در کلیسای غرب، مریم (ع) را به دلیل اینکه مادری است عذرا و دارای احساسات و عواطف مادری نسبت به فرزند خود است، احترام میگذارند؛ در حالی که در کلیسای مشرق زمین، مریم (ع) را مانند خدای متعال پرستش میکنند.
تعالیم دیگری درباره مریم(س)
تعالیم دیگری نیز دربارة مریم(س) در کلیسای کاتولیک وجود دارد که عبارتند از:
أ. مریم(س) در ملکوت فیض پسرش عیسای مسیح(ع)، ملکه است؛ بر این اساس، پاپ پیوس دوازدهم سال1954م. عید ملکه بودن مریم(س) را وارد تقویم کلیسا کرد.79
ب. مریم(س) شفیع و واسطه فیض. سال 1891م. پاپ لئوی سیزدهم80 در یک بخشنامه پاپی گفت:همان گونه که خدا خود را اراده کرده است، هیچ چیزی جز به وسیلة مریم از سوی او به ما بخشیده نمیشود. بنابراین، همان طور که هیچ کس جز به وسیله پسر نمیتواند به پدر اعلی نزدیک شود، به همین صورت نیز هیچ کس جز به وسیله مادر مسیح، نمیتواند به پسر نزدیک شود.81
کاتولیکها، خدا را از طریق مریم(س) عبادت میکنند؛ زیرا معتقدند که مریم(س) میانجیای بزرگ است؛82 از اینرو، دعا به مریم(س) در زندگی روزانه یک فرد کاتولیک، معمول است. از جملة این دعاها، دعای «سلام بر تو ای مریم»83 است که مشهورترین آنهاست و امروزه بیش از هر دعای دیگری خوانده میشود.84 این دعاها مریم(س) را در مقام واسطهگری فیض الاهی و شفاعت او قرار میدهند، نه در جای خدای صانع و خالق همه خوبیها.85
ج. مادر روحانی انسانها؛ به باور مسیحیان، مریم(س) وقتی مادر بودنِ مسیح(ع) را پذیرفت، مادر همه شد. پاپ پیوس دهم، سال 1904م. گفت: مریم(س) با حمل منجی در رحم خویش، تمام کسانی را حمل میکرد که زندگیشان از زندگی نجاتدهنده نشأت گرفته بود. بر این اساس همة ما که با مسیح(ع) یکی شدهایم و «اعضای بدن وی، از جسم و از استخوانهای او»86 میباشیم، حقیقتاً از رحم او بیرون آمدهایم.87
در منطقه کالواری، مریم(س) و یوحنا (شاگرد عیسی(ع)) در کنار یکدیگر شاهد به صلیب کشیده شدن عیسی(ع) بودند. در آن هنگام عیسی(ع) خطاب به یوحنا گفت: «اینک مادر تو» و خطاب به مادر خود گفت: «اینک پسر تو».88 کاتولیکها با استناد به این واقعه میگویند: مریم(س) مادر نوع بشر است. برخی نیز او را «مادر کلیسا» گفتهاند.89 به تعبیر دیگر، کاتولیکها او را امالمؤمنین میدانند.90
اگوستین (430-345م.) گفت: مریم(س) هم مادر مسیح(ع) و هم مادر اعضای کلیسا است؛ زیرا انسانها در کلیسا زندگی ایمانی پیدا میکنند.91 البته آتاناسیوس (حدود 373-296م.) میگوید: مریم(س) خواهر ماست؛ زیرا همه ما از آدم خلق شدهایم.92
باید توجه داشت که تا اینجا هدف مقاله، نشان دادن سیر تحول باور مسیحیان نسبت به حضرت مریم(س) بود. به عبارت دیگر، تمام مطالبی که تا اینجا بیان شد، نه در جهت اثبات موضوع، بلکه به نوعی بیانگر خاستگاه و زمینههای بهوجود آمده برای پرستش حضرت مریم(س) ـ با فرض وجودـ بوده است. با توجه به آنچه گذشت، باید ثابت شود که آیا در چنین شرایطی، پدیدهای بهنام پرستش حضرت مریم(س) در میان مسیحیان وجود داشته است، یا خیر؟
الوهیت مریم(س)
پس از بررسی باورهای مسیحیان دربارة مریم(س)، تا حدودی پی به جایگاه وی در میان آنان بردهایم. حال باید پرسید آیا در مسیحیت، گروه یا گروههایی وجود داشته است که معتقد به الوهیت حضرت مریم(س) باشند و او را چونان خدای واحد پرستش کرده باشند یا خیر؟ابتدا آیة شریفهای را بیان میکنیم که مورد اعتراض مسیحیان واقع شده است؛ سپس سخن را با توجه به این آیة طرح میکنیم. خداوند متعال در سورة مبارکة مائده آیة 116، خطاب به پیامبر عظیمالشأن خود، حضرت عیسی(ع) فرموده است: «و آنگاه [روز رستاخیز] که خداوند گوید: ای عیسی ابن مریم! آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را همچون دو خدا سوای خداوند بپرستید؟»(مائده: 116)
مسیحیان مدعیاند که قرآن کریم در این آیة شریفه ـ العیاذ بالله ـ نسبت ناروایی به مریم(س) داده است؛ چراکه بنا بر این آیه، مسیحیان حضرت مریم را عبادت میکردند و او را خدای خود میپنداشتند. حال آنکه چنین سخنی درست نیست؛ زیرا در هیچجا و هیچزمانی نمیتوانید چنین مسئلهای را در جهان مسیحیت بیابید.
