیا آمد و پس از روی آوردن به مسیحیت، ششمین اسقف انطاکیه در سوریه آن روز شد. وی پس از سال 180، اثری به نام تئوفیلوس به اتولیکوس87 نوشت. به این امید که اتولیکوس، که یک قاضی غیر مسیحی بود، مسیحیت را بپذیرد. تئوفیلوس در کتاب خود درباره طبیعت و برتری خدا بحث میکند و از ضعف بتپرستی سخن میگوید. وی نخستین کسی بود که اصطلاح تریاس88 را برای تثلیث بهکار برد.89 اگر نگوییم اولین فرد، دست کم یکی از نخستین کسانی است که بر اناجیل تفسیر نوشته است.
12. آتناگوراس
آگاهی ما از آتناگوراس90 بسیار اندک است. وی یک آتنی بود که به مسیحیت گروید و در حدود سال 177، اثری به نام درخواست برای مسیحیان91 خطاب به امپراتور نگاشت. اثر دیگر وی، رستاخیز مردگان92 نام دارد. وی در این اثر، رستاخیز را مطابق حکمت،قدرت و عدالت خدا میداند و میگوید که جاودانگی انسان و طبیعت مرکب او از روح و بدن و پاداش و کیفر رستاخیز مردگان را ایجاب میکند. گفته میشود افکار وی مانند ژوستین بوده است.
13. کلمنت اسکندری (ح. 155ـ215)
کلمنت اسکندری فلسفه یونانی را یک عطیه الاهی میدانست و یونانی بود که به مسیحیت تغییر دین داد. وی به افکار افلاطون بیشتر از اندیشههای ارسطو گرایش داشت و همراه اوریجن بزرگترین پرچمداران مکتب افلاطونی خالص در آغاز مسیحیت بودند. کلمنت مدرسهای برای تربیت آموزگاران دینی مسیحی، در اسکندریه تأسیس کرد که در آن فلسفه یونان تدریس میشد.
کتاب مربی در اخلاق عملی و رساله جُنگ با موضوعات مختلف از آثار وی است. در این آثار آمده است که در تاریخ دو جریان فلسفه یونان و دین یهود وجود داشته که مسیحیت در انتها و غایت آنهاست. به این معنا که فلسفه به عنوان یک نظام معرفتی در کنار دین قرار داشته و خدا دین را جایگزین فلسفه نکرده است. فلسفه و کتاب مقدس در مقابل یکدیگر نیستند، حتی میتوان گفت که هر دو یک سنت هستند که یک حقیقت را جستوجو میکنند.
بدین ترتیب، خدا به نوعی حقیقت را به همه انسان ها عرضه کرده است: به قوم یهود با پیامبران و وحی و به یونانیان با فلاسفه و خرد. اگر یهودیان از دین به مسیحیت آمدند، فیلسوفان از فلسفه به آن گرویدند. یهودیان با وحی آماده دریافت نجات مسیحی شدند و یونانیان با عقل.جمله معروف «ایمان میآورم تا بفهمم»، از وی است که بر اساس آن نوعی حکمت مسیحی به معنای عقلی کلمه پدید میآید. وی نیز مانند ژوستین معتقد بود فلسفه یونانی برای آماده سازی ذهن بشر برای قبول مسیحیت پدید آمده است.
14. اوریجن (ح. 185ـ254)
اوریگن در مصر و درخانواده ای مسیحی در سال 185 به دنیا آمد و به دلیل مشکلاتی که با اسقف اسکندریه داشت، در سال 231 این شهر را ترک کرد. اوریگن رسالات بسیاری نوشت که تنها بخشی از آنها باقی مانده است. معروفترین آنها، کتاب درباره اصول است. مخاطبان این کتاب مسیحان و غیرمسیحیاناند. وی برای دفاع از مسیحیت و پاسخ به انتقادات سلسوس کتاب در ردّ سلسوس را نوشت. تفسیر وی بر انجیل یوحنا نیز از آثار ایشان است.
اوریگن پیشگام مباحث اندیشه مسیحی است. وی با پدید آوردن تفاسیر مبسوطی در باب هر یک از بخشهای کتاب مقدس، سهم بسزایی در تبیین اندیشه مسیحی دارد. وی تفسیر تمثیلی را مطرح کرد و میان معنای ظاهری و معنای عمیق کتاب مقدس فرق گذاشت. وی جدایی میان الوهیت کامل پدر و الوهیت پسر را پایهگذاری کرد. برخی مذهب آریوس را پیامد همین اندیشه میدانند. تألیفات اوریجن، سنگ زیربنایی بود که پس از وی، بیشتر پدران کلیسا بدان اعتماد کردند. اوریجن بزرگترین دانشمند فارغالتحصیل مدرسه اسکندریه است.
15. پدران کپادوکیه
در بخش پدران یونانیزبان، سه متفکر مرتبط با حوزه کلامی شهر کپادوکیه93 قابل ذکرند:
أ. باسیل اسقف قیصریه (330ـ379)
باسیل نزد فیلسوفان بتپرست و مسیحی عصر خود درس خواند. سپس به حیات معنوی روی آورد. دیری نپایید که جانشین یوسبیوس اسقف قیصریه شد. وی پیرامون الاهیات برای پدیدآوردن صلح و همزیستی در جامعه مسیحیت کوشید. باسیل معتقد بود که جهان ابتدای زمانی داشته است. وی هر چند یک بار، برای دعا و تفکر به صحرا میرفت. زندگی رهبانی در گسترش و پیشرفت مسیحیت در کلیسای ارتدکس نقش مؤثری داشت. راهبان ارتدکس از آییننامه باسیل پیروی میکردند و بر اساس آن، دعای روزانه گروهی در دیر انجام میشد.
ب. گریگوری نازیانزی (330ـ390)
وی در نازیانزا («بکرلار» امروزی، نزدیک «آق سرای» در ترکیه) پرورش یافت. مواضع وی در الاهیات مانند مواضع باسیل در وحدت کلیسا پس از مجادلات شورای نیقیه بسیار مفید و مؤثر بود. وی ضمن نقد آریوس از قطعنامه شورای نیقیه دفاع کرد. فلسفه یونان را به عنوان فلسفه شرک مورد حمله قرار داد. وی معتقد بود خدا در ذات و احکامش غیرقابل درک است و نامی برای او نمیتوان در نظر گرفت. مناسبترین نام خدا، با توجه به خروج 13: 14«آن است، که هست».
ج. گریگوری نیصی (م. 395)
وی در شهر «نیصی» در ترکیه فعلی، که اکنون «نوشهیر (نوشهر)» خوانده میشود، به دنیا آمد. گریگوری برادر کهتر باسیل بود و آن مدت که باسیل اسقف قیصریه بود، وی نیز به اسقفی نیصی منصوب شد. نوشتههای وی در الاهیات، همه مسائل مورد اختلاف عصر وی را دربرمیگیرد و در فهم آیینهای مسیحی نقش دارد. همچنین وی بنیانگذار گونه ای از الاهیات عرفانی است که بر ارزش تجرد تأکید میورزد. مهم ترین آثار وی درباره نفس، درباره خالق و خلقت انسان است.
پدران کلیسایی اهل کپادوکیه برای رهبانیت معنا و مفهوم دیگری مطرح میکردند. به فساد جامعه بشری معتقد نبودند و ترک آن را لازم نمیدیدند. این سه اسقف در مسائل سیاسی و اجتماعی و بحث و جدلهای الاهیاتِ عصر خود فعالانه شرکت میکردند. با این وصف، همه آنان هر چند یک بار برای دعا و تفکر به صحرا میرفتند.
16. یوحنّای زریندهان (347ـ407)
یوحنّای زریندهان،94 در سال 347 در یک خانواده ثروتمند و اشرافی در انطاکیه به دنیا آمد. یوحنّا ادبیات کلاسیک یونانی و علم معانی و بیان را به خوبی فراگرفت. این موجب شکوفایی توانایی وی در سخنوری بینظیرش شد. حدود 640 سخنرانی و موعظه از او موجود است. عنوان زرین دهان از همین جا آمده است. وی پس از تعمید به سلک راهبان درآمد و زندگی زاهدانه و مرتاضانهای را برگزید.