دو پاسخ به این مسئله میتوان داد: یکی جوابی نقضی؛ یعنی در جهان مسیحیت مصدایقی را میتوان یافت که مورد دلالت آیه شریفه باشد. به عبارت دیگر، با بررسی تاریخ کلیسا، میتوان گروههایی را یافت که حضرت مریم را همچون خدای خالق میپرستیدند. پاسخ دیگر، پاسخ حلی به این شبهه است؛ یعنی با نشان دادن مراد و معنای آیة شریفه، خواهیم دید که آنچه مسیحیت از این آیة شریفة فهمیدهاند، درست نیست؛ و معنا و مفهوم آیه چیزی غیر از درک آنان از این آیه است. این دو پاسخ عبارتند از:
أ. پاسخ نقضی:
اولین نمونة نقضی که میتوان برای ادعای مسیحیان آورد، این است که برخی از نویسندگان مسیحیِ کاتولیک، در دوران معاصر گفتهاند: «کسانی که مریم(س) را فراموش نموده و از پرستش او غفلت میکنند، اخلاقاً نجات آنها ممکن نمیشود.»93 این نویسنده، آشکارا قایل به پرستش حضرت مریم(س) میباشد.
همچنین برخی نویسندگان مطرح نوشتهاند:اولین نص صریحی که از دانشمندان مسیحی دربارة پرستش حقیقی مریم(س) یافتم، عبارتی در کتاب السواعی از کتابهای روم ارتدوکس بود که در «دیر تلمیذ» موجود است… کاتولیکها نیز به عبادت مریم(س) تصریح دارند و بدان نیز افتخار میکنند.94کشیش «لویس شیخو» در مقالهای در مجله المشرق،95 میگوید: «عبادت مریم(س) بتول طاهره و مادر خدا، در کلیسای ارامنة شرق مشهور است» و نیز میگفت: «کلیساهای قبطیه نیز با عبادت مریم(س) مادر خدا، متمایز میگردند».96
کشیش انستاس کرملی، مقالهای را با محوریت «اصل رهبانیت کرمل» تحت عنوان، «پرستش عذرا، عبادتی است قدیمی»، در مجلة المشرق الکاتولیکیة البیروتیة97 به چاپ رساند. وی در این مقاله نوشت: پرستش مریم(س) در عهد عتیق یک اصل است.98 وی سابقة عبادت مریم(س) را به زمان «ایلیا»، پیامبر بزرگ خدا که هماینک نیز زنده است، یعنی چند صد سال پیش از دوران عیسی مسیح(ع) برمیگرداند.99
همچنین گفته شده که پس از قسطنطین (کنستانتین)،100 پرستش مادر مسیح(ع) در کلیساهای شرقی و غربی مورد اتفاق بوده است. تنها فرقه پروتستان، که چند قرن پس از اسلام شکل گرفتهاند، آن را انکار میکند.101 همانطور که در این ایام، که سال 1958م. است، اعتقاد به رسالت و نبوت مسیح(ع) و خدا نبودن وی در بین مسیحیان امریکا هر لحظه در حال گسترش است.102
قرنها پیش، قومی به نام «مریمیه»، اعتقاد به الوهیت مریم(س) داشته و او را میپرستیدند.103 علاوه بر این گفته شده که پیش از ظهور اسلام، تعداد زیادی از مسیحیان در اطراف جزیرة العرب، مانند بیابان سوریه، سینا، یمن و بین النهرین منتشر بودند؛ ولی شمار آنان در حجاز اندک بود. تریمینگام در کتاب خود به نام مسیحیت در جزیرة العرب پیش از عصر پیامبر اسلام،104 خدای سهگانه سنتی سامی را آورده است و با جاهلانه خواندن این باور میگوید: به نظر میرسد، عربهای تازه مسیحیشدة آن دیار، این مفهوم تثلیثی بتپرستان را از روی ناآگاهی به اصول دیانت مسیحی وارد کرده و الله (خدای متعال) مشرکان را با «پدر»، اللات (بزرگْ مادر) را با «مریم» و بَعْل(خداوندی جسمانی که از الله و اللات تولد یافته است) را با «مسیح» درآمیختهاند.105
ویلیام میلر نیز مینویسد: در قرن چهارم، گروهی به آیین مسیحیت گرویدند. اگرچه آنان را گمراه خوانده است، اما اذعان میدارد که برخی از اینان مریم(س) را میپرستیدند.106 اریک فروم هم بیان میدارد: رابطة میان پرستش مریم(س) و پرستش خدایْمادرِ مشرکان، چندین بار مورد بررسی قرار گرفته است. نمونة روشن آن، دربارة «کولی ریدی ها»107 یا کشیشان زن مریمی است.