وی به مقام اسقفی منصوب شد و تا امپراتریس «اودوکسیا»95 او را تبعید کرد، در این مقام باقی بود. علت تبعید یوحنّا این بود که امپراتریس را به دلیل پوشیدن لباسهای ناهنجار و نصب مجسمه سیمین خود در نزدیکی محل موعظهاش در کلیسای ایاسوفیا،96 مورد انتقاد قرار میداد. سرانجام، یوحنّا در سال 407 در تبعیدگاه درگذشت.
17. تئودور (350ـ428)
تئودور97 در انطاکیه به دنیا آمد و ده سال به فراگیری کتاب مقدس مشغول بود. وی به کشیشی شهر انطاکیه و سپس، به اسقفی شهری در ایالت قیلیقیه منصوب شد. تئودور آخرین عالم از مجموع عالمان الاهی بزرگ انطاکیه در قرون چهارم و پنجم بود. وی طبق روش مکتب انطاکیه کتاب مقدس را لفظ به لفظ تفسیر میکرد. تئودور را «شهریار مفسران کهن» نامیدهاند.
تئودور در ابتدا معتقد بود که عیسی مسیح دارای دو طبیعت و دو ذات است. اما بعدها به این نتیجه رسید که بین ذات یا شخصیت یگانه او و دو طبیعت یا جوهر او، یعنی انسانیت و الوهیت او تمایز وجود دارد. وی در پی این بود که در تقسیم عیسی مسیح به دو شخص یا دو نوع پسر بودن (پسر خدا و پسر انسان) حد وسطی را بیابد و دو طبیعت او را یکجا ادغام کند.
این رویکرد در شورای کالسدون نیز مردود شناخته شد. وی در سال 449 در شورای افسس، از مقام خود خلع و به تبعید فرستاده شد. دو سال بعد، در شورای کالسدون مجدداً در مقامش ابقا شد. یکی از آثار وی کتابی به نام «تاریخ کلیسا» دربرگیرنده تاریخ کلیسا بین سالهای 325 تا 428 است. آثار اولیه تئودور بر ضد تعالیم سیریل بود.
پدران لاتینیزبان
ادبیات کلامی مسیحی لاتینیزبان، قدمتی کمتر از ادبیات کلامی مسیحی یونانی زبان دارد. شاید علت اصلی آن این است که متون انجیل به یونانی نوشته شد و نخستین تأملات کلامی به این زبان بود.98 در این بخش به برخی از پدران کلیسا اشاره میکنیم:
1. ترتولیان (ح. 160ـ225)
ترتولیان را پدر الاهیات لاتین میخوانند؛ زیرا وی نخستین پدری بود که در برابر حملات بتپرستان کتابهایی به زبان لاتینی نوشت و از مسیحیت دفاع کرد. ترتولیان در خانوادهای رومی، که در کارتاژ شمال آفریقا در حال مأموریت بود، زاده شد. وی زبانهای یونانی و لاتین را فراگرفت و در سن بیست سالگی در شهر رم به مسیحیت گروید. وی با آنچه بدعت مینامید، به ویژه در مقابله با افکار گنوسی مبارزه کرد.
اما کلیسای کاتولیک خود او را هم بدعتگذار خواند. وی دشمن اصلی اعتقادات دینی را فلسفه میدانست و آتن را به عنوان محلی که فلسفه در آنجا نشأت گرفته، در مقابل، اورشلیم شهر دین یهود و ایمان مسیح و همچنین آکادمی محل تجمع فیلسوفان را در برابر کلیسا محل تجمع مسیحیان قرار داد. در مقابل گنوسیسیان که عرفان را عامل نجات میدانستند، دینداری را در ایمان صرف میدانست.
نزد ترتولیان حتی نمیتوان از عقل برای توضیح و گسترش ایمان استفاده کرد. وی و تاتیانوس،99 بالاترین گرایش ضد فلسفه را نزد مسیحیان قرون نخست میلادی نشان دادند. ترتولیان کتاب مقدس را برای دفاع از مسیحیت کافی میدانست و مخالف کسانی بود که برای شناخت خدا به فلسفههای عرفی رو میآوردند. ترتولیان درسال 202 به مونتانیسم100 روی آورد.
مونتانیستها برپا شدن اورشلیم آسمانی و روز داوری، یعنی بازگشت مسیح را نزدیک میدانستند و به زهد و پارسایی سفارش میکردند. وی به کمک تفکر منطقی لاتینی خود، الاهیات کلیسای غرب را پدید آورد و با نیروهای کاذب فلسفی و بتپرستی به مبارزه برخاست. ترتولیان در رساله خود به نام «دفاعیه»101 خطاب به حاکم رومی ایالت خویش، اتهامات علیه مسیحیان را ردّ کرد و گفت: آزار و شکنجه مسیحیان به شکست منجر میشود و با این کارها تعداد آنان افزایش مییابد. ترتولیان در کتاب بر «ضدپراکسیاس»102 نخستین کسی بود که آموزه تثلیث را تبیین و از اصطلاح تثلیث برای نامگذاری این تعلیم استفاده کرد.103
2. کیپریان (م. 258)
در کارتاژ پدر لاتین نویس دیگری به نام کیپریان برخاست. وی نخستین کسی بود که گفت رهبری کلیسا به شکل دسته جمعی توسط اسقفان و با مشارکت اسقف رم انجام میگیرد. کلیسای کاتولیک برای بیان نقش پاپ به این نظریه استناد میکند.
3. سیپریان (ح. 200ـ258)
سیپریان104 اندکی پس از سال 200، در خانوادهای مشرک در کارتاژ به دنیا آمد. در 46 سالگی به مسیحیت گروید و دو سال پس از آن اسقف کارتاژ شد و تا زمان شهادتش در سال 258 در این مقام باقی بود. سیپریان، با ادعای برتری اسقف شهر رم، بر همه اسقفان مخالفت میکرد. مهمترین اثر سیپریان، کتابی است به نام «درباره وحدت کلیسای جامع»105 خطاب به پیروان نواتیان،106 که به پندار وی برضد وحدت کلیسا کار میکرد. سیپریان بر این باور بود که کشیش هنگام آیین عشای ربانی، به جای مسیح عمل میکند و قربانی حقیقی و کاملی را به خدای پدر تقدیم مینماید.107 این اعتقاد، که رسمیت آیین عشای ربانی به اجرای کشیش بستگی دارد، موجب جدایی بیشتری بین روحانیون و عموم مردم شد.108
4. ماریوس ویکتورینوس (280ـ363)
ماریوس ویکتورینوس،109 یکی دیگر از پدران لاتینی زبان کلیساست. وی در پنجاه سالگی مسیحی شد و رساله هایی در ترجمه و تفسیر متون فلسفی، منطقی و علم نحو لاتینی داشت. رسالة مهمش، پس از مسیحی شدن در ردّ آریوس است.
5. امبروز (340ـ397)
امبروز110 در تریر111 زاده شد. پدرش فرماندار گل (فرانسه) بود. پیشینه تربیتی امبروز نشان میدهد که برای خدمات سیاسی آماده شده بود و به زودی استانداری شمال ایتالیا را عهدهدار شد. وقتی به امبروز خبر رسید که فرقههای رقیب برای برگزیدن اسقف در کلیسای بزرگ شهر گرد آمدهاند، با شتاب در آنجا حضور یافت و با سخنان خود آنان را آرام کرد.
پس از اینکه فرقهها نتوانستند بر سر فردی اتفاق کنند، کسی پیشنهاد انتخاب امبروز را داد و این سبب وحدت آرا شد.امبروز اعتراض کرد که او هنوز تعمید نیافته است، اما با شتاب تعمید یافت و به شمّاسی و سپس، به کشیشی و سرانجام، به اسقفی منصوب شد. همه این کارها، در مدت یک هفته انجام گرفت. امبروز، با قدرت از اعتقادنامه نیقیّه دفاع کرد و مواعظش موجب گرایش آگوستین به مسیحیت شد.