آنها در یک جشنواره، کیکهایی را در روز مقدس به مریم(س) اهدا میکردند. این مراسم، همانند آیین کانانایت108 یا ملکه آسمان است که ارمیای نبی(ع) نام آن را برده است.109 روش،110 این مراسمِ اهدای کیک را نوعی نماد فالیک میداند و پرستش مریم(س) را به وسیلة کولی ریدیانها، با پرستش آستارته111 خدای شرقی فینیقیها، یکسان میانگارد.112
ویلیام مونتگمری وات نیز مانند میلر، این فرقه را گمراه تلقی کرده، میگوید: شاید عقیده به شراکت مریم(س) در اقنانیم ثلاثه، از اعتقادات این فرقه باشد113 تا به خیال خود این چنین بتواند ساحت جهان مسیحیت را از این آلودگی پاک کند. اما این مسئله چیزی نیست که به راحتی بتوان آن را از تاریخ مسیحیت پاک کرد؛ چراکه پس از پذیرفته شدن عید عروج از سوی کلیسای روم در سال 750م، به دنبال مراسم عید، پرستش مریم(س) به عنوان مادر خدا در حوزه کلیسای روم ـ خاصه در فرانسه ـ به تدریج رواج فوقالعادهای یافت. از قرن دوازدهم به بعد، پرستش مریم(س) به دلیل اینکه وی حامل خداوند بود، صورت مشخص گرفت.
اما سابقة آن ظاهراً به کلیسای بیزانس(=ملکایی) میرسید که در قرن ششم میلادی، این اعتقاد را تمهید کرد و آن را لازمه راستکیشی (ارتدوکسی) شمرد.114در کلیسای غرب، مریم(س) را به دلیل اینکه مادری است عذرا و دارای احساسات و عواطف مادری نسبت به فرزند خود است، احترام میگذارند؛ در حالی که در کلیسای مشرق زمین، مریم(س) را مانند خدای متعال پرستش میکنند و او را موجودی فوق بشر میدانند که در رحم او، بشریت و الوهیت در پیکر عیسی(ع) امتزاج یافت.115
کاکس میگوید:با وجود اختلافهای عقیدتی بسیار دربارة مریم(س)، وی دارای چهرهای بسیار محبوب و محترم در میان بیشتر مسیحیان است. وی یک شخصیت محوری برای پرستش عمومی است… پس از «دعای خداوند»، که عیسی(ع) به شاگردانش تعلیم داد، دعای«سلام مریم» (سلام بر تو باد ای مریم)،116 احتمالاً بیش از هر دعای دیگری در جهان مسیحیت خوانده میشود.117
در روم 433 پرستش گاه وجود دارد که 121 محل از آنها اختصاص به مریم دارد. فقط 15 محل به مسیح(ع) و 5 محل به اقانیم سه گانه و دو محل به روح القدس اختصاص دارد. بسیاری از نویسندگان مانند لویولا118 بر این باورند که در هنگام عشای ربانی، همان طوری که ما از جسم مسیح سهیم و برخوردار میشویم، از جسم مریم هم میشویم.119 به عبارت دیگر، گویی کاتولیکها آن حضرت را چون فرزندش، خدا میدانند.
اریک فروم میگوید:همراه با تحول مسیحشناسی، عقاید تاریخی و انسانی، باورها دربارة مریم(س) از اهمیت بیشتری برخوردار میشد. هر چه از اهمیت عیسای تاریخی و انسانی، در سایة اندیشة وجود ازلی پسر خدا کاسته میشد، کیفیات خدایی مریم(س) فزونی مییافت. تا جایی که مریم(س) نه تنها مادر مسیح، بلکه به عنوان مادر خدا معرفی شد. در پایان قرن چهارم میلادی، آیین مریم پای گرفت و مردم در دعاهای خود، او را فرا میخواندند. در سدههای بعد، اهمیت مادر خدا بیش از پیش شد. ستایش وی با استقبال و شیفتگی بیشتری روبهرو شد. او از یک دریافتکنندة فیض و برکت به یک بخشاینده تبدیل شد.120
تونی لین نیز در کتاب تاریخ تفکر مسیحی خود آورده است که شهر اینسیدلن121 سال 1506م. به پرستش مریم(س) شهرت داشت.122بالاخره پرستش مریم(س) با قول به طهارت و بکارت وی، از جانب کلیسای روم به طور رسمی جزو مبادی اعتقادیة مذهب کاتولیک در سال 1854م. پذیرفته شد. مقارن همین ایام، پاپ قول به تثلیث ثانی شامل عیسی، مریم و یوسف نجار را تصدیق کرد.123 در کلیسای شرق نیز وضع به همین صورت بود. مؤمنان ارتدکس، هم در خانه و هم در کلیسا، به تماثیل(حضرت عیسی(ع)، مریم(س) و …) احترام میگذارند.