در اواخر قرن چهارم میلادی، هنگامی که تئودوسیوس112 امپراتور روم میخواست برای انجام مراسم «عید پاک» وارد کلیسای شهر میلان شود، امبروز قدیس به دلیل اینکه امپراتور با مردم سالونیک بدرفتاری کرده و دستش به خون آغشته است، شخصاً از ورود او به کلیسا جلوگیری کرد و گفت در صورتی که توبه نکند، تکفیر خواهد شد. امپراتور خاضعانه توبه کرد و آن قدیس توبهاش را پذیرفت.113
6. جروم (340ـ420)
جروم (هیرونوموس)،114 در ایتالیا به دنیا آمد و در رم تحصیل کرد. وی در نوزدهسالگی تعمید گرفت و پس از مدتی زندگی زاهدانه را برگزید. در شیوه زندگی زاهدانه جروم، که «طریقه کمال» نامیده میشد، لازم نبود کسی به صحرا برود. کسب فضایل، انکار خویشتن، تجرد اختیاری و فقر در شهر محل اقامت و حتی در خانه نیز ممکن بود. او در نامهای خطاب به یک راهبه مینویسد: «از شرابْ مانند زهر پرهیز کن…. اندرونِ خالی از طعام و جگرِسوخته برای حفظ عفت ضروری است…. همنشینان تو زنانی باشند که از روزه رنگشان پریده و جسمشان تکیده است، کمتر از خانه بیرون برو…. اموالت را ردّ کن؛ آنها دیگر مال تو نیستند.»115
جروم یک مسیحی کوشا و پرحرارت بود. وی به آثار کلاسیک لاتینی علاقه داشت. آنها رابه خوبی فرا گرفته بود. علاقه وی به این آثار چنان بود که حتی در صومعه نیز نوشتههای سیسرون و… را مطالعه میکرد. اما سرانجام وی دیگر از خواندن این آثار احساس گناه میکرد:خواب دیدم که مردهام و مرا برای داوری به پیشگاه داور بزرگ میکشانند. از وضع من پرسیدند، و من پاسخ گفتم که مسیحی هستم.
ریاست محکمه گفت: «دروغ میگویی؛ تو سیسیرونی هستی نه مسیحی، هر کجا گنج توست، قلب تو نیز همانجاست.» من لال شدم و ضربههای تازیانه را احساس کردم…. حاضران از ریاست دادگاه خواستند بر جوانی من ببخشاید و فرصت دهد از خطای خود توبه کنم. به شرط آنکه اگر دیگر بار کتابهای نویسندگان مشرک را بخوانم، به شکنجهای سخت محکومم سازد…. از آن پس، با شوقی بیش از آنچه در قبل به مطالعه آثار بشری داشتم، به مطالعه کتابهای خدا روی آوردم.116
جروم پس از مدتی زندگی در صومعه، به مقام کشیشی رسید و سپس، دبیری پاپ داماسوس اول117 را به عهده گرفت.وی در دربار پاپ همچنان زاهدانه زندگی میکرد و لباس راهبان را میپوشید. وی ازدواج کشیشان را محکوم میکرد و از لزوم تجرد آنان سخن میگفت. پس از مرگ پاپ، داماسوس جروم شغل دبیری پاپ را از دست داد و عازم فلسطین شد و سی و چهار سال بقیه عمر خود را در صومعهای در بیتلحم گذراند.
جروم در مدت هجده سال، کتاب مقدس را از زبان عبری و یونانی به زبان لاتینی ترجمه کرد. ثمره کار وی به «وولگاتا» معروف شد. این اثر از بانفوذترین آثار ادبی است که کلیسا بیش از ده قرن به طور گسترده از آن بهرهمند شد. شورای واتیکانی دوم مقرر کرد که ترجمه ولگاتا بازبینی شود و این بازبینی در سال 1977 م به انجام رسید. نوشتههای جروم را به چهار دسته تقسیم کردهاند:
ترجمهها و مطالعات کتاب مقدسی؛ مباحث جدلی؛ تاریخنگاری؛ نامهها (150نامه) و آگوستین (354ـ430).آگوستین به سال 354 در تاگاست،118 واقع در نومیدیا119 شمال شرقی الجزایرکنونی زاده شد. مادر او مسیحی مؤمن و پدرش بتپرست تنگدستی بود. هجده ساله بود که ناخواسته از معشوقهاش صاحب پسری شد که او را گاهی فرزند گناه خود میخواند. ولی بیشتر او را آدئوداتوس120 یعنی «خداداد» مینامید.
در نوزدهسالگی با مطالعه برخی آثار سیسرون، به فلسفه دلبستگی پیدا کرد. چنان شیفته افلاطون شد که او را «نیمهخدا» لقب داد. مدت نُه سال (374ـ383)، ثنویت مانی را پذیرفت. وی در مجالس وعظ امبروز حاضر شد و از آن مجالس تأثیر پذیرفت و در سی و سه سالگی به دست امبروز تعمید یافت. از آن پس، وی ایمان را بر ادراک مقدم شمرد.
وی درباره ارتباط ایمان و عقل معتقد بود که قبل از ایمان آوردن، باید از عقل استفاده کرد و عقل انسان را برای دریافت ایمان آماده میکند. البته باید اشراق الاهی باشد تا نور ایمان بر دل بتابد. پس از کسب ایمان، باید دوباره از عقل برای توضیح و گسترش ایمان بهره برد. جملة معروف وی در این باره این است که «بفهم تا ایمان بیاوری، ایمان بیاور تا بفهمی».
آگوستین رهبانیت را پیشه خود ساخت و در سال 388، فرقه رهبانی آگوستینی به وجود آمد. سپس، اسقفی هیپو شد و تا پایان عمر (سال 430) در آن مقام باقی ماند.آگوستین دیدگاههای خود را پیرامون مسائل الاهیات و فلسفه در 230 رساله بیان میکند. اعترافات وی، زندگینامه خودنوشت اوست. وی سیزده سال از عمر خود را صرف تألیف اثر هزار و دویست صفحهای شهر خدا121 کرد.
آگوستین طرح اصلی این کتاب را از دو شهر مجازی میگیرد: یکی، شهری زمینی با مردمی که همت خود را صرف امور و لذات دنیوی میکنند و دیگری، شهری آسمانی از پرستندگان یک خدای واحد حقیقی در گذشته و حال و آینده. غیر از اعترافات و شهر خدا، برخی از آثار دیگر وی عبارتند از: درباره 83 سؤال مختلف، درباره اصول عقاید مسیحی، درباره تثلیث، درباره معنای ادبی (ظاهری) سفر پیدایش.
پدران غیریونانی و لاتینیزبان
پدران کلیسا همه یونانی یا لاتینیزبان نبودند. به اجمال به یکی از این پدران اشاره میکنیم:
افرایم (م. 373)
افرایم122 نویسنده برجسته کلیسای سوریه، یکی از پدرانی است که در آغاز قرن چهارم در شهر نیسبیس123 در نزدیکی مرز ایران به دنیا آمد. اسقف شهر به نام یعقوب، که از زاهدان و ریاضتکشان بود، او را تعمید و آموزههای مسیحی را به وی تعلیم داد. پس از اینکه شهر به تصرف ایرانیان درآمد، وی آنجا را ترک کرد و همراه بسیاری ازمسیحیان به شهر ادسا124 رفت و تا زمان مرگ خود در آنجا مشغول تعلیم بود.
وی تفسیرهایی درباره کتاب مقدس، موعظهها، آثاری در تقابل با تعلیم بدعت وتعدادی سرود به نگارش درآورد. وی به عنوان یک شاعر مورد احترام بود و آثارش به زبانهای یونانی و ارمنی ترجمه شد.از میان سه دسته پدران کلیسایی مذکور، شش الاهیدان برجستهتر از دیگران به حساب میآیند: ژوستین شهید، ایرنه، اوریگن، ترتولیان، آتاناسیوس و آگوستین.