یعنی در مقابلشان تعظیم میکنند، آنها را میبوسند و در برابر آنها شمع روشن میکنند. در کلیسای ارتدکس یک «جاتمثالی» وجود دارد، که اوایل با یک مانع کوچک این مکان مقدس را از باقی جاهای کلیسا جدا میکردند. اما امروزه با دیوار بلندی. تمثال عیسی(ع) در سمت راست درب ورودی این جا تمثالی و تمثال مادر خدا در سمت چپ آن قرار دارد. اعتقاد به تماثیل، جزو مکمل اعتقاد فرقة ارتدکس است.
سفر پیدایش در عبارتی بیان میدارد که مردم «به صورت خدا»124 آفریده شدند. تفسیر ارتدکسی این عبارت، این است که مردم حامل تصویر (یا تمثال) خدایند. اینان میگویند: خدا انسان شد تا مردم بتوانند شبیه خدا شوند. بنابراین، گناه تنها نقض شریعت نیست، بلکه نقصان صورت اولیة خدا در انسان است.125 این نوع نگرشها در نظر تمثالشکنان،126 به هیچ وجه قابل قبول نبود.
تمثالشکنی،127 از سال 725 تا 842 م ادامه یافت. ماجرا از این قرار بود که امپراتور لئوی سوم دستور داد که تمام تمثالها را نابود کنند؛ زیرا مانع از آن است که یهودیان و مسلمانان به مسیحیت بگرایند. این مناقشه، اگرچه بیشتر جنبة سیاسی داشت، اما مسائل الاهیاتی مهمی نیز طی آن مطرح شد. مهمترین این مسائل این بود که چگونه میتوان با استناد به آموزة تجسیم، خدا را بهصورت تمثال و شمایل ترسیم کرد. گویا مسلمانان و مسیحیان، پرستش حضرت عیسی و مادرش را نمیپسندیدند و این را بر مسیحیان خرده میگرفتند. امروزه نیز در کلیساهای یونان و ارتدکس روسیه، تکریم تمثال هنوز هم جزو ارکان روحانیت محسوب میشود.128
با چنین الاهیاتی؛ یعنی خدا شدن انسان یا خداگونگی انسان، پذیرش الوهیت مریم(س) و پرستش او از سوی مسیحیان، نه میتواند تعجبآور، و نه قابل باشد.گروه دیگری، که به پرستش مریم(س) معروف بوده و آشکارا مریم(س) را پرستش میکردند، «شوالیههای معبد» بودند.129 زنان در طریقت شوالیههای معبد راه نداشتند؛ به طوری که در آداب طریقتشان به صراحت آورده شده بود که مصاحبت با زن، خطرناک و همچون مصاحبت با شیطان است. با این حال گروهی مریمپرست بوده و پرستش مریم عذرا(س) را رواج میداند.
اینان در هنگام خواندن دعا میگفتند: مذهب و زندگیمان با وی [مریم(س)] آغاز شده و اگر خدا بخواهد، برای او و به خاطر او نیز پایان خواهد یافت. اینان بر اثر تماس روزانه با امتها و فرقههای شرقی، بینشی باطنی یافتند. اما غرب مسیحی، شوالیههای معبد را زنادقه و بدعتگذار پنداشت.130اینها جملگی به صراحت، پرستش مریم(س) و الوهیت وی را بیان میکرد. اما شواهدی نیز وجود دارد که به طور ضمنی، پرستش مریم(س) را در میان برخی فرق مسیحی ثابت میکند. از جمله بیان عبدالجلیل در کتاب مریم در اسلام که به زبان آلمانی است، مینویسد: «فرقههای مسیحی که مریم عذرا را بعد الاهی دادهاند، دارای آن چنان اهمیتی نبودهاند».131
از این جمله به دست میآید که در تاریخ مسیحیت، فرقههایی وجود داشته است که عقیده به الوهیت مریم(س) داشتهاند. اما پرداختن به اهمیت این فرقهها مجال دیگری میطلبد.همچنین فرقهای به نام پولسپرستان در سال660م. به وسیلة کنستانتین در ارمنستان پدید آمد. این فرقه، ثنوی مسلک بود و پولس حواری را میپرستیدند. به همین دلیل، آنان را پولسی میگفتند. اینان کتاب عهد عتیق و بخشهایی از عهد جدید مثل «نامه پطرس» را ردّ میکردند و پرستش مریم(س) را کفر میدانستند؛ زیرا معتقد بودند که مریم(س) فقط وسیلهای برای انتقال پیکر مسیح(ع) به عالم خاک بود.132
کفر دانستن پرستش مریم(س) از سوی پولسپرستان، نشان از وجود آیینهای مریمپرستی است. سیمون وی میگوید: مادر بودنِ مریم عذرا(س) پیوندهای اسرارآمیزی با برخی از سخنان افلاطون دارد که راجع به ذات خاصّی است که مادر همه چیز و برای همیشه دستنخورده است. همة الاهههای مادر در دوران باستان، مانند دمترو133 ایسیس،134 چهرههای مریم عذرایند.135 این گفته، بیانگر این است که حضرت مریم(س) خداست و الاهههای نام برده، برخی از چهرههای الوهیتی او میباشند.
علاوه بر همة اینها، باید گفت: جهان مسیحیان شاهد پرستش افراد دیگر جز حضرت مریم و عیسی‡ نیز بوده است. «شمعون مجوسی» یکی از این افراد است. اگرچه وی را پدر بدعتها میخوانند، اما ژوستین میگوید: او را در روم مانند خدا میپرسیدند. هیپولیتوس گفته است: وی در یهودیّه، خود را مظهر خدای پسر و در سامره مظهر خدای پدر و در اماکن دیگر، مظهر روح القدس میخواند.136سیمون وی نیز پس از مشرک و بتپرست خواندن سنگ و یا چوبپرستان و نیز مریمپرستان، میگوید: حتی اگر واقعاً باور داشتهاند که خدا در یک قطعه سنگ یا چوب [یا حضرت مریم(س)] حضور تام دارد، چه بسا گاهی درست میاندیشیدهاند! مگر ما باور نداریم که خدا در نان و شراب حضور دارد؟!137
کیفیت پرستش حضرت مریم(س)
پرستش گروههای یادشده، گاهی به صورت نمازی شامل دعا، ثنا و طلب شفاعت بود، گاهی نیز صورت روزه داشت که این روزه به نام و نسبت او بود. این نماز و روزه، همراه با خضوع و خشوع در برابر تصاویر و تمثالهای آن حضرت صورت میگرفت. اینان اعتقاد داشتند که حضرت مریم(س) دارای نیرویی غیبی است که او را در دنیا و آخرت قادر میسازد به بندگان نفع یا ضرر برساند. اینها معتقد بودند که وی این کار را یا خود و یا به وسیلة پسرش انجام میدهد.138از آنچه گذشت میتوان گفت: پرستش مریم(س) از سوی مسیحیان ثابت است.
ب. پاسخ حلی:
قرآن کریم در مواجهه با شرک، از دو تعبیر استفاده میکند: یکی «تسمیه» و دیگری «اتخاذ». معنای تسمیه این است که بر شیء یا شخصی نام «اله» گذاشته و آن را بپرستند. تسمیه، خود بر دو نوع است: یکی صرف تسمیه و نام گذاری محض است. از آنجا که این نوع تسمیه، هیچ مدلول و مصداقی در خارج ندارد، فاقد اعتبار و ارزش میباشد. مثل غول، سیمرغ، خدای باران، و خدای دریا و … . نوع دوم تسمیه، از یک مصداق خارجی حکایت و بر معنایی دلالت میکند.
در این نوع، پیوندی ناگسستنی بین اسم و مسما برقرار است. در نتیجه، ویژگیهای مسما به اسم ساری میشود. مثلاً قداست و پاکی وجود اقدس، نورانی و با عظمت خدای متعال، انبیا و اولیای گرامیاش به نامهای شریف آنها نیز سرایت میکند. بنابراین دست کشیدن به نامهای متبارک آنها برای فرد، محدِث و بدون طهارت، جایز نیست.139 به عبارت دیگر، وقتی گفته میشود «الله»؛ یعنی مسمای «الله»، موجودی که بینیاز، خالق هستی، شایستة ستایش و بندگی و … است. این لفظ «الله» پیوندی ناگسستنی با مسمای خود، یعنی وجود مقدس و نورانی خداوند متعال دارد.