نقد و تحلیل
همانگونه که در این نوشتار یافتیم دورة پدران کلیسا، نقشی اساسی در شکلگیری مسیحیت کنونی داشته است. بار دیگر، سخن لنسلوت آندروز نویسنده برجسته انگلیکان را متذکر میشویم. وی اساس مسیحیت راستکیش را در دو عهد (عهدین)، سه اعتقادنامه، چهار انجیل و پنج قرن نخست تاریخ مسیحیت دانست.این عصر به دلایل الاهیاتی دارای اهمیت فراوانی است. الاهیات کنونی مسیحیت، مبتنی بر کتاب مقدسی است که محدوده آن را پدران کلیسا تعیین و بر اقتدار و مرجعیت آن اجماع کردند.
درست در پایان قرن دوم توافق، علاوه بر چهار انجیل و اعمال رسولان، چهارده رساله پولس کتب الهامی باشند. چگونه این تعداد از نوشتههای پولس در شمار 27 کتاب عهد جدید قرار میگیرد؟ پولسی که بیشترین سهم را در انحراف مسیحیت عیسوی دارد، بیشترین تعداد کتاب را در مجموعه عهد جدید به خود اختصاص میدهد. قرار گرفتن این تعداد از نوشتههای پولس در عهد جدید، نشان از تأثیرپذیری پدران کلیسا از اندیشههای پولس است.
این تأثیرپذیری در مقدم شمردن رسالههای پولس نیز مشاهده میشود؛ زیرا درباره مقدم یا مؤخر بودن برخی کتاب ها بین کلیساهای شرق و غرب اختلاف بود. کلیسای شرق مایل بود رسالههای کاتولیکی پیش از رسالههای پولس قرار گیرد، اما کلیسای غرب اصرار داشت تا رسالههای پولس بلافاصله پس از اعمال رسولان قرار گیرد. در چینش کنونی عهد جدید، رسالههای پولس زودتر از رسالههای کاتولیکی است.
تدوین اعتقادنامه ها در دوره پدران کلیسا در شکل گیری ایمان و اعتقادات مسیحیان کنونی نیز نقشی بی-بدیل بازی کرده است. هر مسیحی که میخواست تعمید یابد، باید بر اساس دستورالعمل مختصری اعتقادات خود را بیان کند. این دستورالعملها میراثی است که اعتقادات مسیحیان کنونی از آن اخذ شده است. یکی از مهمترین شاخصههای اعتقادی مسیحیت، تثلیث است.
سه بخش اصلی اعتقادنامه رسولان به عنوان یکی از مشهورترین اعتقادنامههای مسیحی درباره خدا، عیسی مسیح و روح القدس است. پس از اینکه در الوهیت مسیح تردید و نزاع پیش میآید، اعتقادنامه نیقیه داوری نهایی را انجام میدهد و بر الوهیت آن حضرت پای میفشرد. این اعتقادنامه در عصر پدران کلیسا، در سال 325 به تصویب میرسد. یکی دیگر از مهم ترین اعتقادات کنونی مسیحیان، موضوع تجسد است. این موضوع در اعتقادنامه مهم دیگر، یعنی اعتقادنامه آتاناسیوس مورد توجه قرار میگیرد. این اعتقادنامه، که شامل چهل بند پیرامون موضوع ایمان است، در دو بخش تثلیث و تجسد تنظیم شده است.
پاسخ و مواضع پدران کلیسا پیرامون طبیعت مسیح، آموزه تثلیث، محدوده اقتدار و مرجعیت کلیسا و موضوع فیض حاکم خدا در مقابل اراده آزاد انسان، مرجعی برای نسلهای بعدی شده و نمیتوان تأثیر مهم آن را در روند مسیحیت کنونی انکار کرد. دفاعیههای پدران کلیسا برای توجیه عقلانی از ایمان مسیحی در برابر منتقدان، میراثی است که بخشی از سرمایه اصلی اعتقادات کنونی مسیحیان را تشکیل میدهد.