اما، «اتخاذ» به معنای «انتخاب و گزینش» است؛ یعنی بدون اینکه نام خاصی بر شخص یا شیء گذاشته شود، با آن به گونهای رفتار شود که گویی همان نام را بر شیء یا شخص نهاده و کار تسمیه را انجام دهد. مثلاً آنجا که قرآن کریم دربارة یهودیان و مسیحیان میفرماید: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ».(توبه: 31)
اینجا سخن از اتخاذ است، نه تسمیه؛ یعنی اولاً، یهودیان علمای خود را بدون هیچ قید و شرطی اطاعت کردند. ثانیاً، مسیحیان در برابر راهبان خود و مسیح بن مریم(ع)، حالت تسلیم مطلق پیدا کرده و مطیع بدون چون و چرای آنان شدهاند. البته اگر عیسی(ع) را به عنوان یک معصوم، اطاعت بیچون و چرا میکردند، بیاشکال بود. ولی آنان او را به عنوان رب و خدا اطاعت میکردند که این اشکال دارد.
به عبارت دیگر، منظور آیه شریفه از «اله»، هیچ یک از دو نوع تسمیه نیست؛ یعنی نه سخن از اسمی بیمسماست و نه سخن از اسمی میباشد که مسمای آن دارای ویژگیهای خدایی است. «اتخاذ اله» در آیة شریفه، «نوعی رفتار» با عیسی و مریم‡ بهگونهای که گویی عیسی(ع) و مادر گرامیاش خداست، نه اینکه این دو بزرگوار واقعاً خدا تلقی شده باشند. بنابراین خطای یهودیان و مسیحیان در عمل است نه در اسم. آنان عالمان و راهبان خود در عمل اله و رب خود اختیار کردهاند.140
در آیه مورد نظر نیز خدای متعال نفرموده است که مسیحیان گفتهاند مریم(س) اله است؛ یعنی او را خدا نام نهاده باشند، بلکه فرموده است مریم(س) را ـ در عمل ـ اله خود قرار دادهاند. گرچه وقتی شیء یا شخصی به عنوان اله برگزیده شود(= اتخاذ)، الوهیت او به زبان هم جاری خواهد شد؛ زیرا اتخاذالله، جز به عبودیت و خضوع و بندگی صادق نیست.
همانطور که قرآن کریم میفرماید: «اَفَرَأَیْتَ مَنْ ٱتَّخَذَ اِلهَهُ هَواهُ»،(جاثیه: 23) قرآن کریم کسانی که «هوای نفس» را در عمل، به عنوان خدای خود «اتخاذ» کردهاند، نام «اله» را برای «هوای نفس» آنها گذاشته است.141بنابراین، عبادتهای مسیحیان برای مریم(س)، در عمل عبادتی بی قید و شرط بود؛ یعنی تسلیم محض در برابر آن حضرت بودند. این از سوی خدای متعال نکوهیده و مورد سرزنش بود.
نتیجهگیری
از آنچه گذشت به دست میآید که اولاً، پرستش مریم در جهان مسیحیت وجود داشته است. ثانیاً، آیه در مقام بیان چیز دیگری است. حاصل، برخی ادله در پرستش حضرت مریم در مسیحیت، عبارتند از:
1. یک نویسندة کاتولیک در دوران معاصر گفته است: «کسانی که مریم(س) را فراموش نموده و از پرستش او غفلت میکنند، اخلاقاً نجات آنها ممکن نمیشود». همچنین تریمینگام از تثلیثی سخن رانده است که در قدیم، فرقهای بدان باور داشته است. در این تثلیث، خدای مادر، بهجای روح القدس نشسته است: (خدای پدر، خدای پسر و خدای مادر).
2. زمینة پرستش مریم(س)، ظاهراً به کلیسای بیزانس به قرن ششم میرسد.
3. پس از پذیرفته شدن عید عروج از سوی کلیسای روم در سال 750م. به دنبال مراسم عید، پرستش مریم(س) به عنوان مادر خدا در حوزه کلیسای روم خاصه در فرانسه، به تدریج رواج فوقالعادهای یافت.
4. کلیسای مشرقزمین، مریم(س) را مانند خدای متعال پرستش میکنند. او را موجودی فوق بشر میدانند که در رحم او، بشریت و الوهیت در پیکر عیسی(ع) امتزاج یافت و در این کلیسا، مؤمنان ارتدکس در مقابل تمثال حضرت مریم(س) در خانه و یا در کلیسا نماز و عبادت بهجای میآوردند.
5. از 433 پرستشگاه موجود در روم، 121 محل از آنها تنها به مریم(س) اختصاص دارد.
6. در سال 1854 م. پرستش مریم(س) از سوی کلیسای روم به طور رسمی جزو مبادی اعتقادیة مذهب کاتولیک قرار گرفت. در قرن نوزدهم، پاپ، تثلیث ثانی شامل عیسی، مریم و یوسف نجار را تصدیق کرد.
7. برخی فرقههای مسیحی بهنام «شوالیههای معبد» و «کولی ریدی» مریم(س) را پرستش میکردند.
پی نوشت:
79. ر.ک: تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص 483.
80. Leo, XIII.
81. ر.ک: تونی لین، همان، ص 484.
82. ر.ک: لئو روستن، همان، ص 240.
83. این همان دعای معرفی است که در زبان لاتین به «Ave Maria» معروف است: «سلام بر تو ای مریم، سرشار از فیض، خداوند با توست؛ فرخنده هستی تو در میان زنان، و فرخنده است عیسی، ثمرة رَحِم تو. ای مریم مقدس، مادر خدا، دعا کن برای ما گناه کاران، اکنون، و در ساعت مرگ مان. آمین.»
84. ر.ک: هاروی کاکس، مسیحیت، ص 69-71.
85. ر.ک: دایرة المعارف کتاب مقدس، ص408- 409.
86. افسسیان 5: 30
87. ر.ک: دایرة المعارف کتاب مقدس، ص 409.
88. یوحنا 27:19
89. ر.ک: لئو روستن، فرهنگ تحلیلی مذاهب امریکایی، ص 240؛ ر.ک: جرج برانتل، آیین کاتولیک، ص89-90.
90. TRE, (Theologisch Realenzyklopadie), B. 22, P. 123.
91. Ibid.
92. LThk, (p. 1230).
93. ر.ک: جان الدر، تاریخ اصلاحات کلیسا، ص 52.
94. ر.ک: محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الکریم؛ الشهیر بتفسیر المنار، ج 7، ص 263.
95. المشرق، ش 9، سال هفتم چاپ این مجله.
96. ر.ک: محمد رشیدرضا، همان، ص 263-264.
97. انستاس الکرملی، «قدم التعبد للعذراء»، مشرق الکاتولیکیة البیروتیة، ش 14، از سال پنجم چاپ این مجله.
98. پیدایش 3: 15 «دشمنی در میان تو و زن و در میان ذریت تو و ذریت وی میگذارم.» همان طور که بیان شد مفسرین، زن را به مریم عذراء(س) تفسیر کرده اند.
99. انستاس کرملی با استناد به سفر اول پادشاهان 18: 41-46، میگفت حضرت ایلیا آشکارا مریم عذراء(س) را عبادت میکرد. روزی ایلیا به غلام خود اَخاب گفت برو بر روی قلة کَرَمل به دریا نگاه و توجه کن که چه میبینی. او رفت و برگشت و گفت چیزی ندیدم. تا هفت بار او را فرستاد که در مرتبة هفتم آمد گفت تکه ابری به اندازة کف دستِ مردی که از دریا برخاسته بود، دیدم. انستاس ادعا میکرد آن تکه ابر به صورت مریم عذراء(س) و بلکه خود مریم(س) بود. (ر.ک: محمد رشیدرضا، همان، ص 263-264).
100. Constantine
101. ر.ک: محمد رشیدرضا، همان، ص 262-263.
102. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 6، ص 243.
103. ر.ک: محمدبن حسن طوسی، التبیان، ج 4، تحقیق احمد قصیر عاملی، ص 67؛ أبو علی الفضل بن الحسن طبرسی، مجمع البیان، ج 3، ص 415؛ سیدمحمود آلوسى، روح المعانى، ج4، ص 62؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، همان. گویا مریمیه این باور را از مجوس(زرتشتیان) گرفته بودند؛ زیرا اینان مریم(س) را با اهورا مزدا تطبیق میدادند. آنها میگفتند وی به یزدان(مبدا نیکی و خیر) و به اهریمن(مبدا بدی و شر) باردار شده است. او میخواست یزدان را به دنیا بیاورد که اهریمن در ولادت از یزدان پیشی گرفت؛ بنابراین شرور بر گروه خیر پیشی گرفت. مریمیه مولود را اختصاص به مسیح(ع) داده بودند و او را فاعل نیکیها میدانستند. سیدرضا صدر، مسیح فی القرآن، ص 132.
104. Trimingham: Christianity in Arabia before the Time of Muhammad.
105. ر.ک: توماس میشل، کلام مسیحی، ص 79. برخی باور دارند که این تنها یک حدس است و اسنادی از دوران جاهلیت در این خصوص در دست نیست. از سوی دیگر، منابع بی شماری وجود دارد ـ از جمله افسانههای بتپرستی در آیین کلیسا، نوشته محمد طاهر تنّیرـ که اثبات میکند تثلیث و سایر اعتقادات انحرافی مسیحیت از آیینهای بتپرستی گرفته شده است. (ر.ک: میشل، توماس، همان).
106. ر.ک: ویلیام. م میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ص258.