حاصل سخن اینکه، گرچه پولس بنیانگذار اندیشه انحرافی در مسیحیت است، اما نقش اصلی در تحکیم پایههای این اندیشه را باید به پدران کلیسا در 500 سال نخست مسیحیت داد. بنابراین، بر محققانی که گام در تحلیل و نقد مسیحیت میگذارند، شایسته است که نام پولس آنان را گمراه نکند و به نقش بیبدیل پدران کلیسا در شکلگیری مسیحیت کنونی توجه کافی داشته باشند.
پی نوشت:
62 تاریخ تمدن ویل دورانت
63. Johannes Quasten, Patrology,Vol 1, p. 20.
64. Alexander Roberts & James Donaldson (eds.), The Ante-Nicene Fathers, vol.1, p. 2.
65. رساله به فیلپّیان 4: 3.
66. Ignatius.
67. Alexander Roberts & James Donaldson,Ibid, vol.1, p.105.
68. پنج نامه به پنج کلیسای آسیای صغیر، نامهای به کلیسای رم و نامهای به پولیکارپ
69. دوسیتیستها «Docetist» مسیح را موجودی کاملاً روحانی میدانستند که به بدن مادی آلوده نشد. آنان واقعی بودن بدن مادی مسیح را انکار میکنند و معتقدند که فقط شبحی بر روی صلیب زجر کشید. ایگناتیوس بر تجسم مسیح در مقابل این تعلیم تإکید فراوان داشت.
70. Mathetes.
71. اعمال رسولان 4: 36
72. اعمال رسولان 11: 24.
73. Alexander Roberts & James Donaldson (eds.), Ibid, vol.1, pp.134-135.
74. Papias.
75. Hierapolis.
76. Exposition of the Oracles of the Lord.
77. برخی معتقدند نمیتوان به صحت سخن پاپیاس اعتماد کرد؛ زیرا یوسبیوس پاپیاس را کم هوش میداند.
78. Pergamus.
79. منظور از پدران مدافع ایمان نویسندگان مسیحی قرن دوم هستند که کوشیدند از مسیحیت در برابر حملات بیایمانان و کفار دفاع کنند.
80. برخی تولد و مرگ ایرنه را بین سالهای 160ـ240 میلادی میدانند.
81. Hermas.
82.The Pastor of Hermas.
83. Tatian.
84. Address to the Greeks.
85. Diatessaron.
86. Theophilus of Antioch.
87. Theophilus to Autolycus 2:15.
88. trias.
89. Theophilus to Autolycus 2:15.
90. Athenagoras.
91. A Plea for the Christians.
92. The Resurrection of the Dead.
93. کپادوکیه در وسط آناتولی کنونی منطقهای است که بیشترین تعداد از پدران یونانی را پرورش داده است.
94. John Chrysostom.
95. Empress Eudoxia.
96. کلیساى حکمت مقدس (به یونانى اَیا سوفیا) Hagia Sophia)) که ژوستینیان اول آن را بنا کرده بود، با فشار اسلام بر امپراتورى بیزانس و سقوط قسطنطنیه در سال 1453 به مسجد تبدیل شد.
97. Theodore.
98. ر.ک: محمد ایلخانی، تاریخ فلسفه در قرون وسطا و رنساس و متافیزیک بوئتیوس (بحثی در فلسفه و کلام مسیحی)
99. Tatianus.
100. Montanism.
101. Apology.
102. Against Praxeas.
103. Christianity Through the Centuries, pp.111-174.
104. Cyprian.
105. On the Unity of the Catholic Church.
106. Novatian.
107. Cyprian, Epistles, LXII:14.
108. Christianity Through the Centuries, pp.123-126, 164, 173.
109. Marius Victorius.
110. Ambrose.
111. Trier
112. Theodosius.
113. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه گروهی از مترجمان، ج4، ص70ـ71.
114. Jerome (Hieronymus).
115. Jerom, Letters, xxvii.
116. Ibid., xxii, 30.
117. I. Damasus.
118.Tagaste.
119. Numidia.
120. Adeodatus.
121. The City of God.
122. Ephrem.
123. Nisibis.
124. Edesa.
جواد باغبانی،دانش آموخته سطح 4 حوزه علمیه
منبع : فصنامه معرفت ادیان،شماره4
فارس