107. Collyridiens.
لویس شیخو گفته است: ابن بطریق و ابن تیمیه فرقة «کولی ریدی» را بر فرقة «مریمیه» و «بربرانیه» تطبیق میدهند. ر.ک: لویس شیخو، النصرانیة و آدابها بین عرب الجاهلیة، ص 112-113.
108. Cananaite.
109. ارمیا 44: 17-25
110. Rosch.
111. Astarte.
112. ر.ک: اریک فروم، جزم اندیشی مسیحی، ص 104.
113. ر.ک: ویلیام مونتگمری وات، برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان تفاهمات و سوء تفاهمات، ترجمه محمدحسین آریا، ص 39.
114. ر.ک: عبدالحسین زرینکوب، در قلمرو وجدان، ص212؛ ر.ک: جان الدر، تاریخ اصلاحات کلیسا، ص 51.
115. ر.ک: جان. بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ص649 – 650.
116. “Hail, Mary”.
117. ر.ک: هاروی کاکس، مسیحیت، ص 68-69.
118. Loyola.
119. ر.ک: جان الدر، تاریخ اصلاحات کلیسا، ص 52.
120. ر.ک: اریک فروم، جزم اندیشی مسیحی، ص103- 104.
121. Einsiedeln.
122. ر.ک: تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص 277.
123. ر.ک: عبدالحسین زرین کوب، در قلمرووجدان، ص212.
124. پیدایش 1: 27 و نیز افسیسان 4: 24 و یعقوب 3: 9
125. ر.ک: مری جو ویور، درآمدی به مسیحیت، ترجمه حسن قنبری، ص 142-143.
126. «Iconoclasts» اینان چون خواهان شکستن تمثالها بودند، آنان را تمثال شکن میگفتند.
127. Iconoclasm
128. ر.ک: الستر مک گراث، درآمدی بر الاهیات مسیحی، ص 61 و 390؛ ر.ک: مری جو ویور، درآمدی به مسیحیت، ترجمه حسن قنبری، ص 140-142.
129. از آن جا که محل استقرار این شوالیه ها معبد سلیمان بود، آنان را «شوالیههای معبد» میگفتند. سرگذشت شولیههای معبد نزدیک به یک قرن و نیم با جنگهای صلیبی(قرن دوازدهم) گره خورده بود. اینان در سه جبهه (سرزمین قدس، شرق اروپا و اسپانیا) با مسلمین میجنگیدند.
130. ر.ک: جلال ستاری، جانهای آشنا، ص 145-150 و 265.
131. J. M. Abd -El-Jalil, MARIA IM ISLAM, Werl / West F.(Deutschland), p. 63.
132. پولس پرستان متأثر از آیین زردشت و باروهای مرقیوم(Marcion) بودند؛ بنابراین پیکر و ظاهر عیسی(ع) را دروغین میدانستند چراکه باور داشتند ماده مخلق شیطان است و نمیتواند روح الاهی را به بند کشد. اینان کشیش نداشته و منکر غسل تعمید و برخی مراسم مذهبی بودند. (ر.ک: جلال ستاری، جانهای آشنا، ص 302ـ303.
133. Demeter، در اساطیر یونان، الاهة محصول و حاصل خیزی، حامی کشاورزی، دختر کرونوس و رئا، خواهر زئوس و مادر پرسفونه است. (ر.ک: سیمون وی، نامه به یک کشیش، ترجمه فروزان راسخی، ص 87؛ ر.ک: انستاس ماری الکرملی، ادیان العرب و خرافاتهم، ص 128).
134. Isis، در دین مصر قدیم، الاهة طبیعت است. پرستش وی منشاء یکی از نیرومندترین مقاومت هایی بود که مسیحیت در آغاز با آن مواجه شد. در اساطیر مصری، اسیس همسر باوفا و خواهر اوزیریس و مادر هوروس است. ایسیس را مادر و صاحب انواع سحر و جادو میدانستند و پرستش وی تا 560م. رواج داشت. (ر.ک: سیمون وی، نامه به یک کشیش، ص 94-95).
135. ر.ک: سیمون وی، نامه به یک کشیش، ص 94.
136. ر.ک: ویلیام. م میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ص 189-190.
137. ر.ک: سیمون وی، نامه به یک کشیش، ص 81-83.
138. محمد رشید رضا، تفسیر القرآن الکریم؛ الشهیر بتفسیر المنار، ج 7، ص 263.
139. ر.ک: احمد بهشتی، عیسی در قرآن، ص، 302 – 304.
140. ر.ک: همان، ص 303-305.
141. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان، ج 6، ص 242-244؛ ر.ک: سیدمحمود آلوسى، روح المعانى، ج4، ص 62.
منبع:فصلنامه معرفت ادیان، شماره چهارم
محمدجواد نیکدل، کارشناس ارشد دینشناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).